مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
اختلال طیف اتیسم
حوزه های تخصصی:
این عقیده که نقایص انگیزش اجتماعی یک نقش محوری در اختلال طیف اتیسم بازی می کند، به تازگی توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. این امر باعث تغییر مسیر پژوهشی اختلال طیف اتیسم شده است. هدف از این مقاله بررسی نظریه انگیزش اجتماعی و تبیین آن از ابعاد اختلال طیف اتیسم بود. با درک انگیزش اجتماعی و راه های ارتقای آن می توان روش هایی برای بهترشدن تعاملات اجتماعی، ارتباطات و کاهش مشکلات کودکان طیف اتیسم ارایه کرد.
آموزش مثبت نگری بر شفقت به خود و امید به زندگی مادران کودکان اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مثبت نگری بر شفقت به خود و امید به زندگی مادران کودکان اختلال طیف اتیسم سبزوار انجام شد. روش این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_ پس آزمون باگروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دارای فرزند اختلال طیف اتیسم سبزوار در سال تحصیلی 97-1396 بود. بدین منظور تعداد 36 مادر دارای فرزند مبتلا به اتیسم بر حسب شرایط ورود به پژوهش به عنوان نمونه انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش(18نفر) وکنترل (18نفر) جای دهی شدند. پس از انجام پیش آزمون به کمک پرسشنامه های شفقت به خود و پرسشنامه امید به زندگی، گروه آزمایشی ده جلسه (هرهفته یک جلسه) 75دقیقه ای برنامه آموزش مثبت-نگری را دریافت کرد. درحالی که گروه کنترل هیچ برنامه مداخله ای دریافت نکرد. پس از پایان دوره آموزشی از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و داده های به دست آمده با استفاده از روش های آمارتوصیفی (میانگین، انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس چند متغیره) باکمک نرم افزار spss) ویراست 23) تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش مثبت نگری بر شفقت به خود، امید به زندگی و مولفه های آن ها در مادران کودکان اختلال طیف اتیسم سبزوار تاثیر مثبت و معناداری دارد. بنابراین، آموزش مثبت نگری یک برنامه مداخله ای موثر برای کمک به مادران کودکان اختلال طیف اتیسم است.
اتیسم، حکایتی که همچنان باقیست: مروری بر سیر تاریخی اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اتیسم موضوع جدیدی نیست، هر چند در سال های گذشته به دلایل مختلف میزان شیوع آن بسیار پایین به نظر می رسید اما اکنون متخصصان آن را امری نادر نمی دانند. اتیسم شرایطی عصب شناختی است که در مغز ایجاد می شود و شایع ترین نوع، از دسته ای اختلال است که تحت عنوان اختلالات طیف اتیسم شناخته شده اند. این اختلال پیش از 3 سالگی قابل تشخیص است و در تمامی کشورها، گروه های قومی، فرهنگ ها و طبقات اجتماعی و اقتصادی یافت می شود. حکایت اتیسم، با مرور منابع موجود، به بررسی سیر تاریخی این اختلال از آغاز تا کنون می پردازد. در این مقاله، اصطلاحات اولیه، نظریه های منسوخ شده، شخصیت های علمی تلاشگر در حوزه ی اتیسم، وضعیت کنونی و چشم انداز آینده ی آن به اختصار بیان شده است.
مقایسه تاثیر تحلیل رفتارکاربردی و بازی درمانی بر مشکلات رفتاری کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تحلیل رفتارکاربردی و بازی درمانی می توانند روش های موثر برای حل مشکلات رفتاری کودکان اتیستیک باشند. در این بین، مقایسه اثربخشی تحلیل رفتارکاربردی و بازی درمانی موضوعی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش تحلیل رفتارکاربردی و بازی درمانی بر مشکلات رفتاری کودکان اتیسم انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و طرح آن به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از تمامی کودکان پسر مبتلا به اتیسم مراجعه کننده به مراکز روزانه تحت نظارت بهزیستی استان گیلان در دامنه سنی 6 تا 11 بود. حجم نمونه 30 شرکت کننده بود که به صورت تصادفی در سه گروه تحلیل رفتار کاربردی، بازی درمانی وکنترل (10= n ) جای گذاری شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مشکلات رفتاری استفاده شد. در انتها، داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تحلیل گردیدند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که میانگین شاخص های مشکلات رفتاری گروه های آزمایش (تحلیل رفتار کاربردی و بازی درمانی) در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری کاهش پیدا کرده است (01/0> p ). همچنین در مقایسه دو روش درمانی، تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0< p ). نتیجه گیری : با توجه به یافته ها، هر دو روش تحلیل رفتار کاربردی و روش بازی درمانی، به یک اندازه در کاهش مشکلات رفتاری این کودکان موثر بوده اند. در همین راستا، نتایج مطالعه حاضر حاکی از عدم وجود تفاوت مشخص در میزان تاثیرگذاری تحلیل رفتارکاربردی و بازی درمانی بر مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم است.
روش های کاهش اضطراب در کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: اختلال طیف اتیسم نوعی اختلال تحولی عصبی است که با نارسایی در رفتار و تعامل اجتماعی همراه است. کودکان با اختلال طیف اتیسم الگوهای رفتاری، علایق و سرگرمی های محدود دارند. اضطراب یکی از شایع ترین مشکلات کودکان با اختلال طیف اتیسم است که باعث مشکلات قابل توجهی در عملکرد آن ها می شود. بنابراین تشخیص اضطراب و آگاهی از فنون درمانی و مداخله مؤثر برای کاهش و درمان اضطراب در کودکان با اختلال طیف اتیسم برای والدین، معلمان، مربیان و متخصصان کودکان با اختلال طیف اتیسم بسیار مهم و ضروری است. در این مقاله پس از بیان مقدمه ای کوتاه، به تعریف اختلال طیف اتیسم و تعریف اضطراب پرداخته شده و سپس علل و ارزیابی اضطراب و روش های درمان و کاهش اضطراب در کودکان با اختلال طیف اتیسم در ایران ارائه شده و در پایان نتیجه گیری صورت گرفته است. نتیجه گیری: شناسایی اضطراب در کودکان با اختلال طیف اتیسم و برنامه ریزی برای مداخله و فراهم سازی خدمات برای این افراد با چالش همراه است. تجارب بالینی حاکی از آن است که نیاز به روش های درمانی ویژه برای کاهش اضطراب کودکان با اختلال طیف اتیسم ضروری است.
تأثیرتمرینات یکپارچگی حسی حرکتی بر کاهش رفتار کلیشه ای در کودکان مبتلابه اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر تمرینات یکپارچگی حسی حرکتی بر کاهش رفتار کلیشه ای کودکان اختلال طیف اتیسم انجام شد. روش: روش پژوهش تک آزمودنی از نوع طرح A-B با پیگیری بود. نمونه مطالعه شده شامل 4 کودک پسر مبتلابه اختلال طیف اتیسم بود که به روش نمونه گیری غیر تصادفی از نوع هدفمند، انتخاب شدند و طی 21 جلسه تحت درمان یکپارچگی حسی حرکتی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس گارز استفاده شد. داده ها با استفاده از نمودار تحلیل چشمی و آزمون اندازه اثر کوهن تحلیل شد. یافته ها: نتایج نمودارهای چشمی برای متغیر رفتار کلیشه ای و علائم کلی اتیسم، حاکی از تأثیر درمان یکپارچگی حسی حرکتی بر علائم اتیسم کودکان بود. نتایج بررسی تغییرات ایجادشده از طریق اندازه اثر کوهن، حاکی از بالا بودن سطح اندازه اثر درمان یکپارچگی حسی حرکتی در بهبود رفتار کلیشه ای و علائم کلی اتیسم برای هر چهار آزمودنی بود، فقط اندازه اثر یکی از آزمودنی ها در مرحله درمان –پیگیری، متوسط نشان داده شد؛ بنابراین می توان گفت که درمان یکپارچگی حسی حرکتی در بهبود علائم کلی اتیسم و کاهش رفتار کلیشه ای کودکان طیف اتیسم مؤثر است. نتیجه گیری: از نتایج پژوهش حاضر می توان در راستای برنامه ریزی درمانی و مداخلات بالینی به منظور کاهش و درمان علائم اتیسم کودکان استفاده کرد.
مقایسه میزان اثربخشی آموزش مدیریت استرس و ادراک حمایت های اجتماعی به شیوه شناختی رفتاری بر ابعاد کیفیت زندگی مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال طیف اُتیسم نوعی اختلال عصبی رشدی است که با نقص پایدار در تعاملات اجتماعی و ارتباط و همچنین رفتار های تکراری و ویژه مشخص می شود. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی برنامه های مداخله ای مبتنی بر مدیریت استرس و مدیریت ادراک حمایت های اجتماعی به شیوه شناختی-رفتاری برکیفیت زندگی مادران دارای فرزند با اختلال طیف اُتیسم بود. روش پژوهش، آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. نخست، آزمودنی ها بر اساس ملاک های ورود غربال شدند، سپس۳۰ مادر دارای فرزند با اختلال طیف اُتیسم انتخاب شده و پس از همتا شدن، به طور تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه جای گرفتند (۱۰ نفر در هر گروه). مادران در دو گروه مدیریت استرس و مدیریت ادراک حمایت های اجتماعی، ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای تحت مداخله آموزشی قرار گرفتند و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (۱۹۹۶)، در هر سه مرحله برای آزمودنی ها اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر، نشان داد که آموزش مدیریت ادراک حمایت های اجتماعی، مؤلفه روابط اجتماعی (۰۰۱/۰>P)، و آموزش مدیریت استرس، مؤلفه سلامت جسمانیِ کیفیت زندگی (۰۰۱/۰>P)، را در مادران، بیش از سایر مولفه ها، بهبود بخشید. بر اساس یافته ها، پیشنهاد می شود در برنامه های حمایتی سازمان های متولی بهداشت روان در جامعه، در راستای تدوین بسته های آموزشی و اجرای دستورالعمل های مرتبط با توانمندسازی والدین دارای فرزند با اختلال طیف اُتیسم، تدابیری اتخاذ گردد.
مقایسه سبک فرزندپروری والدین کودکان با و بدون اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۵ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۶۰
100-118
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک فرزندپروری والدین کودکان با و بدون اختلال طیف اتیسم انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه والدین کودکان با و بدون اختلال طیف اتیسم شهر شیراز بودند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 99 نفر (49 نفر از آن ها والدین کودکان با اختلال طیف اتیسم و 50 نفر از آن ها والدین کودکان بدون اختلال طیف اتیسم) انتخاب شدند. والدین کودکان با اختلال طیف اتیسم با روش نمونه گیری در دسترس و والدین کودکان بدون اختلال طیف اتیسم با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. از پرسش نامه سبک فرزندپروری والدین رابینسون، ماندلکو، السن و هارت (1995) برای سنجش سبک فرزندپروری والدین استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک فرزندپروری استبدادی والدین کودکان با اختلال طیف اتیسم نسبت به والدین کودکان بدون اختلال طیف اتیسم و سبک فرزندپروری اقتداری والدین کودکان بدون اختلال طیف اتیسم نسبت به والدین کودکان با اختلال طیف اتیسم به طور معنی داری بالاتر است (001/0 ( P< و بین سبک فرزندپروری سهل گیرانه والدین کودکان با و بدون اختلال طیف اتیسم تفاوت معنی داری وجود ندارد(05/0< p ). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده طراحی و اجرای برنامه های آموزش سبک های فرزندپروری برای والدین کودکان با اختلال طیف اتیسم بسیار ضروری است.
بررسی تأثیر قصه گویی بر زبان گفتاری کودکان مبتلا به اوتیسم (طیف خفیف تا متوسط)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اﺧﺘﻼلِ طیفِ اﺗﯿﺴﻢ، ﯾﮑﯽ از مهم ترین اﺧﺘﻼل هایی اﺳﺖ ﮐﻪ بر رﺷﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﮐﻮدﮐﺎن و توانایی های آن ها در تعامل های اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﺑﺮﻗﺮاری ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ دﯾﮕﺮان ﺗﺄﺛﯿﺮ می گذارد. یکی از مشکلات اصلی در مبتلایان به اختلال طیف اتیسم، تأخیر در آغازِ سخن گفتن و یا عدمِ تکاملِ گفتار در این کودکان است. این مقاله، به بررسی تأثیر قصه گویی بر زبان گفتاریِ کودکان طیف خفیف تا متوسطِ اتیسم پرداخته است. به این منظور، 20 کودک 7-4 ساله که اتیسم خفیف تا متوسط داشته و به مرکز نورهدایت مشهد مراجعه کردند، با استفاده از آزمون کارز انتخاب شدند. سپس، آن ها به طور تصادفی در دو گروه 10 نفریِ شاهد و مورد، قرارداده شدند. گروهِ مورد، تحتِ آموزش درک و تولید گفتار از طریق قصه گویی قرار گرفت. تعداد 30 داستان تصویری مناسب سن 7-3 سال انتخاب شد که طی سه ماه و هر روز به مدت نیم ساعت، برای این کودکان بیان شد. مهارت های زبانی کودکان در هر دو گروه در ابتدا و پایانِ بررسی، با استفاده از آزمون رشد زبان ویراست سوم مورد ارزیابی قرار گرفت. داده های پژوهش در مقایسه درون گروهی نشان داد، بهره زبان گفتاری در گروه شاهد در پیش و پس از بررسی اختلاف معناداری با هم ندارند (p=0.066). این در حالی است که این اختلاف در گروه مورد معنادار بود (p=0.004). همچنین با مقایسه بین گروهی معلوم شد اختلاف بهره زبان گفتاری کودکان گروه های مورد و کنترل بعد از پایان مطالعه و فرآیند قصه گویی معنا دار است (p=0.030). یافته های پژوهش، نمایانگر تأثیر ﻗﺼﻪ گویی در افزایش مهارت های زبان گفتاری کودکان دارای اتیسم (طیف خفیف تا متوسط) است.
اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی - رفتاری بر رفتارهای چالشی کودکان اتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
169 - 185
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر رفتارهای چالشی کودکان اتیسم با عملکرد بالا انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کودکان پسر 8 تا 12 ساله اتیسم مراکز درمانی شهر اراک در سال 1397 تشکیل دادند. در این پژوهش 16 کودک پسر اتیسم با عملکرد بالا با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس بر اساس پرسشنامه سنجش دامنه طیف اتیسم به عنوان حجم نمونه انتخاب و در دوگروه آزمایش (8 نفر) و کنترل (8 نفر) به شیوه تصادفی گمارش شدند. از مقیاس تجدید نظر شده رفتارهای چالشی بودفیش، سیمونز، پارکر و لوییز (2000)، برای ارزیابی رفتارهای چالشی استفاده شد. گروه آزمایش در 10 جلسه 45 دقیقه ای در طول یک ماه بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری را دریافت کردند در حالی که گروه کنترل چنین مداخله ای را دریافت نکردند. در پایان مجددا هر دو گروه مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد که بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری سبب کاهش رفتارهای چالشی کودکان اتیسم با عملکرد بالا می شود. از این رو می توان از بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری به عنوان یک روش مداخله ای موثر در حوزه اختلال طیف اتیسم سود جست.
بررسی پیوستگی در گفتمان روایتی کودکانِ تک زبانه فارسی زبانِ مبتلا به اختلالِ طیفِ اُتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
291 - 324
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی توانایی کودکان تک زبانه فارسی زبان مبتلا به اختلالِ طیفِ اُتیسم در روایت داستان پیوسته است. به این منظور، 18 کودک پسر تک زبانه فارسی زبان مبتلا به اختلال طیفِ اُتیسم با عملکرد بالا (با میانگین سنی 8 سال و 2 ماه) و 18 کودک پسر دارای رشد زبانی طبیعی (با میانگین سنی 7 سال و 3 ماه) که برحسب توانایی های شناختی و زبانی با یکدیگر همتا شده بودند، با یکدیگر مورد مقایسه قرار گرفتند. دو گروه با استفاده از داستان مصور «قورباغه! کجائی؟» ترغیب به روایت داستان شدند. پیوستگی داستان برحسب طول داستان، تنوع واژه های موجود در داستان، جملات علّی و شبکه علّی مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که بین دو گروه از نظر طول داستان و تنوع واژه های موجود در داستان و همچنین، ازنظر جملات علّی با نشان گذاری آشکار تفاوت آماری معنی داری وجود ندارد p<0/05)). نتایج پژوهش نشان داد که داستان های روایت شده توسط کودکان مبتلا به اختلالِ طیفِ اُتیسم ازنظر پیوندهای علّی ضعیف تر و از پیوستگی کمتری برخوردار بودند. باوجود این، این تفاوت ازنظر آماری معنی دار نبود. در نهایت، می توان نتیجه گرفت که انگاره شبکه علّی راهی دیگر برای بررسی پیوستگی داستان از طریق بررسی نحوه ارتباط اطلاعات در سطحی عمیق تر فراهم می کند.
اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر مؤلفه های تاب آوری برمیزان تاب آوری مادران و مهارت های ارتباطی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
57 - 74
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مؤلفه های تاب آوری بر میزان تاب آوری مادران و بهبود مهارت های ارتباطی فرزندان اتیسم آنان انجام گرفت. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال اتیسم بود که در سال 1397 به یکی از مراکز مشاوره واقع در شهر تهران مراجعه کرده بودند که 30 نفر از آنها با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و با انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش مداخله آموزش مؤلفه های تاب آوری را طی 3 ماه در 12 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. این در حالی بود که گروه کنترل در طول انجام پژوهش آموزشی دریافت نکردند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون و مقیاس نمره گذاری اتیسم گیلیام (گارز) بود. تحلیل داده ها به روش تحلیل کواریانس چند متغیره از نوع اندازه گیری های مکرر بود. نتایج نشان داد که آموزش مؤلفه های تاب آوری بر میزان تاب آوری مادران و مهارت های ارتباطی فرزندان اتیسم آن ها تأثیر معناداری داشته است. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش مؤلفه های تاب آوری می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت افزایش تاب آوری مادران و بهبود مهارت های ارتباطی فرزندان اتیسم آن ها مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی بازی درمانی بر برقراری ارتباط کودکان دارای اختلال طیف اتیسم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدفاین پژوهش بررسی اثربخشی بازی درمانی بر برقراری ارتباط کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم بود. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کودکان 6 تا11 ساله دارای اختلال طیف اتیسم در مدرسه غیرانتفاعی آئین مهرورزی بودند. نمونه مورد مطالعه شامل 24 کودک بود که به طور در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. گروه آزمایش طی 10جلسه به مدت 2 ماه و هر جلسه حدود45 دقیقه تحت روش مداخله ای بازی درمانی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تشخیصی گیلیام یا گارز (1995) جمع آوری شد. اعتبار پرسشنامه در گروه نمونه از طریق آلفای کرونباخ 792/0 به دست آمد. یافته ها: نتایج به دست آمده با استفاده از مدل آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد با توجه به کاهش میانگین نمرات گروه آزمایش در پس آزمون، نسبت به گروه کنترل، بازی درمانی به طور معناداری بر برقراری ارتباط کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم موثر بوده است. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که بازی درمانی به عنوان یک روش موثر می تواند موجب بهبود برقراری ارتباط کودکان دارای اختلال اتیسم شود.
اثربخشی داستان های اجتماعی با روش الگودهی ویدئویی بر مهارت های ارتباطی کودکان با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اُتیسم، اختلال عصبی تحولی است که با نقص در تعاملات اجتماعی و ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای شناخته می شود. افزایش نرخ شیوع این اختلال، لزوم پژوهش در مورد ویژگی ها و روش های درمانی را بیشتر کرده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر داستان های اجتماعی با روش الگودهی ویدئویی بر مهارت های ارتباطی کودکان با اختلال طیف اُتیسم انجام شد. روش: ای ن پژوه ش از ن وع شبه آزمایش ی ب ا ط رح پیش آزم ون - پس آزم ون و گ روه گواه ب ود. جامعه آماری مطالعه حاضر، شامل تمام دانش آموزان پسر با اختلال طیف اُتیسم 7 تا 14 ساله شهر رشت در سال 1398 بود و 20 نفر از افراد داوطلب واجد شرایط که به تصادف به دو گروه آزمایش و گواه (در هر گروه 10 نفر) اختصاص یافتند درحکم نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه نیم رخ مهارت های اجتماعی کودکان با اختلال طیف اُتیسم (2007) استفاده شد. در این پژوهش، برنامه اجرایی، ترکیبی از داستان های اجتماعی و الگودهی ویدئویی بود که توسط پژوهشگر تألیف و به مدت 12 جلسه به صورت مجازی برای کودکان با اختلال طیف اُتیسم گروه آزمایش اجرا شد. یافته ها: برای تحلیل داده های پژوهش از تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون t استفاده شد. تحلیل داده های پژوهش نشان داد داستان های اجتماعی با روش الگودهی ویدئویی بر بهبود مهارت های ارتباطی (مؤلفه مشارکت اجتماعی) تأثیرگذار است (05/0> p). نتیجه گیری: بنا به یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت داستان های اجتماعی با روش الگودهی ویدئویی روشی مناسب برای آموزش مهارت های ارتباطی به صورت مجازی و توسط والد است.
طراحی فضاهای یادگیری برای کودکان با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود اینکه مشکلات و کم توانی های ناشی از اختلال طیف اتیسم، همراه همیشگی کودکان با اختلال طیف اتیسم است می توان با مداخله های درمانی زودهنگام، زمینه لازم جهت توانمندسازی این کودکان را فراهم ساخت. اما نکته ای که نباید از آن غافل شد این است که محیط های معمول یادگیری براساس نیازها و خلق و خوی کودکان با اختلال طیف اتیسم طراحی نشده اند و معمارانی که وظیفه طراحی فضاهای یادگیری برای این کودکان را برعهده دارند نسبت به مشکلات حسی آنها اطلاعات اندکی دارند، بنابراین قادر به طراحی فضاهای یادگیری برای آنها نیستند. در نتیجه، هدف از پژوهش حاضر، مرور مطالعات صورت گرفته در جهت ارائه راهکارهایی برای طراحی فضاهای یادگیری مخصوص کودکان با اختلال طیف اتیسم بود. باتوجه به اهمیت رعایت مناسب سازی فضاهای یادگیری برای کودکان با اختلال طیف اتیسم، براساس «قانون حمایت از حقوق معلولان»، رهنمودهایی توسط مطالعات مختلف پیشنهاد شده است و رعایت اصولی ضرورت دارد. پژوهش حاضر نشان می ده د م طالعات صورت گرفته بر رعایت موارد زیر در طراحی ف ضاهای یادگیری م ناسب تأکید کرده اند: 1) ساختار فضایی قابل درک و سازمان یافته، 2) تأمین ترکیبی از فضاهای کوچک و بزرگ، 3) پیش بینی پذیری، 4) کنترل بیشتر کودک بر محیط، 5) درک منظور هر فضا، 6) مسیریابی، و 7) طراحی برای تعامل اجتماعی. باتوجه به کاستی هایی که در این زمینه در ایران به چشم می خورد لزوم از میان برداشتن کاستی ها و رعایت اصول طراحی فضاهای یادگیری برای کودکان با اختلال طیف اتیسم، بیش از پیش احساس می شود.
واکاوی نگرش اولیا نسبت به ازدواج فرزندان دارای اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم آبان ۱۳۹۹ شماره ۸ (پیاپی ۵۳)
123-130
حوزه های تخصصی:
مشکلات مربوط به بزرگسالان دارای اتیسم، به ویژه ازدواج آنان، یکی از مشکلات چالش برانگیز خانواده ها است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر، واکاوی دیدگاه و نگرش والدین نسبت به ازدواج فرزندان دختر و پسر دارای اختلال اتیسم بود. در این مطالعه اکتشافی و توصیفی، نگرش 100 نفر از اولیای دارای فرزند اتیسم بالای 15 سال شهر تهران با روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان دادند ، فقط 10در صد والدین نسبت به ازدواج دختران و پسران دارای اتیسم، نگرش مثبت ابراز کردند. افراد مورد مطالعه با آموزش دادن خانواده ها برای ازدواج و زندگی مشترک فرزند دارای اتیسم شان با حمایت سازمان ها و انجمن های مربوط موافق بودند. درحالی که تنها 10 درصد اولیا معتقد بودند که افراد دارای اتیسم، اصولاً فاقد تمایلات جنسی هستند، 55 درصد آنان با مصرف دارو برای مهار تمایلات جنسی افراد دارای اتیسم مخالف بودند. از سوی دیگر 96 در صد اولیا بر این باور بودند که برای مهار تمایلات جنسی افراد دارای اتیسم باید از فعالیت های ورزشی استفاده کرد. 90 درصد اولیا معتقد بودند که افراد دارای اتیسم، باید با هم ازدواج کنند. با توجه به نتایج این پژوهش، با وجود مشکلات متعدد در حوزه اختلال طیف اتیسم که اصلی ترین آن فقدان مهارت های ارتباطی است، نیمی از خانواده ها مخالف ازدواج افراد طیف اتیسم بودند، اما دیدگاهشان این بود که با فراهم شدن شرایط ازدواج و حمایت سازمان های دولتی و مردم نهاد، آنها می توانند با افراد دیگر ازدواج کنند. اصلاح نگرش والدین و خود افراد دارای اتیسم و اقشار گوناگون جامعه، مهم ترین گامی است که کارشناسان و مشاوران و برنامه ریزان باید بردارند .
نقش میزان استفاده از وسایل دیجیتال در پیش بینی مشکلات خواب و تغذیهِ خردسالان با علائم اختلال طیف اُتیسم زیر سه سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: دسترسی خردسالان به وسایل دیجیتال در سال های اخیر افزایش چشمگیری داشته است. افراد با اختلال طیف اُتیسم به دلیل علائق محدود و تکراری بیشتر از این وسایل استفاده می کنند. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین میزان استفاده از وسایل دیجیتال با مشکلات تغذیه و خواب خردسالان با علائم اختلال طیف اُتیسم انجام شد. روش: مطالعه حاضر از نوع مقطعی بود. 45 خردسال بین 16 الی 36 ماه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از چک لیست سبک زندگی، چک لیست ویرایش شده اُتیسم در کودکان نوپا (M-CHAT)، مقیاس درجه بندی اُتیسم گیلیام (GARS-2) و پرسشنامه مشکلات غذا خوردن (FPI) جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان استفاده شد. یافته ها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که میزان استفاده خردسالان از وسایل دیجیتال رابطه معنی داری با دیرخوابیدن (p <05، r=0/30)، علائق محدود غذایی (p <05، r=0/31)، رضایت مادر از غذاخوردن کودک (p <05، r=0/32) و نمره کل مشکلات تغذیه (p <05، r=0/31) در خردسالان دارد و به ترتیب 09/0، 11/0، 10/0 و 13/0 درصد از تغییرات مربوط به متغیرهای بالا را به طور معنی داری تبیین می کند. نتیجه گیری: استفاده بیشتر کودکان با علائم اختلال طیف اُتیسم از وسایل دیجیتال با تشدید مشکل دیر خوابیدن و تنوع غذایی محدود، نارضایتی مادر از رفتار تغذیه ای کودک و به طورکلی مشکلات تغذیه همراه است. ارائه مداخلات با هدف مدیریت استفاده خردسالان با علائم اختلال طیف اُتیسم از وسایل دیجیتال ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی ریباندتراپی بر رشد حرکتی و عادت های خواب کودکان با اختلال طیف اتیسم (مطالعه تک موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی ریباندتراپی بر رشد حرکتی و عادت های خواب کودکان با اختلال طیف اتیسم انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک طرح آزمایشی تک موردی از نوع طرح خط پایه چندگانه با آزمودنی های متفاوت است که 10 هفته روی دو کودک با اختلال طیف اتیسم با پیگیری دو هفته ای اجرا شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان با اختلال طیف اتیسم شهر اهواز بود. از بین آنها دو کودک با اختلال طیف اتیسم به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده شامل پرسشنامه عادت های خواب کودکان و آزمون لینکلن اوزرتسکی بود. داده ها با استفاده از روش های ترسیم دیداری، درصد بهبودی و اندازه اثر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: ریباندتراپی به طور معنا داری موجب افزایش رشد حرکتی و کاهش مشکلات خواب در مرحله پس از درمان و پیگیری شد، به طوری که درصد بهبودی برای کودک اول و دوم در رشد حرکتی به ترتیب 79 و 63 درصد و در مشکلات خواب 85 و 66 درصد به دست آمد. نتیجه گیری: در این پژوهش تغییرات معناداری در دو کودک با اختلال طیف اتیسم ایجاد شد و دستاوردهای درمانی در دوره پیگیری حفظ شد.
تأثیر یک دوره تمرین منتخب روی سطح سخت و نرم بر تعادل ایستا در کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رفتار حرکتی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
55 - 80
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر یک دوره تمرین منتخب روی سطح نرم و سخت بر تعادل ایستا در کودکان با اختلال طیف اتیسم انجام شد. بیست کودک با اختلال طیف اتیسم (سن 81/2 ± 5/7 سال) به صورت دردسترس از میان کودکان با اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به مرکز اتیسم اردیبهشت اصفهان انتخاب شدند. سپس از نظر سن، جنس، قد، وزن و شاخص اتیسم همتا شدند و در دو گروه ده نفری تمرین روی سطح نرم و تمرین روی سطح سخت تقسیم شدند. آن ها به مدت 24 جلسه (سه بار در هفته) در یک دوره تمرینات منتخب تعادلی شرکت کردند . تعادل ایستای این کودکان در پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از جابه جایی مرکز فشار در جهت قدامی-خلفی و داخلی-جانبی در هنگام ایستادن روی دستگاه فوت اسکن در مدت زمان 18 ثانیه ارزیابی شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس مختلط 2 × 2 استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو گروه پس از این مداخله بهبود معناداری را در وضعیت تعادل ایستا با چشم باز نشان دادند، اما تعادل ایستا با حالت های چشم باز و چشم بسته در دو گروه تمرین روی سطح نرم و سطح سخت در هر دو مؤلفه تعادل تفاوت معناداری با یکدیگر نداشت؛ بنابراین باید گفت تمرین در سطوح مختلف از نظر میزان پایداری با تقویت سیستم حس عمقی موجب بهبود تعادل کودکان با اختلال طیف اتیسم می شود.
مقایسه الکتروآنسفالوگرافی کمٌی ارتباطات عصبی در کودکان 6 تا 13 ساله دارای اختلال طیف اتیسم و کودکان طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شواهد حاصل از مطالعات عصب شناختی نشان می دهد که علائم اصلی اختلال طیف اتیسم نظیر نقص در برقراری ارتباط اجتماعی، گفتار، رفتارهای تکراری و غیره با نابهنجاری ارتباطات عصبی در ارتباط است. تاکنون مطالعات زیادی در خصوص چگونگی ارتباطات عصبی گروه دارای اختلال طیف اتیسم با روش های مختلف صورت گرفته است. در این میان، الکتروآنسفالوگرافی یک ابزار کارا و غیرتهاجمی است که فعالیت الکتریکی مغز را ثبت می کند و کمک می کند تا بتوان اطلاعاتی از ساختار ارتباطات عصبی و کارکردهای شناختی به دست آورد. از این رو، در این پژوهش سعی بر این است تا با استفاده از شاخص کوهرنس در الگوهای الکتروآنسفالوگرافی کمٌی، به مقایسه چگونگی عملکرد ارتباطات عصبی کودکان دارای اختلال طیف اتیسم و کودکان طبیعی پرداخته شود. پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مقایسه ای می باشد. جامعه آماری پژوهش تمامی کودکان 6 تا 13 ساله مبتلا به اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به کلینیک مهراز اندیشه واقع در شهر شیراز بودند. از این میان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 15 کودک(4 دختر و 11 پسر) دارای اختلال طیف اتیسم انتخاب شدند و با 15 کودک طبیعی که بر اساس جنسیت و سن تقویمی با گروه آزمایش همتا شدند مورد مقایسه قرار گرفتند. داده های به دست آمده از الکتروآنسفالوگرافی کمٌی نشان می دهد که تفاوت معناداری میان ارتباطات عصبی (میان نیمکره ای) بین دو گروه وجود دارد. بدین صورت که کوهرنس امواج دلتا(05/0 p< ) و تتا(05/0 p< ) در ناحیه پیش پیشانی، تتا(05/0 p< ) و آلفا(05/0 p< ) در ناحیه مرکزی، تتا(001/0 p< )، آلفا(001/0 p< ) و بتا(001/0 p< ) در ناحیه پس سری و در نهایت دلتا(001/0 p< )، تتا(001/0 p< ) و آلفا(05/0 p< ) در ناحیه گیجگاهی مبتلایان به اختلال طیف اتیسم بیشتر بود. نتایج کمٌی به دست آمده از پژوهش حاضر حاکی از وجود نقص در ارتباطات عصبی کودکان دارای اتیسم است و فرضیه وجود نابهنجاری در ارتباطات عصبی آنها را تایید می کند . بنابراین، با تکیه بر این یافته ها می توان از الگوی ارتباطات شبکه ای در مغز به عنوان شاخصی مناسب در بررسی و شناخت اختلال طیف اتیسم استفاده کرد و با ایجاد تغییر در الگوی امواج مغزی به پیشرفت مداخلات بالینی برای این گروه و درمان آن ها کمک کرد.