مطالب مرتبط با کلیدواژه

انسان‌شناسی تفسیری


۱.

نگاهی بر رویکرد تفضیلی کلیفورد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دین نمادگرایی بازتابندگی امیک و اتیک انسان‌شناسی تفسیری انسان‌شناسی نمادین گیرتز نظریة انسان‌شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۴۳
سهم نظری کلیفورد گیرتز در شکل دادن به انسان شناسی جدید بسیار فراتر از انسان شناسی امریکا و از حوزه خاص او یعنی انسان شناسی تفسیری و تحلیل فرهنگ های گروهی از جوامع آسیای شرقی و شمال آفریقا بسیار فراتر می رود. گیرتز، نوآوری های خاصی را در روش شناسی انسان شناسی به وجود آورد و در عین حال از خلال آثار خود توانست نشان دهد که چگونه می توان رویکرد اتیک را با مشاهده مشارکتی در جامعه ای بیگانه با پژوهشگر سازش داد. از این لحاظ شاید بتوان کار گیرتز را در تداومی منطقی (اما از جنسی کاملا متفاوت) با کار برونیسلاو مالینوفسکی به حساب آورد. به همین دلیل نیز باید تاکید داشت که آثار کلیفورد گیرتز در کنار آثار پیر بوردیو در طول دو دهه اخیر بیشترین استنادها را در نزد انسان شناسان سراسر جهان برانگیخته است. در مقاله کنونی تلاش شده است که سهم نظری گیرتز در انسان شناسی تشریح شده و در این میان بر یکی از دیدگاه های اساسی او، یعنی دیدگاه او نسبت به پدیده دین تاکید شود. این دیدگاه به شدت تحت تاثیر فیلسوفانی چون ویتگنشتاین قرار دارد، اما گیرتز برای ارایه تحلیل خود از مدلی نظری استفاده می کند که می تواند در بسیاری از زمینه های دیگر فرهنگی نیز راهگشا باشد
۲.

ریخت شناسی رمزها و نمادآواهای بومی در نمایشنامه «پنجره ای بر بادها» با رویکر انسان شناسی تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: انسان‌شناسی تفسیری کلیفورد گیرتز نمایشنامه پنجره ای بر بادها فرهاد ناظرزاده کرمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۱۵
هدف این مقاله بررسی جنبه های نمادین و نشانه ای موجود در نمایشنامه ی «پنجره ای بر بادها» نوشته فرهاد ناظرزاده کرمانی با رویکرد انسان شناسی تفسیری است. یافته ها نشان می دهد که درام نوشتِ «پنجره ای بر بادها»، از عنوان تا پایانه با آمیزشِ فرهنگِ دو شخصیتِ صنوبر و مظفر در طبیعتِ موهومِ خودساخته ی بادآباد، به تشکیل مثلثِ انسان شناسی تفسیری مبتنی بر نظریه ی کلیفورد گیرتز به روابط متقابل «انسان»، «فرهنگ» و «طبیعت» بپردازد و آن را در طبقه ی درام نوشت های معناگرای بوم شناخت قرار دهد. مظفر پس از هشت ماه دوری به دیار خود بادآبادِ کرمان، برگشته و تحت تاثیر گزارش های لوطی انتر به دست، نسبت به همسر حامله ی خود صنوبر، بدبین می شود. بنابراین، برای حفظ آبروی خود تصمیم به مجازات صنوبر می گیرد و او را با طنابی در دست و فانوسی در دستی دیگر شبانه به بالای تپه ای در بیابان می برد و او را به سنگی که به شکل سر خر در آمده (خرسنگ)، می بندد که مجازات کند و خود با صدای کفتارگونه ی هموندان از آنجا دور می شود با این پیش فرض که اگر صنوبر بی گناه است، توسط مطربان شبگرد نجات می یابد و اگر گناه کار است طعمه حیوانات وحشی می شود. نشانه ها و معناها در این نمایش نامه بیانگرِ دو وجهه ی مهم انسان شناسی تفسیری و دیداری است. نویسنده توانسته نمادهایی جدید و مناسب منطقه بسازد. در این نمایشنامه حدود بیست و هفت نماد بومی، قبیله ای، ذهنی، دینی و خیالی وچود دارد که آن را در ردیف نمایشنامه های نمادگرای مردمشناسانه قرار می دهد. هر دو شخصیت این نمایشنامه با زبان هم صحبت می کنند اما زبان ذهن آنها تفاوت دارد. این پژوهش بر اساس روش مطالعات توصیفی تحلیلی و کتابخانه ای- اسنادی تهیه شده و به روش تحلیل محتوای کیفی، نیز تجزیه تحلیل گردیده است.