مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
نارساخوانی
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه کودکان نارساخوان بیش از کودکانی که خواننده های متوسط یا بالاتر از متوسط اند، در روان خوانی و درک مطلب مشکل دارند، لذا هدف از این پژوهش تاثیر برنامه آموزش ادراک دیداری- شنیداری بر مهارت روان خوانی و درک مطلب دانش آموزان نارساخوان بود. در این پژوهش کاربردی از طرح پژوهش، تک آزمودنی و از نوع طرح چند خط پایه ای با آزمودنی های مختلف استفاده شد. جامعه آماری مورد بررسی در این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان با اختلال خواندن در پایه دوم ابتدایی که در سال تحصیلی 99-1398 به مرکز اختلالات یادگیری سلامت شهرستان تنکابن مراجعه نمودند بود. نمونه شامل سه نفر دانش آموز با اختلال خواندن است که به شیوه در دسترس انتخاب شدند که در مدارس مختلف مشغول تحصیل بودند. ابتدا آزمون وکسلر کودکان WISC-IV، آزمون خواندن و نارساخوانی (نما) و آزمون محقق ساخته درک مطلب تکمیل شد. برگزاری جلسات توسط پژوهشگر انجام شد، پس از اتمام جلسه پانزدهم، و 1 ماه پس از آن (به منظور بررسی پایداری اثر بخشی برنامه آموزشی) پرسشنامه ها مجدداً توسط کودکان هر دو گروه تکمیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش ادراک دیداری- شنیداری مهارت روان خوانی و درک مطلب را در همه آزمودنی ها ارتقا داده است. بنابراین به نظر می رسد که برنامه آموزش ادراک دیداری شنیداری روش مداخله مناسبی برای بهبود روان خوانی و درک مطلب است ، بنابراین می توان در کنار سایر برنامه های مداخله ای و درمانی اثر بخش از این برنامه را برای ارتقاء سلامت دانش آموزان نارساخوان استفاده نمود.
بررسی اثربخشی اصلاح هم نوسانی از طریق نوروفیدبک بر بهبود خواندن کودکان مبتلا به نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نارساخوانی یکی از اختلالات شایع دوران کودکی است. برخلاف نظریه غالب نقص واج شناختی، مطالعات جدید نشان می-دهند که بازنمایی واج شناختی در کودکان نارساخوان سالم است اما توانایی دسترسی به آن آسیب دیده است. بدکارکردی ارتباط پیشانی-گیجگاهی به عنوان اساس عصبی این آسیب تعبیر می شود. اصلاح هم نوسانی از طریق نوروفیدبک امکان کنترل ارادی بر شبکه های کارکردی مغز را فراهم می کند. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر اصلاح ارتباط کارکردی بین مناطق مغزی درگیر در خواندن در بهبود مهارت خواندن کودکان مبتلا به نارساخوانی است. مواد و روش ها: در طرح تک آزمودنی حاضر چهار کودک 7-9 ساله مبتلا به نارساخوانی 20 جلسه 30 دقیقه ای درمان نوروفیدبک دریافت کردند. پروتکل درمانی اصلاح هم نوسانی مناطق پیشانی-گیجگاهی-پاریتال بود. یافته ها: بررسی نتایج پژوهش بهبودی در نمرات خواندن و هم چنین نرمال سازی مقادیر هم نوسانی را بعد از اتمام درمان نشان داد. نتیجه گیری: این تغییرات نشان می دهد که نارساخوانی یک اختلال در شبکه مغزی است و اصلاح هم نوسانی از طریق نوروفیدبک می تواند به اصلاح این آشفتگی کمک کند.
اثربخشی روش تلفیقی اورتون-دیویس به صورت آموزش از راه دور بر نارساخوانی دانش آموزان دختر نارساخوان دوره ابتدایی شهر تهران در دوران پاندمی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
416 - 431
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی روش تلفیقی اورتون-دیویس به صورت آموزش از راه دور بر نارساخوانی دانش آموزان دختر نارساخوان دوره ابتدایی شهر تهران بود. روش پژوهش: روش پژوهش در این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی و از طرح های پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این مطالعه را تمام دانش آموزان دختر دبستانی نارساخوان که در مراکز اختلالات یادگیری شهر تهران در سال 1400-1399 بود. برای اندازه گیری متغیر وابسته مورد مطالعه از آزمون خواندن و نارساخوانی نما (کرمی نوری و مرادی، 1384) استفاده شد. در این پژوهش دو مداخله آموزشی روش تلفیقی اورتون-دیویس که از روش های چند حسی بوده و شامل تکالیف مبتنی بر بازی های جهت دار بوده و توسط عچرشاوی (1399)، برای ارتقای مهارت خواندن و کاهش نارساخوانی طراحی و تدوین شده است. یافته ها: نتایج نشان داد روش تلفیقی اورتون-دیویس به صورت آموزش از راه دور بر عملکرد کلی خواندن (001/0>P) و درک کلمات (001/0>P) و درک متن (001/0>P) کودکان نارساخوان موثر بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت روش تلفیقی اورتون-دیویس به صورت آموزش از راه دور بر عملکرد کلی خواندن و درک کلمات و درک متن کودکان نارساخوان تاثیر دارد و می توان از آن در جهت کاهش مشکلات کودکان نارساخوان استفاده کرد.
تحلیل مطالعات آگاهی واج شناختی در کودکان نارساخوان فارسی زبان: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تحلیل نوشتگان مربوط به آگاهی واج شناختی در کودکان نارساخوان به منظور جمع بندی نتایج درمانی و تعیین خلأهای پژوهشی است تا از یافته های موجود در تدوین کتب و از خلأهای پژوهشی برای هدایت پژوهش های آینده استفاده شود. برای انجام این مطالعه، ابتدا کلیدواژه های «نارساخوانی، اختلال خواندن، خوانش پریشی، خواندن پریشی و اختلال یادگیری» در پرتال جامع علوم انسانی، مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، نورمگز، مگیران و ایران داک» جستجو و تمام عناوین مرتبط با آگاهی واج شناختی جدا شد و در مرحله بعد با خواندن چکیده ها و درصورت نیاز کل مقاله، مقالات مرتبط با موضوع پژوهش گردآوری شدند. بررسی 42 مطالعه یافت شده نشان داد در بخش عمده مطالعات (62%) به بررسی تأثیر آموزش آگاهی واج شناختی در کودکان نارساخوان پرداخته شده است و تأثیر آگاهی واج شناختی بر بهبود خواندن و نوشتن این کودکان تأیید شده است. بنابراین با توجه به عدم آموزش آگاهی واج شناختی در سیستم های آموزشی جدید خواندن و نوشتن (کلمه خوانی) در مدارس، لازم است علاوه بر تکمیل پژوهش های لازم در این حوزه، طراحی کتب و آموزش آنها آموزش اگاهی واج شناختی و آموزش خواندن به روش تطابق واج-نویسه (از مسیر واجی) مورد توجه قرار گیرد.
اثربخشی برنامه مداخله ای مبتنی بر سیستم های یادگیری چندگانه بر عملکرد خواندن و افزایش علاقه به خواندن در دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه مداخله ای مبتنی بر سیستم های یادگیری چندگانه بر بهبود افزایش عملکرد و علاقه به خواندن در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص با آسیب خواندن بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود، جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان نارساخوان دوره دوم ابتدایی شهرستان مراغه بودند که 30 نفر از دانش آموزان نارساخوان با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. برنامه مداخله مبتنی بر سیستم های یادگیری به مدت 14 جلسه 45 دقیقه ای روی گروه آزمایش اجرا شد. در آغاز و پایان برنامه مداخله ای، شاخص های بهبود عملکرد خواندن که شامل سرعت، صحت و درک خواندن بود، به عمل آمد. همچنین شاخص علاقه به خواندن، نیز در دانش آموزان اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد بین سرعت خواندن (00/0 P =6/1337F=)، صحت خواندن (00/0 P =6/491F =) و درک خواندن (00/0 P =5/56F=) و همچنین بهبود میزان علاقه (00/0 P =3/16284F=) در دو گروه تفاوت معنا داری وجود دارد. نتیجه گیری: برنامه مداخله مبتنی بر سیستم های یادگیری چندگانه می تواند در بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان دارای آسیب خواندن مؤثر باشد. از این رو پیشنهاد می شود تا دست اندرکاران و مربیان مراکز مشکلات ویژه یادگیری از این برنامه برای بهبود نارساخوانی دانش آموزان استفاده کنند
طراحی و اعتباریابی برنامه مداخله مبتنی بر سیستم های یادگیری چندگانه برای دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص با نارسایی در خواندن: مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: یکی از مهم ترین مهارت هایی که در یادگیری دانش آموزان نقش اساسی ایفا می کند، مهارت خواندن است. بنابراین هدف پژوهش حاضر، طراحی و اعتباریابی برنامه مداخله مبتنی بر سیستم های یادگیری چندگانه برای دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص با نارسایی خواندن بود. روش: این پژوهش از نوع فراترکیب است. به همین منظور پنج پایگاه اطلاعاتی در بازه های زمانی 2005 تا 2021 با استفاده از راهبرد جستجوی دقیق بررسی شدند. برای به دست آوردن مقالات منتخب جهت ورود به تحلیل، از راهبرد جستجوی نظام مند استفاده شد. کلیدواژه های یادگیری رویه ای، آماری، توالی، نارساخوانی و معادل انگلیسی آنها، Specific learning disability, Learning Systems, Dyslexia در پایگاه اطلاعاتی Scopus، Sciencedirect، PubMed، PsycINFO و Springe، Magiran, Sid, Noormags جستجو شدند. در نتیجه این جستجو، 229 مقاله بازیابی و بر اساس ملاک های ورود و خروج، 22 مقاله برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. برای تحلیل داده های پژوهش از «مدل هفت مرحله ای ساندلووسکی و باروسو» استفاده شد. یافته ها: بر اساس کدهای شناسایی شده، در کل 19 مقوله مربوط به سیستم های یادگیری و برنامه مداخله استخراج شد. برخی از مقوله های مربوط به سیستم های یادگیری عبارت اند از: ضمنی بودن، غیرکلامی بودن، تدریجی بودن، رفتاری بودن، شمارگانی بودن یادگیری؛ و مقوله های مربوط به برنامه مداخله عبارت بودند از: توالی دیداری، توالی شنیداری، توالی حرکتی، هماهنگی حسی و حرکتی، توالی زبانی، بازی، راهبردهای شناختی و فراشناختی، دقت و تمرکز. مقوله های استخراج شده مورد توافق کدگذاران (کاپای کوهن: 65 /0) قرار گرفت. سپس اهداف و محتوا و فعالیت های مرتبط با سیستم های یادگیری شناسایی و برنامه مداخله در 14 جلسه تنظیم شد. روایی اهداف و محتوای برنامه نیز با فرمول نسبت روایی محتوا با نمره 85/0 و نیز شاخص روایی محتوا 79/0 مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: بر اساس این مطالعه می توان گفت توجه به سیستم های یادگیری، چارچوب مناسبی را برای طراحی برنامه مداخله و همچنین کار با دانش آموزان نارساخوان، فراهم می کند. از یافته های این مطالعه می توان در طراحی برنامه های انفرادی و گروهی بهبود مهارت خواندن استفاده کرد و این برنامه را به عنوان یک برنامه توان بخشی سودمند به متخصصان و درمانگران حوزه اختلال های یادگیری ویژه پیشنهاد داد.
اثربخشی بسته آموزشی کارکرد اجرایی مبتنی بر دلیس کاپلان بر عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان
زمینه و هدف: خواندن از اولین مسیرهای اکتساب دانش تلقی می شود و دانش آموزانی که در خواندن ضعیف باشند آسیب پذیری بیشتری نسبت به یادگیری موضوعات مختلف در دوران تحصیل و پس از آن نشان می دهند. پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی مداخله ای مبتنی بر کارکردهای اجرایی دلیس کاپلان بر مهارت خواندن دانش آموزان نارساخوان انجام گرفت. روش پژوهش: روش پژوهش آزمایشی و از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری استفاده گردید. به این منظور از بین کلیه دانش آموزان پسر و دختر نارساخوان پایه سوم ابتدایی که در سال تحصیلی 98-1397 در تهران مشغول به تحصیل بودند، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای 30 دانش آموز نارساخوان انتخاب و به صورت تصادفی به دوگروه 15 نفری تقسیم شدند و در یک گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. به گروه آزمایش مداخله مبتنی بر کارکردهای اجرایی دلیس کاپلان در 17جلسه 60 دقیقه ای آموزش داده شد ولی به گروه گواه این نوع آموزش ارائه نشد. ابزار پژوهش عبارت بود از ماتریس های پیش رونده رنگی (ریون، 1956)، آزمون نارسا خوانی و خواندن کرمی نوری و مرادی (1387) و سیستم ارزیابی دلیس کاپلان (2001). برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS-22 استفاده گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مداخله مبتنی بر کارکردهای اجرایی دلیس کاپلان موجب ارتقای مهارت خواندن درکودکان نارساخوان می شود ( p<0/001). نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان گفت ارتقای مهارت های اجرایی در کودکان نارساخوان بر ارتقای مهارت های خواندن تاثیر دارد و با مداخلاتی که کارکردهای اجرایی را هدف قرار می دهند می توان مهارت های خواندن در دانش آموزان نارساخوان را ارتقا داد.
ویژگی های زبانی و فرازبانی کودکان نارساخوان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی روند رشد زبان و آگاهی فرا زبانی کودک ازجمله مباحث اصلی مطرح در اختلالات یادگیری است. برخی معتقدند توانایی زبانی و فرازبانی نقش مهمی در توانایی خواندن کودکان نارساخوان و درنتیجه مشکلات آن ها دارد. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی مهارت های زبانی و فرازبانی کودکان نارساخوان و طبیعی، و همچنین بررسی رابطه آن هاست. برای انجام این پژوهش میدانی شانزده دانش آموز نارساخوان و 32 کودک همتای سنی انتخاب شدند و بعد از اجرای آزمون های رشد زبانی و فرازبانی، نتایج آن ثبت و با نرم افزار اس.پی.اس.اس. تحلیل شد. براساس نتایج پژوهش حاضر در تمام خرده آزمون های رشد زبانی غیر از خرده آزمون واژگان ربطی تفاوت معناداری میان دو گروه طبیعی و نارساخوان وجود دارد. در بیشتر خرده آزمون های آگاهی واجی تفاوت معناداری بین دو گروه وجود دارد. برخلاف خرده آزمون قضاوت دستوری و آگاهی واژگانی، در خرده آزمون صرف زمان فعل تفاوت بین دو گروه کاملاً معنادار است. در گروه طبیعی و نارساخوان، میان هر یک از خرده آزمون های آگاهی فرازبانی با برخی خرده آزمون های رشد زبانی هم بستگی وجود دارد و اما در گروه نارساخوان، غیراز هم بستگی میان خرده آزمون های آگاهی واژگانی با خرده آزمون واژگان شفاهی رشد زبانی، در هیچ مورد هم بستگی معنادار نیست. بنابراین یافته ها مؤید فرضیه کنش متقابل بین رشد فرازبانی و زبانی است و نشان می دهد کودکان نارساخوان برخلاف تکالیف آگاهی واژگانی، در اکثر تکالیف زبانی و آگاهی واج شناختی و اگاهی نحوی دچار مشکل هستند، لذا با توجه به هم بستگی مهارت های زبانی با فرازبانی، تقویت توانایی زبانی نحوی و واجی آن ها همراه با مهارت های مربوط به آگاهی نحوی و آگاهی واجی ضروری و مفید است.
تاثیر آموزش چند حسی فرنالد بر میزان عملکرد خواندن کودکان نارساخوان چهارم ابتدایی شهر اصفهان
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۲
224 - 234
هدف این پژوهش، مقایسه میزان تأثیر روش آموزشی چند حسی فرنالد بر عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان پایه چهارم ابتدایی منطقه سه شهر تهران بود. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث گردآوری داده ها، نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی دانش رآموزان نارساخوان دختر پایه دوم ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل می داد. برای تعیین حجم نمونه ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از بین 14 منطقه شهر اصفهان، ناحیه سه و از بین مدارس ناحیه سه یک مدرسه (مدرسه روشنگران) انتخاب گردید، سپس از بین دانش آموزان مدرسه منتخب 30 نفر آزمودنی با ناتوانی یادگیری خواندن با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. مداخله روش چند حسی فرنالد روی گروه آزمایش انجام گرفت. ابزارهای مورد استفاده دراین پژوهش علاوه بر تشخیص معلم، چک لیست نارساخوانی، ماتریس های پیش رونده ریون و آزمون خواندن و نارساخوانی (کرمی نوری و مرادی) بود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که میانگین نمرات افراد در گروه تحت مداخله روش فرنالد نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0p<). به عبارت دیگر روش فرنالد باعث بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان گروه آزمایش در پس آزمون شده است.
بررسی کارایی شیوه ی فرنالد در ترمیم اختلال نارساخوانی دانش آموزان پایه ی سوم ابتدایی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲
191 - 208
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی کارایی شیوه ی فرنالد در ترمیم اختلال نارساخوانی دانش آموزان پایه ی سوم ابتدایی شهر تبریز بود. طرح پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش را دانش آموزان نارساخوان پایه ی سوم ابتدایی شهر تبریز در سال تحصیلی 90-1389 تشکیل می دادند که از این تعداد 30 دانش آموز به صورت نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و به روش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون تشخیصی خواندن، آزمون هوشی ریون، استفاده شد. داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که شیوه ی کارایی فرنالد در ترمیم اختلال نارساخوانی دانش آموزان مؤثر بوده است و بین دو گروه آزمایش و کنترل در نمرات پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد.
بررسی تأثیر نوروفیدبک در افزایش عملکرد هوشی و توجه کودکان مبتلا به نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه بررسی تأثیر نوروفیدبک در افزایش عملکرد هوشی و توجه کودکان مبتلابه نارساخوانی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان پسر نارساخوان مراجعه کننده به مرکز ویژه ناتوانی های یادگیری در شهرستان اردبیل در سال 1389 تشکیل می داد که تعداد 31 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از بین آن ها انتخاب شدند. ماهیت موضوع و اهداف مطالعه ایجاب می کرد که از روش آزمایشی و طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه پلاسیبو استفاده شود. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش شامل دستگاه نوروفیدبک (NFT)، مقیاس ارزیابی ADHD وندربیلت (فرم والدین)، آزمون عملکرد پیوسته (CPT)، آزمون اختلال در خواندن، مقیاس تجدیدنظر شده هوش وکسلر کودکان و پرسشنامه محقق ساخته می باشد. نتایج تحلیل واریانسچندمتغیرهبهبودیمعنی داریرادر آزمون هوشی وکسلر درپس آزمون و پیگیری دوماهه در گروه نوروفیدبک واقعی در مقایسه با گروه نوروفیدبک کاذب نشانداد. همچنین نتایج نشان دهنده بهبودیمعنی داریدر زیر مقیاس های آزمون عملکرد پیوسته یعنی پاسخ های صحیح، خطای حذف و خطای ارائه درپس آزمون و پیگیری دوماهه در گروه نوروفیدبک واقعی در مقایسه با گروه نوروفیدبک کاذببود. نتایج این پژوهش حاکی از کارآیی نوروفیدبک و پایداری آن به عنوان یک شیوه اثربخش در کاهش مشکلات توجه و افزایش عملکرد هوشی دانش آموزان مبتلابه نارساخوانی در مقایسه با گروه پلاسیبو است.
بررسی تأثیر روش های آموزش انفرادی بر عزت نفس، انگیزش تحصیلی و عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر روش های آموزش انفرادی (یادگیری در حد تسلط و آموزش خصوصی) بر عزت نفس، انگیزش تحصیلی و عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی انجام گرفت. روش: روش پژوهش، شبه تجربی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایش و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را تمام دانش آموزان پایه های چهارم و پنجم ابتدایی دارای اختلال یادگیری ویژه از نوع خواندن تشکیل می دهند که به روش نمونه گیری هدفمند، 32 نفر انتخاب شدند و پس از تکمیل پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت (SEI)، مقیاس تجدیدنظر شده هوش وکسلر، آزمون خواندن و نارساخوانی نما و پرسشنامه انگیزش تحصیلی هرمنس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه (16 نفر برای هر گروه) قرار گرفتند. مداخله آموزشی در 8 جلسه به مدت یک ماه برای گروه آزمایش ارائه شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و با نرم افزارSPSS نسخه ۲6 تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد دانش آموزانی که آموزش های انفرادی را دریافت کرده بودند، در انگیزش تحصیلی، عزت نفس و عملکرد خواندن در مقایسه با گروهی که آموزش انفرادی را دریافت نکرده بودند، نمره بیشتری کسب کرده اند. نتیجه گیری: روش های آموزش انفرادی بر انگیزش تحصیلی، عزت نفس و عملکرد خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی تأثیر مثبت دارد. از این رو می توان اذعان کرد که از روش های آموزش انفرادی می توان به منزله برنامه آموزشی اثربخش برای حل مسائل این دانش آموزان در مقطع ابتدایی بهره گرفت.
مقایسه تاثیر توانبخشی شناختی-تعادلی با روش تلفیقی اورتون-دیویس به صورت آموزش از راه دور بر عملکرد کلی خواندن و درک کلمات و درک متن کودکان نارساخوان
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۲۷۹-۲۶۴
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خواندن مهمترین مهارت اکتسابی و اساسی ترین ابزار یادگیری دانش آموزان بوده و کسب این مهارت از اهداف اصلی آموزش و پرورش ابتدایی هر کشور می باشد. هدف پژوهش حاضر، مقایسه تاثیر توانبخشی شناختی-تعادلی با روش تلفیقی اورتون-دیویس به صورت آموزش از راه دور بر عملکرد کلی خواندن و درک کلمات و درک متن کودکان نارساخوان بود. روش پژوهش: روش پژوهش در این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی و از طرح های پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این مطالعه را تمام دانش آموزان دختر و پسر دبستانی نارساخوان که در مراکز اختلالات یادگیری شهر تهران در سال 1400-1399 بود. برای اندازه گیری متغیر وابسته مورد مطالعه از آزمون خواندن و نارساخوانی نما (کرمی نوری و مرادی، 1384) استفاده شد. در این پژوهش دو مداخله آموزشی روش تلفیقی اورتون-دیویس که از روش های چند حسی بوده و شامل تکالیف مبتنی بر بازی های جهت دار بوده و توسط عچرشاوی (1399)، برای ارتقای مهارت خواندن و کاهش نارساخوانی طراحی و تدوین شده است و از توانبخشی شناختی-تعادلی" باران" که در قالب یک بسته آموزشی و شامل تکالیفی با محوریت تقویت کارکردهای اجرایی و توجه نجاتی (1396) استفاده قرار گرفته اند. یافته ها: نتایج نشان داد توانبخشی شناختی-تعادلی با روش تلفیقی اورتون-دیویس به صورت آموزش از راه دور بر عملکرد کلی خواندن (001/0>P) و درک کلمات (001/0>P) و درک متن (001/0>P) کودکان نارساخوان موثر بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت هر دو آموزش توانبخشی شناختی-تعادلی و روش تلفیقی اورتون-دیویس به صورت آموزش از راه دور بر عملکرد کلی خواندن و درک کلمات و درک متن کودکان نارساخوان تاثیر دارد و می توان از آن در جهت کاهش مشکلات کودکان نارساخوان استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی مبتنی بر بازی های رایانه ای و یکپارچگی حسی بر علائم نارساخوانی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
146 - 172
حوزههای تخصصی:
نارساخوانی شایع ترین نوع اختلال یادگیری است، حدود 80 درصد مشکلات یادگیری را در برمی گیرد. هدف پژوهش حاضر مطالعه اثربخشی تقویت کارکردهای اجرایی مبتنی بر بازی های رایانه ای در مقایسه با تقویت یکپارچگی حسی بود. مطالعه حاضر در قالب یک طرح آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با کنترل و پیگیری انجام شد. جامعه آماری، تمام دانش آموزان با اختلال یادگیری دوره ابتدایی منطقه 2 و 5 تهران در سال 1400-1399 بودند. تعداد 30 دانش آموز 8 تا 11 ساله نارساخوان که معیارهای ورود به مطالعه را دارا بودند به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب، از لحاظ سن، جنسیت، هوشبر همگن شدند، به صورت تصادفی ساده در سه گروه 10 نفره قرار گرفتند. شرکت کنندگان در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با استفاده از مقیاس هوش وکسلر کودکان نسخه چهارم، آزمون نارساخوانی، ان بک و نیمرخ حسی ارزیابی شدند. بعد از 4 ماه مرحله پیگیری اجرا شد. به طور تصادفی، گروه آزمایش اول، مداخله آموزش کارکردهای اجرایی مبتنی بررایانه و گروه آزمایش دوم مداخله یکپارچگی حسی حرکتی را به مدت 20 جلسه 30 دقیقه ای دریافت کردند. پس از اتمام پژوهش مداخله ها بر روی کنترل اجرا شد. داده ها با روش تحلیل واریانس دوعاملی آمیخته بررسی شد. نتایج نشان دادند علائم نارساخوانی در مرحله پس آزمون و پیگیری، بین گروه های (بازی رایانه ای، یکپارچگی حسی، کنترل) تفاوت معنادار داشتند (p<.001). هر دو مداخله بر علائم نارساخوانی دانش آموزان مؤثر بودند، مداخله تمرین های یکپارچگی حسی تأثیر پایدارتری بر علائم نارساخوانی داشت. درنهایت، توجه به الگوهای پردازش حسی و راهبردهای درمانی در تشخیص و آموزش دانش آموزان نارساخوان نتایج مؤثری دارد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر ظرفیت حافظه ی فعال کودکان نارساخوان: مطالعه ی موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲شماره ۱
93-116
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر ظرفیت حافظه فعال کودکان نارساخوان به روش مطالعه موردی با طرح A-B بود. نمونه این پژوهش، سه دختر نارساخوان پایه چهارم ابتدایی بودند که به طور تصادفی از میان کودکانی انتخاب شدند. این کودکان در سال تحصیلی 1400-1399 به مراکز مشاوره شهر شیراز ارجاع و به عنوان نارساخوان تشخیص داده شده بودند. ابزارهای پژوهش عبارت از مقیاس هوش وکسلر کودکان (1986) و آزمون حافظه فعال پیکرینگ و کثرکول (2001) بود. برنامه ذهن آگاهی به مدت ده جلسه 90 دقیقه ای آموزش داده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون T زوجی استفاده شد. نتایج نشان داد که برنامه آموزش ذهن آگاهی بر تقویت ظرفیت حافظه فعال کودکان نارساخوان در سه مؤلفه مجری مرکزی، حلقه واج شناختی و صفحه دیداری_ فضایی تأثیر معنادار داشته است. بر اساس یافته ها پیشنهاد می شود معلمان و درمانگران از تکنیک های ذهن آگاهی به عنوان یک روش مستقل یا مکمل روش های درمانی دیگر در راستای تقویت ظرفیت حافظه فعال کودکان نارساخوان استفاده کنند.
اثربخشی آموزش سه وجهی اشترنبرگ بر بهبود مهارت های خواندن کودکان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۸۴)
398-411
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی آموزش سه وجهی اشترنبرگ بهعنوان یکی از روشهای فراشناختی بر بهبود مهارتهای خواندن دانش آموزان نارساخوان بود. به این منظور از میان کودکان مراجعه کننده به مراکز درمانی آتیه و روانمهر در شهر تهران که به عنوان نارساخوان تشخیص دادهشده بودند، 12 دانش آموز پایه دوم تا پنجم ابتدایی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ملاک تشخیص نارساخوانی آنها، مصاحبه تشخیصی، آزمون خواندن وودکاک جانسون و آزمون اجرای همزمان دیداری شنیداری بود. آزمودنی ها برحسب تصادف به دو گروه کنترل و آزمایش تخصیص یافتند. گروه آزمایش به مدت ده هفته و طی 16 جلسه یک و نیم ساعته تحت آموزش خواندن با روش پیشنهادی اشترنبرگ قرار گرفتند. نتایج نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل بهبود معناداری را در هر سه خرده آزمون خواندن (روان خواندن، واج شناسی و درک خواندن) نشان دادند. آزمون پیگیری که سه ماه بعد از اجرای پس آزمون انجام شد نیز نشان داد نه تنها اثرات آموزش پایدار بود، بلکه افزایش معناداری نیز نسبت به پس آزمون حاصل شده است.
اثربخشی برنامه آموزشی حافظه فعال واج محور بر بهبود توانایی خواندن دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
299 - 316
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه آموزشی حافظه فعال واج محور بر بهبود توانایی خواندن دانش آموزان نارساخوان انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان با اختلال خواندن بودند که به مراکز آموزش اختلال های یادگیری شهر تهران مراجعه کرده بودند و از بین آنها 30 دانشآموز نارساخوانی و شاغل به تحصیل در پایه های اول تا سوم ابتدایی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایشی در یک دوره 24 جلسه ای آموزش حافظه فعال مبتنی بر تحریکات واجی در دو بعد شنیداری و دیداری شرکت کردند. برای گردآوری داده ها از آزمون خواندن و نارساخوانی نما استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیری با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها نشان داد که برنامه آموزشی حافظه فعال واج محور به بهبود معنادار توانایی خواندن دانش آموزان نارساخوان در هر سه مؤلفه دقت خواندن، سیالی خواندن و درک خواندن می انجامد و این یافته ها در یک پیگیری دوماهه نیز پایدار بودند. اندازه اثرهای به دست آمده از 0/69 تا 0/43 متغیر بودند که نشان دهنده اندازه اثرهای بزرگ تا متوسط هستند. از اینرو، می توان گفت که با به کار بستن برنامه آموزشی حافظه فعال واج محور می توان توانایی خواندن کودکان نارساخوان را بهبود بخشد.
اثربخشی آموزش تفکر خلاق به روش دوبونو بر خودپنداره تحصیلی و اشتیاق مدرسه دانش آموزان با نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش تفکر خلاق به روش ادوارد دوبونو بر خود پنداره تحصیلی و اشتیاق مدرسه دانش آموزان با نارساخوانی در پایه چهارم شهرستان تیران و کرون در سال تحصیلی 1399-1400 بود. روش : در این پژوهش روش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل و پیگیری 1 ماهه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان نارسا خوان شهرستان تیران و کرون در سال 1399-1400 بود . روش نمونه گیری دردسترس و تعداد نمونه 30 نفر انتخاب شد که بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفت. گروه آزمایش در طی 10 جلسه، هفته ای یکبار، آموزش گروهی تفکر خلاق به روش دوبونو را به صورت آنلاین دریافت کردند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه خودپنداره تحصیلی،( یی- هیسن چین، 2004 ) و پرسشنامه اشتیاق به مدرسه ،( وانگ، وایلت و اسکلز، 2011) و آزمون تشخیصی نارساخوانی (حیدری و همکاران ،1395) بود. داده ها با استفاده از تحلیل وارایانس اندازه های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرم افزار spss23تحلیل شد. یافته ها: نشان داد که آموزش تفکر خلاق به روش دوبونو بر خودپنداره تحصیلی عمومی درسطح معناداری 05/0> p ،F=42/32 و میزان تاثیر 0/60 ،خود پنداره تحصیلی آموزشگاهی با F=128/49 ، میزان تاثیر 0.82 و خودپنداره غیرآموزشگاهی با F=82/32 و میزان تاثیر 0/74 معنادار بود. همچنین آموزش تفکر خلاق به روش دوبونو بر اشتیاق رفتاری درسطح معناداری 05/0> p ،F=801/44 و میزان تاثیر0/96 ، اشتیاق هیجانی F=197/25 ، میزان تاثیر0/87 و اشتیاق شناختی با F=273/22 و میزان تاثیر 0/90 نیز معنادار بود. همچنین آزمون تعقیبی نیز بیانگر تفاوت معناداری بین پس آزمون و آزمون پیگیری در گروه مداخله در هر دو متغیر را نشان داد. نتیجه گیری : براساس این نتایج می توان ابراز نمود که روش تفکر خلاق به روش دوبونو می تواند بر خودپنداره تحصیلی و اشتیاق مدرسه دانش آموزان با نارساخوانی موثر واقع شود .
مقایسه اثربخشی بازی های توانبخشی شناختی رایانه ای (بازی آرام) و بازی های توانبخشی عملی (بازی های توجهی) بر حافظه کاری، بازداری پاسخ، و درک مطلب دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نارساخوانی، یکی از شایع ترین اختلالات یادگیری است که امکان سرایت به دیگر حوزه های تحصیلی و افت تحصیلی دانش آموزان دبستانی را در پی دارد. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی بازی های توان بخشی شناختی رایانه ای (آرام) و بازی های توانبخشی عملی (بازی های توجهی) بر حافظه کاری، بازداری پاسخ، و درک مطلب دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص از نوع خواندن انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون شامل دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه فعال بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مشغول به تحصیل در پایه های دوم تا پنجم مقطع ابتدایی شهرستان اندیمشک در سال 1401-1400 بود که با روش نمونه گیری در دسترس 60 دانش آموز انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 20 نفری (دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه فعال) جایدهی شدند. برای گروه یکم بازی توانبخشی شناختی رایانه ای و برای گروه دوم بازی توانبخشی عملی در 11 جلسه 45 دقیقه ای اجرا شد؛ در حالی که گروه گواه مداخله ای را دریافت نکرد. هر سه گروه در پیش آزمون و پس آزمون به آزمون های حافظه کاری وکسلر، برو-نرو، و آزمون خواندن و نارساخوانی (نما)، پاسخ دادند و داده های به دست آمده از این ابزارها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون مقایسه زوجی بنفرونی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بازی های توانبخشی شناختی (رایانه ای و عملی) باعث بهبود حافظه کاری، بازداری پاسخ، و درک مطلب دانش آموزان نارساخوان می شوند (0/05 >p). همچنین نتایج آزمون بنفرونی نشان داد که توانبخشی رایانه ای در مقایسه با بازی های عملی از اثربخشی بالاتری برخوردار است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، بازی های توانبخشی (رایانه ای و عملی) می توانند به عنوان یک روش کارآمد در درمان اختلالات یادگیری توسط مشاوران و متخصصان به کار گرفته شوند.
اثربخشی روش های حسی چندگانه بر خودانضباطی و خودسنجی دانش آموزان دختر نارساخوان 9 تا 10 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
33 - 55
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی روش های حسی چندگانه بر خودانضباطی و خودسنجی دانش آموزان دختر نارساخوان 9 تا 10 سال انجام شد. پژوهش از نظر هدف کاربردی و طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری دانش آموزان نارساخوان 9 و 10 ساله شهر رزن در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که از طریق غربالگری با چک لیست نارساخوانی و آزمون هوش، 30 نفر از آنها به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش آموزش روش های حسی چندگانه را طی 10 هفته و در 10 جلسه ی یک و نیم ساعته، دریافت کردند و در این مدت گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. ابزار مورد استفاده این پژوهش، آزمون اختلال خواندن (سلیمی تیموری، 1386)، آزمون هوش ریون، پرسشنامه خودانضباطی زندکریمی و پرسشنامه خودسنجی زندکریمی، بود. داده ها با استفاده از نرم افزار Spss و آمار توصیفی و استنباطی با آزمون تحلیل کوواریانس مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد آموزش روش های حسی چندگانه بر خودانضباطی و خودسنجی دانش آموزان تأثیر دارند. یقیناً شناخت انسان از خودش و توانایی ها و نقاط ضعفش می تواند در بهبود شرایط زندگی و یادگیری او مؤثر باشد. در همین راستا تسلط معلمان و والدین بر استفاده و بکارگیری از ظرفیت ها و توانایی های دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری با روش های نوین آموزشی، تأثیر زیادی در موفقیت و پیش گیری از تجربه حس درماندگی و مدرسه گریزی آنان خواهد داشت.