مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
کنشگر
حوزههای تخصصی:
نقش های دستوریِ فعل لزوماً با نقش های معنایی آن، تناظر یک به یک ندارد. برخی زبان شناسان برای تعیین رابطه میان نقش های معنایی و دستوری، از مفهوم «سلسه مراتب تلویحی» استفاده کرده اند. در این پژوهش که ماهیتی توصیفی دارد ابتدا براساس «پیکره گزاره های معنایی زبان فارسی»، «پیکره نقش های معنایی زبان فارسی» و «پیکره وابستگی نحوی زبان فارسی» که حجمی حدود سی هزار جمله و نیم میلیون کلمه دارند، سلسله مراتب روابط معنایی برای نقش های دستوریِ «فاعل»، «مفعول»، «متمم حرف اضافه ای/ مفعول غیرصریح»، «مسند» و «تمیز» مشخص شده است. نتایج نشان می دهد که فاعل به لحاظ معنایی بیشتر به صورت «کنشگر» ظاهر می شود و پس از آن «پذیرا»، «تجربه گر» و «سبب» در رتبه های بعدی هستند؛ تمایلِ غالب مفعول برای حضور در جمله، به صورت «پذیرا» و پس از آن به ترتیب، «نتیجه»، «دربارگی» و «پذیرنده» است؛ جایگاه متمم حرف اضافه ای بیشتر با «مکان» پر می شود و پس از آن «پذیرا»، «پذیرنده» و «مقصد» در رتبه های بعدی هستند؛ و نهایتاً جایگاه مسند و تمیز، در میان نقش های معنایی، عمدتاً با «نسبت» پر می شود. در گام بعدی، سلسله مراتب روابط دستوری برای نقش های معنایی، شامل «کنشگر»، «تجربه گر»، «سبب»، «پذیرا»، «محرک» و «نسبت» تعیین شده است. نتایج نشان می دهد که «فاعل» بیش از «مفعول» تمایل دارد که «کنشگر» و «تجربه گر» باشد؛ «فاعل» و بعد از آن «افزوده»، بالاترین تمایل را برای «سبب»بودن دارند. سه گانه حرف اضافه بیش از «فاعل» تمایل دارد که محرک باشد؛ «مفعول» و بعد از آن «فاعل» بیشترین تمایل را برای «پذیرا»بودن دارند و در نهایت «مسند» بیش از «تمیز» تمایل دارد که نقش «نسبت» را ایفا کند. علاوه بر تمایل غالبِ نقش های معنایی، برخی از هم وقوعی ها جالب توجه بودند که از جمله آن ها می توان به حضور «کنشگر» به منزله افزوده، حضور «تجربه گر» در جایگاه مفعول و در مقابل آن حضور «محرک» در جایگاه فاعل اشاره کرد.
واکاوی عوامل مؤثر بر مصرف گرایی لوازم آرایشی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
81 - 100
حوزههای تخصصی:
پرسش اصلی این پژوهش آن است که چه عواملی بر مصرف گرایی لوازم آرایشی در ایران تأثیرگذارند. روش این پژوهش ترکیبی از روش های تحلیل اسناد و مرور نظام مند، مطالعه اسنادی و تاریخی، فراتحلیل و مصاحبه بوده است. ترکیب و تجمیع داده های مکمل از یافته های منابع مختلف به عوامل مختلفی که در این پدیده دخیل هستند منتهی شد. دسته بندی این عوامل ذیل سه دسته تقویت کننده، تسهیلگر و موانع در این جهت بود که به تفکیکی مناسب از عوامل منجر شود و از این طریق عوامل کلیدی تر استخراج و معرفی شوند. بستر و ارزش های اجتماعی فرهنگی، نقش کنشگر، و تأثیر رسانه ها را می توان به عنوان عوامل مهم تر در این حوزه مطرح کرد. درواقع، شرایط و بستر اجتماعی عامل مهمی در سوق دادن افراد به مصرف لوازم آرایش به عنوان انتخاب، جایگزین یا اجبار است. از طرفی، این کنشگر است که گاهی فعالانه یا منفعل به سمت مصرف لوازم آرایشی می رود که در این مقوله سهم رسانه مشهود است. در حالتی مطلوب، اگر ارزش ها و بستر جامعه بر شایسته سالاری مبتنی باشند و کنشگر هم کاملاً آگاهانه از کارکردهای مطلوب لوازم آرایشی استفاده کند، آرایش کردن و مصرف لوازم آرایش به عنوان پدیده ای با کارکرد بهینه و مطلوب و همسو با تقویت ارزش ها و هنجارهای اجتماعی موردنظر قرار می گیرد و این امر به پیشگیری از افراط در مصرف گرایی در این حوزه منجر خواهد شد.
ساختار خرده روایت ها در پیرنگ خسرونامه؛ با تکیه بر الگوی کنشگران گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
197 - 210
حوزههای تخصصی:
گریماس (1917م) بر این عقیده است که در هر داستان شش موقعیت شامل فرستنده، گیرنده، فاعل، شیء ارزشی، نیروی بازدارنده و نیروی یاری دهنده و پنج وضعیت شامل وضعیت ابتدایی، نیروی تخریبگر، وضعیت میانی، نیروی سامان دهنده و وضعیت انتهایی وجود دارد. در منظومه «خسرونامه»، منسوب به عطار ، که منظومه ای غنایی و عاشقانه است، علاوه بر وجود موقعیت ها و وضعیت های گفته شده، با توجه به نقش شیء ارزشی(گلرخ)، که وقایع اصلی داستان به واسطه حضور او به وجود می آید، به جز روایت اصلی، خرده روایت هایی با پیرنگی جدا از پیرنگ اصلی شکل گرفته است ؛ به طوری که تعدد شخصیت ها باعث ایجاد اپیزودهای متعدد در داستان گردیده است و همین امر است که بر جذابیت این اثر می افزاید. بر همین اساس در این پژوهش بر آن ایم تا با تکیه بر الگوی کنشگران گریماس به تحلیل ساختار پیرنگ و جایگاه شیء ارزشی در داستان «خسرو نامه» بپردازیم. نتایج پژوهش حاضرکه به شیوه توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای فراهم آمده است، نشان می دهد که وجود خرده روایت ها و پیرنگ های نهفته در دل کلان روایت «خسرو نامه» علاوه بر ایجاد الگوهای سازه ای متعدد پیرنگ، باعث ایجاد تعلیق و اپیزود های متنوع گردیده است.
الگوی کنشگرمحور تحلیل تعارضات بین سازمانی: موردپژوهی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
35 - 50
حوزههای تخصصی:
تحلیل تعارض یکی از محورهای مهم در مطالعات پایداری/تغییر خط مشی است. از آنجا که وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (عتف) یکی از کنشگران اصلی سیاست های آموزش، پژوهش و فناوری کشور است، چگونگی ایفای نقش این وزارتخانه در حوزه سیاست های علم، فناوری و نوآوری ارتباط وثیقی با پایداری و اثربخشی این سیاست ها دارد. پژوهش حاضر در صدد ارائه الگوی تعارضات وزارت عتف با رویکردی کنشگرمحور است. این مطالعه با رویکرد کیفی و به روش تحلیل مضمون انجام شده و داده های پژوهش بر مبنای مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری شده است. نتایج نشان دهنده شش تعارض کلیدی است که عناوین و طرف های آن عبارتند از (1) تعارض حکمرانی کلان با شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی عتف، شورای فناوری ها و تولیدات دانش بنیان؛ (2) تفکیک سطوح با وزارت آموزش و پرورش؛ (3) تفکیک رشته ها با وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی؛ (4) تفکیک مأموریت ها با معاونت علمی و فناوری رئیس جمهور؛ (5) تصدی گری با دانشگاه ها و مراکز پژوهشی دولتی؛ (6) تنظیم گری با مؤسسات آموزشی و پژوهشی خصوصی.
شناسایی تحولات کرونولوژیک الگوهای رفتاری افراد در بازار سنتی ایرانی، مورد مطالعه: بازار وکیل شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات عمیق کالبدی و اجتماعی دوران مدرن در شهرهای ایران، منجر به افت ارزش و پیوستگی اجتماعی در بازارها به عنوان مکان زیستِ جمعی افراد، بستر رفتارهای فردی و میان فردی و کانون میراث تاریخی شهر شد. بررسی عوامل ایجادکننده تغییرات در بازار ازآن جهت که مجموعهای درهم تنیده از کنشهای ارزشمند را داراست، حائز اهمیت است. بازار وکیل شیراز همچون کالبدی مجروح در پی تقلید نادرست از فرهنگ شهرسازی غرب در وضعیت بی توجهی به ساختار شهرسازی ایرانی-اسلامی قرار دارد. پژوهش حاضر باهدف تبیین تحولات کرونولوژیک الگوهای رفتاری افراد در بازار وکیل شیراز با اتخاذ راهبرد استفهامی برای معنا کاوی کنش های کنشگران و درک جهان ذهنی آن ها پیش برده شده است. در این راستا مشاهده مشارکتی و مصاحبه های ژرف باهدف درون نگری همدلانه با کنشگران استفاده شد. یافته ها نشان داد که زیر مقوله های «دوگانه برخورد آشکار و ضمنی» و «احساس امنیت و خودمانی بودن» در مقوله عرصه کنش متقابل فروشنده-مشتری، زیر مقوله های «جامعه پذیری» و «پیوند اجتماعی- عاطفی» در مقوله عرصه کنش فروشنده-فروشنده و زیر مقوله های «سنخیت فرهنگی» و «حس تعلق و مالکیت به فضا» در مقوله کنش رهگذران در حال و گذشته دارای تفاوت هایی است و به ترتیب زیر مقوله های «جامعه پذیری» با 387 رمزگان، «سنخیت فرهنگی» با 305 رمزگان و «ارتباط اجتماعی-عاطفی» با 147 رمزگان، بیشترین وزن را به خود اختصاص دادند که به ترتیب در مؤلفه های شبکه روابط اجتماعی، الگوهای پایدار فعالیتی و نظام ادراکی- معنایی جای می گیرند و نشان از تغییرات بدون توجه به ماهیت و ارزش های تاریخی محیط دارند که باید در طرح های اجرایی و تصمیمات مدیریت شهری در دستور کار قرار گیرد.
صندوق های ذخیره ارزی در اقتصاد سیاسی جهانی؛ کنش گریِ وابستگی متقابل(مقاله علمی وزارت علوم)
صندوق های ذخیره ارزی در دو دهه اخیر یکی از کنشگران مهم عرصه اقتصاد سیاسی جهانی بوده اند. این صندوق ها اگرچه یک ابزار اقتصادی به حساب می آیند، اما دولت ها توانسته اند از نتایج سیاسی فعالیت آن ها نیز بهره مند شوند. این مقاله با هدف معرفی صندوق های ذخیره ارزی، کارکردهای مهم اقتصاد سیاسی آن برای کشورهای مالک و اثر آن در سیستم جهانی به بررسی نقش های اقتصادی و سیاسی آن ها در بعد جهانی می پردازد. این مقاله با طرح این پرسش که دلیل اهمیت و کنشگری صندوق های ذخیره ارزی در دو دهه اخیر در اقتصاد سیاسی جهانی چیست؟ با به کارگیری چارچوب نظری وابستگی متقابل و با اتکا به روش اکتشافی در نمایاندن کارویژه های متقابل سیاسی و اقتصادی این صندوق ها و بهره گیری از داده ها و آمارهای اقتصادی مرتبط بررسی این فرضیه را در دستورکار دارد که ممزوج شدن فعالیت های اقتصادی و سیاسی، استفاده دولت ها از صندوق های ذخیره ارزی و گسترش فعالیت های اقتصادی آن ها در دولت های دیگر، منافع سیاسی- اقتصادی دولت ها را با یکدیگر پیوند داده و وابستگی متقابلی را در سطح جهانی ایجاد کرده است. نقش مهم و اساسی صندوق های ذخیره ارزی در شکل دهی به این وابستگی متقابل جهانی، آن ها را به کنشگری مهم و مؤثر در عرصه اقتصاد سیاسی جهانی تبدیل کرده است. یافته های این پژوهش نشان می دهند که این صندوق ها با ایفای نقش های اقتصادی مانند ثبات بخشی به نظام مالی جهانی، تأمین مالی بین المللی و مشارکت در سرمایه گذاری های پرریسک و نیز سیاسی مانند تأثیر بر موازنه قدرت جهانی، تعادل بخشی بین تهدیدهای منطقه ای و جهانی، کمک به ثبات و توازن داخلی و عملکرد به مثابه ابزار سیاست خارجی به کنشگری مهم در نظام اقتصاد سیاسی جهانی معاصر تبدیل شده اند.