مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
طبقه متوسط جدید
حوزههای تخصصی:
در جوامعی که طبقات اجتماعی روی پای خود ارتزاق نمی کنند و بازیچه ی دولت ها هستند، از خود اراده ای نداشته و به این سو و آن سوی قدرت کشیده می شوند و در نتیجه توانایی ابراز وجود و متحرک بودن خود را از دست داده و بازیچه ی دست طبقه ی بالادست خود خواهند شد. حال سؤال این است، طبقه متوسط چه تأثیری در ثبات یا بی ثباتی در مدیریت بحران های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی دارد؟ به نظر می رسد ثبات و یا بی ثباتی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در بحران ها رابطه فراگیری با تقویت و یا تضعیف طبقه ی متوسط در بطن جامعه داشته و دارد، در مواقعی که رشد اقتصادی مهیا بوده، طبقه متوسط تقویت شده و به دنبالان وضعیت عمومی و مشروعیت سیاسی را به دنبال داشته و درنتیجه ثبات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نیز تقویت شده است. اما در مقاطعی که رشد و کارآفرینی اقتصادی و سیاسی تضعیف شده، نارضایتی گسترش یافته و تنش های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را به دنبال خود داشته است. پژوهش فوق از طریق روش کیفی اسنادی و با رویکردی توصیفی تحلیلی ارائه می گردد، هدف می کوشد هم از منظر تئوریک، و هم به صورت تجربی با رویکرد اقتصاد سیاسی و جامعه شناسی سیاسی وضعیت طبقه ی متوسط در ایران و نحوه ی تأثیرگذاری آن بر امنیت و ثبات سیاسی در کشور را دنبال نماید.
بازیگری سیاسی - رسانه ای طبقه متوسط جدید در ایده حکمرانی خوب (ایران پسا انقلاب)
منبع:
علوم خبری سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
185 - 223
بررسی موضوع اثربخشی طبقه متوسط جدید بر ایده و شاخص های حکمرانی خوب، از مهمترین موضوعات علوم اجتماعی و علوم سیاسی است. اگر رقابت و مشارکت سیاسی، مدیریت امور عمومی (دولت تسهیل گر و پاسخگو) توانمندسازی نهادهای مدنی و فرهنگ سیاسی را مفاهیم بازیگری طبقه متوسط جدید بر حکمرانی خوب (قانون گرایی، شفافیت، عدالت و پاسخگویی) در ایران پسا انقلاب بدانیم، پرسش پژوهش آن است که بازیگری طبقه متوسط جدید در ایده حکمرانی خوب چگونه بوده است؟ از آنجا که فرایند گذار به ایده حکمرانی خوب و رشد کیفی آن، در گرو ساخت دولت تسهیل گر و اعتماد اجتماعی میان شهروندان و دولت است، بنابراین شناخت طبقه متوسط جدید و دولت و ارتباط آنان با هم، امری لازم است. یافته های پژوهش نشان داده است که استحکام حکمرانی خوب در پرتو دولت توسعه گرا و تسهیل گر، مستلزم سازش میان نخبگان فکری و نخبگان ابزاری، تمرکز بر تقویت نهادهای مدنی، رقابت و مشارکت و چگونگی بر خورد طبقه متوسط جدید با فرهنگ سیاسی در امر مردم سالاری است. چارچوب نظری برای تحلیل موضوع، نظریات نوسازی با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با روش تاریخی خواهد بود .
نقش طبقه متوسط جدید در انقلاب 2011 مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره چهارم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
149 - 101
اصلاحات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی گسترده جمال عبدالناصر در مصر که در زمان انورسادات و مبارک نیز پیگیری شد، خصوصاً در زمینه بهداشت و درمان و توسعه آموزش همگانی، باعث افزایش جمعیت جوان و رشد قشر تحصیلکرده دانشگاهی و طبقه متوسط جدید در این کشور شد. از این رو پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به این سوال است که طبقه متوسط جدید چه نقشی در انقلاب 2011 مصر داشته است؟ فرض این پژوهش بر آن است که طبقه متوسط جدید نقش هادی، مدیر و ایدئولوگ را در انقلاب 2011 مصر داشته است. این طبقه که مهمترین خواست آن مشارکت سیاسی است، در مقابل ساختار سیاسی بسته مصر که توان پاسخگویی به این خواست را نداشت، تبدیل به یک نیروی انقلابی شده و در نهایت با همکاری توده های مردم باعث سقوط حکومت مبارک شدند. علاوه براین، وضعیت اقتصادی نه چندان مطلوب مصر در زمان انقلاب، نرخ بالای بیکاری در بین طبقه متوسط جدید به گونه ای که حدود یک میلیون نفر یعنی نیمی از جمعیت بیکار مصر متعلق به گروه سنی 20-24 سال بود، فساد روز افزون طبقه حاکمه، ایجاد وضعیت«برآمدگی جمعیت»، شمار فراوان جمعیت زیر خط فقر، افزایش جهانی قیمت مواد غذایی و وابستگی مصر به واردات مواد غذایی و وضعیت نامناسب توسعه انسانی در این کشور، مجموعاً باعث ایجاد نوعی نارضایتی عمومی در مصر شده که در نهایت منجر به انقلاب 2011 شد؛ انقلابی که رهبری آن در دست طبقه متوسط جدید بود.
بررسی نظری در شناخت طبقه متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
اساس مقاله حاضر بررسی نظری ساختار طبقه متوسط (با تأکید بر طبقه متوسط جدید) [1] در ایران است، و به لحاظ روش شناسی از نوع مطالعه تحلیلی می باشد که برای جمع آوری اطلاعات از روش اسنادی استفاده شده است.چارچوب نظری انتخابی برای تحلیل طبقه، براساس نظریات ماکس وبر و آنتونی گیدنز می باشد. زیرا در نظریات این دو صاحبنظر از سه ملاک ثروت، منزلت و قدرت (موقعیت اقتصادی، اجتماعی در کنار توانمندی و تخصص) برای تمییز دادن طبقات و اقشار اجتماعی استفاده شده است و از آنجایی که عمدتاً طبقه متوسط (جدید) را گروه بوروکرات ها تشکیل می دهند، هرچند بعضی از این افراد از لحاظ اقتصادی و درآمدی ضعیف هستند، ولی در مجموع، این افراد از نظر تحصیلات و تخصص در سطح بالایی می باشند و به همین جهت در طبقه متوسط قرار می گیرند. اما مفهوم طبقه متوسط جدید در ایران حاصل ارتباط با غرب است و مراحل صنعتی و بطئی را مانند جوامع غربی نگذرانده است، تا مفهوم طبقه متوسط بدان معنا که در غرب است، باشد. یعنی طبقه متوسط حاصل نوسازی و مدرنیزاسیون است که از جوامع غربی وارد کشور شده و این طبقه از جنبش مشروطه به این طرف رشد داشته است. در مجموع طبقه متوسط جدید با محوریت روشنفکری شکل گرفته است، چون گفتمان روشنفکران، گفتمان دموکراسی است.
فرهنگ سیاسی دموکراتیک و طبقه متوسط جدید (مورد پژوهش: اساتید دانشگاه ها و دبیران مقطع متوسطه شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر حاصل پژوهشی است درباره میزان گرایش به فرهنگ سیاسی دموکراتیک در میان اقشاری از طبقه متوسط جدید ایران با تأکید بر تأثیرات شاخصه های توسعه اقتصادی – اجتماعی. در این تحقیق از الگوی ترکیبی مارک تسلر و اینگلهارت برای مطالعه و شاخص یابی فرهنگ دموکراتیک استفاده شده است. روش مورد استفاده در این مطالعه پیمایش بوده است و جامعه آماری آن شامل اساتید دانشگاه های شهر همدان و دبیران مقطع متوسطه این شهر با جامعه آماری 2500 نفر با حجم نمونه 330 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. نتایج حاصله حاکی است 38 درصد از پاسخگویان دارای فرهنگ سیاسی دموکراتیک می باشند. 6/30 درصد از فرهنگ سیاسی نوع بی تفاوت برخوردارند. 2/21 درصد دارای فرهنگ سیاسی محدود بوده و 4/9 درصد از فرهنگ سیاسی عملگرا برخوردارند. متغیر گرایش به ارزش های فرامادی مهم ترین متغیر تبیین کننده فرهنگ دموکراتیک بوده و پس از آن تحصیلات و میزان استفاده از رسانه ها از جمله شاخص های دیگر توسعه است که در گرایش افراد به این نوع از فرهنگ سیاسی موثر و دارای رابطه معنادار با متغیر وابسته است.
سیری بر هویت طبقه متوسط جدید طی سه دهه بعد از انقلاب در ایران
منبع:
سیاست پژوهی جهان اسلام دوره پنجم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۰
85 - 121
حوزههای تخصصی:
عموم نظریه پردازان و متفکران علم سیاست بر این باورند که یکی از دلایل عدم رشد دموکراسی در کشورهای در حال توسعه، روند شکل گیری ناقص طبقه متوسط جدید است. همچنین از سویی، بسیاری از کارشناسان علوم سیاسی و جامعه شناسان ایرانی بر این اعتقادند که اساساً در جامعه ی ایرانی طبقه ی متوسط جدید، آن روند تاریخی و تحولات اقتصادی را که اروپا سپری کرده و از دل طبقه بورژوازی چنین طبقه ای شکل گرفته را سپری نکرده است؛ پس اساساً ما طبقه ای به نام طبقه ی متوسط نداریم. از سویی این پرسش مطرح می گردد که قشرهایی که طی مهاجرت از روستا و شهرهای کوچک به سوی شهرهای بزرگ و کار در سیستم های دیوان سالاری و اداری از زمان رضا پهلوی تا کنون گسیل داشته شده اند و طی آن، نحوه ی مصرف و شیوه و سبک زندگی شان و دغدغه های اجتماعی و سیاسی با قشرهای دیگر متفاوت است، چه هویتی می توان برای آنها قائل شد؟ آیا بایستی این قشر را طبقه متوسطی نامید که فرم و شکل ظاهری آنها به دلیل آمرانه بودن نوسازی در ایران از دوره پهلوی ها، شباهت به طبقه متوسط جدید دارد، ولی عملکرد و کارکرد آن بعنوان طبقه ای منتقد تحولات جامعه و پویا در امر توسعه سیاسی شباهت کمتری به طبقه متوسط جدید دارد؟ از سویی دیگر این سوال مطرح می گردد که آیا شکل گیری چنین طبقه ای حتی در ظاهر، شأنیت و مطالباتی را به همراه نمی آورد و این مطالبات تاثیراتی را بر تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه بر جای نمی گذارد؟در این مقاله تلاش شده با بررسی هویت طبقه متوسط جدید در سه دهه ی پس از انقلاب به بررسی نقش این طبقه در توسعه یافتگی یا توسعه نیافتگی ایران در این دوره پرداخته شود.
مطالعه کیفی دینداری طبقه متوسط جدید به شیوه نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
179 - 208
حوزههای تخصصی:
اهداف: وظیفه جامعه شناسی دین، شناخت صورت های گوناگون بهره گیری از دین است که افراد به کار می گیرند. بنابراین، دینداری همان بهره و کاربرد دین در چارچوب زندگی روزمره افراد است که به فراخور موقعیتِ اقتصادی و اجتماعی آنان شکل های متنوعی پیدا کرده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت دینداری طبقه متوسط جدید است. روش مطالعه: این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش نظریه داده بنیاد انجام گرفته است. مشارکت کنندگان در این پژوهش دینداران طبقه متوسط جدید در شهرکرد هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شده اند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته با شانزده نفر از افراد این طبقه جمع آوری شده است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی و برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای گوبا و لینکلن استفاده شده است. یافته ها: یافته های تحقیق بیانگر نوزده مقوله منتخب است که در قالب یک مدل پارادایمی با مقوله محوری (عرفی شدن کنشگری دینی طبقه متوسط جدید)، شرایط علّی (نوگرایی، عقل گرایی، علم گرایی، فردگرایی و مادی گرایی)، شرایط زمینه ای (جامعه پذیری دینی غیر الزام آور)، شرایط مداخله ای (پایگاه اقتصادی - اجتماعی بالا)، راهبردها (دینداری عقلانی، دینداری نوگرا، دینداری اخلاق گرا، دینداری گزینشی و دینداری سکولار)، و پیامدها (کاهش نقش دین در زندگی روزمره، نگرش این جهانی به دین، خود تشخیصی در امور دینی، مدارای دینی، تقدس زدایی و گرایش به معنویت های جدید) سازمان یافته است.نتیجه گیری: نتایج بیانگر آن است که گر-چه دینداری طبقه متوسط جدید از شکل سنتی آن فاصله و شکل های متفاوتی را به خود گرفته، اما عناصر دینی هنوز از ذهنیت جمعی این طبقه رخت برنبسته و با آن همنشین و همراه است.
نقش طبقه متوسط در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۸ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
237 - 263
حوزههای تخصصی:
از مدرنیزاسیون پهلوی ها به خصوص پهلوی دوم به این سو، قشرهایی در صورت بندی اجتماعی ایران ظهور کردند که به تسامح طبقه متوسط و به بیانی دقیق تر شئون متوسط جدید نامیده می شوند. این طبقه دارای موجودیت، سبک زندگی و مطالبات خاص خود است که هر چه این اقتضائات بیشتر مطمح نظر نخبگان سیاسی و تصمیم سازان عرصه سیاست خارجی کشورهای در حال توسعه قرار بگیرد، پویش توسعه تسهیل و سیاست خارجی کارآمدتری را درپی دارد. دغدغه اصلی این مقاله تبیین رابطه بین سیاست خارجی و طبقه متوسط از منظر اهمیت طبقه متوسط خواهد بود. لذا پرسش اصلی مقاله این گونه مطرح می شود که: طبقه متوسط جدید چه الزاماتی را بر سیاست خارجی کشور تحمیل می کند؟ و هر یک از دولت های پس از جنگ با این الزامات چگونه مواجه شده اند؟ در پاسخ به پرسش فوق الذکر این فرضیه مطرح می شود که: هرگاه علائق و منافع طبقه متوسط در سیاست خارجی ایران پس از جنگ لحاظ شده پویش توسعه تسهیل و راه پیشرفت کشور هموارتر بوده است و هرگاه دولت ها بدان بی توجه بوده اند سیاست خارجی وضعیت نامطلوب تری را به خصوص از نظرگاه توسعه تجربه کرده است. این مقاله همچنین برای نشان دادن اهمیت گروه های اجتماعی داخلی در سیاست خارجی کشورها و در بخش نظری از نظریه رئالیسم نوکلاسیک، به خصوص آرای رایپسمن بهره خواهد جست. این نوشته همچنین به لحاظ روش شناسی از نوع مطالعه تحلیلی می باشد که در آن برای جمع آوری اطلاعات از روش اسنادی کتابخانه ای استفاده شده است.
بررسی و تحلیل ظهور طبقۀ متوسط جدید در نشریات دورۀ پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی پژوهش حاضر توصیف، فهم و تحلیل ظهور طبقه متوسط جدید در ایران از طریق مطالعه و بررسی شاخص ها و مؤلفه های مرتبط با سبک زندگی این طبقه در بازه زمانی سال های 1300 تا 1320ش در نشریات شاخص و مرتبط این دوره است. پرسش های اصلی عبارت اند از: 1. چگونه می توان از طریق مطالعه و برررسی نشریات شاخص دوره پهلوی اول، ظهور طبقه متوسط جدید و سبک زندگی مرتبط با آن را توصیف و تحلیل کرد؟ 2. شاخص ها و مؤلفه های سبک زندگی طبقه متوسط جدید در دوره زمانی سال های 1300 تا 1320ش کدامند؟ به منظور پاسخ گویی به پرسش های فوق از روش های تاریخی و تحلیل محتوای کیفی استفاده شده و نشریات عالم نسوان، بلدیه، شفق سرخ و تجدد ایران مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. براساس یافته های این پژوهش، اعضای طبقه متوسط جدید در دوره پهلوی اول از سبک زندگی متمایزی برخوردار بودند که ویژگی ها و ابعاد آن در نشریات این دوره انعکاس یافته است. بر این اساس، فردگرایی، مصرف گرایی، توجه به بدن و مدیریت آن، برجسته شدن اوقات فراغت و مصرف فرهنگی و هنری مهم ترین مؤلفه ها و شاخص های سبک زندگی طبقه متوسط جدید در سال های ذکرشده را مشخص می کند.
برآمدن طبقه ی متوسط جدید در ایران (با تمرکز بر حوزه های معماری و ادبیات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
95 - 117
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی پژوهش حاضر توصیف و تحلیل چگونگی برآمدن طبقه ی متوسط جدید در ایران از طریق مطالعه و بررسی شاخص ها و مولفه های مرتبط با سبک زندگی مانند معماری، اوقات فراغت، روابط اجتماعی و ... در بازه ی زمانی سالهای 1300-1320ه.ش و دستیابی به جهان بینی، معانی، ارزش ها و اندیشه های اعضای این طبقه در دوره زمانی ذکر شده است. در پژوهش حاضر به منظور دستیابی به هدف های تحقیق از روش تاریخی با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است.
بر اساس یافته های این پژوهش، تحولات معماری و شهرسازی در دوره ی پهلوی اول و بازخوانی و تحلیل رمان های نوشته شده از سوی نویسندگان شاخص این دوره از چگونگی ظهور تمایزهای طبقاتی، شکل گیری طبقه متوسط جدید و سبک زندگی متناظر با آن خبر می دهد. در این راستا، اتکا به معیارهای جدید معماری در بنای ساختمان های عمومی و خصوصی و امکانات و فضاهای جدید شهری مانند سینما ها، کافه ها و مغازه ها در کنار برجسته شدن موضوع هایی مانند حضور زنان در زندگی اجتماعی، تحصیل و اشتغال زنان، عشق و ازدواج به سبک جدید و پدید آمدن مشکل های خانوادگی و مسائل اجتماعی نوظهور نشان دهنده چگونگی ظهور این طبقه و سبک زندگی اعضای آن است. بررسی ها و تحلیل های صورت گرفته در این پژوهش نشان می دهد که جهان بینی و ارزش های اعضای طبقه ی متوسط جدید را می توان در حول مولفه هایی مانند فردگرایی، ناسیونالیسم و تجددگرایی مشخص نمود.
پیامدهای (اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی) ظهور طبقه متوسط جدید در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر پژوهشی برای بازشناسی پیامدهای ظهور طبقه متوسط جدید در ایران است. این طبقه به قشرهای نوظهور و نوپدیدی اشاره دارد که در جامعه جدید شکل گرفته اند و در درجه اول با ویژگی های شهرنشینی، اشتغال جدید و تحصیلات شناخته می شوند.
با اجرای برنامه های نوسازی در ایران از اوایل دهه 1370 روز به روز موقعیت طبقه متوسط جدید ارتقا یافته که خود پیامدهایی برای جمهوری اسلامی ایران داشته است.
در بُعد اجتماعی مطالبه حقوق شهروندی بیشتر، افزایش حس مشارکت جویی در تصمیم گیری ها، گسترش شهرنشینی، درخواست برای رفاه بیشتر، افزایش استانداردهای زندگی و ... تقاضاهای جدیدی بود که بیش از پیش از سوی آنها مطرح شد.
در بعد فرهنگی گسترش رسانه های ارتباط جمعی و افزایش ضریب نفوذ آن در جامعه و توسعه ارزش های فرهنگی نوین از پیامدهای ظهور و توسعه این طبقه است.
طی دو دهه اخیر به تدریج میان قشر بالای طبقه متوسط جدید و نظام سیاسی موجود در بعد امنیتی فاصله و شکاف ایجاد شده است و در صورت فراهم بودن شرایط، این طبقه اجتماعی می تواند به نیروی سیاسی تمام عیار تبدیل شود. نظام جمهوری اسلامی ایران باید در جست وجوی مکانیسمی مناسب برای پاسخگویی به توقعات و انتظارات فزاینده طبقه متوسط جدید باشد تا از تنش های اجتماعی و سیاسی بیشتر ممانعت کند. احتمال دارد در صورت عدم توجه دقیق، این طبقه به تدریج به مقوله امنیتی تبدیل شود و به عنوان تهدید جلوه کند.
تأثیر طبقه متوسط بر رقابت های سیاسی در جمهوری اسلامی ایران (مورد مطالعه: 1392- 1376)
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
205 - 232
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران با هر تحلیلی که در مورد وقوع آن عرضه شده است، باعث تغییرات وسیعی در جامعه ایران شد. این تغییرات در ساختار طبقاتی جامعه نیز مؤثر واقع شده و دگرگونی هایی در آن به وجود آورد. به طوری که با وجود مشارکت اقشار طبقه متوسط اعم از سنتی و جدید در فرآیند پیروزی انقلاب اسلامی؛ ولی تدریج با گذر زمان اقشار طبقه متوسط سنتی در رقابت با اقشار طبقه متوسط جدید تأثیرگذاری بیشتری بر فرآیند تصمیم گیری سیاسی و تسلط بر سرمایه ها و منابع اقتصادی و سیاسی دست پیدا کردند. نوشتار حاضر با هدف تبیین چگونگی و چرایی تأثیر طبقه متوسط سنتی و جدید بر رقابت های سیاسی دوره جمهوری اسلامی ایران ویژه در دهه 1370 و دهه 1380 به رشته تحریر درآمده است. به لحاظ روش شناسی از نوع مطالعه توصیفی- تحلیلی می باشد که برای جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و اسنادی استفاده شده است. درمجموع نتایج تحقیق نشان می دهد که با وجود شکل گیری و رشد طبقه متوسط سنتی و جدید در دوره سازندگی، ولی در دوره اصلاحات شاهد اوج کنش سیاسی طبقه متوسط جدید و در دوره اصول گرایی، شاهد اوج کنش سیاسی طبقه متوسط سنتی در رقابت های سیاسی هستیم.