مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
مدیریت روستایی
حوزه های تخصصی:
مشارکت به عنوان یکی از شاخص های مهم توسعه پایدار شناخته می شود. طی دهه های گذشته مشارکت زنان به شکل قابل توجهی در فرایند برنامه های توسعه در دستور کار قرار گرفته شده است. چراکه صاحب نظران معتقد هستند بدون مشارکت فعال زنان در تمامی عرصه ها هیچ توسعه ای کامل و پایدار نخواهد بود. هدف از پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل مهمترین موانع و چالش های پیش روی مشارکت زنان در مدیریت روستاهای دهستان لواسان کوچک است. روش شناسی این مقاله به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و شیوه تحلیل از نوع توصیفی _ تحلیلی است. در این پژوهش به منظور گردآوری اطلاعات به صورت تلفیقی از روش های کتابخانه ای و اسنادی و روش های میدانی و تکمیل پرسشنامه با توجه به شاخص های استخراج شده از مطالعات نظری استفاده شده است که این موضوع روایی علمی شاخص ها را نشان می دهد. و جهت اعتبار سنجی گویه های پرسشنامه از آلفای کرونباخ(78/0) استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل جمعیت زنان 15 آبادی دارای سکنه در دهستان لواسان کوچک است. جمعیت زنان دهستان لواسان کوچک برابر با 2595 نفر بوده است. که از این تعداد بر اساس فرمول کوکران 334 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده است و بر اساس حجم نمونه تعداد پرسشنامه ها در هر روستا تعیین و توزیع گردید. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی در نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد هشت عامل؛ ساختارهای اجتماعی، ویژگی های فردی زنان، عدم مهارت و آگاهی کافی، دسترسی محدود، فرهنگ و سنت، نابرابری در فرصت ها، محدودیت تردد و جبر و وابستگی به عنوان مهمترین موانع و چالش های مشارکت زنان در مدیریت روستایی دهستان لواسان کوچک شناسایی شده اند.
ارائه الگوی مدیریت بحران در مناطق روستایی (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان قرچک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران به لحاظ وضعیت جغرافیایی در زمره کشورهای بلاخیز می باشد. قاره آسیا از نظر شیوع حوادث و بلایای طبیعی، رتبه اول را در دنیا دارد و ایران پس از هند، بنگلادش و چین چهارمین کشور آسیا و ششمین کشور دنیا از نظر کثرت وقوع بلایاست. در این میان نقاط روستایی، به دلیل روابط تنگاتنگ با محیط طبیعی و داشتن توانهای محدود، آسیب پذیری بیشتری نسبت به نقاط شهری دارند. خطر زلزله وگسترش بیابان، تهاجم ریگهای روان و خشکسالی، در معرض تهدید هستند. همچنین بالغ بر 12 هزار روستای مستقر در جوار رودخانه ها نیز غالبا در معرض خطر سیل قرار دارند. با توجه به اهمیت موضوع در این تحقیق به نقش مدیریت محلی (شوراهای اسلامی و دهیاری ها) درارائه الگویی به جهت برنامه ریزی کاهش مخاطرات طبیعی پرداخته شد. هدف ، نقش مدیریت محلی را در کاهش مخاطرات طبیعی در نواحی روستایی شهرستان قرچک بررسی می نماید. این تحقیق که کاربردی و توصیفی-تحلیلی می باشد از روش کتابخانه ای و پرسشنامه ای برای گردآوری اطلاعات و با استفاده از نرم افزار SPSS به تحلیل داده ها پرداخته شده. نتایج در بخش تحلیلی نیز نتایج نشان داد آگاهی مدیران محلی منطقه مورد مطالعه از فرایند مدیریت بحران در سطح پایینی است. مدیران محلی منطقه مورد مطالعه نسبت به نقش خود در فرایند برنامه ریزی برای کاهش مخاطرات طبیعی آگاه می باشند. بین میزان آگاهی مدیران محلی از نقش خود در برنامه ریزی رابطه معنی داری وجود دارد نوع نگرش و سطح دانش مدیران محلی در زمینه مدیریت بحران، بر عملکرد آنان در برنامه ریزی برای کاهش مخاطرات طبیعی تاثیرگذارست
عملکرد مدیریت روستایی در پایداری اجتماعی سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: روستاهای بخش مرکزی شهرستان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت روستایی یکی از مؤلفه های اساسی برای نیل به توسعه پایدار روستایی است که در فرآیند برنامه ریزی و توسعه روستایی جایگاه و نقش مهمی دارد که با همکاری بخش دولتی و غیر دولتی و مشارکت جامعه محلی، فرآیند توسعه پایدار روستایی را مدیریت می کند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی عملکرد مدیریت روستایی در پایداری اجتماعی سکونتگاه های روستایی انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری 41 روستای پیرامون شهرستان اردبیل است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 370 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید که به صورت نسبی و بر حسب جمعیت موجود در روستاهای منتخب توزیع گردید. داده های مورد نیاز با استفاده از شیوه کتابخانه ای و میدانی(پرسشنامه و مصاحبه) گردآوری شد. به منظور تحلیل موضوع چارچوبی از شاخص های عملکرد مدیریت روستایی و پایداری اجتماعی انتخاب و تدوین گردید. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه بیانگر این است از بین شاخص های عملکرد مدیریت روستایی، شاخص عمرانی با میزان بتای 375/0 بیشترین تأثیر را در پایداری اجتماعی داشته است و شاخص خدماتی با 170/0 کمترین تأثیر را دارا بوده است و در کل عملکرد مدیریت روستایی حدود 60 درصد از متغیر مستقل پایداری اجتماعی سکونتگاه های روستایی را تبیین می کند.
تحلیل راهبردی مدیریت مطلوب روستایی و کارآفرینی بر مبنای اقتصاد گردشگری روستای میقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نزدیکی شهر اراک، روستای میقان با ظرفیتهای خاص خود، میتواند بر اساس مدیریت مطلوب روستایی، بستری برای پیادهسازی مبانی توسعه پایدار مبتنی بر گردشگری باشد. در این پژوهش ضمن معرفی مبانی مدیریت روستایی و توسعه پایدار روستایی، پس از تحلیل ویژگیهای روستای میقان، به تشریح جاذبههای گردشگری آن پرداخته شده است. در این پژوهش، رویکرد تحقیق کیفی است و روش تحقیق پیمایشی-توصیفی و تحلیی-پیمایشی بر پایه مطالعات اسنادی و میدانی است. برای پاسخ به پرسشهای تحقیق بر مبنای تکنیک تحلیلی SWOT ۵۰ نفر از متخصصان بهعنوان جامعه نخبگان مورد توزیع پرسشنامه قرار گرفتند. بر مبنای نظر پرسششوندگان، تحلیلهای حاصل از SWOT نشان میدهد که قوت و ضعفهای موجود در روستا بهمثابه عوامل درونی مدیریت راهبردی امتیاز ۳.۱۲۸ و فرصتها و تهدیدهای بیرونی امتیاز ۳.۴۸۶ را کسب کردهاند. بر اساس امتیازهای مشخصشده در دادههای میدانی، مهم ترین نقاط قوت روستا عبارت اند از: وجود سیستم گازرسانی، وجود قابلیت های طبیعی مثل تالاب و چشمه، وجود جاذبه های جغرافیایی مانن تالاب؛ مهم ترین نقاط ضعف عبارت اند از: نبود آب کافی و از بین رفتن قنات ها و پایین رفتن آب های زیرزمینی، مهاجرت تعداد زیادی از مردم و کم شدن جمعیت. مهم ترین فرصت ها عبارت اند از:احداث اقامتگاه بوم گردی، امکان رونق صنعت گردشگری، امکان گسترش کشاورزی و دامداری، امکان جذب گردشگر و مهم ترین تهدیدها عبارت اند از: احتمال تمام شدن آب های زیرزمینی، خشک شدن منابع آبی و مهاجرت به شهر، عدم توجه به کمبود آب و آبیاری. بر همین اساس در انتها جدول تحلیل راهبردهای مدیریت روستایی مبتنی بر توسعه گردشگری روستای میقان ارائه شده است.
وضعیت کنونی و موانع پیش روی مدیریت روستایی ایران-مطالعه موردی: بخش گرگانرود شهرستان تالش(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال هشتم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
83 - 98
حوزه های تخصصی:
مدیریت روستایی ایران از گذشته تا به امروز دچار تغییر و تحولات زیادی بوده است و این امر منجر به کسب تجارب متعددی شده است. با این وجود این تغییر و تحولات مشکلات خاص خود را نیز داشته است. به منظور بررسی مشکلات و موانع مدیریت کنونی روستایی ایران، این تحقیق برای تبیین وضعیت کنونی و موانع پیش روی مدیریت روستایی ایران تدوین شد.
روش تحقیق کمی و روش شناسی تحقیق توصیفی-تحلیلی از نوع پیمایشی بوده است که از ابزار پرسشنامه جهت جمع آوری اطلاعات بهره برده شده است. حجم نمونه 50 نفر بوده است و پرسشنامه در میان دهیاران توزیع شده است. نرم افزار مورد نظر در این مطالعه SPSS بوده است.
نتایج حاکی است که کمبود منابع مالی، عدم هماهنگی شورا، دهیاری و مردم و نبود آموزش کافی از جمله مشکلات مدیریت روستایی است. مهمترین مشکل در مدیریت روستایی کشور عملکرد دولت است، هر چند که به باور دهیاران اختیارات این نهادهای مدیریتی کافی می باشد.
ارزیابی عملکرد دهیاریها در پیشبرد اهداف طرحهای هادی روستایی (مطالعه موردی: شهرستان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال هفدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۱
171 - 185
حوزه های تخصصی:
دهیاری به عنوان یک نهاد عمومی و غیردولتی، با شخصیت حقوقی مستقل و با درخواست روستائیان و مجوز وزارت کشور با هدف بهبود و توسعه شاخصهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و محیطی-کالبدی در هر روستا تشکیل می شود. یکی از وظایف دهیاری، همکاری با بنیاد مسکن در تهیه، تصویب و اجرای طرح هادی روستایی است.این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، عملکرد دهیار در نحوه تهیه و اجرای طرح هادی و نظارت بر ساخت و ساز بعد از اجرای طرح هادی روستایی بررسی می کند. جامعه آماری تحقیق شامل 24 روستای شهرستان زنجان است که با استفاده از جدول مورگان، 373 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از مدل نیکوئی برازش کلموگرونف-اسمیرنف و توزیع پواسن و تحلیل رگرسیونی چندگانه با کمک نرم افزار SPSS استفاده شده است.نتایج تحقیق نشان می دهد که، براساس مدل نیکویی برازش با سطح اطمینان 0.05P< ، عملکرد دهیار در طرح هادی مطلوب نیست. براساس توزیع پواسن، عملکرد دهیاری روند روبه رشدی دارد. همچنین تحلیل رگرسیونی نیز میزان همبستگی بین عملکرد دهیاری در توسعه و پیشبرد طرح هادی روستایی را، 0.929 برآورد کرده است. در بین شاخص های عملکرد دهیاری شاخص «عملکرد دهیار در نظارت بر ساخت و ساز بعد از اجرای طرح هادی» (0.447=β) بیشترین تاثیر و رضایت مندی را در اجرای طرح هادی داشته است. در این زمینه برای موفقیت دهیاران در اجرای طرح هادی، تاسیس دهیاریهای مستقل، آموزش دهیاران، و توسعه همکاری دهیار با سازمان ها و مشاوران و پیمانکاران ضروری است.
علل ناکارآمدی مدیریت روستایی از دیدگاه مردم محلی شهرستان سامان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال هفدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۳
196 - 215
حوزه های تخصصی:
مدیریت روستایی را می توان برنامه ریزی برای روستا، سازمان دهی، اقدام توسعه ای و هماهنگی و نظارت بر کارهای انجام شده دانست. بررسی و شناخت نیازها، کمبودها و نارسایی های روستاییان، اقدام برای مشارکت مردم در انجام امور اجتماعی، اقتصادی، عمرانی و ... نیز بر عهده مدیران روستایی است. شهرستان سامان با وجود توانمندی های گسترده (طبیعی و انسانی) اما با مشکلات عدیده توسعه نیافتگی روستایی مواجه است و شاید بتوان آن را در شیوه مدیریت یافت. بنابراین هدف پژوهش، بررسی و شناخت عوامل تأثیرگذار بر ناکارآمدی مدیریت روستایی از دیدگاه مردم محلی است. پژوهش از نوع کاربردی و روش آن توصیفی – تحلیلی و مبتنی بر پیمایش است. جامعه آماری شامل روستائیان شهرستان سامان بوده و برای تعیین حجم نمونه ابتدا به روش نمونه گیری خوشه ای پنج روستا انتخاب و با استفاده از فرمول کوکران 368 نفر از اهالی این روستاها جهت تکمیل پرسشنامه به روش تصادفی ساده انتخاب و تکمیل پرسشنامه صورت پذیرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss24 تجزیه وتحلیل شده اند. نتایج آزمون رگرسیون خطی نشان داد که عامل اقتصادی به تنهایی47 % ناکارآمدی مدیریت روستایی را تبیین می کند. نتایج آزمون T نیز نشان داد بُعد اجتماعی- فرهنگی(با میانگین 21/3)، بُعد اقتصادی(با میانگین 18/3) و بُعد محیطی–کالبدی (با میانگین 16/3) «تأثیرزیاد» بر ناکارآمدی مدیران روستایی داشته اند. همچنین نتایج نشان داد مهم ترین عامل در بُعد اقتصادی مشکلات بودجه ای در سطح کلان، در بُعد اجتماعی – فرهنگی، عامل قومیت گرایی و اشکالات ساختاری انتخابات و در بُعد محیطی عدم توجه به محیط زیست و ناآگاهی به مسائل مربوطه بوده اند. بعلاوه نتایج نشان از تفاوت های مکانی در ابعاد مورد بررسی دارد.
حکمروایی شایسته مبتنی بر سرمایه اجتماعی در مدیریت روستایی در شهرستان جویبار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال هفتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۳
105 - 122
حوزه های تخصصی:
توسعه پایدار روستایی نیازمند یک نظام مدیریت و حکمرانی کارآمد مبتنی بر ظرفیت ها و منابع محلی است. امروزه، پیامد سازنده سرمایه اجتماعی بر استقرار و ثبات ساختارهای مردم سالار محلی در مناطق شهری و روستایی مورد توجه قرار گرفته است. در پرتو چنین مباحثی درباره تقویت مدیریت محلی در مناطق روستایی، این پرسش مطرح است است که آیا رابطه معنی داری بین سرمایه اجتماعی و حکمرانی شایسته در این مناطق وجود دارد و در صورت مثبت بودن پاسخ، نوع و شدت روابط ممکن بین این دو و زیرمولفه های شاکله چگونه است. این تحقیق با هدف بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و حکمروایی شایسته در مدیریت روستایی در شهرستان جویبار با استفاده از روش تحقیق پیمایشی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل 12654 نفر از سرپرستان خانوار روستایی در شهرستان جویبار بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 314 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعیین شد. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بود که پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (7/0) سنجیده شد. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه نیز توسط گروهی از صاحب نظران تایید گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم فزار SPSS انجام شد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که 1/47 درصد از پاسخگویان سطح حکمروایی شایسته در روستاها را در حد مناسب و3/50 درصد سرمایه اجتماعی را در سطح متوسط ارزیابی کرده اند. بر اساس ضرایب همبستگی، با گسترش شبکه اجتماعی، اعتماد، آگاهی اجتماعی و شاخص سرمایه اجتماعی کل، میزان قانون مندی و عدالت محوری، مسئولیت پذیری و پاسخگویی، شفافیت کارآیی و اثربخشی و شاخص حکمروایی شایسته نیز افزایش می یابد. در کل یافته های تحقیق نشان داد که شاخص سرمایه اجتماعی رابطه مثبت و معنی داری با شاخص حکمروایی شایسته در مدیریت روستایی در شهرستان جویبار دارد.
ارزیابی مدیریت محلی در مناطق روستایی با شاخص های حکمروایی مطلوب. نمونه موردی: روستاهای توابع شهرستان چناران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۸
191 - 208
حوزه های تخصصی:
مدیریت به عنوان ابزار مهم برنامه ریزی، سازماندهی و کنترل امور می باشد که در مقیاس های مختلف برنامه ریزی مورد توجه می باشد. در این ارتباط در مقیاس محلی، نقش مدیریت روستایی برای رسیدن به اهداف برنامه ریزی و توسعه روستایی مطلوب قابل توجه می باشد. رویکردهای مختلفی در زمینه مدیریت روستایی وجود دارد که یکی از جدیدترین و مهمترین آنها، حکمروایی مطلوب و خوب روستایی می باشد. بر این اساس هدف این پژوهش بررسی و تحلیل وضعیت موجود مدیریت محلی روستاها به لحاظ عملکرد با شاخصهای 9گانه حکمروایی مطلوب است. برای این منظور از روش شناسی توصیفی- تحلیلی، با استفاده از منابع کتابخانه ای و پژوهش میدانی(پرسشنامه) استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق 12 روستا از بخش مرکزی شهرستان چناران می باشد که 144 نفر از طریق روش نمونه گیری کوکران انتخاب و به صورت تصادفی ساده مطالعه شده اند. نتایج آزمون T در ارتباط با مقایسه میانگینها نشان داد که در اکثریت شاخصها(به جز شاخص عدالت) و گویه های مرتبط با آن(به جز سه گویه صدور پروانه برای ساختمانها در روستا، برقراری امنیت برای روستاییان، و اعتماد روستاییان به مدیران محلی) میانگینها کمتر از حد متوسط می باشد. همچنین رابطه همبستگی بین شاخصها نیز نشان داده که از نظر روستاییان تحقق حکمروایی مطلوب در مدیریت روستایی، نیازمند وجود همبستگی بین شاخصها می باشد. اجرای مدل اولویت بندی ویکور برای مشخص کردن بهترین مدیریت روستایی در ارتباط با پیاده سازی اصول حکمروایی مطلوب حاکی از آن است که روستای یوردچوپان رتبه اول و روستای نورالدین رتبه آخر به لحاظ پیاده سازی شاخصهای حکمروایی مطلوب در مدیریت محلی روستا قرار دارند.
رویکرد مدیریت روستایی و تحولات فضایی سکونتگاههای روستایی. مورد مطالعه: استان سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۵
257 - 280
حوزه های تخصصی:
رویکرد مدیریت روستایی و نقش آن در توانمندسازی بیشتر ذی نفعان محلی و تعاملات یکپارچه ساختاری-کارکردی، یکی از عوامل مؤثر در تحولات فضایی سکونتگاههای روستایی است، لیکن رویکرد مدیریتی از «بالا به پایین» و ساختار مدیریتی برخواسته از تفکرات فن محور، موجب «توانمندسازی نامولد» ذی نفعان محلی و تعاملات کم و ناهماهنگ ساختاری و کارکردی در فرآیند مدیریت روستایی شده است. نامناسب بودن جایگاه مؤلفه های مذکور، باعث چالش های فراوان در فراگرد مدیریت روستایی و در پی آن تحولات فضایی سکونتگاههای روستایی استان سمنان شده است. هدف این پژوهش ، تحلیل ارتباط بین شاخص های روش و احساس توانمندسازی ذی نفعان محلی؛ و همچنین شاخص های تعاملات یکپارچه ساختاری-کارکردی بر تحولات فضایی سکونتگاههای روستایی از دیدگاه روستاییان و مدیریت محلی است. روش این پژوهش، توصیفی-تحلیلی است و با استفاده از آزمون های آماری کندال تااوبی و رگرسیون چند متغیره در نرم افزار SPSS انجام گرفته است. یافته های پژوهش نشان داد بین اکثریت شاخص های مقوله اثرگذار با تحولات فضایی سکونتگاههای روستایی منطقه مورد مطالعه، از دیدگاه روستاییان و مدیریت محلی، ارتباط معناداری مشاهده نشده است و میان شاخص های توانمندسازی و همچنین تعامل یکپارچه ساختاری-کارکردی و تحولات فضایی سکونتگاههای روستایی استان سمنان، از دیدگاه روستاییان و مدیریت محلی، به ترتیب به میزان 395/0 و 422/0 همبستگی وجود دارد؛ همچنین ضریب تعیین تعدیل شده نشان می دهد که از دیدگاه روستاییان و مدیریت محلی، به ترتیب، حدود 1/37 درصد و 5/41 درصد تحولات فضایی سکونتگاههای روستایی استان سمنان، ناشی از شاخص های سنجش شده در منطقه مورد مطالعه، تبیین شده است. به سخن دیگر، کم توجهی به تسهیل کننده های «توانمندسازی مولد» ذی نفعان محلی و همچنین عدم تعامل یکپارچه ساختاری- کارکردی در فرآیند مدیریت روستایی، باعث پایین ماندن سطح تحولات فضایی سکونتگاههای روستایی منطقه مورد مطالعه بوده است. از این رو، اصلاح رویکرد فعلی مدیریت روستایی و گذار به مدیریت اجتماع محور و اتخاذ رویکرد مدیریت غیر متمرکز و چند سطحی از پیشنهادهای کاربردی در این زمینه است.
تبیین الگوی بهینه مدیریت روستایی با رویکرد مدیریت محلی (مطالعه موردی: غرب و جنوب غرب استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت، مهم ترین عامل در حیات، رشد و بالندگی یا مرگ یک جامعه است و روند موجود به سوی وضع مطلوب را کنترل می کند. روستاها به منزله مکان هایی خاص با شیوه ی زندگی و فعالیت متفاوت نسبت به شهرها هستند پژوهش حاضر بر اساس هدف کاربردی و از نوع توصیفی-تحلیلی است. محدوده مورد مطالعه تحقیق روستاهای واقع در شهرستان های غرب و جنوب غرب استان گیلان(7 شهرستان) و جامعه آماری آن فرمانداران، بخشداران، کارشناسان فرمانداریها، کارشناسان بخشداریها، کارشناسان بنیاد مسکن، کارشناسان جهاد کشاورزی، کارشناس امور روستایی استانداری، دهیاران و اعضای شورای اسلامی در محدوده مورد مطالعه می باشند. این پژوهش با هدف تبیین مدیریت محلی روستایی و به کمک مطالعات اسنادی و میدانی و با استفاده از ابزار پرسشنامه نشان می دهد در روستاهای مورد مطالعه دو نوع مدیریت نظارتی(شورا) و اجرایی(دهیار) موجود است که با مشارکت مستقیم مردم انتخاب می شوند. در مواردی که روستاها از مدیریت روستایی بی بهره باشند در قالب یک مدیریت پهنه ای که از تجمیع دو یا تعداد بیشتر روستا تشکیل می شوند اداره می گردند به عبارتی دیگر می توان از سه عامل طرح شده در این پژوهش برای سنجش الگوی مدیریت روستایی با رویکرد محلی بهره برد. بنابراین در نهایت می توان بیان نمود با بررسی های میدانی و اسنادی صورت گرفته مدیریت اجرایی، مدیریت نظارتی و مدیریت پهنه ای همراه با رعایت اصول و شاخص های بازشناسایی شده بهترین نوع مدیریت در محدوده مورد مطالعه و به تناسب جمعیت می باشند. .
تحلیل پیشران های کلیدی اثرگذاری عملکرد مدیریت روستایی بر تحولات کالبدی سکونتگاه های پیراشهری با رویکرد آینده پژوهی(مورد: شهرستان علی آباد کتول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار توسعه سکونتگاه های روستایی بیشتر در جهت حمایت از تهیدستان روستایی و کاهش آسیب پذیری مناطق روستایی توجه ویژه به توسعه کالبدی سکونتگاه های روستایی می باشد. لذا هدف پژوهش حاضر این است که، آینده نگری اثرگذاری مدیریت روستایی بر تحولات کالبدی سکونتگاه های روستایی پیراشهری در شهرستان علی آبادکتول در افق 1410 ارزیابی و تحلیل شود. روش تحقیق این پژوهش از نوع کاربردی و بر اساس ماهیت، توصیفی- تحلیلی است، جمع آوری اطلاعات به روش اسنادی و میدانی بوده است. جامعه آماری تحقیق روستاهای با درجه دهیاری 5 و 6 در پیرامون شهر علی آبادکتول است که تعداد 35 پرسشنامه برای کارشناسان حوزه روستایی، ارگان های مربوطه درنظر گرفته شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها نرم افزار میک مک کمک گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد، با توجّه به امتیاز بالای اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم، عوامل5 گانه در 3 گروه اصلی پیشران های کلیدی در آینده توسعه کالبدی سکونتگاه های روستایی ناشی از فعالیت مدیران روستایی در منطقه مورد مطالعه شناسایی شدند که عوامل تلاش برای تملک اراضی و استفاده از اراضی خالی در داخل محدوده بافت فیزیکی جهت توسعه و گسترش بافت روستا مستقیم (4+) غیرمستقیم (1609+)، تلاش برای استقرار کارگاه های تولیدی و واحدهای دامی و باغی مستقیم (4+) غیرمستقیم (1608+)، ترویج استفاده از مصالح بومی در واحدهای مسکونی و الگوهای معماری سنتی مستقیم (3+) غیرمستقیم (1224+)، تلاش برای بهسازی و بهبود وضعیت معابر عمومی درون روستا (3+) غیرمستقیم (832+)، افزایش و بهبود تاسیسات و فضاهای آموزشی و فرهنگی (2+) غیرمستقیم (869+) از مهمترین عوامل به شمار می رود.
عوامل مؤثر بر بازآرایی الگوی مدیریت خدمات روستایی با تاکید بر مؤلفه های اقتصادی، مورد: استان قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت روستایی در ایران پس از طی نمودن فراز و فرودهای بسیار، با تصویب قانون شوراها و شکل گیری شوراهای اسلامی در آبادی های بالای 20 خانوار و در ادامه با تصویب قانون تاسیس دهیاری های خودکفا در روستاهای کشور (14 تیرماه 1377) و استقرار نهاد دهیاری به عنوان بازوی اجرایی شورای اسلامی، تجربه جدیدی را آغاز نمود. اکنون که حدود دو دهه از آغاز فعالیت مدیریت روستایی کشور در الگوی نوین خود می گذرد، در راستای تحقق مدیریت روستایی مطلوب و توسعه پایدار روستایی، بازبینی فرآیندها، اصلاح رویه های جاری و ارتقای مطلوبیت عملکرد این نهاد بسیار حایز اهمیت است. تحقیق حاضر که با هدف ارزیابی و تحلیل عوامل موثر بر بازآرایی الگوی مدیریت خدمات روستایی انجام شده است، از لحاظ ماهیّت توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی می باشد. داده ها به دو روش میدانی و کتابخانه¬ای جمع آوری شده اند. جامعه آماری آن مشتمل برتمامی شهرستان های استان قزوین می باشد. در ادامه به صورت خوشه ای بخش ها، دهستان ها و روستاهای هدف انتخاب شده اند. در مجموع تعداد 427 پرسشنامه از اهالی 40 روستای منتخب استان قزوین تکمیل شده است. براساس نتایج تحقیق در بعد محیطی- کالبدی، مولفه هایی همچون؛ اتخاذ رویکرد پهنه ای به جای نقطه ای، پیوند فضایی و ویژگی های جغرافیایی منطقه و پوشش حداکثری خدمات، در بعد ساختاری-نهادی مولفه های؛ اصلاح قوانین و مقررات، ایجاد سازمان های عمرانی و خدماتی مشترک، افزایش ساعات فعالیت دهیار و امکان ارایه خدمت به روستاهای همجوار، در بعد اجتماعی- فرهنگی مولفه های؛ توزیع عادلانه خدمات، پاسخگویی، شفافیت عملکرد، افزایش تعاملات و توجه به اقشارآسیب پذیر، در بعد اقتصادی نیز مولفه های؛ رعایت صرفه و صلاح اقتصادی، کاهش هزینه خدمات، افزایش بهره وری، منابع درآمدی پایدار، خدمات اشتراکی و نهایتا در بعد انسانی نیز مولفه هایی همچون؛ مشارکت مردم، بخش خصوصی و تعاونی، اصلاح فرآیند انتخاب دهیار و آموزش شهروندی، از نظر پاسخگویان بیشترین نقش را در فرآیند بازآرایی الگوی مدیریت خدمات روستایی داشته اند.
بررسی اثرگذاری حکمروایی خوب بر توانمندسازی اجتماعی روستاییان (مطالعه موردی: شهرستان اسفراین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال دهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
140 - 151
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثرات حکمروایی خوب بر توانمندسازی اجتماعی روستاییان در روستاهای شهرستان اسفراین است.پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی- پیمایشی است.جامعه آماری پژوهش را سرپرستان خانوارهای روستایی شهرستان اسفراین تشکیل داده است. با استفاده از فرمول کوکران تعداد 376 سرپرست خانوار به صورت تصادفی به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است.جهت تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش از آزمون تی تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد شاخص اعتماد اجتماعی با میانگین 122/3 بالاترین میانگین و شاخص برابری با میانگین 745/2 کم ترین میانگین را در میان شاخص های حکمروایی خوب به خود اختصاص داده اند.در مجموع حکمروایی خوب روستایی با میانگین 889/2 پایین تر از وضعیت مطلوب ارزیابی شده است. در بررسی وضعیت شاخص های توانمندسازی اجتماعی نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد شاخص انسجام اجتماعی با میانگین 132/3 بیشترین و شاخص کیفیت زندگی با میانگین 868/2 کم ترین میانگین را به خود اختصاص داده اند. در مجموع توانمندسازی اجتماعی با میانگین 041/3 در وضعیت مطلوب ارزیابی شده است. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که حکمروایی خوب روستایی بیشترین تاثیر را با مقدار ضریب بتای352/0 بر کیفیت زندگی و کمترین تاثیر را با مقدار ضریب بتای 081/0 بر مسولیت پذیری اجتماعی روستاییان داشته است. همچنین میزان تاثیر حکمروایی خوب بر متغیر مشارکت اجتماعی با مقدار ضریب بتای 294/0، متغیر انسجام اجتماعی با مقدار ضریب بتای 257/0،متغیر مهارت و دانش اجتماعی با مقدار ضریب بتای 212/0 و متغیر تعامل اجتماعی با مقدار ضریب بتای 106/0 معنادار است.
تحلیل فضایی عملکرد دهیاری ها در توسعه اقتصاد روستایی بخش مرکزی شهرستان مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال بیستم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
186 - 155
حوزه های تخصصی:
دستیابی به توسعه در سکونتگاه های روستایی به عوامل متعددی وابسته است که از مهم-ترین آن، مدیریت محلی کارآمد است. همچنین یکی از ابزارهای دستیابی به توسعه روستایی را می توان تشکیل گروه های سازماندهی شده مانند دهیاری ها دانست. همچنین مدیریت روستایی (دهیاری ها) می تواند نقش بسیاری مهمی در اجرای فعالیت توسعه روستایی داشته باشد و همچنین سنجش عملکرد مدیران روستایی می تواند راه را برای بهبود معیشت روستاییان هموار کند؛ بر این اساس، تحقیق حاضر به بررسی عملکرد دهیاران در نواحی روستایی بخش مرکزی شهرستان مشهد پرداخته است. پژوهش از نوع کاربردی و روش انجام تحقیق توصیفی-تحلیلی مبتنی بر پرسش نامه محقق ساخته بود. منطقه مطالعه شده 12 روستا از بخش مرکزی شهرستان مشهد بود و حجم نمونه براساس فرمول کوکران و با خطای پنج صدم، 367 خانوار تعیین شد. اطلاعات استخراج شده در دو نرم افزار SPSS و GIS و تحلیل مدل WASPAS بررسی شد. یافته ها نشان داد، عملکرد دهیاران در شاخص های کاهش بیکاری و توسعه اشتغال و تشویق به سرمایه-گذاری نامطلوب است و در شاخص تلاش به منظور افزایش درآمد تقریبا عملکردی متوسط داشته اند. درمجموع، بررسی میانگین متغیر رونق اقتصادی نشان از وضعیت متوسط عملکرد دهیاران در رونق اقتصادی روستاهای خود دارد. همچنین نتایج مدل واس پاس نشان داد، دهیاران روستاهای فارمد، دوست آباد و امیرآباد عملکرد بهتری در مقایسه با سایر روستاها داشته اند. تحلیل فضایی عملکرد دهیاری ها در توسعه اقتصاد روستایی نشان داد، بین عملکرد دهیاران با شاخص هایی چون فاصله تا شهر مشهد (آماره پیرسون 0.902-)، میزان جمعیت (آماره پیرسون 0.646)، نرخ رشد (آماره پیرسون 0.656-)، سطح زیرکشت (آماره پیرسون 0.584)، جمعیت باسواد (آماره پیرسون 0.618) و تعداد شاغلان (آماره پیرسون 0.620) رابطه ای معنادار وجود دارد.
شناسایی و ارزیابی عملکرد مدیران در توسعه مناطق روستایی (مطالعه موردی: روستاهای دهستان دولت آباد شهرستان مرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸۲
67 - 82
حوزه های تخصصی:
چالش ها و موانع مدیریتی مدیران در مناطق روستایی، یکی از موانع اصلی برای تحقق برنامه های توسعه بوده و طبیعتاً شناخت و رفع این موانع می تواند به شناخت کمبودهای مناطق روستایی و همچنین به توسعه و آبادانی این مناطق کمک فراوان کند. تحقیق به شناسایی و ارزیابی عملکرد مدیران در توسعه مناطق روستایی دهستان دولت آباد(شهرستان مرند) پرداخت. تحقیق به لحاظ روش کیفی- کمی و بر مبنای هدف، از نوع تحقیقات کاربردی است. تحقیق رویکرد اکتشافی به شناسایی چالش ها و ارزیابی آن به روش های کمی داشت. مصاحبه انتخابی، تصادفی و کدگزاری نتایج مصاحبه در MAXQDA. تنظیم پرسشنامه برحسب آن و تحلیل آن در SPSS و LISREL، در سوی دیگر روش شناسی تحقیق بود. پایایی پرسشنامه برای ضریب آلفای کرونباخ 796/0 به دست آمد، که بیانگر مناسب بودن ابزار تحقیق برای اندازه گیری موضوع مورد بررسی است. پرسشنامه به صورت تصادفی در میان جامعه نمونه در 9 نقطه روستایی توسط ساکنین دهستان دولت آباد توزیع گردید که حجم نمونه برای نواحی روستایی به صورت تناسب و برحسب تعداد خانوارهای روستایی در این نواحی و براساس فرمول کوکران 230 خانوار بود. عملکرد مدیران در ناحیه روستایی به ترتیب اهمیت در 4 بعد اصلی، اداری- سازمانی، کالبدی، اجتماعی و اقتصادی بود. در عامل اداری- سازمانی، معیار تجربه تخصصی و فعالیتی مدیران؛ در عامل کالبدی معیار کلی مقاوم سازی مساکن در ناحیه روستایی؛ در عامل اجتماعی معیار ارتباط مؤثر و همکاری میان مدیران و مردم محلی و همچنین در عامل اقتصادی نیز، معیار توجه به منافع اقتصادی روستا، مهمترین معیارها بوده اند. به طور کلی یافته های تحقیق، ضعف های عملکردی برای مدیران مشخص کرد، اما عملکرد آنان در برخی از نواحی، به خصوص کالبدی- فضایی مناسب بوده است. احداث و ایجاد معابر جدید در روستا، بهسازی و نوسازی معابر، ایمن سازی واحدهای مسکونی و... از مهمترین فعالیت آنان بوده است.
آسیب شناسی نظام مدیریت نوین روستایی و توسعه روستایی (مطالعه موردی: ناحیه مرکزی گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت روستایی در ایران مهمترین چالش برنا مه ریزان است. پژوهش جهت آسیب شناسی مدیریت نوین روستایی به روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است.متغیرهای تحقیق نظام مدیریت نوین و توسعه روستایی است. ناحیه مرکزی گیلان دارای 6 شهرستان و 670 روستای دارای مدیریت نوین است که 120 روستا به عنوان نمونه انتخاب شد.به جهت تخصصی بودن سوالات،از نظر متخصصین و دست اندرکاران مدیریت روستایی و روش دلفی استفاده شد. جمع آوری اطلاعات بصورت اسنادی و میدانی بوده و با روش مورگان تعداد 294 پرسشنامه بین 3 عضو شورای استان – 6 عضو شورای شهرستان – 18 عضو شورای بخش – 120 عضو شورای روستا – 120 دهیار – 3 کارشناس استانداری – 6 کارشناس فرمانداری – 18 کارشناس بخشداری توزیع شد. تحقیق با نرم افزار SPSS و نقشه ها با نرم افزار GIS و آزمون فرضیه ها با T تک نمونه ای و آزمون تفاوت میانگین ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که نظام فعلی مدیریت با 4 آسیب نهادی – مدیریتی، 5 آسیب محیطی – اکولوژیک، 8 آسیب کالبدی – فضائی، 5 آسیب اقتصادی و 6 آسیب اجتماعی – فرهنگی مواجه است. به روش SWOT، راهبردهایی جهت تحقق توسعه ارائه شد. 3 راهبرد به عنوان استراتژی تهاجمی، 4 راهبرد استراتژیی محافظه کارانه، 5 راهبرد استراتژی تدافعی ارائه شدکه استراتژی تدافعی بابیشترین امتیاز به عنوان راهبرد پیشنهاد شد، که 5راهبرد توانمندسازی و ظرفیت سازی دهیاران و شورا– سازمان دهی و ظرفیت سازی و بازآفرینی و توسعه مدیریت و برنامه ریزی مشارکتی و واگذاری اختیارات، کنترل توسعه به دهیاران – تامین اعتبارات زیرساخت ها و تجهیزات مورد نیاز دهیاری – توسعه مدیریت شبکه ای و خوشه ای روستایی و ارتقای مهارت و توانایی دهیاران ارائه می گردد.
سنجش مدیریت روستایی، توانمندسازی ذینفعان محلی و تحولات کالبدی سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: استان سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۶۵
۱۲۸-۱۱۳
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی جایگاه مدیریت روستایی، چالش ها و فرصت های توانمندسازی ذینفعان محلی و تأثیر آن بر تحولات کالبدی سکونتگاه های روستایی استان سمنان پرداخته است. در این راستا، با این که «توانمندسازی مولد» ذینفعان محلی تضمین کننده پایداری ابعاد توسعه و تحول کالبدی است لیکن رویکرد مدیریت «بالا به پایین» و «حکومت محور»، موجب «توانمندسازی نامولد» ذینفعان محلی در منطقه مورد مطالعه شده و نتوانسته است آن ها را به مثابه یکی از عناصر قدرت در حوزه مداخله مدیریت روستایی درآورد. برای تبیین دقیق موضوع ، مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ارتباط بین شاخص های روش و احساس توانمندسازی ذینفعان محلی و شاخص های تحول کالبدی سکونتگاه های روستایی را در قالب 21 شاخص، سنجیده است. یافته های حاصل از آزمون های آماری کندال تااوبی و رگرسیون، نامناسب بودن جایگاه شاخص های توانمندسازی ذینفعان محلی در فرایند مدیریت روستایی را آشکار ساخت. به سخن دیگر، عملیاتی کردن روش توانمندسازی ذینفعان محلی به صورت «قدرت بر» و سلطه آمیز نتوانسته است احساس معنا دار بودن، شایستگی، خودباوری، اعتماد، قدرت و توانمندی را در بین ذینفعان محلی ایجاد نماید. به این ترتیب در فرایند مدیریت روستایی، گیرندگان و بروزدهندگان «توانمندسازی نامولد» هنوز به شکل فزاینده ای غلبه دارند، به گونه ای که باعث نارسایی در فرایند تحولات کالبدی سکونتگاه های روستایی استان سمنان در ابعاد مسکن، خدمات زیربنایی، بهداشت محیط، وضعیت مالی، شبکه معابر، روابط اجتماعی و کاربری اراضی شده است. بنابراین نیاز است رویکرد حاکم بر فرایند مدیریت روستایی تغییر یابد و یا اصلاح شود. در این ارتباط، انتخاب سیاست های اجتماعی و اقتصادی مناسب دولت و به کارگیری روش های مناسب توانمند سازی مولد ذینفعان محلی در فرایند مدیریت روستایی، مورد تأکید می باشد. رویکردی که در آن نگاه قبلی با اصالت متخصص از «بالا به پایین»، جایگزین ابتکارات محلی از« پایین به بالا» شود و مدیریت روستایی اجتماع محور از طریق روش های توانمندسازی مولد ذینفعان محلی، فرصت مناسبی برای تحولات مثبت کالبدی سکونتگاه های روستایی، فراهم سازد.
تحلیل موانع گرایش زنان روستایی به مشارکت در مدیریت اجرایی روستاها (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، توجه به مشارکت زنان روستایی در مدیریت روستایی اهمیت زیادی یافته است؛ با وجود این، ورود زنان به عرصه مدیریت روستایی با کندی چشمگیری مواجه است؛ ازاین رو هدف این پژوهش، تحلیل موانع گرایش زنان روستایی به مشارکت در مدیریت اجرایی روستا یی در شهرستان زنجان است. نوع تحقیق کاربردی و روش مورد استفاده شده توصیفی و تحلیلی است و برای گردآوری داده ها از روش های اسنادی و میدانی بهره گرفته شد. جامعه آماری این تحقیق در دو سطح مردم محلی (267نفر نمونه) و مدیران محلی (28 نفر) در نظر گرفته شد. نتایج آزمون فریدمن نشان داد، از دیدگاه مردم محلی، موانع نهادی و سازمانی با میانگین رتبه ای 3/32و موانع اقتصادی-مالی با 2/72 بیشترین و کمترین رتبه را به خود اختصاص دادند. از طرف دیگر، دیدگاه مدیران محلی نشان داد، موانع نهادی و سازمانی با میانگین رتبه ای 3/47 و موانع اطلاعاتی و ارتباطی 2/57 بیشترین و کمترین رتبه را در موانع مشارکت زنان در مدیریت اجرایی روستاها به خود اختصاص دادند. نتایج آزمون تحلیل عاملی نشان داد، از دیدگاه مردم محلی، عامل های فردی و شخصیتی، محیط اجتماعی و فرهنگی، نهادی و سازمانی، اطلاعاتی و ارتباطی و اقتصادی و از دیدگاه مدیران محلی ، عوامل محیط اجتماعی و فرهنگی، فردی و شخصیتی، نهادی و سازمانی، اطلاعاتی و ارتباطی و اقتصادی-مالی مهم ترین موانع مشارکت اجرایی زنان بودند. نتایج نشان داد، موانع بسیاری در تمایل به گرایش زنان روستایی به مشارکت در مدیریت اجرایی روستاها وجود دارد و یافته های تحقیق آن را تأیید می کند.
تحلیل فضایی تأثیر ابعاد هوش فرهنگی بر عملکرد زمینه ای دهیاران (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانایی افراد برای تطبیق با ارزش ها، سنت ها و آداب و رسوم متفاوت از آنچه به آن ها خو گرفته اند و کارکردن در محیط متفاوت و متنوع فرهنگی، معرف هوش فرهنگی است و آن را می توان پیش بینی کننده سازگاری فرهنگی و تصمیم گیری موفقیت آمیز در انجام دادن وظایف محول شده دانست. هوش فرهنگی قابلیت تعمیم به خرده فرهنگ های نژادی و قومی درون فرهنگ ملی را دارد؛ بنابراین مدیران محلی ازجمله دهیاران می توانند از آن در تعاملات روزمره بهره ببرند. در این مقاله تلاش شد تا میزان اثرگذاری هوش فرهنگی دهیاران بر عملکرد زمینه ای آنان در نواحی روستایی شهرستان مشهد بررسی شود. روش تحقیق در این مطالعه توصیفی-تحلیلی است که بخش عمده ای از داده های آن براساس مطالعات میدانی از سطح منطقه جمع آوری شده است. جامعه آماری تحقیق شامل 24 روستای نمونه با جمعیت 86856 نفر در قالب 23997 خانوار است که حجم نمونه با روش کوکران 229 نفر تعیین شد و به روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک از بین روستاییان انتخاب شد. به این حجم نمونه، 24 دهیار، 24 نفر از اعضای شورای اسلامی روستاها و 6 نفر از کارشناسان اداری افزوده شد و درنهایت 283 پرسشنامه ت کمیل شد. یافته های مطالعه براساس نتایج به دست آمده از تحلیل ساختاری برمبنای نتایج حاصل از دیدگاه همه پاسخگویان نشان می دهد، ضریب تعیین عملکرد زمینه ای 1729/0 است؛ به عبارتی 29/17 درصد از تغییرات متغیر عملکرد زمینه ای دهیاران تحت تأثیر ابعاد هوش فرهنگی آنان است. بعد فراشناختی هوش فرهنگی با ضریب 91/5 بیشترین تأثیر مثبت و معنادار را دارد و پس از آن، بعد رفتاری هوش فرهنگی با ضریب 923/2 بر عملکرد زمینه ای دهیاران مؤثر است. در این مطالعه بین ابعاد دانش و انگیزش هوش فرهنگی و عملکرد زمینه ای دهیاران رابطه ای مشاهده نشد. در این مطالعه دهیارانی که در مقایسه با دیگران نمره هوش فرهنگی بیشتری را کسب کرده اند، توانسته اند با رفتارهای خودنظم ده در پیگیری وظایف، سخت کوشی و تسهیل بین فردی عملکرد زمینه ای بهتری را نشان دهند. در این راستا، برنامه های مربوط به تقویت هوش فرهنگی با برگزاری کارگاه های عملی توسط نهادهای دست اندرکار ازجمله بخشداری ها و نظام جامع جبران خدمات، مبتنی بر پرداخت براساس عملکرد و کارایی افراد در قالب سیستم حقوق و مزایا پیشنهاد می شود.