مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
خوشنویسی
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
27 - 36
حوزه های تخصصی:
خوشنویسی، از معدود هنرهای سنتی است که با توجه به مشخصات هندسی اش، فرم و قالب های مختلفی را تجربه نموده و به هنر مدرن معاصر، پیوند خورده است.در این نوشتار، به تحلیل نسبت های خط نستعلیق و ترکیب بندی حاصل از آن مبتنی بر فرایند ادراک گشتالت پرداخته و تلاش شده تا به سؤال ذیل پاسخ داده شود: چگونه می توان با استفاده از اصول نظریه ی گشتالت، روش و اصولی معرفی نمود که امکان سنجش ترکیب های متفاوت آثار خوشنویسی با خط نستعلیق را فراهم نماید؟ این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای، ساماندهی و با روش توصیفی، تحلیلی و آماری ارزیابی شده است. در این پژوهش، ابتدا سه اثر خوشنویسی با خط نستعلیق در قالب های چلیپا، سیاه مشق و قطعه ترکیبی معرفی و با استفاده از قوانین گشتالت تحلیل شده اند؛ سپس به کمک یک پرسش نامه، قطعه ای ترکیبی با چهار ترکیب بندی و گشتالت متفاوت ارائه شده و مورد سنجش قرار گرفته است. نتیجه ی این داوری نشان داده است که ضمن اهمیت بالاتر بودن درصد خوشنویسان انتخاب کننده بهترین ترکیب، اکثریت افراد خوشنویس و غیرخوشنویس شرکت کننده در نظرسنجی، همان ترکیبی را انتخاب کرده اند که یک خوشنویس چیره دست خلق نموده است. لذا ارتباط دو سویه ی اجرای اثر و نقد اثر خوشنویسی با اصول نظریه گشتالت مشخص شده است.
تحلیل گفتمان علمی- هندسی در رساله های خوشنویسی اسلامی سده های چهارم تا هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
63 - 72
حوزه های تخصصی:
خوشنویسی به عنوان یکی از مهم ترین هنرهای اسلامی، از سده های اولیه دوران اسلامی تا به امروز، تحولات تاریخی و اجتماعی بسیاری را از سر گذرانده است که می توان این تحولات را ذیل گفتمان های حاکم بر خوشنویسی در ادوار مختلف بازخوانی کرد. هدف پژوهش حاضر با فرض وجود نوعی گفتمان علمی- هندسی در سده های میانه، بازشناخت این گفتمان و استخراج ویژگی های آن در متون مربوط به خوشنویسی است. گفتمانی که به مرور بر اثر ترجمه متون یونانی و تألیف متون علمی توسط دانشمندان اسلامی و به طور کلی اهمیت یافتن علم گرایی و عقل گرایی در جامعه اسلامی سده های میانه شکل گرفت. از متون و رساله های باقی مانده از دانشمندان و نویسندگان این دوره و همچنین آرای پژوهشگران هنر اسلامی، استنباط می شود که تعاملی جدی میان علوم ریاضی با اقسام صنایع، مشاغل و رشته های علمی وجود داشته است. در همین راستا، هندسه و ریاضیات عامل بسیار مهمی در تدوین و تکامل خطوط اسلامی نیز بوده اند. بنابراین در این پژوهش با استفاده از روش تاریخی و اتخاذ رویکرد تحلیل گفتمان، با تأکید بر متون و رساله های خوشنویسی، به استخراج و بازشناخت ویژگی های گفتمان علمی- هندسی در خوشنویسی اسلامی سده های چهارم تا هشتم هجری پرداخته شده است.
تصوف و عرفان در مقام ویژگی گفتمانی رساله های خوشنویسی سده های هشتم تا یازدهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
115 - 124
حوزه های تخصصی:
تحولات تاریخی خوشنویسی اسلامی را می توان با شناخت گفتمان های مختلف حاکم بر آن در ادوار مختلف بازخوانی کرد. هدف این پژوهش نیز بازشناخت یکی از گفتمان های تاریخ خوشنویسی، یعنی گفتمان صوفیانه و تحلیل ساز و کارهای زمینه ای و رویه های تحمیل انگاره های عرفانی توسط این گفتمان بر رساله های خوشنویسی است. گفتمانی که به مرور بر اثر قدرت یافتن و دامنه نفوذ تصوف، در حدود سده های هشتم تا یازدهم هجری غالب گشت و آثار انگاره های عرفانی تحمیلی آن را در اقسام جریانات فکری و مشاغل و هنرهای این دوره می توان مشاهده کرد. این گفتمان همچنین سبب به وجود آمدن ویژگی های مشترک در متون و رساله های مربوط به هنر خوشنویسی گشت. بنابراین در این پژوهش با اتخاذ رویکرد تاریخی- تفسیری و بهره گیری از روش تحلیل گفتمان، به تعیین مفصل بندی ها و بازشناخت ویژگی های صوفیانه در رساله های خوشنویسی سده های هشتم تا یازدهم هجری پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تلقی عرفانی از هنر خوشنویسی، در مقام ویژگی گفتمانی و تاریخمند خاص این دوره بوده و نه تنها خصیصه ذاتی و همیشگی خوشنویسی اسلامی نبوده، بلکه در کشمکش و تقابل آشکار با سایر گفتمان های تاریخ ساز هنر اسلامی همچون گفتمان علمی- هندسی در سده های پیشین قرار می گیرد.
راقم التصویر: بررسی ویژگی های رقم های میرزا علی قلی خوئی، هنرمند سیاه قلم کار عهد قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درج نام هنرمند یا رقم زدن در نگاره ها از حدود قرن نُهم در هنر ایران رایج بوده است. این رقم ها شامل اطّلاعاتی در خصوص نام، کنیه، نام پدر، تاریخ و نام حامی خلق اثر، استاد هنرمند، محل تولّد و زیستن بوده اند و اکنون جزء معدود منابع قابل اعتنای پژوهشگران برای شناخت هنرمند و شیوه کار او به شمار می آیند. سنّت رقم زدن پس از نگاره های نسخه های خطّی در تصاویر کتاب های چاپ سنگی دوره قاجار نیز ادامه پیدا کرد. رقم های میرزا علی قلی خوئی، با اهمیت ترین هنرمند این دوره، دارای شاخصه هایی به لحاظ فُرم و محتوا است که آنها را از رقم های بسیاری از تصویرگران چاپ سنگی همعصر او متمایز می کند.این تحقیق که از لحاظ رویکرد، کیفی است و از منظر هدف، بنیادی طبقه بندی می شود، در پی یافتن پاسخ این پرسش است که علی قلی خوئی به چه شیوه هایی رقم خود را در تصاویر به یادگار گذاشته است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که علی قلی نه تنها به ثبت اطّلاعات در رقم های خود توجّه داشته، بلکه استفاده از رقم به مثابه جزیی از ساختار بصری تصویر برای او اهمیّت داشته است. او رقم های خود را به مثابه ناظر در تصویر قرار می دهد و با این روش نگاه خود را به مسایل مختلف و داستان های مختلف، خاصّه داستان های مذهبی، بیان می کند.
چاپ نوشت ۲ : قرآن بهرامی و نگاهی به کتابت های اعلای چاپ نویسی پرکار ا ما مهجور (احمد بن محمد تبریزی)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ضمن اشاره ای اجمالی به اولین تلاش ها در اروپا و جهان اسلام برای چاپ قرآن اطلاعاتی هرچند اندک در خصوص چاپ و انتشار اولین قرآنهای چاپی ایران ارائه شده است و در بخش اصلی مقاله به معرفی یکی از اولین قرآنهای چاپ سنگی در شهر تبریز به قلم یکی از خوشنویسان پرکار و هنرمند آن دوران پرداخت ه و در انتها فهرستی از آثار کتابت شده توسط او به ترتیب تاریخی انتشار ارائه شده است.
چاپ نوشت (۵): قرآن های کم ورق خطی و چاپی در عصر قاجار و قرآن سی ورقی میرزا زین العابدین شیرازی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۳ بهمن و اسفند ۱۴۰۱ شماره ۶ (پیاپی ۱۹۸)
49 - 85
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر مؤلف ضمن ارائه مقدمه ای مختصر به معرفی نسخه های خطی قرآن هایی کامل و کم ورق که در کتابخانه های ایران موجود است می پردازد و ضمن ارائه دسته بندی از این نوع قرآن ها به معرفی یکی از متداول ترین انواع آن، یعنی قرآن های سی ورقی پرداخته و ضمن معرفی اولین چاپ های این نوع از قرآن ها یکی از شاخص ترین آنها که به قلم میرزا زین العابدین شیرازی در ایران کتابت و در استانبول به چاپ رسیده را به تفصیل معرفی می نماید.
بررسی کاربرد و چگونگی اجرای مورّب نویسی در نسخ خطی سده هفتم و هشتم هجری (بر اساس نسخ خطی کتابخانه و موزه ملی ملک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
75 - 91
حوزه های تخصصی:
مطالعه بر روی نسخ خطی نشان می دهد، یکی از تمهیدات مهم کاتبان در سیر کتابت متون، مورّب نویسی بوده است. مورّب نویسی در نسخ خطی کاربردهای زیادی داشته و امکانات متنوعی برای کاتبان فراهم می کرده است. ضمن این که کاتبان به وفور از آن استفاده کرده اند. گاهی نیز نقش تزئینی در صفحه آرایی به خود گرفته است. با وجود چنین اهمیتی کاربردهای مورّب نویسی و چگونگی استفاده از آن، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف این مقاله بررسی کاربرد و چگونگی اجرای مورّب نویسی در سده هفتم و هشتم هجری در نسخ خطی کتابخانه و موزه ملی ملک است. سوال های این پژوهش در راستای تحلیل موضوع عبارت اند از اینکه؛ 1- مزیت های مورّب نویسی برای کاتبان چه بوده است؟ 2- از مورّب نویسی در چه مواردی و به چه میزان استفاده شده است؟ 3- چه ساختار فرمی برای مورّب نویسی می توان در نظر گرفت؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی است و شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای-اسنادی انجام گرفته است. به این منظور، تمامی 1618 برگ نسخه خطی سده های هفتم و هشتم هجری منتشر شده در سایت کتابخانه و موزه ملی ملک که عمدتاً شامل کتب علمی و ادبی، مخصوصاً کتابت اشعار است مورد مطالعه قرار گرفت و از این میان 41 برگ انتخاب شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد، برای کاتبان این دوره، جنبه کاربردی مورّب نویسی نسبت به زیبایی و تزئینات صفحه اولویت بیشتری داشته است. کاربرد مورّب نویسی در دو بخش اصلیِ تکمیل و اصلاح متن و ایجاد تمایز بوده است. گاهی نیز بی دلیل یا به اشتباه، مورّب نویسی رخ داده است. مورّب نویسی در شرح واژگان دشوار، اصلاح جاافتادگی و یا جبران کمبود فضای کتابت به منظور اصلاح و تکمیل متن کاربرد داشته و در ایجاد تمایز برای شماره گذاری صفحه و هماهنگی شکل ها با متن نیز استفاده شده است. مورّب سازی متن در راقمه و انجامه نُسخ، راهکاری دیگر برای ایجاد تمایز بوده است. استفاده از مورّب نویسی، بسته به کاربرد آن از یک کلمه تا یک صفحه را شامل می شود و غالباً در حواشی و گاهی نیز در خلال متن نوشته شده است. ساختار مورّب نویسی نیز با بررسی طول سطرها و زاویه آن ها نسبت به هم به دست می آید.
مطالعه شیوه قلم گذاری درآثارچلیپای سیّد علی خان تبریزی بر پایه حُسنِ تشکیل مفردات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
121 - 141
حوزه های تخصصی:
هنر ایران و به ویژه خوشنویسی جایگاه خاصی در دوره 120 ساله تیموری داشت. از سنه 920 ه . اغلب استادان این فن، از هرات به تبریز آمده و به دربار شاه اسماعیل صفوی پیوستند. خط نستعلیق در هند، نخستین بار در عهد شاهان مغول، هنگام حمله بابر در سنه 932 ه . به این سرزمین و به واسطه همراهی چند تن از خوشنویسان با وی رواج پیدا کرد؛ درنتیجه حمایت ؛ عده زیادی از خوشنویسان ایران به این سرزمین مهاجرت کردند، ازجمله معاریف این خوشنویسان؛ سیدعلی خان تبریزی است. جواهر رقم (زنده در 1094 ق.) در اواخر دوران فرمانروایی اورنگ زیب (1118- 1067 ه . ق) به هندوستان آمد و اورنگ زیب که خود در خط شاگرد او بود؛ وی را برای تعلیم خط به دیگر شاهزادگان نیز برگزید. هدف اصلی پژوهش علاوه بر شناخت مبانی و اصول خوشنویسی خط نستعلیق و بررسی تحول خوشنویسی از اواخر دوره تیموری تا گسترش آن در هندوستان و نیز معرفی جایگاه تبریز و هنرمندان نستعلیق نویس تأثیرگذار تبریزی؛ مطالعه شیوه قلم گذاری آثار سیدعلی خان تبریزی بر پایه حُسن تشکیل مفردات است. سؤال های تحقیق بدین شرح است: 1. اصول و نسبت از قواعد حُسن تشکیل در آثار سیدعلی خان تبریزی چگونه رعایت شده است؟ 2. نحوه قلم گذاری نقطه و مفردات در آثار سیدعلی خان تبریزی چگونه است؟ روش تحقیق این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده و از نوع تحقیقات کاربردی و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت آماری، اندازه گیری رایانه ای، کتابخانه ای و همچنین بر اساس مشاهده و بررسی بصری یافته های شخصی نگارندگان استوار است. نتایج بررسی های پژوهش نشان داد نقطه در شیوه جواهر رقم علاوه بر ایستایی دارای انرژی ثابت و متمرکز است و همچنین شیب نقطه ها در بهترین حالت خود نگاشته شده که همین ویژگی در گیرایی بصری نقطه ها تأثیر فروانی دارد. از نکات قابل توجه زاویه شیب متفاوت اما متناسب حروف است. ارائه ضعف و قوت ها در اجرای حروف نزدیک بوده و همین امر موجب ایجاد تناسب بیشتری در خطوط شده است. بررسی نمونه آثار جواهر رقم نشانگر آن است که ابعاد و اندازه حرف ها توازن خوبی دارند و صافی حرکت قلم چشمگیر است. باید این نکته را هم متذکر شد که برخی از این ویژگی ها همچون قلم گذاری (زاویه نوشتن هر حرف)، در طول زندگی هنرمند خوشنویس به ندرت تغییر محسوسی پیدا می کند درحالی که کیفیت خوشنویسی در سال های مختلف همراه با فرازوفرود بوده است.
اصول شناخت شیوه خوشنویسی میرعلی هروی با تکیه بر مطالعه زاویه قلم گذاری و کرسی نقطه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
119 - 128
حوزه های تخصصی:
وظیفه مهم نقطه در خطِّ نستعلیق، تعیین اندازه ها، زاویه قلم خوشنویس و نیز ترکیب بندی سطر و قطعه است که در آثار هر خوشنویس، متمایز از دیگری است. هدف اصلی این مقاله شناخت اصول حاکم بر چلیپاهای منتخب میرعلی هروی بر اساس بررسی زاویه قلم گذاری، کرسی و پراکندگی نقطه ها از منظر اصول و مبانی هنر های تجسمی در آثار منتخب وی است. مولفه های حاکم بر این مطالعه شامل1- زاویه نقطه گذاری 2- قطر افقی نقطه نسبت به کرسی3- کرسی و موقعیت نقطه ها و پراکندگی بوده و در پی پاسخ به این سوالات است: زاویه قلم گذاری نقطه و قطر افقی نقطه نسبت به کرسی در آثار میرعلی هروی چیست؟ وضعیت کرسی نقطه ها و پراکندگی آنها در آثار میر علی هروی چگونه است؟ اصول شناخت اصل و جعل آثار میرعلی هروی با تکیه برسنجش نقطه چیست؟ گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای با بررسی کیفی نقطه در چلیپاهای منتخب انجام و به شیوه توصیفی تحلیلی ارائه شده که ماحصل آن شناخت سبک نقطه گذاری میرعلی است. اگرچه زاویه نقطه گذاری در نستعلیق 62 تا 5/63 درجه شناخته شده، اما تحلیل آثار میرعلی هروی نشان می دهد که زاویه دست هر هنرمند در آثار گوناگون و نیز نسبت به آثار دیگران متفاوت بوده و اختلاف زیاد در آن می تواند گمانه غیرِاصل بودن اثر را تقویت کند.
واضع الاصل، مبدع خط نستعلیق و جریان ساز فرهنگ بصری حکمت هنر ایرانی اسلامی
حوزه های تخصصی:
واضع، خالق، مبدع و القابی از این دست، در ناخودآگاه هر انسانی یادآور ذات اقدس ایزدی و فطرت پاک الهی است. در این میان، و در گذر ایام و اعصار، انسان هایی آمده اند که با اندیشیدن و خلق یک ایده ، به اصل و ماهیت آسمانی خالق یکتا ، جلوه ای زمینی و ملموس بخشیده اند. دین مبین اسلام نیز برای هنرمندان خوشنویس ، این بستر را فراهم نمود تا به تدبر در صور ظاهری انواع خطوط پرداخته و در جهت مجسم و مصور ساختن کلام الهی بخت آزمایی نمایند. خط نستعلیق نیز به عنوان زیباترین خطوط اسلامی که ملقب به عروس خطوط اسلامی است ، گویا در پی سال ها تحول و تطور، سعی در نشان دادن آن جلوه های زیبای الهی و همچنین سایر مضامین والای انسانی دارد؛ این پژوهش تلاش دارد تا با پرداختن به این موضوع که آیا ابداع این شیوه از خوشنویسی تا چه میزان بر معرفی و گسترش هنر ایرانی و اسلامی موثر بوده است ؟ به پاسخی روشن در نقش تبیین گری خط نستعلیق در فرهنگ و حکما هنر اسلامی بپردازد. در تحقیق پیش رو که به روش توصیفی – تحلیلی و انجام مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به صورت ترکیبی انجام شده است، با مشاهدات صورت گرفته از تصاویر اسناد مکتوب موجود و استناد به برخی نظریه های مورخان و صاحب نظران حوزه هنرهای اسلامی و همچنین مرور احوالات و زندگی میرعلی تبریزی به عنوان مبدع خط نستعلیق ، به بدیع بودن دستاورد میرعلی در قاعده مند کردن خط نستعلیق پرداخته شده است . همچنین با توجه به اینکه این خط در طول سالیان طولانی ، تاثیر شگرفی بر زیبایی شناسی هنرهای اسلامی داشته است به عنوان یک جریان سازی فرهنگی در حکمت و هنر اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد.
تحلیل ویژگی های ساختاری نستعلیق آغازین در نسخه دیوان اشعار عماد فقیه کرمانی موجود در کتابخانه مجلس شورای اسلامی به شماره IR.1584(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
79 - 93
حوزه های تخصصی:
نستعلیق دومین خط خاص ایرانیان است و بنیاد اولیه آن به تغییر قلم نسخ و تعلیق در نسخه های خطی نیمه دوم قرن هشتم هجری برمی گردد. در همین رابطه تاکنون چند نسخه خطی که حرکات اولیه قلم نستعلیق در آن ها وجود داشته است، معرفی و ارائه گردیده است. با توجه به تاریخ کتابت و ویژگی های خط شناسانه به نظر می رسد نسخه خطی دیوان اشعار عماد کرمانی در کتابخانه مجلس شورای اسلامی (IR.1584) نیز یکی از این نُسخ باشد و می توان در آن رگه های نستعلیق آغازین را ملاحظه کرد. از این رو هدف از این مطالعه بررسی نستعلیق آغازین در این نسخه است و در پی پاسخ به این سوال است که قلم به کار رفته در خوشنویسی نسخه عماد فقیه کرمانی از چه نوعی است و چه ویژگی هایی دارد؟ با توجه به اهمیت و ضرورت پژوهش درباره نسخه های به جای مانده از قرن هشتم هجری/ چهاردهم میلادی، و عدم وجود مطالعه مستقل از نسخه عماد کرمانی، لذا انجام چنین پژوهشی ضرورت می یابد. این پژوهش در زمره پژوهش های توسعه ای قرار دارد و به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام شده است. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای (اسنادی) و مشاهده مستقیم نسخه است؛ و روش تحلیل اطلاعات کیفی می باشد. در بررسی نسخه شناسی براساس صفحه تتمّه و ترقیمه مشخص گردید که این نسخه در 783ه .ق/ 1381م. کتابت شده است و براساس ارزیابی های تاریخی احتمالاً این نسخه تحت حمایت شاه شجاع در شیراز یا سلطان حسین جلایر در بغداد تهیه شده است. در تحلیل خط شناسی می توان خط این نسخه را چیزی مابین خط نسخ و تعلیق (نسخِ تعلیق آمیز) قرار داد و آن را نسخ متمایل به تعلیق دانست که زمینه ساز پیدایش خط نستعلیق است.
بررسی زمینه های سیاسی-مذهبی تأثیرگذار در تحولات هنری در عهد شاهرخ تیموری (850- 807 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۷
10 - 29
حوزه های تخصصی:
هنر به عنوان پدیده ای اجتماعی، تحت تأثیر زمینه های سیاسی، دینی، اقتصادی و فرهنگی موجود در بطن هر جامعه شکل می گیرد. این واقعیت در عصر تیموری (807-913 ق)، که از دوره ه ای درخشان در تاریخ هنر ایرانی-اسلامی به شمار می رود، وجود دارد و هنر مقوله ای جدای از سیاست و مذهب نبود؛ چنانکه در زمان شاهرخ تیموری هنر از یک سو، با سیاست و مذهب درهم تنیده شد و از سوی دیگر، تحت تأثیر اوضاع چندمذهبی جامعه آن روز قرار گرفت. از این رو، برای شناخت وضع هنر در این دوره و بررسی عوامل پیشرفت و رکود آن ناگزیر از واکاوی ریشه های سیاسی و مذهبی آن در جامعه آن روزگار هستیم. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی ضمن تبیین زمینه های سیاسی و مذهبی حاکم بر دوره شاهرخ تیموری، بر آنست تا تأثیر سیاست های وی را بر رشد و رکود انواع هنر در آن دوره نشان دهد. یافته های این پژوهش نشان می دهد بر اثر سیاست های حمایتی شاهرخ معماری و خوشنویسی، بر مبنای میزان آثار تولیدشده و نوآوری در سبک های به کار رفته در هر یک از آن ها، از نظر کمی و کیفی پیشرفت کرده و در برابر، شعر علی رغم رشد کمی، از نظر کیفی به انحطاط گرایید و موسیقی و نقاشی نیز چنان که باید، اوج نگرفت. این یافته با رویکردی مقایسه ای میان هنرهای رایج این دوره به دست آمده است.
مطالعه ی تطبیقی قلم های برگرفته از خط نسخِ ایرانی (مطالعه ی موردی: حریر، ویژه، میزان و آهنگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طراحان فونت با استفاده از صورت و قواعد خوشنویسی ایرانی برای آفرینش قلم های جدید متناسب با کاربردهای معاصر تلاش میکنند. در این بین خط نسخ ایرانی به جهت رعایت اغلب قواعد خوشنویسی، زیبایی و سهولت در خوانش و نگارش و همچنین دارا بودن روح هنر ایرانی، منبع اقتباس اغلب قلم های منتشرشده در دهه های اخیر در ایران بوده است. در این پژوهش ابتدا قواعد دوازده گانه خوشنویسی مندرج در رساله آداب المشق باباشاه اصفهانی به عنوان چهارچوب نظری و شاخص تطبیق معرفی شده و سپس به صورت توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی به مطالعه ی میزان همپوشانی قلم های برگرفته از خط نسخ ایرانی یعنی اقلام: حریر، ویژه، میزان و آهنگ با قواعد حاکم بر خوشنویسی پرداخته شده است. شناخت ویژگی ها، تحلیل قابلیت ها، تشابهات و تغییرات قلم های امروزی در مقایسه با خط نسخ ایرانی از اهداف پژوهش است. ارزیابی کیفیت طراحی قلم های امروزی با استفاده از دگرگون سازی خط نسخ ایرانی از ضرورت های انجام تحقیق است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که قلمهای حریر، ویژه، میزان و آهنگ در تطبیق با خط نسخ ایرانی در 9 مورد با قواعد خوشنویسی نسخ ایرانی مطابقت دارند. تفاوتهای جزئی را می توان به دلیل تغییر سلایق، گذرِ زمان، نیازهای معاصر، آزادیِ عمل طراحان تایپ برای بروز خلاقیت های صوری و از جهاتی گسترش فنّاوری اجرا و توسعه قلم عنوان کرد.
مطالعه بیش متنی اشعار خیام در قالب خوشنویسی (مطالعه موردی: رباعی 103)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۴
54 - 67
حوزه های تخصصی:
در میان اقلام مختلف خوشنویسی، خط نستعلیق پیوند ناگسستنی بافرهنگ و ادبیات ایران دارد، به طوری که گفته می شود این خط نماد فرهنگ و هنر ایرانی است. همخوانی صورت نستعلیق با روحیه اشعار فارسی زمینه را جهت تعامل بیشتر این خط با ادبیات فراهم کرد تا بر اشعار وزین، صورتی موزون بخشد. این خط قالب های مختلفی دارد که درزمینه شعر، کتابت و چلیپا بیشترین کاربرد را دارد. رباعی 103 خیام که بارها توسط خوشنویسان در قالب چلیپای نستعلیق تکرار شده، مورد مطالعه در این پژوهش قرار گرفته است. شناخت هرچه بهتر و رمزگشایی این آثار هنری نیازمند بررسی روابط متنی حاکم بر آن ها و مستلزم رجوع به مطالعات ترامتنی است. رویکرد ترامتنیت ژنت تمامی روابط موجود میان متن ها را بررسی می کند که در این میان بیش متنیت با تحلیل متون هنری تناسب بیشتری دارد. در بیش متنیت تأثیر یک متن بر متن دیگر بررسی می شود که شامل برگرفتگی متن دوم از متن اول است. لذا هدف این پژوهش، مطالعه ای نظام مند در چلیپاهای رباعی 103 خیام است که منجر به شناخت روابط متنی میان آنها شود. سؤال اصلی براین مبناست که گونه های بیش متنی ژنتی چگونه و به چه میزانی در آثار ذکرشده قابل شناسایی است؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و اطلاعات از طریق منابع اسنادی و مشاهده انجام شده و به صورت کیفی تجزیه و تحلیل شده است. بر طبق یافته ها صراحت ارجاع به پیش متن در این آثار زیاد و کارکرد بیش متن ها غالباً جدی است لذا سرعت تغییرات بسیار کند است.
تحولات هنر کتاب آرایی قراقویونلوها در دوره ی پیربوداق نیمه ی دوم قرن نهم هجری (758 – 178 ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
63 - 75
حوزه های تخصصی:
یکی از دوران مهم رشد هنر کتاب آرایی، بعد از جلایریان و تیموریان دوره قراقویونلوهاست که متأسفانه کمتر بدان پرداخته شده است. قراقویونلوها وارث مراکز کتاب آرایی حکومت های پیشین جلایری و تیموری بودند و خود نیز به توسعه و رونق آن کمک کردند. علاوه بر جهانشاه قراقویونلو، ولیعهد او پیربوداق در دوره ی کوتاه حکومت خود تا پیش از مرگ، باعلاقه ی مثال زدنی موجب رشد و اعتلای کتاب آرایی شده است. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که؛ پیربوداق در تحولات هنر کتاب آرایی نیمه دوم قرن نهم هجری قمری چه تأثیری گذاشته است؟ به همین منظور هنر کتاب آرایی به ویژه کتابت و صفحه آرایی با معرفی نسخ خطی و کاتبان، در محدوده ی زمانی فرمانروایی پیربوداق در شیراز و بغداد موردتوجه است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و تاریخی است و جمع آوری داده ها با استفاده از منابع کتابخانه ای، اسنادی و آرشیوی نسخه های خطی می باشد. درنهایت این نتیجه حاصل می شود که؛ پیربوداق با ایجاد زمینه ی تبادل هنرمندان، باعث انتقال مرکز کتاب آرایی از شرق به غرب ایران شده است و مکتب غربی ایران را با گونه ای از سلیقه های مختلف هنرمندان رونق داده و ضمن انتقال هنرمندان، به حمایت از آن ها در کتابت انواع نسخی خطی و هنر کتاب آرایی پرداخت.
ظهور یک طریقت: بهاءالدین نقشبند و سنت خواجگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره خوشنویسی و زیبا نوشتن در فرهنگ ایرانی-اسلامی دوگونه متن وجود دارد؛ یکی، رساله های مستقل و مختص خوشنویسی که خط را بر اساس مفهوم اصول تعریف کرده اند و دیگری، متون عمومی تری که در آنها، خط ذیل مفهوم کتابت و آیین دبیری آمده است. در رساله های نخست، نظام زیباشناسانه خوشنویسی بر اساس رعایت اصولی شکل می گیرد که وضع آن به ابن مقله نسبت داده شده است. در این نظام، خطی زیباست که اصولی نوشته شده باشد؛ از این رو به هر نوع ابتکار یا زیبا نوشتنی «خوشنویسی» اطلاق نمی شود. اما در متون عمومی دیگر که سده ها پیشتر از رساله های خوشنویسیِ اصول محور نگاشته شده و موازی با آنها نیز جاری بوده اند؛ اصطلاحاتی مانند «حسن الخط» یا «خط نیکو» معنایی متفاوت از خوشنویسی بر اساس اصول داشته اند. درباره معنای صحیح این واژگان و تعیین مراد دقیق قدما از به کار بردن آنها، پژوهش مستقلی صورت نگرفته است و شوربختانه، بی التفاتی به خاستگاه متفاوت آنها سبب شده است در تفسیر یا ترجمه بسیاری از متون مرتبط با موضوع کتابت و خوشنویسی معنای مخدوشی حاصل شود. در این پژوهش با بررسی شیوه استفاده از اصطلاحات مرتبط با زیبا نوشتن در کهن ترین و مهم ترین متون عربی و فارسی از سده های نخستین تا سده های میانه دوران اسلامی و واکاوی کلماتی مانند جید، ملیح، حَسن و متقن نشان داده می شود که معنای صحیح واژگانی مانند «حسن الخط» و «خط نیکو» را باید در بستر اصلی پیدایش آنها یعنی کتابت، آداب الکتاب ها و آیین دبیری های مربوط به آن یافت. در این بستر، زیبا نوشتن هیچ ارتباطی با اصولی نوشتن نداشته و بیش از خوانا نوشتن،گاه همراه تندنویسی، معنایی در بر نداشته است.