مطالب مرتبط با کلیدواژه

غلامحسین امیرخانی


۱.

معادل بصری بدیع لفظی در خط نستعلیق با تاکید بر آثار استاد غلامحسین امیرخانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بدیع لفظی خط نستعلیق غلامحسین امیرخانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۱ تعداد دانلود : ۷۱۸
یکی از وجوه اشتراک آثار ادبی هنری، به ویژه شعر فارسی و خط نستعلیق، آهنگین بودن آنهاست. گذشته از ساختار زبان فارسی و فرم خط نستعلیق که موزون و لطیف است، شاعران و خوشنویسان از روش هایی برای آهنگین تر کردن آثارشان استفاده می کنند که در ادبیات، موضوع بدیع لفظی است. هدف این پژوهش که به شیوه توصیفی–تحلیلی و با رویکرد تطبیقی انجام شده، نشان دادن شباهت های این روش ها در ادبیات فارسی و خوشنویسیِ خط نستعلیق با وجود شیوه بیانی متفاوت است. مساله این است که معادل های بصری آرایه های لفظی به چه صورت در خط نستعلیق تجلی می یابند؟ بدین منظور آثار خوشنویسی استاد غلامحسین امیرخانی به دلیل سهولت دسترسی به آثار و همچنین توانایی ایشان در ارائه آثار با کیفیت در قالب های مختلف، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق مبین آن است که خالقان آثار در دو حوزه متفاوت ادبیات فارسی و خط نستعلیق از روش های مشابهی برای آهنگین تر کردن اثرشان استفاده می کنند و این شباهت در حدی است که می توان برای بسیاری از ترفندهای لفظی در ادبیات، معادلی بصری در خط نستعلیق پیدا کرد.  
۲.

مطالعۀ تطبیقی شیوۀ خوشنویسی چلیپایی مشابه از میرزا غلامرضا اصفهانی و غلامحسین امیرخانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خوشنویسی نستعلیق میرزا غلامرضا اصفهانی غلامحسین امیرخانی چلیپا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۲ تعداد دانلود : ۳۶۱
میرزا غلامرضا اصفهانی (1246 ه.ق.) خوشنویس دوره قاجار، شخصیتی جامع با شیوه خاص در تاریخ خوشنویسی ایران است که از نوادر خوشنویسان دوره قاجار محسوب می شود. میرزا غلامرضا به تمامی دانگ ها و قالب های رایج در خوشنویسی تسلط داشته و خصوصاً در قالب سیاه مشق شیوه نو ایجاد کرده است. غلامحسین امیرخانی (1318 ه.ش.) از خوشنویسانِ معروف دوره معاصر و ازجمله هنرمندانی است که در دوره های متفاوت حیات هنری خود شیوه تلفیقی را گزیده و ردپای آثار بزرگانی چون میرعماد، خوشنویس مشهور دوره صفویه و به ویژه محمدرضا کلهر خوشنویس دوره قاجار، در آثار وی دیده می شود. در بررسی آثار میرزا غلامرضا اصفهانی و غلامحسین امیرخانی به تفاوت هایی آشکار در اجرای چلیپا برمی خوریم؛ ازاین رو در این مقاله دو چلیپا که متن یکسان دارند را موردبررسی قرار داده ایم. هدف این مقاله مطالعه تطبیقی و شیو ه شناسانه چلیپایی از غلامرضا اصفهانی و غلامحسین امیرخانی است تا از این طریق به سؤال اصلی پژوهش یعنی مزیت های زیبایی شناسی آثار میرزا غلامرضا اصفهانی و غلامحسین امیرخانی پاسخ داده شود. در این مقاله سعی بر آن است تا قواعد به کاررفته در نگارش این دو اثر با توجه به شباهت ظاهری استخراج شود تا ازاین جهت وجوه اشتراک و افتراق ساختاری آنها مشخص شود. این مقایسه بر طبق آنچه در سنّت خوشنویسی وجود دارد ترتیب یافته، بدین صورت که ابتدا مفردات، سپس کلمات و در پایان، ترکیبِ واژه ها و سبک کرسی بندی دو اثر موردبررسی قرار گرفته است. نکات به دست آمده در مرحله نتیجه گیری، می تواند برای هنرمندان خوشنویس راهگشا و سودمند باشد. این تحقیق از نوع تحقیقات کاربردی بوده و با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد تطبیقی انجام پذیرفته است. یافته اندوزی به شیوه کتابخانه ای و تجزیه وتحلیل آن کیفی و غیر نقلی است.
۳.

مقایسه تعادل بصری در گرافیک خط نستعلیق؛ شیوه صفوی و معاصر با تکیه بر آثار میرعماد و غلامحسین امیرخانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خط نستعلیق تعادل میرعمادالحسنی غلامحسین امیرخانی گرافیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۳ تعداد دانلود : ۳۱۰
خط نستعلیق نشانه ای بارز از طبع و سلیقه زیبایی شناختی ایرانیان و بی شک زیباترین و ظریف ترین خط در میان خطوط اسلامی است، تا جایی که آن را «عروس خطوط اسلامی» نامیده اند. در نگارش خط نستعلیق، برای تقویت بیان و ایجاد حس زیبایی و آرامش در بیننده، به نحوه چیدمان کلمات توجه می شود. در این راستا تعادل، یکی از ارکان گرافیک خط در نستعلیق است. این کیفیت بصری در خط نستعلیق اهمیت زیادی دارد. چنانکه وجود تعادل و یا عدم وجود آن در یک اثر، بر ارائه نهایی آن بسیار تأثیرگذار است. در این مقاله، تعادل از جنبه های مختلف در آثار دو خوشنویس مشهور شیوه صفوی (میرعماد) و معاصر (امیرخانی) در شکل ظاهری حروف، چینش کلمات و ترکیب آنها در قالب های مختلف خوشنویسی بررسی شده است. این کیفیت بصری در بین دو دوره، با استفاده از منابع کتابخانه ای و مشاهده آثار موجود تطبیق و تحلیل شده است. پرسش هایی نظیر چگونگی ایجاد تعادل در خط نستعلیق، انواع تعادل در این خط و به کارگیری این کیفیت در دو شیوه صفوی و معاصر مورد تأمل و تدقیق قرار گرفته است. نتایج بررسی ها حاکی از آن است که تعادل، علاوه بر زیبایی و استحکام در ترکیب بندی بصری، از دو جنبه در خط نستعلیق قابل بررسی است: ۱) بر اساس معیار سنجش خط عمود بر پایه خط افقی ۲) بر مبنای تبادل انرژی های حروف و کلمات از جنس دورانی، عمودی، افقی، مایل و متمرکز. همچنین به طورکلی تعادل در آثار خوشنویسی میرعماد نسبت به آثار امیرخانی از اهمیت بیشتری برخوردار بوده، میرعماد بر وجود آن در هر ترکیب، تأکید بیشتری ورزیده است.
۴.

مطالعه تطبیقی کیفیت استقرار حروف گزیده ای از خطوط نستعلیق دو شیوه صفوی و معاصر (نمونه موردی: میر عمادالحسنی و غلامحسین امیرخانی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صفویه معاصر خط نستعلیق میرعمادالحسنی غلامحسین امیرخانی استقرار حروف

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۱۵
در نگارش خط علاوه بر زیبایی، به کیفیت و موقعیت قرارگیری حروف متناسب با ترتیب و خوانش آن ها توجه می شود چنان که مخاطب به راحتی بتواند ترتیب و ارتباط میان حروف در هر کلمه را دریافته، خواندن حروف به سهولت مقدور گردد. در خطوط فارسی، نستعلیق را عروس خطوط نامیده اند. هنرمندان بسیاری درطول چندقرن گذشته به نگارش نستعلیق پرداخته و هریک ضمن ذوق آزمایی تلاش کرده اند تا آثارشان را در این زمینه به کمال مطلوب برسانند. مقاله پیشروبا هدف دستیابی به نحوه مواجهه هنرمند خطاط درخصوص کیفیت استقرار حروف در کلمات، به روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی، نمونه هایی از سطرنویسی و چلیپا در دو شیوه صفوی و معاصر؛ گزیده ای از آثار میرعمادالحسنی و غلامحسین امیرخانی به عنوان شاخص را انتخاب و سپس از طریق تطبیق، کیفیتِ ترکیب و استقرارِ حروف در کلمات آن ها را توصیف و تحلیل نموده است. چگونگی استقرار حروف نستعلیق در آثار دو استاد خوشنویس پرسش اصلی و نظیر نویسی های امیرخانی از میرعماد مورد توجه این پژوهش است. این که ترکیب و ترتیب قرار گرفتن حروف در کلمه و در نهایت سطر، در تناسب با بار معنایی کلمه در دو شیوه تا چه اندازه به لحاظ کیفی حائز اهمیت بوده است. یافته های پژوهش، ضمن تبیین ویژگی های خاص آثار و نقاط اشتراک و افتراق هریک از نمونه های مشابه دو هنرمند، حاکی از آن است که در آثار میرعماد ترکیب و ترتیب قرارگیری حروف در کلمات، منطبق با مسیر نگاه مخاطب، روان خوانی و اساساً تسریع دریافت معانی کلمات در نظر گرفته شده و رعایت این نکته از دقت و اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده است درحالی که در آثار امیرخانی این موضوع چندان مورد اعتنا قرار نگرفته است و صرفاً چیدمان اجزای یک کلمه غالبا از بُعد ترکیب بندی و حسن همجواری حروف و کلمات مورد اهمیت است.