مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
خانواده
حوزه های تخصصی:
خانواده حلقه اتصال و انسجام فرهنگ و نظم اجتماعی و در واقع نهادی است که مسئولیت سامان بخشیدن به سلامت اخلاقی جامعه را بر عهده دارد. غایت عملکرد خانواده پرورش افرادی است که به لحاظ اجتماعی شایسته، به لحاظ روانی متعادل و از نظر رفتاری سازگار باشند.
در این مقاله، رابطه سرمایه اجتماعی خانواده با هویت اجتماعی جوانان مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف اصلی این پژوهش، مطالعه ابعاد روابط گفتمانی و هنجاری درون خانواده و هویت اجتماعی به عنوان متغیرهای اصلی تحقیق و مطالعه سرمایه اجتماعی و هویت اجتماعی جوانان و نیز چگونگی پیوند آن دو می باشد. سرمایه اجتماعی، به عنوان یکی از مفاهیم کلیدی جامعه شناسی، هنجارها و روابط را در برمی گیرد. مفهوم هویت نیز به دو بعد ذهنی و عینی تقسیم می شود. بعد ذهنی آن در واقع گرایش و اعتماد فرد به دیگران و بعد عینی مشارکت اجتماعی فرد را شامل می شود. جامعه آماری این تحقیق، دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی دبیرستان های عادی دولتی در سه منطقه 3، 6 و 18 شهر تهران است که در سال 87-1386 مشغول به تحصیل بوده اند. با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 302 نفر به عنوان نمونه انتخاب و بررسی شده اند. نتایج به دست آمده از این پژوهش، بیانگر وجود رابطه معنادار و مثبت بین دو متغیر سرمایه اجتماعی خانواده و هویت اجتماعی در سطح معناداری 99 درصد است.
تقابل فرم و محتوا در نقش زنان در تصویر خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایفای صحیح نقش رسانه در کشور نیازمند بررسی نحوه اجرایی شدن سیاست های اعلامی سازمان صدا و سیما برای تولیدات رسانه ای است. خانواده یکی از موضوعات جذاب در میان فیلم ها و سریال های نمایشی است و زنان در جامعه امروزی به مدل های مناسبی برای الگوبرداری از آن در ایفای نقش خود در خانواده نیازمند هستند. این مقاله که از طریق مصاحبه عمیق با کارشناسان دینی و کارشناسان رسانه حاصل شده، به بررسی قالب ها و ظواهر و فرم حضور زن در خانواده از سویی و محتوا و هنجار و روح حضور وی در خانواده از سوی دیگر، با توجه به ارزش های اسلامی مورد توجه سیاست های رسمی اعلام شده برای برنامه سازی توسط معاونت برنامه ریزی سازمان صدا و سیما، می پردازد. در مجموع نتیجه تحقیق از «تقابل فرم و محتوی در تصویر زن در خانواده نمایشی در تلویزیون» از نظر کارشناسان دینی حکایت دارد. ریشه یابی مسئله نشان می دهد، در کنار عامل اساسی نبود مبانی نظری غنی در حیطه زن و خانواده، عدم مدیریت پیام به علاوه فضای هنرمندان و کمبود نوشته های هنری کافی در این حیطه، با عامل اساسی ضعف تهیه کنندگان از لحاظ بینش و دغدغه مندی در تولید آثار جوابگو برای الگودهی به زنان در خانواده همگی منجر به این مسئله شده اند.
مطالعه خانواده های شهر شیراز در زمینه عوامل و پیامدهای مدارا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی مدارا، بعنوان به رسمیت شناختن دیگری متفاوت، عوامل و پیامدهای آن در میان خانواده های شهر شیراز می پردازد. به این منظور ابتدا تحقیقات و نظریه های مختلف پیرامون مدارا و عوامل آن مرور شده و سپس 7 فرضیه در زمینه عوامل و 3 فرضیه با محوریت پیامدهای مدارا مورد بررسی قرارگرفت. در مرحله میدانی، تعداد 701 خانواده به روش تصادفی بعنوان نمونه تحقیق انتخاب، و پرسشنامه تحقیق را تکمیل نمودند. یافته های تحقیق نشان می دهد متغیرهای تحصیلات والدین، استفاده از رسانه ها، امکانات زندگی، درآمد خانواده، روابط اجتماعی و فعالیت های مدنی اعضای خانواده دارای رابطه معناداری با میزان حاکمیت مدارا در فضای خانواده ها می باشد. در میان عوامل موثر بر مدارا، روابط و میزان برخورداری از امکانات زندگی، بیشترین تاثیر را بر مدارا نشان داد. در مورد پیامدهای مدارا نیز، نتایج نشان داد که مدارا رابطه معکوسی با تمایل اعضا به ترک خانواده، انحرافات و دورویی در خانواده دارد.
عدم توافق ارزشی و تاثیر آن بر ناسازگاری زوجین در مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده یکی از قدیمی ترین نهادهای تربیتی جوامع انسانی است. خانواده به عنوان یک خرده نظام در درون نظام اجتماعی، دارای تمام ویژگی های نظام است. عدم تعادل در نظام خانواده موجب بروز مشکلاتی در آن می شود و برخی کارکردهای آن را مختل می کند. از سوی دیگر در خانواده های ایرانی، قیود فرهنگی مانع طلاق موجب می شود که مشکلات موجود به طور کامل در آمار طلاق منعکس نشود. یکی از راه های بررسی مشکلات خانواده در ایران، بررسی ناسازگاری اعضای خانواده و عوامل موثر بر آن است. در این مقاله تضاد ارزشی میان همسران و رابطه آن با ناسازگاری میان آن دو بررسی شده است. تحلیل داده های تجربی این پژوهش که از ماخوذ از مصاحبه با 143 زوج مشهدی است، نشان داد که تضاد ارزشی میان همسران موجب افزایش بروز رفتارهای ناسازگارانه از سوی هر دو می شود. در تحلیل ساختاری، ضریب تحلیل مسیر میان تضاد ارزشی همسران و اعمال ناسازگارانه شوهران برابر 33/0 و همین ضریب مسیر برای اعمال ناسازگارانه بانوان برابر 26/0 بوده است.
حمایت کیفری از خانواده در قانون مجازات اسلامی
حوزه های تخصصی:
خانواده نقش اساسی در ادامه حیات جامعه دارد و همواره به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای اجتماع شناخته شده است لذا دولت ها اقدامات مختلفی را برای حمایت از کیان خانواده اتخاذ می کنند. یکی از این اقدام ها جرم انگاری رفتارهایی است که خانواده را تهدید می کند. میزان توجه قانونگذار در قانون مجازات اسلامی به این موضوع و نقاط قوت و ضعف آن در مقاله حاضر بررسی می شود و این نتیجه به دست می آید که قداست خانواده یا اعضای آنکه موضوع حمایت حقوق کیفری است، در قانون مجازات اسلامی (بخش تعزیرات و مجازات های بازدارنده) مصوب 1375مورد توجه قرار گرفته است. اما پراکندگی قوانین کیفری موجود در زمینه حمایت از خانواده، تدوین فصل راجع به جرایم علیه خانواده را در ذیل قانونی جامع ضروری می سازد. عدم جرم انگاری برخی از رفتارها نظیر ازدواج مجدد بدون اجازه دادگاه و نبود عناوین مجرمانه در حوزه حمایت از اشخاص آسیب پذیر خانواده نیز انجام اصلاحاتی را در این قلمرو لازم می سازد همچنین مقاله حاضر با بررسی قوانین داخلی و اسناد بین المللی و رویکرد حقوق تطبیقی به نقد موارد قانونی می پردازد و پیشنهادهایی را برای بهبود رویکردهای قانونی ارائه می دهد.
حریم خصوصی در مناسبات و روابط اعضای خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محدوده ای از عقاید، احساسات، رفتارها و ویژگی های هر عضو خانواده که برای دیگر اعضا آشکار نباشد یا علی رغم آشکار بودن، از افشای آن راضی نباشد و در مقابل ورود و نظارت دیگر اعضا واکنش نشان دهد، حریم خصوصی تلقی می گردد؛ مانند حریم خلوت، حریم اطلاعات، حریم جنسی، حریم ارتباطات و حریم شخصیت.
نگارنده در مقاله حاضر، دلایل عقلی، نقلی و فطری را برای اثبات حریم خصوصی در روابط خانوادگی بیان می کند و با استناد به آیات، روایات و آرای فقها لزوم رعایت این حریم را بررسی می نماید. سپس با اشاره به حمایت های نظام حقوقی ایران از حریم خصوصی، ضرورت استخراج الزام های قانونی از الزام های اخلاقی را پیشنهاد می کند و ضمانت اجرای معنوی (چون پاداش دنیوی و اخروی) و ضمانت اجرای مادی (مانند جبران خسارت و حد و تعزیر) را مطرح می سازد.
حمایت دادستان از کودک در خانواده، موانع و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از وظایف دادستان، حمایت از کودک است که مصادیق آن، گاه از امور حسبه است و گاه از امور ترافعی. در قوانین مرتبط با کودک و خانواده در قانون مدنی و نیز قانون امور حسبی، مواردی از این حمایت ها دیده می شود، مانند تکلیف دادستان به نظارت بر نگه داری طفل توسط والدین و تقاضای عزل ولی قهری که در اموال صغیر خیانت کرده باشد. با این همه، نقش دادستان در این قوانین به منصه اجرا نمی رسد ؛ زیرا دادستان هنگامی وارد عمل می شود که دیگری این حمایت را تقاضا کند و از آن جا که طرف دعوی یا مخاطب دادستان در قوانین حمایتی از کودک، غالباً والدین و سرپرستان قانونی کودک می باشند، واگذاری درخواست حمایت از کودک به این افراد، ناقض فلسفه وجودی این حمایت هاست.
نویسنده مقاله حاضر، با این اعتقاد که قانون گذار ابزارهای لازم را برای انجام تکلیف دادستان در خصوص کودک در اختیار وی نگذارده است، در پی پاسخ به این سؤال است که چه راه هایی قانونی می تواند دادستان را به حمایت از کودک ملزم نماید. این سؤال با توجه به نقش های مختلف دادستان در برابر کودک به ویژه جایگاه نظارتی او بر والدین و سرپرستان قانونی کودک، پاسخ داده می شود. نتیجه آن که ابزارهای دادستان در حمایت از کودک، بیش از آن که در قوه قضائیه باشد، باید در دستگاه های اجرایی و مشارکت های مردمی نمود یابد.
نقش عرف در حقوق همسران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرف یکی از عوامل مؤثر در حقوق همسران است؛ چنان که درست باشد موجب تحکیم مبانی خانواده می گردد و اگر نادرست باشد، عاملی بازدارنده از تشکیل و بقای زندگی خانوادگی خواهد بود. از این رو بی توجهی به نقش عرف در حقوق همسران سبب به وجود آمدن چالش های بنیادی در جامعه می شود.
بیشترین کاربرد واژه ی عرف در قرآن، مربوط به حقوق خانواده و تنظیم روابط میان همسران است. روایات نیز مبین همین موضوع هستند. با در نظر گرفتن عموم و اطلاق بعضی از ادله لفظی و با توجه به ادله عقلی، جایگاه عرف در حقوق همسران روشن می شود. از این رو، در رویه قضایی در بسیاری از مسائل مربوط به خانواده، عرف و عادت مسلم را مبنای نظر قرار داده است.
در این پژوهش، جایگاه عرف در حقوق همسران که شامل حقوق مالی و غیرمالی ایشان می شود، مورد بررسی قرار می گیرد. نقش تعیین کننده عرف در این حقوق، سبب دگرگونی برخی موضوعات قانونی در حقوق خانواده خواهد شد که بازبینی و تغییر مواد قانونی مرتبط، نتیجه آن می تواند باشد. این مهم از مسائلی است که باید مورد توجه قانون گذار قرار گیرد.
آنتیگونه سوفوکلس و دموکراسی آتنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله یافتن نسبت دلالت های سیاسی تراژدی آنتیگونه با دموکراسی آتنی است. رهیافتی که در رسیدن به این مقصود مورد نظر است، رهیافت ساختاری است. یکی از مؤلفه های اصلی در رهیافت ساختاری، کشف تقابل های دوتایی در درون اثر است تا از این رهگذر به کشف تقابل ها در حیاتی سیاسی ـ اجتماعی رهنمون شویم که به یک معنا بستر خلق اثر را تشکیل می دهد. تقابلی که از حیث اندیشه سیاسی در محور تراژدی آنتیگونه برجسته می شود، و شبکه ای از تقابل ها، گرد آن شکل می گیرند، تقابل میان «خانواده» و ارزش های آن، و «سامان سیاسی» و مناسبات شهروندی است. کریستیان مایر، ژان پیر ورنان، چارلزسگال، و حتی مایکل زلناک همگی بر اهمیت اساسی این تقابل، در کانون تراژدی آنتیگونه، صحه نهاده اند. تقابل خانواده/پولیس از منظر اندیشه سیاسی واجد کمال اهمیت است، چرا که از حیث خاستگاه تاریخی بسط و تحول مقوله پولیس در یونان باستان، چنین تقابلی نشانگر گسست از جهان «موکینایی» و گذار به عصر مناسبات شهروندی است. همین تقابل است که زمینه را برای برخورد «قوانین نانوشته الهی» و «قوانین مدون انسانی» آماده می کند. تقابلی که شالوده اساسی این مقاله را تشکیل می دهد.
عوامل تحکیم و استحکام خانواده
حوزه های تخصصی:
خانواده مناسب ترین جایگاه برای تامین نیازهای انسان و بهترین بستر برای تامین امنیت و آرامش روانی است. با این حال در عصر حاضر نظام خانواده دچار مشکلات و چالش هایی شده که کم کم آن را به سستی و تزلزل می کشاند. مهم ترین عامل تحکیم و ثبات یا تزلزل و فروپاشی نهاد خانواده چگونگی رابطه ها و داد و ستد عاطفی میان اعضای خانواده به ویژه رابطه زن و شوهر است. عوامل مختلفی در تحکیم و یا تزلزل آن نقش دارند که می توان به طور کلی آنها را به عوامل فردی و اجتماعی تقسیم کرد که با توجه به اهمیت هر کدام از آنها نمی توان هر یک را به تنهایی در این مسیر کافی دانست. این نوشتار در پی آن است تا با بیان هر کدام از این عوامل راهی را برای رشد و ثبات خانواده از طریق معرفی باورها، اخلاقیات و سنت های فرهنگی و دینی بنمایاند.
نقد آموزه های فمینیستی از منظر آیات و روایات (برابری و تفاوت، مردستیزی، نفی خانواده، نفی اخلاق سنتی)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، نقد و بررسی آموزه های جنبش فمینیسم از منظر آیات و روایات است. با توجه به عنوان، پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده است. همه منابع و مراجع مرتبط با آموزه های فمینیسم و آموزه های اسلامی، جامعه این پژوهش می باشند.
در پژوهش حاضر، طبقه بندی، تحلیل، استدلال و نتیجه گیری منطقی با توجه به ماهیت داده ها، صورت گرفته است. گستره و قلمرو پژوهش، در ارتباط با حوزه آیات و روایات و آراء و اندیشه های فمینیست ها می باشد.
تاریخچه فمینیسم، نحوه شکل گیری و امواج سه گانه آن از مباحث اصلی این پژوهش می باشد. در خلال این مباحث آموزه های فمینیستی، نظریه ها و آراء طرفداران این جنبش و نیز نقد این آموزه ها از منظر آموزه های اسلام نیز بررسی شده است.
با توجه به نتایج این پژوهش می توان بیان کرد که مبانی تفکر فمینیسم از اساس با آموزه های وحیانی، آیات و روایات ناسازگار است و با توجه به تبلیغات گسترده غربیان، این جنبش نتوانست گامی موثر و عملی برای ارتقای جایگاه زنان بردارد.
رویکرد متعالی اسلام به حقوق خانواده و نقش آن در تعادل و کارآمدی خانواده
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نقش رعایت حقوق اعضای خانواده در تعادل و کارآمدی آن با مبنای فقهی ـ اسلامی می پردازد. تاثیر رعایت حقوق پیش بینی شده اسلام برای اعضای خانواده در تعادل خانواده، با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از آیات و روایات بررسی شده است.
دین مبین اسلام برای هر یک از اعضای خانواده شامل زن، شوهر، فرزند، پدر و مادر حقوقی وضع کرده است و از آنجا که حق و تکلیف دو روی یک سکه اند، در مقابل این حقوق، وظایفی نیز برای طرف مقابل معین نموده است. بر اساس منابع دینی، رعایت حق و انجام وظیفه در کنار هم می توانند تامین کننده تعادل و کارآمدی خانواده باشند.
فمینیسم و خانواده
حوزه های تخصصی:
بی تردید نهاد خانواده در پرورش استعدادهای نسل آینده سهم مهمی دارد، به امنیت اخلاقی- اجتماعی کمک می کند و در شکل گیری اقتصادی سالم و پویا موثر است و کانون آرامش و محبت و پرورش عواطف انسانی است.
با صنعتی شدن جوامع غربی و آغاز پیدایش حرکت فمینیسم در اوایل قرن نوزدهم، جوامع مزبور دچار بحران و دگرگونی شدند. در این چرخه تغییر، نهادی که بیش از همه دچار بحران هویت گردید، نهاد خانواده بود به طوری که نقش زنان در خانواده و حرکت سنتی آنان متحول شد. فمینیست از هر نوعی (لیبرال، مارکسیستی، رادیکال، سوسیال و فرامدرن) با انتقاد از خانواده هسته ای و اقتدار پدرسالارانه، به خانواده سنتی حمله کرده و بدون پینشهاد جایگزینی مناسب، مناسبات خانوادگی زن را دگرگون کرد. از این رو، در این جوامع، خانواده نه تنها از استحکام لازم برخوردار نیست، بلکه رقبای جدی در کنار خود دارد. آمار رو به افزایش طلاق، همسرآزاری، خودکشی زنان و تک زیستی ها شاهد بر این مدعاست.
مقاله حاضر با هدف تبیین نگرش های فمینیستی و آسیب شناسی آن، به تعارض میان اسلام و گرایش های فمینیستی می پردازد. نتایج بررسی دیدگاه اسلام در این زمینه نشان می دهد که خانواده نهادی مقدس است و زن محور پویایی و کارآمدی آن می باشد. خداوند بر اساس حکمت خویش زن و مرد را به تفاوت زیستی خلق کرده و انتظارات متفاوتی از آنان دارد، گرچه ارزشمندی واقعی هر انسانی به بهره مندی وی از قدرت و کمال و تقرب به خداوند است و در این زمینه تفاوتی بین زن و مرد نیست و بنا به ضرورت هر دو برای دستیابی به تقرب یک مسیر را نمی پیمایند.
وظایف زوجین نسبت به یکدیگر
حوزه های تخصصی:
خانواده، اولین مهم ترین و پربرکت ترین نهاد اجتماعی در تاریخ، فرهنگ و تمدن انسانی است. خانواده کانونی است که باید برای حفظ حرمت و کرامت انسان و تامین سلامت جسمانی و روحانی و رشد معنوی او استحکام یابد. قوام خانواده به منظور تداوم انسجام جامعه و تامین محیطی سالم برای زیستن انسان ها ضرورتی انکارناپذیر است. در نظام الهی و فرهنگ قرآنی، هدف اصلی ازدواج و تشکیل خانواده، رسیدن به آرامش و آسایش خاطر، پیمودن طریق رشد و شکوفایی، نیل به کمالات انسانی و تقرب به ذات حق تعالی است. ازاین رو نظام اسلامی برای هر یک از زن و شوهر تکایف و وظایفی در نظر گرفته شده است؛ حسن معاشرت، جلب توجه همسر، تمکین به معنی خاص، تربیت فرزندان از تکالیف مشترک است. سرپرسیت و قیومیت خانواده، تعاون، نفقه، تامین امنیت خانواده و... از وظایف شوهر نسبت به زن و اطاعت، حیا و عفاف، حفظ اموال شوهر، آراستگی و... از وظایف خاص زن نسبت به شوهر است.
مقاله حاضر علاوه بر تبیین موارد فوق به آسیب شناسی روابط خانوادگی نیز می پردازد. برخی از آسیب ها از ناحیه شوهر شامل آزار دادن همسر، بدخویی، بخل، تنوع طلبی، غیرت ورزی نابجا و... است و آسیب هایی که از ناحیه زن به همسر وارد می شود شامل ناسپاسی، انتظارات نابجا، منت نهادن، عدم مدارا و وفاداری است.
شیوه های ترغیب و جذب کودک به نماز با محوریت خانواده
حوزه های تخصصی:
انسان به گونه های مختلف اظهار بندگی و نیاز خود را به خداوند اعلام می دارد. با این حال، مهم ترین اظهار بندگی و عبودیت نماز است. روح عبادت که در فطرت انسان نهفته است باید از همان ابتدای تولد در مسیر صحیح قرار گیرد تا به عبادت خداوند منتهی می گردد. از این رو، باید تمام شرایط برای انسان از همان کودکی مهیا شود؛ زیرا دوران کودکی دوره تکوین و پایه گذاری شخصیت است.
مقاله حاضر، با هدف تبیین نقش شیوه های زمینه ای و انگیزش در ترغیب کودکان به نماز، به بررسی متون اسلامی پرداخته است. شیوه های زمینه ای، شیوه هایی است که هم قبل از تولد و هم بعد از تولد باید توسط والدین اجرا شوند و شیوه های انگیزشی، شیوه هایی است که کودک را به یادگیری نماز، مقدمات آن و نیز خواندن آن ترغیب می نماید و باعث ارتباط محبت آمیز او با نماز و تقویت ارتباط با خداوند می شود.
آیات و روایات بیانگر آن است که: وجود برخی شرایط در همسرگزینی و مرحله انعقاد نطفه و شیوه هایی مانند گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد، شیردادن با وضو و... بعد از تولد توسط هر یک از والدین زمینه های شناخت کودک نسبت به پروردگار متعال را فراهم می کند. همچنین انجام فعالیت هایی مانند توجه دادن کودک به محبت خدا، مانوس ساختن کودک با مسجد و نقل داستان های شیرین در مورد نماز و... از روش های جذب قلوب کودکان به نماز است.
آسیب شناسی تهاجم فرهنگی بر کارکردهای خانواده
حوزه های تخصصی:
اسلام، خانواده را رکن اصلی و هسته مرکزی جامعه می شناسد وآن را اولین نهادی به شمار می آورد که تربیت و شکوفایی نسل جوان و سرانجام ترقی ملت ها را در پی دارد درآن شکل می گیرد. این کانون همواره مورد تهاجم فرهنگ بیگانه بوده است. از این رو، سلطه جهانی غرب با هدف تسلط بر منابع ملی و مادی کشورهای اسلامی و با استفاده از تکنولوژی و ابزارهای تبلیغاتی و... سعی دارد ارزش های فرهنگی و دینی مسلمانان را کم رنگ و نقش خانواده را در تربیت صحیح فرزندان بی اثر سازد تا نیروی نسل جوان را در پیشرفت و بالندگی کشورها از راه اشاعه فساد و بی بند و باری از بین ببرد. این موضوع هم نگران کننده و هم هشداری جدی برای خانواده ها و دست اندرکاران امور فرهنگی کشورها است. بنابراین، در این نوشتار سعی شده است ابتدا کارکردهای خانواده بررسی شود، سپس عناصر و نمادهای تهاجم فرهنگی که به کارکرد خانواده آسیب جدی می رساند و یا بر آن تاثیر دارد، ارزیابی گردد. سرانجام به منظور حراست از خانواده و کارکرد مثبت آن، راهکارهای دینی و فرهنگی متناسب با رسالت اسلامی و اجتماعی ارائه نماید.
نقش وفاداری در اعتمادآفرینی و راهبردهای توسعه آن در نهاد خانواده با رویکرد به آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نکاح نهادی عاطفی، اجتماعی و حقوقی است که محصول آن زوجیت است. از جمله عناصر در پایداری زوجیت وفاداری است، وفاداری به معنای التزام و پایداری به پیمان زناشویی و خیانت نکردن به همبستگی عاطفی و جنسی است. آیات و روایات متضمن لزوم وفاداری در مطلق پیمان ها و ضرورت پای بندی به همبستگی عاطفی در پیمان زناشویی، مهم ترین ادله وجوب وفاداری به شمار می آیند. علاوه بر آن آموزه های اخلاقی ما را به وفاداری در پیمان زناشویی رهنمون می گردانند. عفت و پارسایی جنسی، عدم تنوع طلبی و تمکین جنسی از مهم ترین عناصر وفاداری به شمار می آیند. حسن معاشرت، پاکیزگی ظاهری، رعایت الزامات حقوقی چون نفقه نیز در تعمیق و توسعه وفاداری موثر می افتند. بدون تردید وفاداری بستر شکل گیری اعتماد به شمار می آید، عشق و محبت بین زوجین و ابراز آن و کاربست صداقت در مناسبات زوجین، خیرخواهی، رازداری، پرهیز از مخفی کاری و حسن ظن از مهم ترین عوامل تعمیق و توسعه اعتماد در مناسبات زوجین در تعالیم اخلاقی و حقوقی اسلام است.
مطالعه کیفی عوامل نارضایتی زناشوئی و اقدام به طلاق، (مطالعه موردی شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش فروپاشی ازدواج ها یکی از چالش های اساسی زندگی خانواده در عصر کنونی است. در کشور ما نیز آمار طلاق یک روند صعودی را در طی سالیان اخیر تجربه کرده است. با توجه به پیامدهای ناگواری که فروپاشی ازدواج برای افراد مطلقه و فرزندان آنها در پی دارد، هدف اصلی پژوهش حاضر مطالعه کیفی عوامل موثر بر نارضایتی زناشویی و طلاق بوده است. بدین منظور 28 زوج متقاضی طلاق در شهر کرمانشاه به روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب و با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساخت دار مورد مطالعه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های نظریه داده بنیاد نشان داد که دو دسته از عوامل، نارضایتی زناشوئی را رقم می زنند: عوامل قبل از ازدواج شامل ازدواج با انگیزه نامناسب (فرار از فشارهای اجتماعی مجرد ماندن و فضای ناخوشایند خانه پدری) و ازدواج اجباری، و عوامل بعد از ازدواج شامل تعارض با خانواده همسر، حضور اندک شوهر در منزل و تداوم معاشرت های مجردی، تعارض بر سر نگرش های نقش جنسیتی، خشونت زناشوئی، خیانت، بدگمانی و مشکلات مالی. به علاوه، یافته ها حاکی از این بود که تنها چهار عامل اعتیاد، خیانت، خشونت و تعارض شدید با خانواده همسر (مشخصا درگیری فیزیکی) باعث اقدام عملی متقاضیان طلاق برای پایان دادن به رابطه زناشوئی می شود. یافته ها نشان دادند که برخی از عوامل نارضایتی زناشوئی و طلاق در بافت فرهنگی- اجتماعی نمونه مورد مطالعه با آنچه که در بافت فرهنگ های غربی مطرح می باشد، متفاوتند و مستلزم تلاش ها و اقدامات متفاوت نظری و درمانی (مداخله ای) از جانب متخصصان حوزه خانواده هستند.
عوامل طلاق در استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طلاق، به عنوان مساله اجتماعی، از جمله گسیختگی های خانواده است که از ساخت اجتماعی و عاملیت زوجین متاثر می شود. مقاله حاضر با تلفیق نظریه های سطح کلان (بحران ارزش ها) و خرد (مبادله اجتماعی، همسان همسری و نیاز - انتظار)، به تحلیل علل طلاق در استان مازندران پرداخته است. روش تحقیق، کمی به صورت تحلیل محتوا بود که با استفاده از ابزار پرسش نامه معکوس انجام شد. جامعه آماری شامل 12101 پرونده طلاق در دادگستری استان مازندران بود که از میان آن ها، تعداد 980 پرونده با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. نتایج نشان داد که نرخ طلاق در استان مازندران، بازتاب به ترتیب چهار عامل فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و شخصیتی است که با هم دیگر توانسته اند 11.4 درصد از واریانس طلاق در استان را تبیین کنند. نتایج پژوهش دلالت بر آن دارد که گذار جامعه از نظم سنتی به مدرن به همراه تجربه زیستی تقریبا متمایز با گذشته، عوامل ساختی و عاملیتی احتمال طلاق را افزایش خواهد داد.
بررسی بحران مادری در جهان غرب و تاثیرات آن بر جامعه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده، کانون اصلی در جامعه و نقش مادری محور پایداری و پویایی آن است. با ورود به عصر مدرن، تغییرات اجتماعی و تحولات ساختاری در جوامع غربی، اساس خانواده و موقعیت مادری را دچار معضلاتی جدی کرده و آن را به مرز بحران رسانده است. مکاتب فکری مادی به همراه جنبش فمینیسم، با ایجاد زمینه های فکری و تغییر در باورها و ارائه تعاریفی دیگر از زن و نقش آفرینی های او و واسپاری کارکردهای بی مانند مادری و خانواده به موسسات اجتماعی، بیشترین نقش را در ایجاد این بحران داشته اند. جامعه ایرانی نیز با تغییرات فرهنگی و اجتماعی خود در دهه های اخیر از جمله افزایش سن ازدواج، افزایش طلاق، کنترل جمعیت، افزایش مهدکودک ها و نهادهای جایگزین نقش والدین، در حال پیمودن مسیر تجربه شده غرب است.
مقاله حاضر با مروری بر تغییرات خانواده و مادری در غرب، عوامل اصلی این تغییرات را مورد واکاوی قرار داده و با بررسی تاثیرات فرهنگ غربی بر خانواده ایرانی، پیشنهادات و راهبردهایی در جهت مدیریت بحران مادری در جهان و پیشگیری از بروز این معضل در ایران اسلامی ارائه می کند و تنها راه موفقیت در این زمینه را تکیه بر الگوی اسلامی - ایرانی می داند.