مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
خراسان
منبع:
تاریخ اسلام سال بیست و دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۸۵)
265 - 296
حوزه های تخصصی:
افغان های ابدالی که در ایالت مرزی هرات ساکن بودند به تبعیت ازهم تباران غلجزائی خود در قندهار علیه صفویان شورش کردند. صفی قلی خان ترکستان اغلی (د. 1129ه.ق.) مشهور به دیوانه بنا بر اصرار بیش از حد درباریان و شاه صفوی با منصب سپه سالاری به جنگ با ابدالیان رفت. شورش ابدالی ها در مقایسه با خطرات بزرگ تری که حکومت صفویان پشت سر گذاشته بود، شورشی قابل اعتنا محسوب نمی شد، اما این شورش به دلایلی که موضوع بررسی این مقاله است، تبدیل به چالشی خطرناک برای حکومت صفویان گردید.هدف این پژوهش، بررسی تحلیلی عملکرد و اقدامات صفی قلیخان، سپه سالار صفویان برای مقابله با شورش ابدالی ها با رویکردی آسیب شناختی و با واکاوی منابع اصلی آن دوره است. یافته های این پژوهش نشان می دهد عدم آشنایی کافی صفی قلی خان با اصول جنگی، اتخاذ سیاست های نادرست نظامی، بی توجهی به اعتقادات مذهبی و فرهنگی سربازان و عدم استفاده درست از ظرفیت های منطقه خراسان سبب شکست و ناکارآمدی ارتش صفویان در برابر شورش ابدالی ها گردید.
بررسی سیر تحول پوشش بانوان(سبک، تزئینات ،نقوش) در خراسان بزرگ عصر تیموری بر اساس نگاره های مکتب هرات
منبع:
رج شمار دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
105 - 121
حوزه های تخصصی:
عصر تیموری یکی از باشکوه ترین دوره های تاریخی در هنر نگارگری ایران اسلامی بوده است. نگاره ها از با ارزش ترین اسناد برای شناخت و درک فرهنگ پوشش طبقات مختلف جامعه در هر می باشند. هنرمندان با ذوق ایرانی در شاهکارهای این عصر بانوان را در پوشش های فاخر و رنگارنگ به تصویر کشیده اند که با بررسی آن با میراثی غنی از فرهنگ پوشش اسلامی که در لابه لای تاریخ پنهان شده میتوان آشنا شد. این پژوهش با گردآوری مطالب کتابخانه ای به روش توصیفی و تحلیلی سعی بر آن دارد تا به پاسخ این پرسش دست یابد که پوشش بانوان خراسان عصر تیموری چه سیر تحولی را در هر دوره پشت سر گذاشته است و عناصر اصلی و تزئینی پوشاک در این دوره چگونه بوده است. برای پاسخ به این سؤالات با بررسی دقیق وهمه جانبه مینیاتورهای این دوره و توصیف آن ها و تحلیل اطلاعات مستخرج شده به این نتیجه رسیده ایم که در دوره تیموری پوشش بانوان در هر سه دوره ( شاهرخ ، میرزا بایسنقر میرزا ، سلطان حسین بایقرا ) جنبه پوشیدگی خود را حفظ کرده است، اما به لحاظ فرم و طرح پوشش همچنین تزئینات کاربردی تغییرات بسیاری را هر دوره پشت سر گذاشته است که شامل تغییر در لایه های تن پوش، فرم سرپوش ها، کاربرد بیشترعناصر تزئینی در تن پوش ها می باشد.
مطالعه تطبیقی ساختار طرح و نقش قالی های کردی خراسان با بلوچی سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران با دارا بودن اقوام و طایفه های متعدد دارای خصوصیات منحصر به خود در بافت قالی است. مسأله اصلی در این پژوهش قرابت و نزدیکی برخی از طرح و نقش قالی های کردی خراسان با بلوچی سیستان و بلوچستان است. این پژوهش با مطالعه و بررسی طرح و نقش قالی های کردی خراسان و بلوچی سیستان و بلوچستان در پی پاسخ به این سؤالات است که: الف( ساختار طرح و نقش قالی های کردی خراسان و بلوچی سیستان و بلوچستان چگونه است؟ ب( شباهت و تفاو تهای قالی های کردی خراسان با بلوچی سیستان و بلوچستان چیست؟ همچنین هدف از این مقاله شناسایی ساختارهای مشترک میان قالی های کردی خراسان با بلوچی سیستان و بلوچستان است. این تحقیق از نوع توصیفی- کیفی بوده و با رویکرد تطبیقی می باشد. جامعه آماری مورداستفاده در این تحقیق شامل دو منطقه هست که یکی کردهای خراسان و دیگری بلو چهای ساکن در سیستان و بلوچستان است. ازاین روی نمونه های به صورت هدفمند انتخاب شد که کرد خراسان با 10 نمونه و بلوچی منطقه سیستان و بلوچستان با 10 نمونه موردبررسی قرارگرفته است. روش جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی انجام یافته است. نتایج این پژوهش نشان میدهد سکونت ایلات و طوایف متعدد در خراسان ازجمله بلوچ ها موجب شده تا برخی از سنتهای بافندگی ازجمله نقش پردازی در قالی های این منطقه متأثر از این همنشینی شود. بررسی قالی های دو منطقه حاکی از آن است که نقوش مورداستفاده در متن و نوارهای حاشیه ازلحاظ نقش پردازی دارای مشابهت های قابل توجهی هستند. استفاده از طرح حاشیه گل نرگسی در قالی های کردی خراسان و حاشیه کَجاوه ای در بلو چهای سیستان و بلوچستان، مشابهت و وحدت در نقوش متن و حاشیه، عدم رعایت گوشه سازی، تراکم نقوش حاشیه و بهره گیری از انواع تزیینات زنجیره ازجمله وجوه اشتراکات در قالی های دو منطقه است.
بررسی علل ضعف تسنن در خراسان سده های پنجم تا نیمه قرن هفتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
7 - 23
حوزه های تخصصی:
تسنن مدت شش قرن، مذهب رسمی و اکثریت در خراسان بود. طی قرون پنجم تا اواسط قرن هفتم هجری، برخی عوامل باعث تضعیف این مذهب شده بود. شناسایی و تحلیل این عوامل، موضوع بررسی این مقاله است که با استفاده از منابع تاریخی، مذهبی، رجال و طبقات، کتابهای ادبی و جغرافیایی به آن پرداخته شده است. مهمترین چالش تسنن، رشد و گسترش تشیع بود که مقوله جداگانه و مستقلی برای بحث و پژوهش است و در این نوشتار به بقیه علل پرداخته می شود. برخی عوامل بیرونی و درونی در ایجاد چالش و تضعیف تسنن مؤثر بوده اند. این عوامل بیشتر در نیمه دوم قرن پنجم، قرن ششم و هفتم اتفاق افتاد. فرقه گرایی، درگیریهای تسنن با تشیع و مهاجرت علما، از عوامل درونی به شمار می روند و عوامل بیرونی همانند وابستگی به حکومتها، حمله غزان و حمله مغول بودند. البته حمله مغول عامل تسریع کننده افول تسنن در خراسان بود.
تبارشناسی خاندان کامکار: کارگزاران خراسان در سدۀ سوم و چهارم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰۴
28 - 9
حوزه های تخصصی:
کامکاران از خاندان های ایرانی سده های نخستین هجری و از دهقانان بنام خراسان بودند (حدود 31 309ق). نام این خاندان برگرفته و منتسب به کامکار، دهقان مروی و از فرزندان یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی (632 651م)، است. برخی از اعضای این خاندان در دستگاه حکومتی طاهریان (205 259ق)، صفاریان (247 393ق) و سامانیان (261 395ق) جایگاه و مناصبی داشته اند. در پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی به معرفی آنان و مناصب کشوری و لشگری ایشان پرداخته خواهد شد. این خاندان امارت بخش هایی از خراسان و فرماندهی لشکر امرای خراسان را بر عهده داشتند. معروف ترین شخصیت این خاندان، احمد بن سهل بن هاشم (د.307ق) بود. پدر و برادران او نیز دبیر و منجم بودند. این خاندان علاوه بر نقش سیاسی نظامی، با حمایت از ادبا و دانشمندان در ماندگاری علم و فرهنگ ایران نیز مؤثر بودند.
واکاوی عوامل اقتصادی در تداوم و تحول مراسم آیینی و سوگواری خراسان با تأکید بر شهر مشهد عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ ایران اسلامی، عصر قاجار یکی از دوره هایی است که تأثیرات عمیقی بر ارزش های دینی و فرهنگی ایران از خود به جای گذاشته است. مراسم آیینی که در دوره قاجار به طورکلی بر اساس عقاید و افکار مذهبی سیاسی شکل گرفته بود چنان تداوم و تحول یافت که در کمتر دوره ای از تاریخ ایران، در زمانی چنان کوتاه بدان پایه رسیده است. بررسی و شناخت روند تداوم و تغییر مراسم آیینی و سوگواری در ایالت خراسان عصر قاجار به عنوان یک مسئله بنیادی، از اهمیت زیادی برخوردار است. مسئله تحقیق، بررسی برخی عوامل اقتصادی تأثیرگذار بر روند مانایی و تحول مراسم های آیینی و چگونگی و نحوه تحول آن است. این مقاله به بررسی وضعیت مراسمات در یکی از برجسته ترین ادوار تاریخ شیعیان یعنی قاجاریان در منطقه خراسان با تأکید بر شهر مشهد و علل اقتصادی تحولات آن با روش توصیفی و تبیینی می پردازد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که در تداوم و تغییر مراسمات اگرچه عوامل اقتصادی دخالت داشته است اما عوامل وقف و بازیگران اقتصادی تأثیر بیشتری داشته اند.
تبارشناسی کنارنگان در دوره ایران باستان و ایران اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۶
109-133
حوزه های تخصصی:
تبارشناسی کنارنگان در دوره ایران باستان و ایران اسلامی فاطمه حاجی پور لاطرانی [1] رضا شعبانی صمغ آبادی [2] آذرتاش آذرنوش [3] در اواخر دوره ساسانی، یزدگرد سوم ( 631-651م ) در آخرین تلاش ها برای حفظ مِلک و مُلک پادشاهی، راهی خراسان شد. او قصد داشت نزد کنارنگ توس رود، اما حاکم توس کافی نبودن جا را بهانه کرد و نپذیرفت و او به سوی کنارنگ مرو رهسپار شد. ردّ پای کنارنگ ها در دوره ایران باستان و دوره اسلامی و داستان های شاهنامه فردوسی دیده می شود. نگارندگان این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش بوده اند که کنارنگ ها چه کسانی بودند؟ چه مناصب کشوری و لشگری داشتند؟ و در کدام منطقه جغرافیایی ایران حکمرانی می کردند؟ به منظور پاسخ به این پرسش ها، آثار مورخان سده های نخستین و همچنین مورخان معاصر مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و معلوم شد واژه کَنارنگ به معنای نگهدار کرانه ها، والی و خداوند زمین است و در گزارش های کتب تاریخی در مفهوم مناصب لشکری و کشوری همچون شاه، فرمانروا، مرزبان و صاحب طرف، سردار و سپهبد آمده است. کنارنگ ها از صفت پهلوانی و عدل و داد برخوردار بودند و حوزه جغرافیایی حکمرانی شان بیش از همه مختص شهرهای خراسان، نظیر مرو، نساء، توس و ابرشهرِ نیشابور و در دوره ای طبرستان بوده است. آنها همنشین خاندان های نامدار پارتی و ساسانی بودند و با گذشت زمان شکل خاندانی و موروثی پیدا کردند و در سده های نخستین اسلامی کم وبیش به حیات خود ادامه دادند. واژه های کلیدی: کنارنگ، شاه، مرزبان، خاندان، خراسان واژه های کلیدی: کنارنگ، شاه، مرزبان، خاندان، خراسان [1] . دانشجوی دکتری تاریخ ایران بعد از اسلام، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران، تهران، ایران fatemehajipour@yahoo.com . [2] . استاد گروه تاریخ دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران، تهران، ایران (نویسنده مسئول) drshaabani.reza1317@gmail.com [3] . استاد ادبیات عرب دانشگاه تهران، تهران، ایران drazarnoosh@gmail.com
حضور امام رضا و گسترش تحولات تشیع در خراسان بزرگ و انعکاس آن در آثار تاریخی وقف شده آستان قدس رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
109 - 124
حوزه های تخصصی:
مردم خراسان بزرگ در نیمه نخست قرن اوّل هجری، اسلام را پذیرفتند. در این هنگام تشیّع طرفداران محدودی داشت لیکن از آغاز سده ی سوم با وجود اقتدار حاکمان عباسیِ اهل سنّت، تشیّع مذهب غالب مردم شهرها و روستاهای خراسان گردید. شروع این کار با حضور امام رضا (ع) و اقدامات ایشان بود. ولی در ادوار تاریخی بعد از آن تا قرن دهم دوباره تشیع در اقلیت قرار گرفت. با این حال در نتیجه عوامل مختلفی مجدداً تشیع در این منطق رونق گرفت. مسئله ای که در اینجا می توان مطرح کرد میزان تأثیرگذاری موقوفات آستان قدس رضوی در گسترش تشیع است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که توسعه فرهنگ شیعه از کارکردهای موقوفات آستان قدس است و در راستای این کارکرد، اقدامات چون رشد مراکزعلمی و آموزشی، ایجاد و توسعه کتابخانه ها و کتاب های علمی و مذهبی، ایجاد فضاهای زیارتی و عبادی، دایرکردن دارالشفاء، برگزاری مراسمات مذهبی عزاداری و اعیاد انجام شده است. افزایش موقوفات آستان قدس را نشان می دهد که موقوفات در راستای گسترش تشیع گام برداشتند و ایجاد و توسعه امکانات رفاهی و فرهنگی در حرم رضوی فرهنگ شیعه را نهادینه کرد. اهداف پژوهش: 1.بازشناسی چگونگی و زمان گسترش تشیع در خراسان. 2.مطالعه نقش موقوفات آستان قدس رضوی در گسترش تشیع در خراسان. سؤالات پژوهش: 1.چه عاملی از قرن دهم به بعد تشیع را گسترش داد؟ 2.موقوفات آستان قدس رضوی به عنوان یکی از قدیمی ترین نهادهای مذهبی چه نقشی در گسترش فرهنگ تشیع در خراسان داشتند؟
گردو:(دانش بومی کاشت، داشت و برداشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واکاوی تطبیقی درون مایه شکواییه در دوبیتی های ادب عامه مازندران و خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکواییه یکی از گونه های اصلی ادبیات غنایی است. شاعران که وجود خویش را مورد خدشه روزگار و حتی معشوق می بینند، با زبان شکواییه شرح حال خویش می نمایند و آلام فکری، ناکامی ها، رنج ها و ناامیدی های خود را بیان می کنند. ترانه های عامه، به دلیل پاسداری از هویت فرهنگی ملی و انتقال احساسات و عقاید گذشتگان، بخش مهمی از ادبیات شفاهی را تشکیل می دهند. در میان قالب های شعری، دوبیتی، صمیمی ترین و نزدیک ترین قالبی است که هم سراینده و هم مخاطب به آسانی با آن ارتباط برقرار می کند. این پزوهش با روش توصیفی تحلیلی قصد دارد تا درون مایه شکواییه را در دوبیتی های عامیانه مازندران و خراسان بررسی کند. با مطالعه بیش از 3.000 دوبیتی عامیانه مازندرانی و خراسانی، 435 دوبیتی یعنی حدود 5/14درصد درون مایه شکواییه دیده شده است. این شکوه ها از نظر محتوایی به دو دسته شخصی و فلسفی تقسیم شده اند. براساس دسته بندی انواع شکواییه ها و یافته های تحقیق می توان گفت که در خراسان شکایت عاشق از بی وفایی معشوق و در مازندران شکایت از غم غربت بیشترین بسامد را داراست. در بقیه شکواییه ها همانند: شکایت از غم عشق؛ شکایت از دل تنگی؛ شکایت از خدمت سربازی؛ شکایت از والدین؛ شکایت از رقیب عشقی؛ شکایت از تنهایی؛ شکایت از زن بی وفا؛ شکایت از بخت و اقبال بد؛ شکایت از روزگار و شکایت از خداوند، آمار شکواییه ها در دو استان نزدیک به هم است
بنای رُشت خوار؛ مسجد یا خانقاه؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از بناهای ایران در طی روزگاران به سبب های گوناگون از میان رفته یا «نوع» آنها منقرض شده است. خانقاه یکی از این انواع است. از راه های شناخت معماری خانقاه بررسی بناهایی است که بر سر نوع آنها اختلاف است. بنای معروف به «مسجد جامع رشت خوار» در راه زاوه به خواف در زمره این بنا هاست. تحقیق هایی که درباره این بنا انجام گرفته متکی بر اصول معماری خانقاه و کاوش های باستان شناسی نبوده است. این مقاله متکی به یافته هایی تازه درباره معماری خانقاه در خراسان سده پنجم و نیز برخی یافته های باستان شناختی است. بنای رشت خوار که در بیرون شهر رشت خوار کنونی واقع شده، درون شهر قدیم رشت خوار یا در کرانه غربی آن بوده است. کالبد بنا مرکب است از دستگاه ورودی، صحن با حجر ه هایی گرداگرد آن و یک ایوان و یک گنبد خانه. بنای رشت خوار در حدود سده پنجم ساخته شده است و در دوره تیموریان آن را تعمیر کرده اند و کتیبه ای به بنا افزوده اند. بنای رشت خوار پیش از ثبت در فهرست آثار ملی خانقاه خوانده می شد؛ اما همواره بر سر نوع آن میان محققان اختلاف بوده است. هیچ یک از محققان معیارشان را برای خانقاه خواندن یا نخواندن بنای رشت خوار مشخص نکرده اند. بر اساس تحقیق یاد شده درباره معماری خانقاه، بنای رشت خوار با معماری خانقاه و سلسله مراتب کالبدی و کارکردی آن انطباق دارد. این انطباق نشان می دهد که به ظن قوی بنای رشت خوار خانقاه است.
سفرهای علمی بین اندلس و مشرق (خراسان و ماوراءالنهر)؛ تشابه فرهنگی و نوآوری خاص
منبع:
تاریخنامه خوارزمی سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
81-103
حوزه های تخصصی:
همان طور که مردم در حالت عادی و به طور مداوم به مسافرت می روند، سفر در جستجوی علم و آگاهی نیز در فرهنگ عربی و اسلامی از ارزش و جایگاه والایی برخوردار است. فراگیری دانش و علم آموزی نزد علمای بزرگ و اشتیاق به کسب اجازه از آنان پس از سفرهای دشوار و سکونت در مراکز بزرگ علمی و فکری در سرزمین های شرق اسلام (خراسان و ماوراءالنهر) و در سرزمین اندلس، از مهم ترین اهداف این گونه سفرهای علمی در طی دوران (620-316 ه /1223-928 م) بوده است. پژوهش حاضر شامل مباحث: مقدمه، سفرهای علمی به مثابه یک آیین و روش متمدنانه، انگیزه های سفرهای علمی و مظاهر آن بین مغرب و مشرق، تصویری از سفرهای علمی، شخصیت هایی که در جستجوی علم از اندلس به خراسان و ماوراءالنهر سفر کردند، شخصیت هایی که در جستجوی علم از خراسان و ماوراءالنهر به اندلس سفر کردند و نتیجه گیری می باشد.
تأویل نوینی از روابط سیاسی آقامحمدخان قاجار و زمان شاه درانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره روابط سیاسی آقامحمدخان قاجار و زمان شاه درانی، تاکنون نظرهای متفاوت و متعارضی ابراز شده است؛ به طوری که پژوهشگران افغانستان معاصر، زمان شاه را پادشاهی مستقل با قلمرویی فراتر از قلمرو حقیقی اش در نظر گرفته اند؛ پس بر این اساس از برخی کنش های سیاسی، همچون اعزام سفیر به دربار تهران و نامه نگاری با خان قاجار، تأویل خاصی ارائه کرده اند. در مقابل، شمار درخور توجهی از پژوهشگران ایرانی نیز زمان شاه را فقط حاکمی محلی تلقی کرده اند که به جدایی بخش هایی از خاک ایران مبادرت کرده است. هدف اصلی نوشتار حاضر سنجش و بررسی انتقادی این روایت ها و رسیدن به تأویل جدیدی از این مناسبات است. در این چشم انداز، روایت منابع قاجار و درانی درباره مسئله خراسان و مرزهای طرفین در جانب خراسان و تبادل سفرا بررسی شده است. یکی از پرسش های اصلی این است: آیا همان طور که شمار درخور توجهی از دانش پژوهان اظهار کرده اند، ارزیابی مناسبات آقامحمدخان و زمان شاه بر بنیاد الگوی سلطان-والی امکان پذیر است؟ در پژوهش حاضر با بهره گیری از روش مقایسه ای ، روایت های درانی و قاجاری هم زمان با یکدیگر بررسی و مقایسه می شوند. بر بنیاد همین روش مقایسه ای معتقدیم احمدشاه در جایگاه یکی از سرکردگان سپاه نادرشاه و زمان شاه، نواده احمدشاه، همچون آقامحمدخان درصدد دستیابی به قدرت در ایران بودند نه جدایی از سرزمین مادری. نظریه مقاله حاضر این است که زمان شاه درصدد جدایی از قلمرو ایران نبوده است و نباید رخدادهای دهه های بعد و سیاست های استعماری انگلستان را با عطف به ماسبق، به درانیان مربوط دانست؛ بنابراین گاه تأویل ما از رخدادها بر بنیاد وقایع بعدی شکل می گیرد نه بر بنیاد خود رخداد و افراد درگیر در درون واقعه. در مقاله حاضر روابط زمان شاه و آقامحمدخان قاجار با عنایت به نیت ها و رفتارهای کنشگران همان زمان بازاندیشی می شود.
زمینه های ایجاد، عملکرد و دگرگونی های منصب سرداریِ خراسان در دوره متأخّر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه صفویه ساختار اداری حکومت های پیشین را اخذ کردند؛ لیکن با توجّه به دگرگونی ها و تحوّلات کوچک و بزرگی که خود در پی آن بودند، در این ساختار نیز دگرگونی ها و تحوّلاتی پدید آوردند؛ ازجمله این تغییرات، ایجاد منصبی نوین در امور نظامی ایالت خراسان و سرزمین های پیرامون آن به نام منصب «سرداری خراسان» بود. این منصب در دوره شاه صفی به دیگر مناصب نظامی افزوده شد و تا پایان حکومت صفوی، بخش بزرگی از امور نظامیِ جغرافیایِ وسیعی از طریق آن سامان یافت. این جغرافیا شامل نواحی مختلف خراسان (هرات، مرو و مشهد) و همچنین کم وبیش سرزمین های پیرامون آن مانند استرآباد، قندهار و سیستان بود. در جستار حاضر نگارندگان کوشیده اند به این پرسش پاسخ دهند که زمینه های ایجاد منصب سرداری خراسان و همچنین عملکرد و دگرگونی ها و تحوّلات آن چه بوده است؟ جستار به روش توصیفی تحلیلی و از طریق گردآوری داده های موجود در منابع صورت گرفته است. یافته ها بیانگر آن است که سرداری خراسان، نتیجه احساس ضرورت به نشان دادنِ واکنشی یکپارچه و هماهنگ در آغاز در برابر یورش ها و حملات ازبکان و سپس اقوام دیگری چون گورکانیان، بلوچ ها و افغان ها و همچنین در راستای سیاست نفوذِ هرچه بیشترِ حکومت مرکزی در امور ایالات بوده است. این امر با گماشتن یکی از بزرگانی که عموماً وابسته به دربار بوده اند به سرداری و اعزام به خراسان صورت پذیرفته است و بسته به عواملی مانند میزان قدرت و اقتدار شاهان و اهتمام به امور خراسان در دوره هایی مانند دوره شاه سلیمان و مقطعی از پادشاهی شاه سلطان حسین به شدّت تضعیف شده است. همچنین این منصب در تاریخچه خود دچار دگرگونی هایی ازجمله جمع بین سرداری و ایالت شده و تا واپسین سال های حکومت صفوی (سقوط اصفهان) و حتّی پس از آن ادامه یافته است.
اقدامات حکومت قاجار درباره هویت ترکمانان (1210-1344ق/1925-1795م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
271 - 297
حوزه های تخصصی:
ترکمانان مجموعه قبایلی هستند که از سده 5ق/10م تا 13ق/19م از آن سوی سیردریا به ایران مهاجرت کرده اند. آن دسته از این قبایل که پیش از سلسله صفویه (907-1135ق/1501-1722م)، به ایران کوچیده اند، تدریجاً با فرهنگ آن درآمیختند، اما مهاجران پس از آن با جبهه گیری در برابر صفویه و سلسله های جانشین آنان، شرق ایران را عرصه غارت مکرر و دراز مدت قرار دادند. زوال صفویه، زمینه حملات شدیدتر و تسلط تدریجی آنان بر بخش زیادی از شمال شرق ایران را درپی داشت. حکومت قاجاریه که خود از ترکمانان مستحیل در فرهنگ ایران بود، تلاش کرد با رویکردی غالباً نظامی این طوایف تازه وارد را هویت نو بخشیده با حکومت خود سازگار کند. پژوهش حاضر به تبیین این سیاست و دلایل ناکامی آن می پردازد. یافته ها نشان می دهد که افزون بر تأثیر سوء متغیرهایی چون توسعه طلبی روسیه، تحرکات ازبکان و منافع قدرتهای محلی خراسان، عدم اهتمام کافی قاجاریه به راهکارهای فرهنگی، موجبات اصلی شکست آنان بوده است. اندک موفقیت قاجاریه نیز عمدتاً حاصل اقدامات فرهنگی بود، رویکردی که جانشین آنان را با همراه کردن اقدامات سیاسی- نظامی و البته خنثی شدن یا نابود کردن متغیرات پیش گفته، موفق به ایجاد هویت نو و درآمیختن ترکمانان باقی مانده در خاک کشور با سایر ایرانیان کرد.
تحلیل و مقایسه عملکرد جریان باد در آسباد منفرد سیستان و آسباد ساده خراسان با استفاده از نرم افزار ANSYS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
109 - 123
حوزه های تخصصی:
معماری ایران، با رمز و رازهای نهفته در آن، کلید پاسخ به نیازهای مردمانی است که انبوهی از ضعف ها و تهدیدهای اقلیمی و جغرافیایی را به صورت خردمندانه و به پشتوانه تجارب صدها و هزاران سال، به نقاط قوت و ایجاد فرصت های طلایی بدل کرده اند. آسباد از جمله مهم ترین این فرصت ها و سازه های معماری کویری ایران است. این کارخانه کوچک و به ظاهر ساده نمایانگر تلفیق هنر و دانش معماری صنعتی پیشینیان این سرزمین در بهره گیری به جا و شایسته از امکانات محلی و بومی است. آسبادها در نیمه جنوبی خراسان بزرگ و سیستان هر جا که باد از شدت مناسبی برخوردار باشد ساخته می شدند، با شناخت و مقایسه عملکرد این سازه ها و از سویی دیگر با توجه به نابودی منابع سوخت فسیلی، می توان از دانش ساخت آسبادها در ساختارهای امروز معماری جهت تولید انرژی بهره گرفت. باهدف شناخت عملکرد این سازه ها این پژوهش به بررسی عملکرد آسبادها در دو منطقه سیستان و خراسان پرداخته است و به بررسی این سوال می پردازد که کدامیک از آسبادهای خراسان و سیستان عملکرد مطلوب تری در به کارگیری از انرژی باد را نشان می دهد؟ برای این منظور از نرم افزار ANSYS ورژن 19 برای مقایسه عملکرد این دو سازه بادی استفاده شده است و یافته ها و نتایج تحقیق نشان می دهد، آسباد سیستان به دلیل وجود دهانه وسیع تر و ورودی هوای مناسب تر عملکرد مطلوب تری را شکل می دهد.
رویکردهای دودمانی و محلّیِ میرجمال الدین محمد حسینی قادری جامی در گزینش متون تاریخی و منشآت در مجموعه خطّی وی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۵۹)
123 - 142
مقاله پیش رو به نحوه انعکاس متون تاریخی و منشآت در مجموعه ای خطّی متعلّق به کتابخانه مجلس شورای اسلامی، مربوط به اوایل سده دوازدهم هجری، به قلم میرجمال الدین محمد حسینی قادری جامی، پرداخته است. میرجمال الدین عارف و ملازم شاهزاده گورکانی، محمد اکبر فرزند اورنگ زیب، بود. مطالعه این مجموعه، توجه ویژه گردآورنده و کاتب صوفی مشرب آن را به تواریخ محلّی خراسان و نیز به متون تاریخی و منشآت صفویان و تیموریان هند نشان می دهد.
تحلیل فرم و ساختار کتیبه های مناره های(میل) آجری دوره های غزنوی و سلجوقی در خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
23 - 37
حوزه های تخصصی:
قابلیت قلم کوفی در هندسه حروف و هم آمیختگی آن با نقوش در دوره های غزنوی و سلجوقی طیف وسیعی از تزیینات را به مدد ذوق ایرانی بر آثار معماری به جای گذاشته است. هدف، بازخوانی کتیبه ها و تحلیل فرم و ساختار نوشتاری حاکم بر مناره های راهبر فیروزآباد، خسروگرد، ایاز و کرات از دوره غزنوی و سلجوقی در خراسان امروزاست. مقاله به دنبال پاسخ بدین سؤال است که مضامین کتیبه مناره های مذکور چیست و ویژگی های فرم و ساختاری این کتیبه ها چگونه است. روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی بوده و جمع آوری اطلاعات، بر مبنای اطلاعات کتابخانه ای و به ویژه برداشت های میدانی استوار است. یافته ها نشان می دهد در کتیبه مناره ها از ترکیب نوشتار با نقوش گیاهی و گاهی نوشتاری صرف استفاده شده است. در ترکیب کتیبه علاوه بر حروف افراشته، طراحی خلاق سایر حروف در راستای کشیدگی کتیبه، ضرب آهنگ استواری را ارائه داده است. حرف «لا» نقش پویایی در حرکت سیال کتیبه ها دارد. تنوع طراحی حروف در کتیبه مناره فیروزآباد، چشمگیر است و از توان کاتب در ترسیم حروف در ساختار منسجم کتیبه حکایت می کند. این صلابت در سادگی مناره کرات و خسروگرد نیز عیان است، اگرچه در مناره ایاز اندکی مغفول مانده است.
گونه شناسی مدارس سنتی ایران براساس جغرافیای تاریخی (مطالعه موردی: مدارس جغرافیای تاریخی خراسان و اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
375 - 390
حوزه های تخصصی:
مدارس، یکی از مهمترین بناهای ادوار تاریخ هنر و معماری ایران محسوب می شوند. از شاخص ترین نمونه های آن ها می توان به مدارس دوره ی اسلامی اشاره کرد؛ که مطالعه و تحقیق برروی کالبد و طرح معماری آن ها در بازشناسی هویت این ابنیه تاریخی گامی موثر است.تاکنون مطالعات گوناگونی در زمینه گونه شناسی مدارس سنتی ایران انجام گرفته است، لیکن ارزیابی مصادیقی از دو حوزه جغرافیای تاریخی مشخص در یک مطالعه ی تطبیقی، وجه مشخصه این پژوهش است. جغرافیای تاریخی، در کنار عواملی همچون شیوه های ساخت و دستاوردهای معماری ادوار مختلف، یکی از مولفه های مهم ابنیه تاریخی است که توجه به آن برای شناسایی هویت معماری آن ها لازم است. اما در پژوهش های تاریخ معماری ایران کمتر به این رویکرد توجه شده است. هدف این مقاله گونه شناسی مدارسی است که در دو حوزه جغرافیای تاریخی خراسان و اصفهان قرار گرفته اند. این مسئله با طرح این پرسش محقق می شود که آیا مدارس واقع در یک جغرافیای تاریخی از یک الگوی مشخص در ویژگی های کالبدی پیروی می کنند؟ بدین منظور ابتدا به تبیین مفهوم جغرافیای تاریخی، معرفی جغرافیای تاریخی ایران و به ویژه دو حوزه ی خراسان و اصفهان پرداخته شده است. از آنجایی که این تحقیق از نوع کیفی است، پس از شناسایی مدارس، تعدادی از مدارس هریک از دو حوزه ی مذکور بصورت هدفمند انتخاب شدند و در روندی استقرایی و به روش توصیفی- تحلیلی بررسی و تحلیل شدند. نتایج حاصل نشان می دهد باتوجه به وجود ویژگی های مشترک زیاد در میان مدارس حوزه ی جغرافیای تاریخی خراسان بزرگ، می توان یک الگوی مشخص برای آن تعریف نمود. این الگو شامل موقعیت و تعداد برخی عناصر معماری نظیر مدرس ها، برجک های برروی محیط خارجی بنا، پله ها، تالارها، دستگاه ورودی و همچنین تعداد محورهای تقارن و سلسله مراتب فضاهای دستگاه ورودی است. اما در بین مدارس حوزه ی اصفهان، با وجود تنوع زیاد الگوها، الگوی واحدی نمی توان یافت.
نقد و بررسی کتاب واژه نامه گویش تون (فردوس)(مقاله علمی وزارت علوم)
واژه نامه گویش تون (فردوس) کتابی است درباره یکی از گویش های ایرانی که در خراسان رایج است. این کتاب حاصل همکاری چندین ساله محمدجعفر یاحقی و رحمت الله ابریشمی و احمد ارمغانی است. البته تدوین علمی و آماده سازی این اثر برای نشر برعهده محمدجعفر یاحقی بوده است. در این اثر لغات گونه زبانی رایج در فردوس یا همان تون قدیم گردآوری و ضبط شده است. یاحقی در تدوین این کتاب همان گونه که از نامش برمی آید صرفاً لغات این گویش را مدنظر داشته و از پرداختن به ویژگی های دستوری این گویش خودداری کرده است. البته در مقدمه کتاب مطالب اندکی در این باره آمده است. هرچند این کتاب به لحاظ گردآوری و ضبط لغات یکی از گونه های زبانی رایج در خراسان فی نفسه مهم و ارزشمند است، نویسنده در ضبط و ارائه این داده ها مطابق با روش های علمی، که در گردآوری گویش ها مرسوم است، عمل نکرده است و به همین دلیل استفاده از داده های واژگانی ارزشمند این کتاب برای پژوهشگران چندان ساده نیست. در این پژوهش به بررسی لغات جمع آوری شده در این کتاب و شیوه تدوین آنها می پردازیم. در عین حال به ضعف ها و کاستی های روش شناختی این اثر که حاصل عدم توجه نویسندگان به روش های گردآوری علمی گویش هاست اشاره می کنیم.