مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
چنگیزخان
حوزه های تخصصی:
وقتی کودک دبستانی بودم، در کتب فارسی یا تاریخ نیم قرن پیش، در باب عملکرد مغولان، این سخن پرمغز و موجز جهانگشای جوینی نقل شده بود که مغولان در بخارا چه کرده اند؟، آن شخصی که سالم از آن قتلگاه جان به سلامت بِدر برده بود، پاسخ داده بود: «آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند...»مغولان هشت قرن پیش به بهانه های واهی راهی بلاد آباد و پرجمعیت و متمدن اسلامی گشتند و به جنایاتی دست یازیدند که در همه تاریخ بشریت نظیر و مانند نداشته است. آنها روی آشوریان را که در سفاکی و ددمنشی در جهان باستان شهره آفاق بودند، سفید کردند. یادآوری آن همه جنایت و تبهکاری برای وجدان های بیدار واقعاً دردناک و غیرقابل تصور است.عجیب است که در روزگار ما و در آغاز قرن بیست و یکم هم وغم دولت جمهوری مغولستان یافتن مقبره عامل این همه جنایات شگرف است، آنها گروهی فرصت طلب بیگانه را اجیر کرده اند که با هواپیما و هلیکوپتر در پهن دشت مغولستان و تپه و ماهورهای آن به جستجو و کند و کاو بپردازند تا شاید بتوانند گور آن سپیدموی گربه چشم (چنگیزخان) را بیابند و هدایای گرانبهایی دریافت دارند، شاید هم حق با آن دولت باشد، خدا می داند... ما نمی خواهیم همه صفحات تاریخ پرماجرای مغولان را در اینجا بگشاییم و از معایب و محسنات آنان سخن بگوییم، تنها به برخی از نکات مهم تاریخ آنها من جمله جنایات هولناکی که به دست چنگیز و فرزندان و کسان وی انجام شده اشارات مختصری می نمائیم.
مرتبه شاهزادگی فرزندان جوجی قسار و تلاش طغاتیمورخان برای مقام ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به پادشاهی رسیدن طغاتیمورخان در عصر ایلخانان رقیب (756-736ه.ق) را باید پدیده ای جالب و استثنایی در تاریخ مغولان دانست. زیرا او از تبار جوجی قسار برادر چنگیزخان بود؛ در حالی که بر اساس سنت سیاسی مغولان تنها فرزندان و نوادگان چنگیزخان می توانستند به پادشاهی (خانی) برسند. این در حالی است که طغاتیمورخان از میان هم مدعیان سلطنت (ایلخانی) نسبی روشن تر و مشخص تر دارد. لذا ادعای نسب چنگیزخانی نکرده است و همین امر مشروعیت حکومت او را نزد مورخان آن عصر محل بحث و گفت و گو قرار داده است.
بررسی زمینه های تاریخی روابط مغولان با مسیحیت
حوزه های تخصصی:
با شروع قرن هفتم هـ . ق و یورش مغولان به سرزمین های اسلامی بویژه ایران، غرب و جهان مسیحیت تلاش گسترده ای را برای تشویق مغولان جهت گرویدن به دین مسیح و اتحاد با آنها علیه جهان اسلام آغاز کردند. با توجه به گرایش تعدادی از مغولان به مسیحیت و پیوستن برخی از این قبایل به دیانت مسیح (از جمله قبایل، کرائیت، نایمان و اونغوت)، دنیای غرب با اتکا به این قبایل تلاش همه جانبه ای را جهت مهار هجوم مغولان به غرب از یک سو و به کارگیری آنها علیه جهان اسلام بخصوص ممالک مصر و شام از طرف دیگر آغاز کردند و سفرای متعددی به دربار مغولان اعزام نمودند. تسخیر ایران و نابودی خلافت عباسی باعث تشویق و تحریک مغولان در حرکت به سوی شام و مصر شد.اما در این هجوم توفیقی به دست نیاوردند و برای نخستین بار در برابر ممالیک مصر شکست خوردند پس از این شکست بود که تلاش مسیحیان و مغولان برای اتحاد شدت گرفت و منجر به رفت و آمد بیشتر سفرای اروپایی به حوزه فرمانروایی آنان گردید. اما این تلاش ها به علت دوری پایتخت های طرفین و تضادهای فکری بین مغولان و اروپاییان علی رغم تاکید فراوانشان برای انعقاد پیمان نامه های بیشتر عملاً برقرار نگردید و با فروپاشی حکومت ایلخانی و شکست اروپاییان از ممالیک زمینه اتحاد نیز از بین رفت. در این پژوهش سعی برآنست تا با اتکاء به منابع و تحقیقات جدید به بیان علل و انگیزه های این روابط پرداخته شود.
بازخوانی و نقد روایات ایلغار مغول بر اساس روش مطابقت ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مورد اینکه «تاتارها آمدند و کشتند و سوختند و بردند و رفتند» هیچ شکی نیست. اما قبول میزان قتل و غارتی هم که از سوی برخی از مورخان و محققان بیان شده است، کار آسانی نیست. در برخی از این روایت ها از کشتار چند میلیونی مردم ایران به دست مغولان و نابودی کامل شهرهای خراسان و ماوراء النهر خبر داده اند و چنین نتیجه گرفته اند که این شهرها تا هزار سال دیگر، آن جمعیت و رونق سابق خود را به دست نمی آورند. پژوهش حاضر درصدد است با استفاده از منابع تاریخی قبل و بعد از حمله مغول و قانون مطابقت ابن خلدون، درستی روایات مطرح شده درباره آثار و پیامدهای حمله مغول به ایران را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. در این چهارچوب، میزان درستی روایات با واقعیت های طبیعی، اجتماعی و منابع دیگر سنجیده می شود و آنچه با امور واقعی و عقل بشری مطابقت نداشته باشد، اخباری غیرواقعی، اغراق آمیز و غیر قابل قبول معرفی می شود.
نتیجه این تحقیق نشان می دهد مغولان تنها در برخی از شهرهای خراسان و ماوراء النهر که مقاومت کرده و قبول ایلی ننمودند، یا عضوی از خاندان چنگیز را به قتل رساندند، قتل و غارت شدیدتری انجام دادند، البته نه در حدی که برخی از مورخان ادعا کرده اند، اما در اغلب شهرها که مردم تسلیم شدند، قتل و غارت گسترده ای صورت نگرفت و شهرها همان وضعیت و سیستم قبلی خود را حفظ کردند. بنابراین، خراسان، ماوراء النهر و دیگر مناطق ایران به کلی ویران نشد و میزان قتل و غارت خیلی کمتر از آن بود که برخی از مورخان و محققان از آن سخن گفته اند.
تحلیل تاریخی روابط حکومت خوارزمشاهیان با مغولان
حوزه های تخصصی:
تهاجم مغولان از ناگوارترین و زیان بارترین حوادث تاریخ ایران است. این رویداد ناشی از برقرار شدن رابطه میان حکومت خوارزمشاه و مغولان بود. برخورد خصمانه ی سلطان محمد با مغولان باعث این فاجعه شد. مهم ترین پرسشی که این پژوهش درصدد پاسخ به آن می باشد این است که اگر روابط مغولان و خوارزمشاهیان به گونه ای دوستانه رقم می خورد باز هم ایران و ماوراءالنهر با تهاجم ویرانگر مغولان روبرو می شوند؟ ظهور چنگیزخان نمی توانست از نظر فرمانروای توسعه طلبی چون سلطان محمد خوارزمشاه دور بماند. به همین ترتیب چنگیز خان هم نمی توانست به نامدارترین فرمانروای غرب ترکستان و ماوراءالنهر بی توجه و بی اعتنا باشد. این مقدمات در کنار همجوار شدن این دو قدرت زمینه ساز برقرار شدن ارتباط بین مغولان و خوارزمشاهیان شد. چنگیز خان از داشتن رابطه ی دوستانه با خوارزمشاه خشنود بود اما سلطان محمد که قدرت مغولان را رقیبی برای خود می دانست نگاه بدبینامه ای نسبت به آن ها داشت و برای برقرار شدن رابطه ای دوستانه کوشش نکرد. نگاه سلطان محمد نسبت به مغولان و سیاست او در ارتباط با ایشان از مسائل مهم و سرنوشت ساز تاریخ ایران است. حادثه ی اترار و رویدادهای متعاقب آن که نتیجه ی نگاه و سیاست سلطان محمد نسبت به مغولان بود، خوارزم شاه نیز با مغولان یکسره به جنگ و دشمنی گذشت. در نوشتار حاضر که پژوهشی کتابخانه ای است با شیوه ی تحلیل محتوا، متون اصلی مرتبط با موضوع تحقیق جهت پاسخ گویی به پرسش های اصلی پژوهش تحلیل و بررسی شده اند.
نقش ازدواج های سیاسی چنگیزخان در یکپارچگی مغولان
حوزه های تخصصی:
مغولان اقوامی صحراگرد بودند که به صورت قبیله ای زندگی می کردند. آن ها مجبور بودند برای دوام آوردن در زندگی سخت کوچ نشینی، رابطه خود را با قبایل دیگر مستحکم کنند. یکی از راه های حصول به این هدف، ازدواج های سیاسی بود که زنان نقش مهمی در آن داشتند. چنگیز خان که از میان همین قبایل مغولی برخاسته بود، توانست تمام قبایل مغولی و غیر مغولی ساکن در مغولستان و اطراف آن را با پیوندهای سیاسی به خود نزدیک کند و به وسیله آن ها به سرزمین های متمدن آن روز (چین- ایران) حمله کند. در این پژوهش تأثیر ازدواج های سیاسی بر ساختار قدرت در دوره چنگیزخان (623 ه .ق) مورد بررسی قرار می گیرد، شیوه این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده است که با گردآوری منابع و داده ها از کتابخانه ها و تحلیل مطالب گردآوری شده به نگارش و تدوین شده است.
تقدیس چنگیزخان در منظومه های تاریخی دوره ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰۲
27-50
حوزه های تخصصی:
دوره ایلخانی از دوره های مهم تاریخ نگاری فارسی است و آثار تاریخی ارزشمندی در این زمان آفریده شده است. از آنجا که مخاطب این آثار معمولاً نهاد قدرت بوده است، شاعران و نویسندگان می کوشیدند رضایت آن را جلب کرده و با استفاده از ابزارهای گوناگون زبانی و بلاغی و استناد به گفتمان های مقبول جامعه، به شاهان مغول مشروعیت بخشند. یکی از این شیوه ها نسبت دادن فرّه ایزدی به خانان مغول و همانندسازی آنان به شاهان آرمانی ایرانی بود. در این پژوهش چگونگی بهره گیری از گفتمان دینی در جهت تقدیس چنگیزخان، در سه منظومه تاریخی ظفرنامه مستوفی، تاریخ منظوم کاشانی و شهنشاه نامه تبریزی بررسی شده و برای تکمیل بحث، رویکرد شاعران این آثار با رویکرد خواجه رشیدالدین در این زمینه مقایسه شده است. بدین منظور، این مقاله از گوهر پاک اجداد چنگیز، چگونگی ارتباط خان مغول با عالم غیب و فرّه ایزدی او، اعتقاد به برقراری رابطه میان حمله مغولان به ایران و مأموریت الهی چنگیز سخن به میان آورده است. نتایج حاکی از آن است که دو رویکرد متفاوت در این آثار وجود دارد: کاشانی و مستوفی برای خلق تصویر شاهی آرمانی از خان مغول از روش های گوناگون بهره گرفته اند؛ اما تبریزی کمتر در جهت ایجاد مقبولیت مغولان گام برداشته و به اشاره ای کوتاه و گذرا بسنده کرده و خواجه رشیدالدین در جامع التواریخ نیز رویکردی میانه دارد؛ ایده تقدیس چنگیز که در اثر اخیر آشکارا مطرح شده ، در تاریخ منظوم کاشانی و ظفرنامه به نُضج و کمال رسیده است.
رفع محرومیت عنصر اساسی در نظام حقوقی و قضایی مغولان: چنگیزخان، روح قانون (قرن هفتم و هشتم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
103 - 122
حوزه های تخصصی:
حکومتی که چنگیزخان در آغاز قرن هفتم هجری، برابر با قرن سیزدهم میلادی، در مغولستان تأسیس کرد، از حیث قضایی و حقوقی با دوره پیش از آن، یعنی دوره ستیز و تفرقه قبایل مغول، قابل قیاس نبود. وی در حکومت خود تنها به جنبه های نظامی اتکا نداشت، بلکه مبانی حقوقی و قضایی جامعه مغولی را نیز مد نظر قرار داد. این نوشتار قصد دارد با رویکرد توصیفی تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای به این پرسش پاسخ دهد که پس از استقرار مغولان در ایران تلقی آنان از منشأ حق و عدالت چه بود و برداشت آنان از این مبحث مهم بر چه پایه ای استوار بود؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که اساسی ترین منشأ حقوق در نظام قضایی و حقوقی مغولان «رفع محرومیت» بود. به عبارت روشن تر، حق از نظر آنان به معنای رفع محرومیت بود نه برقراری عدالت. این تلقی مغولان با دیدگاه ملل مغلوبه به ویژه ایرانیان مسلمان در تعارض بود. مغولان، حتی پس از مسلمان شدن، به یاسا و یوسون چنگیزی به عنوان منبع اصلی حق و عدالت می نگریستند. از دیدگاه مغولان یاسا و یوسون چنگیزی «روح قانون» بودند. و سنن و دستورات چنگیزخان علت تامه حق و عدالت فرض می شدند. در همان حال خاندان چنگیزی نیز اطاعت قبایل را به معنای تحقق عدالت می دانستند.