مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
نشانگان داون
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از موارد مهم و مورد توجه در کودکان، توانایی و یا ناتوانی در انجام فعالیتهای حرکتی است که در رشد عملکردهای شناختی و رفتارهای اجتماعی کودک تأثیر میگذارد. هدف این مطالعه بررسی تأثیر فعالیتهای حرکتی درشت بر فرایند توجه (توجه پایدار، تغییر توجه) دانشآموزان پسر نشانگان داون ۸ تا ۱۲ ساله میباشد. روش بررسی: در این مطالعه مداخلهای و تجربی، 26 دانشآموز مبتلا به نشانگان داون بهصورت هدفمند از 4 مدرسه کودکان استثنایی شهید بهشتی، احیا، پیدایش و پیروزی انتخاب شده و با آزمونهای توجه (توجه پایدار و تغییر توجه) و مقیاس رشدی ازرتسکی مورد ارزیابی اولیه قرار گرفتند. سپس نمونهها بهصورت تصادفیتعادلی به دو گروه مداخله (13 نفر) و کنترل (13 نفر) تخصیص یافتند. برای گروه مداخله، مداخلات با تأکید بر فعالیتهای حرکتی درشت به مدت 8 هفته (هفتهای 2 بار) انجام گرفت. بعد از اتمام مداخلات، دو گروه مجدداً تحت ارزیابی قرار گرفته و دادههای حاصل با استفاده از آزمون تی زوجی و تی مستقل مورد تجزیهوتحلیل آماری قرار گرفت. یافتهها: مقایسه نمرات آزمونهای توجه قبل و بعد از مداخله در گروه کنترل (توجه پایدار 654/0=P و تغییر توجه 163/0=P) و مقیاس رشدی ازرتسکی، حاکی از عدم اختلاف معنادار بود، اما در گروه مداخله تأثیر معنادار مداخلات دیده شد (00۱/0>P). همچنین در نمره مربوط به کاهش انقطاع از تکلیف، بین میانگین سطح نمرات هر دو گروه مداخله (00۱/0>P) و کنترل (00۱/0>P) اختلاف معناداری وجود داشت. نتیجهگیری: تقویت فعالیتهای حرکتی درشت بر فرایند توجه (توجه پایدار و تغییر توجه) دانشآموزان نشانگان داون بهطور معناداری مؤثر است.
تأثیر مداخلات بههنگام روانشناختی و آموزشی خانواده محور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخلات بههنگام روانشناختی و آموزشی خانواده محور بر رشد حرکتی کودکان با نشانگان داون زیر 5 سال در شهر اصفهان انجام گرفت. روش بررسی: در این پژوهش تجربی و مداخلهای، والدین 36 کودک مبتلا به نشانگان داون که بهصورت تصادفی ساده انتخاب و بهطور تصادفی تعادلی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند، با استفاده از مدل مشاورهای «هورن بی» تحت مداخلات روانشناختی و با حضور در جلسات آموزشی تحت مداخلات آموزشی قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از نماگر رشد حرکتی ویندرز و مقیاس رشد روانی- حرکتی گزل استفاده شد. دادههای حاصل از پژوهش با استفاده از روشهای آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: با تحلیل دادههای بهدست آمده مشخص شد که عملکرد کلی فرزندان با نشانگان داون زیر ۵ سال، بین دو گروه مداخله و کنترل در مقیاسهای رشد و تحول حرکتی، هم در زمینه رشد روانی- حرکتی و هم در زمینه مهارتهای حرکتی درشت، تفاوت معناداری دارد (001/0> p). نتیجه گیری: مداخلات بههنگام روانشناختی و آموزشی خانواده محور در والدین کودکان مبتلا به نشانگان داون، موجب افزایش رشد روانی – حرکتی و مهارتهای حرکتی درشت فرزندان آنها میشود.
تاثیر درمان یکپارچگی حسی بر مهارت های حرکتی درشت و ظریف کودکان 5 تا 7 ساله با نشانگان داون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" هدف: کودکان مبتلا به نشانگان داون دچار کژکاری در پردازش و یکپارچگی حسی هستند که می تواند موجب تاخیر در رشد مهارت های حرکتی درشت و ظریف آنها شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر درمان یکپارچگی حسی بر مهارت های حرکتی درشت و ظریف کودکان 5 تا 7 ساله مبتلا به نشانگان داون بود.
روش بررسی: شرکت کنندگان در این مطالعه تجربی شامل 60 کودک 7-5 ساله با نشانگان داون بودند که به صورت تصادفی از چند مرکز توانبخشی شهر تهران انتخاب و با انتصاب تصادفی ساده در گروه های مداخله و کنترل قرارگرفتند. مقیاس های رشد حرکتی پی بادی به عنوان پیش آزمون و پس آزمون برای ارزیابی مهارتهای حرکتی درشت و ظریف به کار گرفته شد. داده های حاصل با استفاده از آزمون های آماری از جمله آزمون لون، آزمون تی مستقل و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون حرکات درشت شرکت کنندگان در گروه های مداخله و کنترل از لحاظ آماری تفاوت معناداری وجود داشت . در حرکات ظریف این تفاوت فقط در گروه مداخله معنادار بود و در گروه مقایسه تفاوت معناداری مشاهده نشد . همچنین بین میانگین اختلاف نمرات پیش آزمون و پس آزمون شرکت کنندگان در گروه های مداخله و کنترل در حرکات درشت و ظریف تفاوت معناداری وجود داشت.
نتیجه گیری: یافته های حاصل نشان می دهد که درمان یکپارچگی حسی موجب بهبود مهارت های حرکتی درشت و ظریف کودکان 5 تا 7 ساله با نشانگان داون می شود. پیشنهاد می شود که این رویکرد درمانی با التفات به نیازهای این کودکان در برنامه های توانبخشی آنها گنجانده شود.
"
بررسی پدیده استیگما (داغ اجتماعی) در مادران دارای فرزند با نشانگان داون در شهر اصفهان: رویکردی روانی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استیگما (داغ اجتماعی) فرایندی روانی ـ اجتماعی است که از برچسب زدن آغاز می گردد و به طرد و انزوای اجتماعی منتهی می شود. دو نوع استیگمای خود و وابستگان وجود دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی استیگمای درونی شده در مادران دارای فرزند با نشانگان داون می باشد دو سؤال پژوهش عبارتند از: آیا استیگمای درونی شده در مادران دارای فرزند با نشانگان داون وجود دارد؟ و عوامل پیش بینی کننده میزان استیگما در این افراد چیست؟ روش پژوهش توصیفی و از نوع زمینه یابی بود. بدین منظور از بین مادران دارای فرزند با نشانگان داون تحت پوشش بهزیستی استان اصفهان تعداد 74 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته دارای پایایی و اعتبار مناسب بود. داده ها با استفاده از روش های آماری t تک نمونه ای و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که استیگمای درونی شده در مادران دارای فرزند با نشانگان داون وجود داشته و سن مادر مهم ترین پیش بینی کننده میزان استیگما در آنان است. هم چنین مادران با سطوح تحصیلی مختلف دارای فرزندان دختر و پسر (در دامنه سنی کودکی تا جوانی) مبتلا به نشانگان داون، استیگمای درونی شده را تجربه می کنند.
تمرینات مقاومتی پیشرونده برای نوجوانان دارای نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش ، آزمایشی کنترل شده با گروه بندی تصادفی و پنهان و ارزیاب های مستقل بود. شرکت کنندگان شامل 23 نوجوان دارای نشانگان داون (17 پسر، 6 دختر، میانگین سن 6/1+5/15 سال) که به طور تصادفی در دو گروه آزمون (11= n ) و گروه کنترل (12= n ) قرار گرفتند. برنامه تمرینات مقاومتی پیشرونده، از 6 تمرین با وزنه تشکیل شده بود، که 2 بار در هفته و برای مدت 10 هفته انجام شد. شرکت کنندگان 3 ست (دوره) با 12 تکرار از هر تمرین را انجام می دادند و یا تا زمانی که آنها به خستگی می رسیدند. گروه کنترل هم فعالیت های عادی خود را انجام می دادند . نتایج اندازه گیری نشان داد در ابتدا و بلافاصله بعد از پژوهش، قدرت عضلانی (یک تکرار بیشینه)، زمان آزمون پله و تکلیف چیدن قفسه ها ( GST ) اندازه گیری شد. یافته های پژوهش نشان داد به میزان نتیجه می توان گفت قدرت عضلانی اندام های تحتانی گروه آزمون در مقایسه با گروه کنترل بهبود یافته بود. اما هیچ تفاوت معناداری بین گروه ها از نظر قدرت عضلانی اندام های فوقانی یا عملکرد جسمی وجود نداشت. تمرینات مقاومتی پیشرونده، ورزشی ایمن و قابل اجرا است که می تواند قدرت عضلانی اندام های تحتانی را در نوجوانان دارای نشانگان داون بهبود ببخشد.
تأثیر تمرینات ورزشی بر روی توانایی های حرکتی و شناختی سه کودک دارای نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر یک برنامه ی ورزشی مشترک (مربی و خانواده) بر بهبود توانایی های حرکتی و شناختی به ویژه زمان واکنش و حافظه ی کاری در سه کودک دارای نشانگان داون انجام شد. به همین منظور، برنامه تمرین های ورزشی مشترک بر روی سه کودک با نشانگان داون مورد استفاده قرار گرفت که شامل دو پسر (نفرنخست، با سن تقویمی 3/10 سال و سن عقلی 7/4 سال؛ نفردوم، با سن تقویمی 6/14 سال و سن عقلی زیر 4 سال) و یک دختر (با سن تقویمی 0/14 سال و سن عقلی زیر 4 سال) بود. پس از دوره های تمرینی نمره های حرکات درشت بهبود یافت و در ارزیابی شاخص های زمان واکنش نیز بهبودی قابل ملاحظه ای مشاهده شد. تعاملات نزدیکی بین حوزه های حرکتی و شناختی در افراد فاقد پیشرفت های طبیعی وجود دارد. بنابراین، برنامه ریزی برنامه های مداخله ای بر مبنای مشارکت همزمان کودکان و والدین با هدف ترویج سبک زندگی فعال در افراد بانشانگان داون مورد نیاز است.
تاثیر دو نوع برنامه ورزشی بر ترکیب بدنی نوجوانان دارای نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: هدف از این پژوهش بررسی اثرات 12 هفته تمرینات هوازی و مقاومتی بر ترکیب بدنی نوجوانان دارای نشانگان داون بود.
روش: به این منظور در پژوهشی نیمه تجربی 41 نوجوان دارای نشانگان داون و با میانگین سنی 7/2±5/15 سال، به 3 گروه تمرینات هوازی (16ATG; n=)، گروه تمرینات مقاومتی (15RTG; n=) و گروه کنترل (10CG; n=) تقسیم شدند. تمرینات هوازی با شدت 70-50 درصد ضربان قلب ذخیره و 3 بار در هفته و تمرینات مقاومتی هم با شدت 12 تکرار بیشینه و 2 بار در هفته انجام شد. هر دو نوع تمرینات به مدت 12 هفته ادامه یافتند. درصد چربی بدن با استفاده از روش پلتیسموگرافی و تجهیزات بادپاد ارزیابی گردید. دور کمر، وزن و قد نیز اندازه گیری شد، همچنین برای مقایسه متغیرهای پیش و پس از مرحله مداخله از آزمون تی همبسته استفاده شد.
یافته ها: درصد چربی بدن در دو گروهی که در تمرینات شرکت کرده بودند، تغییر معناداری نداشت. با این وجود، گروه کنترل افزایش معناداری را در این متغیر نشان داد (2/7±3/31 در مقابل 9/7±5/34). از سوی دیگر نمایه توده بدنی و دور کمر به طور معناداری در گروه هوازی کاهش یافت (7/9±2/86 و 1/11±3/87 WC:؛ 2/4±5/26 و 4/4±5/27 BMI:)، درحالی که گروه مقاومتی و گروه کنترل تفاوت معناداری را در این متغیرها نشان ندادند. تمرینات هوازی و مقاومتی باعث حفظ سطوح چربی بدن شدند.
نتیجه گیری: تمرینات هوازی به طور معناداری نمایه توده بدنی و اندازه محیط دور کمر را کاهش دادند. درصد چربی افرادی که در تمرینات حضور نداشتند، افزایش یافت.
تاثیر تمرین های مقاومتی در نیمرخ هورمونی و ایمونوگلوبین بزاق بزرگسالان دارای نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی اثرات تمرین های مقاومتی در سطوح ایمونوگلوبین A بزاق و نیمرخ هورمونی بزرگسالان کم تحرک با نشانگان داون طراحی شده بود.
روش: درمجموع 40مرد بزرگسال دارای نشانگان داون از طریق گروه های مختلفی که به افراد با کم توانی ذهنی کمک می کردند، به کارگرفته شدند. همه شرکت کنندگان تاییدیه پزشکی را برای شرکت در فعالیت های بدنی کسب کردند. به صورت تصادفی 24نفر از بزرگسالان انتخاب شده و شروع به انجام تمرین های مقاومتی در یک چرخه 16ایستگاهی به مدت 12هفته با 3روز در هفته کردند. شدت تمرین ها براساس عملکرد آزمون 8 تکرار بیشینه برای هر تمرین بود. گروه گواه نیز شامل 16 بزرگسال دارای نشانگان داون بود که از لحاظ سن، جنسیت و نمایه توده بدنی، همسان سازی شده بودند. سطوح کورتیزول، تستوسترون و ایمونوگلوبین A بزاق توسط روش الایزا اندازه گیری شد. عملکرد وظایف کاری هم با استفاده از آزمون چیدن مکرر جعبه های سنگین مورد ارزیابی قرارگرفت.
یافته ها: تمرین های مقاومتی به طور معناداری غلظت ایمونوگلوبین A بزاق (94/0d=؛ 0120/0P=) و سطوح تستوسترون (57/1d=؛ 0088/0P=) را در گروه تجربی افزایش داده بود. افزون براین، عملکرد وظایف کاری نیز بهبودیافته بود، درحالی که هیچ تغییری در گروه گواه که ورزش نکرده بودند، مشاهده نشد.
نتیجه گیری: نتیجه این که، یک پروتکل تمرین های مقاومتی کوتاه مدت، پاسخ های ایمنی مخاطی و همچنین سطوح تستوسترون بزاق را در بزرگسالان کم تحرک دارای نشانگان داون بهبود داده است
مقایسه عملکرد عصب روان شناختی بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون با و بدون بیماری آلزایمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه عملکرد عصب روانشناختی بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون با و بدون بیماری آلزایمر بود. روش پژوهش از نوع توصیفی بود. جامعه مورد پژوهش شامل بزرگسالان مبتلا به نشانگان داون که در مرکز معلولین و کم توانان ذهنی شهر تهران به صورت تمام وقت نگهداری می شدند و یا نیمه وقت مشغول فعالیت های توان بخشی بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 16 نفر از بزرگسالان مبتلا به نشانگان داون بدون بیماری آلزایمر و تعداد 16 نفر از بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون با بیماری آلزایمر از طریق پرسشنامه زوال عقل برای افراد با ناتوانی ذهنی، انتخاب شدند و سپس برای مقایسه ی عملکرد عصب روانشناختی آن ها از آزمون های بندر -گشتالت و چهارمین مقیاس وکسلر کودکان و به منظور بررسی سوالات و تعمیم نتایج به دست آمده از گروه نمونه به جامعه ی پژوهش، از t دو گروه مستقل استفاده شد. نتایج به دست آمده از اجرای آزمون بندر گشتالت نشان داد بین دو گروه بدون بیماری آلزایمر و با آلزایمر در فراوانی خطاها، تفاوت معنی داری ازنظر آماری وجود دارد و فراوانی خطاها در گروه با آلزایمر بیشتر است. نتایج به دست آمده از اجرای مقیاس وکسلر نشان داد بین دو گروه در عامل توانایی عمومی، چیرگی شناختی، مقیاس فهم کلامی، استدلال ادراکی، حافظه ی فعال و سرعت پردازش تفاوت معنی داری وجود نداشت. لازم به ذکر است بین دو گروه در خرده آزمون ها تفاوت معنی دار وجود داشت، افراد در گروه بدون بیماری آلزایمر در مقایسه با گروه با آلزایمر از عملکرد بهتری برخوردار هستند. نتایج پژوهش حاضر همانند تحقیقات گذشته گویای تفاوت در برخی زمینه ها میان این دو گروه است.
علائم رفتاری و روان شناختی بیماری آلزایمر در بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون: یک مطالعه مقایسه ای
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بیماری آلزایمر، یکی از شایع ترین بیماری ها در بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون به شمار می رود. این بیماری همراه با مشکلات رفتاری و حالات روان شناختی متعددی است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه علائم رفتاری و روان شناختی بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون در دو گروه بدون بیماری آلزایمر و با بیماری آلزایمر انجام شد. روش: روش پژوهش، توصیفی از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه موردپژوهش تمامی بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون بودند که در مراکز معلولین و کم توانان ذهنی شهر تهران در سال 94 به صورت تمام وقت نگهداری می شدند و یا به صورت نیمه وقت مشغول فعالیت های توان بخشی بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 35 نفر از بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون بدون بیماری آلزایمر و 24 نفر از بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون با بیماری آلزایمر انتخاب شدند و مورد مقایسه قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسشنامه غربالگری زوال عقل برای افراد با ناتوانی های ذهنی بود که در سال 2007 توسط شومیترو ساخته شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از شاخص های آماری چون میانگین، انحراف معیار و تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش، به طورکلی تفاوت معناداری را ازلحاظ علائم رفتاری و روان شناختی بین دو گروه نشان دادند. همچنین، در زیر مقیاس های خصومت/ پرخاشگری، تخریب اموال، عدم تبعیت، اختلال در فعالیت اجتماعی، افسردگی و مشکلات خواب تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر، نقش و اهمیت بیماری آلزایمر را در ایجاد یا تشدید علائم رفتاری و روان شناختی بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون برجسته می سازد. ازاین رو، ارزیابی دقیق علائم آلزایمر در بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون به منظور تسهیل فرآیند تشخیص زودهنگام و مداخله به موقع، ضروری به نظر می رسد.
تأثیر روش قصه گویی بر مهارت های اجتماعی کودکان مبتلا به نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مهارت های اجتماعی بخش مهمی از حوزه تحول فردی است که در کودکان کم توان ذهنی با تأخیر و نارسایی معناداری همراه است. هدف این پژوهش، تعیین تأثیر روش قصه گویی بر مهارت های اجتماعی کودکان مبتلا به نشانگان داون بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه مورد مطالعه شامل 22 نفر از دانش آموزان مبتلا به نشانگان داون 6 تا 8 ساله شهر رشت در سال 95-1394 بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990) استفاده شد. شرکت کنندگان گروه آزمایش در 8 جلسه 60 دقیقه ای با روش قصه گویی آموزش دیدند ولی گروه گواه چنین مداخله ای را دریافت نکردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان داد که روش قصه گویی موجب بهبود مهارت های اجتماعی (همکاری، جرئت ورزی، و خودمهارگری) کودکان مبتلا به نشانگان داون شده است (0/01>p ). نتیجه گیری: روش قصه گویی موجب بهبود مهارت های زبانی و ارتباطی همچون دقت شنیداری، افزایش درک معانی واژه ها، توانایی گوش دادن و صحبت کردن می شود که در نتیجه مهارت های اجتماعی نیز به صورت مثبت تحت تأثیر قرار می گیرد.
بررسی تأثیر مداخلات روان شناختی خانواده محور بر توانایی های کلامی کودکان با نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره پنجم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۶)
126-136
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان با نشانگان داون به علت نارسایی در تحول مغزی و شلی عضلات در دوران اولیه تحول، در صحبت کردن و مهارت های کلامی دارای تأخیر هستند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخلات روان شناختی خانواده محور بر افزایش توانایی های کلامی کودکان دبستانی با نشانگان داون انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان دبستانی 10 تا 11 ساله شهر تهران با نشانگان داون بودند که در سال تحصیلی 96- 1395 مشغول به تحصیل بودند. از بین آنها30 نفر به صورت هدفمند انتخاب شده و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 3 ماه در 24 جلسه مداخلات روان شناختی خانواده محور را دریافت کردند درحالی که گروه گواه مداخله ای در این زمینه دریافت نکردند. ابزار پژوهش، نسخه نوین هوش آزمای تهران – استنفورد بینه (افروز و کامکاری، 1385) بود که در مرحله پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد مداخلات روان شناختی خانواده محور به افزایش توانایی های کلامی دانش آموزان با نشانگان داون تحت مداخله منجر می شود. همچنین، این مداخلات سبب ارتقاء استدلال سیال کلامی، دانش کلامی، استدلال کمی کلامی، پردازش دیداری – فضایی کلامی، و حافظه فعال کلامی دانش آموزان با نشانگان داون می شود (سطح معناداری 0/05). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، مداخلات روان شناختی خانواده محور با آموزش راهبردهای لازم به خانواده ها توانسته است باعث بهبود عملکرد کلامی کودکان با نشانگان داون شود. استلزام های نتیجه به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر روی آورد شناختی-رفتاری در کاهش اختلالات رفتاری کودکان مبتلا به نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره پنجم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۱۷)
218-227
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلالات هیجانی- رفتاری در کودکان مبتلا به نشانگان داون منجر به بروز مشکلات اجتماعی و کاهش توانایی در کنش های اجرایی و شناختی کودک می شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی بازی درمانی در کاهش اختلالات رفتاری کودکان مبتلا به نشانگان داون انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی کودکان 6 الی 16 ساله مبتلا به نشانگان داون شهر رشت در سال 96-1395 بود که 20 نفر از آنها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه گواه و آزمایش به صورت تصادفی جایدهی شدند (هر گروه 10 نفر). ابزار پژوهش پرسشنامه اختلالات رفتاری راتر بود. برای گروه آزمایش، آموزش بازی درمانی در 10 جلسه30 الی 45 دقیقه ای برگزار شد، در حالی که گروه گواه در این مدت هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد آموزش بازی درمانی در کاهش اختلالات رفتاری کودکان مبتلا به نشانگان داون مؤثر بوده است (0/01 > P ). نتیجه گیری : بر اساس یافته های پژوهش حاضر علاوه بر معناداری آماری، می توان بر اهمیت بازی درمانی با شیوه مناسب برای کودکان مبتلا به نشانگان داون در کاهش اختلالات رفتاری تأکید کرد و از آن به عنوان یک روش مؤثر، بهره گرفت.
اثربخشی بازی درمانی عروسکی بر ارتقای مهارت های اجتماعی کودکان پیش دبستانی دچار نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر تعیین درجه اثربخشی بازی درمانی عروسکی بر مهارت های اجتماعی کودکان دچار نشانگان داون بود. روش: روش مطالعه حاضر از نوع تک آزمودنی (ABA) و نمونه آماری شامل سه کودک پسر آموزش پذیر دچار نشانگان داون (یک آزمودنی از جلسه ششم از برنامه درمان خارج شد) بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و طی 17 جلسه 35 دقیقه ای آموزش مهارتهای اجتماعی از طریق بازی درمانی عروسکی به آنان ارائه شد. هر یک از کودکان، پیش از آغاز، در حین و پس از پایان مداخله و پس از گذشت 45 روز در مرحله پیگیری ازطریق فهرست بازبینی محقق ساخته مهارتهای اجتماعی، هشت بار توسط محقّق و چهار بار توسط معلّمین مورد مشاهده و ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج در یکی از آزمودنیها، نشان دهنده افزایش مهارتهای اجتماعی در طول مداخله و کاهش مهارتها (بالاتر از خطپایه) در دوره پیگیری و نشاندهنده افزایش مهارتها در طول مداخله و مرحله پیگیری، در آزمودنی دیگر بود. نتیجه گیری : بر مبنای نتایج مطالعه حاضر استفاده از روش بازی درمانی عروسکی به عنوان شیوهای مناسب جهت ارتقای کیفیت مهارت های اجتماعی کودکان دچار نشانگان داون در محیط های آموزشی پیشنهاد میشود.
شاخص های صرفی - نحوی در کودکان دچار نشانگان داون و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تعیین نحوه اکتساب شاخصهای صرفی-نحوی در کودکان دچار نشانگان داون و بهنجار بود. روش: روش مطالعه از نوع پسرویدادی و جامعه آماری کودکان و نوجوانان دچار نشانگان داون حدود 2000 نفر و کودکان بهنجار حدود 450000 نفر بود. از میان آنها، افرادی که واجد ملاکهای ورود در هر دو گروه بودند بهعنوان نمونه انتخاب و 43 کودک دچار نشانگان داون 10 تا 20 ساله و 40 کودک طبیعی 8 تا 12 ساله همتاسازی شد. از هر دو گروه، نمونه گفتار با استفاده از کتاب قصههای تصویری جلد 1 و جلد 2 آشتیانی ( 1374 ) گرفته شد. یافتهها: دادهها نشان داد که کودکان دچار نشانگان داون در شاخصهای کل کلمهها، حروف و میانگین طول گفته، متفاوت از گروه گواه هستند، اما این تفاوت در اسامی و افعال معنادار نبود. در زیر طبقهها بهطور کلی عملکرد گروه بهنجار بهتر از گروه دچار نشانگان داون بود. نتیجهگیری: الگوی نقص در افراد دچار نشانگان داون یک الگوی تأخیر رشدی نیست و لذا در درمان اختلالهای زبانشناختی گروه دچار نشانگان داون باید از روش درمانی مبتنی بر جداسازی هر حوزه زبانشناختی استفاده کرد که متفاوت از درمان افرادی است که تنها دچار تأخیر رشد زبانشناختی هستند.
بررسی اثربخشی مداخلات روان شناختی خانواده محور بر هوش بهر کودکان با نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هفدهم زمستان (دی) ۱۳۹۷ شماره ۷۰
663-672
حوزه های تخصصی:
زمینه: تفاوت کاملاً مشخصی بین ظرفیت هوشی بالفعل و توان شناختی بالقوه کودکان با نشاتگان داون وجود دارد و ظرفیت ذهنی فعلی آنها همواره قابل تغییر و اصلاح می باشد. مداخلات روان شناختی خانواده محور بر پایه افزایش عملکرد شناختی کودکان با مشارکت والدین و اعضاء خانواده تأکید دارد. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مداخلات روان شناختی خانواده محور بر ظرفیت هوشی کودکان دبستان با نشانگان داون صورت گرفت. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان دبستانی 10 تا 11 ساله شهر تهران با نشانگان داون هستند که در سال تحصیلی 96-1395 مشغول به تحصیل بودند. از بین آنها30 نفر به صورت هدفمند انتخاب شده و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 3 ماه در 24 هفته مداخلات روان شناختی خانواده محور را دریافت کردند درحالی که در این مدت گروه گواه مداخله ای در این زمینه دریافت نکردند. ابزار پژوهش نسخه نوین هوش آزمای تهران – استنفورد بینه (افروز و کامکاری، 1385) بود که در مرحله پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS یافته های پژوهش نشان داد، مداخلات روان شناختی خانواده محور نه تنها منجر به افزایش نمره هوش کلی این کودکان شده است، بلکه منجر به افزایش هوش غیرکلامی، کلامی، استدلال سیال، دانش، استدلال کمی، پردازش دیداری – فضایی و حافظه فعال در دانش آموزان با نشانگان داون تحت آموزش گردیده است(0/01 P< ). نتیجه گیری: این بدان معنی است مداخلات روان شناختی خانواده محور می تواند بر بهبود عملکرد شناختی کودکان دارای نشانگان داون در حیطه های کلامی و غیرکلامی مؤثر باشد.
نیازسنجی آموزشی و حمایت اجتماعی مادران دارای کودکان با نشانگان داون به منظور طراحی برنامه ای جامع برای آموزش مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: آموزش خانواده های دارای فرزند با نشانگان داون و اجرای برنامه های حمایتی مناسب برای آنان مستلزم سنجش نیازهای آموزشی و حمایتی آنان است. برسی حاضر نیازهای مادران دارای فرزند با نشانگان داون به حمایت اجتماعی و آموزشی را مورد سنجش قرار داد. روش: پژوهش حاضر به صورت توصیفی_پیمایشی و جامعه آماری شامل تمامی مادران دانش آموزان دختر با نشانگان داون شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 95-1394 در مجتمع اموزشی شهید اصلانی وابسته به ادارل آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران بود. نمونه مورد مطالعه شامل سی نفر از مادران دارای دختر با نشانگان داون بودند که به شیول نمونه گیرزی در دسترس انتخاب شدند. ایزار پژوهش، پرسشنامه نیازسنجی محقق ساخته بود که با استفاده از پرسشنامه نیازسنجی به پژوه و محمودی (1394)، طراحی و توسط مادران تکمیل شد. پرسشنامه شامل سه بخش بود: بخش اول اطلاعات جمعیت شناختی؛ بخش دوم سیزده سوال تشریحی و بخش سوم بیست و هشت گویه چهار گزینه ای لیکرتی (خیلی زیاد، زیاد، کم و خیلی کم). یافته ها: یافته های به دست امده نشان داد که این قبیل مادران به شدت نگران آیندل فرزندانشان هستند و تمایل دارند بدانند چه خدماتی در حال و آینده برای فرزندان انها وجود دارد. مادران بر این باور بودند که بهتر است متخصصان با آنان صادقانه رفتار کنند و انچه مهم است که والدین درباره آیندل فرزندشان بدانند به انها گفته شود. مادران درخواست کرده بودند که برنامه های آموزشی مناسب به خصوص در زمینه آموزش مهارت های زندگی مستقل برای فرزندانشان اجرا شود. نتیجه گیری: مادران کوذکان با نشانگان داون نیاز بالایی به حمایت اجتماعی و اموزش دارند و این موضوع ضرورت طراحی، برنامه ریزی و اجرای برنامه های دانش افزایی برای این گونه خانواده ها را نشان می دهد.
بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر به شیوه گروهی بر استرس والدگری مادران دارای فرزند با نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مادران کودکان مبتلا به سندروم داون با چالش هایی مواجه هستند که باعث افزایش استرس والدگری در این مادران می شود . پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر به شیوه گروهی بر استرس والدگری مادران دارای فرزند مبتلا به سندروم داون انجام شد. درقالب مطالعه ای شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون پیگیری با گروه کنترل، از میان مادران کودکان مبتلا به سندروم داون مراجعه کننده به مرکز جامع توان بخشی نوید عصر شهر تهران در سال 1397، نمونه ای به حجمِ 40 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و با تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری فرم کوتاه شاخص استرس والدگری آبیدین را تکمیل کردند. جلسات روان درمانی مثبت نگر در 8 جلسه 90دقیقه ای به شیوه گروهی و هفتگی برای شرکت کنندگان گروه آزمایش برگزار شد؛ اما آزمودنی های گروه کنترل تا پایان مرحله پیگیریْ مداخله ای دریافت نکردند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS20 استفاده شد. نتایج نشان داد که روان درمانی مثبت نگر میزان استرس والدگری مادران گروه تحت مداخله را به طورِ معناداری کاهش داده بود و نتایج در دوره پیگیری یک ماهه نیز از ثبات لازم برخوردار بود (01/0 p <). نتایج این پژوهش اثربخشی روان درمانی مثبت نگر در بهبود استرس والدگری مادران کودکان مبتلا به سندروم داون را تأیید کرد. نتایج بر اهمیت کاربرد این مداخله بر علائم روان شناختی مادران کودکان مبتلا به سندروم داون و ارائه افق ه ای جدی د در مداخلات بالینی تأکید دارد.
مقایسه واکنش های پرخاشگرانه، افسرده وار و مکانیسم دفاعی واپس روی در کودکان دارای خواهر یا برادر با و بدون اختلال طیف اوتیسم و نشانگان داون بر اساس آزمون ترسیم خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: زندگی با فرد دارای نیازهای ویژه ممکن است آثار عاطفی بلندمدتی بر خواهران و برادرانش برجای بگذارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه واکنش های افسرده وار، پرخاشگرانه و مکانیسم دفاعی واپس روی در کودکان دارای خواهر یا برادر مبتلا و غیرمبتلا به اختلال طیف اوتیسم و نشانگان داون بر اساس آزمون ترسیم خانواده انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی - مقایسه ای بود. جامعه این پژوهش تمامی کودکان 6 تا 12 ساله دارای خواهر یا برادر با و بدون اختلال طیف اوتیسم و یا نشانگان داون در شهر رشت در سال ۱۳۹۹ بودند. حجم نمونه ۵۵ کودک از جامعه آماری ذکر شده بود (۱۵ کودک در هر یک از گروه های دارای خواهر و برادر مبتلا به اوتیسم یا نشانگان داون و ۲۵ کودک در گروه گواه). گروه های مبتلا به اوتیسم و نشانگان داون به روش هدفمند و گروه فاقد اختلال، به شیوه در دسترس انتخاب شدند. از هر کودک به روش انفرادی آزمون ترسیم خانواده به شیوه کرمن گرفته شد. داده ها با استفاده از روش آماری مجذور خی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سه گروه از نظر متغیر واکنش افسرده وار، پرخاشگرانه، و واپس روی تفاوت معناداری وجود ندارد؛ امایافته های فرعی پژوهش نشان داد تفاوت بین گروه ها از نظر یکی از مؤلفه های واکنش افسرده وار، یعنی ترسیم در پایین صفحه، معنادار بود (0/03=p). نتیجه گیری: زندگی با فرد با اختلال تحولی ممکن است بر سلامت روان خواهر و برادر فرد تأثیر بگذارد. با توجه به یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد آزمون ترسیم خانواده در تفکیک شرایط این کودکان از هم تا حدی نارسا بوده است؛ بنابراین لازم است که شناسایی مبتنی بر آزمون ترسیم خانواده با احتیاط انجام شود و از یافته های بالینی و آزمون های عینی نیز برای اطمینان بیشتر استفاده شود.
اثربخشی ورزش های گروهی هوازی مبتنی بر نظریه یکپارچگی حسی بر مهارت های حرکتی درشت و ظریف کودکان با نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی مداخله های مبتنی بر ورزش های گروهی هوازی مبتنی بر نظریه یکپارچگی حسی بر مهارت های حرکتی درشت و ظریف کودکان با نشانگان داون بود. روش: پژوهش حاضر با طرح پژوهشی نیمه آزمایشی به همراه پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. نمونه پژوهش ۳۰ کودک با نشانگان داون در بازه سنی ۸ تا ۱۰ سال بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. برای ارزیابی و سنجش از آزمون های پوردو پگبورد و آزمون رشد حرکتی لینکلن اوزروتسکی استفاده شد. بعد از اجرای پیش آزمون، کودکان گروه آزمایش به مدت ۶ هفته و در هر هفته ۲ جلسه (۱۲جلسه) تحت مداخله های مبتنی بر ورزش های هوازی تقویت کننده یکپارچگی حسی قرار گرفتند و فعالیت های بازی گونه مورد نظر را آموزش دیده و به کمک درمانگر و والدین تمرین کردند. یافته ها: هر دو گروه با پس آزمون سنجیده شده و نتایج به دست آمده به روش آماری تحلیل کوواریانس یک متغیره بررسی شدند که پیشرفت معناداری را در هر دو مهارت های حرکتی ظریف (p<0/01، F=12/98) و درشت (p<0/01، F=21/71) و همچنین تلفیق این دو مهارت (p<0/01، F=20/9) در گروه آزمایش نشان داد. نتیجه گیری: در نتیجه می توان بیان کرد که استفاده از مداخله های مبتنی بر ورزش های گروهی هوازی تقویت کننده یکپارچگی حسی در قالب بازی ها تأثیر مثبت به سزایی بر بهبود مهارت های حرکتی درشت و ظریف کودکان با نشانگان داون خواهد داشت.