مطالب مرتبط با کلیدواژه

تاریخ تطبیقی


۱.

نسبت تاریخ و ترقی در سفرنامه میرزاصالح شیرازی؛ نخستین بارقه های تاریخ تطبیقی در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: میرزاصالح سفرنامه تاریخ نگاری نگرش تاریخی تاریخ تطبیقی ترقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۵ تعداد دانلود : ۲۹۴
سفرنامه میرزا صالح شیرازی حاوی روایتی نسبتاً مفصل از تاریخ غرب، به ویژه کشورهای روسیه، انگلستان و عثمانی است. هدف این پژوهش جست وجوی دلالت های صریح و ضمنی نهفته در این بخش از سفرنامه، و سؤال مشخص آن ناظر به انگیزه، هدف و شیوه تاریخ نگاری میرزاصالح و نگرش تاریخی اوست. تحلیل مضامین مندرج در سفرنامه در پرتو نگاهی فرامتنی، نشان می دهد که وزن بالای تاریخ نگاری در این سفرنامه حاکی از اهمیت تاریخ، هم به عنوان یک دانش و هم به عنوان یک نگرش نزد نویسنده آن است. هدف میرزاصالح از رجوع مکرر و مفصل به تاریخ، ایجاد بنیادهای ترقی جوامع غربی و ارائه الگو برای آسیب شناسی وضع موجود و انجام اصلاحات در ایران است. در نگرش تاریخی میرزاصالح تحولات جوامع بشری امری تدریجی و محصول انباشت رویدادها و تجربیات آنهاست. در سفرنامه همچنین نوعی تاریخ تطبیقی نهفته است که سه الگوی وضعیت «مدنیت» «سبعیت» و «طریق ترقی» (گذار از سبعیت به مدنیت) را می توان از یکدیگر بازشناخت. انگلستان نمونه الگوی اول، عثمانی نمونه الگوی دوم و روسیه نمونه الگوی سوم است. تمایز این الگوها از یک سو به فرصت و سرعت پیشرفت جوامع در سه حوزه آزادی، تجارت و صنعت و از سوی دیگر به گرایش ها و عزم نخبگان حاکم برای پیشبرد اصلاحات در مسیر ترقی مربوط است. کشور ایران به الگوی عثمانی نزدیک است و برای نجات آن راهی جز انتخاب طریق ترقی وجود ندارد.
۲.

من التاریخ السردی إلی السوسیولوجیا التاریخیه: تبیین منهجیه مارک بلوخ(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۹۲ تعداد دانلود : ۲۰۵
کان علم التاریخ علی طول القرن التاسع عشر، متأثّراً بالنموذجین «السردی» لفون رانکه، و«الوضعی» لأغوست کنت؛ حیث اتّخذ هذا الأخیر من بدء الأمر، سبیله نحو الانفصال عن التاریخ. بدأ مارکس، ووبر، ودورکیم أوّل خُطاهم التقاربیه، بطرح تساؤلات علی التاریخ، بعد الهبوط من قمّه الوضعیه الشاهقه، وکان مارک بلوخ، هو المؤرخ الرائد فی هذه المبادره التقاربیه؛ حیث ترکت مساعیه هو وآخرون من علماء التاریخ، المنتمون لمدرسهالحولیات، فی مستهلّ القرن العشرین، أثراً بارزاً فی تکوین معرفه حدیثه تدعی السوسیولوجیا التاریخیه. لم تتّضح معالم هذه المعرفه الحدیثه بعد؛ حیث یشبه تبادل الآراء بین علماء الاجتماع والتاریخ، وفقاً لما قاله برودل، تحاور الصمّ. هذا وقد أدّی تحمّس عدد من المؤرخین فی الإقبال علی نظریات علم الاجتماع وتوظیفها بنمط خاطئ، إلی انحرافهم عن مبادئ علم التاریخ. والتساؤل الذی یطرح نفسه فی هذا المجال هو: ما هی العناصر التی ابتنت علیها منهجیه مارک بلوخ فی علم التاریخ، وکیف یتمکّن المؤرخون من توظیفها؟ تشیر نتائج هذا البحث إلی أنّ العناصر الرئیسه لاتجاه بلوخ عباره عن: «نقد التاریخ السردی والمتأثّر بالوضعیه»، و«الاقتباس الواسع -لکن- المشروط من المعارف الأخری»، وعرض «التاریخ المقارَن»، حیث بإمکان المؤرخین التمسک بهذه العناصر ومعرفه نماذج من بحوث بلوخ، لعرض التاریخ فی سیاق أکثر موضوعیه وأشدّ صله بالمبادئ الإنسانیه.