مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
زبان عربی
حوزههای تخصصی:
سید یحیی فدائی یزدی از جمله شخصیتهای علمی و ادبی قرن سیزدهم می باشد. او در شهر یزد زندگیش در اشتغال به تعلیم و تعلم سپری نموده است . ودر سال 1280 یا 1282 هجری قمری رو در نقاب خاک کشید ، و مجموعه ای از آثار علمی و ادبی از خود بجای گذاشت . از جمله آثار قلمی او کتاب ((منظومه فی علم النحو)) به زبان عربی است که مشتمل بر بیشترین مطالب نحوی می باشد و تاکنون بصورت نسخه خطی باقی مانده. مؤلف آراء و نظریه های مختلف را از مکتب بصریان و کوفیان و دیگر علمای نحوی فراهم آورده و با زبردستی پیوستگی و انسجام بخشیده و به شیوه شیرین به نظم درآورده . در این منظومه بعضی از مطالب نحوی با تفصیلات بیشتر از الفیه ابن مالک بیان شده.
تانیث و زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش تانیث درزبان عربی،چشمگیر است؛چه به لحاظ واژگانی که در زیرمجموعه مونثهای سماعی قرارمی گیرندو یا مونثهایی که دارای علائم تانیث اند،حال ،تانیث آنها از نوع حقیقی باشد یا مجازی.در همین سمت و سوی ،آن دسته از مونثهای سماعی که در جرگه واژگان دو وجهی قرار می گیرند و از بسامد در خوری بهره وراند،جای قابل ملاحظه خودرادارند،همچنانکه تانیث در دستور زبان عربی-به تبع واحدهایی که زبان از آنها تشکیل شده –نیز حیطه پروستعتی را از آن خویش دارد.این پژوهش ،چند و چون این ویژگی زبانی را مطمح نظر دارد.
انتهای غایت در معانی حروف جر عربی و حروف اضافه ی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت پژوهش های مبتنی بر مقایسه ی زبان های مختلف و تاثیر بسزای آن در کشف حلقه های ارتباطی زبان ها و رشد فکری و فرهنگی گویش وران آن، پژوهش حاضر با اتخاذ روش تحلیلی تقابلی و با تکیه بر مطالعات دستورپژوهان و فرهنگ نویسان دو زبان عربی و فارسی، به بررسی مفهوم انتهای غایت در جایگاه یکی از مهم ترین معانی مشترک میان حروف جر عربی و حروف اضافه ی فارسی می پردازد تا بدین وسیله، حروف نمایان گر این معنی و نحوه ی کاربرد آن در دو زبان عربی و فارسی، آشکار شود. ضمن آن که وجوه افتراق، اشتراک و اثرپذیری دو زبان، نمایان خواهد شد. مهم ترین دستاورد مقاله ی حاضر آن است که حروف جر و اضافه، همیشه در بیان یک معنی خاص، رابطه ی یک به یک ندارند، به گونه ای که گاه یک حرف در یک زبان با دو حرف از زبان دیگر، برابریابی می شود. اهمیت این مطلب در ترجمه ی متون عربی و فارسی، نمود می یابد.
استعلا در معانی حروف جر عربی و حروف اضافه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش های تطبیقیِ زبان ها این امکان را فراروی محققان قرار می دهد تا به میزان اثرپذیری زبان ها از یکدیگر پی ببرند و در مواردی رفع مشکلات دستوری و معنایی یک زبان را به کمک اسالیب زبان یا زبان های دیگر امکان پذیر می سازد.
پژوهش حاضر با تکیه بر دستور زبان عربی و فارسی و مطالعات دستورپژوهان و فرهنگ نویسان این دو زبان، و نیز براساس روش تحلیلی- تقابلی به بررسی مفهوم «استعلا» بهعنوان یکی از مهم ترین معانی حروف جر عربی و حروف اضافه فارسی پرداخته است، و ویژگی های آن دسته از حروف جر و اضافه را که نمایانگر این مفهوم اند تبیین کرده است. از مهم ترین دستاوردهای این جستار بیان وجوه افتراق، اشتراک و اثرپذیری دو زبان عربی و فارسی در حوزه حروف جر و حروف اضافه است.
زبان شناسی اعراب و بومیان خراسان در عهد اموی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دولت اموی در اواخر قرن اول هجری، زبان فارسی دیوان ها را به عربی تبدیل کرد. اما این امر در خراسان با تاخیر انجام شد. در ابتدا گفت وگو میان اهالی بومی خراسان و اعراب ساکن در آن دیار مشکل بود و به تدریج آنان با اصطلاح های مهم زبان های یک دیگر آشنا شدند. فراگیری زبان گروه مقابل، برای نسل دوم آسان تر بود. اعرابی که مسئولیت اداری داشتند و با مردم در ارتباط بودند تا حدودی زبان فارسی را فرا می گرفتند. برخی از داعیان عرب عباسی، زبان فارسی را یاد گرفتند تا امر دعوت را در میان بومیان خراسان گسترش دهند، بومیانی نیز که از سوی عرب ها در پست های مهم منصوب می شدند و به ویژه کسانی که قصد یاد گیری علوم اسلامی را داشتند، زبان عربی را فرا می گرفتند. یک نسل پس از ورود اعراب به ایران، نحویون بزرگی در ادب عربی در میان بومیان ایرانی پیدا شدند.
زمینه های «عرب شدن» مصر در صدر اسلام (21 تا 64 هجری)
حوزههای تخصصی:
عرب شدن مردم مصر، یکی از موضوعات پژوهشی در تاریخ صدر اسلام است. مصریان که از تسلط سیاسی و فرهنگی بیزانسی ها ناخورسند بودند، هنگام ورود اعراب در برابر آنها ایستادگی نکردند و والیان مصر که از طرف خلفا برای اداره مصر اعزام می شدند، با «اهل ذمه» و به ویژه ساکنان اصلی مصر یعنی «قبطیان» براساس عهدنامه ها و پیمان ها رفتار می کردند. شرایط پیمان ها به گونه ای بود که موجب استحکام روابط اعراب فاتح با بومیان مصر می شد. پس از فتح مصر، تعداد زیادی عرب و مسلمان به این سرزمین وارد شدند. با آمدن قبایل عربی به مصر و افزایش تماس دو گروه مسلمان و قبطی، زمینه های پذیرش زبان و فرهنگ عربی در مصر فراهم شد. شماری از مصری ها تا پایان حکومت سفیانیان، مسلمان و عرب شده بودند، اما این روند، در دوره های بعدی و طی دو قرن پس از اسلام رفته رفته و تدریجی صورت گرفت تا سرانجام مصر یک مملکت عربی شد. پی گیری ریشه های عرب شدن مصری ها با یک تحقیق تاریخی به شیوه ی توصیفی- تحلیلی، هدف این نوشتار است.
«تعلیل» در معانی حروف جر عربی و حروف اضافه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر نگارندگان با تکیه بر دستور زبان عربی و فارسی و نیز بر اساس مطالعات دستورپژوهان و فرهنگ نویسان دو زبان، به بررسی مفهوم تعلیل به عنوان یکی از مهم ترین معانی مشترک حروف جر عربی و حروف اضافه فارسی پرداخته، با اتخاذ روش تحلیلی ـ تقابلی، حروف جر و اضافه بیانگر این مفهوم و ویژگی های آن ها را گزارده اند.از دستاوردهای قابل توجه این پژوهش آن است که حروف جر و اضافه همیشه در بیان یک معنی خاص، رابطه یک به یک ندارند به گونه ای که گاه یک حرف در یک زبان با رکن دستوری متفاوتی از زبان دیگر برابر یابی می شود. این مطلب در ترجمه متون عربی و فارسی حائز اهمیت است، ضمن آن که برای زبان شناسان و زبان آموزان نیز سودمند خواهد بود.
نحوة به کارگیری آرایه های ادبی عربی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محسنات بدیعی یا آرایه های بلاغی ابزار هایی اند که ادبا با به کارگیری آن ها به آرایش زبان خود می پردازند. این آرایه ها همزاد زبان نیستند ولی زاده زمان و محیطی اند که زبان در آن رشد و نمو می کند و به بالندگی می رسد. با توجه به قرابت های موجود میان زبان فارسی و عربی و با استناد به شواهد موجود می توان گفت اکثر قریب به اتفاق آرایه های عربی در زبان فارسی هم به کار رفته اند. کاربرد این آرایه ها در زبان فارسی به گونه های زیر است:
الف) کاربرد آرایه با همان اسم و بدون هیچ تغییر در نحوه به کارگیری؛ ب) کاربرد آرایه با اسمی که در عربی کم تر به آن شهرت دارد؛ پ) کاربرد آرایه با اسمی که در زبان عربی به آن مشهور نیست؛ ت) کاربرد آرایه با اسمی جدید یا اسمی که ترجمه شده نام عربی آن است؛ ث) کاربرد آرایه با تفاوت اندک در نحوه به کارگیری؛ ج) کاربرد آرایه با شیوه ای کاملاً متفاوت. همچنین در این بررسی مشخص شد که برخی از آرایه های عربی در زبان فارسی کاربرد ندارند.
در زبان فارسی به آرایه هایی اشاره شده است که فارسی زبانان آن را از زبان های دیگر گرفته اند و در کتاب های قدیم عربی که در این علم نوشته شده اند نیامده است. مؤلفان جدید نیز کم تر به بدیع و نوآوری های این علم پرداخته اند.
در بررسی نمونه ها به تداخل موضوعی علم معانی و بیان با این علم پی می بریم؛ به نحوی که در هر دو زبان مسائل علوم مذکور گاه وارد آرایه های بدیعی شده اند.
این مقاله در نهایت اثبات می کند که بدیع اولین بار به صورت علمی مستقل در زبان عربی بررسی شد و فارسی زبانان از نمونه های عربی الگو گرفتند.
تکوین شخصیّت علمی و مذهب فقهی امام شافعی
حوزههای تخصصی:
مسألهی این پژوهش، تکوین شخصیّت علمی و مذهب فقهی امام شافعی است. رهیافت جدید معرفتی و روشی شافعی در اجتهاد و استنباط فقهی، برآیند شرایط زمانی و مکانی بود. او با ارائهی خوانشی جدید از اجتهاد مبتنی بر نقل صحیح و عقل سلیم و متأثر از بوم های مختلف و عُرف آن ها، میان دو رویکرد فقهی رایج اهل حدیث و اهل رأی را جمع کرد. شافعی در زمان حیات خود، نظرات فقهیاش را در دو روایت قدیم و جدید ارائه نمود. وی بر خلاف چهره های معاصر خود که اغلب متعلق به یک شهر و بوم خاص بوده اند، شخصیتی چند بومی بود. وی از اساتید مکاتب مکّه، مدینه، عراق، یمن و مصر، زبان عربی، تفسیر، فقه و حدیث را آموخت و با بهره گیری از آموخته های علمی و اندوخته های تجربی، مذهب فقهیاش را مبتنی بر اصول مدوّن فقهی و روش جدید و متفاوت از مکتب اهل حدیث و اهل رأی بنیان نهاد.
در این نوشتار تلاش بر این است تا بر مبنای روش تاریخی، چگونگی تکوین شخصیّت چندبومی شافعی و رویکردهای معتدل او در حوزه های فقه و اصول فقه، علم الحدیث و تفسیر، تبیین گردد.
نقد و بررسی توانش زبانی از دیدگاه ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«عبدالرحمن بن خلدون»، دانشمند توانمند اسلامی، در «مقدمة» مشهورش در سیاق اهتمام به عمران بشری و تفکرات جامعه شناختی خویش به بحث در مورد یکی از مهم ترین مسائل زبانی یعنی «توانش یا ملکة زبانی» پرداخته است. وی در دستیابی به مفهوم «توانش زبانی» بر جنبة خلاقیت زبان تأکید کرده است و استعداد زبان آموزی را مرتبط با توانایی های فطری انسان می داند. او از یک سو بیان می کند که بهرة ملت های غیر عرب از ملکة زبان عربی کم و ناچیز است، زیرا ملکة زبان مادری به زبانشان سبقت جسته است و از سوی دیگر از بزرگانی همچون «سیبویه»، «فارسی» و «زمخشری» یاد می کند که هر چند از نظر نژاد عجم هستند، ولی پرورش آنان در میان قبایل عرب سبب شده که به کنه ملکة زبان عرب دست یابند. ابن خلدون ارتباط زبان را با جامعه، ارتباطی ناگسستنی می داند و زبان سلطه را همان زبان ایدئولوژی حاکم بر جامعه می داند، از این رو در صدد است تغییرات زبانی را در دو محور «زمان» و «مکان» بررسی کند. دستاورد این پژوهش نشان می دهد تفکرات زبان شناختی ابن خلدون مدرن و نوین است و وی مبتکر نظریة «توانش زبانی» است، نه «چامسکی».
العربیة و مکانتها بین اللغات السامیَّة؛ دراسة و تقویم (زبان عربی و جایگاه آن در میان زبان های سامی(بررسی و ارزیابی))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله بدنبال بررسی موضوع انتخاب متعمدانه زبان عربی بعنوان برترین زبان های زنده و کاملترین زبان های سامی، برای ابلاغ رسالت اسلام و بعنوان زبان قرآن است. از این رو به ارائه دیدگاه های زبان شناسان درمورد زبان های سامی، شاخه های آن، و دوره های ضعف و قوتی که این زبان ها پشت سر گذاشته می پردازد، و روابط میان شاخه های زبان سامی و آنچه از این شاخه های زبانی تا کنون به جای مانده و آنچه از بین رفته را نشان میدهد؛ همچنانکه این مقاله به فراخور مجال از امتیازات ویژه زبان عربی که آن را از دیگر شاخه های زبان سامی متمایز می سازد سخن میگوید، ویژگی هایی که در ریشه و اشتقاق و تنوع واژگان و شیوه های متعدد بیان به چشم می خورد. تا از این رهگذر سبب برتری زبان عربی بر دیگر زبان ها را بیان کند. زبانی که در مضمون کاملترین زبان ها و در قدرت انتقال معانی تواناترین آنهاست. موضوعی که این زبان را شایسته آن گردانیده که دربرگیرنده کلام الهی و سخن نبوی باشد. و از این حیث شأن و مقامی را دارا باشد که زبان دیگری بدان نایل نشده است. همچنانکه خواننده از طریق سطور این مقاله و با مشاهده زوال دیگر شاخه های زبان سامی و باقی ماندن عربی در خواهد یافت که انتخاب کاملترین زبان ها یعنی عربی برای ابلاغ کاملترین رسالت ها عملی ناخودآگاه نبوده بلکه در ورای آن تعمدی از جانب خداوند حکیم نهفته است.
بحثی دربارة «حصر و قصر» در بلاغت فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله بحث های پیچیده در بلاغت فارسی «حصر و قصر» در علم معانی است. دشواری موضوع از یک سو و تقلید و تأثیرپذیری محض از قواعد و شیوه های حصر و قصر زبان عربی و تطبیق آن با نمونه های زبان فارسی از سوی دیگر، همچنین، تفاوت ساختاری و نحوی این دو زبان با یک دیگر، از جمله عوامل پریشانی نوشته های صاحبان این فن در بلاغت فارسی است. برای نمونه، آیا آن چه در آغاز جملات محصور در زبان فارسی می آید مثل زبان عربی همیشه مقصور است؟ یا حصر و قصر فقط در جملات اسنادی است؟ آیا تکرار موجب حصر می شود؟ سؤالاتی از این قبیل ذهن مدرس را هنگام تدریس به خود مشغول می کند. در این مختصر کوشش شده است ضمن نقد آرا و عقاید علمای بلاغت در این خصوص، حدود و حریم موضوع مورد بحث در بلاغت فارسی روشن و مشخص شود.
مفعول مطلق، له و معه در زبان عربی و برابری های آن در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به مقوله مفعولهای پنج گانه در زبان عربی میبینیم که دو نوعِ این مفعولها یعنی مفعول به و مفعول فیه (ظرف زمان و مکان) در زبان فارسی معادل هایی به همین نام دارند . ولی سه نوع دیگر مفعول ، به عنوان یک نقش نحوی در زبان فارسی شناخته شده نیست. دربارة اینکه این نقش ها در زبان فارسی وجود دارد یا نه، تحقیقات چندانی صورت نگرفته است؛ نظر به اینکه زبان عر بی و فارسی از یک خانواده نیستند تا در حوزه تطبیق بگنجند، بررسی این مباحث ، در این دو زبان در حوزه «زبان شناسی مقابله ای» صورت می گیرد. با توجه به قرابت بسیار زیاد بین دو زبان که با نگاهی به دستور های سنتی نوشته شده فارسی در مقوله ها ی صرفی، نحوی و نام گذاری اصطلاحات دستوری به آسانی قابل دریافت است، این مقاله می کوشد به بحث در مفعول های مطلق، له و معه که برابر نهادهای آ ن ها در فارسی انجام نشده است، بپردازد و برای این نقش ها معادلی در زبان فارسی بیابد و مساله تفاوت میان نقش های مذکور در نحو فارسی و عربی را مورد بررسی قرار دهد. سپس با ارائة شواهدی از متون نظم ونثر فارسی، و بازنمایی تفاوت های آنها در دو زبان، برای معادل های فارسی نام ها و اصطلاحاتی درخور وضع کند. شایان ذکر است این نام گذاری متاثر از زبان عربی است.
کار کرد واحد های زنجیری و زبر زنجیری در زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی معنا و راه دست یابی به آن، همواره از دیدگاههایی مختلف، مورد توجه قرار گرفته و هر کس از دید خود، بدان پرداخته است. در دانش زبان شناسی نیز جوانب معنایی، از جهاتی گوناگون بررسی شده است. از یک نظر می توان معنا را در سه سطح بدین شرح بررسی کرد: معنای کار کرد، معنای قاموسی و معنای اجتماعی. در این مقاله، عواملی را تحلیل کرده ایم که در دست یابی به معنا، نقشی تعیین کننده دارند و معنای کار کرد نامیده می شوند. افراد این مجموعه با اینکه وجود مستقل ندارند، به واسطه نقشی که در سخن ایفا می کنند، در دریافت معنا اثر می گذارند و این نقش، معنای آن ها به شمار می رود؛ هر چند افراد مجموعه، مانند دیگر واحد های زبان، معنایی مستقل نداشته باشند. در این مقاله، آوا ها، حروف، هجا ها، واحد های زبر زنجیری، قالبهای صرفی و ساختار های نحوی را بررسی کرده ایم که هر یک به سبب کار کرد ویژه خود در کلام، مخاطب را در فهم مقصود گوینده یاری می دهند.
دور العولمة والإستشراق فی الصراع بین العربیّة الفصحی واللهجات (نقش جهانی شدن و بیگانگان درجدال بین عربی فصیح و لهجات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ما دراین مقاله در پی آنیم تا چالش های فراروی زبان عربی و همچنین مقدار تأثیری که بر روی این زبان داشته را مورد بررسی قرار دهیم، و همچنین نقش دشمنان و مستشرقین و غرب زده هایی که خواستار جایگزینی زبان عامیانه با فصیح هستند، نیز یکی دیگر از اهداف این گفتار می باشد.
اما سؤال های این مقاله بدین ترتیب است:
1. مهم ترین چالش های معاصر که زبان عربی با آن مواجه استکدامند؟
2. چه کسانی از این جریان منفی حمایت می کنند؟
3. به چه میزان دشمنان در این مسیر موفقیت کسب نموده اند؟
در این نوشتار فرض بر این است که چالش های جهانی شدن و دعوت به زبان عامیانه و لهجه ها از طرف مستشرقین و غرب زدگان، عاملی در جهت تضعیف این زبان می باشد. با وجود این تلاش های فراوان، دشمنان نتوانسته اند موفقیتی چشم گیر کسب نمایند.
مقایسه صفت در زبان های فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان عربی صفت به خاطر مطابقت با موصوف از نظر اعراب،عدد،جنس، معرفه و نکره،از صفت در زبان فارسی امروز متمایز است.صفت در زبان فارسی باستان و امروزی، برخلاف عربی به دو گروه پیشین و پسین تقسیم می شود.در زبان فارسی امروزی بین صفت و برخی از نقش های دستوری؛ همچون قید از لحاظ شکل ظاهری تفاوت نمایانی دیده نمی شود و تشخیص صفت در این زبان بیشتر بر اساس ویژگی های دستوری است؛ در صورتی که در زبان عربی ساختار و نحو، هر دو، از جایگاه مهمّی برخوردارند.
از جمله مباحث بدیهی در کتاب های دستور زبان فارسی، این مسئله است که مطابقت صفت و موصوف در زبان فارسی برگرفته از زبان عربی بوده، و هیچ زمانی این چنین قاعده ای در زبان فارسی وجود نداشته است؛در صورتی که صفت در ایرانی باستان همیشه، و در زبان ایرانی میانه غربی و فارسی دری ممکن بوده از لحاظ عدد، جنس و همچنین، حالت با موصوف خود مطابقت کند.
نگارندگان در این مقاله برآنند تا ابتدا نظرهای عده ای از دستور نویسان و پیشینه مطابقت صفت و موصوف در زبان فارسی را بیان کرده و سپس، تعریفی کلی از صفت در هر دو زبان عربی و فارسی ارائه دهند و به مقایسه صفت فارسی با زبان عربی از جهت واژگان و نحو بپردازند.
اثربخشی الگوی ATN-D بر فرآیند یادگیری مکالمة زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از زمان ظهور جنبش اصلاحی یا انقلاب در روش دستور- ترجمه در اواخر قرن نوزدهم، فرآیندهای تسلط بر زبان دوم تغییرات زیادی را در غرب پشت سر گذاشته است؛ اما در حوزة آموزش زبان عربی برای فارسی زبانان، بیشتر بر همان روش دستور- ترجمه، به بُعد خواندن و درک متن و توانش زبانی دانشجویان توجه می شود.
در پژوهش حاضر، با روش توصیفی– تحلیلی می کوشیم با توجه به چالش ها و نیازهای زبان آموزان، در راستای ایجاد توانش ارتباطی، یک الگوی مناسب با نام اختصاری ATN-D ارائه کنیم که به ترتیب متشکل از چهار روش Audio Lingual Method (روش شنیداری- گفتاری)، Task based Approach (روش کارمحور)، Functional Syllabus Notional (روش مفهومی- کاربردی) و Desuggestopedia (روش تلقین زدایی) است. در روش نخست موضوع تکرار- جهت تثبیت ساختارهای زبانی و واژگان، در روش دوم ایجاد یک محیط محاوره ای طبیعی، در روش سوم بُعد ارتباطی و کنشی زبان و در روش جانبی چهارم بحث تلقین- تلقین زدایی را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهیم.
مهم ترین نتیجة پژوهش حاضر این است که برای تقویت و تثبیت توانش ارتباطی، دیالوگ محوری مناسب، استفادة درست از ساختارهای دستوری، تقویت و تلقین توانایی به کارگیری عبارت های مناسب در موقعیت های اجتماعی خاص، توانایی در شروع، ورود، مشارکت و خاتمة مکالمه، توانایی در ایجاد ارتباط با تصحیح فرآیند گفت وگو و ... از نقش بسزایی در فراگیری دو مهارت شفاهی (شنیدن و صحبت کردن) زبان عربی برخوردار هستند.
بررسی میزان کارآمدی آموزش زبان عربی عمومی در مقطع متوسطه، ازنظر دبیران و دانش آموزان شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر را با هدف بررسی میزان کارآمدی آموزش زبان عربی عمومی در مقطع متوسطه، ازنظر دبیران و دانش آموزان شهر کرمان، انجام داده ایم. این پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی، پیمایشی و کمی است و برای اندازه گیری نظر دبیران و دانش آموزان، از دو پرسش نامة محقق ساخته استفاده کرده ایم. جامعة این پژوهش شامل همة معلمان زن و مرد عربی و دانش آموزان دختر و پسر سال سوم متوسطة رشته های ریاضی و تجربی دبیرستان های دولتی شهر کرمان، در سال تحصیلی 90- 91 است. نمونة مورد بررسی را به شیوة تصادفی طبقه ای و با انتساب متناسب انتخاب کردیم که شامل 30 دبیر زن، 30 دبیر مرد و 236 دانش آموز است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که میزان هماهنگی هدف آموزش زبان عربی (فهم متون دینی) با معیارهای انتخاب هدف در برنامه ریزی درسی، میزان تطابق محتوای کتاب های درسی عربی با معیارهای انتخاب محتوا در برنامه ریزی درسی، میزان آمادگی دبیران عربی برای تدریس درس زبان عربی، میزان تحقق اهداف برنامة درسی عربی، میزان تسلط دانش آموزان به مهارت های زبانی، میزان انگیزه و علاقة دانش آموزان به یادگیری زبان عربی و میزان آشنایی دانش آموزان با مهارت ها و راهبردهای یادگیری زبان عربی پایین تر از حد مطلوب است. با توجه به این یافته ها نتیجه می گیریم که به آموزش زبان عربی به عنوان زبان دوم/ خارجی، به طور علمی توجه نشده است و تا حد مطلوب فاصلة زیادی دارد و برای رسیدن به نتایج مطلوب، تحولات جدی و همکاری بخش های مختلف لازم است. از مهم ترین راهکارها برای بهبود این وضعیت، ارتقای سطح آموزش پیش و ضمن خدمت معلمان زبان عربی است.
تاثیر زبان عربی بر شعر نظیری نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر زبانی بر اساس نیازهای خود واژه هایی را از زبان های دیگر وام می گیرد که زبان فارسی نیز این گونه می باشد. از میان زبان ها، زبان عربی بیش و پیش از هر زبان دیگری بر زبان فارسی تأثیر گذاشته است. واژگان بسیاری طی 11 سده وارد زبان فارسی شده است. ورود زبان عربی به قلمرو شعر فارسی به یک دوره زمانی و یا شاعری خاص بر نمی گردد. بلکه همه شاعران پارسی زبان کم و بیش زبان عربی را در سروده های خود بکار برده اند محمدحسین نظیری نیشابوری شاعر فارسی سرای ایرانی قرن 11 و11 ه . ق که در هندوستان سکونت گزید، دیوانی مشتمل بر انواع گوناگون شعر دارد که در آن غزل بیش از همه خودنمایی می کند. نظیری نیشابوری در جای جای دیوانش از کلمات، تعابیر و جملات عربی استفاده کرده است. او این موارد را به خوبی در خدمت زبان فارسی قرار داده است به طوری که خواننده با شنیدن آن ها دچار دوگانگی زبانی نمی شود. نوع بکارگیری این عبارت ها ثابت می کند که او با زبان عربی آشنا بود و وجوه فصاحت و بلاغت و ایجاز عربی را هم می دانست. به کارگیری آیات قران و احایث پیامبر و ... منجر به بروز پدیده بینامتنی در دیوان او شده است. در این مقاله با شیوه توصیفی و تحلیلی تلاش شده است تا با بررسی شعر نظیری نیشابوری مشخص شود که زبان عربی به چه میزان در شعر این شاعر فارسی زبان رسوخ کرده و شاعر به چه روش هایی میان زبان فارسی و عربی هماهنگی ایجاد کرده است.
نقد و بررسی ترجمه غزلیات حافظ به زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقالة حاضر، هشت ترجمه موجود از تمام یا گزیده ای از غزلیات خواجه حافظ شیرازی به زبان عربی گردآوری و معرفی می گردد. میزان توفیق مترجمان عرب زبان در انتقال اندیشه و هنر حافظ بررسی می شود و به کیفیت فهم اشعار و تمایز سبکی این ترجمه ها در زبان مبدأ و مقصد پرداخته می شود.
رویکرد ترجمه اعم از تحت اللفظی، ارتباطی و آزاد بیان می شود؛ تلاش خواهد شد ریزه کاری های رویکرد هر مترجم پیگیری و یکدستی رویکرد نیز با مثال های گوناگون، تبیین گردد. سپس به شیوه ای توصیفی– تحلیلی، کیفیت پاره ای از مؤلفه های سبک آفرین حافظ همچون آرایه های لفظی و معنوی، موسیقی، ارجاعات تاریخی و فرهنگی، لحن، تنوّع ساختارها و غیره در این ترجمه ها مورد بررسی قرار می گیرد. همچنین با عنایت به بستر مشترک شعر فارسی و عربی، برخی ظرافت ها و تفاوت های فرهنگی نیز ذکر می شود. همچنان که امتیازات و نقاط قوت هر ترجمه بررسی می شود، به طور کلی، بنا به دلایل گوناگون می توان گفت حافظ غالبا شخصیتی یک سویه و تک بعدی در ادبیات عربی می یابد و این ترجمه ها نیز کمتر، قابل تأویل و دلنشین مخاطب می گردد.