مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
موفقیت شغلی
منبع:
مدیریت مدرسه دوره ششم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
227 - 243
حوزه های تخصصی:
این تحقیق ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش های گردآوری اطلاعات، توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل مدیران مدارس شهر ماکو به تعداد 115 نفر بود که به دلیل کم بودن تعداد مدیران، از روش تمام شماری برای نمونه گیری استفاده شده است، ازاین رو تعداد جامعه و نمونه 115 نفر بود. ابزار تحقیق مشتمل بر پرسشنامه های عدالت سازمانی نیهوف و مو رمن، (1993)؛ پرسشنامه فرهنگ سازمانی دنیسون (2000) و پرسشنامه موفقیت شغلی رادسیپ (1984) بود که پایایی هر یک از آن ها با آلفای کرون باخ محاسبه و به ترتیب881/0، 861/0 و 911/0 و در حد مطلوب گزارش شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره گام به گام) استفاده شد. اهم نتایج نشان داد که بین فرهنگ سازمانی و مؤلفه های آن (مشارکت یا درگیر شدن در کار، سازگاری، رسالت به جز مؤلفه انطباق پذیری) و نیز عدالت سازمانی و مؤلفه های آن (توزیعی، رویه ای و مراوده ای)، با موفقیت شغلی مدیران رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. از بین متغیرهای پیش بین موفقیت شغلی مدیران؛ مؤلفه رسالت از متغیر فرهنگ سازمانی و متغیر عدالت سازمانی بیشترین سهم و توان را در پیش بینی متغیر ملاک موفقیت شغلی مدیران داشته اند. ازاین رو به مدیران پیشنهاد می شود که در جهت حصول موفقیت شغلی، متغیرهای فرهنگ سازمانی و عدالت سازمانی را در بحث اداره مدارس در اولویت قرار دهند.
بررسی رابطه سبک مدیریت مدرسه محور با موفقیت شغلی و سازگاری شغلی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
301 - 283
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک مدیریت مدرسه محور با موفقیت شغلی و سازگاری شغلی معلمان مدارس دوره اول متوسطه شهر همدان در سال تحصیلی 98-97 انجام شده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مرد و زن به حجم 966 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان278 نفر (114 نفر معلم مرد و 164 نفر معلم زن) انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های مدیریت مدرسه محوری با اقتباس از پرسشنامه دادوی پور و همکاران (1387)، با اقتباس از پرسشنامه گلپرور و قضوی (1389) جهت موفقیت شغلی و پرسشنامه سازگاری شغلی که بوسیله شهرابی فراهانی(1391) تهیه شد بود، استفاده شد. روایی پرسشنامه ها با استفاده از روایی محتوایی و صوری، و پایایی آن نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و به ترتیب09/0، 89/0و86/0 برآورد گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی همچون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره همزمان استفاده شده است. نتایج نشان داد: بین مدیریت مدرسه محوری و هر یک از ابعاد آن با موفقیت شغلی و سازگاری شغلی معلمان دوره اول متوسطه همدان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین از بین ابعاد مدیریت مدرسه محور تنها بعد رسالت توانایی پیش بینی موفقیت شغلی معلمان را داشته و به علاوه، بعد رسالت و تعهد بر سازگاری شغلی معلمان تأثیر داشته و قدرت پیش بینی کنندگی آنرا دارند.
اثربخشی آموزش مفاهیم رویکرد وحدت مدار بر کاهش علائم افسردگی و افزایش بهزیستی معنوی مادران داغدیده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
259 - 280
حوزه های تخصصی:
مرگ فرزند یکی از دردناک ترین بحران هایی است که والدین تجربه می کنند. آن ها در پی این فقدان، با آسیب های متعددی روبه رو می شوند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مفاهیم رویکرد وحدت مدار بر کاهش علائم افسردگی و افزایش بهزیستی معنوی مادران داغدیده بود. در این پژوهش از طرح مطالعه تجربی تک موردی از نوع چند خط پایه ای بهره گرفته شد. جمعیت آماری این پژوهش شامل کلیه مادرانی است بود که فرزند خود را در طی 6 الی 12ماه گذشته در بیمارستان محک از دست داده بودند. از این بین سه مادر به شیوه نموه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند و هریک در 6 جلسه 90 دقیقه ای انفرادی و هفته ای یک بار در جلسات مداخله آموزش محور رویکرد وحدت مدار شرکت کردند. متغیر ها ی مورد اندازه گیری ، توسط مقیاس افسردگی بک ویرایش دوم(BDI-II) و مقیاس بهزیستی پالوتزین و الیسون در سه خط پایه، طی مداخله و دو پیگیری مورد اندازه گیری قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل چشمی، اندازه اثر، شاخص کوهن و درصد بهبودی بهره گرفته شد. نتایج تحلیل روند نتایج سنجش ها و نیز محاسبه درصد کاهش و افزایش نتایج نسبت به خط پایه، حاکی از کاهش نمرات افسردگی و افزایش بهزیستی معنوی مادران بوده است. به نظر می رسد که مداخله انفرادی از نوع آموزش مفاهیم رویکرد وحدت مدار با توجه ویژه به نیاز های بنیادی وجودی و معنوی موجب کاهش علائم افسردگی و افزایش بهزیستی معنوی مادران داغدیده شود.
پیش بینی رهبری دانش با موفقیت شغلی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی تهران
هدف اصلی از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین رهبری دانش با موفقیت شغلی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال تحصیلی 99-98 بوده است. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی می-باشد. جامعه ی آماری شامل کلیه ی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی تهران به تعداد 180 نفر می باشد. حجم نمونه بر اساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و جدول مورگان تعداد 60 مرد (2/38) و تعداد 97 زن (8/61) که به صورت کلی تعداد 157 نفر میباشد. ابزارهای پژوهش شامل؛ پرسشنامه های استاندارد رهبری دانش ویتالا (2004)، موفقیت شغلی گل پرور و قضوی(1389) است. روایی پرسشنامه ها از طریق روش محتوایی و با تایید استاد راهنما مورد تایید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها از طریق آزمون آلفای کرونباخ به ترتیب برای رهبری دانش 91/0 و موفقیت شغلی 87/0 گزارش شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام گرفت. نتایج وضعیت سنجی نشان داد میزان رهبری دانش در دانشگاه علوم پزشکی تهران بالاتر از حد متوسط (3) است، میزان موفقیت شغلی کمتر از حد متوسط (3) است. نتایج ضریب همبستگی نشان داد که بین رهبری دانش و موفقیت شغلی رابطه وجود دارد. ضریب پیش بینی نشان داد 04/0 از تغییرات موفقیت شغلی ناشی از ابعاد رهبری دانش است.
پیش بینی موفقیت شغلی عینی و فاعلی وکلا و حقوقدانان براساس لنگرگاه های مسیر شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (بهمن) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
۱۹۹۲-۱۹۷۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات مختلفی بر موفقیت شغلی در اقشار مختلف جامعه پرداخته است. اما کمتر پژوهشی را می توان یافت که موفقیت شغلی وکلا و حقوقدانان را بررسی نموده باشد. هدف: پیشبینی موفقیت شغلی عینی و فاعلی بر اساس لنگرگاه های مسیر شغلی در وکلا و حقوقدانان شهر اصفهان در سال 1397 بود. روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. به این منظور، 152 نفر از وکلا و حقوقدانان (65 زن و 87 مرد) به شیوه در دسترس انتخاب شدند و دو پرسشنامه ی موفقیت شغلی (سمیعی و همکاران، 1393) و لنگرهای مسیر شغلی (شاین، 1985) را تکمیل نمودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از آمار توصیفی نشان داد شایستگی فنی - کارکردی در بین وکلا و حقوقدانان در رتبه اول، خدمت و فداکاری در مرتبه دوم و سبک زندگی با محوریت تعادل کار - خانواده در رتبه سوم قرار داشت. همچنین، میانگین موفقیت شغلی فاعلی بالاتر از میانگین موفقیت شغلی عینی بود. علاوه براین، از بین هشت بعد لنگرگاه های مسیر شغلی، سه بعد شایستگی، استقلال و خدمت و فداکاری پیش بینی کننده معنی دار (0/05 >p) موفقیت شغلی فاعلی و دو بعد شایستگی و چالش پیش بینی کننده معنی دار (0/05 >p) موفقیت شغلی عینی بودند. به طوری که توانستند 20 و 15 درصد از واریانس موفقیت شغلی را تبیین کنند. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گیری نمود که با افزایش شایستگی ها و نیز دادن استقلال بیشتر و ارجاع پرونده های چالشی به وکلا و حقوقدانان می توان موفقیت شغلی فاعلی و عینی را در آنها افزایش داد.
طراحی الگوی مفهومی تبیین موفقیت شغلی مشاوران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
77 - 94
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی مفهومیِ تبیین موفقیت شغلی مشاوران مدارس انجام شد. در این پژوهش از روش آمیخته با رویکرد اکتشافی - متوالی هدایت شده استفاده شد. در بخش کیفی از روش پدیدارشناسی توصیفی و در بخش کمی از روش توصیفی- زمینه یابی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده خبرگان و مشاوران موفق آموزش وپرورش استان تهران در سال 98-1397 که تقریباً 1300 نفر بودند. در بخش کیفی نمونه به شیوه هدفمند گلوله برفی انتخاب شد و 10 تا رسیدن به اشباع بررسی شدند. در بخش کمی 300 نفر به صورت در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته موفقیت شغلی مشاوران استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ این پرسشنامه 81/0 به دست آمد و متخصصان روایی صوری و محتوایی آن را تأیید کردند. تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از روش کلایزی و در بخش کمی با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی با کمک نرم افزار Amous صورت پذیرفت. بر اساس یافته های این پژوهش در بخش کیفی، پنج مقوله اصلی موفقیت شغلی مشاوران مدارس، شامل برخورداری از دانش حرفه ای، کاربست دانش، توسعه توانایی، تعامل شغلی/ اجتماعی و فعالیت های دفتری به دست آمد. یافته های بخش کمی نیز بیانگر برازش مدل اندازه گیری پژوهش با داده های گردآوری شده بود. همچنین نشان داده شده که بین پنج مؤلفه مذکور همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بر اساس یافته های این پژوهش توصیه می شود که در آموزش ضمن خدمت مشاوران، این پنج مؤلفه را موردتوجه قرار دهند.
تأثیر موفقیت شغلی ذهنی بر مدیریت مسیر شغلی و سازگاری شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مدیریت تحول سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
259 - 284
حوزه های تخصصی:
اگرچه فعالیت های شغلی برای موفقیت شغلی افراد پیامدهای مثبتی دارد، اما سؤال مهم راجع به این است: آیا این پیشبرد برای جنبه های موفقیت شغلی ذهنی هم سودمند است؟ موفقیت شغلی ذهنی می تواند تأثیرات شگرفی بر سازگاری شغلی کارکنان داشته باشد. از سویی دیگر اجرای موفقیت آمیز اقدامات مدیریت منابع انسانی و به طور ویژه، مدیریت مسیر شغلی باعث سازگاری و رضایت شغلی کارکنان می شود. ازاین رو، هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر موفقیت شغلی ذهنی بر مدیریت مسیر شغلی و سازگاری شغلی است. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش گردآوری داده ها از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را مدیران و کارکنان ستاد بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی مستقر در شهر تهران با تعداد 430 نفر تشکیل می دهند. تعداد نمونه آماری 206 نفر برآورد گردید. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه استاندارد شامل سه متغیر پژوهش؛ در مقیاس پنج درجه ای لیکرت است. روایی پرسشنامه ازنظر محتوایی و سازه موردبررسی قرار گرفته و پایایی نیز با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (97/0)، محاسبه گردید. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS و LISREL مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که موفقیت شغلی ذهنی بر مدیریت مسیر شغلی و سازگاری شغلی تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین، نتایج پژوهش نشان داد، مدیریت مسیر شغلی نقش میانجی گری مثبت و معناداری بین موفقیت شغلی ذهنی و سازگاری شغلی ایفا می کند.
تأثیر رهبری اخلاقی، حمایت سازمانی ادراک شده و توانمندسازی روان شناختی بر موفقیت شغلی کارکنان (مورد مطالعه: دانشگاه علوم دریایی امام خمینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات علوم مدیریت دریایی دوره ۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱
61 - 85
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر رهبری اخلاقی، حمایت سازمانی ادراک شده و توانمندسازی روان شناختی بر موفقیت شغلی کارکنان دانشگاه علوم دریایی امام خمینی (ره) بوده است. روش: این تحقیق بر مبنای هدف از نوع کاربردی و ازنظر روش از نوع توصیفی-پیمایشی بوده است. جامعه آماری پژوهش 385 نفر از کارکنان دانشگاه علوم دریایی امام خمینی (ره) در سال 1398 تشکیل گردیده است. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 191 نفر تعیین و از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیده اند. داده های تحقیق به وسیله پرسشنامه های رهبری اخلاقی برون و همکاران(2005)، حمایت سازمانی ادراک شده ایزنبرگ و همکاران (1986)، توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر و مشیرا(1999) و موفقیت شغلی ویلیام و اندرسون (1991) جمع آوری گردید و پایایی آنان با محاسبه آلفای کرونباخ به ترتیب 84/0، 76/0، 91/0 و 90/0 تائید شد. تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده به وسیله نرم افزار آماری smart pls انجام پذیرفت. یافته ها: تحلیل داده های آماری حاکی از آن است که میزان تأثیر رهبری اخلاقی بر موفقیت شغلی کارکنان برابر 57/0، حمایت سازمانی ادراک شده بر موفقیت شغلی کارکنان برابر 76/0، توانمندسازی روان شناختی و موفقیت شغلی کارکنان برابر 70/0، رهبری اخلاقی بر حمایت سازمانی ادراک شده برابر 69/0، رهبری اخلاقی بر توانمندسازی روان شناختی 59/0 و حمایت سازمانی ادراک شده بر توانمندسازی روان شناختی برابر 57/0 می باشد. همچنین تأثیر رهبری اخلاقی از مسیر حمایت سازمانی ادراک شده و توانمندسازی روان شناختی بر موفقیت شغلی کارکنان به ترتیب 43/0 و 40/0 می باشد. تأثیر حمایت سازمانی ادراک شده از مسیر توانمندسازی روان شناختی بر موفقیت شغلی کارکنان 54/0 می باشد. نتیجه گیری: رهبری اخلاقی به طور مستقیم و همچنین به صورت غیرمستقیم از مسیر حمایت سازمانی ادراک شده و توانمندسازی روان شناختی بر موفقیت شغلی کارکنان تأثیرگذار می باشد. حمایت سازمانی ادراک شده به طور مستقیم و به صورت غیرمستقیم از طریق توانمندسازی روان شناختی بر موفقیت شغلی کارکنان تأثیرگذار است. توانمندسازی روان شناختی نیز به صورت مستقیم بر موفقیت شغلی کارکنان تأثیرگذار است.
بررسی تأثیر مدیریت تصویرپردازی بر موفقیت شغلی با نقش واسط نظریه رهبر-پیرو در آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
75 - 93
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، ارائه راه کارهایی جهت موفقیت شغلی کارکنان آموزش وپرورش با بررسی تأثیر مدیریت تصویرپردازی (تأثیرگذاری) بر موفقیت شغلی با نقش واسط رابطه رهبر-پیرو در کارکنان آموزش وپرورش است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت جزء پژوهش های فرضیه ای– قیاسی است. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه کارکنان و معلمان اداره آموزش پرورش منطقه سردرود در سال تحصیلی 99 -1398 به تعداد 190 نفر بود. حجم نمونه بر اساس جدول دمورگان، 123 نفر به دست آمد، به خاطر افت آزمودنی 130 نفر انتخاب شد و درنهایت 125 پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی مورد تحلیل قرار گرفت. ابزار پژوهش پرسش نامه های استاندارد برگرفته از پژوهش های بولینو و ترنلی (1999) شامل 22 سؤال مدیریت تصویرپردازی؛ پرسشنامه راهبر- پیرو لیدن و ماسلین (1998) شامل 12 سؤال در 4 مقیاس علاقه و دوست داشتن، وفاداری، مشارکت و احترام حرفه ای؛ و پرسشنامه موفقیت شغلی رادسیپ (1984) با ۳۰ سؤال بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS22 و Smart PLS انجام شد. یافته ها نشان داد که رابطه رهبر- پیرو نقش واسط در تأثیر مثبت مدیریت تأثیرگذاری بر موفقیت شغلی کارکنان آموزش وپرورش منطقه سردرود دارد. همچنین مدیریت تأثیرگذاری بر موفقیت شغلی کارکنان آموزش وپرورش منطقه سردرود تأثیر مثبت دارد، مدیریت تأثیرگذاری بر رابطه رهبر- پیرو کارکنان آموزش وپرورش منطقه سردرود تأثیر مثبت دارد و رابطه رهبر- پیرو بر موفقیت شغلی کارکنان آموزش وپرورش منطقه سردرود تأثیر مثبت دارد. نتیجه گیری نشان داد که با افزایش مهارت های مدیریت تصویرپردازی مثبت و تنظیم درست رابطه رهبر- پیرو در سازمان آموزش وپرورش، زمینه های افزایش و ارتقای موفقیت شغلی فرآهم خواهد شد.
موفقیت در کارراهه شغلی با آموزش نیروی انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۷ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
95 - 118
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش کاربردی، بررسی رابطه ی بین اثربخشی دوره های آموزش ضمن خدمت با موفقیت کارراهه شخصی در یکی از سازمان های وابسته به وزارت نیرو است که با روش تحقیق آمیخته ( کمی - کیفی) بررسی گردید. در بخش کمی، از پرسشنامه Homayoonia ( 2006) و پرسشننامه Gattiker & Larwood (1986) و در بخش کیفی از تحلیل اسناد و مصاحبه برای جمع آوری داده ها استفاده گردید. برای بخش کمی تحقیق با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 290 نفر از کارکنان رسمی و پیمانی شرکت به عنوان نمونه انتخاب شدند. در بخش کیفی نیز از روش نمونه گیری هدفمند که با شیوه موارد مطلوب انتخاب شده بودند، استفاده شد و با 10 نفر از کارکنان که دارای سابقه خدمت بیشتر از 20 سال بودند مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده های کمی از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی و برای تجزیه وتحلیل داده های کیفی از روش تحلیل محتوا استفاده گردید. بعد از تحلیل نتایج مشخص شد که اثربخشی دوره های آموزشی به جز با موفقیت بین فردی، با موفقیت شغلی، موفقیت مالی و موفقیت سلسله مراتبی رابطه معنادار و مثبتی داشته است؛ ولی بین اثربخشی دوره ها و بهبود عملکرد افراد، رابطه معناداری مشاهده نشد. می توان چنین ادعا کرد که دوره های برگزارشده توانسته اند در جهت رشد کارکنان مؤثر باشند ولی افرادی که از کانال های دیگری در سازمان رشد داشته اند، دچار افت شدید مداوم شده اند. شاید افراد در فرایند کارراهه ذهنی، زمانی که در سازمان جایگاه خود را تثبیت شده می بینند .
نقش تعدیل گر سرسختی و کارآمدی جمعی خانواده در رابطه تعارض کار-خانواده با موفقیت شغلی و بهزیستی شغلی
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه تعارض کار-خانواده با موفقیت و بهزیستی شغلی پرستاران با نقش تعدیل کنندگی سرسختی و کارآمدی جمعی خانواده انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل پرستاران در بیمارستان امیرالمؤمنین اهواز بود. از این جامعه 200 نفر به روش نمونه گیری سرشماری انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های تعارض کار-خانواده کارلسون و همکاران، موفقیت شغلی ادراک شده گریبنر و همکاران، بهزیستی شغلی پارکر و هایت ، سرسختی خانواده مک کوبین و همکاران و کارآمدی جمعی خانواده کاپرارا و همکاران استفاده شد. تحلیل داده ها از طریق تحلیل رگرسیون چندگانه و با استفاده از نرم افزار SPSS-22 انجام گرفت. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که هر دو بُعد تعارض کار-خانواده و خانواده- کار به ترتیب نقش معنی داری در کاهش موفقیت و بهزیستی شغلی پرستاران داشتند. علاوه بر این، سرسختی خانواده و کارآمدی جمعی خانواده توانستند رابطه میان این متغیرها را تعدیل کنند.
پیش بینی موفقیت شغلی بر پایه هوش اخلاقی، شفقت و باورهای دینی در مشاوران
حوزه های تخصصی:
موفقیت و ترفیعات شغلی از زمره متغیرهایی هستند که بستر نظری و پژوهشی قابل توجهی تاکنون برای آن ها فراهم شده است. تحقیق حاضر با هدف ارائه مدل پیش بینی مدیریت تعارضات بر اساس همدلی، باورهای اساسی و سرایت هیجانی در مشاوران، نقش واسطه: انعطاف پذیری شناختی و پذیرش اجتماعی انجام شده است. روش پژوهش همبستگی مقطعی بود. کلیه مشاوران رسمی شهر یزد در سال 1400جامعه آماری این تحقیق را تشکیل دادند. حجم نمونه به دلیل محدود بودن جامعه آماری، در این پژوهش 120 نفر به صورت سرشماری انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات از 4 پرسشنامه مقیاس موفقیت شغلی نبی (2001)، هوش اخلاقی لنیک و کیل، مقیاس شفقت خود نف و بس کولین (2003)، و پرسشنامه جهت گیری مذهبی آلپورت (1950) بود. تحلیل داده ها، با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام با نرم افزار SPSS23 انجام شد. یافته های آماری نشان داد که موفقیت شغلی مشاوران با هوش اخلاقی، باورهای دینی و شفقت خود رابطه مثبت معنی دار دارد. همچنین تحلیل رگرسیون نشان می دهد که از بین متغیرهای هوش اخلاقی؛ درستکاری، مسئولیت پذیری و بخشش، از بین متغیرهای شفقت؛ متغیر مهربانی با خود، قضاوت در مورد خود، انزوا، به هوشیاری و فزون همانندسازی و از بین متغیرهای باورهای دینی، جهت گیری بیرونی و درونی، موفقیت شغلی مشاوران را پیش بینی می کنند. در نتیجه هوش اخلاقی، شفقت و باورهای دینی از جمله متغیرهای مهم در پیش بینی و تبیین موفقیت شغلی مشاوران شهر یزد می باشد.
بررسی رابطه حمایت اجتماعی با موفقیت شغلی با توجه به نقش میانجی رفتار نوآورانه در معلمان
منبع:
پژوهش در تربیت معلم دوره ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
98 - 81
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه حمایت اجتماعی با موفقیت شغلی با توجه به نقش میانجی رفتارنوآورانه در معلمان مدارس ابتدایی دخترانه شهر بوکان است. تحقیق از نظر هدف، کاربردی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان ابتدایی دخترانه شهر بوکان به تعداد 1260 نفر در سال تحصیلی 99-1398 می باشد. نمونه آماری براساس فرمول کوکران و با میزان خطای 5 درصد برابر 294 نفر از معلمان ابتدایی دختر که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های استاندارد حمایت اجتماعی فیلیپس و همکاران (1986)؛ موفقیت شغلی رادسیپ (1984)؛ و رفتارهای نوآورانه کانتر (1998) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های (میانگین، انحراف معیار، واریانس)، همبستگی چندگانه، رگرسیون چندمتغیر و آزمون تحلیل عاملى تأییدى استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین حمایت اجتماعی با موفقیت شغلی و رفتارنوآورانه در معلمان مدارس ابتدایی دخترانه شهرستان بوکان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و مدل از برازش خوبی برخودار است و رفتارنوآورانه نقش میانجی گری قوی دارد. در بخش دیگر، نتایج نشان داد که موفقیت شغلی براساس مولفه های حمایت اجتماعی (حمایت خانواده، حمایت دوستان و حمایت دیگران) و مولفه های رفتارنوآورانه (تولید، ترویج و پیاده سازی) قابل پیش بینی است.
اثر رفتار جستجوی بازخورد بر خلاقیت شغلی با نقش میانجی کامیابی شغلی در کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه اثر رفتار جستجوی بازخورد بر خلاقیت شغلی با نقش میانجی کامیابی شغلی در کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان گلستان هدف اصلی این پژوهش بود. این پژوهش کاربردی بوده و در دسته تحقیقات همبستگی است. کلیه کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان گلستان (228 نفر) جامعه آماری این پژوهش بودند که کل جامعه به عنوان نمونه انتخاب گردید. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های استاندارد رفتار جستجوی بازخورد (ماس و همکاران، 2003)، کامیابی شغلی (پوراث و همکاران، 2012) و خلاقیت شغلی (ژو و جرج، 2001) بود. برای بررسی روایی پرسش نامه ها از روایی صوری و محتوایی استفاده شد. پایایی پرسش نامه ها توسط آلفای کرونباخ بررسی گردید و مقادیر 79/0، 82/0 و 81/0 به ترتیب برای متغیرهای رفتار جستجوی بازخورد، کامیابی شغلی و خلاقیت شغلی محاسبه شد. داده های گردآوری شده با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (مدل سازی معادلات ساختاری) تحلیل گردید. نرم افزارهای مورد استفاده جهت تحلیل داده ها شامل SPSS 25 و Smart PLS 3 بود. نتایج پژوهش نشان دهنده اثر مثبت و معنی دار رفتار جستجوی بازخورد بر کامیابی شغلی کارکنان بود (793/0=β، 582/22=t). همچنین نتایج نشان داد رفتار جستجوی بازخورد بر خلاقیت شغلی کارکنان اثر مثبت و معنی داری دارد (321/0=β، 196/4=t). یافته های پژوهش نشان دهنده اثر مثبت و معنی دار کامیابی شغلی بر خلاقیت شغلی کارکنان ادارات ورزش و جوانان بود (476/0=β، 207/6=t). در نهایت، نتایج نشان داد اثر رفتار جستجوی بازخورد بر خلاقیت شغلی کارکنان ادارات ورزش و جوانان با نقش میانجی کامیابی شغلی مثبت و معنی دار است (403/0=β، 963/5=t). بر اساس نتایج به دست آمده می توان چنین نتیجه گیری نمود که رفتار جستجوی بازخورد کارکنان می تواند پیامدهای مثبتی مانند کامیابی شغلی و خلاقیت شغلی را برای آن ها به همراه داشته باشد.
رابطه رسالت شغلی بر موفقیت شغلی و سبک آموزشی تبحری با میانجی گری تعالی یابی شغلی و تعهد حرفه ای در معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه رسالت شغلی بر موفقیت شغلی و سبک آموزشی تبحری با میانجی گری تعالی یابی شغلی و تعهد حرفه ای بود. روش پژوهشی توصیفی_همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه آموزگاران مشغول به کار در شهرستان کرمان در سال 1400 بود که 283 نفر به عنوان نمونه پژوهش با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه رسالت شغلی (JCQ، دوبرا و توستی خارس، 2011)، تعالی یابی شغلی (JCQ ، لاورنس، 2010)، تعهد حرفه ای (PCQ ، آلن و میر، 1990)، موفقیت شغلی ادراک شده (JSQ ، گربنر و همکاران، 2008) و سبک آموزشی تبحری (PALS ، میدگلی و همکاران، 2000) را تکمیل نمودند. یافته ها نشان دادند که ضرایب مسیرهای مستقیم رسالت شغلی به موفقیت شغلی ادارک شده، تعالی یابی شغلی، تعهدحرفه ای و جهت گیری آموزشی تبحری؛ نیز تعالی یابی شغلی به موفقیت شغلی ادارک شده و جهت گیری آموزشی تبحری؛ تعهد حرفه ای به موفقیت شغلی ادارک شده و جهت گیری آموزشی تبحری معنادار بودند (01/0p<). یافته های روابط غیرمستقیم حاکی از این بود که رسالت شغلی بر موفقیت شغلی ادارک شده و جهت گیری آموزشی تبحری از طریق تعالی یابی شغلی و نیز رسالت شغلی بر جهت گیری آموزشی تبحری از طریق تعهد حرفه ای ، و رسالت شغلی بر جهت گیری آموزشی تبحری از طریق تعهد حرفه ای معنادار بودند (01/0p<). شاخص های برازش نشان داد مدل پژوهش از برازش مناسب برخوردار بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تعالی یابی شغلی و تعهد حرفه ای ، نقش میانجی در ارتباط بین رسالت شغلی با موفقیت شغلی و جهت گیری آموزشی تبحری دارد.
تأثیرات وابسته (متقابل) مهارت سیاسی و موفقیت شغلی (کارکنان) با نقش میانجی اخلاق حرفه ای؛ نمونه موردی: شهرداری بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴۳
۲۴۸-۲۳۷
حوزه های تخصصی:
شاید بتوان مهارت های سیاسی را از جمله مهمترین ویژگی های هر مدیری دانست که در صورت در اختیار داشتن آن، می تواند به مدیریت مناسب تر کارکنان بپردازد. از آنجا که تاکنون مطالعات کمی در این حوزه صورت گرفته، هدف ما در این مطالعه بررسی نقش مهارت های سیاسی کارکنان بر موفقیت شغلی آنها با درنظرگرفتن نقش میانجی اخلاق حرفه ای است. جامعه آماری این مطالعه کارکنان و مدیران (رسمی و پیمانی) شهرداری بندرعباس بود که بر اساس جدول مورگان 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب و پس از جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه استاندارد مورد تحلیل قرار گرفتند. پایایی پرسشنامه به کمک ضریب آلفای کرونباخ و روایی صوری و محتوایی آن با بهره گیری از نظرات اساتید و صاحبنظران این حوزه تایید شدند. همچنین مدل و فرضیات پژوهش با کمک نرم افزار معادلات ساختاری AMOS مورد برازش سنجی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد مهارت سیاسی کارکنان با اخلاق حرفه ای، و موفقیت شغلی آنها ارتباط مثبت و معنی داری دارد. و در پایان نقش میانجی اخلاق حرفه ای نیز در رابطه مهارت سیاسی و موفقیت شغلی کارکنان تایید شد.
راهبردهای استفاده از اینستاگرام برای توسعه برندسازی شخصی و موفقیت شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف:تحقیق حاضر با هدف تعیین راهبردهای استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام برای توسعه برندسازی شخصی وموفقیت شغلی انجام شده است.روش پژوهش:پژوهش حاضر، با روش آمیخته انجام گردیده است. بخش کیفی مصاحبه عمیق با 17نفر از صاحب نظران حوزه برندسازی صورت گرفت. تحلیل داده ها با روش گراند تئوری انجام شده است،بخش کمی با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته ، 392 نفر از فعالان حوزه برندسازی شخصی در شبکه اجتماعی اینستاگرام به صورت در دسترس انتخاب ومورد نظرخواهی قرارگرفته اند.یافته ها:یافته های تحقیق دربخش کیفی با120 کد اولیه و 28 مقوله فرعی ارائه شده است، راهبردهای استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام در برندسازی شخصی وشغلی در 5 مقوله فرعی (توسعه برند، دستیابی به مخاطبان گسترده ، سهولت برقراری ارتباط وتعامل با مخاطبان ، عدم محدودیت مکانی وزمانی برای توسعه تجارب و کسب کار) تبیین گردید. شاخص های استفاده از اینستاگرام در برندسازی شخصی وشغلی در قالب 6 مقوله فرعی (بازاریابی محتوایی، امکان اعتبارسنجی، استفاده از شخصیت ها، وامکان بازنشرمحتوا) شناسایی شد، بسترها و زیرساخت های استفاده از اینستاگرام در برندسازی شخصی وشغلی در قالب 3 مقوله فرعی (لزوم فراهم کردن زیرساخت های قانونی، تجهیزات و امکانات سخت افزاری ونرم افزاری) دسته بندی گردید. موانع و عوامل مزاحم در استفاده از اینستاگرام در برندسازی شخصی وشغلی نیز تحت 4 مقوله فرعی (مناسب نبودن زیرساخت ها، تهدیدات امنیتی، عدم وجود درگاه های پرداخت و فقدان حمایت های قانونی) ساماندهی شد. همچنین راهبردهای مناسب در استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام در برندسازی شخصی وشغلی در قالب 6 مقوله فرعی (استفاده از ظرفیت های ارتباطی و اطلاع رسانی فضای مجازی، اعمال مدیریت برند، مخاطب محوری ، هویت سازی و خلاقیت) ارائه گردید و در پایان پیامد های حاصل از استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام در برندسازی شخصی وشغلی در قالب 4 مقوله فرعی (تثبیت ومعرفی برند ، توسعه کسب و کار، بهبود روابط با مشتریان) ارائه وتبیین شد. در بخش کمی نیز 392 نفر از فعالان وصاحبان حوزه برندسازی شخصی وشغلی در شبکه اجتماعی اینستاگرام با استفاده از پرسشنامه بسته مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته های بخش کمی نشان داد،بین متغیر شبکه های اجتماعی اینستاگرام با برندسازی شخصی و موفقیت شغلی به ترتیب با ضرایب مسیر 0/895، 0/647 و 0/250 رابطه معناداری وجود دارد. همچنین شایستگی های فردی با ضریب مسیر 0/326 و 0/215 به ترتیب با متغیرهای برندسازی شخصی و موفقیت شغلی و برند سازی شخصی نیز با ضریب مسیر 0/525 با موفقیت شغلی تاثیر معناداری دارد. همچنین نقش میانجی شایستگی های فردی و برندسازی شخصی و موفقیت شغلی در رابطه با شبکه های اجتماعی اینستاگرام مورد تایید قرار گرفت. بین متغیر اینستاگرام با برندسازی شخصی و موفقیت شغلی به ترتیب با ضرایب مسیر 0/895، 0/647 و 0/250 رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نقش میانجی شایستگی های فردی و برندسازی شخصی و موفقیت شغلی در رابطه با اینستاگرام مورد تایید قرار گرفت.نتایج:نتایج حاصل از این پژوهش دردو بخش کیفی وکمی نشان داد، استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام با توجه به قابلیت ها وکارکردهای آن بویژه در حوزه کسب وکارهای اینترنتی نقش مهم وتاثیرگذاری برای توسعه برندسازی شخصی وموفقیت شغلی ایفا می کند.
تئوری پنج گانه شخصیت و موفقیت درونی و بیرونی حسابرسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابداری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۷
145 - 162
حوزه های تخصصی:
هدف: بر اساس تئوری پنج عاملی (FFT)، مؤلفه های پنج گانه شخصیتی حسابرسان می توانند نقش قابل توجهی در میزان موفقیت حرفه ای حسابرسان داشته باشند. بنابراین، در پژوهش حاضر تأثیر ویژگی های شخصیتی حسابرسان شامل روان رنجوری، برون گرایی، تجربه پذیری، توافق پذیری (سازگاری) و وجدان گرایی بر موفقیت درونی و بیرونی حسابرسان مورد ارزیابی قرار گرفته است. فرضیه های پژوهش به شرح زیر است: روان رنجوری بر موفقیت درونی حسابرسان تأثیر معناداری دارد. روان رنجوری بر موفقیت بیرونی حسابرسان تأثیر معناداری دارد. برون گرایی بر موفقیت درونی حسابرسان تأثیر معناداری دارد. برون گرایی بر موفقیت بیرونی حسابرسان تأثیر معناداری دارد. تجربه پذیری بر موفقیت درونی حسابرسان تأثیر معناداری دارد. تجربه پذیری بر موفقیت بیرونی حسابرسان تأثیر معناداری دارد. توافق پذیری (سازگاری) بر موفقیت درونی حسابرسان تأثیر معناداری دارد. توافق پذیری (سازگاری) بر موفقیت بیرونی حسابرسان تأثیر معناداری دارد. وجدان گرایی بر موفقیت درونی حسابرسان تأثیر معناداری دارد. وجدان گرایی بر موفقیت بیرونی حسابرسان تأثیر معناداری دارد. روش: در این مطالعه از مدل سازی معادلات ساختاری برای بررسی روابط بین متغیرهای پنهان و آشکار بهره گرفته شد. جامعه آماری شامل اعضای انجمن حسابداران رسمی ایران بودند که تعداد 348 نفر از آن ها به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها دو پرسشنامه استاندارد به کار گرفته شد: پرسشنامه شخصیت مک کری و کاستا (1985) که ویژگی های شخصیتی را بر اساس مدل پنج عاملی ارزیابی می کند و پرسشنامه موفقیت شغلینبی (2001) که موفقیت شغلی درونی و بیرونی را ارزیابی می کند. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهایSPSS و LISREL انجام شد که امکان ارزیابی مدل اندازه گیری متغیرها، مدل مفهومی (ساختاری) و آزمون فرضیه های پژوهش را فراهم نمودند. یافته ها: یافته های پژوهش در سطح اطمینان 95 درصد نشان داد چهار ویژگی شخصیتی مبتنی بر تئوری پنج عاملی بر موفقیت درونی (ذهنی) حسابرسان تأثیر مثبت و معناداری دارند. این بدان معناست که حسابرسان برون گرا، تجربه پذیر، توافق پذیر و وظیفه شناس، از زندگی، امید به آینده و روابط شخصی خود رضایت بیشتری دارند. علاوه بر این، نتایج پژوهش نشان داد این چهار بُعد شخصیتی حسابرسان بر موفقیت بیرونی (عینی) آنان تأثیر مثبت و معناداری دارند؛ به گونه ای که بالاترین سطح درآمد، ارتقاء سازمانی و مزایا مربوط به حسابرسانی است که برون گراتر و تجربه پذیر (در روابط انعطاف پذیرتر) هستند و همچنین می توانند با سازگاری دیدگاه های جدید را بپذیرند و وظیفه شناس تر (وجدان گراتر) هستند. اما نتایج نشان داد بین روان رنجوری و موفقیت شغلی حسابرسان رابطه معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد ویژگی های شخصیتی بر موفقیت شغلی حسابرسان تأثیر دارد؛ بر این اساس، با توجه به پیچیدگی دنیای تجارت و کاهش اعتماد اجتماعی به خدمات حسابرسی پس از بحران های مالی اخیر، حسابرسان باید از مفاهیم روان شناختی برای ارتقاء کیفیت عملکرد خود استفاده کنند و موفقیت شغلی و حرفه ای تابعی از درک عمیق ویژگی های شخصیتی و رفتاری آنان است. نهادهای نظارتی از جمله انجمن حسابداران رسمی ایران نیز باید از اهمیت مؤلفه های شناختی و شخصیتی حسابرسان آگاه باشند. همچنین، مؤسسات حسابرسی باید به اعضای خود در مورد اهمیت نگرش و رفتار آن ها در محیط کار آموزش های لازم را ارائه کنند.