مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
خوشنویسی
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال سوم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۲
20 - 32
حوزه های تخصصی:
در اوایل دوره قاجار، با بازگشت هنرمندان به سن تهای گذشته خوشنویسی، ب هویژه شیوه و سبک میرعماد، خط نستعلیق احیا شد و کیفیت خط نسبت به دوره صفوی ارتقا یافت. فتحعلی شاه قاجار که خود و فرزندانش خوشنویس بودند، خط نستعلیق را ب هعنوان خط ملی ایران اعلام نمود. حمایت و علاق همندی وی به خوشنویسی در احیای آن تأثیر بسزایی داشت، پس از وی محمدشاه و ناصرالدی نشاه نیز به سنت حمایت از خوشنویسی ادامه دادند. م یتوان گفت خط نستعلیق که در دوره صفوی به تکامل رسیده بود، در دوره قاجار به تنوع رسید. هنرمندان با گذر از دوره بازگشت به سن تها و احیای خط نستعلیق، به سبک و شیوه خاص خود دس تیافتند و در ترکی ببندی و قال بها و ساختار خط، سبک و شیوه نو و خلاقان های در خط نستعلیق ابداع نمودند و آن را به اوج رساندند. در این پژوهش که به روش تاریخی و به شیوه توصیفی- تحلیلی و با بهر هگیری از منابع کتابخان های و تصاویر مربوط به نسخ ههای خطی موجود در موزه ملی ملک انجا مشده، سعی بر این بوده است که ضمن معرفی شیو ههای متداول خط در دوره قاجار، عوامل تأثیرگذار در تغییر سبک خط موردبررسی قرار گیرد. نتایج تحقیق روشن م یکند که حمایت و توجه خاص دربار به خط نستعلیق، ورود چاپ سنگی به ایران و لزوم تناسب خط با شرایط چاپ، کم شدن سفار ش کتابت متون و متعاقب آن روی آوردن خوشنویسان به قال بهای جدید برای اجرای قطعات، از عوامل مهم تغییر سبک و به اوج رسیدن خط نستعلیق در دوره قاجار است.
هنر خوشنویسی و نقش وزرای عباسی در شکوفایی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تأسیس حکومت عباسیان و ثبات سیاسی، خلفای عباسی به تشویق و ترغیب هنرمندان و گسترش هنر در زمینه های گوناگون همت گماردند. وزیران عباسی که خود خوشنویسان زبردست و ماهری بودند زمینه سامان بخشیدن به خطوط اداری را در دارالخلافه فراهم آوردند و در سایه توجهات آنان و کاهش دغدغه های اقتصادی هنرمندان، خوشنویسان مطرحی در این عصر پا به عرصه ظهور نهادند. این پژوهش بر آن است که با مطالعه متون تاریخی تأثیر وزیران دربار عباسی در گسترش و پیشرفت هنر خوشنویسی از عصر خلافت سفاح تا پایان خلافت الراضی (132-329 ق) را مورد بررسی قرار دهد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که وزیران در این دوره اغلب از میان کاتبان دربار به وزارت خلفای عباسی منصوب می شدند و با در دست داشتن قدرت سیاسی و حمایت اقتصادی از هنرمندان خوشنویس و تربیت آنان زمینه های خلق خطوط ظریف و بدیعی را در قرون سوم و چهارم ه.ق فراهم آوردند. روش کار در این پژوهش از نوع توصیفی –تحلیلی است و با تکیه بر متون تاریخی سامان یافته است.
تحول فردیت خطاطی: اشکال تاریخیِ حضور خطاط در اثرش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
81 - 97
حوزه های تخصصی:
فردیت، در اینجا در ابتدایی ترین و بی واسطه ترین معنایش، یعنی نحوه حضور و بروز خطاط در اثرش مورد توجه قرار گرفت و از این حیث به دوره بندیِ اولیه ای در تاریخ فردیت هنری دست یافت. هر دوره در دوره های بعد متداخل و متداوم است و شکلی متکامل از حیث میزان بروز و حضور خطاط در اثرش را به خود می گیرد که در آن ردی از دوره های پیشینش را می توان بازشناخت. دوره اول که از قرن اول هجری آغاز می شود، از فرط بداهت و کمی تعداد کاتبان، تقریباً هیچ رد و نشان روشنی از خطاط در اثرش وجود ندارد. دوره دوم، که دوره ترقیمی است و از قرن سوم آغاز می شود، نخستین نمودهای حضور خطاط یا مالک نسخه در انجامه ها و ترقیمه ها و وقف نامه پیدا می شود. در دوره سوم، از قرن نهم حضور خطاط بسط یافته و نه تنها شامل کتابت و خوشنویسی اثر که شامل شعر و متن اثر، تذهیب و تحریر آن نیز می شود. این دوره همراه است با بسط شعر فارسی، خط نستعلیق و مرقعات. دوره چهارم، که همراه است با قدریافتن سیاه مشق به عنوان اثری تمام شده و مستقل در قرن یازدهم، خطاط حضوری انتزاعی در اثرش را تجربه می کند که در آن تا حد زیادی از محتوای متن و ضرورت های فنی و صنفی رها شده و سعی می کند تنها خودش را در اثرش با حداقل واسطه ممکن بازتاب دهد. دوره پنجم، که آغازی برای آن تعیین نکردیم، دوره ای است که در اثر نهایی، تمام فرایندهای رسیدن به یک اثر، همچون ارزشی نهایی برای هر اثری، به گونه ای خودآگاه نمود پیدا کرده و قدر می یابد. این حضور تام در اثر، از حیث معاصریت اثر و مناسبات حول هر اثر، شکل خودآگاه و متکاملی از دوره اول است. در این مقاله در پی یافتن پاسخی به نحوه بروز فردیت هنری (در اینجا خطاطی) در دوره های مختلف، با محوریت دادن به پنج قطعه خوشنویسی از این حیث که تحولی در نحوه حضور خطاط در اثرش را به شکل بارزی نمایندگی می کنند، با رویکرد مطالعاتی فرهنگی مورد بررسی قرار گرفتند.
مطالعۀ تطبیقی شیوۀ خوشنویسی چلیپایی مشابه از میرزا غلامرضا اصفهانی و غلامحسین امیرخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرزا غلامرضا اصفهانی (1246 ه.ق.) خوشنویس دوره قاجار، شخصیتی جامع با شیوه خاص در تاریخ خوشنویسی ایران است که از نوادر خوشنویسان دوره قاجار محسوب می شود. میرزا غلامرضا به تمامی دانگ ها و قالب های رایج در خوشنویسی تسلط داشته و خصوصاً در قالب سیاه مشق شیوه نو ایجاد کرده است. غلامحسین امیرخانی (1318 ه.ش.) از خوشنویسانِ معروف دوره معاصر و ازجمله هنرمندانی است که در دوره های متفاوت حیات هنری خود شیوه تلفیقی را گزیده و ردپای آثار بزرگانی چون میرعماد، خوشنویس مشهور دوره صفویه و به ویژه محمدرضا کلهر خوشنویس دوره قاجار، در آثار وی دیده می شود. در بررسی آثار میرزا غلامرضا اصفهانی و غلامحسین امیرخانی به تفاوت هایی آشکار در اجرای چلیپا برمی خوریم؛ ازاین رو در این مقاله دو چلیپا که متن یکسان دارند را موردبررسی قرار داده ایم. هدف این مقاله مطالعه تطبیقی و شیو ه شناسانه چلیپایی از غلامرضا اصفهانی و غلامحسین امیرخانی است تا از این طریق به سؤال اصلی پژوهش یعنی مزیت های زیبایی شناسی آثار میرزا غلامرضا اصفهانی و غلامحسین امیرخانی پاسخ داده شود. در این مقاله سعی بر آن است تا قواعد به کاررفته در نگارش این دو اثر با توجه به شباهت ظاهری استخراج شود تا ازاین جهت وجوه اشتراک و افتراق ساختاری آنها مشخص شود. این مقایسه بر طبق آنچه در سنّت خوشنویسی وجود دارد ترتیب یافته، بدین صورت که ابتدا مفردات، سپس کلمات و در پایان، ترکیبِ واژه ها و سبک کرسی بندی دو اثر موردبررسی قرار گرفته است. نکات به دست آمده در مرحله نتیجه گیری، می تواند برای هنرمندان خوشنویس راهگشا و سودمند باشد. این تحقیق از نوع تحقیقات کاربردی بوده و با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد تطبیقی انجام پذیرفته است. یافته اندوزی به شیوه کتابخانه ای و تجزیه وتحلیل آن کیفی و غیر نقلی است.
علل تحول خوشنویسی و پیوند آن با هویت ایرانی در دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۱ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
159 - 184
انواع شاخه های هنری نظیر نقاشی، معماری، تذهیب، صحافی، منبت کاری، معرق و کتاب آرایی در طی حکومت تیموریان (912-771ق.) رشد قابل توجهی داشتند. چنان که این دوره را، دوره شکوفایی هنر می نامند. یکی از این شاخه های هنر، خط و خوشنویسی است که در مقاله حاضر سعی شده با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی بر مبنای اسناد و منابع باقی مانده از دوره تیموری و همین طور منابع امروزی به آن پرداخته شود. هنر خوشنویسی نیز به واسطه حمایت و علاقمندی شاهزادگان تیموری، سرمایه گذاری اقشار بهره مند جامعه، بهره گیری از تجارب مراکز علمی هنری دوره ایلخانی، و کارکردهای متعدد اداری، فرهنگی و اجتماعی خوشنویسان و کاربردهای متنوع خوشنویسی، از لحاظ روش و رویکرد متحول شد. ضرورت یادگیری آن تبدیل به نوعی فرهنگ در جامعه تیموری گردید.
یکی از دستاوردهای مهم این هنر در سده نهم ق. پیوند آن با هویت ایرانی و مؤلفه های تشکیل دهنده آن است. گسترش ادبیات منثور و منظوم فارسی طی قرون هفتم تا نهم ق. یکی از مواردی بود که ایرانیان را نیازمند خطوط مخصوص به خود می نمود. ابداع و تکامل خطوط تعلیق، شکسته تعلیق و به ویژه نستعلیق در فاصله قرن هشتم و نهم ق. و پیوند آنان با شاخصه های فرهنگی ایرانی و اسلامی نظیر شعر، زبان و ادبیات فارسی، مذهب تشیع (که از قرن دهم به عنوان یکی از مؤلفه های هویت ایرانی شناخته شد) و انواع شاخه های هنری که رویکرد ایرانی داشتند، باعث شد تا خط و خوشنویسی در این زمان جزء مؤلفه های اصلی هویت ایرانی قرار گرفته و در باروری آن نقش مهمی ایفا نماید.
چگونگی و علل تحولات این هنر، بررسی نحوه ارتباط آن با هویت ایرانی و کارکردها و موقعیت خوشنویسان در نظام سیاسی و اجتماعی عصر تیموریان، از مواردی است که مقاله حاضر به دنبال دستیابی به آن است.
مضامین فرهنگی و اجتماعی کتیبه های مسجد مدرسه سردار قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
220 - 234
حوزه های تخصصی:
مسجد- مدرسه سردار در قزوین یکی از آثار معماری بر جای مانده از دوره قاجار است. این مسجد- مدرسه دارای کتیبه هایی است که بازتاب دهنده مضامین متنوعی هستند. در طول تاریخ معماری ایران در دوران اسلامی، هنر خوشنویسی در کتیبه نگاری، جایگاه ویژه ای داشته است که حامل پیام و ارزش های زیبایی شناسانه ای می باشد. در برخی موارد پیام فضای معماری از طریق استفاده از کتیبه ها ابلاغ می گردد. به این ترتیب در تزئینات نما، چه از نظر شکل ظاهری و چه از نقطه نظر معنوی، با به کار بردن اسامی ائمه طاهرین و آیات شریفه قرآن مجید، اشعار شعرا در مدح و ثنا، به بناهای تاریخی شکل خاصی داده می شود. در این میان، بررسی ماهیت کتیبه های مسجد- مدرسه سردار از نظر مضامین حائز اهمیت است. در این راستا بررسی مضمونی خط نگاره های به کار رفته در مسجد- مدرسه سردار قزوین با تکیه بر مضامین فرهنگی و اجتماعی ارائه گردد. از این روی، محل نصب کتیبه ها، محتوای احادیث و اشعار و دلیل انتخاب هر یک مورد توجه واقع شده است. روش تحقیق در این پژوهش تفسیری- تاریخی است و استدلال نیز از نوع استنتاجی می باشد. یافته های پژوهش حاکی از این است که در این مسجد-مدرسه، انواع کتیبه در مضامین مذهبی و حماسی به کار رفته است. با مطالعه این کتیبه ها برخی الگوهای فرهنگی و اجتماعی مرسوم در کیفیت تعاملات اجتماعی و هنری دوره قاجار آشکار گردید. اهداف پژوهش : 1-شناسایی مفاهیم و مضامین فرهنگی اجتماعی متون در کتیبه های مسجد- مدرسه سردار قزوین. 2-دستیابی به فهم تاریخی هنرمندان و شعرایی که در ساخت مسجد مدرسه سردار قزوین مشارکت داشته اند. سوالات پژوهش : 1-مضامین فرهنگی اجتماعی بکار رفته در کتیبه های مسجد مدرسه سردار قزوین کدام است؟ 2-تفکر هنرمندان و شعرا در ساخت مسجد مدرسه سردار قزوین در دوره قاجاریه به چه صورتی بوده است؟
ارتباطات بصری خط نستعلیق در نسخه مثنوی خواجوی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
565 - 579
حوزه های تخصصی:
خط نستعلیق یکی از خطوط اسلامی است که در ایران ابداع شده و سیر تکوینی خود را پشت سرگذاشته است. نسخه مثنوی خواجوی کرمانی به رقم میرعلی ابن الیاس تبریزی (محفوظ در کتابخانه بریتانیا) یکی از نمونه های نفیس و اولیه خط نستعلیق می باشد. پژوهش حاضر با توجه به قدمت و کیفیت این نسخه، نسبت به تنها نسخه باقیمانده خط نستعلیق به رقم میرعلی تبریزی مشهور (نسخه خسرو و شیرین نظامی)، به بررسی ویژگی های: ردپای خط نسخ در نستعلیق اولیه، عیار و کیفیت خط در متن و عناوین، ارتباطات بصری عینی و ادراکی حاکم برآن، نقطه، نحوه به کارگیری خط کرسی و گریدبندی پرداخته است. روش انجام پژوهش حاضر توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای است. بر طبق یافته ها، در نسخه مثنوی خواجوی کرمانی با وجود قدمت نسخه و ابتدایی بودن خط نستعلیق در آن، خوشنویس به دلیل رعایت ارتباطات بصری ادراکی (نهانی) در طول صفحه، به هماهنگی و زیبایی قابل توجهی دست یافته است. رعایت این مهم در نسخه مذکور و سامان دهی آن، توسط کشیده ها، سرکش ها و نقطه گذاری ها امکان پذیر شده است که سرکش ها و زوایای آنها نقش اصلی هدایت بصری در طول صفحات را برعهده گرفته اند. به طوری که اغلب حروف بعد از خود را تحت شعاع قرار داده اند. همچنین کیفیت بالای کتابت در عناوین نسخه نسبت به متن، ذوق هنری و میزان تسلط خوشنویس به خط مذکور را (با وجود ابتدایی بودن نسخه) متذکر است. اهداف پژوهش: 1.بازشناسی مختصات خط نستعلیق اولیه. 2.بررسی ارتباطات بصری خط نستعلیق در نسخه مثنوی خواجوی کرمانی. سؤالات پژوهش: 1.خط نستعلیق اولیه دارای چه ویژگی هایی بوده است؟ 2.کاربست خط نستعلیق در نسخه مثنوی خواجوی کرمانی دارای چه ویژگی هایی بصری است؟
بررسی و تحلیل شعر افسر کرمانی، شاعر و خوشنویس
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال دوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴
75 - 110
حوزه های تخصصی:
افسر کرمانى ، مهدی قلى ، ادیب ، شاعر و خوشنویس نیمه ی دوم سده ی 13 ق در 1295 ه . ق در کرمان زاده شد و نزد بزرگان آن جا علوم دینى ، حکمت ، منطق و کلام آموخت . به سبب آوازه ی شعر و ادب خویش به دربار ناصرالدین شاه راه یافت و پس از خواندن قصیده ای در حضور شاه ، از وی لقب «افسر الشعراء» گرفت . افسر، شاعر دربار و مداح ناصرالدین شاه نشد و به کرمان بازگشت و گاه به انتقاد از سلطان نیز پرداخت. او حتى در قصیده ای که در ستایش از ناصرالدین شاه سروده ، از اوضاع نابسامان اجتماعى و تنگدستى مردم انتقاد کرده است. اگرچه افسر را از هواداران سبک بازگشت ادبى و از جمله کسانى دانسته اند که کوشیده است شعر فارسى را از قید سبک هندی رهایى بخشد و به راه پیشینیان بازگرداند؛ امّا در اشعار وی گاه تأثیرات سبک هندی نیز دیده مى شود. مضمون قصاید وی یا وصف طبیعت است و یا ستایش پیامبر (ص ) و اهل بیت و بیش از همه حضرت على(ع) و امام مهدی (عج ) و گاه در آن ها به آیات قرآن ، احادیث و روایات نیز اشاره شده است . برخى از اشعار او نیز رنگ کلامى - عرفانى با دیدگاه وحدت وجودی دارد و در برخى موارد یادآور اشعار ملاهادی سبزواری است. نمونه هایى از خط نسخ ، شکسته و نستعلیق افسر همراه با نثر مسجع وی که به شیوه ی قائم مقام فراهانى است ، در آغاز دیوان آمده است . در این مقاله بر آنیم تا ضمن معرفی افسر کرمانی، جایگاه سبکی او را نشان دهیم.
تأثیر مذهب بر روایت های تاریخ نگاری هنر عصر صفویه (با تأکید بر خوشنویسی، نگارگری و موسیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۱
100 - 127
حوزه های تخصصی:
مذهب در دوره صفویه بر جنبه های مختلف فرهنگی و تمدنی تأثیرگذار بوده است، به گونه ای که مذهب به عنوان عاملی مهم در فراز و فرود هنرهای گوناگون در جامعه و ثبت آن در تاریخ نگاری این عصر نقش زیادی داشته است. در این پژوهش جایگاه مذهب و تأثیر آن بر هنر در پنج دسته از منابع تاریخی شامل: تاریخ نگاری سیاسی، تاریخ نگاری هنر، رساله های هنری، سفرنامه ها و تذکره ها، مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش در این مقاله به شیوه تاریخی و کتابخانه ای و با رویکردی توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ به این سوال اصلی است که عقاید مذهبی چه تأثیری بر هنر عصر صفویه با تکیه بر تاریخ نگاری این دوره دارد؟ یافته های پژوهش بیانگر آن است که نوع نگاه هرکدام از این تاریخ نگاری ها به مسئله هنر با توجه به دیدگاه مذهبی حاکم بر جامعه متفاوت است. ترتیب اهمیت هنرها در تاریخ نگاری صفویه براساس اهمیت مذهبی ابتدا به خوشنویسی و در گام بعدی و با ملاحظات خاص به نگارگری و موسیقی اختصاص دارد.
بررسی تطبیقی خط نستعلیق ایرانی و خط بای بایین فیلیپینی از لحاظ قدمت، نحوه شکل گیری و نگارش
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱
8 - 18
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر و با توجه به آشکار شدن نقش مهم خط و خوشنویسی در پیدایش و رشد فرهنگ و تمدن های گوناگون، محققان بسیاری به پژوهش در این حوزه علاقه مند شده اند. هدف مقاله پیش رو بررسی دو خط نستعلیق ایرانی و خط بای بایین فیلیپینی بود تا علاوه بر ارائه تاریخی مختصر از این دو خط، نحوه پیدایش و اصول نگارشی آ نها بررسی گردد و مشخص شود که چه شباهتها و تفاوتهایی بین آن ها وجود دارد. این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای انجام شد. بررسی ها نشان داد که دو خط مذکور قدمت تقریبا یکسانی دارند، بدین صورت که اکثر محققان، تاریخ پیدایش خط نستعلیق را نیمه دوم قرن هشتم هجری (قرن پانزدهم میلادی) میدانند، همچنین شواهد نشان میدهد که قدیمی ترین نسخه های خط بای بایین نیز متعلق به قرن پانزدهم میلادی و پیش از ورود اسپانیایی ها به فیلیپین هستند. در رابطه با نحوه شکلگیری این دو خط هم مشخص شد که خط نستعلیق از ترکیب دو خط نسخ و تعلیق به وجود آمده است. حال آنکه خط بای بایین، در واقع برگرفته از خط برهمایی مربوط به شبه جزیره هند است. در خصوص شیوه نگارش این دو خط هم مشخص شد که خط نستعلیق از راست به چپ نوشته می شود و شامل چهار دسته کشیدگی ها، دوایر، نقطه ها و مفردات است، حال آنکه خط بای بایین از چپ به راست نوشته می شود و گاهی اوقات حتی در جهات مختلف قابل نوشتن است. خط بای بایین بدون نقطه است، اما از لحاظ دوایر و انحنای حروف شباهت هایی با خط نستعلیق دارد. در واقع، تحلیل ها نشان داد که اقتدار در انحناها وکشیدگی ها بین دو خط نستعلیق و بای بایین بسیار شبیه است.
مروری بر تاریخ نگاری رسالات هنری عصر صفوی (مطالعه موردی: گلستان هنر، مناقب هنروران و قانون الصور)
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶
23 - 27
حوزه های تخصصی:
سه رساله ی گلستان هنر ، مناقب هنروران و قانون الصور ، از جمله متون هنری ارزشمند عصر صفوی هستند که می توان آنها را به عنوان طلایه داران عرصه ی تاریخ نگاری نقاشی ایرانی به شمار آورد؛ چرا که مؤلفان این رسالات، برای اولین بار، هنرهای دیداری و احوالات هنرمندان آنها را به شکلی مستقل، موضوع و محتوای اثر خود قرار داده و از این طریق، بر اهمیت این دسته از هنرها در گفتمان آن دوران، صحه گذاشته اند. با توجه به ضرورت بررسی و مطالعه ی پیشینه ی تاریخی هنر نقاشی ایرانی، در راستای درک بهتر مفاهیم و شناخت رویکردها و نگرش های بنیادین هنرمندان آن، در این نگاشته به مرور، ابعاد تاریخ نگاری سه رساله ی فوق پرداخته می شود. لازم به ذکر است که این پژوهش، در چهارچوب مطالعات تاریخی، تحت راهبرد کیفی و با روش تفسیری- تاریخی صورت پذیرفته است. در نهایت، علاوه بر مقایسه ی وجوه تاریخ نگارانه ی این متون، اهمیت نقاشی در محتوای نوشتاری این رسالات و به طور خاص در گلستان هنر، بررسی گردیده است.
قوسی شوشتری، ادیب گمنام دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
قوسی شوشتری، شاعر، مؤلف و خوشنویس سده دهم و یازدهم هجری از جمله ادیبانی است که در کنار هنر شاعری، در حوزه های مختلف علمی و ادبی نیز صاحب تألیفات متعدد بوده است. با این همه امروزه آگاهی چندانی از شخصیت و شعر او در دست نداریم. در این مقاله با جست وجو در منابعی که از این ادیب دوره صفوی نام برده اند، درباره زندگی، تألیفات، اشعار و دستنوشته های او اطلاعاتی تازه ارائه شده است که نشان می دهد او در روزگار خود شهرت و اعتباری داشته است و اهل فضل از آثار او بهره ها برده اند.
شیوه های مرسوم شکسته نویسی در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۷
81 - 94
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: شکسته نستعلیق آخرین تحول نوشتاری در خوشنویسی ایرانی است که اوج کاربری آن را باید در دوره قاجار جست. تنوع شیوه های شکسته نویسی در دوره قاجار متناسب با جریان های اجتماعی و نیازهای هنری آن دوره قابل دسته بندی و گزارش خواهد بود. هدف: مقاله حاضر دو هدف اصلی را دنبال می کند؛ نخست جستجویی در بنیان های شکل گیری شکسته نستعلیق خواهد داشت و سپس دسته بندی از شیوه های مرسوم شکسته نویسی در دوره قاجار ارائه خواهد داد. روش پژوهش: این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و میدانی فراهم آمده است. شیوه تحلیل داده ها بر اساس تحلیل ساختاری نمونه ها است؛ همچنین نمونه های مورد قضاوت از گستره شکسته نویسی موجود در دوره قاجار می باشد. یافته ها: ریشه خط شکسته را در نستعلیق دانسته اند؛ اما کنکاش در فرم شناسی این خط، تأثیر خط تعلیق بر شکسته را آشکار می کند. همچنین بر مبنای یافته های فرمی و ساختاری در شکسته نویسی این دوره، می توان شکسته نویسی دوره قاجار را به سه شیوه اصلی تقسیم نمود؛ نخست: شیوه پیروان درویش که به همان شیوه می نوشتند؛ دوم: شیوه ای که به استقلال نسبی شکسته از متن و شعر می انجامد؛ در این دسته، آفرینش تابلو به روش جلی نویسی (گُنده نویسی) بسیار رایج می شود؛ در گروه سوم: به نحوی نوشتارهای تحریری و منشی گری را شامل می شود؛ در این روش گونه ای تندنویسی به روش خط تحریری مرسوم می گردد.
تحلیل روایت های هنر خوشنویسی در تاریخ نگاری گلستان هنر و مناقب هنروران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گلستان هنر و مناقب هنروران، دو اثر ارزنده در تاریخ نگاری هنر هستند که در سال های پایانی قرن دهم توسط قاضی احمد قمی در سرزمین ایرانِ دوره صفویه و در قلمرو عثمانی توسط مصطفی عالی افندی، به رشته تحریر درآمدند. این دو اثر برای بررسی زندگی هنرمندان این عصر و دوره های پیش تر، از اهمیت خاصی برخوردار هستند. هنرمندان مختلف در رشته هایی چون؛ خوشنویسی، نگارگری، تذهیب و سایر هنرها در این دو اثر مورد توجه واقع شده اند. از نظر مقایسه گونه های مختلف هنر، به لحاظ حجم مطالب و روایت ، تعدد هنرمندان، معرفی و شرح احوال هنر خوشنویسی و هنرمندان خوشنویس، نسبت به هنرهای دیگر در اولویت قرار دارد. این امر جدای از زمینه رشد و رونق هنر خوشنویسی در دو اقلیم ایران و عثمانی و دربارهای آنها نبود؛ چرا که هنر خوشنویسی هم جنبه های زیبایی و هم وجه کاربردی و دیوانی را در بر داشت و از این حیث، انعکاس اخبار خوشنویسان اهمیت بیشتری یافت. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و با عطف به روایت های تاریخی در دو اثر مذکور تلاش دارد تا اخبار و روایت های مربوط به هنر خوشنویسی و نیز خوشنویسان را در این دو اثر تطبیق نموده و جایگاه روایت تاریخی را در این موضوع بررسی نماید. سؤال اصلی این است که چه مؤلفه هایی با مقایسه روایت های هنر خوشنویسی در گلستان هنر و مناقب هنروران قابل تحلیل و بررسی هستند؟ در این مقایسه و تطبیق روایت های تاریخ نگارانه، مؤلفه های ارزشمندی مانند؛ ویژگی های ساختاری این کتب، تعداد خوشنویسان و اشتراکات و افتراقات آنها، توجه به نحوه گزارش مهاجرت خوشنویسان، ذکر فعالیت های سیاسی و اقتصادی خوشنویسان، جایگاه خانوادگی خوشنویسان، دیگر مهارت های هنری آنها و ذکر خاستگاه شهری خوشنویسان، استنتاج خواهند شد.
نقش زنان کاتب بغداد در توسعه علوم و فرهنگ اسلامی در عصر چهارم خلافت عباسی (656-448)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان کاتب در عصر عباسی در صحنه های گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مشارکت فعال داشتند. پژوهش حاضر با واکاوی زنان کاتب عراق و به ویژه بغداد در عصر چهارم خلافت عباسی (۴۴۸-۶۵۶)، به دنبال پاسخ به این سؤال است که آنها چه نقشی در تحولات فرهنگی و توسعه علوم و فرهنگ اسلامی داشتند؟ این پژوهش بر اساس روش تحقیق تاریخی مبتنی بر روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهدکه زنان کاتب و خوشنویس در این دوره از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند. آنها در گسترش علوم و فرهنگ اسلامی به ویژه علوم دینی و نقلی مانند حدیث، وعظ، خطابه و فقه نقش بیشتری داشتند و بسیاری از علما و مشاهیر در محضر درس آنان حضور یافتند. زنان کاتب اجازه نقل حدیث را برای شاگردان صادر می کردند، به طوری که تعدادی از شاگردانشان بعدها در زمره مدرسان نظامیه بغداد درآمدند. برخی از زنان در هنر خوشنویسی استاد بودند و شاگردان مشهوری در این زمینه تربیت کردند. آنها به سبب خط زیبایشان، اَمالی دانشمندان مختلف را برای دیگران می نوشتند و چه بسا از این راه امرار معاش می کردند. زنان کاتب و خوشنویس به دربار خلافت عباسی نیز نفوذ داشتند و نامه ها و توقیعات آنها را می نوشتند. آنها خوشنویسی را به درباریان آموزش می دادند. تعدادی از زنان کاتب، دیوان شاعران بزرگ را می نوشتند و یا خود شعر می سرودند و از این جهت به گسترش شعر و ادب عربی کمک می کردند. اهمیت و تقدس قرآن کریم ، زنان کاتب را به استنساخ، تذهیب و تفسیر قرآن در سطح وسیع تشویق کرد. برخی از زنان کاتب شیعه نیز در این دوره در نشر و ترویج علوم شیعی نقش مؤثری داشتند.
ارزیابی جایگاه خوشنویسی و کتیبه نگاری در تزیینات بقعه سهل بن علی(ع) شهر آستانه (استان مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بقعه سهل بن علی از نمونه بناهای مذهبی ایران است که در40 کیلومتری جنوب غرب شهر اراک در شهر آستانه واقع شده است. این بنا دارای پیشینه ای تاریخی است که تاکنون از نظر معماری و تزیینات وابسته مورد تحقیق و بررسی قرار نگرفته است. تزیینات این بنا شامل دیوارنگاری، آینه کاری کتیبه نویسی و غیره است که در این بین کتیبه ها از نظر تعداد و تنوع بخش قابل توجهی را به خود اختصاص داده اند. ازاین رو مقاله پیش رو با هدف معرفی جنبه های هنری این بنا، کتیبه های آن را مورد بررسی قرار داده است. اطلاعات این پژوهش براساس بررسی های میدانی و مطالعات کتابخانه ای گردآوری و به روش توصیفی - تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. از نتایج آن می توان به یافتن یک قطعه مفقودشده از قطعات خوشنویسی بنا مربوط به دوره قاجار را نام برد. همچنین براساس آنچه مورد بررسی قرار گرفت می توان گفت که خوشنویسی در این بنا به دو خط ثلث و نستعلیق محدود شده و با تکنیک های مختلف از جمله دیوارنگاری، حجاری و قطعه نویسی اجرا شده است. علاوه براین می توان هم زمان با جنبه تزیینی دو کارکرد مهم تاریخی و مفهومی را برای آن ها در نظر گرفت که در این بین عملکرد تاریخی کتیبه ها از آن جهت که نام هنرمندان، بانی بنا و تاریخ تعمیرات را در خود دارند بسیار حائز اهمیت هستند.
مُهرهای متبرک علی بن موسی الرضا (ع) در آستان قدس رضوی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
111 - 119
حوزه های تخصصی:
آستان علی بن موسی الرضا(ع) در میان اماکن مذهبی ایران گسترده ترین شبکه دیوانی را داشته است. در این مجموعه از مهرهایی متنوع برای اعتباربخشی اسناد و مکاتبات استفاده شده است. یشتر این مهرها، مهر اسم متولیان امور جاری در آستان مقدس رضوی بوده است. در عین حال، چندین مهر به نام علی بن موسی الرضا(ع) نیز در دسترس است که می تواند به عنوان مهر متبرک مجموعه به حساب آید. در مقاله پیشِ رو ویژگی های ظاهری و شیوه ترکیب سه نمونه از این مهرها بررسی شده است. این مهرها در دوره قاجار و در فاصله نزدیک به چهل سال (1272-1311 ه.ق) ساخته شده است. این پژوهش به شیوه تاریخی تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای نوشته شده است. بررسی و مقایسه مهرهای مذکور نشان می دهد که سجع یا عبارت روی آن ها از لحاظ محتوایی و ساختاری نسبتاً مشابه یکدیگر انتخاب شده است. ابعاد نسبتاً بزرگ و شکل محرابی یا تا جدار مهرها نیز بر اهمیت آنها صحه می گذارد، و شأن معنوی آستان مقدس رضوی را نشان می دهد. همچنین در ترکیب این مهرها از خط نستعلیق و ثلث استفاده شده و خوشنویسی قاب اصلی آنها مبتنی بر قواعد پایه ترکیب در مهرهای متأخر اسلامی بوده است. مُهرهای متبرک علی بن موسی الرضا(ع) در خط و ترکیب و ویژگی های ظاهری با مهرهای حکومتی سلاطین قاجار قابل تطبیق و مقایسه است.
تحلیل و بررسی خوشنویسی بوستان سعدی موزه ملی مَلک (به خط سلطان علی مشهدی و بررسی صحت رقم آن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۷ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳
33 - 40
حوزه های تخصصی:
شهرت سلطان علی مشهدی (841-926ق.) در خوشنویسی با خط نستعلیق، به دو موضوع کثرت کتابت نُسخ خطی نفیس در سایه ی حمایت حکومت تیموریان همچنین تألیف اولین رساله ی آموزشی در خط نستعلیق در سال 920 هجری ق. برمی گردد. در میان آثار متعدد سلطان علی مشهدی، نسخه ای بدون تاریخ از بوستان سعدی با قلم خفی نستعلیق در کتابخانه موزه ملی مَلک موجود است که از قوت قلم و پختگی قابل توجهی برخوردار است اما در کتاب های نسخه شناسی مشهور، ثبت نشده است. در پژوهش حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای، به روش اسنادی، توصیفی و تطبیقی، به ارزیابی شباهت ها و تفاوت ها و مقایسه ی سبک خط نستعلیق بوستان موزه ملک با سبک آثاری از سلطان علی مشهدی که شکی در صحت انتسابشان به وی نمی باشد پرداخته و ضمن معرفی انواع مختلف جعل آثار هنری و ارائه نمونه هایی از جعل های صورت پذیرفته، صحت رقم سلطان علی مشهدی در ذیل کتاب مذکور مورد تحلیل و بررسی قرار خواهد گرفت. در انتها درمی یابیم که ریتم مدات، پیوستگی سطرها و سنجیده سوار نمودن حروف و کلمات روی یکدیگر، چینش نقطه ها و حتی رقم سلطان علی در اثر بوستان سعدی موزه ملک شباهتی قابل قبول با دیگر آثار سلطان علی مشهدی دارد و ما را در نیل به پاسخ این سؤال که آیا بوستان سعدی مورد بحث، اثر سلطان علی مشهدی است یا خوشنویس دیگری دیوان مذکور را کتابت نموده و در زمان های بعد به نام سلطان علی جعل شده است؟ رهنمون خواهد ساخت.
آسیب شناسی نظام های فاصله گذاری در تایپ فِیس های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقق نسبی ایده ی دهکده ی جهانی در کنار بار هژمونیک مبتنی بر فن آوری کشورهای غربی، فرهنگ و به تبع آن نوع نوشتار کشورهای در حال توسعه از جمله کشور ما را در آستانه ی تهدیدی جدی قرار داده است. این گونه جوامع، برای بقای نوع نوشتار خود، باید شاخصه های گوناگون آن را مورد تحلیل و بررسی قرار دهند و با آسیب شناسی و به روز رسانی، سعی در انطباق آن با معیارهای روز نمایند. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با هدف آسیب شناسی نظام های فاصله گذاری در تایپ فِیس های فارسی تدوین شده است. بدین منظور ابتدا نظام های فاصله گذاری محورهای عرضی و طولی و زیرمجموعه های آنها تعریف شده اند و سپس با تحلیلی قیاسی، عملکرد آنها در تایپ فیس های فارسی با دو سنجه ی قواعد خوشنویسی اسلامی- ایرانی و نیز مبانی حروف نگاری غربی مورد ارزیابی قرار گرفته است. مشکلاتی که تایپ فیس های فارسی در این حوزه با آن مواجه هستند را می توان به دو دسته ی مشکلات “ساختاری” و “ترسیمی” دسته بندی نمود. برای بهبود عملکرد و مرتفع نمودن این مشکلات، انطباق صرف با هیچ یک از دو مولفه ی مذکور به تنهایی بسنده نمی کند. برای رفع این آسیب ها، طرّاحان باید با آگاهی به هر دو مولفه و به کار بستن توأمان آنها، اقدام به طراحی حروف و تعریف نظام های فاصله گذاری نمایند
آموزش خوشنویسی، به مثابه نسخه کامل آموزش سنتی هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
51 - 62
حوزه های تخصصی:
از نظام آموزش های سنتی در زمینه ی هنرهای تجسمی در دوره ی پیشامدرن آگاهی چندانی در دست نیست. آموزش خوشنویسی، را می توان از جمله آموزش های سنتی هنر دانست که آیین ها و متون آموزشی آن تقریباً دست نخورده باقی مانده است.آموزش آن به شیوه ی استاد شاگردی صورت می گیرد. با مشق های گوناگون و راهنمایی های بی جایگزین استاد همراه می شود. سعی نگارنده در این نوشتار، تشریح آموزش خوشنویسی به مثابه ی نسخه ای کامل از آموزش سنتی هنر(تجسمی) است. پرسش بنیادین این مقاله، چگونگی شکل گیری آموزش سنتی هنر در حیطه ی هنرهای تجسمی و در قالب های مرسوم امروزی در دپارتمان های آموزشی هنر تواند بود. شیوه ی آموزش خوشنویسی می تواند در این زمینه، راه گشا باشد.در آموزش خوشنویسی هر کدام از مشق های نظری، قلمی و خیالی، شکلی از نیازهای آموزشی شاگرد را مرتفع می سازد، واژه ی مشق که بر تجربه کردن دلالت دارد، مقام سیر و سلوک شاگرد را نیز به یاد می آورد، و نیز به منزله ی زیربنای تجربی شیوه ی سنتی آموزش برای وصول به هنرخوشنویسی و نیکونویسی به شمار می آید.از آن جا که هنر خوشنویسی وجهی مقدس و معنوی دارد، خوشنویس باید نسبت به کسب ملکات نفسانی همت گمارد تا ٌُ در خط او آینه وار انعکاس یابد.از این لحاظ استادان خوشنویسرساله هایی را برای آموزش هنرجویان به فراخور حال آماده کرده اند که«آداب الخط یا آداب المشق» نامیده می شوند.