مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
رویکرد سیستمی
حوزه های تخصصی:
علی رغم وجود تحقیقات فراوان در حوزه کیفیت داده، تاکنون پژوهشی که بتواند دیدگاه جامعی نسبت به متدولوژی های کیفیت داده فراهم آورد، انجام نشده است. در این مطالعه 3909 مقاله و پژوهش مرتبط در بازه ی زمانی ماقبل 2020 از نمایه های استنادی وب آوساینس[1] و اسکوپوس انتخاب شد که با استفاده از روش فراترکیب و معیارهای ورود در نهایت 27 مقاله در راستای هدف پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این راستا ضمن به کارگیری دیدگاه سیستمی، با استفاده از روش کدگذاری باز، کدهای مربوط به سه مقوله ی اصلی رویکرد سیستمی شامل ورودی، فرایند و خروجی استخراج گردیدند و مفاهیم مشابه در کدهای فرعی و در ادامه کدهای فرعی در کدهای اصلی دسته بندی شدند. ورودی های اصلی شامل زمینه و وضعیت سازمان، داده ها و منابع اطلاعاتی و ابعاد کیفیت داده هستند. همچنین گام های متدولوژی های کیفیت داده در سه مرحله اصلی بازسازی وضعیت، ارزیابی/ اندازه گیری و ارتقاء طبقه بندی شده اند. علاوه بر این خروجی های کیفیت داده در شش دسته کلی شامل فهرست فعالیت ها و تکنیک های مرتبط مشخص شده برای ارتقاء کیفیت داده ها، فرایندهای کنترل شده یا بازطراحی شده، جریان ها و پایگاه های داده اندازه گیری یا ارتقاء داده شده، نتایج ارائه شده از وضعیت کیفیت داده، سیاست ها یا قوانین کیفیت داده تصحیح شده و هزینه ها و منفعت ها طبقه بندی شده اند. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند ابزار مناسبی جهت شناخت متدولوژی های کیفیت داده موجود و همچنین ارزیابی نقاط ضعف و قوت متدولوژی های کیفیت داده باشد. [1] Web Of Science (WOS)
طراحی فرایند انسجام فضایی در برنامه ریزی منطقه ای
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث اساسی در زمینه برنامه ریزی و توسعه منطقه ای، تفاوت مناطق در ابعاد مختلف است. پژوهش پیش رو، با تأکید بر ضرورت توجه به ماهیت انسجام منطقه ای سعی در معرفی رویکرد انسجام فضایی در برنامه ریزی منطقه ای دارد تا بتواند گامی در جهت کاهش ناپایداری های موجود و کاهش اثرات سوء ناشی از مدیریت چندگانه و متعدد مناطق بردارد. این پژوهش با هدف تأکید بر رویکرد انسجام فضایی در تکمیل برنامه ریزی فضایی پایدار، ارائه چارچوبی برای مشارکت وسیع و تحلیل تضاد میان توسعه های اقتصادی و نیازهای حفاظت از منابع را گامی مهم در این راستا می داند. پژوهش حاضر در این راه با تشریح عمده ترین نظریه های مربوط به انسجام فضایی، به ارائه مدل مفهومی در چارچوب فرایند رویکرد انسجام فضایی در برنامه ریزی به عنوان نتیجه تحقیق می پردازد.
کارآمدی برنامه ریزی فضایی در ارزیابی آثار و پیامدهای احداث و بهره برداری از سد و شبکه آبیاری در ساماندهی نظام فضایی (مطالعه موردی: سد علویان در استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی فضایی به عنوان رویکرد بدیل توسعه پایدار در دانش جغرافیا، مبتنی بر درک درست و متناسب از فضا به عنوان پدیده ای نظام مند است که نقش محوری در هدایت جامعه به سوی اصول توسعه پایدار دارد. احداث سد و شبکه های آبیاری در قالب طرح های عمران و توسعه، به منظور تأمین آب کشاورزی، شرب و صنعت، از یک سو موجب تغییرات ساختاری- کارکردی مختلفی در نظام مکانی- فضایی سکونتگاه های انسانی شده و از سوی دیگر به عنوان اقدامی مداخله جویانه در نظام محیطی محسوب می شود که آثار و پیامدهای متعددی دارد. این پیامدها به عنوان بخشی از فضاهای جغرافیایی محسوب می شوند که در فرآیند تحول فضایی و تولید فضا نقشی مهم بر عهده دارند. این پژوهش با استفاده از روش اثباتی و تلفیقی از روش های کمی و کیفی و از طریق تکمیل پرسشنامه های خانوار و آبادی و تجزیه و تحلیل آماری، به ارزیابی آثار ناشی از اجرای سد و شبکه آبیاری علویان(در استان آذربایجان شرقی) در تغییر و تحولات نظام فضایی سکونتگاه های روستایی با رویکرد برنامه ریزی فضایی می پردازد. نتایج پژوهش نشان داد اجرای طرح سد و شبکه آبیاری علویان به لحاظ نبود نگرش جامع و نظام وار مبتنی بر اصول برنامه ریزی فضایی در مطالعه، اجرا و بهره برداری، ساماندهی و رشد متوازن نظام فضایی سکونتگاه های روستایی را درپی نداشته است.
اولویت های اصلاح نظام مالیاتی ایران با تاکید بر فعالیت های گردشگری (رویکرد مدل سازی تفسیری ساختاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ششم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
150 - 177
حوزه های تخصصی:
یکی از ابعاد مهم برنامه های اصلاح مالیاتی در کشورهای مختلف جهان، اصلاح دستگاه وصول مالیات و به تبع آن مکانیزاسیون فرآیندهای مالیاتی است. در این ارتباط، می توان به حوزه های مختلفی چون ثبت نام مودیان مالیاتی، دریافت و پردازش اظهارنامه ها، حسابرسی، پرداخت مالیات، تبادل اطلاعات بین دستگاه های مختلف، مدیریت منابع مالی و انسانی، جمع آوری اطلاعات، مدیریت تمکین و غیره اشاره کرد که پتانسیل های زیادی برای توسعه از طریق فناوری اطلاعات و ارتباطات دارند. نظام مالیاتی ایران در طول بیش از یک دهه اخیر شاهد اصلاحات عمده ای در سیاست ها و مدیریت مالیاتی بوده است. با وجود این پیشرفت ها، هنوز شاهد پراکندگی و تعدد سیستم های مختلف کامپیوتری در سازمان امور مالیاتی هستیم. عدم وجود یکپارچگی در مدیریت سیستم ها، نبود مراکز داده، ضعف در مدیریت جریان اطلاعات، عدم ارتباط با پایگاه اطلاعاتی سایر دستگاه ها، مدیریت جزیره ای سیستم ها و غیره از اهم مشکلات سازمان امور مالیاتی در مدیریت مالیاتی باشد. در این مقاله پس از مرور کلی ادبیات موضوع و تجارب جهانی، از نظرات خبرگان مالیاتی، جهت شناسایی چالش ها و مشکلات نظام مالیاتی ایران با تاکید بر توسعه کاربردهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در مدیریت مالیاتی، بهره گرفته شده است و در این میان صنعت گردشگری مورد توجه ویژه قرار گرفته است. در فرآیند آسیب شناسی نظام مالیاتی، از رویکرد سیستمی جهت شناسایی چالش ها و مشکلات مزبور در سه بخش ورودی های سیستم، خروجی های آن و در نهایت تبدیل فرآیندهای سیستم مالیاتی کشور، استفاده شده است. در گام بعدی با بهره گیری از نظرات خبرگان ،29گزینه یا مولفه اصلاح در بخش های مختلف دستگاه مالیاتی شناسایی و با استفاده از رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری(ISM)، نسبت به تعیین اولویت های اصلاح اقدام شد. بر اساس نتایج تحقیق، برنامه اصلاح نظام مالیاتی ایران در این بخش در 6 سطح که با یکدیگر ارتباطات پسین و پیشین دارند، طبقه بندی شده است.
چارچوب ابعاد آمادگی الکترونیکی ملی براساس رویکرد سیستمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۳ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۳ (پیاپی ۸)
97 - 114
حوزه های تخصصی:
هر یک از مدل های پیشین آمادگی الکترونیکی برحسب سطح تحلیلی که پوشش داده اند، ضعف و قوت های مشخصی دارند. در این مقاله سعی شده است با بررسی کلیه مدل های مربوط و پوشش نقاط قوت و ضعف آن ها، ابعاد جدید برای ارزیابی آمادگی الکترونیکی کشور پیشنهاد شود. به عبارت دیگر یک طبقه بندی جدیدی از ابعاد آمادگی الکترونیکی ارایه می شود که از جامعیت و مانعیت کافی برخوردار باشد. برای این منظور ابتدا کلیه ابعاد مدل های مطرح آمادگی الکترونیکی در سطوح بین المللی، ملی، صنعت، سازمانی و فردی مورد بررسی قرار گرفته است. سپس براساس رویکرد سیستمی و تحلیل محتوا ابتدا طبقه بندی و آنگاه به کمک آنتروپی شانون درجه اهمیت هر یک تعیین شده است. در ضمن با انجام مطالعه میدانی و آزمون توزیع دوجمله ای و فریدمن میزان تأیید و اولویت هر یک از ابعاد نیز مشخص شده است.
تبیین مؤلفه های اصلی مدل های کسب و کار الکترونیکی براساس رویکرد سیستمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۸ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
195 - 214
حوزه های تخصصی:
با توجه به تغییر و تحولات سریع فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی، کارآفرینان و مدیران مخاطره جو به شناخت و تغییر مداوم مدل کسب و کار سازمان خود نیاز دارند که پیش نیاز آن شناخت مؤلفه های مدل کسب و کار است. از این رو در این مقاله از راهبرد های پژوهشی تحلیل محتوا و پیمایشی و نیز آزمون های آماری آنتروپی شانون، توزیع دوجمله ای و فریدمن استفاده شد تا مجموعه کامل و پذیرفته شده ای از مؤلفه های مدل های کسب و کار تبیین شود، به شکلی که نخست دانش جدیدی به این حوزه افزوده شود و دوم اینکه مدیران سازمان ها به واسطه مؤلفه های پیشنهادی بتوانند از سازمان خود درک بهتری به دست آورند و امکان ارزیابی و تغییر مدل کسب و کارشان فراهم شود. براساس نتایج به دست آمده، مدل درآمدی، مدل ارزش و مدل فعالیت ها سه مؤلفه اصلی از 15 مؤلفه شناسایی شده برای مدل های کسب و کار الکترونیکی هستند. از این رو توجه به آنها در ارزیابی و تغییر مدل کسب و کار الزامی است.
ارزیابی تأثیر قوانین و مقررات آموزش عالی بر توسعه مکاتب علمی در دانشگاه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
47 - 74
حوزه های تخصصی:
حضور و پرورش مکاتب علمی در دانشگاه ها می تواند سرمنشأ گفت وگوی سازنده و پیشرفت علمی شود. به نظر می رسد برخلاف بسیاری از دانشگاه های جهان، چنین وضعیتی در دانشگاه های کشورمان وجود ندارد؛ به عبارت دیگر، دانشگاه ها به تقویت یک مکتب علمی خاص (اعم از داخلی یا خارجی) اهتمام نمی ورزند و عملاً اولویت بندی میان نظریه ها و مکاتب موجود وجود ندارد. پرسش پژوهش حاضر آن است که نقش قوانین و مقررات آموزش عالی در این وضعیت چیست؛ آیا قوانین و مقررات باعث شده که دانشگاه ها نتوانند روی مکتب علمی خاصی متمرکز شوند؟ پاسخ به این پرسش طی دو مرحله انجام شد: اول، بر اساس رویکرد سیستمی به دانشگاه، با استفاده از روش گروه محوری، راهبردهای هفت گانه تقویت حضور مکاتب علمی در دانشگاه ها استخراج شدند. دوم، در چارچوب ارزیابی قوانین و مقررات، با استفاده از معیار راهبردهای هفت گانه مذکور، تمامی قوانین و مقررات مربوط به آموزش عالی، از نظر تأثیر آن ها بر حضور مکاتب علمی در دانشگاه ها، مورد بررسی قرار گرفتند. درمجموع، نتیجه این پژوهش آن است که قوانین و مقررات زمینه چندان مساعدی را برای توسعه حضور مکاتب علمی در دانشگاه ها فراهم نمی کنند.
مطالعه ی تطبیقی تعاریف، کارکردها و عناصر «رسانه»، به منظور بررسی نقش «معماری» به عنوان یک «رسانه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معماری و رسانه، به عنوان ابزارهای اجتماعی در بستر فرهنگی و تاریخی، نقش مهمی را در زندگی روزمره ی انسان ها ایفا می کنند. با توجه به تعدد روزافزون رسانه ها و وجود ارتباط با مخاطبین در هر دوی این پدیده ها، هدف پژوهش حاضر آن است که دریابد آیا می توان معماری را نیز به مثابه یک رسانه دانست یا خیر. به همین منظور ابتدا تعاریف رسانه و معماری از دیدگاه واژه شناسی و ادبیات، و سپس نظریه پردازان و معماران بررسی شده است و با تطبیق نظریات آنها، اصول نشانه شناسی و عناصر تشکیل دهنده ی رسانه، مدلی مبنی بر فرایند ارتباطی در شناخت یک اثر معماری توسط مخاطب به دست آمده است. مدل حاصل، تعریف رسانه به عنوان وسیله ی ارتباط جمعی را در دل خود جای داده و نشان می دهد که هردوی آنها در طول تاریخ بر هویت، شناخت واقعیات، الگوی مصرف و درک انسان ها از حقایق و ارزش ها مؤثر بوده اند. این مقاله، پژوهشی کیفی است که با رویکرد سیستمی و کل نگر، به تحلیل، ترکیب و تطبیق دو سیستم معماری و رسانه می پردازد و از رویکرد نشانه شناسی نیز برای تحلیل رابطه ی میان کالبد، محتوا و معنای معماری با ادراک و شناخت انسان استفاده شده است. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از منابع اسنادی به دست آمده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که می توان معماری را نیز به مثابه یک رسانه، شامل عناصر فرستنده ی پیام و مخاطب، پیام، رمز نگاری و رمزگشایی، کانال ارتباطی، عامل رسانه ای، زمینه و عوامل اختلالگر دانست که در رسیدن پیام معماری با استفاده از ویژگی های کالبدی، معنایی و محتوایی به وسیله ی حواس پنجگانه و قدرت ذهن و ادراک به انسان یاری می رسانند.
کاربست نظریه سیستم ها و آینده نگاری فناوری های کلیدی در معماری آینده با ابزار سنجش مطلوبیت و امکان پذیری ( نمونه موردی: استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به کارگیری آینده پژوهی در برنامه ریزی شهری و منطقه ای که موضوع آن شناخت، تحلیل و برنامه ریزی برای شهرها و مناطق به عنوان پیچیده ترین ساخته های بشری است، امری ضروری است. هدف پژوهش حاضر با رویکردی آینده نگارانه و با کاربرد نظریه سیستم ها، ارزیابی و تحلیل متغیرهای توسعه استان گیلان به منظور شناسایی عوامل کلیدی توسعه منطقه ای در افق 1410می باشد. این پژوهش، ضمن شناسایی عوامل کلیدی توسعه استان، به تطبیق آن با نظریه پایه توسعه استان می پردازد و قابلیت های توسعه استان (مستخرج از نظریه پایه توسعه استان) را با روش فناوری های کلیدی اولویت بندی می نماید. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت داده ها، کیفی و از نظر روش گردآوری داده ها، اسنادی_ پیمایشی است. روش انجام پژوهش شامل روش های دلفی، ماتریس تاثیرات متقاطع و نرم افزار Mic Mac، فناوری های کلیدی و ماتریس مطلوبیت_ امکان پذیری می باشد. نتایج این پژوهش نشان داد که متغیرهای کلیدی توسعه استان شامل جمعیت و مهاجرت، شیوه مدیریت کلان کشور، تکنولوژی تولید، سرمایه گذاری دولتی، منابع آب، محیط زیست، صادرات محصول، توسعه دانش بنیان، مخاطرات طبیعی، سرمایه گذاری خارجی، بهره وری تولید، توسعه گردشگری و اولویت بندی قابلیت های توسعه استان به ترتیب، گردشگری، زراعت، صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی و فعالیت های بازرگانی می باشد.
تحلیل آمایشی توسعه منطقه آزاد ماکو: یک رویکرد مبتنی بر پویایی سیستم ها به سوی توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۹
187 - 205
حوزه های تخصصی:
منطقه آزاد ماکو به لحاظ قرار گرفتن در مرز ایران با ترکیه و جمهوری آذربایجان دارای یک موقعیت استراتژیک بالقوه در کشور بوده و توسعه ی پایدار آن از جنبه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی از اهمیت بالایی برخوردار است. با این حال سیاست های توسعه منطقه هنوز بر رشد بدون توجه به محدودیت منابع به خصوص منابع آب متمرکز بوده و نیازمند مطالعه بیشتر در راستای پارادایم توسعه ی پایدار و توجه به محدودیت منابع خصوصا منابع آب این منطقه است. توسعه ی پایدار در یک منطقه با در نظر گرفتن توان اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی متعلق به آن منطقه می تواند تحقق یابد. از این رو، هدف تحقیق حاضر نیز تحلیل آمایشی توسعه منطقه آزاد ماکو با توجه به سه زیرسیستم اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی با تاکید بر منابع آب بوده و برای تحلیل تعاملات بین متغیرها از رویکرد سیستمی بهره می گیرد. ابتدا با استفاده از مطالعه داده ها و اطلاعات مشاهده ای منطقه و مصاحبه با کارشناسان منطقه اطلاعات و داده های آماری لازم به دست آمده است. سپس با استفاده از دانش پویایی سیستم سه بخش اقتصادی و اجتماعی و منابع آب منطقه در قالب حلقه های علّت و معلولی (تعادلی و تقویتی) به صورت مجزا با نرم افزار ونسیم ترسیم و عملکرد آن ها با نمودارهای مرجع تائید شد. سپس این زیرسیستم ها به صورت جامع و در ارتباط باهم در قالب یک مکانیزم سیستمی حاکم بر شاخص های توسعه منطقه آزاد ماکو ترسیم شدند. درنهایت بامطالعه ی سیستمی زیرسیستم های مربوط به منطقه سه سیاست از درون مکانیزم سیستمی در جهت توسعه منطقه با توجه به پتانسیل های موجود در منطقه استخراج گردید. نتایج مطالعه مکانیزم های سیستمی حاکم بر توسعه منطقه آزاد ماکو حاکی از آن است که سه سیاست مبتنی بر تقویت آبزی پروری، سرمایه گذاری برای تقویت گردشگری و کشت گیاهان دارویی با تقویت مکانیزم های سیستمی تعادلی، قابلیت تقویت پایداری منطقه آزاد ماکو را دارند.
رویکردی نظام مند به سلامت الکترونیک با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روندهای جهانی همچون هزینه های فزاینده سلامت، تغییر در نوع تقاضای بیماران و پیشرفت های حوزه فناوری، نظام های سلامت را به سوی سلامت الکترونیک سوق داده است. در بسیاری از پروژه های پیاده سازی سلامت الکترونیک، فاصله معناداری بین نتایج موردانتظار و آنچه در واقعیت اتفاق می افتد، وجود دارد. مطالعات نشان می دهد که علت بسیاری از این شکست ها، فهم ناکافی از متغیّرهای مؤثر بر اجرای نظام سلامت الکترونیک و فقدان چارچوبی جامع برای اعمال این گونه مداخلات بوده است. از سویی دیگر در سال های اخیر، الزامات قانونی، بالینی و اقتصادی، حرکت به سوی سلامت الکترونیک را به یک اولویت برای نظام سلامت ایران تبدیل کرده است. هدف از پژوهش حاضر تبیین پیچیدگی چندسطحی اجرای سلامت الکترونیک و همچنین ارائه برنامه پژوهشی و رهنمون هایی برای کاربست سلامت الکترونیک است. این هدف از طریق فراترکیب پژوهش های داخلی این حوزه و ترکیب داده های گردآوری شده در امتداد مدل شناخته شده سیستمی «ورودی پردازش خروجی» و در قالب الزامات و نتایج بالقوه نظام سلامت الکترونیک دنبال شده است. به طورکلی 221 پژوهش منحصربه فرد از پایگاه های داده به دست آمد که در بررسی ابتدایی، ۵۶ پژوهش به عنوان پژوهش های مرتبط شناسایی شدند. با فراترکیب این پژوهش ها، 39 مؤلفه در قالب هشت مؤلفه کلان اقتصادی مالی، حقوقی قانونی، فناوری، امنیتی، اجتماعی، نگرشی، آموزشی و اخلاقی به عنوان الزامات پیاده سازی سلامت الکترونیک شناسایی شدند. همچنین 13 مؤلفه به عنوان نتایج سلامت الکترونیک در طبقات اقتصادی مالی، حقوقی قانونی، بالینی مثبت و بالینی منفی استخراج شد. این عوامل، تصویری از سلامت الکترونیک ارائه می کند که هم کاربست نظری داشته و هم در طراحی برنامه های عملیاتی سودمند است. در بین الزامات پیاده سازی نظام سلامت الکترونیک، مؤلفه های امنیتی و مؤلفه های اخلاقی به ترتیب دارای بیشترین و کمترین میزان توجه در پژوهش های مرتبط بوده است. باوجوداین، برای تحقق عملی نظام سلامت الکترونیک بایستی در جهت استقرار تمامی این الزامات حرکت کرد. همچنین نتایج این سیستم، در هدف گذاری پروژه های آتی سلامت الکترونیک و طراحی سنجه هایی برای ارزیابی پروژه های جاری کاربرد دارد.
تبیین مدل کارآفرینی دانشگاهی با استفاده از رویکرد سیستمی (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۶
64 - 75
حوزه های تخصصی:
بحران بیکاری به عنوان یک معضل، تمام جنبه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی یک جامعه را تحت تأثیر قرار داده و گاهی اثرات غیرقابل جبرانی بر جای می گذارد، دولتمردان کارآفرینی را به عنوان حل معظلات بیکاری در نظر می گیرند. در این میان دانشگاه ها در ایجاد دانش جدید و ورود به این رقابت ها و توسعه کارآفرینی بویژه در میان قشر تحصیلکرده نقش به سزایی می توانند داشته باشند از این رو با توجه به نقش و اهمیت کارآفرینی در دانشگاه ها، این پژوهش به تبیین مدل رفتار کارآفرینانه دانشگاهی با رویکرد سیستمی پرداخته است. پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی صورت گرفته است و برای استخراج ابعاد و مولفه های سیستم کارآفرینی دانشگاهی، با 15 نفر از کارآفرینان، خبرگان و اساتید با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی انجام شده است. یافته ها نشان داد؛ سیستم کارآفرینی دانشگاهی در قالب 7 مقوله اصلی، 29 مقوله فرعی و 110 مفهوم استخراج شد. مولفه های سیستم کارآفرینی دانشگاهی از درون داد(رفتار کارآفرینانه)، فرآیند(ویژگی کارافرینان، فرهنگ و سبک رهبری) و برون داد(نتایج و دستاوردها) تشکیل می یابد. از این رو استفاده از رویکرد سیستمی در دانشگاه ها ضمن تقویت تعاملات صنعت و دانشگاه، به ایجاد شرکت های خوشه ای، ثبت اختراعات و ابداعات دانشگاهی کمک کرده و میزان انتشارات و مقالات دانشگاهی را افزایش خواهد داد.
استراتژی توسعه شهرهای مرزی با رویکرد سیستمی؛ مطالعه موردی تایباد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه مناطق مرزی دارای شرایط و ویژگی های خاص جغرافیایی-سیاسی هستند توجه به امر توسعه و آمایش این مناطق از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف: از این تحقیق ارائه راهبردهای توسعه شهری برای شهر مرزی تایباد است. این شهرستان به دلیل ویژگی های خاص ژئوپلیتیکی، پیوندهای فرهنگی با کشور افغانستان، دارا بودن جاذبه های طبیعی فرهنگی و .... می تواند در کانون تدوین برنامه های استراتژیک دولت مرکزی قرار گیرد. و همچنین بررسی استراتژی های توسعه شهری تایباد می باشد که می تواند برای برنامه ریزی و مدیریت مرزی به عنوان الگویی مد نظر قرار گیرد. روش تحقیق: بنابراین این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از روش میدانی در صدد بررسی راهبردهای توسعه ای شهر تایباد است. جامعه آماری 6 متخصصین و خبرگان در حوزه مطالعات مرزی می باشند. برای آزمون مدل مفهومی تحقیق از روش دیمتل بهره گرفته شده است. یافته های تحقیق: براساس یافته های تحقیق متغیرهایی مانند گسترش نقش بخش خصوصی در سرمایه گذاری زیرساخت ها، توجه به برنامه ریزی بخشی، استراتژی انسجام منطقه ای، پیوند دادن سطح ملی به سطح محلی، گسترش مشارکت های خارجی، ایجاد یک صندوق توسعه در سطح شهر، کاهش فقر، تقویت مشارکت در دو سطح رسمی و غیر رسمی و ... در منطقه نشان دهنده تعامل بالا و ارتباط سیستمی قوی با سایر متغیرها هستند که نشان دهنده بیشترین میزان اهمیت در توسعه شهر مرزی تایباد می باشند. نتیجه گیری: بنابراین می توان بیان نمود که برای توسعه شهر مرزی تایباد باید استراتژی های توسعه ای و سطح پایین به بالا مد نظر قرار گیرد.
اولویت بندی مناطق هدف توسعه گردشگری جنگ استان کردستان با بهره گیری از روش تحلیل سلسله مراتبی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
فضای گردشگری سال پنجم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۰
137 - 165
حوزه های تخصصی:
گردشگری جنگ به عنوان محصولی جدید و پرطرفدار در بازار پرسود و منفعت گردشگری توانایی بازسازی اقتصادی و اجتماعی نواحی جنگ زده مرزی را دارد. تحقق این امر در گروه برنامه ریزی صحیح بر پایه وضع موجود می باشد؛ در این میان ضروری است که مناطق دارای این پتانسیل شناسایی و الویت بندی گردند تا بدینوسیله امکانات و سرمایه ها جهت گیری صحیحی داشته و در مسیر درستی هدایت شوند. این امر سهم مهمی در تصمیم گیری های مدیریتی داشته و از سویی دیگر به گردشگران برای انتخاب مقاصد و سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری کمک بسیاری خواهدکرد. از سویی نیاز است که برنامه ریزی های گردشگری و در این میان اولویت بندی های مقاصد گردشگری بر پایه رویکرد پذیرفته شده کنونی مدیریت گردشگری یعنی رویکرد سیستمی و روش های جدید تصمیم گیری باشد. در این راستا پژوهش کاربردی حاضر به اولویت بندی مقاصد هدف گردشگری جنگ استان کردستان بر پایه رویکرد سیستمی پرداخته و با استفاده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی یکی از زیرمجموعه های روش های تصمیم گیری چندمنظوره انجام پذیرفته است. نتایج پژوهش نشان دادند که در میان مناطق هدف گردشگری استان، شهرستان بانه دارای مطلوبترین وضعیت نسبت به سایر رقبا(مقاصد) جهت توسعه و گسترش گردشگری جنگ است.
نظریۀ گزینش هستی شناسانه:چهارچوبی برای آینده پژوهی پدیده های بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان جامعه بین المللی با رویکرد سیستمی به آن، متشکل از ذیل سیستم هایی است که تحلیل و آینده پژوهی کنش های آن ها از اهمیت بسیاری نزد متخصصان حوزه روابط بین الملل برخوردار است. رویکرد سیستمی برای تحلیل پدیده های عرصه بین الملل، مبتنی بر درک کلیت آن ها است. بر این اساس، درک منابع یا آن گونه که نوشتار پیش رو به آن اشاره می کند، ژن های سازنده سیستم های عضو سازمان جامعه بین الملل، برای فهم «ادراک»ها و «به گزینش»های آنان ضروری است. تلاش شد تا نظریه ای جدید برای تحلیل پدیده های عرصه بین الملل ارائه شود و به سیستم با رویکردی جامع نگریسته شده و عناصر مادی و معنایی آن در ارائه نظریه ای با عنوان «گزینش هستی شناسانه» مدنظر قرار گیرد. در ارائه این دستگاه نظری، به تمامی عناصر تحلیلی که می بایست برای ارائه دستگاهی نظری نسبت به آن ها اهتمام داشت، توجه شد؛ درواقع، مفاهیم انسان شناسی، هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی ونیز سطوح تحلیل در ارائه دیدگاه سیستمی مذکور، مدنظر قرار گرفت. علاوه بر این، به «غایت» که حاصل برسازی مادی گرایانه و یا معنا گرایانه هویت ها، ایدئولوژی ها و اهداف سیستم ها است، توجه شد. در نوشتار پیش رو همچنین به چگونگی انحراف از غایت که بر درک، تحلیل و آینده پژوهی کنش های سیستم ها مؤثر بوده و نیز، فرآیندهای معنایی دگرگرایانه، توجه شده است. بر این باور است که با درک ادراک ها و به گزینش های غایت گرایانه سیستم ها، قادر خواهیم بود که نسبت به تحلیل و آینده پژوهی کنش های آن ها اقدام کنیم؛ بدیهی است که دستگاه نظری ارائه شده می بایست برای تحلیل پدیده های گوناگون مورداستفاده قرار گیرد که اهتمام نگارنده در آینده معطوف به این مهم خواهد بود.
تحلیل ساختاری و سیستمی نظام نوآوری صنعت نفت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
در این پژوهش کیفی که از نوع توصیفی بوده و با راهبرد پژوهش مطالعه موردی انجام گرفته، نظام نوآوری صنعت نفت ایران در قالب اتخاذ رویکرد توأمان ساختاری و کارکردی (رویکرد سیستمی) به طور عمیق و در بافت طبیعی خود از دید مشارکت کنندگان موردمطالعه و تحلیل قرار گرفته است. در این پژوهش بر مبنای چارچوب نظری مشتمل بر پنج مؤلفه سیستمی نظام نوآوری، بازیگران و ارتباطات فی مابین آن ها بررسی شده اند. به منظور تأمین روایی سازه ای از مأخذ اطلاعاتی چندگانه (مصاحبه ها، مشاهدات و تحلیل اسناد) و برای حصول روایی بیرونی از نظریه های پیشین به عنوان چارچوب نظری اولیه پژوهش استفاده شده است. همچنین جذب و توسعه دانش و فناوری های راهبردی صنعت نفت به عنوان کارکرد اصلی نظام شناسایی و سه زیرکارکرد برای آن معرفی شد. درمجموع شناسایی 29 چالش ساختاری و کارکردی موجود از منظر خبرگان، مکمل شناخت از این نظام بوده و نهایتاً پیشنهاد های سیاستی ارائه شده است.
طراحی الگوی بودجه ریزی بر مبنای عملکرد با رویکرد سیستمی و آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
بودجه ریزی بر مبنای عملکرد به سازمان ها کمک می کند که ارتباطی کلیدی بین بودجه ریزی و عملکرد سازمان برقرار کنند. هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی بودجه ریزی بر مبنای عملکرد و ارزیابی نظام کنونی بودجه ریزی در بخش عمومی از دیدگاه خبرگان و مدیران حوزه بودجه است. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل خبرگان حوزه مالیه عمومی و نمونه آماری شامل هشت نفر از این افراد با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند-قضاوتی است. در بخش کیفی، ابتدا با بررسی مدل های کنونی و روش تحلیل مضمون، مدل مفهومی پژوهش استخراج شد، و سپس به منظور بومی سازی و اشباع مدل مفهومی، با نمونه منتخب مصاحبه گردید. در بخش کمّی، جامعه آماری شامل مدیران و کارشناسان دستگاه های اجرایی می شود که با استفاده از نمونه گیری در دسترس، نمونه ای شامل 43 نفر از این افراد انتخاب شده اند. پرسشنامه، ابزار گردآوری داده ها، و روش مدلسازی مسیری-ساختاری، روش تحلیل داده ها در این بخش است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در الگوی سیستمی بودجه ریزی بر مبنای عملکرد، ابعاد ورودی (الزامات) شامل ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی، سبک مدیریت و رهبری تحولی، و مدیریت تغییر؛ فرایندهای اصلی شامل برنامه ریزی، مدیریت عملکرد و سیستم حسابداری (هزینه یابی مبتنی بر فعالیت)؛ و خروجی شامل تخصیص بهینه منابع، نظارت و کنترل موثر است. نتایج ارزیابی مدل اندازه گیری و ساختاری پژوهش بیانگر روایی و پایایی مدل، تایید روابط ساختاری، و اندازه گیری و برازش مطلوب مدل است.
فرایندهای تولید و بازتولید بازماندگی از تحصیل در استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با هدف فهم منطق بازماندگی از تحصیل در استان سیستان و بلوچستان انجام گرفته است. تلاش شد تا با تکنیک مصاحبه های نیمه ساختار یافته با طیفی از مسئولان آموزش وپرورش و خانواده های درگیر در بازماندگی از تحصیل فرزندان و با روش تحلیل مضمون به شیوه کیفی، محورهای اصلی بازماندگی از تحصیل کشف شود. مصاحبه با 5تن از مدیران آموزش وپرورش استان، 15معلم، 10فعال سازمان مردم نهاد، 5تن از والدین و 10تن از کودکان بازمانده در فاصله سنی 10-15 سال، شبکه ای از مصاحبه ها را تشکیل می دهد که درمجموع 40 مصاحبه را در بر می گیرد. منطق نمونه گیری به صورت هدفمند و در دسترس بوده است. نتایج تحلیل نشان می دهند سطوح ساختاری و زمینه ساز همچون پهنه جغرافیایی و فقر و محرومیت شدید، زمانی که با فرایندهای فرهنگی میان برد همچون مردسالاری، فرقه گرایی، قبیله گرایی و نفوذ قدرت های محلی و زمینه های خرد همچون نگرش های منفی و بحران در احساس اعتماد و گستردگی خانواده تلاقی می کند، چرخه ای پدید می آید که منتج به بازماندگی می شود. عناصر مختلف این چرخه یکدیگر را تقویت می کنند و زمینه را برای بروز بازماندگی و دیگر بحران های هم ارز فراهم می آورند. درباره یافته ها با نظر به مفهوم بازتولید و همچنین رویکرد سیستمی بحث و بررسی شد.
تبیین فرایند خط مشی گذاری سیستمی از منظر قرآن
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال ششم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲
132 - 169
حوزه های تخصصی:
فرایندی بودن خط مشی گذاری مورد قبول همه دانشمندان این رشته بوده و برای بررسی این فرایند، از رویکردهای مختلفی استفاده شده است که یکی از آن ها رویکرد سیستمی است. رویکرد سیستمی برای اقدام به موقع در مقابل تحولات عمیق و پی درپی عصر حاضر بکار گرفته می شود. این تحقیق پیرامون مسئله (چگونگی نظر قرآن نسبت به بررسی فرایند خط مشی گذاری با رویکرد سیستمی) به بحث پرداخته است اهمیتش در این است که از یک طرف سازمان را به عنوان یک سیستم باز و متعامل با محیط در نظر گرفته و از طرف دیگر این نوع نگاه را با توجه به منابع اسلامی مورد تحلیل قرار داده است. مقاله حاضر با روش تحلیلی – توصیفی با هدف استخراج نظر اسلام نسبت به رویکرد سیستمی در بررسی فرایند خط مشی گذاری، به این نتیجه رسیده است که بررسی فرایند خط مشی گذاری با رویکرد سیستمی - با توجه به مستنداتی که در متن مذکور است- مورد تأیید و تأکید دین مقدس اسلام بوده و دستورات متعددی از پیشوایان دینی همسو با این رویکرد وجود دارد.علاوه بر مباحث مدون در خط مشی گذاری مصطلح، مصالح، مفاسد و عرف نیز به عنوان ورودی ها و محیط خط مشی گذاری اسلامی در نظر گرفته شده است.
رویکرد سیستمی در تدوین و نوسازی برنامه درسی در آموزش مهندسی
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۵۹
1 - 24
طراحی و تغییر برنامه های درسی همواره چالش عمده برنامه ریزان درسی در حوزه های مختلف علمی بوده است و می تواند رویکردها و نتایج متفاوتی داشته باشد. در این بین، رویکرد سیستمی به تدوین برنامه های درسی، به دلیل ماهیت نظام مند خود، اثربخشی بهتری نسبت به سایر رویکردها دارد. افزایش حجم دانش در حوزه مطالعاتی آموزش مهندسی نیازمند به کارگیری بهترین رویکردها برای گزینش بهترین برنامه های درسی است. در این مقاله ابتدا با بررسی برنامه درسی و رویکرد سیستمی در آن و معرفی برخی الگوها در این زمینه، چگونگی به کارگیری این رویکرد در تدوین و نوسازی برنامه های درسی در آموزش مهندسی شرح داده شده است. الگوهای معرفی شده در این زمینه نشان می دهند که برنامه ریزان برنامه درسی رشته آموزش مهندسی، در هر یک از زیر سیستم های نظام برنامه درسی از قبیل درونداد، فرایند، برونداد و بازخورد و بازبینی برنامه نیازمند در نظر گرفتن شرایط و عوامل مختلف برای رسیدن به بهترین نتیجه در برنامه درسی تدوین شده هستند. این الگوها در جهت تدوین برنامه های درسی بهتر برای دوره ها و گرایشهای مختلف رشته مهندسی در کشور راهگشا هستند و ایده های مناسبی را برای برنامه ریزان درسی در آموزش مهندسی و تغییر از شیوه سنتی طراحی برنامه درسی به رویکردهایی اثربخش تر فراهم می آورند.