مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
سبک خراسانی
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین مولفه های روانشناسی مثبت گرا بر محور نظام طبقه بندی csv با تمرکز بر توانمندی های انسان انجام شد. روش: روش پژوهش تحلیلی و توصیفی از نوع کمی بود. جامعه مورد مطالعه و نمونه 178 مورد رباعی از خیام نیشابوری و ابزار تحقیق کتابخانه ای و با استفاده از مقالات و سایت های معتبر علمی بوده است. در این پژوهش پس از انتخاب جامعه آماری شامل اشعار خیام، نخست به شرح و بررسی روانشناسی مثبت گرا، فضیلت های شش گانه و زیر مجموعه ها و اهداف آن و با تحلیل رباعیات ، مفاهیم آن را با نظام csv مارتین سلیگمن مطابقت و به استخراج داده ها پرداخته شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از جدول نشانه شناسی مولفه ها و نمودار دایره ای استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بیشترین مولفه روانشناسی مثبت گرا در اشعار خیام، تعالی و خرد و کمترین درصد مربوط به مولفه و مهمترین ویژگی اشعار خیام، ناپایداری زندگی، تاکید بر این جهان، اغتنام فرصت و تاکید بر زمان حال بوده است. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت آنچه امروزه اندیشمندان غرب تحت عنوان روانشناسی مثبت گرا ارائه کرده اند، در آثار ادبی ایران زمین با شواهدی دلکش تر و زیباتر دیده می شود، که با انسجام و استفاده روزمره از مفاهیم آن اشعار می توان، به صورت کاربردی از آثار روحی و روانی آن بهرمند شد.
اثرپذیری ساختاری و مضمونی شاعران برجستۀ سبک خراسانی در وصف معشوق از معلّقات سبع(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱
25 - 49
حوزه های تخصصی:
معلّقات سبع یکی از درخشان ترین آثار شعری در عصر جاهلی و آیینه تمام نمای آن است که فرهنگ آداب و رسوم زندگی مردم و همچنین موقعیّت جغرافیایی و اجتماعی و ادبی آن عصر را نشان می دهد. بسیاری از پژوهشگران در زمینه های مختلف ادبی بر روی آن کار کردند؛ زیرا معلّقات سبع، شناس نامه عصر جاهلی است و درک درست این اشعار و بررسی آن ها از جوانب مختلف، راهی برای شناخت عصر جاهلی است. ادبیّات عرب به دلیل هم جواری جغرافیایی تمدّن های عربی و ایرانی از مهم ترین دریچه های تأثیر فرهنگ و زبان عرب بر ادبیّات فارسی است، اگرچه این تأثیر، متقابل و عمیق است؛ اما بی گمان تأثیر ادبیّات عرب بر شاعران دوره های آغازین ادبیّات فارسی عمیق تر و بزرگ تر است. یکی از اهداف اصلی این پژوهش، تحلیل و مقایسه اثرپذیری ساختاری و مضمونی شاعران برجسته سبک خراسانی در وصف معشوق از معلّقات سبع است. اکثر صاحب نظران، متّفقند که شاعران ایرانی در سرودن اشعار مربوط به اطلال و دمن، دنباله رو شاعران عرب بوده اند و از شاعران عرب تقلید کرده اند. جستار حاضر با روش تطبیقی و رویکرد توصیفی-تحلیلی می کوشد تا اثرپذیری ساختاری و مضمونی شاعران برجسته سبک خراسانی در وصف معشوق از معلّقات سبع را مشخّص سازد و به این پرسش ها پاسخ دهد که میزان تأثیرپذیری شاعران برجسته سبک خراسانی در زمینه وصف معشوق از شاعران معلّقات چگونه است؟ و کدام شاعر سبک خراسانی تأثیر بیشتری از شاعران معلّقات گرفته است؟
اشعار نویافته حکیم طرطری، پارسی سرای قرن ششم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کهن نامه ادب پارسی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
353 - 371
حوزه های تخصصی:
موفق الدین یحیی بن حسن طرطری از شاعران گمنام و پارسی گوی قرن پنجم و ششم هجری است. در پژوهش های مربوط به تاریخ ادبیات فارسی که در یک صد و پنجاه سال گذشته به رشته تحریر درآمده، نام و نشانی از وی نیست. گویا نخستین بار تقی الدین اوحدی بلیانی(973- 1040ق.) از وی نام برده است، آن هم حدود پانصد سال پس از دوران حیات طرطری. اکنون دستنویسی یافت شده که کهن ترین و مهم ترین سند موجود در باب طرطری است و شامل بخشی از اشعار اوست. این دستنویس که در کتابخانه سلیمانیه شهر استانبول نگهداری می شود در فاصله سال های 687- 688 هجری کتابت شده و اطلاعات قابل توجهی درباره طرطری، اشعار و ممدوحان وی دارد. در این مقاله می کوشیم با استناد به این دستنویس نویافته و بررسی منابع تاریخی و ادبی، نکاتی تازه یاب در باب نام و نشان، ممدوحان و سبک و سیاق اشعار طرطری عرضه کنیم. همچنین اشعار اندک باقی مانده از وی، بازخوانی و تصحیح شده است تا پژوهشگران را برای پژوهش های پیشِ رو در باب تاریخ ادبیات فارسی و سبک خراسانی به کار آید.
کاربرد عوامل انسجام در ابیات تخلص قصاید منوچهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۷)
53 - 82
حوزه های تخصصی:
انسجام از دیدگاه زبان شناسی سیستمی - نقشی برای به وجودآوردن متن های یکپارچه مهم است. عوامل انسجام به دو دسته ی دستوری و واژگانی تقسیم می شوند و هر دسته زیرمجموعه هایی را دربرمی گیرد. کاربرد عوامل انسجام در متن ادبی به لحاظ کمّی و کیفی با متون دیگر تفاوت دارد؛ بااین حال بخش هایی از متون ادبی ازجمله بیت تخلص قصیده این تفاوت را بیشتر نشان می دهند که شاعر در این بیت می کوشد هرچه بیشتر آغاز قصیده را با بدنه ی آن پیوند بزند. در پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی، کاربرد عوامل انسجام در بیت تخلص قصاید منوچهری به عنوان یکی از نمایندگان سبک خراسانی تحلیل شده است. همچنین تلاش شده تا با تکیه بر پژوهش های پیشین، الگویی فارسی برای بررسی انسجام در شعر ارائه شود که مشخص شد در دیوان منوچهری از میان 57 قصیده، 41 قصیده بیت تخلص دارند. به طورکلی در محدوده ی تخلص قصاید منوچهری 1007 مورد گره انسجامی یافت شد که بسامد عامل انسجام واژگانی (32/82%) بیشتر از عام ل دستوری (67/17 %) بود. در میان عوامل زیرمجموعه ی عامل دستوری، ارجاع (81/11%) بیشترین نقش و عامل ربط (89/0%) کمترین نقش را در انسجام دادن به تخلص های این شاعر سبک خراسانی داشت. در میان عوامل انسجام واژگانی، عامل باهم آیی (54/50%) بیشترین بسامد و عامل تقارن نحوی (29/1%) کمترین بسامد را داشت.
مفهوم شناسی واژۀ «هنر» در متون منظوم سبک خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲۱
55 - 82
حوزه های تخصصی:
معنی شناسی مفهومی نظریّه ای در دانش معنی شناسی است که بیشتر، معانی و مفاهیم واحد های واژگانی زبان را بررسی می کند. بنیاد های نظریّه معنی شناسی مفهومی و چگونگی بهره گیریِ کاربردیاز آن نیازمند پژوهش های نوینی است. بررسی مفاهیم واژه ها بر پایه مؤلّفه های معناییِ برآمده از آن ها را در معنی شناسی مفهومی تحلیل مؤلّفه ای می گویند.مفهوم هنر از بنیادی ترین مفاهیم فلسفی در گذار زمان بوده و موضوعدانش زیبایی شناسی است. مطالعه مفهوم هنر در زبان فارسی نیز برآمده از گفتمان جهانی هنر بوده و مفهوم هنر در زبان و ادبیّات فارسی چنان که باید، بررسی نشده است. در این پژوهش مفهوم هنر در سروده های شاعران سبک خراسانی با رویکرد تحلیل مؤلّفه ای بازنموده شده است. پس از نشان دادن روابط مفهومی تنیده شده میان واژه هنر و بافت گسترده تر اشعار، همه مؤلّفه های معناییِ برآمده از مفهوم هنر تبیین و دسته بندی شده است. با دسته بندیاین مؤلّفه های معنایی در سطح معنایی کلان تر، دوازده حوزه معنایی برای مفهوم هنر در متون منظوم سبک خراسانی نمایان شده است. حوزه های معنایی مدح، زیبایی شناسی، جنگ، زبان ادبی، صناعت، حکمت عملی، جانور-شناسی، اخلاق و خُلق و خوی، دین، نقد اجتماعی، نقد ادبی و عشق به ترتیبِ فراوانیِ مؤلّفه هایِ زیر شمول آن ها، حوزه هایی هستند که در متون منظوم سبک خراسانی برای مفهوم هنرشناسانده شده اند. تدقیق در این حوزه های معنایی و سازه های معنایی آن ها نشان می دهد که نسبت های معنا داری میان حوزه های معنایی مفهوم هنر در نظم سبک خراسانی و ویژگی های سبکی مسلّط بر سروده های سبک خراسانی دیده می شود. همچنین با بررسی این حوزه ها و مؤلّفه های معنایی برسازنده آن ها دانسته می شود که بر خلاف پیش فرض ها، مفهوم هنر در سروده های شاعران سبک خراسانی مفهومی پویا، با دلالت های متنوّع و گاهی متفاوت بوده و چکیده ای از مفاهیم هنر در تاریخ زیبایی شناسی در متون منظوم سبک خراسانی فرونشسته است.
از هوم تا باده: مضمون های مشترک در توصیف هوم زرتشتی و شراب در اشعار غنایی سبک خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
43 - 58
حوزه های تخصصی:
یکی از مضمون های رایج در شعر فارسی وصف شراب است که با نام های گوناگونی چون می، باده، نبیذ، سیکی و صهبا در ادب فارسی به چشم می خورد؛ دامنه توصیف باده از وصف رنگ و طعم و بو گرفته تا برشمردن صفات و کارکردهایی چون درمان بخشی، اندوه زدایی و زندگی جاوید بخشی گسترده است. از سوی دیگر در اوستا و دیگر متون زرتشتی با همین الگو در ستایش «هوم»- در سه حالت ایزد، گیاه و آشامه- مواجهیم. در این مقاله پس از برشمردن مضمون های وصفی مشترک هوم در متون زرتشتی و شراب در شعر غنایی سبک خراسانی، تلاش شده است به این پرسش پاسخ داده شود که فرضیه انتقال سنت وصف هوم به شعر فارسی چه اندازه قابل دفاع است. مضمون های مشترک دو حوزه متنی مذکور عبارتند از: بخشنده حیات جاوید، درمان بخش، اندوه زدا، شجاع آور، روشن و درخشان، خوب و نیز توصیف رنگ. این پژوهش از نوع کیفی است و به روش تحلیل محتوا انجام گرفته است.
بررسی ویژگی های تاریخ نگاری سبک خراسانی در دوره غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
تاریخ نگاری ایران در دوره اول حکومت غزنوی (351 431ق.) به دلیل پیدایش مورخان بزرگی که سنت تاریخ نویسی و گرایش های آن را دگرگون کردند، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. طی قرون چهارم و پنجم با برآمدن ادیبان و دبیرانی بزرگ در جامه ی تاریخ نویس، تاریخ نگاری ایرانی و اسلامی از دست محدثان بیرون آمد و در قامت دانشی غیروابسته مطرح گردید. در آن هنگام خراسان به عنوان مرکزی علمی فرهنگی بازیگری بی همتا در شکل گیری شیوه جدید تاریخ نگاری بود و بیش تر مورخانی چون ثعالبی، بیهقی و گردیزی از اهالی یا مانند عتبی رشدیافته و علم آموخته آن دیار قلمداد می شدند؛ از این رو در این نوشتار از تاریخ نگاری غزنوی با سرواژه تاریخ نگاری سبک خراسانی یاد شده است. این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی، آثار تاریخ نگارانه عصر غزنوی را بررسی خواهد کرد، کوشیده است ویژگی های تاریخ نگاری مورخان خراسانی که بیش ترین اثربخشی را بر روند تاریخ نگاری این عصر و تاریخ نویسان پس از خود داشته اند، بررسی نماید. طی این بررسی می توان سه ویژگی برجسته را در تاریخ نگاری عصر غزنوی یافت: رشد نگرش فرهنگی و اجتماعی در تاریخ نگاری؛ ظهور تبیین هایی تاریخی که به تاریخ نگاری عقلانی انجامیده و افزایش نگاه نقادانه به منابع تاریخی، اشخاص و عملکردهای سیاسی در روزنه دید مورخان این دوره.