مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
بدبینی سازمانی
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
209 - 230
حوزه های تخصصی:
بدبینی سازمانی از رفتارهای سازمانی منفی منبعث از در دست نداشتن اطلاعات لازم در سازمان است. رهبری اصیل از رویکردهای رهبری اخلاقی است که منجر به بهبود توانمندی کارکنان و کاهش دیدگاه های مخرب سازمانی می شود. هدف از انجام پژوهش حاضر، سنجش تأثیر رهبری اصیل درک شده بر بدبینی سازمانی با میانجی گری توانمندسازی ساختاری در کارکنان شرکت پارس حیان است. پژوهش از نوع توصیفی – پیمایشی و جامعه آن، کارکنان شرکت پارس حیان در شعب سراسر کشور، با حجم نمونه برآورد شده 200 نفر است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده که پایایی آن به روش آلفای کرونباخ و پایایی مرکب و روایی آن به روش روایی محتوا و روایی هم گرا و واگرا تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی و نرم افزار Smart PLS استفاده شده است. مطابق یافته های پژوهش رهبری اصیل بر توانمندسازی ساختاری و بدبینی سازمانی و توانمندسازی ساختاری نیز بر بدبینی سازمانی تأثیرمعناداری دارد. همچنین نقش میانجی توانمندسازی ساختاری در تأثیر رهبری اصیل درک شده بر بدبینی سازمانی مورد تأیید قرار گرفت. لذا با ارتقاء توانمندسازی ساختاری و رهبری اصیل درک شده، میزان بدبینی سازمانی در شرکت پارس حیان کاهش پیدا می کند.
بررسی تأثیر سبک رهبری زهرآگین بر بدبینی سازمانی و بیگانگی شغلی کارکنان وزارت ورزش و جوانان با نقش میانجی ماکیاولیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۹ شماره ۵۹
135-152
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر سبک رهبری زهرآگین بر بدبینی سازمانی و بیگانگی شغلی کارکنان وزارت ورزش و جوانان با نقش میانجی ماکیاولیسم بود. روش پژوهش، توصیفی بود و در دسته پژوهش های کاربردی قرار دارد. جامعه آماری پژوهش همه کارکنان رسمی وزارت ورزش و جوانان به تعداد 335 نفر بودند. حجم نمونه پژوهش براساس جدول مورگان 180 نفر بود که به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار استفاده شده برای جمع آوری داده ها پرسش نامه استاندارد «رهبری زهرآگین» از اشمیت (2008)، پرسش نامه «ماکیاولیسم» از روث آلاس (2009)، پرسش نامه «بدبینی سازمانی» از کالاگان (2009) و پرسش نامه «بیگانگی شغلی» از بانای و ریسل (2007) بود. شش نفر از اساتید مدیریت ورزشی دانشگاه رازی روایی محتوایی پرسش نامه ها را تأیید کردند و پایایی این پرسش نامه ها به ترتیب 89/0، 87/0، 88/0 و 84/0 تعیین شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدل تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای اس.پی.اس.اس و آموس به کار برده شد. نتایج نشان داد که رهبری زهرآگین بر بدبینی سازمانی و بیگانگی شغلی به ترتیب با ضریب تأثیر 53/0 و 50/0 تأثیری مثبت داشت. همچنین، ماکیاولیسم نقش میانجی را با ضریب تأثیر 32/0 و 34/0 به ترتیب برای تأثیر رهبری زهرآگین بر بدبینی سازمانی و بیگانگی شغلی ایفا کرد؛ بنابراین، مدیران باید سعی کنند تاحدممکن رفتارهای زهرآگین در شیوه رهبری خود نداشته باشند؛ زیرا، وجود و تداوم این رفتارهای منفی مدیران را به سمت بی توجهی به سازمان و منابع انسانی آن سوق می دهد و شرایط را برای بدبین شدن و بیگانه شدن کارکنان با سازمان فراهم می کند.
طراحی و آزمون الگوی خوش بینی سازمانی با رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر، زمینه و شرایط بسترساز و پیامدهای خوش بینی سازمانی و شناخت راهکارهای افزایش این پدیده و همچنین طراحی الگوی بومی در شرکت های موردمطالعه است. این پژوهش ازنظر هدف، توسعه ای و ازلحاظ ماهیت، توصیفی و پیمایشی است. روش پژوهش در دو بخش کیفی و کمی و از نوع آمیخته انجام شده است. در بخش کیفی، عوامل ایجادکننده و پیامدهای خوش بینی سازمانی شناسایی شد و تحلیل داده های این بخش ازطریق تحلیل تماتیک براون و کلارک انجام و نسبت به طراحی مدل مفهومی اقدام شد. در بخش کمی و با استفاده از نردبان انتزاع، پرسشنامه پژوهش تنظیم و علاوه بر آزمون اعتبار مدل، میزان تأثیر هریک از متغیرهای شناسایی شده در بخش کیفی، آزمون و برای نمونه گیری براساس فرمول کوکران تعداد 360 نفر از کارکنان شرکت های توزیع برق استان اصفهان به عنوان حجم نمونه تعیین شدند. روایی و پایایی پرسشنامه ازطریق روش های روایی همگرا، واگرا، پایایی مرکب و آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تحلیل داده های پژوهش و آزمون فرضیه ها، از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزارهای SPSS و AMOS و روش های تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد، ازآنجاکه مقدار مسیر بحرانی کلیه فرضیه ها به غیر از فرضیه هشتم بیشتر از 96/1 است، لذا در سطح اطمینان 95% فرضیه ها تأیید می شود. نتایج تحقیق نشان دهنده آن است که چهار دسته از عوامل فردی، گروهی، سازمانی و محیطی بر خوش بینی سازمانی تأثیر دارند و با شناخت راهکارهای افزایش این پدیده، می توان خوش بینی سازمانی را در شرکت های موردمطالعه تقویت کرد.
اثربخشی امنیت سیستم های اطلاعاتی، ناشی از تأثیر ابعاد تئوری نهادی بر رفتار سازمانی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
147 - 180
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به امنیت سیستمهای اطلاعاتی (ISS) بهعنوان یکی از مهمترین مسائل در سازمانها و بخصوص شهرداریها پرداخته است. امروزه نقضهای امنیت اطلاعات بهجای استثنا، تبدیل به هنجار شده است و امنیت سیستم اطلاعات تنها زمانی میتواند محقق شود که کارکنان بهطور کامل این مفهوم را از طریق تغییر رفتار خود در مطابقت با فنآوریهای پیشرفته امنیت سیستم اطلاعات بپذیرند. مدل این تحقیق در همین راستا بر مبنای تئوری نهادی ایجاد شده است. این مدل دو مسیر شامل رفتارهای شهروندی سازمانی (OCB) و رفتار ضد شهروند سازمانی (CWB) را در فرآیند بدعتگذاری امنیت سیستم اطلاعاتی معرفی کرده است. این پژوهش همچنین تأثیر فرهنگ نوآورانه را بر فرآیند امنیت سیستم اطلاعات مورد سنجش قرار داده است. جامعه آماری پژوهش شامل کارشناسان فناوری اطلاعات شهرداری مشهد است و ابزار جمعآوری داده پرسشنامه بوده است. دادهها عمدتاً از مدل تحقیق پیشنهادی پشتیبانی میکنند و نتایج حاکی از کاربرد تئوری نهادی در توضیح اثرگذاری فرآیند نهادینهسازی تغییرات امنیت سیستم اطلاعات بر فرهنگ نوآورانه سازمان، مشروعیت و پذیرش آن تغییرات و افزایش رفتار شهروندی سازمانی (کاهش رفتار ضد شهروندی) در کارکنان میشود؛ که این فرآیند در نهایت منجر به افزایش اثربخشی امنیت سیستم اطلاعات میشود.
تأثیر قلدری سازمانی بر بدبینی سازمانی از طریق سکوت سازمانی و مدیریت برداشت (موردمطالعه: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر قلدری سازمانی بر بدبینی سازمانی از طریق سکوت سازمانی و مدیریت برداشت بود. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب به تعداد 1000 نفر تشکیل دادند که از طریق فرمول نمونهگیری کوکران تعداد 287 نفر در قالب نمونه از طریق روش نمونهگیری طبقهای متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد بدبینی سازمانی دین و همکاران (1998)، پرسشنامه استاندارد قلدری سازمانی ایلی نویز (2001)، پرسشنامه سکوت سازمانی واکولا و برادوس (2005) و مدیریت برداشت بولینو و ترانلی (1999) بودند که روایی پرسشنامهها بر اساس روایی محتوایی با استفاده ازنظر صاحبنظران، صوری بر مبنای دیدگاه تعدادی از جامعه آماری و سازه با روش تحلیل عاملی بررسی و پس از اصطلاحات لازم روایی تأیید شد و از سوی دیگر، پایایی پرسشنامهها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب (88/0)، (89/0)، (89/0) و (88/0) برآورد شد. تجزیهوتحلیل دادهها در سطح استنباطی مشتمل بر مدلسازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که قلدری سازمانی از طریق سکوت سازمانی بر بدبینی سازمانی تأثیر مثبت و معناداری دارد که ضریب این تأثیر 44/0 است و از طریق مدیریت برداشت بر بدبینی سازمانی تأثیر مثبت و معناداری دارد که ضریب این تأثیر 33/0 است و همچنین قلدری سازمانی بر بدبینی سازمانی تأثیر مثبت و معناداری دارد که ضریب این تأثیر 50/0 است.
ارتباط یابی نقش عوامل سازمانی بی عدالتی و بدبینی در طفره روی مجازی کارکنان دانشگاهی با شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت سازمان های دولتی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
145 - 158
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارتباط یابی نقش عوامل بی عدالتی سازمانی و بدبینی سازمانی در طفره روی مجازی انجام گرفت. این پژوهش از نظر راهبرد اصلی، کمی و از نظر تکنیک تحلیلی، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی کارکنان ستادی دانشگاه های جامع وابسته به وزارت علوم در چهار سطح طراز عملکرد بین المللی، ملی، منطقه ای و محلی در سراسر کشور بود. روش نمونه گیری از نوع خوشه ای چندمرحله ای بود. حجم نمونه با توجه به مدل کرجسی- مورگان و با در نظر گرفتن خطای 05/0 =α، 430 نفر در نظر گرفته شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه طفره روی مجازی بلا و همکاران (2006)، پرسشنامه بدبینی سازمانی کالاگان (2009) و پرسشنامه بی عدالتی سازمانی کیم و لیونگ (2007) استفاده شد. روایی ابزارها با نظر استادان علوم تربیتی و روانشناسی تأیید شد. داده ها با شبکه عصبی مصنوعی با روش پرسپترون چندلایه (MPL) در نرم افزار Spss.v.24 تحلیل شد. نتایج نشان داد ارتباط یابی عوامل سازمانی مؤثر بر طفره روی مجازی دارای یک لایه ورودی با هشت گره و یک لایه پنهان با دو گره است و شبکه عصبی مصنوعی به خوبی قادر است پرش ها و روند طفره روی مجازی کارکنان دانشگاهی را از روی عوامل سازمانی بدبینی و بی عدالتی؛ پیش بینی نماید. ازاین رو، لازم است در هدایت رفتار منابع انسانی (جلوگیری از بروز رفتار انحرافی طفره روی مجازی) به این مؤلفه ها و اثراتشان در سازمان توجه شود.
تبیین الگوی چندسطحی پیامدهای مربیگری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به بررسی تأثیر مربیگری سازمانی بر بدبینی و عملکردشغلی با یک رویکرد چندسطحی پرداخته است. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان شرکت های پتروشیمی در منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر بوده است. از طریق فرومول حجم نمونه در جوامع محدود تعداد 245 نفر به صورت تصادفی طبقه ای از 18 شرکت انتخاب شده است و پرسشنامه بین این تعداد کارکنان توزیع شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Smart PLS و بخش تحلیل چند سطحی از نرم افزار HLM استفاده شده است. یافته ها: نتایج پژوهش در سطح فردی نشان داد که بدبینی بر عملکرد شغلی تأثیر منفی و معنی داری دارد. نتایج تحلیل چندسطحی نشان داد که مربیگری در سطح سازمانی بر بدبینی در سطح فردی تأثیر منفی و معنادار و بر عملکرد شغلی تأثیر مثبت و معنی داری دارد. همچنین در این پژوهش نقش تعدیل کنندگی چند سطحی مربیگری سازمانی در رابطه بین بدبینی و عملکردشغلی مورد تایید قرار گرفت. نتیجه گیری: به نظر می رسد که مربیگری سازمانی و تقویت آن در سازمان باعث کاهش بدبینی سازمانی شده و عملکرد شغلی کارمندان را بهبود می بخشد.
رابطه مؤلفه های سبک رهبری زهرآگین با بدبینی سازمانی کارکنان وزارت ورزش و جوانان با نقش میانجی مدیریت ماکیاولیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۵۰)
685 - 700
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی رابطه مؤلفه های سبک رهبری زهرآگین با بدبینی سازمانی کارکنان وزارت ورزش و جوانان با نقش میانجی مدیریت ماکیاولیسم بود. روش تحقیق توصیفی است و در دسته تحقیقات کاربردی قرار دارد. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی کارکنان رسمی وزارت ورزش و جوانان به تعداد 335 نفر بود. حجم نمونه تحقیق براساس جدول مورگان، تعداد 180 نفر تعیین شدند. ابزار مورد استفاده سه پرسشنامه استاندارد رهبری زهرآگین اشمیت (2008)، پرسشنامه مدیریت ماکیاولیسم روث آلاس (2009) و پرسشنامه بدبینی سازمانی کالاگان (2009) بود. روایی محتوایی پرسشنامه ها توسط شش تن از استادان مدیریت ورزشی دانشگاه رازی تأیید و پایایی این پرسشنامه ها به ترتیب 89/0، 87/0، 88/0 تعیین شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدل تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای Spss و Amos استفاده شد. نتایج نشان داد که رهبری زهرآگین بر بدبینی سازمانی با ضریب 53/0 تأثیر مثبتی دارد. همچنین می توان گفت که مدیریت ماکیاولیسم نقش میانجی را با ضریب اثر 32/0، برای تأثیر رهبری زهرآگین بر بدبینی سازمانی ایفا می کند. بنابراین مدیران باید سعی کنند که تا حد ممکن از بروز رفتارهای زهرآگین در شیوه رهبری خود ممانعت به عمل آورند، چراکه وجود و تداوم این رفتارهای منفی در نهایت مدیران را به سمت بی توجهی به سازمان و منابع انسانی آن سوق می دهد و شرایط را به منظور بدبین شدن کارکنان با سازمان فراهم می کند.
رابطه حسادت و قلدری سازمانی با بدبینی سازمانی معلمان تربیت بدنی؛ نقش میانجی سکون زدگی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۵۱)
1053 - 1076
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه حسادت سازمانی و قلدری سازمانی بر بدبینی سازمانی معلمان تربیت بدنی با نقش میانجی سکون زدگی شغلی بود. این پژوهش از نظر راهبرد اصلی، کمی، از نظر راهکار اجرایی، پیمایشی و از نظر تکنیک تحلیلی، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری، معلمان تربیت بدنی جنوب استان آذربایجان غربی (420 نفر) بود که 201 نفر از آنها به صورت نمونه گیری تصادفی (در دسترس) انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه های حسادت سازمانی ولی زاده، آذربایجانی (1389)، بدبینی سازمانی دِین و همکاران (1998)، قلدری سازمانی اینارسن و همکاران (2009)، سکون زدگی شغلی آلن (2004)، است. داده ها با روش های آمار توصیفی و استنباطی، به کمک دو نرم افزار SPSS vs. 20 و lisrel 8.50تجزیه وتحلیل شد. یافته ها نشان داد که اثر مستقیم متغیر حسادت سازمانی برمتغیر سکون زدگی شغلی؛ متغیر حسادت سازمانی بر بدبینی سازمانی؛ متغیر قلدری سازمانی بر سکون زدگی شغلی؛ متغیر قلدری سازمانی بر بدبینی سازمانی و متغیر سکون زدگی شغلی بر بدبینی سازمانی، معنا دار و مثبت است. ضریب مسیر غیرمستقیم متغیر حسادت سازمانی از طریق سکون زدگی شغلی بر بدبینی سازمانی و متغیر قلدری سازمانی از طریق سکون زدگی شغلی بر بدبینی سازمانی نیز مثبت و معنادار بود. بنابراین می توان پذیرفت که گسترش قلدری سازمانی و حسادت سازمانی، سکون زدگی شغلی را در پی دارد که پیامد آن نیز بروز بدبینی سازمانی است. ازاین رو پیشنهاد می شود به منظور کاهش بدبینی معلمان، مدیران و سیاست گذاران هنجارها و رفتارهای کاهش حسادت، قلدری سازمانی را در تعامل با معلمان رعایت کنند.
واکاوی پدیده بدبینی سازمانی معلمان یک پژوهش روش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
153 - 135
حوزه های تخصصی:
بدبینی نوعی نگرش منفی نسبت به اطرافیان، وقایع، امور و فعالیت های پیرامون است که ناشی از عدم اعتماد و باور به راستی و درستی آن ها می شود. انسان ها همواره به تفسیر محیط اطراف خود می پردازند پس هر جا که انسان فعالیت داشته باشد احتمال وقوع پدیده بدبینی وجود دارد. معلمان نیز به عنوان یکی از عناصر اصلی فرایند یاددهی یادگیری که در نهاد تأثیر گذار آموزش و پرورش به ایفای نقش می پردازند از این قاعده مستثنی نمی باشند از این رو هدف اصلی این پژوهش شناسایی مؤلفه های بدبینی سازمانی معلمان ابتدایی شهر تهران است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارنگاری صورت گرفته است. داده های پژوهش از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته از اطلاع رسان ها جمع آوری گردیدند. انتخاب اطلاع رسان های پژوهش به صورت هدفمند و با استفاده از راهبردهای نمونه گیری با حداکثر تنوع صورت پذیرفت. اطلاع رسان ها 14 نفر بودند که همگی آن ها حداقل از 5 سال سابقه تدریس در مقطع ابتدایی برخوردار بودند. تحلیل داده ها ی حاصل در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی صورت پذیرفت. بر اساس یافته ها، مقوله های اساسی بدبینی سازمانی معلمان شامل 1) بدبینی نسبت همکاران 2) بدبینی نسبت به اولیا 3) بدبینی نسبت به دانش آموزان 4) بدبینی نسبت به مسائل آموزشی 5) بدبینی نسبت به طرح ها و برنامه ها و 6) بدبینی نسبت به رشد حرفه ای می شود.
تأملی بر نقش ترومای سازمانی بر بدبینی سازمانی با نقش تعدیلگر سرمایه روان شناختی (مورد مطالعه: کارکنان دانشگاه سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
117 - 136
هدف: برخورداری کارکنانِ دانشگاه سمنان از مفهوم سرمایه روان شناختی مثبت موجب می شود تا علاوه بر مقابله بهتر در برابر موقعیتهای استرس زا و ضربه های روحی و روانی وارده بر دانشگاه، کمتر دچار تنش شوند؛ لذا این گونه کارکنان دارای سلامت روان شناختی بالاتری نیز می باشند. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر ترومای سازمانی بر بدبینی سازمانی با نقش تعدیلگری سرمایه روان شناختی بود. روش: این مطالعه از نوع پیمایشی- مقطعی بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه کارکنان دانشگاه سمنان بود. با توجه به جدول کرجسی- مورگان نمونه ای به تعداد 213 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. ابزار اصلی گردآوری داده ها سه پرسشنامه استاندارد ترومای سازمانی؛ بدبینی سازمانی و سرمایه روان شناختی بود که پایایی آنها به ترتیب با محاسبه آلفای کرونباخ 89/0، 85/0 و 92/0 تأیید شده بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزار اسمارت پی.ال.اس استفاده شد. یافته ها: ترومای سازمانی تأثیر مثبت و معناداری بر بدبینی سازمانی دارد(ضریب بتا: 403/0، تی=249/5). همچنین سرمایه روان شناختی رابطه بین ترومای سازمانی و بدبینی سازمانی را با بتای 025/0- و آماره آزمون 540/2 تعدیل می کند. نتیجه گیری: سرمایه روان شناختی به وسیله افزایش خودکارامدی، امید، خوش بینی و تاب آوری موجب کاهش ترومازدگی می شود.
بررسی عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر بر بدبینی سازمانی در کارکنان ستاد شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر بر بدبینی سازمانی در کارکنان ستاد شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران بوده است. جامعه آماری در این تحقیق شامل کلیه کارکنان ستاد شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران است که تعداد آنها 1246 نفر، می باشد. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 297 نفر تعیین شد. گردآوری اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و میدانی انجام گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده است. روایی پرسشنامه ها با استفاده از روایی صوری و روایی سازه، و پایایی پرسشنامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت.جهت آزمون فرضیه های تحقیق از مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج بدست آمده از آزمون فرضیات این پژوهش نشان داد که عوامل روانشناختی )سیاست سازمانی درک شده و انحراف از قرارداد روانشناختی( بر بدبینی سازمانی کارکنان تأثیر می گذارند. همچنین، بدبینی سازمانی بر پیامدهای نگرشی و پیامدهای رفتاری )رضایت شغلی کارکنان، تعهد سازمانی و رفتار کاری مخرب کارکنان( تأثیرگذار است.
تأثیر طردشدگی ادراک شده بر رفتارهای انحرافی کارکنان با نقش میانجی گر بدبینی سازمانی و تعدیل گر روان رنجوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
195 - 216
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پدیده طردشدگی در محیط کار توجه بیشتر اندیشمندان علوم اجتماعی را به خود جلب کرده است زیرا تأثیر منفی این پدیده بر عملکرد فرد و سازمان به اثبات رسیده است؛ بنابراینهدف این پژوهش، بررسی تأثیر ادراک طردشدگی در محیط کار بر رفتارهای انحرافی با نقش میانجی بدبینی سازمانی و نقش تعدیل گر روان رنجوری است. روش شناسی: پژوهش حاضر، ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش، توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش 180 نفر از افسران ستاد فرماندهی انتظامی استان یزد است که تعداد 123 نفر براساس رابطه کوکران تعیین و به روش نمونه گیری تصادفی ساده، انتخاب شدند. داده های موردنیاز با استفاده از پرسشنامه های استاندارد طردشدگی در محیط کار فریس، براون، بری و لیان (2008)، بدبینی سازمانی ویلکرسون، ایونز و دیویس (2008)، رفتارهای انحرافی بنت و رابینسون (2000) و روان رنجوری جان و سریواستاوا (1999) جمع آوری شد. پایایی و روایی ابزار پژوهش با استفاده از آزمون های پایایی ترکیبی، آلفای کرونباخ، روایی همگرا و روایی واگرا اندازه گیری شدند، سپس برازش کلی مدل پژوهش سنجیده شد. از آزمون های سوبل و واف نیز برای اندازه گیری شدت اثر و آماره تی میانجی بدبینی سازمانی استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که ادراک طردشدگی در محیط کار بر رفتارهای انحرافی و بدبینی سازمانی مؤثر بوده؛ همچنین روان رنجوری نیز نقشی تعدیل گر در این رابطه ایفا می کند. از سوی دیگر آزمون سوبل و واف نشان داد که تقریباً بیش از 32 درصد از اثر کل طردشدگی در محیط کار بر رفتارهای انحرافی به صورت غیرمستقیم توسط متغیر میانجی بدبینی سازمانی تبیین می شود. نتایج : با درنظرگرفتن این که رفتارهای انحرافی در محیط کار مشهود و به آسانی نیز قابل تشخیص نیستند، یافته های پژوهش حاضر می تواند برای مدیران منابع انسانی در ارتباط با استخدام افراد برای مشاغلی که در آن ها بروز رفتارهای انحرافی مشکل ساز است، کاربردپذیر باشند.
تأثیر رهبری ماکياولی بر فرسودگی شغلی کارکنان با نقش میانجی بدبینی سازمانی
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسي تأثیر رهبری ماکياولی بر فرسودگی شغلی و با در نظر گرفتن نقش ميانجي بدبینی سازمانی بود. روش پژوهش ازنظر هدف، کاربردي و ازنظر ماهيت گردآوری داده ها، توصيفي- پيمايشي بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان سازمان تأمین اجتماعی استان بوشهر (483 نفر) تشکیل می دادند. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و تعداد 214 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که گزینش آن ها با استفاده از روش تصادفی ساده متناسب صورت گرفت. جمع آوری داده ها بر اساس سه پرسشنامه رهبری ماکياولی، فرسودگی شغلی و بدبینی سازمانی صورت گرفت که ضریب آلفای کرونباخ آن ها به ترتیب 86/0، 84/0 و 93/0 به دست آمد و روایی صوری و محتوایی آن ها با استفاده از نظر متخصصان تأیید شد تجزیه وتحلیل داده ها به کمک دو نرم افزار SPSS و LISREL صورت پذیرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که رهبری ماکیاولی بر فرسودگی شغلی تأثیر مثبت دارد و اجرای رهبری ماکیاولی از طريق متغير ميانجي بدبینی سازمانی تأثیر مثبت و معنی داری بر فرسودگی شغلی دارد. ازاین رو سازمان ها باید از استخدام و پرورش رهبری ماکیاولی اجتناب کنند.
مدلی نوین برای مدیریت پیامدهای بدبینی سازمانی در وزارت ورزش و جوانان
منبع:
شاخص کارآفرینی سال دوم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۵
75-91
حوزه های تخصصی:
بدبینی سازمانی از پدیده های رفتاری نامطلوب بر عملکرد کاری کارکنان در سازمان هاست و بررسی و طراحی مدلی برای شناسایی عوامل موثر بر بدبینی سازمانی از اهمیت مضاعفی برخوردار است. اهمیت بررسی این موضوع اینست که فضایی سرشار از بی اعتمادی تولید کرده و عملاً انگیزه حرکت و مشارکت فعال در اقدامات و تغییرات سازمانی را از بین می برد. چنین بدگمانی ممکن است درباره یک مدیر به صورت کلی و یا درباره نیت مدیران ارشد یک سازمان در اجرای اقدامات و تغییرات سازمانی باشد . هدف اصلی مطالعه حاضر طراحی مدلی نوین برای تبیین عوامل موثر بر بدبینی سازمانی و پیامد های آن در وزارت ورزش و جوانان بوده است. این پژوهش بر اساس هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها ،آمیخته یا ترکیبی (Mixed Method) بوده و ابتدا روش کیفی و سپس روش کمی مورد استفاده قرار گرفته است . جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان وزارت ورزش و جوانان بوده و حجم نمونه با روش تمام شماری تعداد 370 نفر برآورد گردیده است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته ویژگی های فردی و استاندارد ( با الهام از پرسشنامه های رابینسون و موریس؛ چیابورو؛ موس و هولدیز استفاده گردیده است . برای روایی صوری و محتوایی از نظرات متخصصین، روایی سازه تحلیل عاملی تاییدی و تعیین پایایی از آلفای کرونباخ وبرای تحلیل داده ها از تحلیل عاملی تاییدی ، همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای Spss و Amoss استفاده شده است. با استفاده از این نرم افزارها مشخص شد که مدل تحقیق از برازش مناسبی برخوردار بوده و شاخص ها و عوامل موثر بر بدبینی سازمانی از 16 مقوله و 97 زیر مقوله تشکیل شده اند. یافته های بخش کمی نیز نشان داده که تفاوت های فردی، تجربیات کاری مثبت، حمایت سازمانی درک شده و تجربیات کاری منفی، فشار روانی و نقض قراردادهای روانشناختی بر بدبینی سازمانی در وزارت ورزش و جوانان اثر داشته اند. همچنین بدبینی سازمانی بر پیامدهای نگرشی و ابعاد آن و بر پیامدهای رفتاری و عملکرد شغلی اثر داشته و عوامل تاثیر گذار بر بدبینی سازمانی و بدبینی به وجود آمده در سازمان منجر به پیامدهای نگرشی و رفتاری مهمی در سازمان شده است.
الگوی بدبینی سازمانی در دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
155 - 187
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف طراحی الگوی بدبینی سازمانی مبتنی بر رویکرد داده بنیاد در دانشگاه های شهرستان کاشان انجام گرفته است. روش تحقیق آمیخته از نوع طرح متوالی اکتشافی است. در بخش کیفی از روش داده بنیاد جهت طراحی الگوی بدبینی سازمانی استفاده شد. داده های بخش کیفی پژوهش از مصاحبه با 16 نفر از اساتید و کارشناسان دانشگاه های کاشان به دست آمده است. تعداد نمونه ها در بخش کیفی با روش گلوله برفی و مبنای اتمام مصاحبه ها، قاعده اشباع نظری بوده است. جامعه آماری شامل 442 نفر هست. نمونه آماری در بخش کمی بر اساس فرمول کوکران در جامعه محدود محاسبه شده که بر این اساس تعداد نمونه 206 نفرمی باشد. نمونه گیری طبقه ای تصادفی در 3 طبقه (دولتی و آزاد و پیام نور) انجام گرفته است. پژوهش مبتنی بر مدل پارادایمی اشتراوس و کوربین می باشد که شش دسته از عوامل شامل شرایط علی- پدیده مرکزی- راهبردها- پیامدها و عوامل مداخله گر و زمینه ای در ایجاد مدل نقش ایفا می کنند. بخش کمی شامل آزمون مدل کیفی می باشد. پس از بررسی روایی محتوای شاخص ها سنجش متغیرها و تأیید آن ها اقدام به تهیه پرسشنامه محقق ساخته بر اساس آن شده است. نتایج حاکی از مناسب بودن آن ها دارد یعنی شرایط علی بر پدیده مرکزی مؤثر است. پدیده ی مرکزی بر راهبردها و عوامل مداخله گر نیز بر راهبردها مؤثر است. عوامل زمینه ای بر راهبردها مؤثر است و راهبردها بر پیامدهای بدبینی سازمانی مؤثر است.
تاثیر بدبینی سازمانی بر رفتارهای انحرافی در محیط کار از طریق سکوت سازمانی و رهبری مخرب (مورد مطالعه: دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی تأثیر بدبینی سازمانی بر رفتارهای انحرافی در محیط کار از طریق سکوت سازمانی و رهبری مخرب است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان به تعداد1000 تشکیل دادند که از طریق فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 287 نفر به عنوان نمونه از طریق روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد بدبینی سازمانی دین و همکاران (1998) و پرسشنامه استاندارد رفتارهای انحرافی در محیط کار بنت و رابینسون (2000) و پرسشنامه سکوت سازمانی واکولا و برادوس (2005) و پرسشنامه استاندارد رهبری مخرب گل پرور (1393) بودند که روایی پرسشنامه ها بر اساس روایی محتوایی با استفاده از نظر صاحب نظران، صوری بر مبنای دیدگاه تعدادی از جامعه آماری و سازه با روش تحلیل عاملی مورد بررسی قرار گرفتند و پس از اصطلاحات لازم روایی مورد تأیید قرار گرفت و از سوی دیگر پایایی پرسشنامه ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب (88/0)، (85/0)، (89/0) و (87/0) برآورد شد. تجزیه و تحلیل داده ها در سطح استنباطی مشتمل بر مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که بدبینی سازمانی از طریق سکوت سازمانی بر رفتارهای انحرافی در محیط کار تأثیر مثبت و معناداری دارد که ضریب این تأثیر (55/)0 است و از طریق رهبری مخرب بر رفتارهای انحرافی در محیط کار تأثیر مثبت و معناداری دارد که ضریب این تأثیر 44/0 است و همچنین بدبینی سازمانی بر رفتارهای انحرافی در محیط کار تأثیر مثبت و معناداری دارد که ضریب این تأثیر 88/0 است.
نقش میانجی وجدان کاری و بدبینی سازمانی در ارتباط بین سرمایه روان شناختی و عملکرد کارکنان وزارت ورزش و جوانان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به منظور تعیین نقش میانجی وجدان کاری و بدبینی سازمانی در ارتباط بین سرمایه روان شناختی و عملکرد کارکنان وزارت ورزش و جوانان ایران انجام گرفت. این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی است و جز پژوهش های همبستگی است. جامعه آمار پژوهش را کلیه کارکنان وزارت ورزش و جوانان تشکیل دادند (745=N). حجم نمونه 273 نفر به روش نمونه گیری تصادفی- طبقه ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه های سرمایه روانشناختی، وجدان کاری، بدبینی و عملکردسازمانی بود. برای بررسی روایی محتوای پرسشنامه ها از نظرات 7 تن از اساتید صاحب نظر در زمینه موضوع تایید شد. همچنین پایایی پرسشنامه ها از طریق آزمون آلفای کرونباخ بررسی و تایید شد. از آزمون کلموگروف اسمیرنوف، همبستگی پیرسون، رگرسیون و برای برازش مدل های اندازه-گیری به دست آمده از مدل معادلات ساختاری از نرم افزارهای spss وAMOS استفاده گردید. نتایج نشان داد سرمایه روانشناختی بر بدبینی سازمانی اثر منفی معنادار، سرمایه روانشناختی بر وجدان کاری و سرمایه روانشناختی بر عملکرد کارکنان اثر مثبت معناداری داشت. همچنین بدبینی سازمانی بر عملکرد کارکنان اثر منفی معناداری و وجدان کاری بر عملکرد کارکنان اثر مثبت و معناداری داشت. یافته ها نشان دادند سرمایه روانشناختی و وجدان کاری به صورت مثبت و مستقیم بر عملکرد کارکنان اثرگذار هستند و بدبینی سازمانی اثر منفی بر عملکرد کارکنان دارد.سرمایه روانشناختی از طریق متغیر وجدان کاری بر روی عملکرد کارکنان می تواند اثر مثبت و معناداری داشته باشد.
نقش مدیریت مبتنی بر کرامت انسانی بر تعدیل بدبینی سازمانی با نقش میانجی فضیلت سازمانی معلمان تربیت بدنی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر مدیریت مبتنی بر کرامت انسانی بر بدبینی سازمانی معلمان تربیت بدنی شهر تهران با توجه به نقش میانجی فضیلت سازمانی بود. این تحقیق از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نوع تحقیقات همبستگی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری بوده که به شکل میدانی اجرا شد. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی معلمان تربیت بدنی مدارس شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 بود که بر اساس جدول مورگان و به روش خوشه ای تصادفی 306 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مدیریت مبتنی بر کرامت انسانی فروتنی و بحرانی (1396)، فضیلت سازمانی کمرون و همکاران (2008) و بدبینی سازمانی دین و همکاران (1998) استفاده شد. در تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی برای طبقه بندی داده ها و در آزمو های تحقیق از آزمون های همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS و مدلسازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS استفاده شد. نتایج نشان دادند بین مدیریت مبتنی بر کرامت انسانی و فضیلت سازمانی با بدبینی سازمانی رابطه منفی معناداری و بین مدیریت مبتنی بر کرامت انسانی و فضیلت سازمانی رابطه مثبت معناداری وجود دارد. بر اساس نتایج مدل تحقیق مشخص شد که مدیریت مبتنی بر کرامت انسانی بر بدبینی سازمانی و فضیلت سازمانی بر بدبینی سازمانی اثر منفی معناداری و مدیریت مبتنی بر کرامت انسانی بر فضیلت سازمانی اثر مثبت معناداری داشتند. همچنین مشاهده شد که فضیلت سازمانی در ارتباط بین مدیریت مبتنی بر کرامت انسانی و بدبینی سازمانی نقش تعدیل کننده دارد.
تاثیر رفتار ضد شهروندی، تنبلی، تروما و بدبینی سازمانی در وجدان کاری معلمان تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، رابطه بین رفتارضدشهروندی و تنبلی سازمانی و ترومای سازمانی بر وجدان کاری معلمان تربیت بدنی با نقش میانجی بدبینی-سازمانی بود. این پژوهش از نظر راهبرد اصلی، کمی، از نظر راهکار اجرایی، پیمایشی و از نظر تکنیک تحلیلی، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل معلمان تربیت بدنی استان آذربایجان غربی (450 نفر) که 208 نفر از آن ها به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها پژوهش حاضر از پنج پرسشنامه وجدان کاری (کاستا و مک کری، 1992)، بدبینی سازمانی (دِین و همکاران، 1998) ، ترومای سازمانی (ویوان و همکاران، 2015)، تنبلی سازمانی (کریمیان پور و همکاران، 1398)، رفتار ضدشهروندی (رحمانی، 1392)، استفاده شد. داده ها با روش های آمار توصیفی و استنباطی، به کمک دو نرم افزار SPSS vs.20 وAmos .23 با روش مدل معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد که متغیرهای رفتارضدشهروندی سازمانی، تنبلی سازمانی و ترومای سازمانی بر متغیر بدبینی-سازمانی و وجدان کاری اثر مستقیم و معنادار دارند. اما رابطه ترومای-سازمانی بر وجدان کاری معنی دار نبود. هم چنین اثر غیرمستقیم متغیرهای رفتارضدشهروند سازمانی، تنبلی سازمانی و ترومای سازمانی از طریق بدبینی-سازمانی بر وجدان کاری معنادار بودند. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که رفتارضدشهروندی، ترومای سازمانی و تنبلی سازمانی می توانند زمینه را برای افزایش بدبینی سازمانی و کاهش وجدان کاری معلمان فراهم نمایند.