مطالب مرتبط با کلیدواژه

مادر-کودک


۱.

اثربخشی برنامه مبتنی بر ذهن سازی (مادر و کودک) در مشکلات رفتاری کودکان

تعداد بازدید : ۲۲۳ تعداد دانلود : ۲۴۹
زمینه و هدف: مشکلات رفتاری کودکان از حیث اهمیت دارای یکی از بالاترین حیث اهمیت را در هر جامعه ای دارد به طوری که بهبود آن نقش اساسی در آینده هر جامعه ای دارد. درمان مبتنی بر ذهنی سازی یک مداخله روانکاوانه است که میتواند در بهبود این مشکل نقش مهمی داشته باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی در مشکلات رفتاری کودکان بود. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بوده است. روش نمونه گیری از نوع داوطلبانه بود. از داوطلبان گروه ازمایش پیش از اجرای مداخله های ذهنی سازی پیش آزمون گرفته شده و بعد از مداخله، پس آزمون و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند ولی آنها نیز پیش آزمون و پس آزمون داده اند. گروه نمونه دانش آموزان مقطع دوره اول و دوم دبستان دارای مشکلات رفتاری بوده اند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کارکرد تأملی والدینی ( PRFQ ) و پرسشنامه سیاهه رفتاری کودک - آخنباخ ( CBCL ) بوده است. در این پژوهش، از آزمون تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی جهت بررسی اختلاف میانگین ها استفاده و تحلیل داده ها نیز به کمک نرم افزار 24 spss انجام شده است. یافته ها: نتایج نشان داد درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر مشکلات رفتاری کودکان در حیطه های اضطراب/افسردگی (001/0> P )، گوشه گیری/افسردگی (001/0> P )، شکایات جسمانی (001/0> P )، مشکلات تفکر (001/0> P )، رفتار قانون شکنی (001/0> P ) و رفتار پرخاشگرانه (001/0> P ) موثر بوده است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان به عنوان یک شیوه درمانی موثر است و می توان از آن در جهت کاهش مشکلات کودکان استفاده کرد.
۲.

رابطه کیفیت روابط مادر- کودک با راهبردهای مهار فکر و فقدان لذت جویی مادران دارای کودکان مبتلا به اتیسم

کلیدواژه‌ها: مادر-کودک مهار فکر لذت جویی اتیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷ تعداد دانلود : ۴۲
مقدمه: ویژگی های روان شناختی مادر از قبیل رابطه ای که با کودک دارد و فقدان لذت جویی نقش به سزایی ایفا می کند. هدف: این مطالعه با هدف بررسی رابطه کیفیت روابط مادر-کودک با راهبردهای مهار فکر و فقدان لذت جویی مادران دارای کودکان مبتلابه اتیسم انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای کودک مبتلا به اتیسم شهر اهواز در سال 1399-1400 بوده که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های کیفیت روابط مادر-کودک پیانتا (1994)، پرسشنامه مهار فکر ولز و دیویس (1994) و پرسشنامه فقدان لذت جویی سنایت و همکاران (1995) جمع آوری شدند. جهت تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 22 و AMOS نسخه 22 انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که همه ضرایب مسیر به جز کنترل اجتماعی با فقدان لذت جویی (74/0 p=، 02/0-β=) رابطه معنی داری دارد. به علاوه، روابط غیرمستقیم پرت کردن حواس (023/0 p=، 175/0β=)، نگرانی (005/0 p=، 151/0β=)، تنبیه (004/0 p=، 178/0-β=) و ارزیابی دوباره (026/0 p=، 144/0β=) با میانجی گری فقدان لذت جویی با کیفیت روابط مادر- کودک معنی دار بودند، اما کنترل اجتماعی با میانجی گری فقدان لذت جویی با کیفیت روابط مادر-کودک (549/0 p=، 017/0-β=) معنی دار نبود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که پرت کردن حواس، نگرانی، تنبیه و ارزیابی دوباره به صورت مستقیم و از طریق فقدان لذت جویی به صورت غیرمستقیم قادر به پیش بینی کیفیت روابط مادر-کودک است؛ لذا با مهار فکر می توان انتظار داشت عملکرد بهتری داشته و لذت جویی نیز در این مادران بهبود یابد. در نتیجه این امر منجر به ارتباط بهتر مادر-کودک در کودکان مبتلا به اتیسم شود.