مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
حلاج
حوزه های تخصصی:
لیس فی الدار غیرنا الدیار
حوزه های تخصصی:
مسعودبک، حلاجی دیگر در تصوف اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، نگارنده بر آن است که احوال، آثار و افکار مسعودبک را به عنوان حلاجی دیگر در تصوف اسلامی مورد بحث و نظر قرار دهد. بدین سبب به معرفی چهار طریقه از مهمترین طرایق صوفیه در شبه قاره پرداخته و مسعودبک را در میان طایفه ی چهارم (چشتیه) در مطالعه آورده، نتیجه می گیرد که معماران کاخ بلند تصوف، ایرانیانی بودند که به قصد گسترش دین مبین اسلام به آن سرزمین مهاجرت نموده و درفش اسلام را در لباس زبان پارسی در شبه قاره برافراشته اند. سپس مسعودبک را از نگاه تذکره نگاران نگریسته و افکار صوفیانه او را که سبب قتل وی شده است در ترازوی بررسی نهاده است و در پایان آثار منثور و منظوم وی را معرفی نموده و جایگاه او را در میان مشایخ صوفیه مشخص کرده است.
مسعودبک، حلاجی دیگر در تصوف اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، نگارنده بر آن است که احوال، آثار و افکار مسعودبک را به عنوان حلاجی دیگر در تصوف اسلامی مورد بحث و نظر قرار دهد. بدین سبب به معرفی چهار طریقه از مهمترین طرایق صوفیه در شبه قاره پرداخته و مسعودبک را در میان طایفه چهارم (چشتیه) در مطالعه آورده، نتیجه میگیرد معماران کاخ بلند تصوف، ایرانیانی بودند که به قصد گسترش دین مبین اسلام به آن سرزمین مهاجرت نموده و درفش اسلام را در لباس زبان پارسی در شبه قاره برافراشتهاند. سپس مسعودبک را از نگاه تذکرهنگاران نگریسته و افکار صوفیانه او را که سبب قتل وی شده است در ترازوی بررسی نهاده است و در پایان آثار منثور و منظوم وی را معرفی نموده و جایگاه او را در میان مشایخ صوفیه مشخص کرده است.
بنیانگذار وحدت وجود، حلاج یا ابن عربی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وحدت وجود از مهم ترین و پیچیده ترین مباحث عرفانی است که همواره محل بحث و تأمل اندیشمندان به ویژه پس از ظهور ابن عربی بوده است. در مرتبه ای نازل تر از وحدت وجود، مرتبه ای با عنوان وحدت شهود مطرح گشته که در آن، عارف در اثر عشق و جذبه الهی جز حق نمی بیند؛ مقامی که با تأمل در آن می توان آن را با مقام «جمع» در کلام عرفا برابر نهاد. این مقاله به این پرسش مهم پاسخ می دهد که در صورتی که برای وحدت وجود و وحدت شهود در جهان بینی عرفانی عارف بزرگ قرن سوم هجری، حسین ابن منصور حلاج جایگاهی وجود داشته باشد، چه اصول و روش هایی برای اثبات آن ها(به ویژه اثبات وحدت وجود و مقام جمع الجمع) در اقوال یا افعال او وجود دارد؟ هرچند گاه با اختلاط اندیشه و کلام حلاج با حلول و اتحاد، و گاهی نیز با طرح این مسئله که پیش از ابن عربی هیچ نشانی از اندیشه و ادراک «وحدت وجود» در میان عرفا نمی توان دید، به نفی و انکار آن در مورد حلاج پرداخته اند، اما با توجه به اصالت اقوال و حالات این عارف ربانی، که خود با نام عین الجمع در مورد برخی از این حالات خویش یاد می کند، از یک طرف و ارتباط میان اصل وحدت وجود با اساس جهان بینی و تفکرات وی از طرف دیگر، باید گفت حلاج علاوه بر درک وحدت شهود به حقیقت وحدت وجود نیز دست یافته است؛ تا جایی که می توان أنا الحق او را صریح ترین تجلی اندیشه وحدت وجود وی برشمرد.
دفاع از ابلیس نزد برخی از اکابر صوفیان
حوزه های تخصصی:
دیدگاه صوفیه نسبت به ابلیس، یکی از بحث انگیزترین و در عین حال جذاب ترین مقولاتی است که در امهات متون آنان انعکاس یافته است. از یک طرف با آرایی کاملاً متشرّعانه مواجهیم که در ردّ شیطان و لعن او از درگاه الاهی، بیهیچ شک و شبهه ای سخن رانده اند و از دیگر سو برخی از نام داران عالم تصوّف در دفاع از ابلیس و یا حداقل اعتذار او از عدم سجود بر آدم(ع) ، با تأویلات خود نهایت سعیشان را بکار گرفته اند و حتّی او را مظهر عشق و فتوت برشمرده اند. این مقاله به مطالعة نظرات مختلف بزرگان صوفیه در خصوص ابلیس ـ با تأکید بر مبانی فکری نام دارانی چون حلّاج، احمد غزالی، عین القضات همدانی، فریدالدّین عطار نیشابوری و مولانا جلال الدّین محمّد بلخی ـ میپردازد.
تقابل آرای شمس و مولوی در باب حلّاج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأثیر عمیق و همه جانبه شمس تبریزی بر وجود مولوی بر هیچ کس پوشیده نیست تا آنجا که تعدادی از مولوی پژوهانِ بنام، آثار مولوی را انعکاسی از اندیشه های شمس دانسته اند و مثنوی مولوی را شرحی از انعام شمس خوانده اند. انقلاب روحی پدید آمده در مولوی و تأثیر آموزه های شمس در تفکّرات او در زمینه های عرفانی، فلسفی، کلامی و... به اثبات رسیده است. با وجود این، در مواردی بسیار نادر، اختلافاتی میان آراء این پیر و مرید پرآوازه دیده می شود که تاکنون از دیدگاه محقّقان پوشیده مانده است. یکی از این موارد، اختلاف دیدگاه های آنها درباره شخصیت حلّاج است که از محوری ترین شخصیت های عرفان اسلامی به شمار می رود. در پژوهش حاضر، ابتدا دیدگاه های شمس تبریزی درباره حلّاج را که به صورت بسیار پراکنده در مقالات او وجود دارند، گردآوری و طبقه بندی کرده ایم. سپس، آنها را با آراء مولوی در آثار مختلف او مقایسه نموده، نشان داده ایم که اختلاف نظرهای اساسی میان آرای شمس و مولوی در مورد حلّاج، شخصیت و جایگاه او وجود دارد که در حوزه عرفان اسلامی بسیار قابل تأمل است. به عنوان نمونه شمس در سخنان خود اناالحق گویی حلّاج را مورد انتقاد قرار داده و معتقد است که حلّاج هنوز به مراتب عالی سلوک و اتصال به حق دست نیافته، عالم روح را بتمامی درک نکرده، در سکر ناتمام بوده و سخنانش بوی انانیت می دهد. این در حالی است که مولوی، مرید بلامنازع شمس، به دفاع از شخصیت حلّاج پرداخته و بر این باور است که او به مقام فنای فی الله و اتصال به حق رسیده است و انالحق او نه تنها ناشی از انانیت نبوده؛ بلکه تواضعی بزرگ در برابر حق محسوب می شود. علاوه بر این، مولوی در آثار مختلف خود، در صدد تأویل و توجیه اناالحق گویی حلّاج بوده و آن را رمزی از رموز الهی می داند، در حالی که شمس، آن را سخنی رسوا و بی تأویل نامیده است. در این مقاله بر آنیم تا علاوه بر بیان و بررسی این اختلاف دیدگاه ها، پاسخی مناسب برای این اختلاف نظر میان شمس و مولوی بیابیم.
حلاج در آثار مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بازشناسی تصویر حلاج در آثار مولانا و واکاوی کلام مشهور «اناالحق» می پردازد و می خواهد نگاه مولوی را به احوال و آثار حلاج دنبال کند. مَشرب حلاج که مخالفان او از آن به «اتحاد» و «حلول» تعبیر می کنند، از نظر معتقدان او بیشتر به «استغراق» تعبیر می شود. مولانا در آثارش نام حلاج را به طور مکرّر ذکر کرده است. وی اندیشه حلاج را در آثار خود بازتاب داده و با همه مصایبی که بر حلاج رفته، او را سربلند و سعادتمند یافته است. پژوهش حاضر نشان می دهد که مولانا اندیشه حلاج را هضم و جذب کرده است.
حلاج در زبان روایت(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در نقد افراد، گروه ها و عقاید آنان، روایت، ابزاری بسیار مهم و تأثیرگذار محسوب می شود. این تأثیرگذاری موجب شده است که مخاصمان، به ویژه در حوزة عقاید، برای کوبیدن خصم و تقویت خود از این ابزار مهم سود برند. اما در این میان، برخی بی دقتی ها در استفاده از روایت، سبب قضاوت های نابجایی شده و پیامدهای سوئی داشته است. تصوف و عرفان و به طور خاص سران صوفیه، از مواردی هستند که از روایت به عنوان ابزار تخطئه، علیه آن (آنها) استفاده شده است. یکی از این سران نامی در این زمینه، حسین بن منصور حلاج است. مخالفان عرفان و تصوف مدعی اند که حضرت ولیعصر(عج) توقیعی علیه او صادر کرده اند. این توقیع بدون ملاحظة شرایط استناد، مورد استفاده قرار گرفته و تلقی به قبول شده است. این نوشتار می کوشد با ملاحظة شرایط استناد روایت، میزان پذیرایی توقیع مزبور را نشان دهد. در این پژوهش، افزون بر بررسی سند، محتوای روایت و شرایط زمانی که روایت در آن صادر شده نیز مدّ نظر قرار می گیرد.
مقاله به زبان فرانسه: تاثیرحلاج در خلق مجنون الزا نوشته لویی آراگون (Inspiration hallâdjienne dans Le Fou d’Elsa de Louis Aragon)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لویی آراگون در اثر خود به نام مجنون ِالزا مجموعه ای از فرهنگها و ژانرهای ادبی مختلف را گردآوری کرده است و از همه مهمتر اینکه روابط میان فرهنگی بین غرب و شرق در این کتاب به طور واضح مشاهده می شود. از ادبیات عرب و تاریخ اسپانیا گرفته تا تفکرات فلسفی، مذهبی و عرفانی در شکل گیری این اثر نقش داشته اند. دراین مقاله صرفاَ سعی شده است که به تاثیر لویی آراگون از یکی از شخصیتهای عرفان عرب یعنی منصور حلاج پرداخته شود. در حقیقت لویی آراگون دیدگاه عرفانی حلاج نسبت به عشق را که نه بر پایه لذت وخوشی بلکه بر رنج و درد بنیان نهاده شده است به امانت میگیرد و در این اثر منعکس میکند. نویسنده خود را در قالب قهرمان داستان پنهان میکند تا بتواند دیدگاههایش را در مورد تجربه عشقی اش بیان کند.
حلول عطار و عطار های حلولی بررسی منشأ پیدایش فریدالدین عطارهای غیر واقعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرض این تحقیق، آن است که بعد از فریدالدین عطار نیشابوری، عطار یا عطارهای دیگری بوده اند که خود را فریدالدین عطار معرفی کرده اند و آثار عطار را به خود نسبت داده اند و منظومه های دیگری را که خود سروده بودند، به آثار فریدالدین عطار، صاحب منطق الطیر افزوده اند. سراینده این منظومه ها، گاه خود را به گونه ای معرفی می کند که گویی، حتی سال ها قبل از تولد عطار صاحب منطق الطیر باید متولد شده باشد. نگارنده به بررسی علت این پدیده غیر متعارف پرداخته است و به این حکم دست یافته که اعتقاد به «تجلی انوار» یا به تعبیر افراطیون و مخالفان آن ها، اعتقاد به «حلول»، و نیز گرایشات تندروانه برخی از حلاجی ها(پیروان حلاج) سبب چنین رویدادی است. اندیشه تجلی انواری، اعتقاد به انتقال انوار الهی از یک شخص به شخص دیگر است که معمولاً از دیدگاه برخی عرفا آغاز آن علی ابن ابی طالب(ع) می باشد و در ائمه و عرفای حلاجی از یکی به دیگری انتقال می یابد. به این ترتیب، عطار یا عطارهای بعدی، خود را به طریق تجلی انوار، فریدالدین عطار معرفی کرده اند.
حلّاج از منظر توقیع امام عصر
حوزه های تخصصی:
حسین بن منصور حلاج از چهره هایِ سرشناس تصوف و عرفان اسلامی است. گفت وگوها دربارة شخصیت وی، بخش قابل توجهی از آثار جهانی و اسلامی را به خود اختصاص داده است. در جامعه شیعی نیز گرایش های مختلفی درباره او شکل گرفته است. این مقاله، به بررسی شخصیت حلاج از منظر توقیع حضرت ولی عصر(عج) می پردازد. از دیر زمان خصوصاً در جو ضد تصوف و عرفان ملعون و مطرود شدن حلاج توسط حضرت در توقیعی که توسط حسین بن روح سومین نائب خاص آن حضرت صادر شده است، امری مسلّم انگاشته شده و برخی نیز این معنا را در نقد کل تصوف و عرفان اسلامی بهره برده اند. این مقاله با بررسی دقیق این موضوع، روشن می کند که نه تنها تصریحی و بلکه حتی اشاره ایی در کلام حضرت به حلاج و ابعاد عرفانی او وجود ندارد، بلکه به نظر می رسد بر خلاف برداشت جامعه شیعی در عصر صدور توقیع، حضرت به صورتی بسیار ظریف، جنبه های عرفانی حلاج را از انحرافات عقیدتی و سلوکی افرادی مثل شلمغانی جدا کرده است.
کهن الگوی ایثار با نگاهی به حلاج در اشعار شفیعی کدکنی و آدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کهن الگو تجربیات مشترک همة انسان ها است که از گذشته ها ی دور در ناخودآگاه جمعی آن ها باقی مانده است. به دلیل فراوان بودن تجربیات انسانی نمی توان تعداد کهن الگوها را مشخص کرد؛ اما شاخص ترین کهن الگوها عبارت اند از آنیما، آنیموس، خود، پرسونا، سایه، پیر فرزانه و مادر. ایثار یکی از مهم ترین کهن الگوها است که در ناخودآگاه جمعی بیشتر انسان ها نهادینه شده است. از دیدگاه روان کاوان، ایثار یکی از مکانیزم های دفاعی انسان در برابر خواسته های نهاد است که به علاقة اجتماعی منجر می شود. کهن الگوها خود را در رویاها، خیال پردازی ها و توهمات نشان می دهند. هنر و به ویژه ادبیات، یکی از تجلی گاه های اصلی کهن الگوها است. کهن الگوی ایثار و ویژگی هایش در آثار هنری فراوانی یافت می شوند. یکی از شخصیت هایی که ملازمات کهن الگوی ایثار در سرگذشت او برجسته است، حسین بن منصور حلاج است. در این نوشته، کهن الگو ی ایثار را با توجه به ویژگی هایش در شخصیت حلاج، در شعر «حلاج» شفیعی کدکنی و سرودة «مرثیة حلاج» آدونیس بررسی می کنیم و نقدی اسطوره ای- کهن الگویی از آن ها ارائه می دهیم.
تحلیل انتقادی روایت زندگی و مرگ حلاج در گفتمان انقلابی/ چپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت زندگی، اندیشه و مرگ حلاج دربیشتر متون عرفانی همواره از ظرفیت و توانمایگی برای معرفی زمینه ها ونشانه های گفتمان صوفیانه برخورداربوده است. برخی گفتمان ها بتدریج این نشانه ها رابعنوان «دال های شناور» درخود جذب و باماهیتی متفاوت مفصل بندی کردند وازین طریق زمینه تغییرگفتمان عرفانی رافراهم ساختند.دردوره مشروطه، برخلاف دوران گذشته که رنگ گفتمان عرفانی در متون مرتبط باحلاج رنگ غالب بودو بیشتر قرائت ها ازحلاج بازتاب مستقیمی ازمقام عرفانی وی محسوب می شد،جنبش های چپ گرا باتقلیلگرایی وکلیشه سازی وبازنمایی عرفان بدو نوع متفاوت و تفکیک عرفان منفعل وناکارآمد ازعرفان انقلابی، عناصری ازگفتمان عرفانی حلاج رابرجسته ساختند وبادرون مایه ودال مرکزی گفتمان چپ مفصل بندی کردند. بارزترین نمونه این چرخش گفتمانی دردو قرائت متمایز ماسینیون و میرفطروس دیده می شود که یکی روایت خود را در چهارچوب گفتمان عرفانی و بر پایه حقایق تاریخی مستند بنا کرد و دیگری در قالب گفتمان ایدئولوژیک و چپ گرایانه؛ چنانکه می توان میرفطروس را نقطه اوج تغییر گفتمان عرفانی به انقلابی شمرد.این مقاله بامروری بردونوع مواجهه فاصله مندباعرفان و تحلیل نشانه های درمتون عرفانی وادبی وسیاسی ببررسی و تحلیل تفاوت قرائت ها وروایات موجود ازسرگذشت و اندیشه حلاج ومهم تر ازآن تغییر وجذب برخی عناصر گفتمان عرفانی در گفتمان انقلابی می پردازد. نتیجه این تحول وجذب، جایگزینی عشق واتحاد عرفانی بعنوان مبنای اصلی حیات ومرگ حلاج باماتریالیسم و اومانسیم ازیکسو وکرامات معنوی ومواعظ عرفانی باجادوگری و تبلیغ بیدینی وخداستیزی درجهت انقلاب مردمی ازسوی دیگراست.
زبان رمز در آثار حلاج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان از مهم ترین ویژگی های بیانگر باورهای عارف است و به همین سبب اهمیت ویژه ای دارد. حلاج از عرفایی است که رمزهای زبانی آثار و سخنان او، زبان وی را از زبان معمول متمایز می کند. دستیابی به رویکردهای فکری و تجربیات او مرهون تحلیل و تفسیر این رمزها است. این نوشتار پس از توضیح رمز و رابطة مستقیم آن با تجربة عرفانی و تبیین دیدگاه حلاج دربارة زبان رمزی، رموز زبانی حلاج را در سه بخش حروف، کلمات و تصاویر، با روش توصیفی تحلیلی بررسی می کند. در این مقاله نقش رمز در زبان حلاج، ارتباط زبان رمزی حلاج با تجربه های روحانی او و نقش آن در شناخت تجربه ها و باورهای وی بررسی می شود. با توجه به تفاوت ظریف شطح و رمز، کشف رموز زبان حلاج، می تواند نوع تجارب و حقیقت باورهای او را آشکار کند. رمز و شطح، اصلی ترین و پراهمیت ترین بخش سخنان حلاج است و در زبان او بسیار به شطحیات توجه شده است؛ به همین سبب بررسی و تحلیل انواع رمز در سخنان او ضرورت دارد.
نقد رویکرد هجویری به حلاج با تأملی در کشف المحجوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هجویری در کشف المحجوب بزرگ زاده ای دین ورز، پشمینه پوشی بی خرقه و صوفی آزاد از رسوم است. داوری های او دربارة مشایخ گذشته و هم روزگارش با تأمل و شناخت همراه است. یکی از این مشایخ، حسین بن منصور حلاج است که به گواهی تاریخ، وابستگان دستگاه خلافت عباسی مخالف او بوده اند. پیروان حلاج در طول تاریخ از مجازات ایمن نبود ه اند. بزرگان تصوف نیز به مقتضای زمان، پوشیده و به اشاره در باب او سخن گفته اند. برخی متصوفه مثل سراج طوسی و قشیری با ذکر سخنان حلاج به دنبال راهی برای جلوگیری از حذف کامل او از فهرست مشایخ اهل تصوف بوده اند. عملکرد هجویری تا اندازه ای ظریف تر و رندانه تر است؛ زیرا با ذکر احوال او در باب «فی ذکر ائمتهم من اتباع التابعین»، به مناسبت و احتیاط، دین و اعتقاد او را تأیید می کند؛ هجویری حتی ذکر نکردن نام حلاج را در کتاب خلاف رسم امانتداری می داند. این پژوهش تأملی در تحلیل نگاه هجویری به حسین بن منصور حلاج بر پایة اشارات او در کشف المحجوب است. با بررسی و تحلیل شواهد، ساختار پژوهش در نه بخش تنظیم شد: سابقة آشنایی هجویری با حلاج، رویکرد هجویری به آرای موافقان و مخالفان حلاج، ارتباط حلاج با مشایخ عصر خود و دلیل رانده شدن حلاج، انگیزة طرح حلاجی دیگر، حلاج و ملامتیه، رد احتمال اعتقاد حلاج به حلول، رد اتهام ساحری و اثبات کرامت حلاج و ناپذیرفتنی های حلاج.
بررسی رویکردهای متفاوت علمای مسلمان دربارة آرا و افکار حلّاج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حسین بن منصور حلّاج (244- 309 ق) از چهره های سرشناس تصوّف و عرفان اسلامی است که زندگی، اندیشه، و به ویژه کشته شدن وی در تاریخ تصوّف پیوسته معرکة آرای متقابل و حتی متناقض بوده است. در گفتار و نوشتار وی بیش از هر موضوع دیگری اندیشه های وحدت وجود با زبان رمز و شطح و بیانِ سرشار از وجد و سُکر نمود دارد تا جایی که می توان «أنا الحق» او را آشکارترین تجلی اندیشة وحدت وجودیِ وی برشمرد. حلّاج به دلیل اعتقاد نداشتن به علوم ظاهر و کافی ندانستن آن برای وصول به حضرت حق غالباً با علمای قشری موضع انکار و ستیز داشت. اختلاف برخی از این علما با حلّاج امری اعتقادی بوده که عمده ترین آن اشاعه تفکر وحدت وجود است که با اصول دین و توحید ذات در تعارض بود. در این مقاله درصددآنیم که با بررسی رویکردهای متفاوت علمای مسلمان دربارة افکار و اندیشه های حلّاج و مقایسه و تحلیل آرا و اندیشه های موافق و مخالف به بررسی و تحلیل توقیع صادره از جانب امام زمان (عج) به حسین بن روح نوبختی بپردازیم.
تشبه به مسیح در قوس زندگی حلاج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۶
83-114
حوزه های تخصصی:
حسین بن منصور حلاج، صوفی و عارف بزرگ در سال ۳۰۹ق، به اتهام دعوی حلول و الوهیت در بغداد به دار کشیده شد. زان پس زندگی، آموزه ها و فرجام زندگی وی در تاریخ تصوف و فراتر از آن در ادبیات ایران بازتاب و مقبولیت کم نظیری یافته و با اسطوره درآمیخته است. روایات زندگی، فرجام و آموزه های منسوب به او، تداعی کننده زندگی و اندیشه عیسی مسیح(ع) در باور مسیحیان است. این مقاله با رویکردی تطبیقی تحلیلی سعی دارد برخی از همانندی ها و تفاوت های حلاج و حضرت مسیح(ع) را در سه بخش زندگی (سفرها، پیروان، کرامات و معجزات)، در مدعیات، رفتار و اندیشه، و نیز در فرجام زندگی (پیش گویی شهادت، نوشیدن جام، روز شهادت، نوع و کیفیت شهادت و...) بنمایاند و همچنین تفاوت های دو دسته روایات، افسانه ها و اسطوره ها را نشان دهد. تشابهات بسیاری که گاهی پژوهشگران پیشین فقط به مواردی اندک یا به اشاره ای گذرا بسنده کرده اند، در این مقاله با شرح و تبیین کامل بیان شده است؛ تشابهاتی که در قیاس با افتراقات، خواننده را به این نتیجه می رساند که اگر منصور حلاج را «مسیح پارسی» لقب دهند، نادرست نیست.
برساخت گفتمانیِ پیرنگ در گزارش های تذکره ایِ عرفانی: روایت های حلاج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گزارش های تذکره ای شکلی از روایت پردازی عرفانی است که با قصد مشروعیت بخشی یا مشروعیت زدایی، سوژه ها را فراخوانده؛ واقعیت یا واقعیت هایی را به نفع یا علیه آنها سامان می دهد؛ درک بهتر این واقعیت هایِ برساخته، نیازمند تبیین شیوه های پیرنگ سازیِ گزارش های مذکور از منظر گفتمانی است. در این نوشتار برساخت گفتمانی پیرنگ در باب حلاج به مثابه نمونه ای شاخص در دو سطح مشروعیت بخشی و مشروعیت زدایی درگزارش تذکره ای شانزده کتاب عرفانی طبقه بندی و تحلیل شده است. برای دلالت یابی و تفسیر در سطح مشروعیت بخشی به برخی از مفاهیم ماکس وبر و تئو ون لیوون و در سطح مشروعیت زدایی به بعضی از سخنان فوکو و مری داگلاس استناد شده است. نتیجه نشان می دهد که دسته ای با گرایش عاشقانه- قلندری سعی کرده اند تا با انتساب اشکالی از اقتدار به همراه ارزیابی اخلاقی مثبت و اسطوره سازی به حلاج مشروعیت ببخشند. دسته ای دیگر با تمایلات زهدانه- شریعت محور و ذکر نمونه هایی از نظم شکنی دینی-شرعی و فرهنگی-عرفی منتسب به حلاج یا بازنمایی مبتنی بر حذف و پوشیده گویی در خدمت گفتمان طرد و مشروعیت زدایی از وی قرار گرفته اند. دسته ای هم در مقامی بینابین، با اینکه اغلب از حلاج دفاع کرده؛ در مواردی هم برخی از ابعاد منفی زندگی وی را بدون دفاع از وی مطرح کرده اند. با نگاهی به موضع گیری های مذکور می توان چنین پنداشت که نوع موضع گیری ها مبتنی بر جهان معرفتی- ایدئولوژیک گزارش نویسان بوده؛ از طرفی دیگر ضمن غلبه گفتمان قبول بر گفتمان طرد در باب حلاج؛ طرد مذکور بنا به جهت و شدت موضع گیری ها به معنای مصطحِ طرد نیست.
نقدی بر «حلاج»، نوشته دکتر ولایتی
منبع:
آینه پژوهش سال ۲۵ آذر - اسفند ۱۳۹۳ شماره ۵ و ۶ (پیاپی ۱۴۹ و ۱۵۰)
102 - 105
حوزه های تخصصی:
کتاب حاضر از سوی انتشارات امیرکبیر در مجموعه کتابهای جیبی منتشر شده است. این نوشته به صورت بخش از یک طرح تحقیقاتی انجام گرفته است و آقای دکتر علی اکبر ولایتی مولف آن نام مجموعه را «آفتاب» نامیده است. کتاب حلاج یکی از کتاب های مجموعه است که چاپ اول آن در سال 1390 انجام شده است. در این نوشتار منتقد به بررسی کتاب پرداخته و اشکال های کتاب را بر نموده است.