مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
فضای جمعی
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ششم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۰
37 - 42
حوزههای تخصصی:
واکاوی بعد تاریخی مکان در ضرب آهنگ اجتماعی فضای جمعی
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ششم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۱
47 - 56
حوزههای تخصصی:
معماری ایران در دوران اسلامی به مثابه کارآمدترین ابزار خلق فضا توانسته آثار درخشان و ماندگاری را در معماری و شهرسازی به وجود آورد. خلق آثار شاخص معماری اسلامی ایران در دوره سلجوقی و ایلخانی آغاز و در دوران صفویه به غایت رسید. معماری و شهرسازی سنتی ایران در دوران معاصر و با گسترش ارتباط با جهان غرب، از تفکرات و سبک های مدرن تأثیر پذیرفت. این سبک ها نتوانستند محملی برای انتقال فرهنگ ایرانی-اسلامی قرار گیرند و از سویی دیگر معماری اصیل ایرانی نیز مورد بی توجهی قرار گرفت. در دوران کنونی تزیینات در معماری نیز به تأسی از این جریان بسیار سردرگم و بی هویت شده است و نمی توان در بسیاری از آنها اثری از مفهوم سرزمینی و هویتی یافت. همه این موارد توجه به احیای هویت تزییناتِ معماریِ ایرانی اسلامی را ضروری می نمایاند. این مقاله بر آن است تا با دید تحلیلی به استخراج مفهوم و مؤلفه های معماری ایرانی- اسلامی دست یافته و پس از آن چگونگی کاربرد این مؤلفه ها در تزیینات معماری با هدف احیای هویت آن را مورد اشاره قرار دهد. براین اساس، با استفاده از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی منابع مورد بررسی کیفی قرارگرفته و در نهایت با استفاده از روش استقراء به بیان مؤلفه های معماری ایرانی- اسلامی پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در راستای احیای هویتمند تزیینات معماری ایرانی- اسلامی توجه به مؤلفه های "فرهنگ، اقلیم، اقتصاد، تحولات روز(سیاسی و آموزشی) و زیبایی (نسبی)" ضروری بوده و تزیینات با در نظرگرفتن این پنج مؤلفه می توانند جایگاه هویتی خود را در معماری کنونی ایران باز یابد.
ماهیت فضاهای جمعی شهرهای امروز قفقاز
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دوم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۴
46 - 55
حوزههای تخصصی:
شناخت منظر شهری مستلزم آشنایی با سرگذشت شهر است. عوامل مختلف طبیعی، تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی از جمله مواردی است که بر شکل گیری شهر و در نتیجه منظر شهری آن تأثیر می گذارد. این عوامل ممکن است اعتبار یکسان نداشته و نقش یکی از این عوامل در شکل دادن منظر شهری از دیگری پررنگ تر باشد. آنچه در شهرهای قفقاز (کشورهای گرجستان و ارمنستان) قابل مشاهده بوده، وجود سه دوره تاریخی (سنت، سوسیالیسم و استقلال) است که نقش پررنگ تری را در ساخت منظر شهرها ایفا می کنند. در این میان حکومت شوروی به واسطه نگاه ویژه فلسفه سوسیالیسم به شهر تأثیر بیشتری در تغییر منظر شهرهای این منطقه داشته است. حکومت های سوسیالیست با برنامه ریزی و تدوین چارچوب هایی دستوری در شهر برای ایجاد تساوی در میان مردم باعث ایجاد تغییرات عمده ای در منظر شهر و مؤلفه های آن شدند. در این دوره فضاهای جمعی به معنای فضای تعاملی مردم یک شهر جای خود را به نقاط عطفی با مقیاس فراانسانی می دهند که تنها برای تجمعات سیاسی کاربرد داشته اند. امروز شهرهای این منطقه با رویکردی مشابه، با هدف جهانی شدن و با تقلید از شهرهای اروپایی، فارغ از توجه به آداب و سنن مردم این سرزمین در حال ساماندهی توسط مدیران هستند. این امر موجب شده شهرهایی که همچنان مردمی با الگوهای رفتاری سنتی در آن زندگی می کنند، تنها ظاهری نمایشی داشته باشند که روح جمعی در فضای آنها جریان ندارد و اندیشه جامعه محور در ساخت آنها نقشی ندارد. این نوشتار تأکید دارد موفقیت فضاهای جمعی در توجه به الگوهای رفتاری و نیازهای مردم شهر است و باید براساس اندیشه انسان محور و جامعه محور بنیان شود؛ اتفاقی که در شهرهای قفقاز نیفتاده است.
ردپای زندگی در شهر مفهوم فضای جمعی در شهرهای هند
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دوم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۶
42 - 51
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز توجه به تعامل شهروندان و حیات جمعی نیازهایی را در طراحی شهری به وجود آورده، به گون های که فضاهای جمعی به مبحثی مورد توجه در شهرهای امروزی تبدیل شده است. بررسی ویژگ یها و عوامل شک لگیری این فضاها بخشی از مبانی نظری حوزه مطالعات شهری را تشکیل م یدهد. با در نظر گرفتن معماری منظر به عنوان یک دانش و حرفه بومی به نظر م یرسد این عوامل در سرزمی نهای مختلف، خاص همان فرهنگ و مردمان باشد. این مطالعه به بررسی فضاهای جمعی کشور هندوستان م یپردازد و در پی یافتن پاسخ این پرسش است که «مفهوم فضای جمعی در شهرهای هند در چه اصول و معیارهایی با مبانی نظری موجود اشتراک یا افتراق دارد؟ » در این پژوهش که با روش مشاهده و با بهر هگیری از مطالعات کتابخان های انجام شد، تفاوت بسیاری در شرایط کالبدی و جریان زندگی جاری در این فضاها مشخص شد؛ تفاو تهایی که در نگاه اول آنها را به کلی از شهرهای مدرن منفک م یساخت. به نظر م یرسد میان مفهوم و عوامل شک لدهنده فضای جمعی در شهرهای هند و تعاریف و عوامل شناسای یشده در مبانی نظری موجود، تفاو تهای بسیاری وجود دارد. لذا نم یتوان عوامل یکسانی را در تمام دنیا برای شک لگیری فضاهای جمعی توصیه کرد. برای یافتن پاسخ سؤال پژوهش، مطالعات میدانی در گستر های از نوع، عملکرد و کالبد از فضاهای مذهبی تا تجاری و از بافت قدیمی به جدید صورت پذیرفت. این فضاها در دو دسته کلی فضاهای ارگانیک هندی )غالباً قدیمی و مذهبی( و بخ شهای برنام هریزی شده مدرن تفکیک شد. ویژگ یهای فضاهای جمعی در بافت مدرن مشابه عوامل مؤثر شناخته شده بود؛ اما برای سایر بخ شها تعریف خاص فضای جمعی در هند جستجو شد. در مجموع بیش از 18 فضای جمعی در 8 شهر با مطالعه و بازدید میدانی شناسایی و خصوصیات آنها تحلیل شده است. در پایان با بررسی اصول و شاخ صهای حداقلی توصیه شده برای تشکیل این فضاها، معلوم شد فضاهای جمعی هندی متأثر از سطح عمومی زندگی در آن کشور با حداقل شرایط )امنیت، پیوستگی با شهر و حضور پیاده( با ابتدای یترین نوع زندگی شناخته شده در مبانی نظری دنیا )فعالی تهای ضروری( انطباق داشته و دلیل تفاوت اولی های که حس شد، فاصله زیاد زندگی و کالبد فضا )فضاهای مدرن و غربی( است.
تأثیر نقاط عطف مذهبی بر شکل گیری فضای جمعی در هند
منبع:
هنر و تمدن شرق سال سوم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۸
47 - 54
حوزههای تخصصی:
مطالعه نظام فضاهای مذهبی در متن شهرها، به عنوان یکی از لایه های نشانه شناسی، مؤلفه مؤثری در شناخت منظر شهری به مثابه یک ساختار اجتماعی فضایی پایدار است. تبیین نحوه حضور فعالیت های مذهبی در محیط شهر که مترتب از مفاهیم معنوی و فرهنگی حاصل از جهان بینی حاکم بر جامعه است؛ ابزار مناسبی برای قرائت ساختار اجتماعی فضایی شهر و نیز شکل گیری فضای جمعی است. این نوشتار در پی آن است که از طریق بررسی فضاهای مذهبی در نظام نشانه شناسی شهر، تأثیر آن بر شکل گیری فضای جمعی در شهر را بررسی نماید. بدین منظور با تکیه بر مطالعات میدانی انجام شده، ضمن انتخاب سه نمونه فضای مذهبی، براساس مؤلفه های هر فضا به تبیین جایگاه فضای مورد نظر، به عنوان نقطه عطف یا نشانه شهری در شبکه نشانه شناسی شهر می پردازد؛ و تأثیر آن فضا، در ایجاد فضای جمعیِ شهر را بررسی می نماید. با توجه به اینکه جامعه هند بستر تنوع ادیان مختلف و حضور گسترده و عمیق فعالیت های مذهبی متنوع در فضای شهری است، سه نمونه از شهرهای هند بستر مکانی این پژوهش انتخاب شده اند که ضمن بهره گیری از برداشت های میدانی، با روش تحلیلی توصیفی مورد مطالعه قرار می گیرند. در روند بررسی مشخص می شود که بین فضای جمعی و نقاط عطف شهری، رابطه معناداری برقرار است. به نحوی که هرگاه فضای مذهبی به یک نقطه عطف شهری تبدیل شده، منجر به ایجاد یک فضای جمعی در شهر شده است؛ درحالی که فضاهای مذهبی، صرفاً به عنوان نشانه در سطح شهر مطرح هستند و بستر بروز چنین فضایی قرار نگرفته اند. می توان چنین نتیجه گرفت که شاخص های مؤثر در ایجاد نقاط عطف شهری، پیش زمینه تشکیل فضای جمعی نیز هستند.
حضور شهروندان در شهر معاصر تحلیلی بر فضاهای جمعی در شهرهای نوبنیاد هند
منبع:
هنر و تمدن شرق سال سوم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۹
43 - 50
حوزههای تخصصی:
شهرهای نوبنیاد یا به عنوان یک الگوی جدید در شهرسازی مدرن از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و تاکنون کشورهای مختلف جهان ازجمله کشور هندوستان، با انگیزه های گوناگون و به اشکال متنوع از آن در اقدامات شهرسازانه بهره جسته اند. منظر شهری و طراحی فضاهای جمعی نیز همیشه از دغدغه های اساسی معماران منظر و طراحان شهری بوده است. منظر می تواند انسجام سازمان فضایی شهر را تقویت کرده و موجب پایداری و خوانایی محیط شود. فضای جمعی در این منظر، فضای اجتماعی است که هویت آن در همخوانی با هدف های انسانی و اصول زیباشناختی معنا پیدا می کند. این نوشتار بر آن است با بررسی شهرهای نوبنیاد هند و با تمرکز بر فضاهای جمعی در این شهرها به بررسی نقاط ضعف و در ادامه تغییرات ایجادشده در آن ها بپردازد. همچنین با بررسی، تحلیل و مقایسه نمونه ها درصدد پاسخگویی به این سؤال است که: «علت عدم موفقیت و فقدان بستری برای تعاملات اجتماعی در برخی از این فضاهای جمعی چیست و تغییرات ایجاد شده توسط مردم در منظر این فضاها ناشی از کمبود چه عواملی است؟» به کمک مطالعه اسناد کتابخانه ای و جستجو در منابع مکتوب و اینترنتی به پژوهش در زمینه شهرهای نوبنیاد و بررسی متون موجود مرتبط با نمونه ها پرداخته و همچنین با مشاهدات میدانی، این نمونه ها را بررسی و تحلیل می کنیم.
درجه بندی عوامل موفقیت فضای جمعی در مقیاس شهری نمونه موردی : فرانسه و ایتالیا
منبع:
هنر و تمدن شرق سال اول چهارم ۱۳۹۵ شماره ۱۴
63 - 72
حوزههای تخصصی:
فضای جمعی، گستره مهمی از شهر است که طی ساعات شبانه روز در اختیار شهروندانی از اقشار متنوع بوده و از تنوع فعالیتی برخوردار است. شهروندان برای حضور در این فضاها ممنوعیت صنفی، قومی و یا زمانی ندارند. موفقیت فضای جمعی، مقوله ای مستقل از شکل گیری آن بوده و ممکن است یک فضای جمعی موفق در شهر، نشانه های ظاهری شاخصی نسبت به یک فضای جمعی منفعل نداشته باشد.پژوهش حاضر مبتنی بر مطالعات میدانی و تجربه عینی فضاهای جمعی، نمونه هایی از این فضاهای موفق را در شهرهای فرانسه و ایتالیا مورد بررسی قرار می دهد. میزان موفقیت فضاهای جمعی را چگونه می توان ارزیابی کرد؟ موفقیت این فضاها وابسته به چه عامل یا عواملی بوده و میزان تأثیر هریک چه اندازه است؟موفقیت فضاهای جمعی در شهرهای اروپایی، وابسته به عوامل متعددی همچون موقعیت مکانی و جغرافیایی، پیشینه تاریخی، روند شکل گیری و تکامل، عوامل فرهنگی- اجتماعی و عوامل مصنوع دیگر است. مشاهده و بررسی فضاهای جمعی مورد مطالعه، سبب می شود عوامل مؤثر در موفقیت فضای جمعی را در قالب سه گروه عوامل تاریخی، طبیعی و کارکردی طبقه بندی کرد.طراحی و ساخت فضاهای جمعی جدید و نیز باززنده سازی فضاهای شهری منفعل و تبدیل آن به فضای جمعی پویا، متأثر از ارزیابی این عوامل در هر فضاست؛ به این ترتیب شناخت عوامل موفقیت فضای جمعی حائز اهمیت بوده و می تواند موفقیت و سرزندگی آن را تضمین کند. بررسی میزان اهمیت هر یک از این عوامل در شهرهای فرانسه و ایتالیا مبین آن است که عامل تاریخی و کارکردی، بالاترین و عامل طبیعی پایین ترین درجه اهمیت را دارد.
آموزه های معماری منظربرای مسکن مهر (کارآمدی معماری منظر رهیافتی برای برون رفت از وضع موجود) نمونه موردی: مسکن مهر تهرانسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۹
48 - 57
حوزههای تخصصی:
پروژه مسکن مهر به عنوان عظیم ترین پروژه انبوه سازی مسکن کشور، با استفاده از تجربه ساخت و ساز های انبوه مسکن در کشورهای غربی پس از جنگ جهانی و با الگوبرداری از پروژه های مسکن ارزان قیمت و سریع ساخت، جهت تأمین مسکن اقشار ضعیف و متوسط جامعه در حجمی گسترده کلید خورد. این حجم انبوه ساختمان های بزرگ مقیاس، موجب شکل گیری بافت های شهری نوظهوری شد که علی رغم وجود تمایزات کالبدی، در بعد معنایی و فضایی دارای شباهت های بسیاری بودند. این بافت های شهری جدید، عمدتاً به واسطه برداشت کالبدی از مفهوم مسکن و محدود کردن مفهوم آن به سرپناه پدید آمدند. نتیجه آن که نادیده گرفتن حیات اجتماعی ساکنان به عنوان کاربران اصلی فضا، این گونه مسکن را عاری از هرگونه کنش و هم زیستی اجتماعی-کالبدی کرده و خود سرآغاز پدیدآمدن آسیب های فراوانی شد. این پژوهش با بررسی ابعاد آسیب شناسانه طرح مسکن مهر و تجربه یک دهه حیات آن و انطباقش با نمونه مورد مطالعه، از دریچه نگاه دانش منظر و اقدامات عملی آن، درصدد است راه حلی برای برون رفت از وضع کنونی ارائه کند. حیاتی که با ایجاد بستری مناسب جهت تعامل بهینه و حداکثری و تکیه بر آن، از دریچه دانش منظر و توجه به در دستور کار قرارگرفتن کیفیتی به نام منظر شهری، سعی در ارتقای مسائل اجتماعی محیط دارد. این مهم از طریق مورد توجه قرار دادن اصل تنوع-تکثر در جهت تقویت روح اجتماعی مکان و ایجاد فضاهایی در راستای تقویت ارتباط انسان با محیط و شکستن ساختارهای صلب و یکنواخت ایجادشده به دست خواهد آمد. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال است که چگونه می توان با درس گرفتن از تجربه ده ساله مسکن مهر و آن چه بر معماری این پروژه گذشته است، با تکیه بر تدوین راهکارهای منظرین به عنوان یکی از اصلی ترین گزینه های پیش رو جهت برون رفت از وضع کنونی و ایجاد شرایط مسکن کلان اجتماعی مطلوب بهره جست؟رویکردی که با تکیه بر کل نگری مدل مفهومی خود را به حل تمام جوانب ابعاد آسیب شناسانه معطوف می کند.
بررسی شاخص های تعیین کننده مفهوم شادی در طراحی پاتوق های شهری محدوده مورد مطالعه: منطقه یک شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر به دنبال اهمیت یافتن روانشناسی مثبت گرا و به منظور مقابله با مشکلات روزافزون روحی و روانی، نقش محیط های زندگی در پاسخگویی به نیازهای انسان در جهت دستیابی به شهرهای سالم و شاد اهمیت بیشتری یافته است. طراحی پاتوق ها به عنوان کانون های جمعی به گونه ای که روابط ساکنین را تسهیل نموده و نیازهای آنان را برآورده سازد می تواند نقش مؤثری در ارتقاء سلامت عمومی شهروندان داشته باشد. مرور ادبیات موضوع نشان می دهد که علی رغم نظریات گوناگون در زمینه شادی و مطالعات فراوان در زمینه فضاهای جمعی و کیفیت آن ها، تأثیر طراحی مناسب چنین فضاهایی بر افزایش نشاط اجتماعی کمتر مورد بحث بوده است. در جهت دستیابی به چنین جنبه هایی، تحقیق حاضر تأثیر حضور در پاتوق ها را با تأکید بر ابعاد هیجانی (عواطف مثبت و منفی) و ابعاد شناختی (رضایتمندی از زندگی) شادی و با تبیین مؤلفه های هرکدام و اهمیت آن ها در طراحی پاتوق ها، مورد بررسی قرار می دهد. بدین منظور ابتدا با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و توزیع 180 پرسشنامه هدفمند به شیوه خوشه ای چند مرحله ای در پاتوق های موجود در منطقه یک اردبیل نگرش مردم نسبت به طراحی پاتوق های شاد شهری جمع آوری شد و سپس اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS 20 و توسط آزمون های آماری تجزیه و تحلیل و رتبه بندی گردید. نتایج تحقیق مطابق با نگرش مردم، بر اهمیت نقش پاتوق ها به عنوان یک فضای جمعی در افزایش ابعاد عاطفی و شناختی ساکنین و در نتیجه افزایش شادی در محیط های شهری دلالت دارد.
واکاوی معیارهای مطلوبیت در فضاهای جمعی اصفهان صفوی، نمونه موردی: فضاهای جمعی بافت تاریخی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۰
16 - 27
حوزههای تخصصی:
فضاهای جمعی امروزه به مفری از زیست ماشینی، سرعت بالا و جهان مملو از کار و فعالیت شهرهای جهان بدل شده است. ظرفیت بالای این فضاها برای جذب شهروندان و گردشگران، افزایش سطح مشارکت و سرزندگی شهرها در کنار تأثیر بر بافت شهری پیرامونی در بسیاری از نمونه های موفق جهانی ثابت شده است، تا جایی که بسیاری از متخصصان، حرفه مندان و مدیران شهری در سال های اخیر به لزوم ساخت، بازآفرینی و تجهیز شهرهای ایران به این دسته از فضاها تأکید داشته اند. پژوهش حاضر در تلاش بوده است تا با ارزیابی فضاهای جمعی موجود در بافت تاریخی اصفهان، به عنوان یکی از شهرهای تاریخی و کهن ایران در زمان رونق یکی از حکومت هایی که در شهرسازی اهتمام می ورزد، نقاط ضعف و قدرت این گونه فضاها را بررسی نماید. در این پژوهش درگام نخست به تعریف فضای شهری، فضای عمومی، فضای جمعی، حضور این فضا در بافت تاریخی و تشریح فضاهای جمعی بافت اصفهان صفوی پرداخته شده است. پس از آن ابتدا با جمع بندی نظرات متخصصان در تعریف فضای جمعی، فضاهای جمعی شاخص اصفهان مورد ارزیابی قرار گرفته و در گام بعد از نخبگان این حوزه در تبیین مؤلفه های ارزیابی و برگزاری آزمون نظرسنجی کمک گرفته شد و میزان تفوق این فضاها مورد ارزیابی قرارگرفت تا درنهایت مدل دقیق تری از معیارهای مطلوبیت فضای جمعی بافت تاریخی پیشنهاد شود.
ارزیابی کیفی فضاهای شهری: کاربرد رویکرد کل نگر منظر در ارزیابی پروژه میدان شهدای مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۰
50 - 61
حوزههای تخصصی:
طرح ساماندهی میدان شهدای مشهد تحت عنوان پروژه بازآفرینی شهری در دو دهه اخیر در حال اجرا و اکنون در شرف اتمام است که نتیجه آن به گواه شهروندان و به نشانه حضورنیافتن آنان در این میدان چیزی جز شیء پنداشتن فضای شهری نبوده است. سابقه مطالعات و برنامه های توسعه شهری نشان می دهد که رویکرد آنها عمدتاً معطوف به دو بعد عملکردی و کالبدی آن بوده و به بعد معنایی فضا به درستی توجه نمی شود، درحالی که بی توجهی به مقوله معنا از عوامل اصلی بروز پدیده بی مکانی در شهرهاست. در این راستا این پژوهش با رویکرد کیفی و در قالب دیدگاه کل نگر، منظر میدان شهدا را مورد ارزیابی قرار می دهد. ارزیابی در سه مرحله صورت می پذیرد: مرحله اول شامل تحلیل میدانی در مقیاس جزء نگر شامل حضور پژوهشگر در محل و برداشت عناصر کالبدی، فعالیتی و معنایی است. گام دوم به تحلیل محتوای اطلاعات جمع آوری شده پیرامون میدان شهدا اعم از مقاله، گزارش، خبر و... می پردازد. گام سوم با استفاده از روش تحلیل محتوا در پی کشف نقش در ذهن مخاطبان، از طریق مصاحبه عمیق با استفاده کنندگان از فضاست که براساس یافته های این مرحله ادراکات مخاطبان از میدان شهدا را در پنج سته کلی می توان جای داد: «مرکز شهر»، «آستانه حرم»، «فضای عمومی شهری»، «فضای سرد و بی روح» و «فضای بی هویت». این عوامل بیانگر معنای میدان شهدا در ذهن مخاطبان است. این پژوهش در نهایت از برایند سه مرحله، ارزیابی خود را از میدان شهدا ارائه کرده و با وزن دهی به آنها آسیب های اصلی میدان را در سه مورد نتیجه گیری کرده است. جمع بندی این پژوهش بر پایه مطالعات و ارزیابی صورت گرفته، سه هدف «زندگی بخشی و تغییر فضای حکومتی به فضای مدنی»، «بازتولید و انباشت لایه های معنایی میدان در راستای تداوم هویت» و «سازماندهی فضایی به منظور حضور مجدد شهروندان» را به منظور احیای میدان پیشنهاد و بر پایه این سه، راهبردها و سیاست های خود را مطرح کرده است
راهکارهای کاهش خلوت منفی در فضای محلات پرتراکم به منظور رعایت حریم و خلوت اجتماعی با رویکرد افزایش امنیت شهروندان (مطالعه موردی: محله های شمس آباد و کاظم آباد تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محله برای ساکنین آن، فرصتی برای بوجود آوردن برخوردهای غیر رسمی و انسجام اجتماعی است. شناسایی و تمیز مکان ها و سازمان دهی آنها در ساختار ذهنی، نه تنها به افراد اجازه عملکرد مؤثر را می دهد، بلکه منبع احساس امنیت، دلپذیری، خوشایندی و درک نیز هست. افراد، خواهانِ وضوح کالبدی و مکان هایی قابل درک و مرتبط با احساسات و اهداف خود هستندمقاله حاضر سعی دارد تا به اهمیت خلق فضاهای عمومی علی الخصوص در محله های با تراکم بالا و تأثیر آن بر بالا رفتن امنیت ساکنین که موجب حفظ حریم و خلوت انسان در زیستگاهش می شود، بپردازد. مسیر پژوهش مقاله این است که نخست به بررسی نظری مفهوم خلوت و کارکردهای آن پرداخته می شود. سپس خصوصیات و ماهیت فضای عمومی(حیات جمعی) محله و در نهایت به تأثیر خلق فضاهای عمومی در جهت ایجاد حریم و خلوت خانواده ها پرداخته خواهد شد.روش پژوهش، استدلال منطقی، همجنین مورد پژوهی بر روی دو محله مسکونی پر تراکم تهران، شمس آباد و کاظم آباد به همراه مطالعات میدانی و انجام پرسشنامه از افراد محله است. دستاورد این مقاله آن است که در قرن حاضر (دهه نهم قرن 14) جمعیت قابل توجهی در محله های پرتراکم بسر می برند. اگر همانند تاجرینِ برده به انسان ها نگاه گردد؛ و تصور نیازهای فضایی آن ها صرفاً در محدوده بدن آن ها در نظر گرفته شود، در این صورت توجهی به اثرات ازدحام نمی شود، اما اگر آنها را موجوداتی بدانیم که توسط یک سری حباب های نامرئی که دارای ابعاد قابل اندازه گیری هستند، احاطه شده اند؛ می توان به معماری این محلات با دیدی جدید نگریست.
ارزیابی تأثیر مؤلفه های کالبدی بر حس دلبستگی به مکان در فضاهای جمعی مجتمع های مسکونی منتخب تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۹ شماره ۸۳
15 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با گسترش جوامع انسانی و ارتقای نیازهای اجتماعی بشری، ضرورت حضور در فضاهای جمعی و شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار بر ارتقای حس دلبستگی به مکان، جهت انجام برخی از فعالیت های انسانی از اهمیت زیادی برخوردار شده است. از بین رفتن حس دلبستگی، جدایی افراد از یکدیگر و کمبود تعاملات اجتماعی در کنار سایر معضلات شهری ماحصل دید مدرنیستی به فضا است. هدف تحقیق: طبقه بندی مؤلفه های کیفی سازنده فضاهای جمعی در مجتمع های مسکونی با تراکم متوسط شهر تهران و استخراج مؤلفه های کیفی کالبدی، فعالیتی و ادراکی و ارزش گذاری آنها در مقیاس مجتمع مسکونی و همچنین نحوه و میزان تأثیرگذاری مؤلفه های کالبدی در ایجاد حس دلبستگی به مکان هدف اصلی این پژوهش است. روش تحقیق: روش این پژوهش، ترکیبی کمی-کیفی است. به کمک راهبرد علی- مقایسه ای، میزان تأثیر ویژگی های کالبدی فضاهای جمعی مسکونی بر حس دلبستگی ساکنان بررسی شد. به منظور انجام آزمون تجربی و مطالعات پیمایشی، پس از برداشت میدانی براساس مقیاس، طبقه و شکل همنشینی فضای باز و بسته، گونه های متفاوت مجتمع های مسکونی انتخاب و از طریق بازدیدهای منظم روزانه به شیوه ثبت رفتاری و تکمیل ۳۶۱ پرسشنامه به همراه تحلیل (رگرسیون) چند متغیره از طریق راهبرد همبستگی و تحلیل مطالعات کمی با استفاده از نرم افزار SPSS19، به آزمون چندین مؤلفه و ویژگی های شخصیتی و رفتاری استفاده کنندگان پرداخته شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که مؤلفه های کالبدی اعم از «انسجام و وحدت»، «محرمیت»، «مدیریت تسهیلات و نظارت»، «عناصر طبیعی و سبز»، «غنای بصری» و «قابلیت جهت یابی و خوانایی» به ترتیب اولویت، بیشترین تأثیرگذاری را بر حس دلبستگی به مکان دارند. بنابراین طراح به عنوان خالق فضا با انتخاب مقیاس و چیدمان بلوک ها توأمان با طراحی ساختار فضاها منجر به تغییر در میزان حس دلبستگی افراد ساکن در آینده می شود.
فضای جمعی، مفهومی رو به زوال ارزیابی کیفیت اجتماعی فضاهای شهری در بافت تاریخی شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۸
23 - 32
حوزههای تخصصی:
ررسی ماهیت اجتماعی فضاهای شهری، با ادبیات و رویکردهای متفاوتی مورد توجه قرار گرفته است. فضای شهری و فضای عمومی، تعاریفی بر پایه وجه کالبدی، عملکردی فضا، حق حضور و استفاده یکسان برای همه افراد هستند؛ اما فضای جمعی به عنوان مفهومی جدیدتر بر ابعاد کالبدی –تقابل فضا در مقابل توده- و کارکردی –حضور افراد- تکیه نداشته و با برخورداری از وجه معنایی، بر مبنای شکل گیری تعاملات اجتماعی و فعالیت های مشترک تعریف می شود. امروزه با کمرنگ شدن بعد اجتماعی فضا در شهرهای معاصر، اغلب فضاهای جمعی به فضاهای عمومی تنزل یافته اند. ضرورت پرداختن به مسئله ناکارآمدی اجتماعی فضا در بافت تاریخی شهرهایی نظیر گرگان، از یک سو آسیب پذیری این بخش از شهرها بوده و از سوی دیگر برخاسته از تأثیر مثبتی است که پویایی اجتماعی فضاهای جمعی موفق، بر کیفیت فضایی بافت و استمرار حیات آن دارد. ارزیابی ابعاد اجتماعی فضاهای شهری واقع در بافت تاریخی گرگان، جایگاه تاریخی و دامنه اثرگذاری فضاهای عمومی و جمعی را در سازمان فضایی و حیات اجتماعی شهر مشخص کرده و بررسی تغییرات این فضاها در پی تحولات و اقدامات مدیریتی متأخر، زمینه را برای کشف ماهیت اجتماعی کنونی آنها فراهم می آورد.هدف از نوشتار حاضر بررسی روند تحول فضاهای شهری در بافت تاریخی گرگان، براساس مؤلفه های کالبدی، کارکردی و معنایی است. در این راستا تحولات اجتماعی فضا ، در انطباق با پیامدهای تحولات درونی و اقدامات بیرونی اعمال شده بر بافت سنجیده شده و مورد بررسی قرار گرفته اند. بازارها و مراکز محلات دو گونه فضاهای شهری در بافت تاریخی گرگان بوده اند که امروزه هریک بنابر تغییرات رخ داده، دارای درجات متفاوتی از اجتماعی بودن هستند. بازار مرکزی شهر بنابر نقش اقتصادی و ویژگی هایی چون تنوع عملکردی و دسترسی پذیری، همچنان دارای اثرگذاری اجتماعی است. اما فضای مرکز محلات به دلیل تغییرات تدریجی بافت در طی صد سال اخیر از جمله همگام نشدن با روند توسعه، ناتوانی در پاسخ گویی به نیازهای روزمره ساکنان و تحول ساختار جمعیتی نقش اجتماعی خود را از دست داده اند. محدودماندن اقدامات مدیریتی به تمهیدات سخت افزاری و کالبدی نیز به این روند دامن زده است و تنها استمرار وجه معنایی فضای جمعی مرکز محلات با تمرکز بر کارکرد آیینی آنها، تداوم حیات اجتماعی را به شکل خاطره ای برجا مانده از گذشته هرچند به شکل دوره ای و مناسبتی- میسر ساخته است.
تبیین تاثیر حکومت صفوی بر شکل گیری فضای جمعی در پل های صفوی اصفهان (نمونه موردی: پل های الله وردی خان و خواجو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
1-9
حوزههای تخصصی:
اهداف: در دوره صفویه به سبب رویکرد حکومت نسبت به مقوله حیات جمعی و توجه به مساله وحدت ملی و یکپارچگی جامعه، تحولات ویژه ای در نوع و نحوه بروز فعالیت های اجتماعی مشاهده می شود. از این رو بررسی تاثیرات حکومت صفوی بر شکل گیری فضاهای شهری، امری مهم است. همچنین روند تبدیل شدن پل های ساخته شده در این دوران، نظیر پل های الله وردی خان و خواجو، به بستر فعالیت های جمعی و نقش حکومت در آن مورد نظر است. ابزار و روش ها: در این مطالعه با روش تاریخی- تفسیری، سفرنامه های دوران صفوی به منظور استخراج فعالیت های اجتماعی مطالعه شده است. سپس با تبیین نقش حکومت در این قبیل فعالیت ها، به بررسی علل عاملیت حکومت در برگزاری رویدادهای اجتماعی مختلف پرداخته و به دنبال آن، ایجاد پل های الله وردی خان و خواجو توسط حکومت به عنوان محل بروز رفتارهای جمعی مردم مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته ها: از آنجایی که مشروعیت حکومت صفوی در گرو وحدت ملی است، قلمروی عمومی به عنوان عرصه ارتباطات جامعه، به صحنه بروز رویدادهای ملی و مذهبی تبدیل می شود و حکومت صفویان، متولی برپایی و شکل گیری بسیاری از رخدادهای اجتماعی شده است. بنابراین برای تحقق این امر فضاهایی نظیر میدان نقش جهان، خیابان چهارباغ، پل الله وردی خان و خواجو در این دوران شکل گرفته اند. نتیجه گیری: پل های شهری دوران صفوی یعنی الله وردی خان و خواجو به بستر فعالیت های اجتماعی مردم و شاه بدل شده است و به جای کارکرد صرف گذر، با معماری ویژه خود، فضای جمعی مهمی را در ساختار شهر اصفهان شکل داده اند.
پیاده راه سازی خیابان های اصلی با هدف ایجاد فضای جمعی و عمومی (مطالعه موردی پیاده راه بازار تهران)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره سوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۱
46-75
حوزههای تخصصی:
پیاده راه نقش اجتماعی فراوانی دارد که امروزه این معابر سنگفرش شده و خالی از اتوموبیل با رستورانهای روباز و نیمکت های فراوان بهترین بستر برای گذراندن اوقات فراغت در کشورهای مدرن درآمده اند. لذا به عنوان نمونه موردی پیاده راه بازار تهران که در منطقه 12 شهرداری تهران با جمعیت شناور روزانه بین 1-5/1 میلیون نفر است را مورد مطالعه قرار دادیم. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و از جهت هدف کاربردی با شیوه پیمایشی است. جامعه آماری با استفاده از فرمول کوکران 380 به دست آمد که 260 پرسشنامه توسط عابرین و 120 پرسشنامه توسط شاغلین محدوده پر شد. داده ها با استفاده از نرم افزارSpss تحلیل شد تمامی شاخص ها در آزمون معناداری T-test با اطمینان 95درصد و در سطح کمتر از 01/0درصد معنادار هستند و چون در تمامی شاخص ها مقدار ضریب همبستگی r ( پیرسون ) بین (1و1-) قرار دارند، شدت رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته مثبت و در حد متوسط است. 72درصد از شاغلین برگزاری فعالیت ها را مناسب می دانستند و 28درصد آنها فضای پیاده راه را به دلیل اخلال در کار کسبه مناسب فعالیت ها نمی دانستند. اما 93درصد از عابرین پیاده راه برگزاری این فعالیت ها را مناسب می دانستند و تنها 7درصد آنها تمایل به برگزاری هیچ فعالیتی نداشتند و صرفاً به دلیل خرید از بازار تهران از این پیاده راه استفاده می کنند. با توجه به این نتایج ثابت شد که در بستر پیاده راه دارای بافت با ارزش، امکان یا فرصت ایجاد تسهیلات و فعالیت هایی که باعث ایجاد فضای جمعی و عمومی گردد، وجود دارد. از نظر شهروندان ایجاد فضای جمعی مناسب در پیاده راه موجود، به وجود آمده است و پیاده راه بازار فرصت ایجاد فضای جمعی و عمومی را داراست.
تبیین مؤلفه های محیطی مؤثر بر حضور مخاطب در پل های دوره صفوی اصفهان(نمونه موردی: پل خواجو و پل الله وردی خان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
173 - 187
حوزههای تخصصی:
شهر اصفهان در عصر صفوی، تجلی گاه وجوه مختلف هنر، معماری و شهرسازی بوده است. نگرش های ویژه به فعالیت های اجتماعی در این عصر سبب ایجاد فضاهای جمعی متنوعی در شهر شده بود. یکی از مهم ترین این فضاها در این دوره پل های شهری هستند که به گونه ای منحصربه فرد به عنوان بستر شکل گیری فضاهای جمعی در اصفهان در گذشته ایفای نقش کرده اند و این امر تا به امروز امتدادیافته است. این پژوهش در پی تبیین مؤلفه های تأثیرگذار بر حضور مخاطبان، در پل های ساخته شده ی عصر صفوی، به عنوان فضاهای جمعی پویا در جامعه امروزی است. ازاین رو با انتخاب دو نمونه ی مورد مطالعه، پل های خواجو و الله وردی خان، سعی در واکاوی علل اقبال عمومی آن ها و یافتن عوامل تأثیرگذار ادراکی و عملکردی پل ها است که به نیازهای معاصر پاسخگو م ی باشد. نوع تحقیق در این پژوهش کیفی است و با استفاده از نظریه داده بنیان سعی در شناخت زندگی اجتماعی در زمان حال دارد. ابزار پژوهش مصاحبه است و این مصاحبه ها بر اساس سؤالات تنظیم شده بر مبنای دو حوزه ادراکی و رفتاری مخاطب در ارتباط با محیط پل و از طریق تحلیل محتوای کیفی منجر به دستیابی به نتیجه مطلوب می شود. مؤلفه های معماری تأثیرگذار در حضور افراد در این پل ها شامل 12 مؤلفه کلی در دو حوزه ادراکی و شناختی می باشد که هرکدام از چند زیر مقوله تشکیل شده اند. پل های تاریخی اصفهان با اثربخشی بر لایه های ادراکی مخاطب (نظیر: زیبایی شناسی، حافظه فردی و جمعی و خاطره انگیزی) موجب شکل گیری رفتارهای فردی و جمعی ویژه و تجلی آن در بستر فضای پل شده و نمود بارزی از فضای جمعی تاریخی و روابط اجتماعی در شهر معاصر را به منصه ی ظهور می گذارد.
ترجمان فضایی تسامح قدرت در اصفهان عصر صفوی (مطالعه موردی: پل الله وردی خان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۸
21 - 32
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با ظهور سلسله صفوی، عصر جدیدی از مدنیت و پیشرفت در شهر اصفهان آغاز شد. پایداری اقتصادی و سیاسی، به همراه برقراری توازن بین نیروهای اجتماعی، مذهبی و حاکمیتی، زمینه ساز تحول بنیادین در ساختار شهری، روابط اجتماعی و مناسبات شهرنشینی اصفهان شد. از این رو، شهر شکل نوینی به خود گرفت و بستر لازم برای حیات اجتماعی پرتحرک در قالب رویدادهای جمعی با نگرش های متنوع ایجاد شد، که نتیجه آن شکل گیری گستره قابل توجهی از فضاهای جمعی در گونه های مختلف از جمله پل های شهری بود. بدین ترتیب پل الله وردی خان، با تحولات کارکردی و کالبدی، به محل تجمع، تفرج و تعامل شهری بدل شده بود و نقشی مهم در مناسبات قدرت در شهر ایفا می کرد.هدف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی تأثیر ارتباط دولت صفوی با ملت، مذهب و شهر بر شکل گیری فضاهای جمعی اصفهان به ویژه پل الله وردی خان است تا بر این مبنا جایگاه کانونی این پل در مناسبات قدرت صفوی در پیوند با سایر مؤلفه ها در شهر اصفهان تبیین شود.روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی است و با روش تفسیری-تاریخی، و با مطالعه منابع کتابخانه ای، به بررسی و تحلیل مفاهیمِ مرتبط با اهداف پژوهش می پردازد.نتیجه گیری: ماحصل بررسی ها بیانگر نقش ویژه حاکمیت صفوی به جهت مشروعیت بخشی به ساختار قدرت (استحکام پایگاه مذهبی و مردمی) در روند رونق روابط اجتماعی و شکل گیری فضاهای جمعی به ویژه در پل الله وردی خان است. تعامل و تسامح دستگاه حاکمیتی، به منزله پایگاه اصلی قدرت، در نسبت با مذهب، جامعه، و شهر موجب شکل گیریِ نوعی فضای واصل میان دولت و ملت (فضاهای جمعی) و برقراری توازن میان آن ها شده است. بر این اساس، پل الله وردی خان، به منزله فضایی جمعی، از حیث جایگاه و نقشی که در ساختار شهری اصفهان عصر صفوی دارد، کانون تسامح قدرت و توازن اجتماعی بوده است.
بازخوانی نقش هویت اجتماعی در ساخت فضای جمعی (نمونه مورد مطالعه: میدان نقش جهان اصفهان به مثابه فضای جمعی عصر صفوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۶
30 - 43
حوزههای تخصصی:
فضاهای جمعی هر تمدن ازجمله مباحث مهم در تعیین هویت اجتماعی آن عصر است و تاریخ اجتماعی زمینه ای هدایتگر در شکل گیری و موفقیت این فضاهاست. برای بازیابی هویت ازدست رفته اقوام با توجه به حفظ تسلسل هویت تاریخی، می توان به گذشته رجوع و خوانشی مجدد از نشانه ها و معانی نهفته در کالبد نمود. در دوره صفوی علی رغم استفاده از قوه قهریه و تصرف در اموال عمومی در رونداحداث میدان نقش جهان، این فضا پس از مدتی مورداستقبال قرارگرفت که آثار آن تا به امروز باقی است. این مقاله در پی یافتن چگونگی اثرگذاری حکومت صفوی در استحاله معنای فضا و ایجاد هویت اجتماعی فضاهای جمعی است. به عبارت دیگر پرسش از چگونگی ساخت هویت اجتماعی ویژه عصر صفوی و نقش آن در ساخت فضای جمعی مطلوب این پژوهش بوده است . پژوهش حاضر بر اساس مطالعه اسنادی و کتابخانه ای از روش پژوهش تاریخ اجتماعی، به تأثیرات گرایش های اجتماعی در معماری می پردازد. به این منظور پس از معرفی بن مایه فکری حکومت صفوى، نتایج اجتماعیِ حاصل از این اندیشه ها و اثرات آن بر معماری فضای جمعی و مقبولیت اجتماعی آن بررسی قرار می گیرد. این تحقیق بر این فرض استوار است که اقداماتی که از لحاظ سیاسی و فرهنگی در جهت ایجاد یکپارچگی دینی و فرهنگی انجام شده است، بیشترین تأثیر را در هویت بخشی به فضاهای جمعی داشته است. نتیجه حاصل ازین پژوهش روشن ساخت که فضای جمعی عصر صفوی از لحاظ عوامل زمانی شکل گیری شامل سه بعد سیاسی، دینی و سرزمینی و از منظر علت ها در رویه اجتماعی شامل سه بخش نظام مند کالبدی و فضایی و ساخت است و این عوامل منجر گردید که فضاهای جمعی این دوران واجد ویژگی های منحصر به فردی شود که جز در نگاه حاکمان، رفته رفته از دید مخاطبان فضا نیز مشروعیت و هویتی اجتماعی یافت.
تأثیر بهره مندی از دانش مرمت در فضاهای جمعی با بافت تاریخی به منظور ارتقای حس هویتمندی میان شهروندان (مورد پژوهشی: بازار تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۵
۱۰۱-۸۵
حوزههای تخصصی:
فضاهای تاریخی شهری به لحاظ ایجاد و احراز هویت، تجلی فرهنگ، باورها و رفتارها و مناسبات اجتماعی، از اهمیت زیادی برخوردار هستند. امروزه با گسترش سریع شهرنشینی، فضاهای قدیمی که استخوان بندی اولیه شهر محسوب می شوند، به بافت های آسیب پذیر اجتماعی تبدیل شده اند. فضاهای جمعی، محل تعاملات اجتماعی در جوامع هستند و نقش مهمی را در شکل دهی هویت شهرها ایفا می کنند. بازار نیز به عنوان یکی از فضاهای جمعی علاوه بر تأثیر بر شرایط اقتصادی، در ایجاد تعاملات رودررو و همچنین حس تعلق خاطر در شهروندان به محیط زندگی خویش، نقش مؤثری دارد. بازار تهران، یکی از قدیمی ترین مؤلفه های هویتی شهر تهران محسوب می شود که در چند دهه اخیر به لحاظ کیفی، برخی از ویژگی های اولیه خود نظیر حس آرامش و امنیت را از دست داده است؛ حال سؤال اصلی این پژوهش چنین است که آیا می توان با بهره مندی از دانش مرمت در یک فضای تاریخی، بر میزان حس تعلق خاطر کاربران افزود؟ در راستای پاسخ به این مسئله، هدف آن است تا به بررسی اهمیت مرمت در بازار تهران از نگاه کسبه به عنوان یک فضای جمعی تاریخی و تأثیر آن بر روی کاربران و همچنین، به مقایسه تأثیر بهره مندی از الگوهای مرمتی در فضاهای بازار به لحاظ تأثیرگذاری بر روی حس هویتمندی در میان کاربران پرداخته شود. روش تحقیق، پیمایشی- تحلیلی است که برای جمع آوری اطلاعات، از مطالعات میدانی، پرسش نامه و نرم افزار استفاده شده است. در بخش میدانی، منطقه مورد پژوهش به سه قسمت به لحاظ کیفیت فضایی تقسیم شده است و 100 پرسش نامه بر اساس طیف لیکرت در هر یک از این سه فضا پخش شد و در بخش تحلیلی، به تجزیه داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS در قالب جداول مکتوب پرداخته شد. نتایج گویای آن است که در بازار تهران کاربران فضا نسبت به محیط خود احساس وابستگی داشتند که این میزان در بخش های مرمت شده، 50 %، در حال مرمت، 30 % و مرمت نشده، 20 % است. این امر نشانگر آن است که میزان تعلق خاطر در فضاهای مرمت شده به نسبت سایر فضاها بیشتر بوده است.