مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
مقاومت به انسولین
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۷
63 - 86
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی بر نیمرخ لیپیدی، هموگلوبین گلیکوزیله، گلوکز خون ناشتا، hs-CRP ، مقاومت به انسولین و هورمون پپتیدی آدیپونکتین در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود . 22 زن غیرفعال و چاق مبتلا به دیابت (سن 2/3 ± 9/45 سال، شاخص توده بدنی 67/0 ± 7/30 کیلوگرم/متر مربع، سابقه بیماری 9/2 ± 4/5 سال و گلوکز خون 05/15 ± 7/152 میلی گرم/ دسی لیتر) انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (11 نفر) و کنترل (11 نفر) تقسیم گردیدند. گروه آزمایش به مدت هشت هفته (سه جلسه در هفته، جلسه ای 60 دقیقه) تمرین هوازی را با شدت 60 تا 80 درصد ضربان قلب بیشینه به صورت دویدن در بخش اصلی تمرین اجرا کردند. دو روز قبل و بعد از دوره تمرینی نمونه گیری خونی انجام شد. HbA1c به روش الکتروکمی لومینسانس، آدیپونکتین و انسولین سرم، hs-CRP با روش الایزا، گلوکز، HDL-C و TG ، LDL-C با روش مستقیم و همچنین، کلسترول تام با روش آنزیمی اندازه گیری شدند. نتایج پژوهش با استفاده از آزمون تی همبسته و آزمون تی مستقل نشان داد که پس از مداخله، سطوح گلوکز خون ناشتا، انسولین، مقاومت به انسولین، HbA1c ، hs-CRP ، کلسترول، تری گلیسرید، LDL-C ، وزن، BMI و درصد چربی بدن، کاهش یافتند و هورمون آدیپونکتین افزایش معناداری در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل داشت. ارتباط معکوس و معنادار سطوح سرمی آدیپونکتین با گلوکز، کلسترول تام، تری گلیسرید، وزن بدن و درصد چربی بدن مشاهده شد. طبق یافته های پژوهش حاضر کاهش در چربی احشایی و سطوح لیپیدی ناشی از تمرین هوازی، احتمالاً بر عملکرد آدیپونکتین و کاهش مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی اثرگذار است.
آثار یک دوره تمرین هوازی و مصرف خوراکی استویا بر شاخص های گلیسمیک، مقاومت به انسولین و عملکرد سلول های بتای موش های صحرایی دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۹
127 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی اثر تمرین هوازی و مصرف عصاره استویا بر شاخص های گلیسمیک، مقاومت به انسولین و عملکرد سلول های بتای موش های صحرایی دیابتی بود. در این مطالعه، 28 ﺳﺮ موش صحرایی ﻧﺮ ﻧﮋاد ویﺴﺘﺎر ﺑﺎ میانگین وزنی 8/15 ± 86/188 ﮔﺮم به ﻃﻮر ﺗﺼﺎدﻓی به چهار گروه (کﻨﺘﺮل دیﺎﺑﺘی، دیﺎﺑﺘی ﺗﻤﺮیﻦ، دیابتی عصاره و دیابتی تمرین همراه با مصرف استویا) تقسیم شدند. ﺗﻤﺮینات هوازی ﺷﺎﻣﻞ دویدن روی نوار گردان، پنج روز در ﻫﻔﺘﻪ به مدت شش ﻫﻔﺘﻪ بود و دریافت عصاره نیز برای همین مدت ادامه یافت. در پایان مداخله ﺳﻄﻮح ﮔﻠﻮکﺰ، اﻧﺴﻮﻟیﻦ سرم برای سنجش شاخص HOMA-IR و HOMA-β اﻧﺪازه ﮔیﺮی شد. نتایج نشان داد که برنامه تمرینی هوازی و دریافت عصاره استویا سبب کاهش معنادار سطوح گلوکز و افزایش معنادار HOMA-β درگروه های تجربی نسبت به گروه کنترل دیابتی شد ( 0.05 P < ). سطوح مقاومت به انسولین، در گروه های تجربی پایین تر از گروه دیابتی بود؛ اما این تفاوت به لحاظ آماری معنادار نبود( P >0.05 )؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت ﮐﻪ تمرین هوازی و ﻣﺼﺮف ﻋﺼﺎره استویا، هرکدام ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ و ترکیبی می توانند ﺑﻪ ﺑﻬﺒﻮد ﻣﻌﻨادار گلوکز و ﻋﻤﻠﮑﺮد ﺳﻠﻮل ﻫﺎی ﺑﺘﺎی ﭘﺎﻧﮑﺮاس موش ﻫﺎی صحرایی دﯾﺎﺑﺘﯽ منجر شوند. افزون براین، ﻣﺼﺮف عصاره ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ﺗﻤﺮﯾﻦ در ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ ﻣﺼﺮف عصاره استویا و تمرین هوازی، ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎیی می توانند تأثیر مضاعفی داشته باشند.
اثرات فعالیت ورزشی هوازی و محدودیت کالری (رژیم غذایی کم کربوهیدرات و رژیم غذایی استاندارد) بر آدیپوکاین های مؤثر بر مقاومت انسولین در موش صحرایی نر دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۶
173 - 188
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه ی حاضر، بررسی تاًثیر تعاملی محدودیت کالری (رژیم غذایی استاندارد و رژیم غذایی کم کربوهیدرات) و در ترکیب با فعالیت ورزشی هوازی بر میزان آدیپوکاین های مؤثر بر مقاومت انسولین در موش صحرایی نر دیابت نوع دو بود. در یک مطالعه تجربی، 48 سر موش صحرایی نر (سن 10هفته) نژاد ویستار (وزن 5/19 ± 229 گرم) پس از دیابتی شدن به طور تصادفی به شش گروه: کنترل، فعالیت ورزشی هوازی (20% تعادل منفی انرژی)، 20% محدودیت کالری با رژیم غذایی استاندارد، 20% محدودیت کالری با رژیم غذایی کم کربوهیدرات، 20% محدودیت کالری با رژیم غذایی استاندارد ترکیب با فعالیت ورزش هوازی و 20% محدودیت کالری با رژیم غذایی کم کربوهیدرات ترکیب با ورزشی هوازی تقسیم شدند. سپس 20% تعادل منفی انرژی به صورت روزانه و به مدت 8 هفته برای تمام گروه ها اجرا شد. یافته ها نشان داد فعالیت ورزشی هوازی به تنهایی و در ترکیب با رژیم غذایی کم کربوهیدرات باعث افزایش معنی داری در میزان امنتین-1 نسبت به گروه کنترل دیابتی شد ( P≤0.05 )، اما تفاوت معنی داری بین گروه های تجربی با گروه کنترل دیابتی در میزان کمرین مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان داد گروه رژیم غذایی (استاندارد و کم کربوهیدرات) به تنهایی و در ترکیب با فعالیت ورزشی باعث کاهش معنی داری در میزان مقاومت انسولین شد ( P≤0.05 ). این مطالعه نشان داد که روش ترکیبی فعالیت ورزشی هوازی و رژیم غذایی کم کربوهیدرات می تواند باعث افزایش امنتین-1 و بهبود حساسیت انسولین در موش صحرایی نر مبتلا به بیماری دیابت نوع دو شود.
تأثیر تمرین تناوبی با شدت بالا بر مقادیر سرمی عامل رشد فیبروبلاست 21، مقاومت به انسولین و پروفایل لیپیدی در زنان چاق غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۹)
449 - 464
حوزههای تخصصی:
عامل رشد فیبروبلاست 21 (FGF21) از هورمون های متابولیسمی بدن است که از بافت های مختلف ترشح می شود و در متابولیسم کربوهیدرات و لیپید نقش دارد و به بهبود همئوستاز گلوکز، پارامترهای چربی و کاهش وزن منجر می شود. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر مقادیر سرمی FGF21، پروفایل لیپیدی و مقاومت به انسولین زنان چاق غیرفعال بود. 20 زن چاق غیرفعال (میانگین سن 96/2 ± 15/30 سال و BMI 27/1 ± 34/30 Kg/m2) به طور تصادفی در دو گروه 10 نفری HIIT و کنترل، داوطلب شرکت در پژوهش حاضر شدند. برنامه تمرین HIIT به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته و با شدت 90 درصد ضربان قلب هدف اجرا شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون آماریt همبسته وt مستقل در سطح معناداری 05/0P
مقایسه تأثیر 12 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و متوسط بر پری لیپین 3 بافت چربی احشایی و مقاومت به انسولین در رت های نر دیابتی نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۴۰)
35 - 48
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه تأثیر 12 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و متوسط بر پری لیپین3 (PLIN3) بافت چربی احشایی و مقاومت به انسولین رت های نر دیابتی نوع 2 بود. در این مطالعه 24 سر رت نر دیابتی نوع 2 به صورت تص ادفی ب ه س ه گ روه تمرین تناوبی با شدت متوسط (MIIT)، تمرین تناوبی شدت بالا (HIIT) و کنت رل تقس یم ش دند. تمرینات تناوبی (HIIT ، MIIT) به مدت 12 هفته و 5 جلسه در هفته اجرا شد. پروتکل MIIT شامل اجرای 13 وهله فعالیت چهاردقیقه ای با شدت 70-65 درصد VO2max و پروتکل HIIT شامل اجرای 10 وهله فعالیت چهاردقیقه ای با شدت 90-85 درصد VO2max با دوره های استراحتی فعال دودقیقه ای بود. از روش وسترن بلات برای اندازه گیری سطوح پروتئینی PLIN3 استفاده شد. از آزمون های ANOVA و آزمون توکی برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها بیانگر کاهش معنا دار PLIN3 در گروه های HIIT وMIIT نسبت ب ه گ روه کنت رل ب ود (001/0=P)، با این حال، تفاوت معنا داری بین گروه های تمرینی وجود نداشت (274/0=P). همچنین، هر دو پروتکل HIIT و MIIT به کاهش معناداری در سطوح سرمی گلوکز منجر شدند (001/0=P)، درحالی که انسولین سرمی کاهش و تأثیر معنا داری بر مقاومت به انسولین نداشتند (05/0˃P). همچنین، تفاوت معنا داری بین گروه های تمرینی در تغییرات انسولین، گلوکز و مقاومت به انسولین وجود نداشت (05/0˃P). یافته های پژوهش حاضر نشان داد که هر دو پروتکل HIIT و MIIT موجب کاهش چشمگیر PLIN3 چربی احشایی و بهبود متابولیسم گلوکز در رت های دیابتی نوع 2 می شوند. بنابراین، به نظر می رسد که تغییرات PLIN3 چربی احشایی مستقل از شدت فعالیت ورزشی است.
تأثیر 3 ماه تمرین هوازی بر TNF-α و مقاومت به انسولین در مردان چاق دیابتی نوع دو2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۴۲)
253 - 269
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر تمرینات هوازی بر تومور نکروز فاکتور آلفا (TNF-α) و مقاومت به انسولین در مردان دیابتی نوع دو انجام گرفت. 30 مرد چاق بزرگسال (36≥BMI≥30) غیرفعال مبتلا به دیابت نوع دو به شیوه تصادفی در دو گروه تجربی (15=n) و کنترل (15=n) قرار گرفتند. گروه تجربی در یک دوره تمرینات هوازی سه ماهه به تعداد سه جلسه در هفته (HRmax(%)75-60) شرکت کردند. سطوح سرمی TNF-α، گلوکز و مقاومت به انسولین در شرایط قبل و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین اندازه گیری شد. از آزمون تی مستقل به منظور مقایسه سطوح پایه متغیرها از آزمون تی وابسته برای تعیین اثر برنامه تمرینی بر متغیرها استفاده شد. به منظور اطمینان از توزیع نرمال داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنوف استفاده شد. مداخله تمرینی به کاهش معنا دار گلوکز (001/0=P) و مقاومت به انسولین (034/0=P) و عدم تغییر TNF-α (83/0=P) منجر شد. با وجود عدم تغییر TNF-α، 3 ماه تمرین هوازی با بهبود چشمگیری در گلوکز و مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی نوع دو همراه است. بر پایه یافته های حاضر و سایر شواهد موجود، بهبود در نیمرخ گلیسمیک و مقاومت به انسولین احتمالاً ریشه در تغییر در سایر میانجی های هورمونی و متابولیکی دارد که نیازمند مطالعات بیشتر در این زمینه است.
تاثیر تمرینات مقاومتی بر سطوح آدیپولین سرم و شاخص مقاومت به انسولین در زنانِ چاق عنوان کوتاه: آدیپولین و تمرینات مقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آدیپولین (CTRP12) آدیپوکاینی است نوظهور با خاصیت ضدالتهابی که عمدتاً در بافت چربی بیان و سنتز می شود. آدیپولین ضمن بهبود حساسیت به انسولین، در کاهش سطح گلوکز خون نیز نقش دارد. پژوهش حاضر تاثیر تمرینات مقاومتی بر سطوح آدیپولین و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) را در زنان چاق مورد بررسی قرار داده است. بدین منظور 20 زن چاقِ یائسه و غیرفعال (شاخص توده بدنی> 30 کیلوگرم بر مترمربع، 65-50 سال) به طور تصادفی به دو گروه تجربی (12 نفر) و کنترل (8 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی در 12 هفته تمرینات مقاومتی (سه دوره با 12-8 تکرار در شدت 60-40 درصد یک تکرار بیشینه)، 45-15 دقیقه در هر جلسه، سه جلسه در هفته شرکت کردند. سطوح آدیپولین، انسولین و گلوکز ناشتا و شاخص های آنتروپومتری قبل و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین اندازه گیری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون کلموگروف-اسمیرنوف، تی زوجی، تی مستقل و آزمون همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 05/0>P انجام گرفت. نتایج نشان دادند اجرای تمرینات مقاومتی موجب تغییر معنی دار آدیپولین سرم (05/0<P) در گروه تجربی نشد ولی با کاهش معنی دار سطوح انسولین (032/0=P) و ارزش های مقاومت به انسولین (031/0=P) و درصد چربی بدن (002/0=P) همراه بود. هم چنین، تنها تغییرات بین گروهی مقاومت به انسولین (021/0=P) و نسبت محیط کمر به لگن (002/0=P) معنی دار بود. بنابر نتایج آزمون همبستگی پیرسون ارتباط معنی داری بین سطوح اولیه و تغییرات آدیپولین با سطوح اولیه و تغییرات شاخص های خونی و شاخص های آنتروپومتری پس از اجرای تمرینات مقاومتی وجود نداشت. بنابراین، تمرینات مقاومتی به عنوان یکی از راهکارهای درمانی در بهبود حساسیت به انسولین در زنان چاقِ یائسه و غیرفعال پیشنهاد می شود، اما انجام تحقیقات بیشتر جهت تعیین مکانیسم مولکولی با میانجی گری آدیپولین ضروری به نظر می رسد.
تأثیر یک دوره تمرینات هوازی بر سطوح سرمی اسپکسین و شاخص های تری گلیسیرید-گلوکز، McAuley، محصول تجمع لیپیدی و چربی احشایی در دختران چاق/دارای اضافه وزن نابالغ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۶
95-116
حوزههای تخصصی:
چاقی و اختلالات متابولیک ناشی از آن به ویژه مقاومت به انسولین (IR) در کودکان روند روبه رشدی دارد؛ بنابراین، این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تمرینات هوازی بر سطوح اسپکسین و شاخص های محصول تجمع لیپیدی (LAP)، چربی احشایی (VAI)، تری گلیسیرید-گلوکز (TyG) و McAuley در دختران چاق/دارای اضافه وزن نابالغ انجام شد. 32 دختر چاق/دارای اضافه وزن (میانگین سنی 75/0 ± 62/9 سال، وزن 26/9 ± 71/49 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 92/2 ± 40/25 کیلوگرم بر مترمربع، مرحله تانر 3-2) داوطلبانه در پژوهش حاضر شرکت کردند و در گروه های پیاده روی تناوبی (12 نفر)، پیاده روی تداومی (11 نفر) و کنترل (نُه نفر) قرار گرفتند. تمرینات به مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته (30 دقیقه پیاده روی با شدت 75-60 و 85-70 درصد ضربان قلب بیشینه به ترتیب در گروه تداومی و تناوبی) انجام شد. غلظت اسپکسین به روش الایزا اندازه گیری شد و شاخص های چاقی احشایی و IR طبق معادله های مرتبط محاسبه شدند. برای تجزیه-و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس عاملی با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر تعاملی زمان × گروه برای متغیر اسپکسین معنادار نبود (P = 0.836). اثر تعاملی زمان × گروه برای م تغیرهای LAP (P = 0.007)، VAI (P = 0.045)، McAuley (= 0.026 P) و TyG (0.001 = P) معنا دار بود. در گروه کنترل، LAP، VAI و TyG افزایش معنا دار (به ترتیب 0.037 = P، 0.046 = P و 0.005 = P) و McAuley کاهش معنادار (0.030 P =) داشتند. در گروه پیاده روی تداومی، LAP کاهش معنا دار (0.002 = P)، VAI تمایل به کاهش (0.057 P =)، TyG کاهش معنا دار (0.002 = P) و McAuley تمایل به افزایش (= 0.071 P) مشاهده شد. در گروه پیاده روی تناوبی، LAP، VAI، TyG و McAuley تغییر معنا داری نیافتند (به ترتیب P = 0.129 ، = 0.660 P، = 0.390 P، 0.357 = P). یافته های پژوهش حاضر نشان داد که هشت هفته پیاده روی تداومی مستقل از تغییرات سطوح سرمی اسپکسین توانست روند افزایش شاخص های چاقی احشایی و IR مشاهده شده در گروه کنترل را معکوس کند و موجب بهبودی این شاخص ها شود.
تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و هوازی تناوبی بر مقادیر سرمی GLP-1، NRG-1 و IL-33 در زنان با دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۶
117-138
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت تنظیم تعادل گلایسمیک در پیشگیری از عوارض قلبی-عروقی دیابت، کنترل گلوکز خون و مقاومت به انسولین بسیار اهمیت دارد. ازجمله عوامل محافظتی در مقابل آسیب های ناشی از گلوکز خون بالا، پپتید شبه گلوکاگون-یک (GLP-1)، نوروگلین-یک (NRG-1) و اینترلوکین-33 (IL-33) است که تحت تأثیر تمرینات ورزشی نیز قرار می گیرند؛ بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و هوازی تناوبی بر مقادیر عوامل حفاظتی GLP-1، NRG-1 و IL-33 در زنان با دیابت انجام شد. 30 زن با دیابت (09/5 ± 9/51 سال) به طور تصادفی در سه گروه (10 نفری)، تمرین مقاومتی، تمرین هوازی تناوبی و کنترل داوطلب انجام پژوهش شدند. تمرین هوازی تناوبی با شدت 75-60 درصد MHR و تمرین مقاومتی با شدت 75-30 درصد 1RM به مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته اجرا شد. مقادیر GLP-1، NRG-1 و IL-33 با استفاده از روش ELISA اندازه گیری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون آماری ANCOVA استفاده شد (0.05 > P). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمرین مقاومتی نسبت به گروه کنترل (0.007P =) باعث افزایش معنا داری GLP-1 شد.تمرین هوازی(0.037P =) و مقاومتی (0.001P =) نسبت به گروه کنترل و تمرین مقاومتی نسبت به تمرین هوازی (0.008P =) باعث افزایش معنا داری IL-33 شد؛ درحالی که تغییرات NRG-1 در دو گروه تمرینی معنا دار نبود. به نظر می رسد تمرین مقاومتی با تنظیم مثبت GLP-1 و IL-33 تأثیر بهتری بر کنترل گلایسمیک، گلوکز خون و درنهایت، بهبود شرایط قلبی-عروقی در زنان با دیابت نوع دو داشته باشد.
تأثیر تمرینات اینتروال با شدت بالا بر سطوح انسولین، گلوکز و مقاومت به انسولین در مردان میانسال دارای اضافه وزن
منبع:
علوم حرکتی و رفتاری سال سوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
131 - 136
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: مزایای اثرات تمرینات اینتروال با شدت بالا بر شاخص های گلیسمی در افراد دارای اضافه وزن و چاق کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر تمرینات اینتروال با شدت بالا بر سطوح انسولین، گلوکز و مقاومت به انسولین در مردان میانسال دارای اضافه وزن بود.روش شناسی: تعداد 20 نفر مرد میانسال غیر فعال دارای اضافه وزن به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و تمرین تقسیم شدند. گروه تمرین، تمرینات اینتروال با شدت بالا (90-80% ضربان قلب بیشینه) را برای 6 هفته انجام دادند. بعد از نمونه گیری خون، غلظت گلوکز به روش آنزیمی رنگ سنجی با فناوری گلوکز اکسیداز، انسولین سرم به روش الایزا و مقاومت به انسولین اندازه گیری شد. نتایج: نتایج نشان داد که تمرینات اینتروال با شدت بالا تأثیر معنی داری بر کاهش سطوح انسولین (001/0=P) و گلوکز پلاسمایی (001/0=P) و مقاومت به انسولین (001/0=P) در مردان میانسال دارای اضافه وزن داشته است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، می توان گفت که تمرینات اینتروال با شدت بالا، شاخص های گلیسیمی را در مردان میانسال دارای اضافه وزن بهبود می دهد و مقاومت به انسولین را در آنها کاهش می دهد.
مقایسه تأثیر تمرینات اینتروال شدید (HIIT) با تمرینات تداومی با شدت متوسط (MICT) بر پارامترهای سندروم متابولیک زنان یائسه چاق مبتلا به سندروم متابولیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۶)
307 - 328
حوزههای تخصصی:
در طی دوران یائسگی، زنان بیشتر در معرض عوامل خطر بسیاری از بیماری های مزمن و سندروم متابولیک قرار دارند. با این حال مشخص شده است که انجام تمرینات ورزشی می تواند روش مؤثری برای جلوگیری و کاهش این وضعیت باشد. ازاین رو مطالعه حاضر با هدف بررسی و مقایسه تأثیر 12 هفته برنامه تمرینات HIIT و MICT بر پارامترهای مرتبط با سندروم متابولیک در زنان یائسه چاق صورت پذیرفت. در مطالعه ای نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون، 40 زن یائسه چاق مبتلا به سندروم متابولیک، به طور تصادفی در سه گروه کنترل، MICT (شامل 30-25 دقیقه دویدن هوازی با شدت 65-40 % ضربان قلب ذخیره (HRR) 3 روز در هفته به مدت 12 هفته) و گروه HIIT (شامل6 تا 12 بار وهله های60 ثانیه دویدن با حداکثر شدت 95-85% و متعاقب آن 60 ثانیه دویدن با شدت پایین 60-55% HRR) قرار گرفتند. قبل و پس از آخرین جلسه تمرینی، شاخص های ترکیب بدن و نمونه خون آزمودنی ها بررسی شد. نتایج بهبود معنی دار شاخص های وزن، درصد چربی بدن، دور کمر، WHR، کلسترول، تری گلیسرید، LDL-C، HDL-C، انسولین، گلوکز و HOMA-IR را در دو گروه HIIT و MICT نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل نشان داد (05/0 >P). به علاوه تفاوت معنا داری در میانگین تغییرات شاخص های وزن، BMI، درصد چربی بدن، دور کمر و HOMA-IR بین دو گروه تمرینی HIIT و MICT مشاهده شد (05/0 >P). در مجموع نتایج پژوهش نشان می دهد که هر دو روش تمرینی تأثیر معنا داری بر نشانگرهای سندروم متابولیک در زنان یائسه چاق دارد، با این حال به نظر می رسد در مقایسه با MICT برنامه HIIT استراتژی غالب برای بهبود بیشتر در نشانگرهای سندروم متابولیک باشد.
تأثیر هشت هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل زعفران همراه با دو هفته بی تمرینی بر برخی شاخص های مرتبط با بیماری دیابت در زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۹)
125 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل زعفران همراه با دو هفته بی تمرینی بر برخی شاخص های مرتبط با بیماری دیابت در زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2 بود. به این منظور 48 زن چاق دیابتی نوع 2 به صورت تصادفی به چهار گروه مساوی (تمرین، مکمل، مکمل+تمرین، دارونما) تقسیم شدند. گروه مکمل+تمرین و تمرین به مدت 8 هفته (3 جلسه در هفته، تمرین هوازی با شدت 60 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه) انجام دادند. دوز روزانه 400 میلی گرم پودر سرگل زعفران (یک بار در روز) به مدت دو ماه استفاده شد. دارونما، حاوی 400 میلی گرم آرد گندم بود. پس از 12ساعت ناشتایی خون گیری انجام گرفت. در ادامه متغیرهای آدیپونکتین، رزیستین، انسولین، گلوکز و HOMA-IR بررسی شدند. تجزیه وتحلیل داده با استفاده از آزمون شاپیرو-ویلک، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی و تحلیل واریانس یک راهه با تست تعقیبی LSD انجام گرفت. نتایج نشان داد، در مرحله پس آزمون در متغیر آدیپونکتین، رزیستین، درصد چربی بدن، گلوکز، انسولین، HOMA-IR، (0001/0P<)، وزن (036/0P<) و BMI(008/0P<) بین چهار گروه اختلاف معنا داری بود. همچنین در مرحله پس از دو هفته بی تمرینی در متغیر آدیپونکتین، درصد چربی بدن (0001/0P<)، رزیستین (001/0P<)، وزن (039/0P<)، BMI (009/0P<)، گلوکز (002/0P<)، انسولین (002/0P<)، HOMA-IR(002/0P<) بین چهار گروه اختلاف معنا داری داشت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد 8 هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل به تنهایی بر شاخص های مرتبط با بیماری دیابت نوع 2 اثر معنا داری دارد. با وجود این، مصرف مکمل همراه با تمرین هوازی بیشترین تأثیر را بر کنترل این شاخص ها دارد. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل زعفران همراه با دو هفته بی تمرینی بر برخی شاخص های مرتبط با بیماری دیابت در زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2 بود. به این منظور 48 زن چاق دیابتی نوع 2 به صورت تصادفی به چهار گروه مساوی (تمرین، مکمل، مکمل+تمرین، دارونما) تقسیم شدند. گروه مکمل+تمرین و تمرین به مدت 8 هفته (3 جلسه در هفته، تمرین هوازی با شدت 60 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه) انجام دادند. دوز روزانه 400 میلی گرم پودر سرگل زعفران (یک بار در روز) به مدت دو ماه استفاده شد. دارونما، حاوی 400 میلی گرم آرد گندم بود. پس از 12ساعت ناشتایی خون گیری انجام گرفت. در ادامه متغیرهای آدیپونکتین، رزیستین، انسولین، گلوکز و HOMA-IR بررسی شدند. تجزیه وتحلیل داده با استفاده از آزمون شاپیرو-ویلک، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی و تحلیل واریانس یک راهه با تست تعقیبی LSD انجام گرفت. نتایج نشان داد، در مرحله پس آزمون در متغیر آدیپونکتین، رزیستین، درصد چربی بدن، گلوکز، انسولین، HOMA-IR، (0001/0P<)، وزن (036/0P<) و BMI(008/0P<) بین چهار گروه اختلاف معنا داری بود. همچنین در مرحله پس از دو هفته بی تمرینی در متغیر آدیپونکتین، درصد چربی بدن (0001/0P<)، رزیستین (001/0P<)، وزن (039/0P<)، BMI (009/0P<)، گلوکز (002/0P<)، انسولین (002/0P<)، HOMA-IR(002/0P<) بین چهار گروه اختلاف معنا داری داشت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد 8 هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل به تنهایی بر شاخص های مرتبط با بیماری دیابت نوع 2 اثر معنا داری دارد. با وجود این، مصرف مکمل همراه با تمرین هوازی بیشترین تأثیر را بر کنترل این شاخص ها دارد.
تاثیر 8 هفته تمرین تناوبی شدید بر سطوح سرمی آسپروزین، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین در رت های دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۹)
167 - 177
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر تاثیر 8 هفته تمرین تناوبی شدید بر سطوح سرمی آسپروزین، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین در رت های دیابتی بررسی گردید. در این مطالعه، 32 سر رت نر نژاد ویستار (با میانگین وزن 7 ± 180.23) به صورت تصادفی به چهار گروه کنترل سالم (8 سر)، کنترل دیابتی (8 سر)، تمرین سالم (8 سر) و تمرین دیابتی (8 سر) تقسیم شدند. گروه تمرین تناوبی شدید، 8 هفته پروتکل HIIT را اجرا کردند و 48 ساعت پس از پایان آخرین جلسه تمرینی، رت ها بیهوش و کشته شدند. متغیرهای مورد نظر در رت ها (سطوح سرمی آسپروزین، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین) اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از آزمون کروسکال والیس در سطح معنی داری، 0.05≥p استفاده گردید. بین میانگین سطوح سرمی آسپروزین (0.001P<)، انسولین (0.026P<)، گلوکز ناشتا (0.001P<) و مقاومت به انسولین (0.001P<)، گروه های پژوهش، تفاوت معنی داری وجود داشت. با توجه به نتایج تحقیق حاضر، به نظر می رسد دیابت تاثیر معناداری در افزایش سطوح آسپروزین و تمرین تناوبی شدید تاثیر معناداری در کاهش سطوح آسپروزین دارد. بنابراین HIIT می تواند به عنوان یک استراتژی مهم در جهت کاهش سطوح آسپروزین مورد استفاده قرار گیرد.
تأثیر یک دوره تمرینات مقاومتی دایره ای بر سطوح سرمی پرپتین و مقاومت به انسولین مردان مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۵۰)
383 - 397
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق، برررسی تأثیر تمرین مقاومتی دایره ای بر سطوح سرمی پرپتین و شاخص مقاومت به انسولین در مردان مبتلا به دیابت نوع2 بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی است. نمونه آماری پژوهش 24 مرد مبتلا به دیابت نوع 2 با میانگین و انحراف معیار (سن 25/3±1/39سال، قد 85/4± 8/173 سانتی متر و وزن 89/12±80 کیلوگرم) بودند که به صورت تصادفی به دوگروه 12نفری تجربی و کنترل تقسیم شدند.آزمودنی های گروه تجربی 8 هفته تمرین مقاومتی دایره ای را 3 جلسه در هفته به مدت 60 دقیقه با شدت 50 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه اجرا کردند. پیش و پس از 8 هفته تمرین، سطوح سرمی پرپتین، شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR)، گلوکز ناشتا و انسولین اندازه گیری شد. برای بررسی تغییرات درون گروهی از آزمونt همبسته و تفاوت بین گروهی از آزمون t مستقل استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS (نسخه 22) استفاده شد. نتایج به دست آمده در سطح معناداری کمتر از 05/0 بررسی شد. تغییرات درون گروهی نشان داد، 8 هفته تمرین مقاومتی دایره ای موجب کاهش معنادار سطوح پرپتین، شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR)، گلوکز ناشتا و انسولین (0001/0P=) نسبت به گروه کنترل دیابتی شد. همچنین در مقایسه بین گروهی تمرینات مقاومتی دایره ای موجب کاهش معنادار در سطوح پرپتین، شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR)، گلوکز ناشتا (0001/0P=) و انسولین (001/0P=) نسبت به گروه کنترل دیابتی شد. یافته های این پژوهش نشان داد تمرین مقاومتی دایره ای سطوح پرپتین، شاخص مقاومت به انسولین، گلوکز ناشتا و انسولین را در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 کاهش می دهد. بنابراین به نظر می رسد این نوع تمرین می تواند برای بیماران دیابتی نوع2 مفید باشد.
مقایسه آثار تمرینات استقامتی تداومی و تناوبی بر فاکتورهای گلیسمیک بیماران مبتلا به دیابت نوع دو: مرور نظام مند و فراتحلیل مقالات داخل ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۱
17 - 42
حوزههای تخصصی:
پژوهش های زیادی تأثیر فعالیت ورزشی را بر عوامل مرتبط با بیماری دیابت بررسی کرده اند . هدف اصلی از انجام شدن پژوهش حاضر، مقایسه آثار تمرینات استقامتی تداومی و تناوبی بر فاکتورهای گلیسمیک بیماران مبتلا به دیابت نوع دو، به صورت مرور نظام مند و فراتحلیل مطالعات داخل ایران بود. در پژوهش حاضر، پایگاه های اطلاعاتی Science Direct ، PubMed ، Scopus ، Web of Science ، SID ، Magiran و Google Scholar از سال های ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۸، همراه با کلمات کلیدی جست وجو شدند. بعد از غربالگری اولیه، متن کامل مقالات ارزیابی شد و مقالاتی که معیارهای ورود به پژوهش داشتند، تحلیل شدند. تعداد ۲۳1 مقاله بررسی اولیه شدند و از این میان 25 مقاله معیارهای ورود به مرور سیستماتیک و فراتحلیل را داشتند؛ براین اساس ۹۰۸ فرد دیابتی که به دو گروه تجربی و گروه کنترل به ترتیب تعداد ۴۹۴ و ۴۱۴ نفر تقسیم شدند، در گروه تجربی (30۵ زن، 189 مرد) و در گروه کنترل (۲۷۸ زن، ۱۳۶ مرد) قرار گرفتند. میانگین سنی آزمودنی ها در پژوهش حاضر ۵۰ سال بود. نتایج متاآنالیز نشان داد که تمرینات تناوبی و تداومی هر دو موجب بهبود شاخص های گلیسمی می شوند. تمرینات استقامتی تداومی و تمرینات تناوبی موجب کاهش معنادار سطوح گلوکز ( (P=0.001; SE=0.18, 95% CI= -1.24 - 0.86, Z=-10 و انسولین ( (P=0.001; SE= 0.18, 95% CI= -1.62 - 0.917, Z=-7 و مقاومت به انسولین ( P=0.001; SE= 0.05, 95% CI= -0.34 - 0.13, Z=-4.52 ) شدند. بین تمرین تداومی و تناوبی در سطوح گلوکز و انسولین اختلاف معنادار مشاهده شد ( P=0.002 ، P=0.0001 )، اما این اختلاف در مقاومت به انسولین مشاهده نشد ( P=0.42 ) . تمرینات استقامتی تداومی و تناوبی موجب بهبود سطوح گلوکز خون، انسولین و مقاومت به انسولین می شوند و تمرینات تناوبی در بهبود عملکرد شاخص های گلیسمی مؤثرتر هستند؛ اگرچه در این زمینه به انجام دادن مطالعاتی بیشتر و با کیفیت بهتر نیاز است .
مقایسه تاثیر شش هفته فعالیت ورزشی هوازی، مقاومتی و ترکیبی بر مقادیر پلاسمایی نسبت TNF-α/ IL-10 و شاخص مقاومت به انسولین در رت های نر ویستار دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : یکی از عوامل مهم در بروز اختلال متابولیکی و دیابت، التهاب است. مطالعه انواع فعالیت ورزشی و یافتن بهترین نوع آن، به عنوان روشی برای کاهش التهاب مورد توجه قرار گرفته است. هدف تحقیق حاضر مقایسه تاثیر شش هفته فعالیت ورزشی هوازی، مقاومتی و ترکیبی بر مقادیر پلاسمایی نسبت IL-10/TNF-α و شاخص مقاومت به انسولین در رت های نر ویستار دیابتی بود. روش تحقیق : تحقیق حاضر به صورت تجربی به اجرا درآمد. جامعه آماری رت های نر نژاد ویستار با محدوده وزنی 130 تا 150 گرم بودند. بدین منظور، تعداد 40 سر رت نر نژاد ویستار هشت هفته ای تهیه شدند و به طور تصادفی به پنج گروه هشت تایی شامل گروه های تمرین مقاومتی (شدت حدود 60 درصد یک تکرار بیشینه)، تمرین هوازی (شدت60-50 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی)، تمرین ترکیبی، کنترل دیابتی و کنترل سالم غیر فعال؛ تقسیم گردیدند. رت ها به مدت شش هفته با تکرار سه جلسه در هر هفته، تمرین های مربوطه را انجام دادند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه، خون گیری از قلب انجام و داده های خونی جمع آوری شد. شاخص های التهابی با روش الایزا و مقاومت به انسولین با روش HOMA-IR اندازه گیری شدند. سپس با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD در سطح معنی داری 0/05≥p نتایج استخراج گردید. یافته ها : نسبت IL-10/TNF-α در گروه های کنترل دیابتی (0/001=p)، تمرین استقامتی (0/02=p)، تمرین مقاومتی (0/003=p) و تمرین ترکیبی (0/003=p)؛ نسبت به گروه کنترل سالم کاهش معنی داری پیدا کرد. در گروه های تمرینی نسبت به کنترل دیابتی، این شاخص تغییر معنی داری نکرد (0/05<p). از طرف دیگر، شاخص مقاومت به انسولین در هر سه گروه تمرین هوازی، مقاومتی و ترکیبی (به ترتیب با 0/002=p=0/03=p و 0/01=p) نسبت به گروه کنترل دیابتی کاهش معنی داری پیدا کرد. هیچ تفاوت معنی داری بین گروه های تمرینی مشاهده نشد. نتیجه گیری : اجرای تمرینات مقاومتی، هوازی و ترکیبی در طول شش هفته، دیابت نوع II را بهبود می بخشد؛ اما احتمالا پتانسیل کافی برای بهبود شرایط التهابی بدن را ندارد.
مقایسه اثر ترتیب تمرینات موازی مقاومتی و استقامتی بر سطوح سرمی لیپوکالین دو و مقاومت به انسولین در زنان چاق غیر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : انجام فعالیت های ورزشی منظم به عنوان استراتژی ارجح و راه کار موثر برای کاهش سایتوکاین های التهابی مانند لیپوکالین دو (Lcn2) و بهبود مقاومت به انسولین در افراد چاق توصیه شده است. با توجه به وجود یافته های محدود و ناهمسو در رابطه با اثرگذاری تمرینات موازی مقاومتی و استقامتی و تاثیر ترتیب اجرای تمرین بر این نشانگرها؛ مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثر ترتیب تمرین استقامتی و مقاومتی بر شاخص های ترکیب بدن، مقاومت به انسولین و سطح سرمی Lcn2 در زنان چاق غیر فعال به اجرا درآمد. روش تحقیق : تعداد 45 زن چاق غیرفعال در یک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، به صورت هدفمند شرکت کردند و به طور تصادفی به سه گروه کنترل (15 نفر)، تمرینات موازی مقاومتی+استقامتی (15 نفر) و تمرینات موازی استقامتی+مقاومتی (15 نفر) تقسیم شدند. برنامه های تمرینی به مدت 12 هفته، سه جلسه در هفته به اجرا درآمدند. تمرین استقامتی مشتمل بر دویدن روی نوارگردان به مدت 20 دقیقه در هر جلسه با شدت 75-55 درصد حداکثر ضربان قلب؛ و تمرین مقاومتی مشتمل بر اجرای حرکات در هشت ایستگاه، دو نوبت، با 15-8 تکرار و شدت 75-55 درصد یک تکرار بیشینه بود. 48 ساعت قبل از شروع تمرینات و 48 بعد از آخرین جلسه تمرینی، شاخص های ترکیب بدن و نمونه های خونی سرم در حالت ناشتایی مورد اندازه گیری قرار گرفت. از آزمون آماریt زوجی و آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معنی داری 0/05>p استفاده شد. یافته ها : هر دو برنامه تمرین موازی، باعث کاهش معنی دار شاخص های ترکیب بدنی (وزن، درصد چربی بدن، شاخص توده بدنی، نسبت دورکمر به لگن) و نشانگرهای HOMA-R و Lcn2 سرمی شدند (0/05>p). با این حال، اختلافی بین اثر دو شیوه تمرین موازی مشاهده نشد (0/05<p). از طرف دیگر، کلیه این شاخص ها در گروه کنترل بدون تغییر باقی ماندند (0/05 >p). نتیجه گیری : انجام تمرینات موازی صرف نظر از ترتیب اجرای آن، می تواند راهکار درمانی موثری برای بهبود نشانگرهای خطرزای چاقی از جمله مقاومت به انسولین و نشانگر التهابی Lcn2 در زنان چاق باشد.
تأثیر تمرین تناوبی شدید بر سطوح سرمی عامل رشد فیبروبلاست- 21، آنزیم های کبدی، نیمرخ لیپیدی و مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به کبد چرب(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: بیماری کبد چرب غیرالکلی، یک التهاب کبدی است که بر اثر تجمع بیش از اندازه چربی در بافت کبد ایجاد می شود و گاها با اختلال در فعالیت طبیعی بافت کبد، از جمله نارسایی کبد یا سیروز کبدی همراه است. تمرین و فعالیت بدنی، به طور بالقوه می تواند در کاهش چربی کبد مؤثر باشد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تمرین تناوبی شدید بر سطوح سرمی فاکتور رشد فیبروبلاست- 21، آنزیم های آسپارات آمینوترانسفراز و آلانین آمینوترانسفراز، نیمرخ لیپیدی و مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به کبد چرب به اجرا درآمد. روش تحقیق: در مطالعه نیمه تجربی، 28 زن مبتلا به بیماری کبد چرب غیرالکلی به صورت نمونه در دسترس شرکت کردند و سپس به طور تصادفی در دو گروه کنترل (14 نفر) و تمرین (14 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرین تناوبی شدید به مدت هشت هفته، با تکرار سه روز در هفته و هر جلسه 50 دقیقه به اجرا درآمد. متغیرهای وابسته تحقیق 72 ساعت قبل از اولین و بعد از آخرین جلسه تمرین اندازه گیری شدند. نتایج با استفاده از آزمون های آماری t وابسته و مستقل در سطح معنی داری 05/0>p استخراج گردید. یافته ها: بعد از هشت هفته تمرین تناوبی شدید، عامل رشد فیبروبلاست-21 (03/0=p) و لیپوپوتئین کلسترول پر چگال (01/0=p) افزایش معنی داری یافتند؛ در حالی که آسپارتات آمینوترانسفراز (04/0=p)، آلانین آمینوترانسفراز (03/0=p)، لیپوپوتئین کلسترول کم چگال (01/0=p)، و تری گلیسیرید (005/0=p) سرمی به طور معنی دار کاهش پیدا کردند و مقاومت به انسولین بدون تغییر باقی ماند (24/0=p). نتیجه گیری: با انجام تمرینات تناوبی شدید می توان انتظار داشت شاخص های خطر در بیماران مبتلا به کبد چرب غیر الکلی، بهبود یابد.
آثار تمرین هوازی و بی تمرینی پس از آن بر شاخص مقاومت به انسولین، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدن مردان دارای اضافه وزن نیروی انتظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: با وجود اهمیت آمادگی جسمانی مطلوب برای افراد نظامی و انتظامی، نشان داده شده است که چاقی و افزایش وزن در نیروهای نظامی و انتظامی رو به گسترش است. هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی آثار تمرین هوازی و بی تمرینی بر شاخص مقاومت به انسولین، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدنی مردان دارای اضافه وزن نیروی انتظامی بود. روش تحقیق: تعداد 40 نفر از مردان نیروی انتظامی دارای اضافه وزن با میانگین سنی6/3±29/8 سال، قد 6±175/5 سانتی متر، وزن 6/2±87/42 کیلوگرم و شاخص توده بدن 4/4±28/55؛ به صورت هدفمند در تحقیق شرکت کردند و به طور تصادفی به دو گروه 20 نفری شامل گروه تمرینات هوازی و یک گروه شاهد تقسیم گردیدند. برنامه تمرینی هوازی مشتمل بر دویدن مداوم با روند ثابت به مدت 8 هفته، سه جلسه در هفته، با شدت 65 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب، به مدت 20 دقیقه در هر جلسه و افزایش یک دقیقه ای به زمان تمرین در هر جلسه؛ اجرا شد. پس از انجام پروتکل تمرینات هوازی توسط گروه تجربی و آزمون گیری برای بار دوم، آزمودنی ها به مدت 6 هفته در شرایط بی تمرینی قرار گرفتند. بعد از 6 هفته بی تمرینی، تمامی آزمون ها تکرار شدند. برای مطالعه اثر درون گروهی و بین گروهی، از آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی توکی در سطح 0/05≥p استفاده شد. یافته ها: اجرای 8 هفته تمرین هوازی موجب کاهش معنی دار مقاومت به انسولین (0/003=p)، درصد چربی (0/001=p)، شاخص توده بدن (0/004=p)، و بهبودی نیمرخ لیپیدی (0/05>p) شد؛ اما پس از 6 هفته بی تمرینی، تمامی سازگاری های ایجاد شده حالت اولیه قبل از تمرین برگشت. نتیجه گیری: تمرین هوازی مداوم و منظم می تواند در بهبود عوامل خطرزای قلبی – عروقی در نیروهای انتظامی موثر باشد، در حالی که با بی تمرینی، این آثار مثبت از بین می رود.
تغییرات سطح سرمی فیتوئین-آ و شاخص مقاومت به انسولین پس از تمرینات تناوبی شدید در زنانِ چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: فیتوئین-آ سایتوکاین مترشحه از کبد است که با بروز بیماری های مرتبط با چاقی نظیر مقاومت به انسولین و دیابت نوع دو ارتباط دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین تناوبی شدید بر سطح سرمی فیتوئین-آ، انسولین، گلوکز ناشتا و مقاومت به انسولین در زنان جوان چاق بود. روش تحقیق: تعداد 20 زن چاق به طور تصادفی به دو گروه تجربی (میانگین سنی 32/5±4/14 سال و شاخص توده بدنی 33/18±6/12 کیلوگرم/مترمربع) و کنترل (میانگین سنی 35/45±2/33 سال و شاخص توده بدنی 31/58±1/65 کیلوگرم/مترمربع) تقسیم شدند. آزمودنی ها در گروه تجربی در 8 هفته تمرین تناوبی شدید شامل یک دقیقه تناوب دویدن با شدت 90 درصد حداکثر ضربان قلب با 1 دقیقه تناوب استراحت دویدن با شدت 60-50 درصد حداکثر ضربان قلب، 20 دقیقه در هر جلسه، 3 جلسه در هفته شرکت کردند. اندازه گیری شاخص های خونی و ترکیب بدنی مورد بررسی، قبل و بعد از اجرای پروتکل تمرینی انجام گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها به کمک آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون t زوجی در سطح معنی داری <۰/۰5p انجام شد. یافته ها: بر اساس آزمون تحلیل کوواریانس، تغییرات سطوح سرمی فیتوئین- آ (0/04=p)، انسولین (0/03=p)، وزن (001/0=p)، شاخص توده بدنی (005/0=p)، درصد چربی (0/0001=p) و محیط کمر (0/002=p) در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشت. نتیجه گیری: به نظر می رسد کاهش سطوح فیتوئین-آ پس از تمرینات تناوبی شدید، در بهبود مقاومت به انسولین در زنان جوان چاق نقش ندارد.