مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
نظریه برخاسته از داده ها
منبع:
مطالعات مدیریت دولتی ایران دوره دوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
113 - 137
حوزههای تخصصی:
ایجاد جو رقابتی برای جذب نیروی انسانی توانمند و خلاق، مخزن مهارت های نرم و اجرایی سازمان ها را غنی کرده و شایستگی های سازمانی را ارتقا می دهد. هر کارمند که تازه وارد سازمان می شود، افکار نو و توانمندی های خاصی را با خود به سازمان می آورد و از ترکیب توانمندی ها و مهارت های نیروی انسانی، مخزن فکری مهارتی سازمان شکل می گیرد. با توجه به اهمیّت ایجاد فضایی رقابتی برای جذب نیروی کارامد و تصدّی پست های دولتی، این پژوهش با استراتژی تحقیق کیفی و با روش نظریه برخاسته از داده ها، سعی در ارائه مدلی جامع برای افزایش رقابت در تصدی پست های دولتی (الهام گرفته از باشگاه های ورزشی) را دارد که با روش تعیین گروه خبرگان و مصاحبه با آنها (تعداد 15 مورد)، صورت پذیرفته است. این پژوهش، از لحاظ هدف بنیادی و نوع روش، کیفی است و با استفاده از رویکرد گلیزری و کدگذاری داده ها، در دو مرحله کدگذاری واقعی و نظری انجام شده است. در فرایند کدگذاری حقیقی و نظری، 245 کد، 7 مؤلفه و 3 مقوله شناسایی و منجر به ظهور مدل نهایی گردید. یافته های پژوهش شامل مدلی برای رقابت و بکارگیری مدیران و کارکنان سازمان دولتی با سه مقوله ایجاد جو رقابتی، بکارگیری عوامل رقابت و استانداردهای تصدی شغل؛ و هفت مؤلفه استخدام قراردادی، ایجاد فهرست مازاد، فسخ قرارداد، سامانه جامع اطلاعات و ارزش گذاری، تعیین بازه زمانی جایگزینی، تعیین استانداردهای عملکرد و الزام وجود مربی است.
ارایه الگوی مدیریت دانش در شرکت های سرمایه گذاری مشترک (نمونه موردی: شرکتسرمایه گذاری مشترک ایرانی فعال در حوزه فن آوری اطلاعات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاهی به پژوهش های انجام شده درباره ی عوامل انگیزشیِ تشکیل شرکت های سرمایه گذاری مشترک نشان می دهد که یکی از انگیزه-های اصلی همکاری شرکت های والد در تاسیسایننوع از شرکت ها، بهره مندی از منابع اطلاعاتی و دانشیشرکت هایوالد،درشرکتجدیداست. اما دانشیکهدرایننوعازشرکت هابه وجودمی آید؛عموماًدرونیوتلویحیبودهوتنهادراختیارافرادیاستکهازسویشرکت هایوالد،درشرکتسرمایه-گذاریمشترک،مشغولبه کارشده اند. با وجود این،مطالعات مدونی به منظور ارایه و توسعه مدل مدیریت دانش در شرکت های سرمایه گذاری مشترک،به خصوص در ایران، انجام نشدهاست. در اینپژوهش،تلاششده استتابااستفاده از روشتحقیقداده بنیاد وبا استفاده ازداده هاییک شرکت سرمایه گذاری مشترک ایرانی فعال در حوزه فن آوری اطلاعات،الگوی مناسبیبرای پیاده سازیمدیریتدانشدر این گونه شرکت-ها،پیشنهاد داده شود. داده های این مدل، برخاسته از داده های کیفی هستند که ازطریق مصاحبه های انجام شده و مشاهده مدارک و مستندات مرتبط با موضوع مدیریت دانش، در یک شرکت سرمایه گذاری مشترک ایرانیِ فعال در حوزه فن آوری اطلاعات، به دست آمده اند. نتایج اینپژوهش نشان می دهند که عوامل علّی تاثیرگذار در مدل مدیریت دانش در شرکت های سرمایه گذاری مشترک، عوامل سیاسی و محیطی و همچنین میزان مشارکت شرکای والد در به اشتراک گذاری دانش در افق های زمانی میان مدت و بلند مدت هستند.
تبیین و تحلیل علل و پیامدهای ورود سیاسیون به ورزش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵۲)
15 - 34
حوزههای تخصصی:
همان طورکه ورزش مشهور و فراگیر می شود، به همان اندازه دخالت سیاستمداران و حکومت ها در ورزش افزایش می یابد. هدف تحقیق حاضر، تبیین و تحلیل علل و پیامدهای ورود سیاسیون به ورزش ایران بود. کل فرایند تحقیق شامل دو مرحله است، مرحله اول پژوهش، تحقیق کیفی از نوع نظریه برخاسته از داده ها (با استفاده از ابزار مصاحبه و مطالعه مقالات، اسناد و مدارک)، مرحله دوم پژوهش، تحقیق کمی از نوع توصیفی- تحلیلی (با استفاده از روش دلفی و AHP). جامعه آماری پژوهش عبارت بود از کلیه مدیران که سابقه حضور در هیأت رئیسه های وزارت ورزش و جوانان (سازمان تربیت بدنی سابق)، کمیته ملی المپیک، فدراسیون های ورزشی به همراه نخبگان دانشگاهی (حداقل در سطح مدیر کل ورزش و جوانان استان سابقه مدیریتی داشتند) را داشتند. در مرحله کیفی از نظرهای 18 نفر از افراد، در قالب 22 مصاحبه (برخی افراد بیش از یک بار مورد مصاحبه قرار گرفتند) استفاده شد و زمانی که موضوع به حد اشباع نظری رسید، فرایند جمع آوری یافته ها پایان یافت. پس از پایان مرحله اول پژوهش، 56 متغیر مربوط به هدف تحقیق شناسایی شد. نتایج نشان داد شهرت و انگیزه های انتخابی از دیدگاه نخبگان مهم ترین علل ورود مدیران سیاسی به عرصه ورزش ایران است. همچنین توسعه زیرساخت ها و افزایش هرج و مرج در ورزش از مهم ترین پیامدهای مثبت و منفی ورود مدیران سیاسی به عرصه ورزش ایران است.
طراحی مدل عوامل مؤثر بر توسعه به کارگیری انرژی تجدیدپذیر در اماکن ورزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵۲)
161 - 181
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق شناسایی و مدلسازی عوامل مؤثر بر توسعه به کارگیری انرژی تجدیدپذیر در اماکن ورزشی ایران بود. روش تحقیق آمیخته و از نوع اکتشافی بود. بر این اساس تحقیق در دو بخش کیفی و کمی انجام گرفت. در بخش کیفی به منظور شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه به کارگیری انرژی تجدیدپذیر از روش فراترکیب و ارائه نظریه ای در خصوص توسعه به کارگیری انرژی تجدیدپذیر در اماکن ورزشی با توجه به مؤلفه های یافت شده در قسمت فراترکیب، از روش تحقیق نظریه برخاسته از داده ها استفاده شد. در بخش کمی با نظرسنجی از خبرگان روایی مدل تأیید شد. در مرحله فراترکیب جامعه مورد بررسی شامل کتاب ها، اسناد و مقالات پژوهشی با موضوع عوامل مؤثر بر توسعه به کارگیری انرژی تجدیدپذیر بود که پس از چند مرحله غربالگری 40 مورد وارد فرایند فراترکیب شد. در مرحله نظریه داده بنیاد گلیزری و نظرسنجی خبرگان از نظرهای 7 نفر از خبرگان دانشگاهی صاحب نظر در حوزه انرژی تجدیدپذیر استفاده شد. با استفاده از فراترکیب 30 مفهوم شناسایی شده به عنوان عوامل مؤثر بر توسعه به کارگیری انرژی تجدیدپذیر در اماکن ورزشی در 9 مقوله مسائل بین المللی، مسائل ملی، توانمندی های طبیعی، توانمندی های فنی، توانمندی های اقتصادی، توانایی های مدیریتی، ویژگی های بازار، مسائل اجتماعی و فرهنگی و ویژگی های ساختمان تقسیم شدند، سپس با استفاده از کدگذاری انتخابی و نظری رویکرد گلیزری داده بنیاد ارتباط بین این مقوله ها مشخص و مدل برخاسته از پژوهش ارائه شد. روایی مدل نهایی از طریق نظرسنجی خبرگان و به روش سیگمای شمارشی 855/0 به دست آمد. دولت و حکومت باید با اتخاذ سیاست های بین المللی و سیاست های انرژی مناسب زمینه لازم برای دسترسی به انرژی تجدیدپذیر ارزان قیمت در کشور را فراهم کند و با آموزش و فرهنگ سازی و وضع قوانین استفاده از انرژی تجدیدپذیر در اماکن ورزشی را توسعه دهد.
ارائه مدل رقابت پذیری منطقه ای مبتنی بر ساختار اکوسیستم کارآفرینی دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر که دانش عامل مزیت ساز در سطح مناطق و کشورهاست، نقش اکوسیستم های کارآفرینی که فعالیت های نوآورانه و کارآفرینانه دانش بنیان را تقویت می نمایند، بسیار کلیدی است. تا آن جا که سبب رقابت پذیری مناطق و جذب منابع تولید و ایجاد ثروت می شوند. حال این سوال مطرح می شود که مدل دست یابی به رقابت پذیری منطقه ای مبتنی بر ساختار اکوسیستم کارآفرینی دانش بنیان، چیست؟ برای پاسخ دادن به این پرسش، پژوهش حاضر با هدف کاربردی، رویکرد کیفی و روش نظریه برخاسته از داده ها صورت بندی شد. در این راستا با 21 نفر از مطلعان نظری و عملی حوزه سیاست گذاری منطقه ای و کارآفرینی که به صورت هدفمند و بر اساس الگوی گلوله برفی انتخاب شدند، مصاحبه عمیق انجام گرفت. از میان مقولات مستخرج، «تغییر ذهنیت ذی نفعان به کارآمدی قابلیت های کارآفرینی دانش بنیان» به عنوان مقوله کانونی شناسایی شد که در صورت تحقق راهبردها در سایه شرایط محیطی و واسطه ای حاکم بر آن، پیامدهای مورد انتظار حاصل خواهد شد.
طراحی مدل سکته سازمانی در سازمان های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباطات یکی از مهم ترین عوامل توسعه و تعالی نیروی انسانی و عاملی حیاتی برای موفقیت هر سازمان به شمار می آید. اغلب از مدیریت به عنوان قلب سازمان و از جریان ارتباطات به عنوان جریان خون در سازمان یاد می کنند. اگر جریان ارتباطات با مدیریت مخدوش شود، پدیده سکته سازمانی ظهور می یابد. هدف این پژوهش تبیین و طراحی مدلی برای سکته سازمانی در سازمان های دولتی است. این پژوهش با استراتژی پژوهش کیفی و با روش نظریه برخاسته از داده ها انجام شده است و بر آن است تا مدل جامعی برای سکته سازمانی در سازمان های دولتی ارائه کند. یافته های این پژوهش حاصل مصاحبه با 15 نفر از خبرگان حوزه مدیریت دولتی است که به روش هدفمند انتخاب شده اند. از روش پایایی هولستی و روایی توصیفی برای تعیین روایی و پایایی پژوهش استفاده شده است. تجزیه و تحلیل های انجام شده در فرآیند کدگذاری باز، محوری و انتخابی 391 نکته کلیدی، 106 کدباز، 32 کد محوری، 5 کدانتخابی و 2 مقوله را نشان داد که منجر به ظهور مدل نهایی پژوهش شد. یافته های این پژوهش شامل مؤلفه های عوامل انسانی، عوامل مدیریتی، عوامل ساختاری، عوامل فرهنگی و عوامل محیطی هست که عوامل مؤثر بر سکته سازمانی در سازمان های دولتی را تشکیل می دهند و همچنین پیامد های سکته سازمانی و راهبرد هایی برای کاهش پدیده سکته سازمانی شناسایی شد.
تدوین الگوی انتخاب حسابرس مستقل در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۲۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
258 - 287
حوزههای تخصصی:
هدف: حسابرسان مستقل، در اعتباردهی به صورت های مالی و انتشار اطلاعات حسابداری شرکت ها، نقش بسزایی دارند. انتخاب حسابرس مستقل، مهم ترین تصمیم سهام داران برای اعتباربخشی به صورت های مالی است. در این پژوهش به تدوین الگوی انتخاب حسابرس مستقل در ایران پرداخته می شود. در این راه، تلاش شده است تا از دیدگاه عوامل مؤثر بر این موضوع که در وهله نخست حرفه حسابرسی، سپس مؤسسه های حسابرسی و در نهایت صاحب کاران را شامل می شود، الگوی کامل و همه جانبه ای از انتخاب حسابرس مستقل ارائه شود. روش: روش پژوهش از ﻟﺤﺎظ ﻫﺪف در گروه پژوهش های اکﺘﺸﺎﻓی، از ﺟﻨﺒﻪ ﺟﻤﻊ آوری داده ﻫﺎ در دسته پژوهش های کیفی و از ﺣیﺚ نتیجه در زمره پژوهش های توسعه ای قرار می گیرد. ﺑﺮ اﺳﺎس روش ﺷﻨﺎﺳی کیﻔی و با استفاده از نظریه برخاسته از داده ها، ﭘﺲ از ﺟﻤﻊ آوری اطلاعات از ﻃﺮیﻖ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ، داده ها به سه صورت ﺑﺎز، محوری و گزینشی کﺪﮔﺬاری ﺷﺪﻧﺪ و در ﻧﻬﺎیﺖ الگوی ﭘﮋوﻫﺶ ﻃﺮاﺣی شد. یافته ها: بر اساس رهیافت نظام مند در نظریه برخاسته از داده ها، الگوی انتخاب حسابرس مستقل همراه با مؤلفه های توضیح دهنده آن، یعنی شرایط علّی، شرایط بستر، راهبردها، عوامل مداخله گر و پیامدها، تبیین شد. نتیجه گیری: در تدوین الگوی انتخاب حسابرس، انگیزه های صاحب کار برای انتخاب حسابرس، جزء شرایط علّی شناسایی شده است که این انتخاب در بستری از وضعیت کلان اقتصادی و وضعیت عمومی بازار سرمایه صورت می گیرد. راهبردهای انتخاب حسابرس نیز، اَشکال و روش های مختلف انتخاب است که به دو دسته قانونی و واقعی انتخاب دسته بندی می شود. از عوامل مداخله گر مهم و مؤثر بر این راهبردها، می توان به ویژگی های تأثیر گذار مؤسسه حسابرسی، الزامات نشئت گرفته از قوانین، ارتباطات و شناخت بین صاحب کار و حسابرس و حق الزحمه حسابرسی اشاره کرد. در این الگو، راهبردهای بسیار مهم برای انتخاب حسابرس نیز عبارت اند از انتخاب حسابرس بر اساس ارتباطات، شناخت متقابل، جست وجوی ساده، منافع مالی و برگزاری مناقصه که می تواند پیامدهایی در سطح شرکت، بازار سرمایه و در سطح کلان اقتصاد به همراه داشته باشد.
تدوین و تبیین چارچوب استقرار مدیریت دانش مشتری در بانک های تجاری خصوصی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۶ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
41 - 66
حوزههای تخصصی:
مدیریت دانش مشتری یکی از مباحثی است که در سال های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. منافع و مزایای مدیریت دانش مشتری باعث ایجاد جاذبه نسبت به این موضوع شده و به رغم مزایایی که مدیریت دانش مشتری دارد به دلیل بی توجهی به فاکتورهای استقرار، بسیاری از پروژه های آن با شکست مواجه می شوند. در عین حال بسیاری از سازمان هایی که مبادرت به به کارگیری مدیریت دانش مشتری نموده اند، با این مشکل مواجه شده اند که چگونه می توان مدیریت دانش مشتری را در سازمان مستقر کرد. از سوی دیگر، تحقیقات این حوزه از مدیریت دانش مشتری، نگاه بخشی به این موضوع داشته اند. بنابراین استقرار مدیریت دانش مشتری نیازمند چارچوبی است که با اتخاذ نگاهی جامع، نواقص تحقیقات فعلی را نیز برطرف سازد. با توجه به مشکلات موجود سازمان ها در زمینه استقرار مدیریت دانش مشتری و نواقص مطالعات موجود، این تحقیق با به کارگیری روش تحقیق آمیخته، در مرحله کیفی به تدوین چارچوبی به منظور استقرار مدیریت دانش مشتری پرداخته و در مرحله دوم، مرحله کمی، اعتبار چارچوب توسعه داده شده در مرحله اول مورد بررسی قرار گرفته و نهایتا چارچوب استقرار مدیریت دانش مشتری ارائه شده است. نتایج این تحقیق می تواند آگاهی محققین این حوزه را در خصوص اهداف، چالش ها، مکانیزم ها و عوامل موثر بر انتخاب آن ها و پیامدهای استقرار مدیریت دانش مشتری افزایش دهد.
تدوین مدل ترغیب شهروندان تهرانی به خرید کالای ساخت داخل (مطالعه موردی: لوازم خانگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۸ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
529 - 548
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق، ارائه مدلی برای ترغیب شهروندان تهرانی به خرید کالای ساخت داخل است. این پژوهش به کمک روش تحقیق کیفی و نظریه برخاسته از داده ها و ابزار مصاحبه عمیق برای توسعه مدل تحقیق به اجرا درآمد. تعداد نمونه تحقیق 20 نفر از شهروندان تهرانی بودند. در همین راستا از روش نمونه گیری تئوریکی استفاده شد. نتایج تحقیق بیان کننده آن است که شرایط علی همانند عوامل فرهنگی، دید منفی به تولیدات داخلی، کیفیت محصولات داخلی بر تمایل به استفاده از محصولات داخلی تأثیرگذار است. همچنین راهبرد لازم برای حرکت جامعه به سمت استفاده از محصولات داخلی، حمایت از محصولات داخلی و فرهنگ سازی است که بستر (شامل مواردی همچون تأثیر تبلیغات، اطلاعات شهروندان) و شرایط مداخله گر (شامل مواردی همچون فساد اداری، فرهنگ فرار از کار) بر این راهبرد ها تأثیرگذارند و پیامدهایی مانند افزایش تاب آوری، بهبود رقابت، توسعه و رشد اقتصادی را به دنبال دارد.
توسعه مدلی برای برنامه ریزی تکنولوژی در سطح صنعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲
43 - 68
حوزههای تخصصی:
پیچیدگی های ساختاری و محیطی و همچنین فشارهای رقابتی، باعث شده تا تعیین اولویت های توسعه تکنولوژی یک صنعت برای سیاست گذاران، مدیران و برنامه ریزان آن، از اهمیت خاصی برخوردار شود. با وجود ضرورت این مهم که مورد تأکید محققان نیز قرار دارد، فرایندی وجود ندارد که با توجه به اقتضائات خاص سطح صنعت، به برنامه ریزی تکنولوژی بپردازد. این شکاف تئوریک، باعث شده تا مطالعات دانشگاهی و صنعتی برای تدوین راهبرد تکنولوژی یک صنعت با توسعه مدل های برنامه ریزی تکنولوژی بنگاه یا با تغییر در مدل های سیاست گذاری تکنولوژی سطح کلان، به شناسایی و انتخاب تکنولوژی های کلیدی یک صنعت بپردازند که هر دو این رویکردها از ضعف ها و نقایصی برخوردارند. در این مقاله با رویکردی کیفی و با استفاده از روش نظریه برخاسته از داده ها، مدلی سه سطحی برای برنامه ریزی تکنولوژی در سطح صنعت ارائه شده است که در سطح مرجع، خطوط کلان توسعه تکنولوژی انتخاب می شود و در سطح میانی، مدل سبد حوزه های تکنولوژی که پاسخ مناسب به نیازمندی های کلیدی سیستم می دهند، تعیین می شود. در سطح خرد مدل نیز گزینه های تکنولوژی که پتانسیل لازم برای دست یابی به اهداف عملکردی مورد نیاز را دارند، انتخاب می شوند. در ادامه مقاله و پس از تحلیل مدل توسعه یافته، پیشنهادهایی برای پژوهش های بعدی ارائه شده است.
تدوین الگوی پذیرش صاحبکار در مؤسسات حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۳
۲۲۶-۱۹۵
حوزههای تخصصی:
حسابرسی مستقل نقش بسزایی در افزایش شفافیت بازار سرمایه و ایجاد حس اعتماد در سرمایه گذاران دارد که این امر خود موجب رشد و توسعه بازارهای سرمایه و در نهایت پیشرفت اقتصادی کشورها خواهد شد. با افزایش روز افزون موسسات حسابرسی، رقابت بین موسسات جهت جذب صاحبکار تشدید خواهد شد. در نتیجه موسسات حسابرسی برای کاهش هزینه های آتی ناشی از درگیری در دعاوی حقوقی و افزایش درآمدهای آتی ناشی از ارائه سایر خدمات حرفه ای، باید عوامل موثر بر پذیرش صاحبکار را دقیق تر مد نظر قرار دهند. در این پژوهش با استفاده از نظریه برخاسته از داده ها به تدوین الگوی پذیرش صاحبکار توسط حسابرس مستقل در ایران پرداخته می شود و سعی شده است تا عوامل موثر در سه سطح موسسه حسابرسی، حرفه حسابرسی و صاحبکاران، بررسی گردد. ﭘﺲ از ﺟﻤﻊ آوری داده ﻫﺎ از ﻃﺮیﻖ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ، داده ها ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺑﺎز، اﻧﺘﺨﺎﺑی و گزینشی کﺪﮔﺬاری ﺷﺪﻧﺪ و در ﻧﻬﺎیﺖ الگوی ﭘﮋوﻫﺶ ﻃﺮاﺣی گردید. نتایج حاصله نشان می دهد مهمترین راهبردها برای موسسات حسابرسی در پذیرش صاحبکار، شناخت متقابل، سازش و تعامل با صاحبکار، حق الزحمه، گسترش ارتباطات می باشد. عوامل مداخله گر بر این راهبردها شامل: ویژگی های صاحبکار نظیر صلاحیت و درستکاری مدیران، توانایی مالی، ریسک های صاحبکار و اهمیت و اندازه صاحبکار و ویژگی های موسسه حسابرسی نظیر شهرت و استقلال آن است. پیامدهای حاصل از این الگو نیز در سطح موسسه حسابرسی، بازار حسابرسی، حرفه حسابرسی، بازار سرمایه و در سطح کلان کشور قابل طبقه بندی می باشد.
طراحی مدل شرکت های ورزشی دانش بنیان پایدار در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی خرداد و تیر ۱۴۰۰ شماره ۶۶
141 - 170
حوزههای تخصصی:
در عصر فرا صنعتی، یکی از ارکان پیشرفت و توسعه پایدار در هر کشوری شکوفایی شرکت های دانش بنیان است. در کشور ایران نیز اخیرا توجه ویژه ای به رشد و شکوفایی این شرکت ها علی الخصوصی شرکت های ورزشی دانش بنیان در بین سیاست گذاران شکل گرفته است. یکی از چالش های موفقیت این شرکت ها در حوزه ورزش، تداوم رشد و پایداری آنهاست. در این راستا از رویکرد کیفی و از نظریه برخاسته از داده ها روش استراوس و کوربین، جهت شناسایی عوامل رشد و پایداری شرکت های ورزشی دانش بنیان در ایران بهره گرفته شده است. جامعه آماری مورد بررسی اعضای هیئت علمی، دانشجویان دکتری، شرکت های دانش بنیان، پارک های علم و فناوری، مراکز رشد ورزشی و غیر ورزشی و کارشناسان صنعت متشکل از 16 نفر است که از روش نمونه گیری هدفمند قضاوتی و گلوله برفی استفاده شده است. درنهایت بر اساس یافته های پژوهش، عوامل ساختاری، دولتی، زیر ساخت های سخت، سیاست گذاری همکاری بخش خصوصی و دولتی از علل اصلی، مهارت های شرکت های ورزشی دانش بنیان، عوامل سیاسی، عوامل مالی و مدیریتی از جمله عوامل زمینه ای و نمایشگاه ها و همایش های استارتاپی ورزشی جهت خلق ایده های خلاقانه، یکپارچگی شرکت ها، مشاوران، برند سازی از جمله عوامل مداخله گر در این پژوهش بود. تسهیل مقررات، نیروی انسانی متخصص و ایجاد موسسه تخصصی مادر از جمله راهبردهای این پژوهش بود که می تواند به اشتغال زایی، توسعه و پیشرفت ورزش و رشد پایدار اقتصادی کشور در شرایط تحریم کمک شایانی نماید.
تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه تندرستی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در ورزش تربیتی (دانشگاهی) تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۳
129 - 154
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه تندرستی زنان در ایران به روش کیفی و با استفاده از نظریه برخاسته از داده ها انجام پذیرفت. جامعه این تحقیق را مدیران و کارشناسان حوزه تندرستی، اساتید و صاحب نظران تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی (زنجیره ای)، 16 نفر برای انجام مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. به منظور سنجش اعتبار ابزار کیفی تحقیق، از مقبولیت، انتقال پذیری و تأیید پذیری استفاده شد و تجزیه و تحلیل داده ها طی سه مرحله کدگذاری(کدگذاری باز، محوری و انتخابی) صورت پذیرفت. یافته های تحقیق نشان داد که در مرحله کدگذاری باز از میان 231 کد اولیه استخراج شده پس از بررسی های مکرر و تشابه یابی، 122 کد ثانویه با 607 تکرار شناسایی شد و در مرحله کدگذاری محوری به مقوله های اصلی و فرعی طبقه بندی گردید: شرایط علٌی(شرایط جسمانی، شرایط درون فردی، شرایط ساختاری و شرایط اجتماعی)؛ شرایط زمینه ای( شرایط زیرساختی، شرایط رسانه ای و شرایط توسعه ای)؛ شرایط مداخله گر ( شرایط جامعه شناختی، شرایط مدیریتی، شرایط امکاناتی و شرایط قانونی)؛ استراتژی ها (حمایت اقتصادی- اجتماعی، فرهنگ سازی،راهبرد آموزشی) و پیامدها. در ادامه قضایای نظری و الگوی پژوهش در قالب روابط بین مقوله ها در مرحله کدگذاری انتخابی معین شد و 6 قضیه اصلی پژوهش تدوین گردید. نهادها و سازمان های سیاست گذار تندرستی زنان در ایران، می توانند الگوی مدیریتی، برنامه ها و عوامل مستخرج از پژوهش حاضر را به عنوان یک راهنما و اهرم توسعه به کار گیرند.
طراحی الگوی حمایت مالی ورزش همگانی کشور با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در ورزش تربیتی (دانشگاهی) تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۳
235 - 266
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوی حمایت مالی ورزش همگانی کشور بود. روش پژوهش از نوع مطالعات کیفی با رویکرد نظریه دادهبنیاد بود. گردآوری داده ها با استفاده از بررسی اسناد و مصاحبه صورت گرفت. پس از انجام 21 مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته با متخصصان ورزش همگانی و حمایت مالی، مقوله های اصلی پس از تکمیل فرایند کدگذاری استخراج گردید. نمونهگیری به صورت هدفمند و گلوله برفی تا حد اشباع نظری ادامه یافت. پس از تکمیل یافته ها مدل زمینه ای بر اساس مدل سیستماتیک استراس و کوربین (1994) طراحی گردید. نتایج تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار تحلیل کیفی مکس کیودا نسخه 11، طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی بدست آمد. بطوری که طی فرآیند کدگذاری باز مقوله هایی شامل: عوامل علی، عوامل زمینه ای، عوامل مداخله گر، اقدامات و راهبرد ها و پیامدهای ناشی از حمایت مالی ورزش همگانی استخراج گردید؛ سپس در مرحله کدگذاری محوری، پیوند میان این مقوله ها در قالب پارادایم کدگذاری تعیین شد؛ در ادامه و در مرحله کدگذاری انتخابی، یکایک اجزای پارادایم کدگذاری تشریح، سیر داستان ترسیم و نظریه خلق شده؛ در نهایت، گزاره های حکمی و فرضیه های راهبردی پژوهش تدوین گردید. مدیران ورزش همگانی می توانند از نشان ها، مفاهیم و مقوله های شناسایی شده در برنامه ریزی های آتی خود به منظورحمایت مالی بهتر در ورزش همگانی استفاده کنند.
طراحی الگوی برندسازی لیگ برتر بسکتبال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی بهمن و اسفند ۱۴۰۰ شماره ۷۰
1 - 45
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی برندسازی لیگ برتر بسکتبال ایران انجام شد. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از نوع پژوهش های میدانی بود که از نوع پژوهش های کیفی است. جامعه آماری پژوهش، خبرگان آگاه در حوزه برند و ورزش بسکتبال بودند که براساس روش نمونه گیری گلوله برفی و هدفمند تا حد رسیدن به اشباع نظری، 19 نفر به عنوان نمونه پژوهش مشخص شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه های کیفی بود. به منظور گردآوری و تحلیل داده ها از روش گراندد تئوری استفاده شد. در فرایند کدگذاری باز مصاحبه های انجام گرفته، درمجموع 247 نشان شناسایی شد که در اولین مرحله کدگذاری با توجه به نزدیکی موضوعی و مفهومی در 27 طبقه دسته بندی شدند. نتایج پژوهش نشان داد که علل اهمیت برندسازی در لیگ برتر بسکتبال ایران هفت عامل بود که شامل لیگ بسکتبال ایران، فلسفه و ماهیت ورزش بسکتبال، ماهیت ورزش، نیروهای خارجی، مشتریان برند، ارتباطات و بازاریابی است. این عوامل در سه بخش عوامل داخلی، عوامل خارجی و عوامل واسطه تعریف شدند. در پایان پژوهش، مدل نهایی الگوی برندسازی لیگ برتر بسکتبال ایران ارائه شد .
تبیین کژکارکرد های بازدارنده مرجعیت علمی در علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه سازی برای تحقق مرجعیت علمی، از مهمترین اهداف راهبردی نظام جمهوری اسلامی و قلب تپنده و پیش نیاز اصلی شکل گیری و بالندگی تمدن جدید ایرانی اسلامی است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی موانع و چالش های دستیابی به مرجعیت علمی در حوزه علوم انسانی و تبیین کژکارکرد های بازدارنده انجام شده است. بدین منظور با معناکاوی در ادراک نخبگان و فرهیختگان دانشگاهی و بهره گیری از رویکرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد، به شناسایی و تبیین پدیده مورد بررسی پرداخته شد. داده ها با استفاده از نمونه گیری هدفمند از نوع راهبردهای زنجیره ای و نظری و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 31 نفر از نخبگان و استادان دانشگاه گردآوری شد و به روش کدگذای باز، محوری و گزینشی تحلیل گردید؛ تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها به شناسایی 7 مقوله اصلی منجر گردید که شامل "زمینه های فرهنگی و اجتماعی"، "زمینه های ساختاری"، "کژکارکرد های نظام آموزش و پژوهش"، "ناهمسویی های بینشی و انگیزشی"، "کژکارکرد های تخصیص منابع و امکانات"، "کژکارکرد های سیاست گذاری و برنامه ریزی " و "استیلای نگرش های کمّی گرا" است. در نهایت نتایج نشان داد استیلای نگرش کمّی گرایی در رویه های موجود، به شکل گیری و تشدید موانع و کژکارکرد های بازدارنده مرجعیت علمی دامن زده است.
واکاوی چالش های نهادی تبادلات سرمایه گذاران خطرپذیر با شرکت های فناوری محور(مقاله علمی وزارت علوم)
نقش شرکتهای کوچک فناوریمحور در توسعه کشورها بر کسی پوشیده نیست اما عدم دسترسی به سرمایه یکی از بزرگترین موانع رشد این شرکتهاست سرمایهگذاران خطرپذیر در تمین سرمایه این شرکتها بیشترین نقش را دارند حال آنکه صنعت سرمایهگذاری خطرپذیر در ایران توسعهیافته نیست از آنجا که یکی از مهمترین دلایل این مسئله چالشهایی است که سرمایهگذاران و شرکتهای فناوریمحور در تعامل با یکدیگر دارند این مطالعه تلاش داشته این چالشها را در مراحل مختلف فرآیند سرمایهگذاری خطرپذیر واکاوی نماید در این مطالعه مصاحبه عمیق از خبرگان اخذ و دادههای به دست آمده با روش نظریه برخاسته از دادهها تجزیه و تحلیل شد در انجام این کار رویکرد نهادی مدنظر بوده چون این نهادها هستند که انگیزهها و چگونگی ارتباط میان بازیگران از جمله سرمایهگذاران خطرپذیر و بنگاههای کوچک فناوریمحور را تعیین میکنند نتایج که با استفاده از مدل نهادی ویلیامسون جمعبندی شدند نشان میدهد که نهادهایی همچون استانداردهای افشا اطلاعات مالیات مالکیت فکری و حقوق صاحبان سهام اجرای قراردادها جهتگیریهای حمایتی حاکمیت در تمین مالی فناوری نهادهای مالی و برخی نهادهای فرهنگیاجتماعی همچون ضعف فرهنگ کار تیمی در ایجاد مسئله مورد پژوهش نقش اساسی دارد لذا توصیه میشود سیاستگذاران به جای مداخله مستقیم برای توسعه صنعت سرمایهگذاری خطرپذیر موانع نهادی را اصلاح نمایند
تدوین مدل گذار ورزشکاران المپیکی ایران از حرفه ورزش به زندگی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی خرداد و تیر ۱۴۰۲ شماره ۷۸
143 - 176
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تدوین مدل گذار ورزشکاران المپیکی ایران از حرفه ورزش به زندگی اجتماعی بود. روش پژوهش از نوع مطالعات کیفی با رویکرد نظریه داده بنیاد بود. گردآوری داده ها با استفاده از مصاحبه و بررسی اسناد صورت گرفت. پس از انجام 19 مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با افراد با سابقه و دارای تجربه غنی در حیطه ورزش های المپیکی ایران شامل مدیران، مربیان، ورزشکاران مطرح و متخصصین علوم ورزشی، مقوله های اصلی پس از تکمیل فرایند کدگذاری استخراج گردید. نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی تا حد اشباع نظری ادامه یافت. پس از تکمیل یافته ها مدل زمینه ای بر اساس مدل سیستماتیک استراس و کوربین (1994) طراحی گردید. نتایج تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار تحلیل کیفی مکس کیودا، طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی به دست آمد. به طوری که طی فرآیند کدگذاری باز مقوله هایی شامل عوامل علّی، عوامل زمینه ای، عوامل مداخله گر، اقدامات و راهبردها و پیامدهای ناشی از مقوله اصلی تحقیق استخراج گردید؛ سپس در مرحله کدگذاری محوری، پیوند میان این مقوله ها ذیل عناوین شرایط علّی (قابلیت های سازمانی ورزش کشور، خود ورزشکار، سیستم اطلاع رسانی، میزان حمایت از ورزشکار، محیط)، عوامل زمینه ای (ماهیت ورزش قهرمانی، ساختار ورزش کشور، محیط فعالیت و رشد ورزشکار)، عوامل مداخله گر (توانمندی های ورزشکار و چالش های ورزش قهرمانی)، راهبردهای موثر (در دو سطح سازمانی و ملی) و پیامدهای حاصل از به کارگیری راهبردها (مثبت و منفی) در قالب پارادایم کدگذاری تعیین شد؛ در ادامه و در مرحله کدگذاری انتخابی، یکایک اجزای پارادایم کدگذاری تشریح، سیر داستان ترسیم و نظریه خلق شده؛ درنهایت، گزاره های حکمی و فرضیه های راهبردی پژوهش تدوین گردید.
تحلیل ابعاد علاقه افزایی به درس کار و فناوری از منظر دانش آموزان و دبیران: مطالعه ای به روش نظریه ی برخاسته از داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۲شماره ۴
45 - 7
حوزههای تخصصی:
علاقه مندی دانش آموزان به یادگیری مهم ترین عامل توسعه تحصیلی است که ارتقای آن از دیرباز دغدغه اصلی متخصصان تربیتی بوده است. برخی از مطالعات و شواهد میدانی از کاهش علاقه مندی دانش آموزان به تحصیل و کسب مهارت های شغلی حکایت می کند. در همین راستا، برنامه درسِ کار و فنّاوری، با هدف ارتقای مهارت آموزی و هدایت شغلی دانش آموزان تدوین شده است. در این پژوهش، تلاش شده تا با معناکاوی در ادراک دانش آموزان و دبیران کار و فنّاوری و مبتنی بر روش نظریه برخاسته از داده ها و طرح تحلیل ابعاد شاتزمن، به اکتشاف و تحلیل ابعاد علاقه افزایی به درسِ کار و فنّاوری متوسطه اول، پرداخته شود. بدین منظور، با استفاده از نمونه گیری ملاکی، سهمیه ای و در دسترس و انجام مصاحبه های رایا نامه ای و مکتوب، داده ها گردآوری شد. تحلیل داده ها مبتنی بر روش سه مرحله ای شاتزمن و ابزار ماتریس توضیحی انجام شد. یافته ها نشان داد درسِ کار و فنّاوری با وجود چالش هایی که در زمینه کمبود امکانات اجرایی در مدارس روبه روست، به عنوان درسی محبوب و کارآمد در بین دانش آموزان مطرح است. همچنین دلایل علاقه افزایی به درسِ کار و فنّاوری، در بین دانش آموزان در هفده بُعد و از منظر دبیران کار و فنّاوری در قالب بیست بُعد، شناسایی و طبقه بندی گردید. نتایج با ترسیم ماتریس توضیحی و بیان نظریه، به صورت گزاره ها و ترسیم شکل، گزارش شد. نتایج نشان داد که از بین عوامل شناسایی شده، لذّت معلمی و احساس زندگی، مهم ترین عامل در علاقه افزایی دانش آموزان به درسِ کار و فنّاوری بوده است.
طراحی مدل برندسازی لیگ برتر فوتبال ایران بر اساس رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۱
583 - 612
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش طراحی مدل برندسازی لیگ برتر فوتبال ایران با استفاده از نظریه داده بنیاد بود. روش تحقیق تحلیلی بوده که بدین منظور از روش شناسی کیفی استفاده شد. استراتژی تحقیق، استفاده از نظریه برخاسته از داده ها بود. مشارکت کنندگان در تحقیق 16 نفر شامل اساتید حوزه بازاریابی ورزشی، مسئولین باشگاه و سازمان لیگ و استراتژی نمونه گیری در بخش کیفی هدفمند و با حداکثر تنوع یا ناهمگونی بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل محتوای مصاحبه ها و کدگذاری استفاده شد. ابزار تحقیق مصاحبه باز بود و نتایج بر مبنای سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. یافته ها نشان داد ارتقای جایگاه نشان تجاری لیگ برتر، هویت با ثبات برند، مدیریت ارتباط مشتریان، منافع مالی معرف های عوامل علّی بودند. پدیده محوری از عوامل بهبود ارزش ویژه برند، ارزیابی عملکرد، اعتبار نام تجاری برند لیگ تشکیل شده است. عوامل زمینه ای شامل جایگاه سازی برند لیگ، عوامل اجتماعی، برقرای تعادل رقابتی در لیگ،زیر ساخت های ملی برند لیگ بود. همچنین عوامل مداخله گر شامل عامل-های تغییر و پیشرفت فناوری های مرتبط، عوامل باشگاهی، ضعف های نظارتی، ضعف نیروی انسانی، پاسخ گویی، ویژگی های مشتریان بود. راهکارهای حقوقی و قانونی، راهکارهای مدیریتی مناسب، برقراری ارتباطات و تعاملات مناسب، برگزاری مسابقات با توجه به استانداردهای روز دنیا، تقویت عوامل تسهیل کننده برگزاری، تناسب برند و لوگو با لیگ لیگ راهبردهای برندسازی لیگ برتر فوتبال ایران را تشکیل دادند. در نهایت اینده نگری برند لیگ برتر،تصبیت موقعیت برند لیگ، به وجود آمدن رابطه برند لیگ و طرفداران، ایجاد تعهد برند، مدیریت صحیح برند پیامدهای حاصل از پژوهش حاضر را تشکیل دادند.