مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
شوروی
حوزه های تخصصی:
ظهور رفتار سیاسی اقتدارگرایی در قالب سیاست های طایفه ای در آسیای مرکزی پساشوروی که نزدیک بر یک سده کمونیسم بر آن حاکم بوده است، رفتاری نبود که سیاست مداران و دانش پژوهان این حوزه و منطقه آن را پیش بینی کرده باشند. اقتدارگرایی همواره رشد فزاینده ای داشته است و در برخی از کشورهای آسیای مرکزی با شدت بیشتری نیز نهادینه شده و ماهیت رفتار سیاسی این واحدها را شکل داده است. در این نوشتار با روش توصیفی و با بهره گیری از مفهوم اقتدارگرایی، تمرکز خود را بر واحدهای سیاسی آسیای مرکزی قرار داده ایم و می خواهیم ریشه های اقتدارگرایی فزاینده و تقویت شونده در کشورهای این حوزه را تحلیل کنیم. در اینجا این پرسش مطرح است که عامل های ظهور و تقویت اقتدارگرایی در آسیای مرکزی پساشوروی چیست؟ در پاسخ، نشان می دهیم که عامل های ظهور و تقویت اقتدارگرایی در آسیای مرکزی از دو دسته عامل های داخلی و خارجی سرچشمه گرفته اند. عامل های داخلی خود به سه زیرمجموعه عامل های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تقسیم می شوند و بر جامعه پذیری سیاسی حاکمان و شهروندان منطقه به واسطه سلطه حکومت اقتدارگرای اتحاد شوروی تأکید می کند. عامل های خارجی نیز به دو زیرمجموعه سطح ارتباطات خارجی و ماهیت ارتباطات خارجی تقسیم می شوند. برایند این عامل ها نشان می دهند که رژیم اقتدارگرا با شدت های متغیر، ماهیت سیاسی واحدهای آسیای مرکزی است و با وجود شباهت های بسیار زیاد واحدهای این منطقه در زمینه عامل های داخلی که سبب شده است آن ها را اقتدارگرا بنامیم، عامل های خارجی به ویژه ماهیت ارتباطات خارجی سبب ایجاد تفاوت هایی از نظر شدت اقتدارگرایی در میان آن ها شده است.
مطالعه تطبیقی تحولات علم اجتماعی در عصر توتالیتاریسم (تجربه آلمان، شوروی و چین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حاکمیت های توتالیتر دارای مشخصات خاص خود هستند که در حد امکان این مشخصات را در عرصه های دیگر به ویژه علم و نظام دانشگاهی بازتولید می کنند. مطالعه چالش بین علوم اجتماعی و حاکمیت توتالیتر می تواند در زمینه رشد علم اجتماعی راهگشا باشد. هدف این مطالعه مقایسه تطبیقی تاریخی این رابطه در برهه ای از حاکمیت توتالیتر در آلمان، شوروی و چین است. روش مطالعه مقایسه تطبیقی تاریخی بوده و تجربیات گزارش شده در سه مورد آلمان نازی، اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری خلق چین موردمقایسه تاریخی قرار گرفته اند. گردآوری داده ها از منابع دست دوم صورت گرفته و تحلیل ها به شیوه مقایسه تاریخی ارائه شده اند. یافته های تحقیق برخی شباهت ها و تفاوت ها را بین توتالیتاریسم نازیستی و کمونیستی نشان داد. توتالیتاریسم نازیستی ذهنیت منفی نسبت به علم اجتماعی داشته و از هرگونه نهادسازی اجتناب کرده و با ایجاد انسداد در مقابل فعالیت دانشمندان زمینه را برای هجرت اندیشه اجتماعی فراهم کرده است، درحالی که توتالیتاریسم کمونیستی ذهنیت مثبت به علم اجتماعی داشته و سعی کرده است با نهادسازی برای تولید علم اجتماعی همسو، دانشمندان این حوزه را جذب کند. هردو شکل توتالیتاریسم در اوج استبداد خود طالب علم اجتماعی وابسته به حاکمیت، غیرانتقادی، کمی گرا، کاربردی و مفید برای تداوم قدرت بوده اند.
مطالعه تطبیقی ابتکار جاده و کمربند چین با طرح مارشال آمریکا و طرح مولوتوف شوروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دردوران پس از جنگ جهانی دوم تاکنون کشورهای ابرقدرت و پیروز در جنگ ابرپروژه های اقتصادی برای گسترش نفوذ اقتصادی و سیاسی خود و توسعه و گسترش تجارت با کشورهای همپیمان و گاهی رقیب ارائه کرده اند. برخی از این طرح ها با اهداف ایدئولوژیک یا تقابل با رقیب طراحی و ارائه شدند و برخی دیگر بر اهداف اقتصادی تمرکز بیشتری داشته اند. این پژوهش دنبال پاسخ به این سوال است که این ابتکارات و طرح های بین المللی دنبال چه اهدافی بودند و این اهداف تا چه میزان با یکدیگر شباهت دارد. این مقاله مهمترین ابتکارات بین المللی از این دست در 70 سال گذشته را معرفی کرده و برای اولین بار ابتکار جاده و کمربند چین (BRI) را با روش مطالعه تطبیقی از منظر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، تجاری و ژئوپولتیک با طرح مارشال آمریکا (Marshall Plan) و طرح شورای همکاریهای اقتصادی متقابل شوروی (CMEA یا Comecon) مقایسه میکند. هدف اصلی مقاله پاسخ به این سوال است که چه نقاط تشابه و افتراق بین طرح جاده و کمربند چین با طرح مارشال آمریکا و طرح مولوتوف شوروی وجود دارد. روش تحقیق استفاده شده در این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد. این مقاله استدلال می کند که گرچه این ابتکارها شباهت هایی با یکدیگر دارند و هدفشان پاسخگویی به نظم نابسامان جهانی و بهبود اقتصادی از طریق سرمایه گذاری های کلان سیاسی-اقتصادی و کمک به روند توسعه دیگر کشورها میباشد، اما نتایج و تاثیر آنها بر ساختارهای اقتصادی ملی و بین المللی می تواند متفاوت باشد.
جنبش جنگل در پرتو کشمکش قدرت های بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
جنبش جنگل در دهه های نخست سده بیستم و هم زمان با شروع جنگ جهانی اول در گیلان به وقوع پیوست. با توجه به شرایط بحرانی جهان، روسیه، انگلستان،آلمان و عثمانی سعی داشتند از جنبش جنگل برای کامیابی های سیاسی خود سود جویند. شکل گیری انقلاب بلشویکی در روسیه و طرح انترناسیونالیسم جهانی و همچنین گرایش برخی از رهبران جنبش جنگل به بلشویزم، وحشت انگلیسی ها را برانگیخت و این موضوع موجب دخالت آنها در مسائل مربوط به جنبش گشت. از سوی دیگر، سایر دولت های درگیر جنگ نظیرآلمان و عثمانی به طور غیرمستقیم از جنبش حمایت می کردند. کشمکش دولت های بزرگ بر سر جنبش جنگل، به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی شمال ایران و اهمیت منطقه قفقاز برای نیروهای درگیر در جنگ بود. یافته های تحقیق بیانگر آن است که هدف واقعی برخی کشورها از این کشمکش ها، در فشار قرار دادن دولت تازه تاسیس شوروی و برخی دیگر درگیرنمودن رقیب سیاسی خود در شمال ایران و دستیابی به منافع شان در ایران بود. برآیند این سیاست ها موجب ناکامی جنبش جنگل گشت. بر این اساس، پرسش اصلی پژوهش مبتنی بر آن است که دولت های بزرگ چه نگرش ها و اهدافی را در برابر جنبش جنگل دنبال می کردند؟ فرضیه مقاله معطوف به آن است که جنبش جنگل به دلیل هم زمانی وقوع آن با جنگ جهانی اول و واقع شدن در همسایگی قفقاز، مورد توجه ویژه دولت های بزرگ قرار گرفت و این مساله موجب شد تا آینده جنبش جنگل در کشمکش دولت های بزرگ تحت تاثیر اهداف سیاسی آن دولت ها قرار گیرد.
تبیین جامعه شناختی ریای سیاسی و پیامدهای آن برای دولت های خودکامه (آلمان نازی، شوروی و ایران پیش از انقلاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف مطالعه توصیف و تبیین نقش ریای سیاسی در شکست نظام های خودکامه (آلمان نازی، شوروی قبل از فروپاشی و ایران پهلوی دوم) است. روش مطالعه مقایسه موردی بوده و نمودهای ریا در سه مورد تاریخی مذکور توصیف و با استفاده از روش توافق و اختلاف میل مورد مقایسه تاریخی قرار گرفته اند. گردآوری داده ها از منابع دست اول و دوم صورت گرفته و تحلیل ها به شیوه مقایسه-تاریخی ارائه شده اند. یافته ها مؤید اهمیت ریا در شکست خودکامگی است. نظام های آسیب پذیر هم گرفتار ریای رهبران و دستگاه قدرت و هم گرفتار ریای توده بوده اند. رژیم ها در دوره قبل از فروپاشی ازنظر قدرت سرکوب حاکمیت و به تناسب آن مدیریت ریا در سطح پایین تری نسبت به دوره های باثبات تر بوده است. دستگاه تبلیغاتی رژیم های خودکامه نقش مهمی در تحکیم چهره ریاکارانه رژیم ها ایفا کرده اند. نظام های علمی و دانشگاهی از مهم ترین عوامل افشای چهره فریبکارانه رژیم ها بوده و در موقعیت کاهش سرکوب نقش مهمی در افشای واقعیات پشت پرده داشته اند. همچنین جریان های سیاسی رقیب و جنبش مخالفان نقش مهمی در آگاه سازی توده و ایجاد آگاهی انقلابی برای فروپاشی داشته اند. در مورد آلمان نازی کاهش اعتماد متقابل بین نخبگان و مردم و نیز شکست در جنگ عامل مهمی برای فروپاشی دستگاه خودکامه بوده است.
تجزیه سیاسی ماوراءالنهر در ادوار سه گانه ازبکی، تزاری و بلشویکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرزمین ماوراءالنهر با وجود پیوستگی جغرافیایی - فرهنگی و سیاسی با ایران، پس از قرون میانه سرنوشت متفاوتی یافت. مهم ترین وجه تمایز آن دو، در یکپارچگی قدرت سیاسی در ایران و تکثّر حوزه های قدرت در ماوراءالنهر بود. این سرزمین در قرون گذشته بارها تمرکز سیاسی را تجربه کرده بود، اما قرن دهم قمری را باید نقطه پایان یکپارچگی سرزمینی آن بدانیم. از این زمان، در طول چهار قرن تجزیه سیاسی و سرزمینی به تدریج بسط یافت و در نهایت در گسترده ترین شکلش در دوران شوروی تثبیت و در قالب نزاع های داخلی به امروز نیز کشیده شد. مسئله اصلی نوشتار حاضر این است که علل تداوم و تثبیت تجزیه قدرت سیاسی در دوران جدید تاریخ این سرزمین چه بوده است؟ پاسخ آغازین ما این است که «غلبه ساختار سیاسی بدوی در میان ازبکان، نگرانی از واکنش قدرت های رقیب به تصرف یکپارچه منطقه در عهد تزاری، بیم شکل گیری هویت یگانه ملی و خروج از سلطه استعماری در این دوره و عهد شوروی، موجب تداوم تکثر سیاسی و حتی تمرکز ستیزی گردید».
تأثیر راهبرد دفاع متحرک شوروی در بحران تطویل و پایان جنگ عراق علیه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۸
1 - 19
حوزه های تخصصی:
یکی از بحران ها و رویدادهای مهم قرن بیستم، تجاوز نظامی عراق علیه ایران بود. این جنگ که به دلایل مختلفی آغاز شد، هشت سال طول کشید. ارتش عراق در مراحل مختلف جنگ، راهبردهای نظامی مختلفی را به کار برد که یکی از آن ها، «راهبرد دفاع متحرک» بود. این مقاله به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که راهبرد دفاع متحرک عراق چه تأثیری بر روند جنگ تحمیلی علیه ایران داشت؟ فرضیه پژوهش این گونه صورت بندی شده است، راهبرد نظامی عراق بعد از دفاع ایستا، راهبرد دفاعی - تهاجمی متحرک بود. این راهبرد موجب ابتکار عمل عراق در صحنه میدانی جنگ و مانع انجام عملیات سرنوشت ساز توسط ایران شد و در نهایت به پذیرش قطعنامه توسط ایران منتهی شد. راهبرد دفاع متحرک توسط مستشاران نظامی روس به عراقی ها پیشنهاد شد و پس از تصرف فاو توسط ایران در دستورکار عراق قرار گرفت. مواد خام این مقاله با استفاده از اسناد و مدارک جنگ تحمیلی گردآوری و با روش توصیفی – تحلیلی، پردازش شده است.
الگوی مداخلات سیاسی نظامی ایالات متحده آمریکا در خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۰ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۰)
7 - 41
حوزه های تخصصی:
خروج انگلستان از خلیج فارس در سال 1971 که توام با بحران جنگ ویتنام بودایالات متحده را واداشت تا از طریق موکلان منطقه ای خود دکترین دوستونی خود را به عنوان راهبرد اصلی در خلیج فارس تعریف کند. با وقوع انقلاب اسلامی درایران توازن منطقه ای دگرگون شد. نگرانی از نفوذ کمونیسم و تحولات بعدی و بویزه جنگ ایران و عراق از عوامل حضور گسترده این کشور در منطقه بودند. تهاجم رژیم صدام به کویت حضور آمریکا در خلیج فارس را تثبیت کرد.در دوران زمامداری بوش پدر و بیل کلینتون سیاست ایالات متحده ترکیبی از آرمانگرایی («نظم نوین جهانی» پس از جنگ دوم خلیج فارس) و واقع گرایی («مهار مضاعف» جنگ عراق و ایران) بود. این سیاست حاکی از اراده و خواست این کشور برای حفظ تعادل (سیال) و ثبات (نسبی) منطقه بود که منجر به برقراری نوعی «صلح سرد» در منطقه شد. چرخش سیاست خارجی اوباما نیز ترکیبی از سنت ویلسونیسم و عملگرایی و بازسازی چهره مخدوش شده آمریکا با استفاده از قدرت هوشمند (ترکیبی از قدرت نرم و سخت) و احیای رهبری آمریکا با استفاده از ظرفیت نهاد های بین المللی و ائتلاف های منطقه ای و جهانی و دوری از یکجانبه گرایی دوران بوش پسر بود.
بررسی تطبیقی سیاست خارجی ایران و ترکیه در قفقاز جنوبی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تا 2015(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۱ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۱۲۲)
109 - 150
حوزه های تخصصی:
حوزه قفقاز جنوبی متشکل از سه کشور آذربایجان، ارمنستان و گرجستان است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوری های مذکور، بسیاری از اندیشمندان، این منطقه را در وضعیت خلاء قدرت ارزیابی کردند، به همین دلیل، این حوزه جغرافیایی توجه بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای همچون روسیه، اتحادیه اروپا، آمریکا، ایران و ترکیه را به خود جلب کرده است.
ایران به واسطه تاریخ مشترک با قفقازجنوبی و همچنین جایگاه این منطقه از جهت ارتباط زمینی با فدراسیون روسیه و شمال اروپا، اهمیت زیادی برای این منطقه قائل است. بر پایه واقعیت های ژئوپلتیک و ژئواکونومیک، جمهوری اسلامی ایران نسبت به این منطقه به عنوان مکمل امنیتی و اقتصادی خود حساسیت زیادی نشان داده است.
ترکیه از کشورهایی است که از ابتدای فروپاشی شوروی، نقش اساسی در منطقه قفقاز جنوبی ایفا کرده است. قرار گرفتن قفقازجنوبی در میان دو حوزه نزدیک دریایی (خزر و سیاه) ترکیه، باعث اهمیت مضاعف این منطقه برای این کشور شده است.
سؤال محوری این مقاله بررسی تطبیقی سیاست های ایران و ترکیه در قفقاز جنوبی بر پایه شاخص های مهم تأثیرگذار در معادلات منطقه ای است. در تدوین مقاله با بهره گیری از روش کتابخانه ای، ازاسناد به زبان ترکی برای تبیین دیدگاه های ترکیه استفاده شده است.
علیرغم اینکه فروپاشی شوروی فرصت تاریخی را در اختیار ایران و ترکیه قرار داد تا با برقراری روابط و همکاری های نزدیک سیاست ها و اهداف خود را در قفقاز جنوبی پیش ببرند، اما سیاست توسعه طلبانه ترکیه و سیاست احتیاطی و مدارای ایران برای ایفای نقش در معادلات این منطقه، شرایطی را دامن زد که هر دو کشور توفیق کافی برای تأثیرگذاری در این معادلات را نداشتند؛ هر چند که ترکیه موفقیت بیشتری را در این عرصه کسب کرد. در واقع، قفقاز جنوبی بیشتر به نقطه تلاقی تضارب اهداف ایران و ترکیه از یکسو و آمریکا و روسیه از سوی دیگر تبدیل شد.
عوامل موثر بر رویکرد فدراسیون روسیه در قبال حزب الله لبنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۵)
25 - 49
حوزه های تخصصی:
فدراسیون روسیه بعنوان وارث اصلی اتحاد جماهیر شوروی، پس از تجربه سالهای بحران آمیز دهه نود، اینک بدنبال احیای جایگاه خویش در نظام بین الملل بعنوان قدرتی بزرگ، مدرن و هنجارمند برآمده و سعی در بازیابی موقعیت گذشته شوروی در خاورمیانه دارد. این کشور با سیاستی کاملا عمل گرا سعی در کسب سود بیشینه در تعاملات خود با همه بازیگران منطقه داشته و با انعطاف پذیری بالایی این هدف را دنبال می کند. گروه های جهادی نیز اگرچه بازیگرانی غیردولتی به شمار می روند، اما در خاورمیانه اهمیت بسیار بالایی دارند و روسیه نیز ناگزیر از تنظیم روابط خود با این بازیگران برای اثرگذاری در این منطقه حساس است. پژوهش حاضر بدنبال یافتن ریشه های نگاه روسیه به گروه های جهادگرا و بطور مشخص حزب الله لبنان در غرب آسیا بوده و این هدف را در بررسی جامع سیاست خارجی این کشور در مقیاس بین المللی و منطقه ای و همچنین فرهنگ راهبردی و مسائل اجتماعی آن جستجو می کند. پرسش اصلی این مقاله، این است که آیا در نگاه روسیه نسبت به گروههای جهادگرای سنی وشیعی بویژه حزب الله لبنان تفاوت وجود دارد و اگر چنین تفاوتی وجود دارد علت اصلی آن چیست. فرضیه این مقاله آن است که سیاست خارجی روسیه پدیده ای چندضلعی و ماتریسی با درایه های گوناگون است که بر اساس تعاریف روسی از منافع و تهدیدات این کشور، داده هایی با پیچیدگی فراوان به سیستم بین الملل می دهد. روسیه در سطح نظام بین الملل به دنبال مرزبندی با غرب و اتحاد استراتژیک با شرق بوده و در سطح منطقه ای نیز در غرب آسیا اهدافی از جمله مقابله با طرحهای غرب در این منطقه، مبارزه با تروریسم، کسب منافع اقتصادی و ارتقای وجهه بین المللی خود را با رویه هایی همچون عدم ورود به فاز منازعه با رژیم اسرائیل، حفظ ارتباط با همه بازیگران مشروع سیاسی، نگاه احتیاط آمیز و توام با حذر به جنبشهای اسلامی از جمله حزب الله و انعطاف پذیری بالا در سیاست خارجی دنبال می کند.
پناهندگان فرقه دمکرات آذربایجان در اتحاد جماهیر شوروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرقه دمکرات آذربایجان با حمایت حکومت اتحاد جماهیر شوروی در سال 1324 تشکیل و در سال 1325 فروپاشید و تبعات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بسیار سنگینی را برای مردم ایران داشت که پناهنده شدن جمعیت زیادی از مردم محلی آذربایجان به کشور شوروی از جمله آنها می باشد. هدف اصلی این پژوهش بررسی وضعیت سیاسی و اجتماعی پناهندگان فرقه دمکرات آذربایجان در اتحاد جماهیر شوروی است. روش اجرای این پژوهش توصیفی و تحلیلی و با بهره گیری از منابع اولیه صورت گرفته سعی نگارندگان بر آن است تا تبعات انسانی و اجتماعی حکومت فرقه دمکرات آذربایجان را آشکار سازند نتیجه مطالعات نشان می دهد، پس از فروپاشی حکومت فرقه در 21 آذر 1325 تعداد پناهندگان ایرانی که به دلیل هواداری از حکومت فرقه و با فریب کاری رهبران این گروه به شوروی فرار کرده و پناهنده شده ند بین 25 تا 30 هزار نفر تخمین زده شده است. اندکی پس از این واقعه، ﺳﺮان ﺣﺰب ﮐﻤﻮﻧﯿﺴﺖ آذربایجان ﺷﻮروی و رهبران فرقه دمکرات ﺑﺮای رهایی از بار مشکلات نگهداری این حجم زیاد پناهندگان و سرکوب نارضایتی پناهندگان از عملکرد فرقه و تصمیم آنها به بازگشت به ایران، مطابق با سیاست بیرحمانه استالینی آنها را ﺑﺎ اﺗﻬﺎمﻫﺎی واﻫﯽ و غیرانسانی راﻫﯽ اردوﮔﺎهﻫﺎی ﮐ ﺎر اﺟﺒ ﺎری در ﺳ ﯿﺒﺮی و آسیای میانه کردند و سرنوشت دهشتناک، غم انگیز و رقت باری را برای آنها رقم زدند.
بررسی سیاست دولت پهلوی اول نسبت به بازگشت مهاجران ایرانی از شوروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۶
53 - 82
حوزه های تخصصی:
مهاجرت از پدیده هایی است که جامعه ایرانی قاجار از دوره ناصرالدین شاه با آن روبرو شده است.جدایی مناطق جنوبی قفقاز از ایران درنتیجه جنگ های ایران و روس باعث شد که این مناطق سرنوشتی متفاوت با دیگر مناطق ایران پیدا کنند و مقصدی برای ایرانیان مهاجر باشند. بیشتر این مهاجرین را کارگرانی تشکیل می دادند که به دلیل شرایط موجود در ایران و همچنین موقعیت کاری بهتر در این مناطق به صورت فصلی و یا دائمی راهی این مناطق می شدند. با انقراض حکومت قاجار و انقلاب کمونیستی در روسیه، از سطح این مهاجرت ها کاسته شد و مهاجرت ها شکل بازگشت به ایران را به خود گرفت. در این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش خواهیم بود که سیاست دولت پهلوی در واکنش به بازگشت اتباع ایرانی از شوروی چه بوده است. مفروض پژوهش این است که فشارهای وارده بر اتباع ایرانی از سوی شوروی و همچنین بهبود وضعیت اشتغال و معیشت در ایران باعث رجعت دوباره این مهاجران به ایران شد و دولت پهلوی نیز علی رغم مشکلات ناشی از بازگشت این مهاجران، بستر لازم را برای این امر مهیا نمود. در این تحقیق از روش توصیفی – تبیینی استفاده شده و تلاش می شود با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای تا حد امکان جوابی مناسب برای این سؤال یافته شود.
تحلیل الگوی رفتاری آمریکا و انگلیس در بحران آذربایجان در چارچوب نظریه نظام جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحران آذربایجان از جمله رویدادهایی است که بررسی تحولات آن از اهمیت وافری برخوردار است. آغاز و پایان غائله آذربایجان را می توان در سه سطح مورد بحث قرار داد: سطح فردی و تاکید بر اقدامات کسانی چون پیشه وری و قوام، سطح ملی؛ نقش ظلم های دولت پهلوی اول به مردم آذربایجان به عنوان عامل شروع بحران و رویکردهای نهادهای ملی(ارتش، مجلس و دولت) در پایان دادن به آن؛ و نهایتا سطح بین المللی که در آن باید به نقش قدرت های مهم متفق در جنگ جهانی دوم به عنوان عامل مهم آغاز و پایان بحران تاکید کرد. بر این اساس این مقاله نیز تلاش می کند تا این واقعه را در چارچوب نظم بین المللی و رویارویی قدرت های بزرگ مورد واکاوی قرار دهد. در این چارچوب سوالی که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد از این قرار است: شباهت و تفاوت رفتار ایالات متحده و انگلیس در بحران آذربایجان را چگونه می توان تحلیل کرد؟ این پژوهش تاکید دارد با توجه به اینکه جنگ جهانی دوم برهه ای است که هژمون پیشین جای خود را به هژمون جدید می دهد، در چارچوب نظریه نظام جهانی والرشتاین و باتاکید بر مفهوم هژمون می توان به تحلیل شباهت ها و یا تفاوت های الگوی رفتاری دو قدرت بزرگ دنیا در این رویداد پرداخت. در این چارچوب این مقاله با رویکردی مقایسه ای و گردآوری داده های کتابخانه ای این رویداد مهم را مورد تحلیل قرار می دهد.