مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
تحلیل ساختاری
حوزه های تخصصی:
انقلاب صنعتی چهارم شرایط جوامع، سازمان ها و نهادهایی مانند دانشگاه را با تحولات بنیادینی روبرو نموده است و برای دانشگاه ها ضرورت دارد با رویکرد ناشی از مبانی نظری آن آینده نگری نمایند. بر این اساس، هدف از این پژوهش، شناسایی و تحلیل ساختاری پیشران های مؤثر بر آینده نظام آموزش دانشگاهی ایران در فضای انقلاب صنعتی چهارم است. پژوهش ازنظر هدف، توسعه ای-کاربردی و ازلحاظ ماهیت، توصیفی-اکتشافی است که از مدل آمیخته (کیفی-کمی) برای جمع آوری داده ها استفاده گردید. پس از طی مراحل انتخاب جامعه و نمونه آماری تعداد 59 سند علمی و 8 نفر خبره به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شد. در تجزیه وتحلیل داده ها، برای شناسایی پیشران ها از ابزار داده کاوی و برای تحلیل ساختاری پیشران های شناسایی شده از تکنیک دلفی و نرم افزار میک مک استفاده گردید. در مرحله اول یافته ها، تعداد 9 پیشران شناسایی گردید و در مرحله دوم نیز، نتایج تحلیل ساختاری نشان از 2 پیشران تأثیرگذار، 3 پیشران دووجهی، 3 پیشران وابسته و 1 پیشران قابل حذف داد. نتایج پژوهش نشان داد، متغیرهای «آموزش و یادگیری شخصی سازی شده»، «کلان داده»، «رویکرد آموزشی موک » و «ادغام دانش و مهارت» به عنوان عوامل کلیدی و شکل دهنده به آینده نظام آموزش دانشگاهی ایران هستند. انتظار می رود نتایج این پژوهش در ارائه تفسیری ساختارمند و سیستمی از متغیرهای اصلی اثرگذار بر آینده نظام آموزش دانشگاهی ایران و روابط بین آن ها گام اثربخشی باشد.
آینده نگاری وضعیت کتاب در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۹
55 - 77
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: کتاب بزرگترین عرصه فرهنگی ایران است و جزء مهمی از آینده فرهنگی ایران، پیامد آینده کتاب خواهد بود. هدف از پژوهش حاضر، نگاشت آینده کتاب در ایران است.
روش: این آینده نگاری، براساس مدل تحلیل ساختاری به روش میک مک و در هشت مرحله «شناسایی متغیرهای محیطی به مدل پستل و رویکرد لایه ای»، «تعیین متغیرهای کلیدی به روش دلفی خبرگان»، «سنجش اثرات متقابل متغیرهای کلیدی به روش میک مک» و «تحلیل محیط کلی سیستم و تعیین پیشران ها»، «تعیین محورهای عدم قطعیت»، «شناسایی سناریوهای پایدار»، «توصیف سناریوها» و «پیشنهاد اقدام ها» صورت گرفته است.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد «میزان مداخله (تصدی گری یا تولی گری) دولت در عرصه کتاب»، «ترویج فرهنگ مطالعه کتاب های غیردرسی»، «مطابقت محتوای کتاب ها با نیازها و گرایش های مخاطب»، «نقش وزارت آموزش و پرورش در گسترش فرهنگ کتاب خوانی و مبارزه با بی سوادی و کم سوادی»، «میزان بودجه کتابخانه های عمومی» و «خودکفایی در زنجیره داخلی تولید کاغذ» موثرترین پیشران های آینده کتاب در ایران هستند و سه سناریوی «خزان کتاب»، «بهار کتاب» و «تابستان داغ کتاب» سه سناریوی پایدار برای نگاشت آینده وضعیت کتاب در ایران می باشند.
نتیجه گیری: در این پژوهش بدترین سناریوی آینده کتاب در ایران، پایدارترین سناریو شناخته شد. بنابرین رسیدن به سناریوی مطلوب، نیازمند تحول اساسی در رویکرد دولت نسبت به عرصه کتاب است.
تحلیل ساختاری عوامل مؤثر بر توسعه میان افزا در اراضی قهوه ای مبتنی بر رویکرد آینده نگاری (مطالعه موردی: پادگان برونسی شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هشتم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۶
143 - 177
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی کاربری زمین دغدغه ای مهم در توسعه شهری برای پاسخگویی به نیازها، رفع چالش کمبود زمین و تعیین نحوه گسترش فیزیکی شهر است. بازتوسعه شهری با احیاء اراضی قهوه ای که به سبب عملکردی، امروزه متروکه و بلااستفاده مانده اند، به بهره برداری بهینه از اراضی درون شهری، کاهش آلودگی ها و بهبود فضای اجتماعی- اقتصادی شهر می انجامد؛ لذا این پژوهش کاربردی با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد آینده نگاری به تحلیل ساختاری عوامل مؤثر بر توسعه میان افزا در اراضی قهوه ای پادگان برونسی مشهد و شناسایی اولویت های مداخله پرداخته و توسط مطالعات اسنادی و پیمایشی، اطلاعات را گردآوری نموده است. نمونه آماری پژوهش 8 نفر خبره شهری است که به صورت هدفمند انتخاب شده اند. تعداد 15 متغیر مؤثر بر برنامه ریزی پایدار اراضی قهوه ای در حوزه های کالبدی- فضایی، اجتماعی- اقتصادی، مدیریتی- نهادی و زیست محیطی شناسایی و در پنج دسته تأثیرگذار، دو وجهی، تأثیرپذیر، مستقل و تنظیمی طبقه بندی و با نرم افزار میک مک ارزیابی شدند و سناریوهای محتمل و مطلوب تبیین گردید. نتایج بیانگر ترتیب درجه تأثیرگذاری عوامل قیمت زمین، دسترسی به امکانات و خدمات و نیز تعداد کاربری در اراضی بلااستفاده، بر پایداری برنامه ریزی است؛ لذا توجه به آن ها در مداخلات توسعه ای محدوده مطالعاتی و محدوده های مشابه می بایست در اولویت های تصمیم سازی و تصمیم گیری مدیران شهری قرار گیرد.
بوطیقای روایت در منظومه های عاشقانه رمزی و تمثیلی بر اساس الگوی ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله که به شیوه توصیفی و تحلیلی نگاشته شده است، مطابق نظریه ریخت شناسی پراپ، به تحلیل و مقایسه ساختار روایی 13منظومه عاشقانه رمزی و تمثیلی پرداخته شده است. این منظومه ها ورای ظاهر عاشقانه و روایی، به سبب بن مایه های رمزی، تمثیلی و عرفانی در میان منظومه های عاشقانه ادبیات فارسی، ساختاری متمایز دارند. نتایج حاصل از پژوهش، پس از تجزیه و تحلیل منظومه ها بر اساس الگوی روایی پراپ و همچنین کشف پیوند بینامتنی مشترک میان آن ها، بیانگر این است که منظومه ها از لحاظ ساختار، کارکرد، شخصیّت، مشابه و نزدیک به هم هستند و از قراردادهای تقریباً یکسانی پیروی می کنند. این منظومه ها بر مبنای 19 کارکرد اصلی و چهار تیپ شخصیّتی(قهرمان، شاهزاده خانم، یاریگر و شریر) بنا نهاده شده اند. طرح کلی روایت در منظومه ها، گویای ساختار روایی مشابه آن ها است که به صورت تغییر وضعیت از حالت متعادل و بازگشت دوباره به حالت تعادل است. بر این اساس با توجّه به نحوه به هم ریختن تعادل و حرکت آفرینی در صحنه آغازین قصه ها، دو الگوی کلی برای ساختار روایی داستان ها وجود دارد: 1.حرکت آفرینی بر اساس نیاز 2. حرکت آفرینی بر اساس نیاز و شرارت شریر.
رهیافت فضایی راهبردی در خوشه بندی پیشران های موثر بر توسعه زیست محیطی شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به رشد شهرنشینی درگستره محیطی، مساله محیط زیست و دست یابی به پایداری زیست محیطی شهر امری ضروری است. بنابراین هدف مقاله حاضر شناسایی و خوشه بندی پیشران های موثر بر توسعه زیست محیطی شهر خرم آباد با رویکرد فضایی راهبردی است. روش جمع آوری داده ها به صورت اسنادی- پیمایشی بوده که فرایند تجزیه و تحلیل آنها در دو بخش صورت گرفته است. در بخش اول جهت تحلیل توسعه فضایی شهر، در قالب نرم افزار ArcGIS 10.2 و ENVIتغییرات کاربری اراضی محدوده مورد مطالعه طی یک دوره 31 ساله مورد ارزیابی قرار گرفته و در بخش دوم جهت شناسایی پیشران های توسعه زیست محیطی شهر خرم آباد، از روش پیمایشی (پرسشنامه ای) در قالب نمونه گیری هدفمند استفاده شده که بر اساس آن 62 عامل موثر بر آینده زیست محیطی شهر خرم آباد در 5 بُعد کلی (اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، نهادی و مدیریتی، زیست محیطی و کالبدی) گردآوری گردید. این عوامل در قالب یک ماتریس متاقطع 62 *62 در نرم افزار میک مک مورد تحلیل ساختاری قرار گرفته که از میان آنها 10 پیشران کلیدی با تاثیرگذاری بالا مشخص شد. نتایج این پژوهش نشان داد که ارتقاء میزان پایداری زیست محیطی در شهر خرم آباد و شهر هایی همانند آن با عنایت به گستردگی ابعاد زیست محیطی، در گرو استفاده از تفکر بلندمدت و گذار از ملاحظات زودگذر با نگاه به اصول توسعه پایدار است، تا در قالب یک برنامه ریزی فضایی -راهبردی و مشارکت محور، بتوان به توسعه زیست محیطی مناسب دست یافت.
تحلیل ساختاری عوامل موثر بر وضعیت آینده تاب آوری سکونتگاه های غیررسمی نمونه موردی: شهرک میان آباد اسلامشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰
68 - 91
حوزه های تخصصی:
کاهش میزان آسیب پذیری و بالابردن سطح تاب آوری محیط سکونتگاه های غیررسمی به عنوان نقاط آسیب پذیرتر در برابر تهدیدات و تنش های ناشی از بروز بحران ها و نیز به حداقل رساندن زمان بازتوانی، همچنین ارتقاء و بهبود بخشی سطح زندگی افراد و به طور کلی تاب آور ساختن شهرها و جوامع در برابر بحران ها از جمله مهم ترین عواملی است که نیاز به مطالعه و بررسی آن ها از دید تاب آوری را دو چندان می کند. در این راستا، این مقاله با هدف شناسایی عوامل کلیدی و موثر بر وضعیت آینده تاب آوری شهرک میان آباد اسلامشهر انجام شده است. داده های نظری با روش اسنادی و داده های تجربی با روش پویش محیطی بر پایه روش دلفی تهیه شده است. جامعه آماری20 نفر از خبرگان بر اساس نمونه گیری قضاوتی انتخاب شدند. 45 متغیر در 4 بعد اجتماعی، اقتصادی، نهادی و کالبدی با روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرم افزار MICMAC مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها از نظر تحلیل کلی محیط سیستم نشان داد که 215 رابطه عدد 3 دارد و این به معنای آن است که روابط عوامل کلیدی بسیار زیاد بوده و از تاثیرگذاری و تاثیرپذیری زیادی برخوردارند. همچنین نتایج دیگر پژوهش نشان داد که از میان 45 نیروی کلیدی، 10 عامل بیمه شغلی، نظارت در حین ساخت و سازها، عمر بنای ساختمان ها، دسترسی به مراکز درمانی و بیمارستانی، اشتغال، آموزش و اطلاع رسانی در خصوص خطرات روابط رسمی و غیررسمی دخیل در ساخت وسازها، درآمد و رفاه اقتصادی، سطح نفوذپذیری دورن بافتی و دسترسی به پارک ها و مسیرهای تخلیه در تاب آوری شهرک میان آباد اسلامشهر در آینده اثر کلیدی دارد.
تحلیل ساختاری عوامل و پیشران های مؤثر بر زیست پذیری شهر مرزی سراوان با استفاده از روش تحلیل اثرات متقابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
89 - 122
حوزه های تخصصی:
شهرهای مرزی به عنوان نقاط مهم و استراتژیک برای هر کشور از اهمیت خاصی برخوردارند و همواره دولت ها برای بهبود شرایط زندگی و حفظ امنیت پایدار در آن ها در تلاش بوده اند. زیست پذیری یکی از جنبه های مهم و حیاتی شهرنشینی است که در ارتقای کیفیت زندگی، توسعه شهری و حفظ امنیت نقش بسزایی دارد؛ ازاین رو شناسایی عوامل و پیشران های مؤثر بر زیست پذیری این گونه شهرها در زمان حال و به خصوص آینده همواره از موضوعات مهم برنامه ریزان شهری بوده است. هدف این پژوهش شناسایی و تحلیل ساختاری عوامل و پیشران های مؤثر بر زیست پذیری شهر مرزی سراوان است که با بهره گیری از ادبیات نظری و روش پیمایشی بر پایه تکنیک دلفی عوامل و پیشران های مؤثر در قالب پرسشنامه ماتریسی استخراج شده است. جامعه آماری این پژوهش 25 نفر از خبرگان و متخصصان شهری و دانشگاهی بوده اند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. درمجموع ۳۰ عامل و نیروی پیشران در 5 بُعد زیست پذیری طبقه بندی و امتیازدهی و سپس نتایج در نرم افزار MICMAC پردازش شده است. در بین عوامل و پیشران های مؤثر بر زیست پذیری، 11 عامل و پیشران کلیدی که بیشترین تأثیر را بر زیست پذیری شهر سراوان دارند، شناسایی شده اند که عبارت اند از: تأثیر تصمیمات سیاسی دولت، سرمایه گذاری های بخش خصوصی، اعتبارات دولتی، اشتغال، آموزش و تحصیل، روابط اجتماعی و برابری، زیرساخت های شهری، ارتباطات با همسایگان مرزی، محرومیت زدایی، تاب آوری در برابر بلایای انسان ساخت و استطاعت مالی. این عوامل و پیشران ها نقش اثرگذاری بالا و اثرپذیری اندک دارند؛ بنابراین کنترل و برنامه ریزی زیست پذیری شهر سراوان در گرو تغییرات این عوامل و پیشران ها قرار دارد.
تحلیل ساختاری پیشران های توسعه منطقه ای (مطالعه موردی: استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
شناخت دلایل و عوامل مؤثر بر توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی یکی از مهم ترین موضوعات مطالعات اجتماعی و اقتصادی در نیم قرن اخیر می باشد. توسعه منطقه ای به عنوان یکی از پیش نیازهای توسعه یافتگی بر جنبه های گوناگون توسعه جهت دستیابی به توازن و تعادل منطقه ای، کاهش نابرابری های زیرساختی، تعدیل شکاف های ساختاری و سرزمینی تأکید می نماید. چنین الگویی از توسعه علاوه بر این که به لحاظ مدیریت بهینه منابع و توان بهره گیری از ظرفیت های منطقه ای بسیار کارآمد است، باهدف کاهش یا حذف تفاوت های بین منطقه ای و درون منطقه ای، انتظام مکانی - فضایی فعالیت های اقتصادی - اجتماعی و ساختاری را نیز بر اساس ظرفیت های محلی مناطق ساماندهی می کند. پژوهش حاضر باهدف تحلیل ساختاری پیشران های مؤثر بر توسعه منطقه ای در استان چهارمحال و بختیاری صورت گرفته است. رویکرد حاکم بر این پژوهش کاربردی - نظری و از حیث ماهیت و روش، توصیفی - تحلیلی و پیمایشی می باشد. گردآوری داده ها و اطلاعات، به وسیله مطالعه منابع کتابخانه ای - اسنادی و برداشت های میدانی (مصاحبه و پرسشنامه) صورت گرفت. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل های کمی و نرم افزاری (روش تحلیل اثرات متقابل و نرم افزار میک مک) تعداد (20) عامل، به عنوان پیشران های کلیدی مؤثر بر توسعه منطقه ای در استان چهارمحال و بختیاری، استخراج و انتخاب گردید.
متغیرشناسی و تحلیل اکتشافی-ساختاری تأثیر ایجاد دالان زنگزور بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران: ارائه سناریوی سازگار با بوم امنیتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۰۰
177 - 205
حوزه های تخصصی:
ایجاد احتمالی دالان زنگزور یکی از رادیکال ترین تغییرات ژئوپلیتیک در حوزه قفقاز خواهد بود که تأثیرات گوناگونی بر کشورهای منطقه خواهد داشت. در این میان، جمهوری اسلامی ایران به دلیل قرار گرفتن ذیل تحریم های بین المللی امکان انتفاع کمینه از مزایای ترانزیتی احتمالی این دالان را نخواهد داشت اما تحت تأثیرات تعقیبی فراوانی قرار خواهد گرفت که بر جنبه های مختلف امنیت آن اثرات سوء دارد. نظر به فقدان تحقیق بسنده در این زمینه، مطالعه حاضر تلاشی است که ضمن رفع نواقص معرفت شناختی و روش شناختی در پیشینه تحقیق، با استخدام نظریه مجموعه امنیت منطقه ای، کاربست رویکردهای تحقیق تلفیقی (تحلیل اکتشافی، تحلیل ساختاری و سناریو پردازی) و اعتباربخشی یافته ها به کمک نظرات نخبگانی و نرم افزارهای مرتبط (اس پی اس اس، میک مک و سناریو ویزارد)، به کشف تأثیرات منفی دالان زنگزور بر امنیت ایران بپردازد و برای برون رفت از آن، سازگارترین سناریو را ارائه دهد. یافته های تحقیق نشان داد که ایجاد این دالان توسط 18 متغیر با بار عاملی قابل قبول در 4 مؤلفه اقتصادی، ترانزیت، هژمونیک/ژئوپلیتیک و نظامی(مطابق ارزش ایگن)، بر امنیت ایران تأثیر منفی می گذارد. تحلیل ساختاری نیز نشان داد که این نظام تأثیرات متشکل از متغیرهای بحرانی، ریسک، هدف و خروجی است که هر کدام دارای رفتار و ماهیت اختصاصی هستند و باید موردتوجه کارگزاران نظام قرار بگیرد. همچنین، نتایج حاصل از سناریو پردازی نشان داد که متغیرهای "تقویت همگرایی سیاسی با ارمنستان"، "سرمایه گذاری ترانزیتی مشترک با ارمنستان"، "حفظ وضع موجود در مرزها"، و"خنثی سازی تحریم ها و بازگشت به رقابت پذیری تجاری" عوامل کلیدی در سازگارترین سناریوی مطلوب در این زمینه به شمار می روند.
تحلیل اکتشافی-ساختاری برسازی خطر امنیتی ایران نزد اعراب توسط عربستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
197 - 221
حوزه های تخصصی:
پویایی ماهوی، برهم کنش منافع، تکثر بازیگران و تغییرات جهانی در الگوهای امنیتی کشورها باعث شده است تا منطقه غرب آسیا در دهه های اخیر شاهد تغییرات رادیکال امنیتی باشد. اما یکی از مهم ترین این تغییرات امنیتی، تضاد امنیتی بین ایران و عربستان در سطح پراگماتیک بوده است که با کنش گری عربستان، برسازی خطر امنیتی از ایران و اجماع سازی در بین اعراب، بر پیچیدگی های امنیتی منطقه افزود و علاوه بر ایران و عربستان منافع حیاتی بسیاری از کشورهای عربی را تحت تأثیر قرارداد. علیرغم این مهم، تحقیقات پرداخته شده به این موضوع اندک و اغلب دارای نقیصه روشی و معرفتی بوده است. بر همین اساس، تحقیق حاضر تلاش کرده است تا با کاربست نظریه برسازی امنیتی در مکتب کپنهاگ و استخدام برخی نوآوری های روش شناسی در علوم انسانی، به ویژه تحلیل تلفیقی اکتشافی و تحلیل کیفی ساختاری و استفاده از روش های اعتباربخشی نرم افزاری و نخبگانی، ضمن شناسایی مؤلفه ها و متغیرهای مؤثر در برسازی خطر امنیتی ایران، ماهیت این متغیرها را شناسایی کند و متناسب با آن راهبردهایی را پیشنهاد دهد. نتایج پژوهش نشان داد که برسازی خطر امنیتی ایران در سه محور اصلی هستی شناسی (شامل 2 متغیر)، معرفت شناسی (شامل 4 متغیر) و روش شناسی (شامل 7 متغیر) اتفاق افتاده است. همچنین، نتایج تحلیل ساختاری حاکی از توزیع این متغیرها در دسته های متغیرهای حیاتی، هدف، ریسک، خروجی و اهرمی است. یافته های حاصل شده از دیدگاه نظریه تحقیق و واقعیت های محیطی مورد تحلیل بسیط قرار گرفت.
تحلیل ساختاری فقر شهری با رویکرد آینده نگاری در بافت های ناکارآمد کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
139 - 165
حوزه های تخصصی:
با توجه به پیچیدگی ها و عدم قطعیت هایی که شهر قرن بیست و یکمی امروزه با آن رو به روست، تحلیل ساختاری بافت های شهری و در این مقاله بافت های حاشیه ای ناکارآمد شهر اهواز به عنوان نمودهای فقر شهری می تواند در بهبود وضعیت کل سیستم و ارتقای کیفی آن، هم برای برنامه ریزان و مدیران شهری و هم برای ساکنان در آینده سودمند باشد؛ بنابرابن هدف مقاله حاضر تحلیل ساختاری و شناخت عوامل کلیدی و استراتژیک سیستم فقر شهری بافت های حاشیه ای ناکارآمد کلان شهر اهواز است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش، با رویکرد آینده نگاری، اکتشافی توصیفی- تحلیلی است. برای مشخص کردن متغیرهای کلیدی (پیشران های استراتژیک) سیستم فقر شهری، آثار متقابل متغیرها توسط 35 کارشناس خبره در قالب ماتریس 49*49 برآورد و از طریق نرم افزار میک مک تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان می دهند که به علت کمبود متغیرهای تأثیرگذار، وضعیت سیستم فقر در محلات هدف، ناپایدار است. همچنین 9 پیشران استراتژیک قابل شناسایی هستند: 1- پایین بودن نرخ اجاره بها، 2- نرخ بیکاری، 3- بارتکفل واقعی، 4- بُعد خانوار، 5- نسبت کاربری تجاری به کل کاربری ها در محله، 6- نرخ برخورداری از خدمات و امکانات عمومی،7- نرخ برخورداری از تأسیسات بهداشتی درمانی، 8- تحصیلات سرپرست خانوار، 9- مساحت منزل مسکونی (ریزدانگی). همچنین برای تسهیل و تسریع در اجرای بیشترین حجم از مهم ترین اقدامات آتی، کلی و عمومی، اصلاح ساختارهای فقر شهری، ارتقا و بهبود وضعیت سیستم عمومی فقر در سه حوزه اقتصادی، اجتماعی و کالبدی- محیطی مذکور و همچنین هماهنگی بیشتر در مناسبات میان نهادی مدیریت شهری در محلات هدف، راهبرد ایجاد مرکز/نهاد توسعه محله با محوریت شبکه سازی برای بازآفرینی پایدار شهری اجتماع محور برای کارآفرینی و توانمندسازی؛ ایجاد تراکم های متعادل در سطح محله ها، کاهش آسیب های اجتماعی، احیای منزلت اجتماعی محله ها و نوسازی و بهسازی بافت پیشنهاد می شود.
واکاوی عوامل و پیشران های اثرگذار بر توسعه پایدار مناطق شهری قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
47 - 63
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به واکاوی عوامل و پیشران های اثرگذار بر توسعه پایدار مناطق شهری قزوین با رویکرد تحلیل اثر مبادرت شد تا ضمن بررسی و ارزیابی شاخص های توسعه پایدار، اثرگذاری و اثرپذیری عوامل مختلف بر فرآیند توسعه پایدار این شهر نیز محقق شود. در این راستا این پژوهش از منظر هدف در رده پژوهش های کاربردی- توسعه ای و از منظر روش در دسته روش های توصیفی- تحلیلی قرار می گیرد که با رویکردی اکتشافی نسبت به شناسایی عوامل و نیروهای پیشران مبادرت نموده است. شناسایی متغیرها نیز با استفاده از روش کتابخانه ای و تکنیک های پویش محیطی (شامل جستجو در اسناد فرادست، مقالات علمی و طرح های پژوهشی) و جمع آوری اطلاعات و داده ها با تکنیک دلفی (استفاده از نظرات متخصصان و خبرگان منتخب) از جامعه نمونه 30 نفر از متخصصان مطلع و آشنا با بحث توسعه و ویژگی های شهر قزوین جمع آوری شده است. سپس با تکنیک تحلیل اثرات متقاطع یا تحلیل ساختاری در قالب نرم افزار میک مک تجزیه و تحلیل شده است. نتایج حاصله نشان می دهد در شرایط کنونی عوامل و پیشران های مورد بررسی در شهر قزوین شرایط و وضعیت ناپایداری دارند. همچنین مدیریت مناسب حریم، ارتقاء خدمات شهری و توسعه فناوری و شهر هوشمند نسبت به سایر عوامل و پیشران ها اثرگذاری بیشتری بر توسعه پایدار شهر قزوین دارند. علاوه بر این باتوجه به ظهور و بروز فناوری های نوین و نسل سوم شهرهای هوشمند در جهان، جایگاه فناوری و شهر هوشمند در شهر قزوین می تواند جایگاه ویژه ای داشته باشد و به عنوان عامل و پیشران تعیین کنندهای در توسعه آتی شهر باشد.
تحلیل ساختاری ابعاد برنامه ریزی شهری درمانگر استرس در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
21 - 38
حوزه های تخصصی:
شهرها با وجود مزایای بسیاری که دارند استرس شهری را افزایش می دهند. این موضوع در شهر تهران که ششمین شهر پراسترس جهان است اهمیت چندین برابر پیدا می کند. اما با توجه به اهمیت آن تأثیر جنبه های مختلف این شهر بر استرس به خوبی شناخته شده نیست. به همین منظور این پژوهش با هدف شناسایی و تحلیل ساختاری ابعاد برنامه ریزی شهری درمانگر استرس در شهر تهران انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و بر مبنای هدف از پژوهش های کاربردی می باشد. در واقع پس از تحلیل محتوا مطالعات پیشین به تحلیل ساختاری ابعاد مذکور بر اساس نظر متخصصان آشنا با موضوع، با استفاده از نرم افزار (MICMAC) پرداخته شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بعد محیطی به عنوان تأثیرگذارترین و بعد ویژگی های فردی به عنوان تأثیرپذیرترین ابعاد شناخته شده است. در واقع ابعاد محیطی، اقتصادی، حمل ونقل، فرهنگی، کاربری، اجتماعی، سیاسی، کالبدی، فردی و مسکن به ترتیب در برنامه ریزی شهری درمانگر استرس در شهر تهران حائز اهمیت هستند. همچنین ابعاد محیطی و اقتصادی مهم ترین و کلیدی ترین ابعاد برنامه ریزی شهری درمانگر استرس در این شهر می باشند. در نتیجه توجه به همه این ابعاد با تأکید بر بعد محیطی و اقتصادی می تواند استرس شهری را در شهر تهران تا حد بسیاری کاهش دهد
آینده نگاری مقاصد گردشگری ورزشی بر اساس رهیافت سناریو (مطالعه موردی: استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز شهر های آینده دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
147 - 162
حوزه های تخصصی:
عدم توجه به آینده در سیاست های گردشگری کشور و اصرار بر الگوی «برنامه ریزی بر اساس وضع موجود» باعث شده است تا سیاست هایی بسیار ناکارآمد برای مدیریت مقاصد گردشگری ورزشی اتخاذ شود. لذا هدف این مطالعه تحلیل آینده مقاصد گردشگری ورزشی بر اساس شناسایی عوامل و پیشران های منتهی به سناریوهای محتمل و ممکن تا افق زمانی 1410 می باشد که از طریق یک مطالعه موردی در استان اصفهان انجام شده است. روش تحقیق این مطالعه، از نوع پیمایشی است. داده ها با استفاده از سه روش مصاحبه، مرور ادبیات نظری و پرسشنامه های وزن دهی شده گردآوری شد. جامعه آماری شامل 14 نفر از متخصصین حوزه گردشگری ورزشی بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. تحلیل داده ها با استفاده از روش های تحلیل ساختاری و تحلیل سناریو انجام گردید. یافته ها نشان داد سیستم گردشگری ورزشی استان اصفهان یک سیستم ناپایدار با 16 سناریو می باشد که شامل دو سناریوی غیرمحتمل، هفت سناریوی ناسازگار، دو سناریو با احتمال وقوع ضعیف، سه سناریوی با احتمال وقوع متوسط و دو سناریو با احتمال وقوع قوی است. سناریوی ششم محتمل ترین سناریو برای آینده 10 ساله استان اصفهان است. بر اساس این سناریو، سرمایه گذاری در زیرساخت های گردشگری ورزشی در حالت راکد یا رو به کاهش بوده و سیاست گذاری هوشمندانه ای برای توسعه انواع گردشگری ورزشی وجود نخواهد داشت. بر این اساس، فقدان سیاست گذاری واحد و منسجم با قابلیت به روزرسانی مداوم و پویا در سطح ملی، منجر به آسیب پذیر شدن مقاصد گردشگری ورزشی استان اصفهان شده است. لذا مهمترین راهبردها و اقدامات برنامه ریزانه آینده، بایستی حول محور «سیاست گذاری در سطح استانی» متمرکز شود.
تحلیل ساختاری شاخص های رشد هوشمند جهت شناسایی محرک های کلیدی با رویکرد آینده نگاری (مطالعه موردی: شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شهرها بیش از هر نقاط دیگری تحت تاثیر فعالیت های انسانی قرار دارند، یکی از کارکردهای اساسی در رشد هوشمند با توجه به رشد جمعیت و کمبود امکانات زیربنایی و اراضی، چگونگی گسترش فیزیکی شهر برای جواب گویی به نیاز های فعلی و پیش بینی برای نیازهای آینده شهر است.
هدف: هدف پژوهش تحلیل ساختاری شاخص های رشد هوشمند با رویکرد آینده نگاری می باشد که محرک های کلیدی در آینده شهر ساری را شناسایی و خوشه بندی کرده است.
روش شناسی تحقیق: مقاله حاضر از حیث روش شناسی توصیفی - تحلیلی و از حیث هدف گذاری کاربردی می باشد. در تهیه شاخص های رشد هوشمند داده های نظری با روش اسنادی و داده های تجربی با روش پیمایشی بر پایه تکنیک دلفی تهیه شده است. جامعه آماری تعداد 20 نفر از خبرگان و متخصصان دانشگاهی و پژوهشی حوزه شهری به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. جهت تجزیه تحلیل داده ها و اطلاعات نیز از روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرم افزار MICMAC استفاده شده است.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو پژوهش شهر ساری می باشد.
یافته ها: 50 محرک های اولیه در 5 بعد رشد هوشمند شهری ( اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، کالبدی-فضایی،زیست محیطی و دسترسی) شناسایی و خوشه بندی شده است که با نرم افزار میک مک تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان دهنده درجه پرشدگی ماتریس 88/96 درصد می باشد که بیان می کند عوامل انتخاب شده تأثیر زیاد و پراکنده ای بر همدیگر داشته اند و سیستم از وضعیت ناپایداری برخوردار بوده است که اکثر محرک ها در محدوده محرک های دووجهی قرار دارند.
نتایج: 12 محرک کلیدی: سیاست های برنامه ریزی برای افزایش تراکم، بازنگری طرح های شهری و انعطاف پذیر نمودن آنها، توسعه مراکز مدیریت محلی، توزیع مناسب تأسیسات و تجهیزات، تشویق شهروندان و افراد ذینفع در برنامه ریزی و تصمیمات شهر، توسعه محلات با کاربری های مختلط، ایجاد واحدهای همسایگی متراکم، تقسیم مساوی منابع مالی و بارهای مالی، منطقه بندی مختلط، تأکید بر مجاورت کاربری های سازگار، توزیع عادلانه خدمات در سطح محلات و استفاده از زمین های بایر و متروکه شهری هستند که ترتیب در کالبدی-فضایی 7 محرک، اجتماعی-فرهنگی 2 محرک، دسترسی 2 محرک و دسترسی یک محرک موثر بر وضعیت آینده شهر ساری می باشند.
تحلیل ساختاری مدیریت سایش اجتماعی در سازمان های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و بانکداری اسلامی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
343 - 366
حوزه های تخصصی:
سایش اجتماعی سازمانی، یکی از نتایج منفی زندگی اجتماعی است که با ایجاد تحلیل رفتگی و بیگانگی سازمانی در کارکنان ناشی از رفتارهای ناسالم سازمانی هزینه های سنگینی برای سازمان ها و جامعه دارد. هدف این پژوهش تحلیل ساختاری مدیریت سایش اجتماعی در سازمان های دولتی ایران می باشد. تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نوع توصیفی- همبستگی با استفاده از روش های مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران، سرپرستان و کارکنان رسمی و قراردادی سازمان های دولتی فنی و حرفه ای، شهرداری، تأمین اجتماعی و اعضای هیأت علمی دانشگاه های استان آذربایجان شرقی تشکیل دادند و بر اساس جدول نمونه گیری مورگان، تعداد 357 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر 50 سؤال و سه بُعد ارتباط همکاران، ارتباط مدیر با کارکنان و ارتباط با سازمان و شغل بود. به کمک تحلیل عامل تأییدی و مدل یابی ساختاری مدل ارائه شده مورد آزمون قرار گرفت. مدل مدیریت سایش اجتماعی نهایی در قالب بُعد ارتباط همکاران (مدیریت ارزش ها، مدیریت نگرش و رفتار، توانمندسازی کارکنان، پرورش اخلاق حرفه ای و راهبردهای مدارا و تنش)، ارتباط مدیر با کارکنان (مدیریت فرایند، مدیریت اختیارات و وظایف، مدیریت مسیر شغلی و مدیریت فرهنگ سازمانی) و ارتباط سازمان و شغل (بهبود و توسعه عملکرد، شناسایی، انتخاب و اجرای اقدامات، کنترل و تعامل با سازمان و مدیریت تحول گرا) مورد تأیید قرار گرفت. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که مدیریت سایش اجتماعی ابتدا در ارتباط با همکاران، سپس ارتباط با سازمان و شغل و در آخر ارتباط مدیر با کارکنان اولویت پیاده سازی دارد. بر اساس نتایج حاصل، پیشنهادهایی بر پیاده سازی الگوی مدیریت سایش اجتماعی در سازمان های دولتی ارائه شد.
تحلیل کلان روندهای کلیدی مؤثر بر آینده ورزش حرفه ای بانوان با رویکرد تحلیل ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
ورزش حرفه ای زنان یکی از چالش های حوزه ورزش در کشور به شمار می رود. برای گذر از این موقعیت و ارائه توسعه آن در آینده لازم است یک سیستم هشدار زودهنگام در این رابطه ارائه و بررسی روندهای پیش روی آن برنامه های استراتژیک طرح ریزی شود. این تحقیق روندهای موثر بر آینده ورزش حرفه ای بانوان ایران در آینده را شناسایی و خوشه بندی کرده است. این پژوهش از لحاظ راهبرد هدف گذاری کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی و براساس روش های آینده پژوهی، تبیینی می باشد. داده های نظری با روش اسنادی و داده های تجربی با روش پیمایشی بر اساس روش دلفی تهیه شده است. مشارکت-کنندگان در پژوهش 20 نفر از خبرگان و متخصصان صاحب نظر در حوزه ورزش زنان بود که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند. جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات از رویکرد تحلیل ساختاری و نرم-افزار Micmac استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد پراکندگی متغیرهای کلیدی و مؤثر بر آینده ورزش حرفه ای زنان در ایران، سیستمی ناپایدار دارند و از میان 40 عامل بررسی شده در این پژوهش، 12 عامل (کفایت سرمایه، مشارکت بخش خصوصی، درآمدزایی و تجاری سازی ورزش بانوان، سرمایه گذاری دولت، جذب سرمایه مالی، افزایش سطح درآمد، افزایش قدرت و حضور بانوان در فضای ورزش، افزایش تعداد باشگاه های ورزشی در حوزه ورزش بانوان، حمایت جامعه از توسعه ورزش زنان، افزایش زنان تحت پوشش ورزش قهرمانی، حمایت رسانه ها و کسب سهمیه در رقابت های المپیک) کلیدی ترین نقش را در آینده ورزش حرفه ای بانوان داشتند. کاربست این متغیرها به عنوان بستر ساز و راهنمای تدوین نقشه راه و سناریوهای توسعه ورزش حرفه ای بانوان ایران، بسیار اهمیت دارد.
تحلیل ساختار - کارکرد نظام نوآوری فناورانه صنعت نفت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف این مقاله تحلیل وضعیت کنونی نظام نوآوری فناورانه صنعت نفت در ایران و شناسایی نقاط ضعف و مسائل آن است . برای این منظور از رویکرد ساختاری کارکردی در ارزیابی نظام های نوآوری استفاده شده است . پیکره بندی ساختاری نظام با مطالعه اسناد و بهره گیری از نظر 19 نفر از خبرگان صنعت نفت، شناسایی و بررسی شد. بازیگران ساختار نظام نوآوری صنعت نفت ایران در قالب پنج دسته اصلی شناسایی و میزان تعاملات میان آنها بر اساس نظرات خبرگان عمدتاً ضعیف یا بسیار ضعیف تشخیص داده شد. برای ارزیابی وضعیت کارکردهای نظام از ابزار پیمایش بهره گرفته شد و مشخص شد که وضعیت کلی کارکردها در شرایط رو به ضعف قرار دارد و البته کارکرد «شکل دهی بازار» ضعیف ترین کارکرد این نظام است. ضعف این کارکرد ناشی از مؤلفه هایی چون کیفیت ضعیف و کمیت پایین اجرای سیاست ها و محرک های توسعه بازار فناوری در صنعت نفت است .