مطالب مرتبط با کلیدواژه

عصب پدیدارشناسی


۱.

چرخش روش شناختی ارزشیابی از آموخته های دانش آموزان: مبتنی بر رویکرد عصب پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارزشیابی انتگرال روش کمی و کیفی عصب پدیدارشناسی نظریه انتگرال تحلیل علی لایه ای

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۶ تعداد دانلود : ۴۳۸
هدف اصلی این مقاله تبیین دشواری های رویکردهای ارزشیابی موجود و پیشنهاد رویکرد بدیلی برای رفع این دشواری هاست. بنابراین نخست رویکردهای موجود ارزشیابی مورد نقد و بررسی قرارگرفته اند، آنگاه با ابتنا به رویکرد عصب پدیدار شناسی و با الهام از تحلیل لایه ای علی، نظریه انتگرال ویلبر و منطق فازی، ارزشیابی انتگرال پیشنهاد شده است. مهمترین ویژگی های این رویکرد در ارزشیابی عبارتند از، نگرش هولوگرافیک به حیات پیچیده آدمی، در نظرگرفتن روابط علی، هیورستیک و متعامد ذهن، مغز، بدن و محیط در ارزشیابی و توجه هم زمان به لایه سطحی تجربه اجتماعی و داده های کمی و آن وجه از تجربیات یادگیرنده که پدیداری، اول شخص و مفهومی است.
۲.

نظریه پردازی در برنامه درسی: تبیینِ تفهمی تجربه های تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه پردازی نظریه برنامنه درسی تبیین تفهم تبیین تفهمی عصب پدیدارشناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۴ تعداد دانلود : ۵۱۲
نظریه پردازی در برنامه درسی روش شناسی تدوین نظریه است و بر این اساس دو ساختار تبیینی و تفهمی برای تدوین نظریه ها مشخص شده است. نظریه های تبیینی به سیاق علوم تجربی و نظریه های تفهمی با در نظر گرفتن درجاتی از درگیر شدن شخصی، تکرار ناپذیری و فهم پیچیدگی ها تدوین می شوند. در این مقاله دو ایده اصلی نظریه پردازی عینیت گرا-کاهش گرا و ذهنیت گرا -رمز و راز گرا و شاخه نومفهوم گرایی مربوط به آن در انطباق با نظریه های تبیینی و تفهمی قرار می گیرند و نابسندگی آنها در مواجهه با ساحت های حیات انسانی مشخص می شود. عصب پدیدارشناسی به عنوان درمان نابسندگی بخشی نگری و تفکیک منابع معرفتی و ذهنی معرفی و بر اساس اصول آن، مسائل به شکل شبکه ای از وجوه مختلف پدیدارهای متنوع و حالت های ناظر بر محتوای آنها صورت بندی می شود.
۳.

چرخش از "نظریه پردازی" به "نظریه پردازی همادین در برنامه درسی": رویکردی عصب پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه درسی عصب پدیدارشناسی نظریه پردازی برنامه درسی نظریه پردازی همادین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۴ تعداد دانلود : ۶۱۲
نظریه پردازی تبیینی و نظریه پردازی تفهمی در برنامه درسی که به ترتیب منسوب به رویکردهای تجربی-آزمایشی و پدیدارشناسی-تفسیری هستند با ابتنای انحصاری به علوم تجربی به بیگانگی از معنای ژرف زندگی و با تکیه بر تجربه های زیسته به تنهایی به نادیده گرفتن دقت علمی منجر می شوند. مقاله حاضر با توجه به این موضوع، ابتنای به مفروضه های اساسی عصب پدیدارشناسی از قبیل هستی شناسی بدنمند، معرفت شناسی موقعیتی و غیر قطعی و روش شناسی متعامد را زمینه نظریه پردازی در برنامه درسی با هدف توجه یکپارچه به ابعاد مختلفِ حیات انسانی می داند. در این پژوهش با روش نظرورزی فلسفی ضمن نقد دو دیدگاه نظریه پردازی تبیینی و نظریه پردازی تفهمی در برنامه درسی، دلایل مربوط به ادعاهای مورد نظر در مواجهه با آنها سازماندهی و با زنجیره ای از استدلال هایِ مبتنی بر یکپارچگی جهان هستی و ما فهیا مدعای بدیل با عنوان نظریه پردازی همادین در برنامه درسی استنتاج شده است. نظریه پردازی همادین در برنامه درسی به عنوان دستاوردی عصب پدیدارشناختی آمیزه ای از تبیین و تفهم است که ضمن حفظ استقلال آنها غیر کاهش گرایانه و غیر تفکیکی است و ویژگی هایی از قبیل جامعیت، موقتی بودن، عقلانیت، هم افزایی و عاملیت ترکیبی را دارد. عدم قطعیت، در هم تنیدگی، پیچیدگی، خلق الساعه گی و شمولیت از جمله استلزام هایی هستند که در چرخش عصب پدیدارشناسانه نظریه پردازی برنامه درسی به عنوان ایده پیشنهادی این پژوهش به آن ها اشاره شده است.
۴.

ذهن آگاهی بدنمند: نگاهی نو به بازآفرینی تجربه های یادگیری، تربیت توجه و تعاملات بینافردی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ذهن آگاهی بدنمند تکاپوآفرینی عصب پدیدارشناسی تربیت توجه تجربه یادگیری تعامل بینا فردی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷ تعداد دانلود : ۲۵
هدف این مقاله بررسی ذهن آگاهی بدنمند با ابتناء به رویکردهای عصب پدیدارشناسی است. منظور از ذهن آگاهی در معنای امروزی و مدرن، بررسی نتایج پژوهش های علوم مدرن مانند علوم اعصاب، علوم شناختی و علم روانشناسی بالینی در این باره است که حاکی از موفقیت این علوم در بکارگیری ذهن آگاهی در ثبت بهبود فرایندهای مغزی، درمان آسیب های شناختی، بهبود اختلالات روانی - رفتاری بوده است. با وجود این نتایج درخشان و برجسته، تحویل پدیده کل نگر و جامع ذهن آگاهی به جنبه فردی- روانشناختی محض بوسیله این علوم، خوانشی ناکافی از آن ارائه کرده است. بدان معنا که جنبه های اجتماعی-انسانی، اخلاقی و معنوی آن تقلیل می یابند و بسا به مثابه ابزاری برای کنترل و جهت دهی به توجه دانش آموزان، در خدمت استفاده گروه های خاص قرار گیرند که با هدف اصیل ذهن آگاهی در تضاد باشد. ذهن آگاهی عصب پدیدارشناختی، ضمن برسمیت شناختن نتایج علوم اعصاب شناختی و پزشکی بالینی در این زمینه، به سرچشمه های اصیل بودیستی آن وفادار می ماند و ذهن آگاهی مبتنی بر رویکردهای تکاپوآفرینی و بدنمند را که بر رعایت تعادل در تمامی جنبه ها تأکید دارند، پیشنهاد می کند. بنابراین، برای کاربست ذهن آگاهی در آموزش و پرورش، رعایت چند نکته لازم است. نخست؛ ذهن آگاهی، روش بررسی توجه، کشف و معناسازی تجربه است بنابراین، ذهن آگاهی چیزی بیش از بهبود اختلالات خلقی و حالت های ذهنی فردی است. دوم، خاصیت شفابخشی ذهن آگاهی در سلوک اخلاقی و آزادی درونی و در نهایت، توجه به تعامل های بین الاذهانی و رشد پدیده های اجتماعی-اخلاقی همچون شفقت ورزی، مهرورزی به همنوعان و همدلی است. این مقاله ضمن اشاره به خوانش  غربی و بودیستی ذهن آگاهی، به تبیین استلزام های تربیتی ذهن آگاهی بدنمند از منظر عصب پدیدارشناسی می پردازد.