مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
توانمند سازی
حوزه های تخصصی:
تکنولوژی های نوین ارتباطی و اطلاعاتی (ICTs) تغییرات بسیاری را در جوامع معاصر و تمام ارکان آن ایجاد کرده است. از مهمترین عرصه هایی که این تکنولوژی ها در آن تاثیرگذار بوده اند، حوزه مربوط به تعامل بین رسانه ها و ساختارهای اجتماعی بوده است. در این مقاله سعی داریم به بررسی تاثیرات اینترنت در حوزه بازنمایی گروه های اجتماعی و به ویژه گروه های خاموش بپردازیم. بدین منظور از مفاهیمی چون نظریه «گروه های خاموش» و «ایده صدا» استفاده نموده و با تلفیق آنها با برخی مفاهیم کلاسیک مطالعات اجتماعی و فرهنگی (نظیر سرمایه اجتماعی و توانمند سازی) به چگونگی بازنمایی گروه های خاموش و صدادار شدن این گروه ها خواهیم پرداخت. همچنین امکانات و کاربردهایی که اینترنت در اختیار این گروه ها قرار می دهد مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
عوامل مؤثر بر توانمند سازی مدیران مدارس
حوزه های تخصصی:
این پژوهش سعی دارد ضمن تاکید بر عواملی چون تقویت نگرش مثبت نسبت به محیط کاری، تقویت اعتماد به نفس، خود کنترلی، تعهد شغلی، انگیزش، و آزادی عمل، به تبیین و بررسی این موضوع بپردازد. تحقیق حاضر توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری مشتمل بر کلیه مدیران مدارس ابتدایی، راهنمایی و متوسطه شهرستان ایذه به تعداد 140 نفر در سال تحصیلی 1387-1386 است. نمونه قابل بررسی این تحقیق 105 نقر بوده و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t تک متغیره، t2 هتلینگ، تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی صورت گرفته است.
یافته های پژوهش نشان داد که بر اساس نظرات مدیران، تقویت نگرش مثبت نسبت به محیط کاری، تقویت اعتماد به نفس،خود کنترلی، تعهد شغلی، انگیزش و آزادی عمل، بیش از سطح متوسط موجب توانمندسازی آنان می شود. در این زمینه، تقویت نگرش مثبت نسبت به محیط کاری، بالاترین تاثیر و آزادی عمل کمترین تاثیر را در توانمند سازی آنان داشته است. تجزیه و تحلیل داده ها با توجه به متغیرهای جمعیت شناختی نشان داد که بین نظرات مدیران مدارس در مورد عوامل مؤثر بر توانمندسازی مدیران، بر حسب دوره های تحصیلی تفاوت وجود ندارد، اما برحسب جنسیت و سطح تحصیلات تفاوت هست.
توانمندسازی زنان سرپرست خانواده از طریق مشاوره گروهی ، آگاه سازی و کارآفرینی
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به بررسی اثرات آموزش های آگاه سازی (فردی و شغلی)، کارآفرینی و مشاوره گروهی بر عزت نفس و گرایش های کارآفرینی زنان سرپرست خانواده شهر تهران پرداخته می شود. نمونه مورد پژوهش 193 نفر از زنان 58 ـ 18 ساله بودند که از مجتمع های واقع در دو منطقه شرق و غرب بهزیستی شهرستان تهران، کمیته امداد امام خمینی (ره) در منطقه شرق و یک سازمان غیردولتی زنان تحت عنوان «کانون مهر» در منطقه غرب تهران به طور تصادفی انتخاب شدند. مشاوره گروهی، هفته ای دو جلسه (هر جلسه به مدت 2 ساعت و جمعاً 32 ساعت در طی مدت 2 ماه) برای هر یک از گروه های نمونه انجام شد. چهار گروه نمونه هر یک به مدت 70 ساعت و جمعاً 280 ساعت تحت آموزش های آگاه سازی و کارآفرینی، قرار گرفتند. یک هفته بعد از آخرین جلسه آموزش آگاه سازی (فردی و شغلی) و کارآفرینی، پس آزمون برای هر چهار گروه اجرا شد. ابزار استفاده شده در پژوهش، پرسشنامه اطلاعات فردی و شغلی، پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت و پرسشنامه ارزیابی کارآفرینی بود. برای تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از روش های آمار توصیفی، میانگین و انحراف معیار و نیز آمار استنباطی، t استیودنت گروه های هم بسته و MANOVA استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که برنامه مشاوره گروهی بر عزت نفس زنان سرپرست خانوار (بی سرپرست و بدسرپرست) تاثیر دارد. همچنین برنامه های آموزشی آگاه سازی (فردی و شغلی) و کارآفرینی بر عزت نفس و گرایش های کارآفرینی زنان سرپرست خانواده مؤثر است.
معنویت به عنوان حلقة بین توانمندسازی و بروز رفتارهای کارآفرینانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانمند سازی تأثیر زیادی بر کارایی و اثربخشی مدیریتی و سازمانی دارد و از سویی به نظر بسیاری از محققان و نظریه پردازان، نقشی که افراد کارآفرین در ایجاد مزیت رقابتی ایفا میکنند، قابل توجه است. چنانچه شرایطی فراهم شود که کارکنان بتوانند رفتارهای کارآفرینانه را در سازمان بروز دهند و به نتیجه برسانند، میتواند نوید بخش دستیابی به سازمانی کارآفرین باشد. مزایای معنویت کاری از قبیل افزایش خلاقیت، افزایش صداقت و اعتماد، افزایش تعهد سازمانی، بهبود نگرش های شغلی کارکنان، افزایش رضایت شغلی، مشارکت شغلی و ... میباشد. همه این موارد به صورت مستقیم و غیرمستقیم باعث بهبود عملکرد، سودآوری و اثربخشی سازمانی میشوند. این مقاله در تلاش برای بررسی تأثیر ابعاد توانمند سازی روان شناختی و معنویت کاری بر بروز رفتارهای کارآفرینانه درسازمان صنایع کوچک و شرکت شهرک های صنعتی ایران است. بر اساس مدل مفهومی به دست آمده از ترکیب سه متغیر توانمندسازی روان شناختی، معنویت کاری و بروز رفتارهای کارآفرینانه، شش فرضیة تدوین شد و با آزمون های آماری کلموگروف اسمیرنوف، آزمون همبستگی رتبه ای اسپیرمن، آزمون فریدمن، تحلیل رگرسیون مورد بررسی قرار گرفت. در انتها نیز مدل تحقیق بر اساس تحلیل مسیر بررسی شد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است از این رو پس از گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه با 51 سؤال به تجزیه و تحلیل یافته ها پرداخته شد. جامعة آماری، سازمان صنایع کوچک و شهرک های صنعتی ایران میباشد و 148 نفر از کارکنان این سازمان، واقع هفت استان (تهران، فارس، اصفهان، سمنان، خراسان شمالی، خراسان جنوبی و خراسان وضوی) به عنوان نمونة آماری انتخاب شدند. یافته ها نشان میدهد از آن است که بین سه متغیر بررسی در این پژوهش، رابطة مثبت و معناداری وجود دارد.
امکان سنجی بکارگیری رهیافت های توانمندسازی در ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی ناحیه گلشهر مشهد
حوزه های تخصصی:
حاشیهنشینی و یا به تعبیر امروزی اسکان غیر رسمی، پیامد شهرنشینی سریع و انتقال به پارادایم اقتصادی اجتماعی صنعتی شدن است که شهرنشینی، شکل فضایی غالب و موازی انتقال اجتماعی اقتصادی این پارادایم است. این پدیده در دهه های اخیر با پیدایش جامعه اطلاعاتی همچنان گسترش یافته و گویی تعهدی برای بقا و بازتولید آن وجو دارد. از دهه 1980 رهیافت توانمندسازی با ابتکار عمل بانک جهانی به منظور ساماندهی سکونتگاههای غیر رسمی، افراد ساکن در این نوع سکونتگاهها را نه به عنوان معضل، بلکه به عنوان دارایی مینگرد و ارتقای وضعیت اجتماعی- اقتصادی آنها را با نقش تسهیلگر دولت بر عهده خود آنان میگذارد تا تعهد و توانمند سازی را جایگزین فرهنگ استحقاق و فرهنگ فقر نماید. مشهد در مقام اولین کلان شهر مذهبی جهان و دومین کلان شهر ایران مقصد نهایی مهاجرتهای گسترده شرق کشور و حتی کل کشور است که این موضوع باعث شکلگیری سکونتگاههای غیر رسمی با وسعت 200 کیلومتر مربع و جمعیت بیش از 70 هزار نفری شده است. گلشهر در شمال شرق مشهد با جمعیتی در حدود 34650 نفر (1385)، که اکثراً هم افغانی بودهاند، یکی از مناطق حاشیه نشین شهر مشهد است که با وجود قرار گرفتن در محدوده طرح جامع شهری از سال 1372، شاخص های اجتماعی اقتصادی و کالبدی آن در وضعیت نامناسبی قرار دارد. این مقاله با استفاده از روش SWOT به ارائه رهیافت توانمندسازی در ساماندهی ناحیه شهری فوق میپردازد. نتایج نشان می دهد که این رهیافت با تاکید بر قابلیتها و توانایی های ساکنان، ضمن حفظ کرامت انسانی حاشیهنشینان بهتر از سایر راهبردها در بهسازی و ساماندهی محیطی اثرگذار است.
بررسی عوامل مرتبط با توانمندسازی کارکنان کسب و کارهای کوچک و متوسط خدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر به بررسی عوامل موثر بر توانمندسازی کارکنان کسب و کارهای کوچک و متوسط مستقر در شهر زاهدان و میزان توانمندی آنها بر اساس ابعاد پنجگانه توانمندسازی(معنی داری، موثر بودن، شایستگی، اعتماد، خود مختاری) می پردازد. داده های جمع آوری شده از 123 نفر از جامعه آماری کارکنان کسب و کارهای کوچک و متوسط، بعد از کدبندی از طریق آزمون های آماری همبستگی، رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس فریدمن با استفاده از نرم افزار آماری SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان می دهد متغیرهای ویژگی های سازمانی و شایستگی های کارکنان پیش بینی کننده بهتری برای توانمندسازی کارکنان کسب و کارهای کوچک و متوسط می باشند همچنین نتایج نشان دهنده آن است که کارکنان کسب و کارهای کوچک و متوسط مستقر در شهر زاهدان در بُعد شایستگی نسبت به سایر ابعاد توانمندسازی توانمندتر هستند.
معرفی روش شناسی نظریه داده بنیاد برای تحقیقات اسلامی (ارائه یک نمونه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه ضرورت بومی سازی نظریه ها به ویژه درعلوم انسانی ، به خواست عمومی جامعه علمی ایران تبدیل شده است . بهره گیری از «متون اسلامی» برای نظریه پردازی درعرصه های نوین ، یکی از رویکردهای مناسب بومی سازی است که روز به روز در حال گسترش است. اما به دلیل فقرروش شناسی دراین رویکرد، دست آورد قابل قبولی در پی نداشته است . این نوشته برآن است تا یکی از روش های کیفی که به منظورنظریه پردازی عرضه شده است را برای انجام تحقیقات اسلامی معرفی نماید و برای اثبات کارآیی آن ، در یک مطالعه موردی بکار گرفته و مراحل اجرای آنرا گام به گام شرح دهد.
روش شناسی «تئوری داده بنیاد» برای این منظور برگزیده شده است . به نظر نگارنده این روش شناسی یکی از روش هایی است که قابلیت بکارگیری در تحقیقات اسلامی را داراست . مراحل اجرای این روش که به «کد گذاری» معروف شده ، با شیوه های تحقیق در متون اسلامی تناسب زیادی دارد.
برای کد گذاری باز، از روش تحلیل اسنادی و در دو مرحله کد گذاری محوری و کد گذاری انتخابیبرای دسته بندی عوامل و کشف روابط بین مولفه ها و ابعاد، از تست خبرگی و برای مرحله مدل سازی ازتکنیک « چند رأیی » استفاده شده است. ...
در جستجوی درک روابط معنادارمیان کارکردها و توانمندسازی روان شناختی سازمان مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش بر اساس نظریه اسپریتزر (1995، 1996) و با هدف بررسی رابطه عوامل مرتبط با کارکردهای روان شناختی سازمان مدرسه و توانمندسازی روان شناختی انجام شد.تعداد 250 نفر از مدیران مدارس متوسطه دخترانه و پسرانه شهر تهران به طور تصادفی انتخاب شدند.ابزار سنجش عبارت بود از دو پرسشنامه: پرسشنامه اول ناظر برسنجش توانمندسازی روان شناختی (اسپریتزر، 1995) و پرسشنامه دوم مربوط به سنجش کارکردهای روان شناختی مدرسه. یافته های این پژوهش با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری به دست آمد.نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که:
الگوی پیشنهادی از برازش لازم برخوردار است تا جایی که شاخص های نیکویی برازش حاکی از برازش نسبتاً خوب الگو با داده های قابل مشاهده بود. یافته های پژوهش حاضرنشان داد به رغم این که وجود متغیر میانجی شرایط بهتری را برای مدل فراهم می سازد، توانمندسازی به عنوان یک متغیر مستقل با کارکردهای روان شناختی رابطه مستقیم دارد. براین پایه ، توانمندسازی روان شناختی نقش مؤثری در تبیین واریانس کارکردهای روان شناختی دارد. شناسایی کارکردهای روان شناختی به عنوان یک سازه با نشانگرهای چهارگانه (جومشارکتی، تغییر و نوآوری ، کارتیمی و تعهد) یکی از یافته های مهم دیگر پژوهش حاضر بود و می توان گفت کارکردهای روان شناختی یک مفهوم چند بعدی است.
رابطه آشنایی با فن آوری اطلاعات و توانمند سازی دبیران متوسطه شهرستان بجنورد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی از انجام این پژوهش، بررسی رابطه آشنایی با فن آوری اطلاعات و توانمند سازی دبیران می باشد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه مورد بررسی، شامل: کلیه دبیران شهرستان بجنورد به حجم 1100 نفر می باشد که از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 287 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، شامل پرسش نامه توانمند سازی اسپریتزر که پایایی آن بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 82/0 و پرسش نامه محقق ساخته در زمینه فن آوری اطلاعات می باشد که پایایی آن بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 71/0 محاسبه شد. برای بررسی فرضیه های تحقیق، از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. هم چنین برای تعیین متغیرهای تأثیرگذار و نشان دادن تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مستقل بر وابسته از رگرسیون چند متغیره استفاده گردید. یافته ها نشان داد که بین کاربرد اینترنت، استفاده از دوره های آموزشی، توانایی انتقال اطلاعات دبیران، توانایی مدیریت بانک های اطلاعاتی، توانایی اشتراک اطلاعات و در کل آشنایی با فن آوری اطلاعات؛ با توانمندسازی شغلی دبیران رابطه وجود دارد. هم چنین استفاده از دوره های آموزشی، توانایی انتقال اطلاعات، نگرش به انتقال و مبادله اطلاعات نقش تعیین کننده ای در توانمندسازی دبیران دارند.
رابطه بین عوامل کارآفرینی سازمانی و توانمندسازی روان شناختی در اساتید تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طح کار آفرینی در رشته تربیت بدنی موثر باشد. از این رو، این پژوهش به بررسیارتباط بین عوامل روان شناختی توانمند سازی و کار آفرینی سازمانی منتخبی از اساتید رشته تربیت بدنی شرکت کننده در دومین همایش ملی توسعه علمی والیبال اراک 1388 پرداخته است. عوامل روان شناختی توانمند سازی مورد بررسی در این پژوهش شامل: احساس معنا دار بودن، احساس شایستگی، احساس خودتعیینی، احساس تاثیر و احساس اعتماد می باشد. 53 نفر (32 نفر مرد و 21 نفر زن) از اساتید تربیت بدنی شرکت کننده در همایش، به صورت تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بوده که برای جمع آوری داده های عوامل روان شناختی توانمند سازی، از پرسش نامه 18 سوالی سنجش توانمندی روان شناختی اسپریتزر (ضریب پایایی 88/0) و جهت سنجش کار آفرینی سازمانی، از پرسش نامه صمد آقایی (ضریب پایایی 85/0) استفاده گردید. همچنین جهتبررسی ارتباط بین عوامل توانمند سازی روان شناختی و کار آفرینی سازمانی، از آزمون آماریضریبهمبستگیپیرسون استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد بین چهار عامل روان شناختی توانمند سازی (احساس معنی دار بودن، احساس شایستگی، احساس خود تعیینی و احساس تاثیر) با کار آفرینی سازمانیرابطه مستقیم ومعنا داری وجود ندارد؛ اما بین احساس اعتماد و کارآفرینی سازمانی، رابطه معنا داری مشاهده گردید؛ بنابراین ممکن است از جمله موانع در دانشگاه ها، ناشناخته بودن مفهوم کار آفرینی و عدم توسعه آن در سطح محیط های سازمانی دانشگاه باشد.
تحلیلی بر نقش پروژه ترسیب کربن در توانمند سازی زنان روستایی (مطالعه موردی: حسین آباد غیناب - شهرستان سربیشه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستیابی به توسعه پایدار در تمام جوامع انسانی بدون مشارکت زنان امکان پذیر نیست. در کشورهای جهان سوم، راهبرد هایی برای مشارکت عملی زنان در توسعه اتخاذ شده است. یکی از راهبرد ها در امر توسعه، راهبرد توانمند سازی زنان می باشد. در کشور ایران نیز گام هایی در این زمینه برداشته شده است. پروژه ی ترسیب کربن، در حسین آباد غیناب شهرستان سربیشه از جمله برنامه های توسعه است که با اتخاذ استراتژی مشارکت مردم محلی و بکارگیری توام زن و مرد، سعی در توانمند سازی زنان داشته است. هدف مقاله حاضر بررسی نقش این پروژه بر توانمند سازی زنان روستایی می باشد. روش تحقیق از نوع مطالعات بنیادی- کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری داده ها جزء تحقیقات توصیفی- تحلیلی و میدانی می باشد، که ضمن جمع آوری اطلاعات توصیفی، نتایج حاصل نیز از طریق آزمون هایt تک نمونه ای، توکی و تحلیل واریانس مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج نشان داد که پروژه در افزایش توانمندی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موفق بوده است. به گونه ای که نتایج حاصل از آزمون t تک نمونه ای با اطمینان 95 درصد و در سطح خطای 05/0 و مقدار p برابر با 0001/0، مؤثر بودن پروژه ترسیب کربن در افزایش توانمند سازی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی زنان روستایی را تأیید کرده است. بر این اساس سطح آگاهی زنان، درآمد، افزایش و تنوع فعالیت های شغلی، استقلال مالی، مشارکت بیشتر در تصمیم گیری ها و تغییر نگرش زنان، با فعالیت پروژه، مطلوب تر و سیر صعودی داشته است.
طراحی الگوی ارتباطی و اطلاع رسانی برای توانمند سازی زنان عضو صندوق اعتبارات خُرد روستای لپویی استان فارس با پارادایم توحیدمحور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظر به اهمیت توانمند سازی زنان، مقاله حاضر به بررسی پارادایم های توانمند سازی «ساختارمحور»، «کارکردمحور»، «تفسیرمحور»، و «انسان محور» می پردازد؛ و با توجه به ناموفق بودن این پارادایم ها ، پارادایم گزیداری منطبق با فطرت انسان و احکام الهی یعنی «توانمند سازی توحیدمحور» را ارائه می کند که به منظور پیاده سازی آن نیز پیمایشی درباره صندوق اعتبارات خُرد زنان روستای لپویی استان فارس به انجام رسید؛ و با طراحی الگوی ارتباطی و اطلاعاتی متناسب، چگونگی تحقق توانمند سازی آنها تببین شد. جمعیت نمونه مطالعه شصت نفر بوده، گردآوری داده ها با روش های مشاهده، مصاحبه و پیمایش صورت گرفت. روایی صوری پرسشنامه با کمک صاحب نظران و پایایی آن نیز با مطالعه راهنمای خارج از نمونه تأیید شد (82/0= α ). یافته ها وجود تفاوت دو گروه زنان عضو صندوق را نشان داد و با کمک نظریه های علوم اجتماعی و روان شناسی، الگوهای ارتباطی و اطلاع رسانی توانمند سازی شامل الگوهای «بینشی- عقیدتی»، «ارزشی اخلاقی»، و «مهارتی رفتاری» طراحی شد که مسیر توانمندی از طریق این الگوها به حکمت مبتنی بر مشارکت گرایی، جامع گرایی و جامعه گرایی زنان می انجامد.
تأثیر پذیرش فناوری اطلاعات بر توسعه حرفه ای کارکنان با استفاده از مدل پذیرش فناوری در شرکت کانی کاوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فناوری اطلاعات، خمیرمایه توسعه در سازمان و جامعه است و محورهای اساسی توسعه و ماهیت آن را نیز متناسب با نیاز جامعه و کارکنان تعیین می کند و می تواند بر توسعه حرفه ای کارکنان تأثیر به سزایی داشته باشد. اما پذیرش فناوری اطلاعات به عنوان بخشی از موانع انسانی -اجتماعی یکی از مهم ترین موانع موجود در سازمان است، زیرا مرتفع شدن موانع اقتصادی و فنی بدون از میان برداشتن موانع انسانی اجتماعی در پذیرش فناوری اطلاعات بی نتیجه خواهد ماند.
لذا هدف اصلی این تحقیق بررسی تأثیرات پذیرش فناوری اطلاعات بر توسعه حرفهای کارکنان شرکت مهندسی کانی کاوان شرق میباشد. بدین منظور ابتدا شاخصهای مرتبط با پذیرش فناوری شامل: سودمندی درک شده، سهولت درک شده، نگرش استفاده و تمایل به استفاده و شاخص های مرتبط با توسعه حرفهای شامل: بهبود عملکرد کیفیت، دانش و آگاهی، توانمندی شغلی و رضایت شغلی، مسئولیت تصمیم گیری، فرصت های شغلی، خود کنترلی، ارتباطات حضوری، صرفه جویی در زمان و استقلالکاری را شناسایی نمودیم. سپس دو پرسشنامه طراحی شد. پرسشنامه مربوط به پذیرش فناوری با 21 سؤال و پرسشنامه توسعه حرفه ای با 45 سؤال طراحی شد. اعتبار هر دو پرسشنامه با استفاده از روش اعتبار صوری و محتوایی تأیید و پایایی آن ها با استفاده از روش ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 95/. و 92/. محاسبه گردید. نمونه آماری این تحقیق 92 نفر از کارشناسان خبره شرکت کانی کاوان میباشند که از میان 120 نفر به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. از آنجایی که مقیاس اندازهگیری فاصلهای و متغیرهای تحقیق نرمال میباشند جهت آزمون فرضیات آماری از ضریب همبستگی پیرسون و برازش مدل رگرسیونی استفاده شده است.
یافتههای این پژوهش در بخش آزمون فرضیهها نشان داد که بین پذیرش فناوری اطلاعات و بهبود عملکرد کیفیت، دانش و آگاهی، توانمندسازی کارکنان، رضایت شغلی، مسئولیت تصمیمگیری، فرصتهای شغلی، خود کنترلی، ارتباطات حضوری، صرفه جویی در زمان و استقلال کاری رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
بررسی روابط درونی مؤلفه های توانمندسازی کارکنان با توسعه الگوی ساختاری- مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ﻣﺆﺛﺮترین راهکارهای اﻓﺰایﺶ ﺑﻬﺮه وری، ارتقای سطح فعالیت و میزان ﻣﻮﻓﻘیﺖ در سازمان ها، ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪ ﺳﺎزی کﺎرکﻨﺎن است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی عوامل، راهکارها و فعالیت های توانمندسازی، در راستای ارتقای جوّ توانمندی با رویکردی سیستم نگر بوده است. در این راستا، ارتباطات درونی بین عوامل و فعالیت های توانمندساز، با ارائه الگوی توسعه یافته ساختاری- مقایسه ای (ISM)موردبررسی قرارگرفته است. جمع آوری داده ها از 36 نفر استاد دانشگاهی مجرّب در قالب گروه خبره که در رَسته های مختلف اجرایی و مدیریت دانشگاهی فعالیت داشته اند، صورت پذیرفته است. داده ها به کمک دو نوع پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شده است که روایی آنها بر اساس روش روایی محتوایی و پایایی شان با آزمون مجدد بررسی شده است. نتایج حاصله از توسعه الگوی ساختاری- مقایسه ای در قالب اطلاعات کمّی نسبت روابط درونی فعالیت های توانمندساز برحسب شاخص های ارزیاب و انجام مقایسه ها با نتایج حاصله از الگوهای کیفی و اولیه ISM، حاکی از آن است که برای پیاده سازی فرآیندهای هدفمند برای ایجاد جوّ توانمندساز در سازمان های آموزشی- پژوهشی و دانشگاهی، بایستی علاوه بر تأکید بر عوامل و فعالیت های تأثیرگذار و بسترساز توانمندسازی، بر عوامل و فعالیت های مبتنی بر تقویت فرایندهای آموزشی و شفافیت اهداف، تأکید بیشتری شود.
نقش واسطه ای توانمندسازی در ارتباط با هوش سازمانی و کیفیت زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تبیین نقش واسطه ای توانمندسازی در ارتباط با هوش سازمانی و کیفیت زندگی کاری می باشد. جامعه آماری تمامی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت بوده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم تعداد90 نفرانتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش سه پرسش نامه هوش سازمانی آلبرخت[1]، کیفیت زندگی کاری قاسم زاده و توانمندسازی اسپریتزر[2] بوده است. برای تجزیه و تحلیل از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و در سطح آمار استنباطی از روش تحلیل مسیر به شیوه بارون و کنی با کاربرد از روش رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. نتایج نشان دادند: توانمندسازی نقش واسطه ای بسیار ضعیفی ایفا می کند. با توجه به نتایج مقدار بتای هوش سازمانی برای پیش بینی توانمندی که معادل با همبستگی مرتبه صفر این دو متغییر است با توجه به ناچیز بودن تاثیر غیرمستقیم هوش سازمانی از راه توانمندسازی برای کیفیت زندگی می توان به این نتیجه رسید که به احتمال قوی متغییر توانمندسازی برای رابطه هوش سازمانی و کیفیت زندگی یک متغییر تعدیل گر است.
رابطه مدیریت کیفیت فراگیربا توانمندسازی و ارزیابی عملکرد کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تبیین رابطه مدیریت کیفیت فراگیر با توانمندسازی و ارزیابی عملکرد کارکنان اداره کل ورزش و جوانان فارس می باشد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری پژوهش 160 نفر از کارکنان اداره کل ورزش و جوانان فارس می باشد که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 111 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. جهت جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه مدیریت کیفیت فراگیر، توانمندسازی و ارزیابی عملکرد استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس استفاده شده است. نتایج تحلیل آماری بدست آمده نشان داد که بین ابعاد مدیریت کیفیت فراگیر با توانمندسازی رابطه معناداری وجود دارد و هم چنین، بین ابعاد مدیریت کیفیت فراگیر با ارزیابی عملکرد رابطه معنی دار وجود دارد که از بین ابعاد مدیریت کیفیت فراگیر با توانمندسازی، بعدهای حمایت و رهبری مدیران، پیامدهای بهبود کیفیت و بهره وری، مشتری مداری و بیمه کیفیت و از بین ابعاد مدیریت کیفیت فراگیر با ارزیابی عملکرد بعدهای حمایت و رهبری مدیران و بیمه کیفیت رابطه قوی تری را نشان می دهند.
ارائه مدل اثر تفویض اختیار مدیران بر توانمند سازی و ارتقای اثربخشی سرمایه انسانی در سازمان های ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، ارائه مدل اثر تفویض اختیار مدیران بر توانمند سازی و ارتقای اثربخشی سرمایه انسانی در سازمان های ورزشی بود. این پژوهش از نوع توصیفی بوده و به روش هم بستگی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیهمدیران سازمان های ورزشی استان اصفهان به تعداد ۴۵۰ نفر تشکیل دادند. بر اساس فرمول کوهن (2000)، حجم نمونه معادل 207 نفر در نظر گرفته شد که به صورت تصادفی طبقه ای از بین جامعه آماری انتخاب گردید. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های اصول تفویض اختیار مؤثر جامعه صنعتی (۱۹۹۶)، توانمند سازی کارکنان اسپریتزر (۱۹۹۵) و اثربخشی سازمانی هسو (۲۰۰۲) با پایایی (96/0, 84/0, 86/0=α) استفاده شد و روایی صوری و محتوایی پرسش نامه مورد تأیید متخصصان قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها نیز آمار توصیفی، استنباطی و مدل معادلات ساختاری مورداستفاده قرار گرفت. تحلیل مسیر ارائه الگوی رابطه بین تفویض اختیار با توانمند سازی و ارتقای اثربخشی سرمایه انسانی سازمان های ورزشی حاکی از مناسب بودن مدل است. بر اساس مدل رگرسیونی، ارتباط بین تفویض اختیار و مؤلفه های مؤثر بودن، حق انتخاب و تصمیم گیری ونیز ارتباط بین توانمند سازی و مؤلفه تصمیم گیری معنادار می باشد.به طور کلی، می توان عنوان نمود که مدیران ارشد سازمان های ورزشی با دادن حق انتخاب های به جا و فراهم سازی شرایط مناسب در فرصت های مختلف تصمیم گیری می توانند احساس مؤثر بودن و اعتماد به نفس را در کارکنان افزایش دهند.
رابطه آموزش الکترونیکی با توانمند سازی معلمان دوره ابتدایی شهرستان نورآباد لرستان
حوزه های تخصصی:
موضوع پژوهش رابطه میان آموزش الکترونیکی و توانمند سازی معلمان شهرستان دلفان» است که با هدف تبیین رابطه آموزش الکترونیکی معلمان با خود کار آمدی، خود مختاری، اثربخشی، معناداری و اعتماد و اطمینان انجام شده است.روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی است، زیرا قصد اصلی آن کمک به حل بعضی از مشکلات موجود است. با توجه به اینکه این تحقیق از نوع تحقیقات غیرآزمایشی است و ازلحاظ دسته بندی در زمره تحقیقات توصیفی- همبستگی قرارگرفته است و هدف آن بررسی رابطه میان متغیرها بر اساس اهداف تحقیق است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی شهرستان دلفان برابر آمارنامه رسمی آموزش و پروش اداره کل به تعداد 1631 نفر (968 نفر زن و 663 نفر مرد) بودند. حجم نمونه با توجه به جدول کرجسی ومورگان 311 نفر (185 زن و 126 مرد) تعیین شد؛ که به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی نسبی انتخاب شدند.ابزار پژوهش شامل دو پرسشنامه : الف – پرسشنامه توانمند سازی کارکنان اسپریتزر ب- پرسشنامه آموزش الکترونیکی می باشد. یافته های پژوهش نشان داد که ضریب همبستگی پیرسون محاسبه شده (492/0) در سطح خطای 01/0=α معنیدار است (01/0>sig)، لذا فرض Ho رد و فرض H1 مورد تائید قرار میگیرد؛ بنابراین چنین استنباط میشود که با اطمینان بالای 99 درصد بین آموزش الکترونیکی و توانمند سازی معلمان درفرایند یاددهی و یادگیری رابطه مثبت (مستقیم) و معنیدار وجود دارد؛ یعنی با افزایش نمرات توانمند سازی در بین معلمان شهرستان دلفان، نمرات آموزش الکترونیکی آنان نیز افزایش مییابد. بر این اساس فرضیه فوق مورد تائید قرار میگیرد.
عوامل کلیدی موفقیت توانمندسازی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یک واقعیت قطعی سازمانی آن است که امروزه سازمان ها بر خلاف گذشته در یک محیط پیچیده و پویا فعالیت می کنند. در چنین محیطی تغییرات سریع و شدیدی رخ می دهد و رقابت در این محیط پیچیده یک عنصر حیاتی است. یکی از مؤلفه های مهم برای ورود سازمان ها به عرصه های ملی و بین المللی و رقابت در این عرصه ها نیروی انسانی توانمند می باشد. این تحقیق بر اساس نظریه شناخت اجتماعی[1]، که سه دسته عوامل کلیدی فردی، گروهی و سازمانی را در موفقیت ادراک افراد از احساس توانمندی بیان کرده، شکل گرفته است. این پژوهش با هدف بررسی این عوامل در توانمندسازی کارکنان در حوزه ستادی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با استفاده از روش تحقیق توصیفی-همبستگی انجام شده است. بنابراین با تدوین پرسشنامه و انجام تجزیه و تحلیل های مختلف از جمله تکنیک حداقل مربعات جزئی[2]، توسط نرم افزارهای SPSS و Smart PLS مشخص شد که بین عوامل سه گانه ذکر شده و توانمندسازی کارکنان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. [1] Social cognitive theory [2] Partial Least Squares
بررسی رابطه بین توانمند سازی کارکنان و پذیرش فناوری اطلاعات در کارکنان بانک های دولتی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف رابطه بین توانمند سازی کارکنان و پذیرش فناوری اطلاعات در کارکنان بانک های دولتی انجام گردید. روش پژوهش توصیفی ازنظر نوع همبستگی بود. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کارکنان بانک های دولتی می باشند حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی ومورگان 100 نفر 25 نفر زن و 75 نفر مرد تعیین شد؛ که به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامههای استاندارد توانمند سازی اسپریتزر(1995) و پرسشنامه پذیرش فناوری اطلاعات دیویس (1986) بود. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون کلموگروف- اسمیرنف، آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون به روش گام بهگام توسط نرمافزار آماری spss استفاده گردید. نتایج نشان داد که همبستگی مثبت و معناداری بین توانمند سازی کارکنان و پذیرش فناوری اطلاعات وجود دارد، همچنین از بین ابعاد توانمند سازی، بعد احساس معنی داری در شغل از قابلیت پیشبینی کنندگی توانمند سازی کارکنان به میزان 31 درصد برخوردار بود.