مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۶۱.
۵۶۲.
۵۶۳.
۵۶۴.
۵۶۵.
۵۶۶.
۵۶۷.
۵۶۸.
۵۶۹.
۵۷۰.
۵۷۱.
۵۷۲.
۵۷۳.
۵۷۴.
۵۷۵.
۵۷۶.
۵۷۷.
۵۷۸.
۵۷۹.
۵۸۰.
نهج البلاغه
حوزه های تخصصی:
تعهد سازمانی یک نگرش مهم شغلی و سازمانی است که در طول سال های گذشته مورد علاقه بسیاری از محققان رشته های رفتار سازمانی و روان شناسی بوده است. پژوهش حاضر با تأکید بر نامه های امیرالمؤمنین علیه السلام با روش تحلیل مضمون در پی بررسی مفهوم تعهد سازمانی از نگاه مدیریت اسلامی و مقایسه آن با دیدگاه غربی است. بر اساس یافته های پژوهش می توان به دو نوع تعهد سازمانی اشاره کرد که عبارت اند از: تعهد سازمانی ممدوح و تعهد سازمانی مذموم. با کاوش در نامه های حضرت علی علیه السلام سه بعد از تعهد سازمانی ممدوح که در ادبیات غرب نیز وجود دارد (تعهد هنجاری، درونی و تبعیت) و یک بعد از تعهد سازمانی مذموم (متابعت منهی) کشف شد. در مرحله بعد به بررسی انواع تعهد سازمانی در نامه های حضرت پرداخته شد و پنج نوع تعهد سازمانی موجود در ادبیات مدیریت در نامه های نهج البلاغه استخراج شد، که عبارت اند از: تعهد به ارباب رجوع، تعهد به سازمان، تعهد به وظیفه، تعهد به گروه های کاری و گروه، و تعهد به خود. در آخر نیز راهکارهایی برای ایجاد و تقویت تعهد کارکنان و مدیران از منظر نهج البلاغه مطرح شد که عبارت اند از: عدالت و انصاف، ارزیابی و شایسته گزینی، مشارکت و مشورت.
الگو و روش های رشد اخلاقی در سنین کودکی از دیدگاه نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
121 - 138
حوزه های تخصصی:
گستردگى اخلاق و بیان رفتار عقلانى در آموزه هاى نهج البلاغه قابل انکار نیست، بى شک تأثیر غیر قابل انکار اخلاق در رسیدن به هدف ادیان و خاصه دین اسلام که تکامل و در نهایت تقرب انسان به خدا است، انگیزه اصلى این گستردگى مى باشد. این مقاله با رویکرد تحلیلی و توصیفی و با هدف بررسی الگوی رشد اخلاقی در سنین کودکی در میان آموزه هاى نهج البلاغه پرداخته است. اخلاق اساسی ترین و مهم ترین چیزی است که در زندگی فردی و اجتماعی رخ می نماید، و بی گمان به همه چیز زندگی رنگ می زند و جهت می دهد. امام علی (ع) تنها چیزی را که قائل است باید بر آن ایستاد و تعصّب ورزید و از آن عدول نکرد، اخلاق است. برای موجوداتی که در طریق تغییر، تحول، رشد و تکامل هستند معمولاً موسم مناسبی وجود دارد که در آن به بهترین و مناسب ترین رشد خود می رسند و آثار مورد انتظار از آنها تجلی می یابد موسم مناسب تربیت، در اوایل زندگی یعنی دوره کودکی، آنگاه که فرزند هنوز قلبی آسمانی و بی آلایش دارد. اصل «محبت و تکریم» به عنوان زمینه اى براى برقرارى ارتباط با کودکان همچنان که اصل « روش الگویی» در کنار محبت هرگز مغفول واقع نشده است. اصل « تذکر»، «اعتدال» و « تشویق » «عبرت گیری» و «تربیت عملی » از دیگر اصول روش های رشد اخلاقی در سیره حضرت علی (ع) به شمار مى رود. به نظر می رسد، در حوزه تعلیم و تربیت یکی از مهم ترین، تأثیرگذارترین و در عین حال، دشوارترین مباحث، رشد اخلاقی و اخلاقی بارآوردن کودکان است. از این رو، پرداختن به مباحث مربوط به اخلاق و به تبع آن رشد اخلاقی از جایگاه رفیعی برخوردار است.
آماده سازی تربیتی حاکم اسلامی در خدمت گزاری مردم از منظر حضرت امیر علیه السلام در نهج البلاغه
حوزه های تخصصی:
از منظر امام علی علیه السلام چاره ای جز این نیست که در هر جامعه ایی امیری حاکم باشد صالح و سالم باشد، یا فاجر و فاسد. چراکه حتی حاکم فاسد بهتر از بدون حاکمیت (هرج ومرج) است. در اندیشه سیاسی امام علی علیه السلام دولت و نهاد دارنده قدرت و حکومتی که این قدرت را اعمال می کند، همه و همه وسیله ای است برای خدمت و اصلاح زندگی این جهانی و آن جهانی مردمان هست. امام علی علیه السلام به مناسبت هایی، وظایف حاکم را، در قالب نامه ها و خطبه ها بیان کرده و هیچ عذری را برای تخلف آن ها باقی نگذاشته است. از نظرگاه حضرت علی علیه السلام حاکم به طور عمده سه وظیفه خطیر بر عهده دارد:1. وظیفه حاکم در قبال آموزه های دین که زیربنای حاکمیت را تشکیل می دهد. 2. وظیفه حاکم در مقابل عموم مردم که پشتوانه ای قوی و ستون های استوار حکومت می باشند. 3. وظیفه حاکم در برابر کارگزاران (اجرایی، قضایی، نظامی) که هرکدام وظیفه ای خاص بر عهده دارند و هیچ کدام از دیگری بی نیاز نیستند؛ و سؤال اصلی این مقاله این است که؛ از منظر نهج البلاغه حاکم اسلامی چه وظایفی را در برخورد با مردم دارد؟ البته لازم به ذکر است که مهم ترین و اساسی ترین وظیفه حاکم اجرای دقیق و بی کم وکاست فرمان ها الهی و صیانت از آن ها به وسیله نظارت دقیق و جدی بر حُسن اجرای آن هاست. این مقاله از سری تحقیقات کتابخانه ای با استفاده از اسناد و مدارک و با شیوه بررسی محتوایی، هست.
علل و عوامل رکود یا کمرنگی دینداری بعضی مردم از منظر امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم فروردین ۱۴۰۱ شماره ۴۶
24 - 12
حوزه های تخصصی:
دین بزرگترین محبت الهی به بشر است که انسان را به سوی سعادت ابدی رهنمون می سازد. دینداری به انسان شرافت و عزت می بخشد و او را از اسارت ها و تعلقات و وابستگی های انسانی و حیوانی آزاد می سازد. این برنامه ی سعادت و رستگاری بشر است اما پیوسته عواملی به صورت پیدا و پنهان دینداری را تهدید می کند. از نگاه امام علی (علیه السلام) عواملی چون اکراه و اجبار در دین ،بد فهمیدن و نفهمیدن دین ، تحریف معنوی مفاهیم دینی، ایجاد تکلف در دین ، رفتار خود کامانه حاکمان دین از جمله آفاتی هستند که دینداری را تضعیف می کند. دینداری با رعایت شرایط و اصول و معیارهای خاص خود امکان پذیر است و عدم رعایت این اصول موجب آفت زدگی معرفت دینی می شود.نهج البلاغه ،دریای معرفت بی انتها و نور هدایت که بدون خاموشی است و دستورالعملی برای سیادت این جهانی و سعادت آن جهانی است ، پاسخگوی مسائل و مشکلات گوناگون مسلمانان و جوامع بشری در همه زمانها و مکانها می باشد امید است با یاری خداوند آفات دینداری را شناخته و به مقابله با آن ها با یاری کلام مولا بپردازیم.
عوامل ایجاد اشرافی گری از منظر نهج البلاغه
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم فروردین ۱۴۰۱ شماره ۴۶
42 - 33
حوزه های تخصصی:
یکی از آفات زندگی دنیوی میل به اشرافی گری است. این آفت هم نسبت به حاکمان و هم نسبت مردم یک جامعه یک تهدید جدی به شمار می رود. اشرافی گری که با خودبرتربینی همراه است روی آوردن به تجملات و اموری از جلوه های مختلف زندگی است که وجود آن ها برای ادامه یک زندگی عزت مندانه و حتی مرفه لزومی ندارد. این نوع زندگی باعث ایجاد یا تعمیق شکاف طبقاتی اقشار جامعه گردیده و در نهایت منجر به فروپاشی اجتماعی می گردد، از این رو لازم است با عوامل ایجاد آن مبارزه گردد. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی است در صدد آن است تا با شناسایی عوامل ایجاد اشرافی گری راه مبارزه با آنها را هموار ساخته و از این طریق گامی در راه ریشه کن کردن اشرافی گری در جامعه بردارد.
ولایت مداری از دیدگاه نهج البلاغه با نگاهی به رفتار و گفتار شهید قاسم سلیمانی
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم فروردین ۱۴۰۱ شماره ۴۶
128 - 117
حوزه های تخصصی:
در تفکر دینی - اسلامی وجود «ولی الله» و «حجت الله » در زمین و میان توده مردم به عنوان رهبر دینی و الهی، مقتدا و اسوه مردم دین دار و ولایت مدار ضرورت دارد، پذیرش ولایت ولی و رهبری دینی توسط مردم نیز ضروری و اجتناب ناپذیر است؛ زیرا بنا به تصریح قرآن کریم، انسان ها از دو حال خارج نیستند: یا مسلمان ِمؤمن اند و تحت ولایت الهی اند، در نتیجه، قرین سعادتمندی و رستگاری حقیقی اند و یا فاسق کافرند و تحت ولایت شیطان و طاغوت می باشند و دچار بدفرجامی و گمراهی اند.(بقره/2). هدف این مقاله بررسی مولفه های ولایت مداری قاسم سلیمانی با نگاه بر نهج البلاغه می باشد.بخش های مختلف تحقیق عبارتند از:جایگاه ولایت درجامعه،مولفه های ولایت مداری قاسم سلیمانی، آثار ولایتمداری در کلام قاسم سلیمانی.پس از مطالعه در منابع مختلف این نتیجه حاصل شد که آموزه های نهج البلاغه وقتی رنگ و بوی واقعی به خود می گیرد که بر پایه ولایت پذیری ولایت مداری باشد.
بیان روان شناختی بایدهای اخلاقی و اجتماعی حاکم اسلامی در مواجهه (رویارویی) با مطالبات پنهان وآشکار مردم از منظر حضرت امیر علیه السلام در نهج البلاغه
حوزه های تخصصی:
از منظر امام علی علیه السلام چاره ای جز این نیست که در هر جامعه ایی امیری حاکم صالح و سالم یا فاجر و فاسد باشد. چراکه حتی حاکم فاسد بهتر از بدون حاکمیت (هرج ومرج) است. در اندیشه سیاسی امام علی علیه السلام دولت و نهاد دارنده قدرت و حکومتی که این قدرت را اعمال می کند، همه و همه وسیله ای است برای خدمت و اصلاح زندگی این جهانی و آن جهانی مردمان هست. امام علی علیه السلام به مناسبت هایی، وظایف حاکم را، در قالب نامه ها و خطبه ها بیان کرده و هیچ عذری را برای تخلف آن ها باقی نگذاشته است. از نظرگاه حضرت علی علیه السلام حاکم به طور عمده سه وظیفه خطیر بر عهده دارد:1. وظیفه حاکم در قبال آموزه های دین که زیربنای حاکمیت را تشکیل می دهد. 2. وظیفه حاکم در مقابل عموم مردم که پشتوانه ای قوی و ستون های استوار حکومت می باشند. 3. وظیفه حاکم در برابر کارگزاران (اجرایی، قضایی، نظامی) که هرکدام وظیفه ای خاص بر عهده دارند و هیچ کدام از دیگری بی نیاز نیستند؛ و سؤال اصلی این مقاله این است که؛ از منظر نهج البلاغه حاکم اسلامی چه وظایفی را در برخورد با مردم دارد؟ البته لازم به ذکر است که مهم ترین و اساسی ترین وظیفه حاکم اجرای دقیق و بی کم وکاست فرمان ها الهی و صیانت از آن ها به وسیله نظارت دقیق و جدی بر حُسن اجرای آن هاست. این مقاله از سری تحقیقات کتابخانه ای با استفاده از اسناد و مدارک و با شیوه بررسی محتوایی، هست.
مؤلفه های تربیت اجتماعیِ معنویت محور از منظر نهج البلاغه
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
108 - 136
حوزه های تخصصی:
تربیت از مباحث مهم و زیربنایی جوامع گوناگون است که یکی از ابعاد آن، تربیت اجتماعی است؛ و غایت آموزه های نهج البلاغه، تربیت انسان بر اساس مؤلفه های معنویت محور است. حاصل تربیت تحت این تعالیم، امنیت عمومی افراد جامعه و رضایت خداوند متعال را در پی دارد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و استفاده از ابزار کتابخانه ای به بررسی مؤلفه های تربیت اجتماعی معنویت محور از منظر نهج البلاغه می پردازد. مهم ترین این مؤلفه ها رعایت حقوق متقابل و پرهیز از خودمحوری، وفای به عهد، عفو و گذشت، خوش رویی و نرم خویی، رعایت احترام بزرگ ترها و مهربانی با کوچک ترها، دفع بدی به نیکی، تغییر رفتار متناسب با اقتضائات مخاطب، تعدیل خوش گمانی و بدگمانی، شکرگزاری در مقابل دیگران، صداقت و حق گویی و پرهیز از دروغ، مشارکت در غم و شادی هم نوعان، اعتماد نداشتن به دیگران قبل از شناخت، توجه به آزادی و پرهیز از بردگی انسان ها، درخواست نکردن از نااهلان، دوری از عُجب و تکبر، پرهیز از مجادله و دشمنی، کنترل خشم و غضب، دوری از تملق و چاپلوسی، دوری از حسادت، پرهیز از لجاجت، دوری از سخن چینی، پرهیز از عیب جویی، و... است. نتایج تحقیق حاکی از این است که در سایه تحقق تربیتِ «معنویت محور»، ناهنجاری های اجتماعی به شدت کاهش می یابد، همیاری اجتماعی به حدّ اعلای خود می رسد و رفتارهای اجتماعی بر اساس حق و حق گرایی تنظیم می شود، به گونه ای که رضایت عمومی را در پی دارد و موجب تبلور ارزش های انسانی در جامعه و مقدمه سازی جهت ایجاد مدینه فاضله می شود.
اصول و مبانی زندگی اجتماعی سالم از دیدگاه نهج البلاغه و آثار مطلوب آن در جامعه
درنهج البلاغه هم موارد زیادی وجود دارد که در آن به ضرورت زندگی اجتماعی و اجتماعی بودن انسان سفارش شده است و انسان ها را به تعاون و همکاری فرا می خواند. زیرا به تنهایی نمی توان راه رشد و کمال را پیمود و همه نیازهای خود را تأمین کرد که حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) نسبت به این امر مهم اجتماعی فرمود: «وَ الزَمُوا بِالسَّوادِ الاَعظَم فَإنَّ یَدُالله ِمَعَ الجَماعَه و إیَّاکُم وَ الفِرقَه فإنَّ الشَّاذَ مِنَ النَّاسِ للشَیطَان ِکَما أن الشَاذَ مِنَ الغَنَم؛ همواره با جمعیت و اجتماع باشید که دست خدا همراه آنست، از جدایی و پراکندگی بپرهیزید که انسان تنها، اسیر شیطان است؛ همان گونه که گوسفند دور از گلّّّه اسیر گرگ.». در ادبیّات نیز به مواردی بر می خوریم که در آن به نفوذ و تعلّق اجتماعی و ایجاد ارتباط با دیگران توجّه شده است. حضرت علی (ع) که بار سنگین به سعادت رساندن یک جامعه به عهده اوست به ارتباط اجتماعی و نحوه ارتباط انسان با خود، اطرافیان و خداوند بسیار توجّه کرده است و سخنان گرانبهای او را در این زمینه در نهج البلاغه در قالب خطبه ها، نامه ها و حکمت ها می بینیم. اهمیت ارتباط اجتماعی را می توان با شاخص فقدان ارتباط سنجید، انسان های منزوی و فاقد ارتباط اجتماعی ، در معرض بسیاری از آسیب های اجتماعی مانند خودکشی قرار دارند. از نظر جامعه شناسان خودکشی بیش آنکه منبعث از بیماری یا تندگدستی باشد از خلاء بین افراد و جامعه یا کاستی در روابط انسانی، منشاء می گیرد. در این مقاله قصد داریم به اصول و مبانی زندگی اجتماعی سالم از دیدگاه نهج البلاغه و آثار مطلوب آن در جامعه بپردازیم و آثار روابط اجتماعی سالم را در جامعه مورد بررسی قرار دهیم.
عقل، علم و دانش و دنیا طلبی از دیدگاه امام علی (ع) و نهج البلاغه
نهج البلاغه از آثار مهم شیعیان می باشد که حاوی مطالب مفیدی در زمینه های مختلف است. شامل خطبه ها، اوامر، نامه ها و ..... از امام علی(ع) می باشد. مطالب متعددی نیز درباره ی سه مفهوم عقل، دانش و دنیا طلبی در بر دارد. زیرا تعقل و تفکر و نیز جست و جوی علم همواره در آیین اسلام مورد اکرام بوده است. این مقاله می کوشد تا با استفاده از نهج البلاغه و نیز سایر کتب مرتبط با امام علی(ع) سه مفهوم نام برده را در سیره ی امام علی (ع) بررسی کرده و به روش توصیفی تحلیلی بیان نماید.
جایگاه حکومت در تأسیس نهادهای جامعه پذیری سیاسی از منظر نهج البلاغه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناخت نقش حکومت در تاسیس نهادهای جامعه پذیری سیاسی از منظر نهج البلاغه است و می کوشد کارکرد حکومت در ایجاد نهادهای جامعه پذیری سیاسی را به منظور شکل دهی به باورها، آگاهی ها و رفتارهای سیاسی مردمان، با ارجاع به آموزه های این کتاب بررسی نماید. برای این منظور با استفاده از ظرفیت روش نظریه ی مبنایی: مفاهیم، مقولات و گزاره های مربوط به موضوع، استخراج شده و در سه مرحله ی کدگذاری باز، محوری و انتخابی دسته بندی و تحلیل شده اند. دست مایه ی این تلاش را می توان شناسایی و صورت بندی حجم معتنابهی از کدها، مفاهیم و مقوله های اصلی و فرعی ناظر به پرسش های تحقیق دانست که در قالب سه گزینه ی: «اهتمام به نهادهای انتخاباتی»، «سامان دهی نهادهای مردم نهاد» و «تشکیل نهادهای نظارتی و امنیتی» مقوله بندی شده اند. در نهایت با انتزاع مقوله ی «مواجهه ی ایجابی با جامعه پذیری سیاسی» به عنوان مقوله انتخابی، مشخص شد در پرتو شکل گیری صحیح نهادهای جامعه پذیری سیاسی و نقش سازنده ی حاکمان در این زمینه، می توان به تحقق جامعه پذیری سیاسی مطلوب سرعت بخشید.
راه کارهای مبارزه با اشرافی گری از منظر نهج البلاغه
اشرافی گری نوعی حالت خود برتر بینی است که در برخی افراد یا بعضی گروه های جامعه مشاهده می شود. این افراد و گروه ها از نظر اجتماعی به طور غالب در رده های بالای جامعه قرار دارند و از نظر سطح زندگی معمولا در رفاهی بیش از رفاه عموم مردم هستند. زندگی اشرافی در بیشتر صور خود معمولا با مفاسد بزرگ فردی و اجتماعی همراه است. مفاسدی مانند تحقیر، تمسخر، حسادت، اسراف و از همه بدتر فروپاشی اجتماعی از نتایج اشرافی گری است. با توجه به اهمیت ساده زیستی در شرع مقدس و دوری گزیدن از تجمل گرایی و اشراقی گری، برای ایمنی یافتن فرد و اجتماع از مفاسد آن ضرورت دارد راه های مبارزه با این خوی ناپسند شناسایی شوند. این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی است در صدد بیان راه های مبارزه با اشرافی گری از منظر آموزه های نهج البلاغه است تا با شناخت این راه ها و مبارزه با این بیماری اخلاقی گامی در راه از بین بردن اشرافی گری بردارد.
واکاوی ترجمه ساختارهای نحوی نشاندار و بی نشان در ترجمه موسوی گرمارودی از خطبه جهاد براساس نظریه لمبرکت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختِ اطلاع و نشانداری از مباحث مهم در زبان شناسی نقش گرا به شمار می آید که توجه نظریه پردازان ترجمه را به خود جلب کرده است. از جمله ساختارهای نحوی نشاندار، مبتداسازی وکانونی سازی است که در آن ها سازه مبتدا وکانون از جایگاه اصلی خود در جمله خارج شده و در جایگاه دیگر مثلاً ابتدای جمله قرار می گیرند. از آنجا که از منظر ساخت اطلاعی، جابه جایی در عناصر جمله و نشانداری، بار معنایی بیشتری را ایجاد می کند، درک این موضوع خصوصاً در ترجمه متون دینی از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و نیازمند دقت بیشتر مترجم و شناخت و رعایت ساختار دو زبان مقصد و مبدأ است؛ زیرا ممکن است دو گزاره به لحاظ ظاهری، معنای یکسانی داشته باشند، اما به لحاظ ارتباطی و کلامی معانی متفاوتی داشته باشند. پژوهش حاضر با شیوه تحلیل محتوا و با رویکرد تطبیقی با تکیه بر نظریه لمبرکت، ترجمه موسوی گرمارودی از خطبه جهاد را از حیث ترجمه ساختارهای نشاندار مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشان می دهد مترجم به طور کلی در ترجمه این ساختارها چندان موفق عمل نکرده و اکثر این ساختارها را به صورت بی نشان در فارسی ترجمه کرده است. البته این امر به روانی ترجمه وی لطمه نزده است، اما بدون شک از منظر ساخت اطلاعی به دلیل تغییر ساختارها از نشانداری به بی نشانی، انتقال دقیق بخشی از معانی ارتباطی کلام میسر نشده است.
بررسی کنش های تحمیدی امام علی (علیهالسلام)، با مردم و سپاهیان در مواجهه با قاسطین، با تکیه بر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نهج البلاغه شامل قالب های متفاوت گفتگو با خداوند است. توجه امام علی(علیهالسلام) به این مسئله، در بافت های گوناگون سخن، سبب شد تا عبارت تحمیدی امام در مواجهه با قاسطین به عنوان جامعه آماری برگزیده شود. عبارات تحمیدی نهجالبلاغه کنش هایگفتاری است که با روش تحلیلی- توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانهای به بررسی آن پرداخته شد. در پژوهش مشخص شد که این کارگفتها نه تنها دربردارنده تعبیر یا خوانش عاطفی است، که با گذر از ساختار صوری عبارات، هریک از کارگفتها دارای تعابیر و خوانشهای متعدد است که گوینده از ساختارهای نهفته و پیچیده عبارات برای تبیین معانی و اقناع مخاطب بهره برده است. چارچوب نظری این مقاله نظریه کنش گفتاری جان سرل انتخاب شد. با کاربست این نظریه مشاهده شد کنشه ای عاطفی، ترغیب ی، اظه اری پربسامدترین کنشها در عبارات تحمیدی نهج البلاغه است.
موانع تحقق شفافیت در حکومت از دیدگاه امام علی (ع) در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
115 - 135
حوزه های تخصصی:
یکی از اهرم های مبارزه با فساد در سیستم حکومتی، شفافیت است. شفافیت مقوله ای است که در جهت تقویت رابطه حکومت با مردم، یک حرکت اساسی در بهبود سیاستگذاری قلمداد می شود و یکی از اهرم های مبارزه با فساد درسیستم حکومتی است. در این مقاله با تأکید برعظمت اندیشه ملکوتی امام علی (ع) و تفوق آن بر افکار و آرای بشری تلاش شده است به موانع تحقق شفافیّت در اندیشه سیاسی علوی توجه شود. بدین منظور، باروش توصیفی- تحلیلی به شیوه اسنادی، از طریق گرد آوری اطلاعات و داده های تحقیق از اسناد و مدارک موجود در این موضوع، پاسخگویی به این سئوال دنبال می شود که در سلوک سیاسی علوی، موانع تحقق شفافیّت در حکومت چه اموری است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که پنهان کاری و عدم ارائه اخبار و اطلاعات، عدم نظارت و کنترل، عدم پاسخگویی و مسئولیت پذیری، استبداد رأی و خود کامگی، از جمله موانع تحقق شفافیّت در حکومت اند، که روند کار را در حکومت مختل می کند. محصول چنین فرایندی؛ از یک سو توسعه نیافتگی و بی عدالتی اجتماعی و از سوی دیگر رانت خواری و انتقال منابع عمومی به سمت افراد و گروه های خاص می باشد.
واکاوی مولفه های معنایی علم بر پایه روابط هم نشین در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
267 - 289
حوزه های تخصصی:
یکی از روشهای کشف معانی واژهها، در نهج البلاغه توجه به مفاهیم همنشین است که نقش مکمل در فهم مقصود نهج البلاغه از ایراد واژگان دارد.پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی بر آن است که واژه علم را در نهج البلاغه بر پایه روابط هم نشین، مورد واکاوی و تجزیه و تحلیل قرار دهد. واژه علم از پربسامدترین واژه ها در قالب های مختلف اشتقاقی در نهج البلاغه است. حضرت علی علیه السلام با بهره مندی از معارف بلند الهی و برای تعالی جایگاه انسان و ارزشهای انسانی، به سوی فراگیری علم نافع دعوت و از پرداختن به علم غیر نافع بر حذر میدارد. برآیند پژوهش نشان میدهد. مؤلفه های معنایی علم در دو محور آثار ونتایج قابل ارایه است. واژگانی از قبیل : حلم،تفکر، تعقل وعمل از لوازم علم و واژگان فهم، بصیرت، حکمت، معرفت، یقین،منفعت و خیر ازآثار ونتایج علم ودر رابطه تقابلی واژگان جهل وجاهل با مرکزیت علم، پیکرهای را تشکیل می دهند که اجزای آن در یک حوزه معنایی به صورت هم نشین برای تقویت معنی علم، در کنار این واژه قرار می گیرند. نتایج حاصل نشان میدهد، واژگان همنشین تفکر، تعقل،عمل و حلم با علم دارای رابطه معنا داری بوده و تشدید کننده آن می باشد.
خوانشی اگزیستانسیالیستی از مفهوم مرگ در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل اگزیستانسیال از مفهوم مرگ یکی از مولفه های بنیادین تفکر هایدگر است. برمبنای تفکر هایدگر، مرگ به مثابه تعین امکان های اصیل دازاین، ضرورتی ست اجتناب ناپذیر، که عیان کننده ی بخشی از جهانمندی وی است. امکانی که دازاین با آن تولد یافته و به فرایند فهم هستی راه می یابد. به دیگر سخن، زندگی و مرگ، در نسبت با یکدیگر تکوین می یابند. در سنت اسلامی، در نهج البلاغه نیز با نگرشی اگزیستانسیالیستی به مفهوم مرگ مواجه هستیم، که به مثابه نزدیک ترین امکان فرد گریزی از آن نیست. خوانش حضرت امیر از مرگ، خوانشی سلبی و اضطراب آور نیست، بلکه نگرشی اصیل و اگزیستاسیالیستی است که فرد در فرایند حیات آن را هم چون امری بالقوه به فعلیت می رساند. در پژوهش حاضر، با نگاهی اگزیستانسیالیستی به مرگ در نهج البلاغه پرداخته خواهد شد و میزان نزدیکی و هم اندیشی هایدگر و حضرت امیر پیرامون مساله مرگ نشان داده خواهد شد. از جمله این که مرگ اندیشی، تعالی به خودآگاهی، زیستن آگاهانه و تعین امکان های واقع بوده ی فرد در جهان است. به بیان دیگر، تفکر درباره ی مرگ، هویت زندگی را برای ما آشکار خواهد کرد.
کارکرد گیاه انگاری در عینی سازی مفهوم "زندگی" در متن قرآن و نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرآن و نهج البلاغه استعاره های مفهومی متعددی برای معرفی زندگی به کار رفته است؛ از جمله استعاره گیاه انگاری که به شکل متنوع برای ترسیم ابعاد زندگی مورد استفاده قرار گرفته است. در پژوهش حاضر که به روش تحلیلی – توصیفی انجام شده، تلاش شده است با استفاده از اصول استعاره مفهومی، فرافکنی حوزه مبدأ "گیاهان" بر حوزه مقصد "زندگی" در متن قرآن و نهج البلاغه بررسی قرار شود تا مشخص گردد که در متن قرآن و نهج البلاغه چه مفاهیمی از حوزه مبدأ "گیاهان" بر حوزه مقصد "زندگی" فرافکنی شده است؟ مهمترین نگاشت های حاصل از این فرافکنی چه می باشند؟ استفاده از استعاره مفهومی "زندگی زراعت است" چه تأثیری در تبیین دیدگاه اسلامی نسبت به زندگی دارد؟ نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد در متن قرآن و نهج البلاغه از طریق گیاه انگاری، تناظری بین زندگی و گیاهان و اصطلاحات مربوط به آن ایجاد شده است که مربوط به سیر حرکت انسان از تولد تا مرگ و رسیدن به مقصد نهایی زندگی است. استعاره های رویشی و گیاه انگاری در متن قرآن و نهج البلاغه در نهایت تأییدکننده این عقیده هستند که دنیا مزرعه آخرت است و هر چه درآن انجام دهی در آخرت نتیجه اش را خواهی دید.
تقابل صمت و نطق در نهج البلاغه بر اساس نظریه ی پساساختارگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال پنجاه و سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
223 - 245
حوزه های تخصصی:
نهج البلاغه به عنوان یک اثر برجسته ادیبانه ی معرفتی این قابلیت را دارد که ساختار آن از منظر رویکردهای جدید نقد ادبی چون پساساختارگرایی با محوریت تقابل های دوگانه مورد واکاوی قرار گیرد تا از سویی گامی باشد برای استفاده از روش های نوین تحلیل متن در حوزه مطالعات اسلامی و تحقیقات بین رشته ای در این باب و از سوی دیگر ما را به ساحت معرفتی جدیدی از متن رهنمون سازد. این نوشتار می کوشد تا تقابل دوگانه صمت و نطق را بر اساس نظریه پساساختارگرایی بررسی کند. به همین منظور با استخراج کلید واژه های این حوزه معنایی به صورت متقابل و بررسی دو واژه ی محوری صمت و نطق در سیاق های مختلف دریافته که بر خلاف فرضیه ی رایج مبنی بر مثبت تلقی کردن نطق، امام (ع) رویکردی ساختارشکنانه به این تقابل داشته و صمت را به معنای گزیده گویی پدیده ای مثبت و ارزشی تلقی نموده و آن را وقار آفرین، تأثیر گذار، نشانه ی خردمندی و یکی از راه های تکمیل اندیشه دانسته است.
تحلیل انتقادی برداشت های گروه فرقان از نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال پنجاه و چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
173 - 196
حوزه های تخصصی:
در دهه های قبل و پس از انقلاب اسلامی، احزاب و گروه های بسیاری پدید آمدند که برای عضوگیری از مردم ایران، لازم بود ایدئولوژی خاصی را تهیه و ارائه کنند. بخش معتنابهی از این گروه ها، یا مدعی بودند همه مبانی خود را از دین گرفته اند و یا آنکه در کنار دیگر منابع، به آموزه های مذهبی نیز توجه داشته اند. یکی از این احزاب، گروه فرقان بود که بیش از همه، چهره خشونت بارش در ترور ها در ذهن متبادر می شود و کمتر به مبانی فکری آنها پرداخته شده است. در اعتقادنامه این گروه با نام خودخوانده «ایدئولوژی توحیدی»، بیش از همه از آیات قرآن استفاده شده است. در رتبه بعد، این سخنان حضرت علی(ع) بود که بسیار بدان استناد می شد تا جایی که این ضرورت به نگارش شرحی به نام «فروغ نهج البلاغه» انجامید. حال این نوشتار که به روش توصیفی تحلیلی سامان یافته، تلاش می کند نگرش فرقانیسم به نهج البلاغه را مورد مداقه قرار داده، مهم ترین نقدهای وارد بر آن را نشان دهد. مروری بر آثار رهبران این گروه نشان می دهد نه تنها تأویل گزاره های سیاسی اجتماعی، بلکه مفاهیم اعتقادی و اخلاقی نیز سرلوحه فعالیت آنها بوده است. نتایج نشان می دهد مهم ترین نقدها به استنباط های این گروه، تسلط رویکرد کارکردگرایی و بی توجهی به اصول و قواعد فقه الحدیث است.