مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر یادگیری خودتنظیمی بر سبک های حل تعارض دانش آموزان است. بدین منظور،240 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های خودتنظیمی بوفارد و نسخة دوم شیوة مقابله با تعارض رحیم (ROCI-II) پاسخ دادند. داده های به دست آمده با رگرسیون چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد که راهبردهای شناختی و فراشناختی خودتنظیمی بر سبک های حل تعارض تأثیر معناداری دارند >100/0) P)؛ ولی راهبرد انگیزشی خودتنظیمی برسبک های حل تعارض تأثیر معناداری ندارد. راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر سبک همراهانة حل تعارض تأثیر معناداری دارند؛ اما راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر دیگر سبک های حل تعارض (اجتنابی، مهربانانه، مصالحه گرانه و سلطه گرانه) تأثیر معناداری ندارند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که یادگیری خودتنظیمی، بهترین پیش بینی کنندة سبک حل تعارض سازنده است؛ بنابراین، نهادهای آموزشی باید برای آموزش و اعتلای یادگیری خودتنظیمی کوشش اساسی و جدی کنند.
مقایسه عملکرد کودکان با و بدون اختلال های یادگیری در مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلر کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه عملکرد دانش آموزان با و بدون اختلال های یادگیری در مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلر کودکان بود. روش پژوهش علی-مقایسه ای بود. از این رو با نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 45 دانش آموز دارای اختلال های یادگیری با 45 نفر دانش آموز بدون اختلال یادگیری پرسش نامه داده های جمعیت شناختی و مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلر کودکان را تکمیل کردند. داده ها با آزمون تی مستقل، تحلیل واریانس یک راهه و تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. کودکان با و بدون اختلال های یادگیری در نمرات کل تراز شده وکسلر، خرده مقیاس کلامی و خرده مقیاس عملی از لحاظ آماری تفاوت معنا داری با هم داشتند. توان خالص خرده مقیاس های کلامی و عملی مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلر کودکان در تشخیص دو گروه به ترتیب برابر با 84/0 و 56/0 بود. افزون بر این، عملکرد دو گروه به تفکیک در خرده مقیاس های اطلاعات، ریاضیات، حافظه عددی، تنظیم تصاویر و رمزنویسی به طور معناداری متفاوت بود و این خرده مقیاس ها توان مطلوبی در تشخیص دو گروه از هم داشتند. بنابراین می توان بیان کرد که مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلر کودکان قابلیت استفاده در تشخیص افتراقی کودکان با و بدون اختلال های یادگیری را دارد و با تهیه ی فهرست تشخیصی اختلال های یادگیری مبتنی بر مقیاس وکسلر به خصوص با تمرکز بر پنج خرده مقیاس اطلاعات، ریاضیات، حافظه عددی، تنظیم تصاویر و رمزنویسی می توان برای تشخیص اختلال های یادگیری اقدام کرد.
تاثیر آموزش یادگیری مستقل بر کاهش نشانه ها در دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش یادگیری مستقل بر بهبود علائم بیش فعالی و کم توجهی در دانش آموزان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بود. پژوهش با روش آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه اجرا شد. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 30 دانش آموز پسر 10 تا 12 سال شهرستان شهرضا که در نیمسال دوم سال تحصیلی 94-1393 مشغول به تحصیل بودند و تشخیص اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی دریافت کرده بودند، انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش طی 12 جلسه 45 دقیقه ای در گروه های 5 نفره آموزش برنامه یادگیری مستقل را دریافت کردند؛ اما گروه گواه هیچ گونه آموزشی در این زمینه دریافت نکردند. داده های پژوهش به وسیله ی پرسشنامه کانرز فرم والد و معلم گردآوری و با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد آموزش یادگیری مستقل بر کاهش علائم بیش فعالی و کم توجهی تأثیر معنادار دارد. بر این اساس می توان گفت که آموزش یادگیری مستقل می تواند علائم اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی را در دانش آموزان بهبود دهد و به عنوان روشی برای درمان این گروه از دانش آموزان استفاده شود.
اثربخشی بازی با کلمات احساسی بر کاهش نارسایی هیجانی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال یادگیری ویژه، یک اختلال عصبی تکاملی است. دانش آموزان مبتلا به این اختلال علاوه بر مشکلات تحصیلی، سطح بالایی از مشکلات اجتماعی_ هیجانی دارند. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی بازی درمانی با کلمات احساسی بر نارسایی هیجانی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون_پس آزمون بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم تا ششم دارای ناتوانی یادگیری شهر کرمانشاه بود که نمونه ای به حجم 24 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ناگویی خلقی تورنتو بود. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 30 دقیقه ای و دو بار در هفته به بازی کلمات احساسی پرداختند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد بازی درمانی با کلمات احساسی موجب کاهش نارسایی هیجانی این کودکان شده است (001/0>P). نتایج پژوهش حاضر نشان داد بازی درمانی با کلمات احساسی می تواند به عنوان روشی مناسب در کاهش نارسایی هیجانی کودکان به کار رود، این نوع از بازی درمانی با بیان نمادین احساسات توان ابراز هیجانات منفی مثل اضطراب را افزایش داده و منجر به سازگاری عمومی می گردد.
اثربخشی برنامه بازی های زبان شناختی بر عملکرد خواندن دانش آموزان پسر با نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه بازی های زبان شناختی بر عملکرد خواندن (سرعت، درک مطلب و دقت خواندن) دانش آموزان پسر با نارساخوانی سنین 8 تا 12 ساله، به روش آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. نمونه پژوهش شامل 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) و به روش نمونه گیری هدفمند از بین دانش آموزان سنین 8 تا 12 ساله، از مرکز اختلال یادگیری رودکی شیراز انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. به منظور جمع آوری داده ها از آزمون تشخیص خواندن شیرازی- نیلی پور، پیش و پس از اجرای مداخله آموزش برنامه بازی های زبان شناختی استفاده شد. در فاصله بین پیش آزمون و پس آزمون، افراد گروه آزمایش به مدت 16جلسه 45 دقیقه ای، در 8 هفته متوالی تحت آموزش برنامه بازی های زبان شناختی قرار گرفتند. برای تحلیل داده های پژوهش از روش آماری تحلیل کو واریانس چندمتغیره(MANCOVA) استفاده شد. نتایج حاکی از این بود که آموزش برنامه بازی های زبان شناختی به طور معناداری بر عملکرد خواندن (سرعت، درک مطلب و دقت خواندن) دانش آموزان پسر با نارساخوانی تأثیر دارد (0001/0>p). بنابراین می توان از برنامه بازی های زبان شناختی برای بهبود عملکرد خواندن (سرعت، درک مطلب و دقت خواندن) دانش آموزان با نارساخوانی استفاده کرد.
تاثیر آموزش برنامه حل مسئله محور بر مشکلات رفتاری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش حل مسئله محور بر مشکلات رفتاری دانش آموزان انجام شد. طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. تعداد 120 دانش آموز با میانگین سن و پایه تحصیلی به ترتیب 11 و 5 ، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و با انتساب تصادفی به دو گروه آزمایشی (60 نفر) و گواه (60 نفر) تقسیم شدند. پس از 10 جلسه آموزش یک ساعته به والدین و معلمان، گروه آزمایشی به مدت سه ماه تحت آموزش برنامه حل مسئله خانواده/ مدرسه محور قرار گرفتند، برای جمع آوری داده ها در سه فرم دانش آموزان، والدین و معلمان از مقیاس درجه بندی مشکلات رفتاری (گرشام و الیوت،1990) استفاده شد. طبق گزارش دانش آموزان، والدین و معلمان در سه مرحله پیش آزمون- پس آزمون (فاصله سه ماهه) و پیگیری (فاصله یک ماهه) نشان داد در گروه آزمایشی بین نمرات پیش آزمون- پس آزمون در زیر مقیاس های مشکلات رفتاری تفاوت معناداری وجود داشت، اما بین نمرات پس آزمون - پیگیری در زیر مقیاس های مشکلات رفتاری تفاوت معنادار نبود. بنابراین آموزش حل مسئله خانواده/ مدرسه محور بر مشکلات رفتاری دانش آموزان اثربخش است و آموزش حل مسئله به عنوان یک برنامه پیشگیرانه از اهمیت فراوانی برخوردار است.
شاخص های روان سنجی مقیاس خودکارآمدی در تنظیم هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: هیجان ها از قدیم ترین زمان با انسان همراه بوده اند و در زندگی نوع بشر ایفای نقش کرده اند؛ گستره، ناپایداری و شدت هیجان ها در کنار ابعاد سازگارانة هیجان، باعث شکل گیری مفهومی با عنوان «تنظیم هیجانی» شده است. در عین حال، باور و شناخت هر فرد نسبت به توانایی های خود، در هر لحظه زندگی او را زیر تأثیر می گیرد؛ چنین دیدگاهی به شکل گیری مفهوم خودکارآمدی منجر شده است که می تواند در ابعاد و دامنه های گوناگون (اجتماعی، فردی، تحصیلی و...) بررسی شود. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی مشخصات روان سنجی مقیاس خودکارآمدی در تنظیم هیجان (بندورا و هم کاران) بود. روش: مشارکت کنندگان، 291 دانش آموز دورة دبیرستان شهر شیراز (160 دختر و 131 پسر) بودند که به شیوة خوشه ای طبقه ای انتخاب شدند. آنان در کنار مقیاس یادشده، به پرسش نامه های کم رویی (چیک و باس) و عواطف مثبت و منفی (واتسون، کلارک و تلگن) پاسخ دادند. برای بررسی روایی، نخست از روش تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS و سپس به منظور بررسی هماهنگی مدل این پژوهش با پژوهش های پیشین، از تحلیل عاملی تأییدی در محیط AMOS استفاده شد. یافته ها: در مرحلة نخست، شاخص های مرتبط با کفایت نمونه و متغیرها برای تحلیل عاملی بررسی شد که نتایج آن رضایت بخش بود. پس از اجرای تحلیل عاملی اکتشافی، دو عامل اصلی خودکارآمدی در تنظیم عواطف منفی و خودکارآمدی در تنظیم عواطف مثبت استخراج شد که در مجموع، 36 درصد واریانس را تبیین می کرد. به منظور بررسی برازش مدل دو عاملی همراه با اجرای تحلیل عاملی سطح دوم، از نرم افزار AMOS استفاده شد. اجرای تحلیل عاملی تأییدی، مدل دوعاملی پژوهش و زیرمقیاس های عامل خودکارآمدی در تنظیم عواطف منفی را تأیید کرد و شاخص های برازش مطلوبی را به دست داد. هم چنین، بررسی پایایی پرسشنامه ضریب آلفای 70/0 را نشان داد که مطلوب می نماید. نتیجه گیری: در نگاهی کلی، نتایج پژوهش نشان داد که «پرسشنامة خودکارآمدی در تنظیم هیجانی» برای سنجش این ویژگی در میان دانش آموزان مناسب است و تا حدودی می تواند نیازهای حال حاضر را برآورده کند.
سنجش میزان تأثیر بازی گونه سازی آزمون های الکترونیکی در یادگیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه از آزمون تنها به عنوان ابزاری برای سنجش استفاده می شود. مسئله ای که وجود دارد این است که می توان از آزمون به عنوان یک بستر مناسب برای آموزش نیز بهره برد. در این مقاله ابتدا مفهوم بازی گونه سازی و ویژگی های آن بررسی می شود. همچنین نشان داده می شود که چگونه با استفاده از بازی گونه سازی می توان آزمون را علاوه بر ابزاری برای سنجش به بخشی از فرآیند یادگیری تبدیل کرد و جزئیاتی از فرآیند آزمون بازی گونه شده توضیح داده خواهد شد. همچنین مشکلات و چالش هایی که در این فرآیند و یا در فرآیندهای مشابه در پیاده سازی و اجرا ممکن است وجود داشته باشد، بررسی می شود. برای سنجش این روش، افراد کلاس به دو گروه آزمون و کنترل تقسیم شدند. با سنجش سطح درسی دانش آموزان قبل و بعد از اجرای فرآیند، نتایج به دست آمده تحلیل و بررسی شد. با بررسی سطح درسی آنها بعد از اجرای فرایند متوجه شدیم که استفاده از بازی گونه سازی در آزمون، تأثیر مثبتی در یادگیری دانش آموزان دارد. همچنین نتایج یک نظرسنجی بررسی شده که از دانش آموزان و اولیای هر دو گروه دانش آموزان صورت گرفته است. نتایج حاصل نشان می دهد که دانش آموزان گروه آزمون نسبت به گروه کنترل فشار روحی کمتری را در آزمون ها حس می کردند و اشتیاق بیشتری برای شرکت در آزمون داشتند.
بررسی نقش تمییزی بین جنسیت و تئوری ذهن در پیش بینی همدلی در بین دانش آموزان دختر و پسر 8تا 10 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تمییزی جنسیت و تئوری ذهن در پیش بینی همدلی در بین دانش آموزان دختر و پسر بود. برای اجرای این تحقیق از روش توصیفی- همبستگی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کودکان پایه دوم و سوم دوره ابتدایی شهر اردبیل در سالتحصیلی 95-94 تشکیل دادند. از این جامعه آماری تعداد 200 دانش آموز 100 دختر ( 50 درصد )و 100 پسر (50 درصد ) بر اساس نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. علاوه بر آن برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه (همدلی – بهر و تحلیل ) کودکان، پرسشنامه ذهن خوانی از روی چشم های بار آن و کوهن استفاده شد. و نتایج بدست آمده با استفاده از روش رگرسیون چندگانه از طریق ورود همزمان و همبستگی پیرسون، و T مسقل تحلیل گردید. نتایج نشان داد که بین تئوری ذهن و همدلی و همدلی و جنسیت رابطه مثبت و معناداری وجود دارد .همچنین جنسیت و نظریه ذهن به خوبی توانستند همدلی را پیش بینی کنند و هم چنین معلوم شد تفاوت معناداری از لحاظ متغییر های تئوری ذهن و همدلی بین دانش آموزان دختر و پسر وجود دارد . بعبارت دیگر میانگین نظریه ذهن و همدلی در بین دانش آموزان دختر بیش از دانش آموزان پسر بود . بحث و نتیجه گیری: از آنجا که آموزش شناختی یکی از روشهای متداول آموزش است لذا برای افزایش همدلی می توان تئوری ذهن را خصوصا در بین پسران آموزش داد.
رابطه ی جهت گیری هدف فردی، ادراک از جهت گیری هدف کلاس و جهت گیری هدف والدین با فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسودگی تحصیلی که نتیجه ی خستگی ذهنی و عدم علاقه به تحصیل است تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ی جهت گیری هدف فردی، ادراک از جهت گیری هدف کلاس و جهت گیری هدف والدین با فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دختر دوره ی دبیرستان شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 93-94 بود. روش پژوهش حاضر از نوع تحقیقات همبستگی است. با استفاده از جدول مورگان 375 دانش آموز به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده دو پرسشنامه استاندارد فرسودگی مربوط به مدرسه (SBI) و پرسشنامه الگوهای یادگیری سازگار(PALS) بود. برای تحلیل داده ها از نسخه 19 نرم افزار آماری SPSS استفاده شد. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره به شیوه ی گام به گام استفاده شده است. نتایج همبستگی پیرسون مشخص کرد که بین جهت گیری هدف تسلطی، جهت گیری هدف عملکردگرا، ادراک از ساختار کلاس تسلطی، ساختار کلاس عملکردگرا، هدف عملکردی والدین با فرسودگی تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد (P<0/05). اما جهت گیری هدف عملکرد گریز، ادراک از ساختار کلاس عملکرد گریز و هدف تسلطی والدین با فرسودگی تحصیلی ارتباط معناداری ندارند. همچنین، نتایج نشان داد متغیرهای پژوهش 14/0 واریانس فرسودگی تحصیلی را تبیین می کنند. این پژوهش حاکی از ارتباط و اهمیت جهت گیری هدف فردی، جهت گیری هدف کلاس و جهت گیری هدف والدین در ارتباط با فرسودگی تحصیلی است.
نقش رسانه جمعی (تلویزیون) در آموزش مذهبی کودکان (مطالعه موردی: دانش-آموزان 12-8 سال منطقه 7 آموزش و پرورش استان تهران)
رسانه ها، مطمئنا بخش جدایی ناپذیری از زندگی انسان های امروزی و کودکان و نوجوانانی است که در واقع جزء اصلی-ترین مخاطبان رسانه ها هستند. قدرت پردازش و تجزیه و تحلیل درست اطلاعات و اخبار دریافتی، در کودکان کمتر از گروه بزرگسالان است. اصولاً رسانه های جمعی می توانند ابزار مناسبی برای انتقال محتوای دینی به مخاطبان باشند. اما سوال این است که رسانه های جمعی تا چه حد می توانند ارزش ها و هنجارهای دینی را به فرد منتقل کنند؟ این پژوهش، به طور موردی به نقش رسانه جمعی تلویزیون در آموزش مذهبی کودکان (دانش آموزان دختر و پسر12- 8 سال) از منطقه 7 آموزش و پرورش استان تهران می پردازد. در این پژوهش از دو سطح میدانی و کتابخانه ای و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (میانگین، میانه، واریانس و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون T و رگرسیون لجستیک)، با بهره گیری از ابزار پرسشنامه محقق ساخته جهت بررسی فرضیات تحقیق استفاده شده است. با بررسی نتایج حاصل از آزمون کای- اسکوئر، آزمون کالموگروف- اسمیرنوف، محاسبه چولگی و کشیدگی به بررسی فرضیات پرداخته و نتیجه گیری شده است که: آموزش مستقیم از تلویزیون در امر یادگیری موثر است، آموزش و پرورش با رسانه تلویزیون در ارتباط است، و تلویزیون به عنوان یک وسیله آموزش غیررسمی جایگاه ویژه ای دارد. این نتایج با نتایج دیگر تحقیقات مشابه نیز همخوانی کاملی دارد.
بررسی و تحلیل رشد ابزار انسجام واژگانی در گفتمان نوشتاری دانش آموزان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل رشد ابزار انسجام واژگانی (تکرار، باهم آیی، هم معنایی، شمول، جزءواژگی) در گفتمان نوشتاری دانش آموزان (9-12 ساله) پایه های چهارم، پنجم و ششم در چارچوب دستور نقشگرای نظام مند هلیدی و متیسن (2004) می پردازد. گردآوری داده ها به شیوه میدانی و تحلیل با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. نمونه آماری مورد بررسی 45 دانش آموز پسر شهر تهران بودند که در سال تحصیلی 1393-1394 در یک مدرسه دولتی مشغول به تحصیل بودند. معیارهایی چون عدم ابتلا به اختلال ذهنی، اختلال یادگیری یا ناتوانی جسمی در انتخاب نمونه ها مدنظر بود. ابزار پژوهش دو داستان مصوّر است که روایی آن ها مورد تأیید متخصصان قرار گرفته است. درصد فراوانی و الگوی رشد کاربرد انواع ابزار انسجام واژگانی در روایت های نوشتاری دانش آموزان مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که فراوانی ابزار انسجام واژگانی در پایه های چهارم، پنجم و ششم به ترتیب862، 967 و 1119 است. تکرار و با هم آیی در هر سه پایه تحصیلی پربسامدترین و شمول و جزءواژگی کم بسامدترین ابزار هستند. درصد رخداد تکرار نسبت به سایر ابزارهای انسجام واژگانی از پایه چهارم تا ششم سیر نزولی و جزءواژگی و شمول از پایه چهارم تا ششم سیر صعودی دارد. با هم آیی در پایه چهارم کمترین درصد رخداد را دارد. آزمون آماری کروسکال- والیس نشان می دهد که تفاوت کاربرد هم معنایی و تکرار در پایه های مختلف معنادار نیست ولی جزءواژگی، شمول و باهم آیی در سطح≤ 0/05 p معنادار است. بنابراین، با بالارفتن پایه تحصیلی(سن)، ابزار انسجام واژگانی بیشتر و پیچیده تری در گفتمان نوشتاری دانش آموزان دیده می شود.
تبیین جامعه شناختی رابطه سبک زندگی و شادمانی اجتماعی (مورد مطالعه: دانش آموزان دبیرستانی شهر جهرم)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به تبیین جامعه شناختی رابطه سبک زندگی و شادمانی اجتماعی پرداخته است. روش به کار رفته در این پژوهش، پیمایش است. جامعه آماری، دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر جهرم هستند که 400 نفر به عنوان نمونه تعیین، و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه ای مشتمل بر چهار مقیاس شادمانی، سبک زندگی ورزشی، مصرف گرایی و مدیریت بدن است. که جهت اعتبار مقیاس متغیر وابسته (شادمانی) و متغیرهای مستقل (مصرف گرایی و سبک ورزشی) از روش اعتبار سازه به کمک تکنیک تحلیل عاملی و جهت اعتبار مدیریت بدن از اعتبار محتوا استفاده شده است. جهت پایایی، از شیوه هماهنگ درونی به روش آلفای کرانباخ استفاده شده است. نتایج توصیفی پژوهش بیانگر آن هستند که میانگین نمره شادمانی دانش آموزان در سطح متوسط رو به بالا است. نتایج تحلیلی پژوهش نشان می دهند که در بین سازه های تحقیق، ابعاد سبک زندگی مصرف گرا (شناختی، احساسی، تمایل به عمل) بر شادمانی اجتماعی و شناختی، سبک زندگی ورزشی(کل) برشادمانی (کل) ، سبک ورزشی (بعد سلامت) بر ابعاد شادمانی، مدیریت بدن بر بعد اجتماعی شادمانی تأثیر دارند و در بین متغیرهای جمعیتی رابطه سن، پایه تحصیلی، درآمد خانواده، طبقه اجتماعی با شادمانی دانش آموزان معنادار می باشد. تبیین متغیر وابسته بر حسب مجموع متغیر های مستقل، بیانگر آن است که چهار متغیر بعد توجه به ورزش، درآمد خانواده، پایه تحصیلی و طبقه اجتماعی متوسط به ترتیب قوی ترین پیش بینی کننده های شادمانی اجتماعی هستند و قادرند 145/0 از تغییرات شادمانی اجتماعی(کل) را تبیین کنند.
عوامل مؤثر بر توسعه معنویت و ارزش هاى دینى دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، شناسایى عوامل مؤثر بر توسعه معنویت و تحکیم ارزش هاى دینى دانش آموزان از دیدگاه دبیران، و روش تحقیق، توصیفى پیمایشى است. جامعه آمارى، دبیران مدارس راهنمایى ناحیه 2 آموزش و پرورش شهر قم و نمونه آمارى 60 نفر مى باشد که براساس جدول مورگان به شیوه تصادفى طبقه اى انتخاب شدند. ابزار گردآورى اطلاعات پرسش نامه محقق ساخته حاوى 20 مؤلفه از نوع آرایش رتبه اى بود که پایایى آن مطابق آلفاى کرانباخ معادل 83 درصد تعیین گردید. تجزیه و تحلیل توصیفى و استنباطى اطلاعات مطابق آزمون Zتک گروهى و تحلیل واریانس یک راهه (F) نشان داد: 1. عوامل خانوادگى، آموزشگاهى و رسانه اى در توسعه معنویت و تحکیم ارزش هاى دینى و اعتقادات دانش آموزان تأثیر دارند. 2. میزان تأثیر عوامل خانوادگى، آموزشگاهى و رسانه اى در توسعه معنویت و ارزش هاى دینى دانش آموزان متفاوت است. 3. از دیدگاه دبیران، خانواده بیشتر از آموزشگاه و رسانه ها در توسعه معنویت و ارزش هاى دینى دانش آموزان تأثیر دارد. 4. از عوامل خانوادگى، میزان پایبندى پدر و مادر به انجام امور معنوى و شکل گیرى مناسب آموزه هاى دینى در دوران کودکى؛ از عوامل آموزشگاهى، تأثیر دوستان و همسالان و شخصیت معلمان؛ و از عوامل رسانه اى، توجه به فرهنگ خودى در برنامه ها و پخش سریال هاى دینى و تاریخى از مهم ترین عوامل تأثیرگذار در توسعه و تحکیم ارزش هاى دینى شناخته شدند.
پیش بینی خودکار آمدی تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه مشگین شهر بر اساس نمره ذهن آگاهی و هیجانات منفی
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی خودکار آمدی تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه مشگین شهر بر اساس نمره ذهن آگاهی، هیجانات منفی بود. این مطالعه از نوع توصیفی به روش همبستگی است. جامعه ی آماری شامل تمامی دانش آموزان متوسطه دوره دوم مشگین شهر در سال 1395 (8160N= ) بودند که از میان آنان که میان آنان 131 نفر پسر و 65 نفر دختر به روش خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تعیین حجم نمونه ی آماری از فرمول مورگان استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد پرسشنامه ذهن آگاهی براون، خودکارآمدی عمومی شرر و هیجانات منفی (نئو) استفاده شد. برای کشف روابط داده ها از آزمون رگرسیون چند متغیره و ضریب همبستگی استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که ذهن آگاهی و هیجانات منفی می توانند به طور معنی داری خودکار آمدی تحصیلی دانش آموزان را پیش بینی کند. بین ذهن آگاهی با خودکار آمدی تحصیلی دانش آموزان رابطه معنادار وجود دارد. هیجانات منفی با خودکار آمدی تحصیلی دانش آموزان رابطه ی منفی معنادار وجود دارد؛ یعنی با افزایش هیجانات منفی، خودکار آمدی تحصیلی دانش آموزان کاهش می یابند.
تحلیل عاملی تأییدی مقیاس شناسایی دانش آموزان بااستعداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل عاملی تأییدی مقیاس شناسایی دانش آموزان بااستعداد انجام شده است. جامعه آماری شامل دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی شهر بیرجند در سال تحصیلی 94-1393 به تعداد 3050 نفر بود که 401 دانش آموز به روش خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج نشان داد که گویه های انتخاب شده، ساختارهای عاملی مناسبی جهت اندازه گیری ابعاد مورد مطالعه فراهم کرد و تمام مؤلفه های آن مورد تأیید قرار گرفت. برای بررسی روایی ملاکی مقیاس شناسایی دانش آموزان بااستعداد از آزمون هوشی ریون، پرسشنامه خلاقیت عابدی و مقیاس درجه بندی عملکرد تحصیلی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین مؤلفه های مختلف مقیاس شناسایی دانش آموزان بااستعداد با هوش و عملکرد تحصیلی همبستگی معنادار بالایی وجود دارد علاوه براین یافته ها نشان داد که بین خرده مقیاس های ورزشی و هنری، با خلاقیت ارتباط معنادار وجود دارد و در سایر خرده مقیاس ها، ارتباط معناداری با خلاقیت مشاهده نمی شود. برای سنجش پایایی مقیاس از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج نشان داد که این مقیاس دارای پایایی خوبی می باشد. به طور کلی براساس نتایج به دست آمده از این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مقیاس شناسایی دانش آموزان بااستعداد از روایی و پایایی قابل قبولی برخوردار است و می توان آن را برای شناسایی دانش آموزان بااستعداد مورد استفاده قرار داد.
نقش ارزشیابی الکترونیکی بر میزان اضطراب امتحان در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اضطراب نوعی تشویش و نگرانی است و یک حالت فیزیولوژیکی و روانی است که با علایم جسمی، هیجانی، شناختی و رفتاری مشخص می شود. اکثر دانش آموزان و دانشجویان قبل از امتحان دچار درجاتی از اضطراب می شوند که می توان از روش های مختلف از جمله ارزشیابی الکترونیکی به عنوان یک روش بسیار مؤثر و مفید جهت کاستن این اضطراب استفاده نمود. این مطالعه با هدف بررسی نقش ارزشیابی الکترونیکی بر میزان اضطراب دانش آموزان صورت پذیرفت. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه شهرستان هرسین در سال تحصیلی1395بودند. روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، تعداد 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل). برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه آزمون های الکترونیکی محقق ساخته و سنجش اضطراب امتحان کودکان و نوجوانان ابوالقاسمی و همکاران (2000) استفاده شد. استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های حاصل در قالب آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که کاربرد ارزشیابی الکترونیکی بر کاهش اضطراب دانش آموزان مورد مطالعه مورد تأیید قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد بین گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون، تفاوت معنی دار یافت شد (p=0.001)یافته . هم چنین بین گروه ها از لحاظ اضطراب امتحان تفاوت معنی دار یافت شد 0.05)˂(p. یافته های این پژوهش حاکی از تأثیر موفقیت آمیز بودن ارزشیابی الکترونیکی در کاهش اضطراب می باشد و از آن می توان به عنوان یک روشی مطمئن جهت کاهش اضطراب قبل از امتحان استفاده نمود.
آموزش مهارت های زندگی در هنرستان ها: راهبردی ضروری و مؤثر جهت کاهش پرخاشگری و قلدری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر پرخاشگری و قلدری دانش آموزان پسر هنرستانی بود. در این راستا، از روش آزمایشی با طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر در حال تحصیل در هنرستان های ناحیه دو شهر کرج بودند که 30 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابتدا اعضای هر دو گروه با به کارگیری مقیاس پرخاشگری (باس و پری، 1992) و مقیاس قلدری (اولوئوس، 1996) مورد آزمون قرار گرفتند (پیش آزمون). سپس، گروه آزمایشی به مدت هشت جلسه تحت آموزش مهارت های زندگی قرار گرفتند درحالی که گروه گواه آموزشی دریافت ننمود. پس از اتمام جلسات گروهی، از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. یافته های پژوهش نشان داد که پس از انجام مداخله، متغیر پرخاشگری کلی و مؤلفه های آن (پرخاشگری بدنی، پرخاشگری کلامی، خشم و خصومت) و همچنین قلدری و مؤلفه های آن (به خصوص شیوع قلدری) در آزمودنی های گروه آزمایشی به نسبت گروه گواه کاهش معناداری داشته است؛ بر این اساس، می توان گفت آموزش مهارت های زندگی بر کاهش پرخاشگری و قلدری نوجوانان مؤثر بوده و بنابراین، توصیه می شود که آموزش مهارت های زندگی به عنوان بخشی از برنامه آموزشی مدارس در نظر گرفته شود.
رابطه باورهای غیر منطقی ، منبع مهارگری با نگرش به بزهکاری در دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه باورهای غیر منطقی، منبع مهارگری و نگرش به بزهکاری در دانش آموزان دبیرستانی است. روش تحقیق از نوع همبستگی است. 379 دانش آموز به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه ی باورهای غیر منطقی جونز، منبع مهارگری نوویکی-استریکلند و نگرش به رفتارهای بزهکارانه فضلی پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون، آزمون هم خطی و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شده است. نتایج نشان داد بین باورهای غیرمنطقی و منبع مهارگری بیرونی با گرایش مثبت به بزهکاری رابطه مثبت معنادار وجود دارد (p<0/01) و بین منبع مهارگری درونی با گرایش مثبت به بزهکاری رابطه منفی معنا دار وجود دارد (p<0/01). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که باورهای غیرمنطقی و منابع مهارگری می توانند 12 درصد از واریانس نگرش مثبت به بزهکاری را پیش بینی نمایند. نتایج تحیق حاضر دلالت بر اهمیت متغیرهای روانشناختی باورهای غیر منطقی و منبع مهارگری در گرایش مثبت به بزهکاری دارد، که آموزش صحیح مولفه های سلامت روان و اجرایی آزمون های غربالگری و پایش سلامت روانی دانش آموزان، باید بیشتر مورد توجه مسئولین سلامت روان در مدارس قرار گیرد.
تاثیر برنامه درسی پنهان بر رفتار هنرجویان هنرستان های تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه درسی پنهان بر رفتار هنرجویان تربیت بدنی و دانش آموزان دبیرستان های شهرتهران انجام شد، که روش پژوهش توصیفی تحلیلی بود. جامعه آماری، دانش آموزان و هنرجویان متوسطه شهر تهران و حجم نمونه آن که به روش کوکران و به صورت خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب گردیده 200 نفر از هنرجویان هنرستانها و 188 نفر از دانش آموزان دبیرستان ها از هر دو جنس می باشند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد، و جهت تعیین میزان تاثیر برنامه درسی پنهان در مقوله های مورد پژوهش از پرسشنامه استفاده شده است، که روایی صوری پرسشنامه توسط اساتید و متخصصین و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ که برای پرسشنامه برنامه درسی پنهان 0.95=a بدست آمد. نتایج تحقیق نشان داد که میزان اثر برنامه درسی پنهان در ابعاد مورد مطالعه(قوانین، مناسبات اجتماعی، فضای فیزیکی،منابع انسانی، وسایل ورزشی و آموزشی، متغیرهای فرهنگی و آسیب های جسمانی) بر رفتار هنرجویان و دانش آموزان به طور معنی دار در حد زیاد است. همچنین بین همبستگی برنامه درسی پنهان در ابعاد مورد مطالعه و رفتار از لحاظ جنسیت تفاوت وجود دارد.