مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
کارآفرینی
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار امروزی که با تغییرات و تحولات سریع بین المللی همراه شده و فرآیند از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی در اولویت قرارگرفته است، از کارآفرینی به عنوان موتور توسعه اقتصادی یاد میشود که میتواند در رشد اقتصادی کشورها، ایجاد اشتغال و رفاه اجتماعی نقش مهمی ایفا نماید. این پژوهش به بررسی و یژگیهای کارآفرینی و اثربخشی مدیران واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی می پردازد.
روش پژوهش: این پژوهش از نظر روش پژوهش از نوع همبستگی می باشد. جامعه و نمونه آماری این پژوهش شامل چهار گروه: اساتید، معاونین و مدیران، کارکنان و دانشجویان واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی می باشند که از طریق نمونه گیری طبقه ای- تصادفی 747 نفرانتخاب گردیدند.
یافته ها: با توجه به نتایج حاصل از آزمون فریدمن از میان شش مولفه اصلی کارآفرینی در مدیران نمونه مورد پژوهش به ترتیب مولفه های نیاز به توفیق، نیاز به استقلال، گرایش به خلاقیت، برخورداری از مرکز کنترل درونی، تحمل ابهام و خطرپذیری در رتبه اول تا ششم قرار داشتند. به عبارت دیگر مولفه نیاز به توفیق در حد عالی و مولفه خطرپذیری در حد ضعیف در مدیران مورد پژوهش قرار داشته است.
نتیجه گیری: از سوی دیگر با توجه به آزمون فریدمن اساتید، کارکنان و دانشجویان در پاسخ به سوالات تعیین سطح اثربخشی مدیران: خدمات رایانه ای و ابتکارات و تفکرات مثبت در رتبه اول و دوم و مولفه انطباق هدفهای شخصی افراد با اهداف دانشگاه از مولفه های اصلی اثربخشی در رتبه آخر قرار دارد.
رابطه بین ساختار سازمانی و کارآفرینی سازمانی در سازمان جهاد کشاورزی استان خراسان شمالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در سازمان های نوین استقرار تفکر کارآفرینی و استفاده از آن امری اجتناب ناپذیر است. و بینش و توانایی موسسان است که عامل تولد و مرگ سازمان هاست. پرورش و تقویت روحیه کارآفرینی در سازمان مستلزم فراهم آوردن بستری مناسب است و یکی از بسترهای لازم ساختار و تشکیلات سازمانی مناسب می باشد. بنابراین تحقیق حاضر با هدف مشخص کردن و شناسایی ابعادی از ساختار سازمانی که می توانند با کارآفرینی سازمانی رابطه داشته باشند انجام گرفته است. پژوهش حاضر از نظر روش، توصیفی-پیمایشی از انواع همبستگی بوده و نیز از لحاظ ماهیت مساله و هدف تحقیق کاربردی محسوب می شود. جامعه آماری در این پژوهش شامل 193 نفر از کارکنان و کارشناسان دارای تحصیلات دانشگاهی می باشد که تعداد 130 نفر از آنها به وسیله فرمول های آماری به عنوان نمونه انتخاب شده و پرسشنامه بین آنها توزیع گردید تا فرضیات پژوهش مورد بررسی قرار گیرد. در نهایت فرضیات مورد تایید قرار گرفت و نتایج پژوهش حاکی از این بود که پیچیدگی و رسمیت و تمرکز با کارآفرینی سازمانی رابطه معکوس (منفی) دارند. و در بین سه متغیر تمرکز بیشترین ارتباط و پیچیدگی کمترین ارتباط را با کارآفرینی سازمانی دارد.
واگذاری فعالیت های دولتی و توسعه بستر کارآفرینی سازمانی در آب و فاضلاب استان گلستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
کارآفرینی را به مثابه «موتور توسعه اقتصادی» به کار گرفته اند، زیرا می تواند در رشد و توسعه اقتصادی کشورها که سبب افزایش بهره وری، ایجاد اشتغال و رفاه اجتماع می شود، نقش مهمی داشته باشد. شرکت آب و فاضلاب استان گلستان در راستای سیاست خصوصی سازی اقدام به واگذاری فعالیت های خود به بخش خصوصی نموده است. حال نکته مورد توجه این است که اقدام به واگذاری فعالیت ها به عنوان یکی از روش های خصوصی سازی چه نتایجی را برای این سازمان در بر خواهد داشت و اینکه چه تاثیری بر کارآفرینی و توسعه آن خواهد گذاشت. بنابراین سوال اصلی پژوهش حاضر این است که: آیا میان واگذاری فعالیت های دولتی و توسعه بسترکارآفرینی رابطه معنی داری وجود دارد؟روش مطالعه حاضر همبستگی-پیمایشی بوده و جامعه آماری تمامی کارکنان شرکت آب و فاضلاب استان گلستان به تعداد 440 نفر که از این تعداد، 205 نفر به عنوان حجم نمونه و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها میدانی و کتابخانه ای و ابزار آن دو پرسشنامه و اسناد و مدارک بوده است. پایایی پرسشنامه ها به ترتیب برابر با 0.95 و 0.93 و روایی با استفاده از روش محتوایی و روش سازه (همسانی درونی) مورد تایید قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از دو روش آمار توصیفی و استنباطی (همبستگی اسپیرمن، کای اسکویر،فریدمن، ویلکاکسون) صورت گرفته است. در نهایت تمامی فرضیات تحقیق مورد تایید قرار گرفته اند
ضرورت بازنگری مدیریت آموزشی در پرتو نظریه های آشوب و کارآفرینی سازمانی
حوزه های تخصصی:
فرهنگ سازمانی و رابطه آن با کارآفرینی سازمانی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با عنوان بررسی فرهنگ سازمانی و رابطه آن با کارآفرینی سازمانی از دیدگاه کارکنان غیر هیئت علمی در دانشگاه شهید بهشتی تهران صورت گرفته است. هدف کلی این پژوهش بررسی فرهنگ سازمانی و رابطه آن با کارآفرینی سازمانی است. جامعه آماری در این تحقیق شامل 239 نفر از کارمندانی است که دارای مدرک تحصیلی دانشگاهی سال تحصیلی 87-86 هستند و با استفاده از جدول مورگان حجم نمونه 148 نفر تعیین شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های آمار استنباطی استفاده شد. مهمترین نتایج به دست آمده به شرح زیر است. بین"" فرهنگ سازمانی"" و ""کارآفرینی سازمانی"" در دانشگاه شهید بهشتی رابطه معنادار وجود دارد.
کارآفرینی زنان دانشگاهی
حوزه های تخصصی:
کارآفرینی از محورهای اصلی واساسی رشد و توسعه در هر کشوری می باشد به طوری که آن را موتور توسعه اقتصادی می دانند، تجربه کشورهای دارای رشد بالای درآمد ملی نشان می دهد که یکی از دلایل موفقیت آن ها این است که مدیران این کشورها به نقش و اهمیت کارآفرینی در پیشرفت و توسعه کشور پی برده اند. کارآفرینی مزایایی دارد که از جمله آن ها می توان به تسهیل بازاریابی محصولات، ایجاد اشتغال، افزایش سود و سرمایه سرمایه گزاران، تأمین رفاه اجتماعی، افزایش صادرات، دریافت ارز و غیره اشاره کرد. امروزه فراهم ساختن امکان مشارکت فعال زنان به عنوان نیمی از جمعیت کشور در روند توسعه منابع و ظرفیت های محلی تردیدناپذیر است. آمارها نشان می دهد که نرخ بیکاری زنان تحصیل کرده به خصوص، در سال های اخیر، مرتباً در حال افزایش است؛ با وجود این، نتایج مطالعات نشان می دهد که زنان کارآفرین در مقایسه با مردان گرایش بیشتری به کارگروهی دارند و خود محوری در آن ها کمتر است. در حال حاضر که بیش از 60 درصد از ظرفیت دانشگاه ها را زنان به خود اختصاص داده اند، ترغیب و اشاعه فرهنگ کارآفرینی سازوکاری است که می تواند فرصت های جدیدی را پیش روی زنان تحصیل کرده دانشگاهی قرار دهد، در این رابطه الگوهای موفق کارآفرینی می توانند ضمن انتقال تجارب فعالیت های کارآفرینانه خود، نقش مؤثری در ترویج و توسعه کارآفرینی زنان و ترغیب دختران جوان برای ورود به عرصه کارآفرینی ایفا نمایند. در این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای، به بررسی مفاهیم، تعاریف و نقش زنان تحصیل کرده کارآفرین در تحول و توسعه کشور پرداخته، همچنین به موانع و محدودیت های موجود در پیش روی آن ها ازجمله نابرابری های جنسیتی اشاره می گردد.
بنگاه های کسب و کار زنان و نقش آنان بر توسعه پایدار در استان مازندران
حوزه های تخصصی:
یکی از نشانه های جوامع توسعه یافته، کارآفرینی زنان است. هدف از اجرای تحقیق حاضر، تبیین مدل معادله ساختاری عوامل مؤثر بر فرآیند کارآفرینی زنان و بررسی نقش آنان بر توسعه پایدار در استان مازندران بوده است. براین اساس ضمن مروری جامع بر ادبیات موضوعی مربوط به کارآفرینی زنان و توسعه پایدار، از میان جامعه آماری 1511 عضوی انتخاب شده، از نظرات تعداد 291 نفر استفاده شده، سپس با جمع آوری داده های مورد نیاز با استفاده از ابزارهای مراجعه به اسناد و مدارک، مصاحبه و پرسش نامه با ضریب پایایی 91 درصد، در قالب روش تحقیق غیرآزمایشی پیمایشی، به استخراج مدل معادله ساختاری تبیین کننده عوامل مؤثر بر کارآفرینی زنان با استفاده از آزمون های آماری همبستگی و روابط مستقیم و غیرمستقیم بین متغیرها و نیز معادلات رگرسیون تعاملی در قالب تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Lisrel پرداخته شده است.
نتایج تحقیق نشان داده است که از چهار گروه متغیرهای تبیین کننده فرآیند کارآفرینی زنان در قالب یک مدل معادله ساختاری، یعنی متغیرهای فردی، شغلی، رفتاری و محیطی، ضمن تأیید کلیت مدل مستخرجه، هر کدام با شدت و ضعف خاص خود، به صورت مستقیم، غیرمستقیم و تعاملی، بر فرآیند کارآفرینی زنان تأثیرگذار بوده اند. مستند به ضرایب مدل معادله ساختاری، بیشترین اثرگذاری مستقیم بر روی فرآیند کارآفرینی زنان مربوط به متغیر رفتاری بوده و از این نظر متغیرهای شغلی، محیطی و فردی در درجات بعدی اهمیت قرار دارند.
در پایان مقاله، بحث و مقایسه، نتیجه گیری، پیشنهادات کاربردی مدیریتی و پیشنهادات مرتبط با ادامه و پی گیری تحقیقات مشابه در آینده ارائه شده است.
بررسی اثربخشی برنامه درسی کارآفرینی شاخة کاردانش آموزش متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به بررسی اثربخشی برنامه درسی کارآفرینی از بعد دستیابی به اهداف و تعیین مطابقت روش های تدریس و ارزشیابی به کار گرفته شده با روش های پیشنهاد شده پرداخته شده است. اثربخشی دوره های مذکور با استفاده از نظرسنجی و از طریق پرسشنامه 44 سؤالی محقق ساخته مورد ارزیابی قرار میگیرد. جامعه مورد بررسی شامل 90 نفر از هنرآموزان (معلمان) درس کارآفرینی شاخه کاردانش می باشد که از میان این تعداد طبق جدول مورگان 73 نفر با استفاده از شیوه تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند و همچنین از تعداد 13595 نفر هنرجوی (دانش آموز) سال سوم شاخه کاردانش در 6 رشته (هنر، کامپیوتر، عمران، خیاطی، امور اداری و الکترونیک) طبق جدول مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تعداد 418 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. اما در نهایت تعداد 49 پرسشنامه به دست آمده از جامعه هنرآموزان و 403 پرسشنامه به دست آمده از جامعه هنرجویان با استفاده از نرم افزار SPSS با آزمون های t تک نمونه ای،t مستقل و آزمون ANOVA مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج بدست آمده ازبررسی نظرات هنرآموزان و هنرجویان حاکی از آن است که این برنامه درسی از بعد دستیابی به اهداف (افزایش اطلاعات و مهارت های کارآفرینی در هنرجویان) اثربخش عمل کرده است. همچنین اظهارات هنرآموزان در مورد روش های تدریس مورد استفاده نشان دهنده مطابقت این روش ها با روش های پیشنهاد شده میباشد، در حالیکه اظهارات هنرجویان نشان دهنده آن است که میانگین روش های تدریس مورد استفاده در کلاس کمتر از حداقل میانگینی است که برای آن در نظر گرفته شده است. هنرآموزان و هنرجویان در مورد روش های ارزشیابی نیز اعلام کرده اند که روش ارزشیابی با روش پیشنهاد شده مطابقت دارد.
اثر بخشی آموزش های کارآفرینی و روانشناختی بر توانمندسازی شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش توانمندسازی (فردی، اجتماعی و اقتصادی) شهروندان زن باسواد، فاقد مهارت و شغل ساکن در حوزه تحت پوشش شهرداری است. پژوهش حاضر در حیطه تحقیقات شبه آزمایشی جای میگیرد. جامعه آماری پژوهش عبارتند از تمامی زنان دیپلم، فوق دیپلم، لیسانس و بالاتر فاقد مهارت و شغل ساکن در منطقه ی چهار شهرداری تهران که در دامنه سنی 20 تا 55 سال قرار دارند. تعداد 150 نفر به عنوان گروه نمونه تحقیق در نظر گرفته شدند که 100 نفر به عنوان گروه آزمایش تحت آموزش قرار گرفتند و 50 نفر دیگر که از تواناییهای فوق الذکر نیز برخوردار نبودند، تحت آموزش قرار نگرفتند و به عنوان گروه کنترل مورد بررسی قرار گرفتند. برای پاسخ به سؤالات پژوهش، از 5 پرسشنامه تحت عناوین: اطلاعات فردی، آماده سازی شغلی، مهارت های زندگی، اجتماعی و کسب و کار (کارآفرینی) و توانمندسازی استفاده شد و برای تجزیه وتحلیل داده ها، مدل آماری ANCOVA نیز به کار گرفته شد. یافته ها نشان می دهند که آموزش های آماده سازی شغلی، مهارت های زندگی، اجتماعی وکسب وکار (کارآفرینی) بر توانمندسازی شهروندان زن مؤثر است.
توسعه روستایی با تاکید بر اشتغال و کارآفرینی: مطالعه موردی دهستان شباب، شهرستان شیروان چرداول، استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف کلان توسعه، کاهش بیکاری و توسعه فعالیت های شغلی در شهرها و روستاهاست. استان ایلام علی رغم تخصیص بودجه های مختلف برای توسعه، به لحاظ اقتصادی و اجتماعی نسبت به بقیه استان ها خصوصاً در نواحی روستایی کمتر توسعه یافته است. نوع این تحقیق کاربردی، و روش آن پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق روستاییان استان ایلام است و دهستان شباب در شهرستان شیروان چرداول به عنوان پایلوت انتخاب شده است. در مطالعه حاضر برای جمع آوری اطلاعات از روش های اسنادی مطالعات میدانی از جمله مصاحبه، و پرسشنامه، و در تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از روش های آماری و SWOT استفاده شده است. نتایج حاصله بیانگر آن است که در نواحی روستایی فرصت های مناسبی به صورت کشف نشده یا بلااستفاده وجود دارد که در صورت توسعه کارآفرینی و توجه به کارآفرینان روستایی می تواند منجر به توسعه فرصت های شغلی، شکوفایی اقتصادی و توسعه روستایی گردد.
عوامل مؤثر بر کارآفرینی سازمانی در سازمان های بهداشتی- درمانی دولتی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در عصر اطلاعات، کارآفرینی موتور محرک توسعه ی اقتصادی و محور فعالیت های فردی و سازمانی محسوب میشود. از آنجا که در اغلب کشورهای جهان سوم، دولت در تمام عرصه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و به ویژه خدمات بهداشتی درمانی حضوری فراگیر دارد، ایجاد پویایی در سازمان های دولتی حایز اهمیت ویژه ای است. این پژوهش به شناسایی عوامل مؤثر بر بهبود عملکرد سازمان با محوریت کارآفرینی سازمانی در بخش خدمات بهداشتی درمانی دولتی و ارایه ی الگوی کاربردی برای ایجاد سازمان کارآفرین پرداخته است.
روش بررسی: در این پژوهش توصیفی 43 سازمان بهداشتی درمانی بخش دولتی ایران در دو سطح ملی و منطقه ای، با استفاده از نمونه گیری جامعه ی نامحدود و به کارگیری روش تصادفی طبقه بندی شده انتخاب گردیدند و در آن ها میزان کارآفرینی سازمانی به عنوان متغیر وابسته با بهره گیری از روش پیمایشی بین سال های 84-1383 و استفاده از پرسش نامه و تکمیل آن ها توسط مدیران عالی و میانی این سازمان ها مورد مطالعه قرار گرفت. آزمون Cronbach's alpha روایی پرسش نامه را با 97 درصد تأیید نمود. میانگین و انحراف معیار داده های گرد آوری شده استخراج گردید و یافته ها با استفاده از آزمون همبستگی در فضای نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: به طور متوسط 80 درصد مدیران این سازمان ها پرسش نامه را جواب دادند. مطالعه نشان داد که میانگین کارآفرینی در این سازمان ها با در نظر گرفتن عوامل ساختاری، رفتاری و محیطی مؤثر بر کارآفرینی سازمانی، حدود 08/3 بود که بیانگر میزان پایین کارآفرینی سازمانی است. از میان شاخص ها، میزان رضایت ارباب رجوع در سطح به نسبت خوبی بود، ولی پایین بودن سایر شاخص ها از جمله میزان تنوع درآمدی سازمان ها، میزان کم فعالیت های واگذار شده به بخش غیر دولتی و نبود تیم های تحقیق و توسعه، باعث افت میزان کارآفرینی سازمانی در این سازمان ها شده بود.
نتیجه گیری: سازمان های بهداشتی درمانی دولتی در ایران نتوانسته اند از مزایای کارآفرینی سازمانی به خوبی بهره بگیرند. از این رو، سازمان های پیش گفت نیازمند الگوی کاربردی خاص برای توسعه ی کارآفرینی هستند، که الگو و راهکارهای ارایه شده در این پژوهش میتواند راهگشای توسعه ی عملکرد این سازمان ها باشد.
بررسی اولویت موانع فرهنگی موثر بر توسعه کارآفرینی
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی اولویت موانع فرهنگی موثر بر توسعه کارآفرینی در استان سیستان و بلوچستان می باشد. بدین منظور در ابتدا پیشینه تحقیق همراه با تحقیقات صورت گرفته در این زمینه مـورد بررسی قرار گرفته و براساس آن متغیرهای، برداشت های شخصی از عقـاید دینی و مذهبی، ویژگی های خانوادگی، هنجارهای اجتماعی و هنجارهای رسمی، به عنوان ارزشهای فرهنگی موثر برتوسعه کارآفرینی در استان سیستان و بلوچستان شناسایی و مورد بررسی قرار گرفتند. سپس پرسشنامه ای با هماهنگی و استفاده از نظرات خبرگان طراحی و در اختیار نمونه 175 نفری از جامعه آماری دانشجویان دانـشگاه های سیستان و بلوچستان ، آزاد ، پیام نـور و تـربیت معلم زاهدان قرار داده شد. داده های جمع آوری شده بعد از کدبندی از طریق آزمون فریدمن با استفاده از نرم افزار آماری SPSS در سطح اطمینان 95 درصد مورد تحلیل قرار گرفتند. در نهایت بر اساس تحلیل داده های جمع آوری شده از دیدگاه جامعه آماری مذکور، اولویت موانع فرهنگی توسعه کارآفرینی در استان سیستان و بلوچستان به ترتیب شامل موانع خانوادگی، هنجارهای رسمی موجود در استان، برداشت های شخصی از عقاید دینی و مذهبی و هنجارهای اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفتند.
بررسی نقش مدیریت استراتژیک در کارآفرینی سازمانی (مطالعه موردی: شرکت زمزم)
حوزه های تخصصی:
کارآفرینی سازمانی و مدیریت استراتژیک مفاهیمی هستند که از بعد نظری و عملی، در دنیای امروز، توجه محققان و مدیران زیادی را به خود جلب نموده اند. بسیاری از شرکتها با بکارگیری این دو مفهوم موفقیت های زیادی کسب نموده اند. از این رو مقاله حاضر به بررسی رابطه بین کارآفرینی سازمانی و پنج اقدام خاص مدیریت استراتژیک شامل میزان کاوش یا بررسی محیطی، انعطاف پذیری در برنامهریزی، افق زمانی برنامهریزی، مشارکت در برنامهریزی و ویژگیهای کنترل در شرکت زمزم می پردازد. تحقیق از نوع کاربردی بوده و به روش همبستگی انجام شده است. از پرسشنامه برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. از آزمون های آماری درصد، فراوانی و ضرایب همبستگی برای تجزیه و تحلیل و آزمون فرضیه های تحقیق استفاده شده است. نتایج بررسی نشان داد که بین مدیریت استراتژیک با مولفه های میزان کاوش محیطی، انعطاف پذیری در برنامه ریزی، افق زمانی برنامه ریزی، مشارکت در برنامه ریزی و کنترل های استراتژیک و کارآفرینی سازمانی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بر اساس نتایج به دست آمده پیشنهادهایی برای جامعه آماری و مدیران شرکت ارائه شده است.
کارآفرینی در بخش عمومی: رویکرد هم افزایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرورت کارآفرینی به عنوان مفهومی چند بعدی در گفتمان مدیریت دولتی نوین مورد توجه قرار گرفته است. کارآفرینی عمومی، پاسخگویی به شهروندان و عملکرد بخش عمومی را بهبود بخشیده و منجر به افزایش سرمایه اجتماعی می شود. این مقاله، به تبیین کارآفرینی عمومی و اهمیت آن پرداخته و الگویی برای تحقق کارآفرینی در بخش عمومی ارائه می دهد. برای ارائه الگو، در گام نخست از روش فراتحلیل(مرور پیشینه کارآفرینی در بخش دولتی و خصوصی) و در گام دوم، برای تایید مولفه ها از 15خبره دانشگاهی کارآفرینی و 15 کارگزار عمومی(شهرداری تهران) نظر سنجی شده است. برای استخراج میزان تناسب مفهوم سازی شومپیتر برای بخش عمومی و عوامل اثرگذارتر بر کارآفرینی از آمار توصیفی(میانگین) استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که زایش کارآفرینی در بخش عمومی نتیجه رابطه هم افزای (نه رابطه مجموع صفر) فرد، سازمان و محیط است. این عوامل به همراه هم و در یک رابطه تعاملی و هم افزا موجد کارآفرینی هستند. بنابراین، هر چه نقطه اشتراک سه عنصر بیشتر باشد، زایش و توسعه کارآفرینی در بخش دولتی محتمل تر است. نهایتاً، کارآفرینی منجر به بهبود عملکرد(رضایت شهروندان) می گردد.
بررسی رابطه ی منابع قدرت مدیران با ویژگی های شخصیتی کارآفرینی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی منابع قدرت مدیران با کارآفرینی کارکنان می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان32 شعبه بانک ملی (حدوداً 250 نفر) شهر زاهدان است، که از بین آنان 155 نفر با روش خوشه ای- تصادفی انتخاب گردیدند. به منظور گردآوری داده ها از دو پرسشنامه ی سنجش منابع قدرت هینکین و شرایخیم (1989) و پرسشنامه ی ویژگی های شخصیتی کارآفرینی که اقتباس شده از پرسشنامه ی استاندارد شده ی بین المللی مرکز کارآفرینی دانشگاه «دارهام» می باشد استفاده گردید. پایایی پرسشنامه ها با آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 82/. و 74/. محاسبه گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از میانگین، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. بررسی توصیفی داده ها حاکی از این است که منبع قدرت غالب در بین مدیران بانک ملی از دیدگاه کارکنان، قدرت مرجعیت است. همچنین در بین ویژگی های شخصیتی کارآفرینانه کارکنان نیز بالاترین میانگین مربوط به توفیق طلبی می باشد. تحلیل استنباطی داده ها نشان داد که بین منبع قدرت پاداش مدیران با تحمل ابهام، ریسک پذیری، توفیق طلبی و مـرکز کنترل درونی کارکنان رابطه ی مستقیم و معناداری وجود دارد. همچنین بین منابع قدرت قانـون و تخصص مدیران با خلاقیت و تحمل ابهام کارکنان؛ منبع قدرت مرجعیت مدیران با خلاقیت و توفیق طلبی کارکنان؛ و قدرت اجبار مدیران با استقلال طلبی کارکنان رابطه ی مستقیم ومعناداری مشاهده شد. یافته های پژوهش همچنین نشان داد که منبع قدرت پاداش مدیران بیشترین نقش را در پیش بینی ویژگی های شخصیتی کارآفرینانه کارکنان دارد.
بررسی رابطه بین عوامل شخصیتی و کارآفرینی ( پژوهشی پیرامون کارکنان شرکت داده ورزی سداد )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به افزایش سطح رقابت و نقش انکار ناپذیر خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی در بقای سازمان ها و خلق مزیت رقابتی، لزوم شناسایی و پرورش افراد خلاق و کارآفرین در سازمان ها بیش از پیش احساس می شود، به نحوی که سبب ترغیب به تلاش بیش تر مدیران سازمان ها در این حوزه می شود. در پژوهش حاضر، عوامل مؤثر بر تحقق کارآفرینی از منظر تفاوت های فردی و ویژگی های شخصیتی بررسی شده است.
روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی و از شاخه همبستگی و مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری تحقیق شامل کارمندان شاغل در یکی از شرکت داده ورزی سداد می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند؛ ابزار اصلی گردآوری داده ها، پرسشنامه با طیف پنج گزینه ای لیکرت می باشد.
نتایج تحقیق نشان می دهد که ابعاد و ویژگی های شخصیتی با کارآفرینی همبستگی دارند. عوامل شخصیتی نظیر وظیفه شناسی، برون گرایی و گشودگی رابطه مثبتی با کارآفرینی سازمانی دارند؛ در حالی که بین ابعاد شخصیتی روان رنجوری و سازگاری با کارآفرینی سازمانی رابطه منفی و معناداری وجود دارد.
ویژگی های سازمانی و تاثیر آنها بر کارآفرینی سازمان (مطالعه موردی: شرکت نفت و گاز پارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به زعم بسیاری از محققین و نظریه پردازان سازمانی، نقشی که ویژگی های سازمانی در ایجاد کارآفرینی سازمان ایفا می کنند قابل توجه است و چنانچه رابطه بین این مولفه ها در فرایند کارآفرینی به طور صحیح تبیین شود، می تواند نویدبخش دست یابی به کارآفرینی سازمانی باشد. بنابراین، بررسی رابطه بین ویژگی های سازمانی (5 ویژگی: حمایت مدیریت، تشویق و پاداش، تفویض اختیار، فرصت زمانی، و ساختار سازمانی) و کارآفرینی سازمانی در شرکت نفت و گاز پارس، که یکی از شرکت های تابعه وزارت نفت است، رسالت این تحقیق می باشد، تا بدین وسیله سازمان مذکور با استقرار عوامل فوق، مزیت رقابتی خویش را ارتقا بخشد. روش این تحقیق، از نوع توصیفی – همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، کارشناسان شرکت نفت و گاز پارس است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است که آلفای کرونباخ آن 0.95 به دست آمده است. بر اساس تحلیل استباطی داده ها، یافته های پژوهش موید رابطه مثبت و معنادار دو متغیر عوامل ویژگی های سازمانی (به استثنای متغیر حمایت مدیریت) و کارآفرینی سازمانی در شرکت نفت و گاز پارس است. به عبارت دیگر، با افزایش یا کاهش میزان استقرار عوامل سازمانی، میزان کارآفرینی سازمانی نیز افزایش با کاهش می یابد. در پایان، با توجه به نتایج حاصله، پیشنهاداتی برای استقرار و تقویت سامانه کارآفرینی سازمانی ارائه شده است
تاثیر عملکرد بانک کشاورزی و سازمان جهادکشاورزی در میزان موفقیت کسب و کار های کوچک و متوسط کارآفرین در بخش کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر عملکرد بانک کشاورزی و سازمان جهاد کشاورزی در میزان موفقیت کسب و کار های کوچک و متوسط کارآفرین در بخش کشاورزی در سال 1386 بوده است. جامعه آماری شامل 356 نفر از موسسان کسب و کارهای کوچک و متوسط کارآفرین در استان مرکزی (شهرستان فرمهین) بوده که بر اساس فرمول کوکران و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی 100 نفر از جامعه تحقیق انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها نشان داد که در میزان موفقیت کسب و کارهای کوچک و متوسط کارآفرین عاملهای توانایی رقابت با سایر کسب و کارها، کیفیت محصولات و توانایی مقابله با رویدادهای غیرمنتظره، سه اولویت اول اثرگذار و سخت گیری زیاد بانکها در پرداخت تسهیلات، عدم پرداخت بموقع اعتبارات و مشکلات دیوانسالاری اداری به ترتیب اهمیت به عنوان مشکلات راه اندازی این کسب و کارها مطرح هستند. همچنین بین عملکرد سازمان جهاد کشاورزی با میزان موفقیت در کسب و کار کوچک و متوسط رابطه مثبت و معنی داری مشاهده شد، اما بین عملکرد بانک کشاورزی و موفقیت کسب و کارها رابطه معنی داری به دست نیامد.
تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات روی اشتغال بخش خدمات در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر با گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات، صحنه رقابت جهانی شاهد تغییر و تحول اساسی در زمینه های مختلف از جمله کارآفرینی بوده است. این انقلاب به کشورهای در حال توسعه فرصت داده تا در برخی زمینه ها از جمله بهبود بهره وری و کارآفرینی خود را به سطح کشورهای توسعهیافته نزدیک کنند. در این مطالعه به بررسی تأثیر ICT بر اشتغال، تابع تقاضای نیروی کار استخراج و به روشARDL برای دوره (1385-1350) تخمین زده شد. نتایج مطالعه حاکی از اثر مثبت و معنادار ICT بر اشتغال بخش خدمات است و این نتیجه نشان دهنده اهمیت توجه به فناوری اطلاعات و ارتباطات و تلاش در جهت گسترش و افزایش ضریب نفوذ فاوا در کشور برای کمک به حل مشکل بیکاری می باشد. در خصوص سرمایه انسانی نیز نتایج نشان دهنده اثر مثبت این متغیر بر اشتغال می باشد.
پیش نیازها و اثربخشی برنامه های آموزش کارآفرینی در کشور
حوزه های تخصصی: