مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
فضای جمعی
حوزه های تخصصی:
تهران از سال 1348 دارای طرح جامع بوده است. قبل از آن نیز به صورت پراکنده از طرح های موضعی و موضوعی برخوردار بوده است؛ مانند فعالیت های شهرسازی دوران قاجار (حصارزدایی یا ایجاد حصار جدید و توسعه شهری، خیابان کشی های دوره رضاشاه و غیره) اما آنچه در تهران به آن توجه نشده یا کمتر مدنظر بوده است، ایجاد فضاهای مطلوب شهری است. اگر تهران را نه با کلان شهرهای بزرگ دنیا بلکه با دیگر شهرهای ایران مقایسه کنیم، آن را در مراتبی بسیار پایین می یابیم. به عنوان مثال مطلوبیت فضاهای شهری اصفهان (مجموعه کارهای دوران صفوی و حتی اقدامات چند دهه اخیر در فضاهای اطراف رودخانه، مصالح و نماهای ابنیه و غیره) مرتبه ای بسیار بالاتر از تهران به خود می گیرد. شاید این امر ناشی از مسائل حاد و روزمره تهران (نظیر امنیت، ترافیک، ساخت و ساز بی رویه، نیاز به بودجه سنگین و پناه بردن به اقداماتی نظیر تراکم فروشی) باشد که توجه به فضای شهری مطلوب را تحت شعاع قرار داده است.
فضاهای جمعی در راه جهانی شدن؛ از زندگی مدنی تا منبع اقتصادی
منبع:
منظر خرداد ۱۳۸۹ شماره ۷۷
حوزه های تخصصی:
بررسی نقش نظرگاه ها در منظر شهری
منبع:
منظر مرداد ۱۳۸۹ شماره ۹
حوزه های تخصصی:
احیاى ""های لاین"" رویکردى در تداوم منظر شهرى
حوزه های تخصصی:
شکلی ساده از تعریف زندگی یک شهر، همنشینی کالبد شهر و ساکنین و شهروندان است. از آنجایی که هرکدام از این دو طول عمر مساوی و برابر یکدیگر ندارند لذا نسل هایی از هرکدام با دیگری هم عصر می شود و همپوشانی زمانی اتفاق می افتد. بدان معنی که نسلی از انسان ها، زندگی نسلی و گروهی از ساختمان ها و عناصر شهری را تجربه می کنند. آن نسل از ساختمان ها بعد از مدتی فرسوده یا تغییر شکل و کاربری داده می شود و یا به طور کلی بازسازی می شود. در مقابل، ساکنین نیز جای خود را به فرزندان و یا مهاجرین می دهند. در طول زمان ارتباط این دو فرایند در حال تغییر، زندگی شهر را تحقق می بخشد. کیفیت این ارتباط و نوع تصمیم گیری شهروندان در رابطه با نحوة ارتباط با کالبد شهر خود، منظر شهر را ساماندهی می کند و رویکردهای متفاوت تصمیم گیری که در حالت ایده آل می بایست بر مبنای شنلخت انسانی باشد، کیفیت های مختلفی از زندگی شهری را ارایه می دهد. در تجربیات شهری همواره مباحثی چالش برانگیز، مبنی بر چگونگی ارتباط کالبد شهر و شهروندان در جریان بوده است. این مقاله بر آن است تا از طریق بررسی تاریخی تجربه ای در منهتن که بار تغییرات این دو متغیر در مقابل یکدیگر را آزموده است، رویکردهای مختلف تصمیم گیری در هر دوره را بیان کند.
گذر از "" فرهنگ"" به""پارکینگ""؛ بررسی طرح پیاده راه خیابان صبا
حوزه های تخصصی:
تداوم رشد انسان در گرو زندگی و تعاملات اجتماعی است و موجودیت شهر با حضور انسان ها در آن معنا پیدا می کند. یکى از فضاهاى جمعى که می تواند نقش حایز اهمیتى در ارتقاى فعالیت هاى اجتماعى ـ فرهنگى جامعه ایفا کند، پیاده راه است. حرکت عابر پیاده در پیاده راه ها، به واسطه طراحى مناسب و شناخت مبتنى بر جنبه هاى منظرین شهر، موجب افزایش ادراک، ارتقاى هویت و احساس تعلق به محیط و زیبایى می شود. در آستانه هزاره سوم بسیارى از کشورهاى توسعه یافته، پیاده مدارى را در حد چشم انداز توسعه شهرى ارتقا داده و به گسترش پیاده راه ها پرداخته اند.
خیابان صبا با دارا بودن پتانسیل کافى و نقش پررنگ گذر فرهنگ و هنر در طرح جامع تهران، به علت عدم توجه به منظر شهرى در روند طراحى، نتوانسته پاسخگویى مناسب در راستاى نیاز ساکنان باشد. لذا این نوشته درصدد است با استناد به دانش منظر شهرى، پیاده راه خیابان صبا را به مثابه یک فضاى جمعى تحلیل و ارزیابی کرده و با بررسى و ارایه ""پهنه بندى تلفیقى"" خیابان صبا که بر اساس پهنه هاى غالب آن، شامل : ""پهنه بندی تاریخى"" ،""پهنه بندی فعالیتى"" و ""پهنه بندی سبک معمارى"" است، راهکارهایى در راستاى ارتقاى هویت و کیفیت فضایى پیاده راه صبا ارایه دهد.
فضای معماری به مثابه منظر؛ بازتعریف فضای سنتی از نگاه منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۱ شماره ۱۸
حوزه های تخصصی:
این مقاله قصد دارد با تکیه بر مفهوم فضا در برابر مفهوم منظر معضل برآمده از مبانی و اصول پیشتازان هنر و معماری مدرنیسم قرن بیستم و ابزار عملی آنها در پروژه های معماری را نشان دهد. از این نقطه نظر، بررسی این مفهوم از فضا در معماری امروز نقش تعیین کننده ای را بازی می کند و مستلزم تجدید نظر است. به بیان بهتر و به قول برجزیان (Borgesian)1 ""تعریف دوباره فضا از طریق مفهوم منظر به عنوان یک مکانیسم، قادر است سامانه ای از روابط با محیط را بیان و ارایه کند که در آن پروژه معماری و منظر به عنوان یک قیاس در نظر گرفته می شود"".
رویکردهای منظرین در احیای باغ تاریخی بابر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جایگاه باغ های تاریخی و ارزش آنها از لحاظ منظر فرهنگی و نقشی که در بازگویی فرهنگ و تمدن یک جامعه دارند، موجب شده تا حفظ و احیای این مکان ها اهمیتی دوچندان پیدا کند. بدین ترتیب در کشورهایی با تمدن منظرین و پیشینه باغسازی طولانی، بخش مهمی از فعالیت های حفاظتی و مرمتی به حفظ و باززنده سازی محوطه ها و باغ های تاریخی مربوط می شود. از سوی دیگر اهمیت این موضوع موجب شده تا رویکردهای متفاوت و گاه متضاد در مرمت و بازآفرینی این میراث فرهنگی شکل گیرد و منشورها و بیانیه های مختلفی در خصوص احیای این محوطه ها در کنار سایت های تاریخی دیگر بیان شود.
در بسیاری از رویکردهای احیای باغ های تاریخی توجه به انسان به عنوان عنصری زنده در بازسازی و احیای آنها مطرح شده است. از آنجا که باغ های تاریخی بخشی از منظر فرهنگی و در واقع دست آورد فرهنگی هر جامعه محسوب می شوند و با توجه به لایه های تاریخی و فرهنگی نهفته در این باغ ها، تنها حفظ و مرمت کالبد و عناصر فیزیکی کافی نیست، بلکه انتقال این ارزش های فرهنگی مستلزم حضور انسان در فضا و درک آن است. از این رو تلاش می شود تا با تکیه بر ابعاد مختلف تاریخ، فرهنگ، محیط و شهر با ایجاد عملکردها و فعالیت های مختلف، مخاطب و زندگی امروزی شهری به این مکان های تاریخی افزوده شود. به این ترتیب با این رویکرد نو، نگاهی جدید به بازآفرینی باغ ها رخ داده و آن تبدیل باغ های تاریخی به فضاهای جمعی است. بنابراین با ایجاد فعالیت های انسانی و فرهنگی علاوه بر حفظ و انتقال ارزش های فرهنگی این باغ ها می توان آنها را به فضاهای جمعی زنده و پویای شهری تبدیل کرد. در این نوشتار تلاش می شود با بررسی مرمت و احیای باغ بابر در شهر کابل، رویکرد و نحوه برخورد «محمد شهیر» را به عنوان یک معمار منظر در بازآفرینی این باغ تاریخی به چالش کشید.
فانوس های طبیعی؛ رویکرد هویتی در نورپردازی هلسینکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای جمعی در یک شهر، باید ضمن برخورداری از هویت مشخص و ویژه ای برای خود، از لحاظ بصری نیز متفاوت تر، خواناتر و خاطره انگیزتر از دیگر فضاهای شهری باشد. در حقیقت یک فضای جمعی برای اینکه در خاطره ها ثبت شود و در عین حال در هویت کلی شهر نیز نقش بازی کند، باید در عین متفاوت و ویژه بودن، پیوستگی و همخوانی ماهرانه ای نیز با سایر فضاهای شهری داشته باشد. از آنجا که امروزه بخش عمده ادراک شهروندان از شهر و فضاهای شهری در شب رخ می دهد، بنابراین زندگی شبانه شهر به دغدغه ای برای مدیران و برنامه ریزان شهری تبدیل شده است. در حقیقت بخش عمده ای از هویت فضاهای جمعی در شهر وابسته به منظر شبانه آن است.
در طراحی منظر شبانه برای شهرها یکی از پیچیده ترین و حساس ترین قسمت ها، برنامه ریزی و طراحی پلان نورپردازی شبانه است، که علاوه بر تخصص و آشنایی با ویژگی های فنی و زیبایی شناسی نور، نیازمند شناخت کافی و دقیق از شهر، هویت آن و مشخصه های شکل دهنده به منظر آن است.
گروه معماری منظر West8 نیزدر طرح جامع نورپردازی برای توسعه هلسینکی بیش از هرچیز، به بازخوانی هویت اصلی آن منطقه، که تکیه بر میراث طبیعی آن دارد، پرداخته است. استفاده از نور در طرح West8کاملاً هدفمند بوده و نورپردازی فقط در نقاط خاص طرح برای تأکید بر عناصر نمادین و نشانه ها صورت گرفته است. همچنین در این طرح به صورت هنرمندانه از هنر نور1 استفاده شده است.
بعد فراموش شده؛ انسان گرایی: ویژگی گم شده فضاهای جمعی امروز در تهران (نمونه موردی: پیاده را ه ۱۷ شهریور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۴
حوزه های تخصصی:
انسان گرایی یا اومانیسم دیدگاهی است که اولویت و اهمیت را به انسان می دهد. پیدایش این واژه در محافل علمی جهان به دورة رنسانس، زمانی که مردم از سوء استفاده کلیسا از جایگاه آسمانی و الهی، آگاه و برای باز پس گرفتن حقوق خود مدعی شدند، باز می گردد. در آن زمان، انسان گرایی مفهومی خداستیز پیدا کرد و به نفی چیزهایی پرداخت که به منافع انسان ضربه می زد. در اواسط قرن بیستم، انسان گرایی با انتقاد از رویکردهای معماری مدرن که دوگانه انسان ـ طبیعت را نادیده می گرفت، وارد عرصة شهر و معماری شد تا آنجا که در رشته های نوظهور مانند منظر، ادراک انسان از محیط به محور اصلی طراحی بدل شد.
فضای جمعی از مؤلفه های اصلی منظر شهری است که به دلیل وابستگی حداکثری آن به حضور انسان، نگاه انسان گرا در ساماندهی آن، از سایر جنبه ها پیشی می گیرد. این مقاله درصدد است با بررسی جایگاه نظریة انسان گرایی در نهضت های مختلف فکری، سیاست های مدیریت شهری تهران را پس از انقلاب اسلامی نسبت به فضای جمعی ارزیابی کند.
منظر شهر دوستدار کودک؛ رویکرد منظرین در محیط شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گسترش موج شهرنشینی در دنیا از سویی و افزونی جمعیت از سوی دیگر، کودکان در تحولات مدرن شهری نادیده گرفته می شوند و لزوم توجه به آنها در شهرها بیش از پیش احساس می شود. شهر یک واقعیت زنده و پویا است که نباید خود را بر کودک تحمیل کند بلکه باید متناسب با شخصیت او شکل گیرد. در زمینه ارتباط شهر با کودک، نظریات فراوانی وجود دارد که معتبرترین آن ها «شهر دوستدار کودک» است که برای اولین بار در دهه 90 توسط یونیسف یا همان صندوق حمایت از کودکان ارائه شده است. در این طرح، وزن بیشتر نگاه های عملکردی و کالبدی به شهر بر نقش هویتی آن سایه افکنده است. این نوشتار بر آن است تا با رویکردی منظرین به تحلیل همه جانبه محیط شهری دوستدار کودک بپردازد و بعد فرهنگی و ذهنی آن را نیز قوام بخشد. منظر شهری دوستدار کودک، با نگاه عینی _ذهنی به پدیده شهر، مشارکت و نقش شهروندی کودکان را مبنا قرار داده و سه راهبرد توسعه زندگی پیاده، فعالیت در فضای جمعی شهری و طبیعت گرایی را در راستای افزایش نقش مشارکتی کودکان پیشنهاد می دهد. هر یک از این راهبردها، شامل سیاست ها و اقداماتی است که به ایجاد حس هویت، امنیت، تعلق مکانی و لذت می انجامد و شهر را به سوی بستری برای برآوردن نیازهای مختلف کودک و رشد و پرورش همه جانبه او سوق می دهد.
ارزیابی و مداخله ترجیحات احساسی کاربران در فضای جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشرفت علم موجب گسترش توجه به بعد روانی وجود انسان در کنار پاسخگویی به نیاز های فیزیکی او شده است. امروزه توجه به این مساله در معماری نیز جایگاه ویژه ای یافته است. با وجود این که دانشجویان نقش مهمی در شکل دادن آینده کشور دارند، اما توجه به نیازهای روانی دانشجویان در خانه های دانشجویی از مسایلی است که کمتر به آن پرداخته شده است. هدف پژوهش حاضر استفاده از روش مهندسی کانسی یا طراحی احساس گرا برای الگو یابی از عوامل دلبستگی ساز در فضای جمعی خانه و استفاده از آن در طراحی فضای جمعی خانه های دانشجویی برای دانشجویان بود. نمونه پژوهش 50 نفر از دانشجویان دختر ساکن خوابگاه های سوییتی دانشگاه مازندران بودند که پرسشنامه فهرست عواطف مثبت و منفی (PANAS) را تکمیل کردند. نتایج به صورت الگو هایی فیزیکی برای افزایش دلبستگی در فضای جمعی خانه های دانشجویی مانند استفاده از مصالح طبیعی، ارتفاع کم سقف، کوچکی فضای داخلی نشیمن، محصور بودن اطراف فضای جمعی، استفاده از رنگ های سرد و خنثی، استفاده از بازشو های بزرگ و زیاد ارایه شد. بر مبنای این ویژگی های فیزیکی، فضای جمعی خانه دانشجویی برای دانشجویان طراحی شد. ابتدا رضایت 25 نفر از آزمودنی ها از طریق نمایش تصویر فضای جمعی طراحی شده در کنار تصاویری از فضاهای جمعی که احساسات مثبتی را برانگیخته می کرد، بررسی شد. نتایج حاکی از آن بوده است که اکثر آنان فضای جمعی طراحی شده را به عنوان فضای جمعی دلخواه خود، انتخاب کردند. سپس تصویر فضای جمعی طراحی شده در کنار تصاویری از سایر فضاهای جمعی برای این افراد نمایش داده شد. بر اساس نتایج، آزمودنی ها فضای جمعی طراحی شده را به سایر فضاهای جمعی ترجیح دادند.
ارتقاء کیفی منظر شهر تهران در تلاقی خیابان و فضای عمومی؛ به سوی منظر فرهنگی در شهر؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲۸
حوزه های تخصصی:
منظر شهری در تعریف علمی رایج، کیفیتی است که در رابطه ای رفت و برگشتی بین مخاطب و کالبد شهر پدید می آید. مؤلفه های کالبدی تولید این کیفیت، همه عناصری هستند که در شهر حضور دارند. خیابان و فضای عمومی1 از جمله این مؤلفه ها هستند که نسبت به سایرین، نقش پررنگ تری در ادراک مخاطب دارند. از دلایل این ویژگی، کمیت و رخ دادهای اجتماعی است که در آنها به وقوع می پیوندد. جدا از تأثیر جداگانه هریک از این دو مؤلفه بر شهر، فضاهایی وجود دارد که کالبد آن حاصل اجتماع خیابان و فضای عمومی است؛ این فضای جدید دارای منظری ارتقاء یافته است که از همپوشانی کیفیت های خیابان و فضای عمومی نزد مخاطب حاصل می شود. چنین منظری می تواند دارای شناسه های منظر فرهنگی باشد.
خیابان «ولیعصر» از خیابان های تاریخی تهران است که قدمت آن به زمان قاجار باز می گردد، این خیابان در زمان پهلوی اول تکمیل شد و در دوره پهلوی دوم نقش مؤثری در سازمان فضایی شهر تهران یافت. پس از انقلاب اسلامی، توجه صرفاً کالبدی مدیریت شهری به این خیابان نتوانست از نقش اصلی آن در سازمان فضایی بکاهد؛ چرا که طولانی ترین خیابان تهران در برخی نقاط دارای شناسه هایی است که در گذشت زمان با انطباق فعالیت های ارگانیک فضاهای عمومی و معماری خیابان، به ارزش آن افزوده می شود. این نوشتار به دنبال آن است که منظر خیابان ولیعصر تهران را در نقاط تلاقی آن با فضاهای عمومی تحلیل و تحولات آن را ارزیابی کند.
زیباشناسی فضای جمعی؛ ارزیابی زیبایی در سه فضای شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۰
حوزه های تخصصی:
فضای جمعی و زیباشناسی دو مفهومی هستند که امروزه در ادبیات شهری جایگاه وسیعی را به خود اختصاص داده اند. نقطه پیوند این «دوگانه» در مقوله معنای فضا نزد انسان و نقش او در شکل دهی به این معناست. اقدامات زیباشناسانه از طریق مداخله انسان در فضای جمعی به بروز معنا در تجربه محسوس مخاطب از آن می انجامد. این اقدام، میزان انطباق معنا را با ذهن مخاطب تعیین می کند. هرچه اقدام زیباشناسانه با ذهنیت جامعه هم سوتر باشد، مخاطب معنای عمیق تری از فضای جمعی دریافت خواهد کرد. در مقابل، اقدامات زیباشناسانه که اغلب به دلایل ایدئولوژیک، اقتصادی، بی برنامگی از ذهنیت جامعه به دورند، در محصول خود به وضوح دچار آشفتگی و بی معنایی می شوند.
Urban art, Landscape phenomenon, Citizens, Social space («هنر شهری» به مثابه پدیده ای منظرین در جامعة امروز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروز در ادبیات «هنر شهری» کشورمان یا اهداف آثار هنر شهری را در تأثیرات آن بر ارتقای کیفیت منظر شهر مبنای تعریف قرار می دهند و یا انواع آثار هنری حاضر در شهر را به عنوان هنر شهری قلمداد می کنند. اما نکته قابل تأمل این است که در پژوهش های صورت گرفته مشخص نیست هنر شهری چیست؟ چگونه بر کیفیت منظر شهر اثر می گذارد؟ و آیا همه آثار هنری موجود در شهر موجد چنین کیفیاتی می شوند؟
با گسترش حضور آثار هنری در سطح شهرهای کشور و عدم موفقیت حداکثری آنها در حصول اهداف تعیین شده به نظر می رسد هنر شهری از جوهره اصلی خود فاصله گرفته و مقهور اعمال سلیقه هایی شده است که گاه آنها را تا حد تزیین و بزک شهر تقلیل داده است. از این رو نه تنها حضورش در شهر هدفمند نبوده، بلکه منجر به اغتشاشاتی نیز شده است.
این مقاله پیشنهاد می کند امروز برای دستیابی به اهداف مورد نظر لازم است به «هنر شهری» به عنوان یک پدیده منظرین نگریست. زیرا به دو مؤلفه شهروند (انسان) به عنوان «مخاطب هدف» که آثار هنر شهری برای او خلق می شود و «فضای جمعی» به عنوان محیط شکل گیری ادراکات و تعاملات اجتماعی و نه صرفاً بستر حضور آثار وابسته است. در آخر نتیجه می گیرد در دوران معاصر، مناسب ترین بستر برای هنر شهری نه هر فضای شهری و فضای عمومی که فضای جمعی است تا ضمن برقرارساختن ارتباطات اجتماعی به عنوان والاترین هدف حیات مدنی بتواند مخاطبان هدفمند را به درک آثار هنری دعوت کند و در این فراخوانندگی به کیفیات شهری مورد نظر نایل شود.
اشراف بر سواره رویکرد منظرین پل طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان پروژه های منظر اجرا شده دوره معاصر در تهران «پل طبیعت» از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این پل با خلق یک فضای شهری جدید و فعال در شهر در جهت ارتقای کیفیت فضاهای جمعی قدم برداشته و همچنین به دلیل موقعیت خاص بستر طرح، نظرگاهی به شهر تهران ایجاد کرده که از عوامل جذابیت آن به شمار می رود. فرم سازه متفاوت این پل نیز در شهر توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. از آنجایی که کلانشهر تهران در روند توسعه سریع خود با چالش های گوناگونی مانند کمبود فضاهای جمعی، ناخوانایی و سردرگمی شهروندان در زندگی پیچیده شهری مواجه است ایجاد چنین فضاهایی که منجر به درک معنا و هویت محیط از جانب مردم شده و پیوند انسان با محیط و حس رضایت از آن را تقویت می کند ضروری به نظر می رسد.
در طراحی و ساخت این پل اهداف متفاوتی از قبیل ایجاد فضای جمعی برای افراد مختلف جامعه، زیبایی، پیاده مداری، نظرگاه شهری و طبیعت گرایی مد نظر بوده است. این پژوهش میزان دستیابی طرح به این اهداف را مورد بحث و بررسی قرار می دهد.
الحاق محوطه های دولتی به فضای عمومی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظر شهری عامل اصلی تأثیرگذار بر ادراک شهروندان از شهر است. فضاهای جمعی از مهم ترین عناصر منظر شهری محسوب می شوند که بستری برای شکل گیری خاطرات جمعی شهروندان هستند و تقریباً تمامی معیارهایی که باعث کیفیت بخشی به زندگی شهری می شوند در این فضاها قابل مشاهده اند. در این نوشتار، کمبود فضاهای عمومی و جمعی در بافت های متراکم مرکز شهر تهران مورد تأکید قرار می گیرد. در ادامه با توجه به اصول توسعه میان افزا به بررسی کاربری هایی که برای توسعه درون زا مناسب شناخته شده اند پرداخته می شود. در پایان محوطه ادارات دولتی واقع در بافت مرکزی شهر تهران به عنوان گزینه ای برای طرح های میان افزا و تبدیل شدن به فضای نیمه عمومی، مبتنی بر توسعه درون زا، مورد بررسی قرار می گیرند. مسئله مالکیت، ناسازگاری کاربری های مجاور و شیوه مدیریت فضای نیمه عمومی، به عنوان سه مسئله عمده در این پیشنهاد مورد بررسی قرار می گیرند. در پژوهش حاضر از روش تحقیق توصیفی و تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای، استفاده شده است.
بازطراحی بوستان های شهری با تأکید بر توسعه اجتماع پذیری (مورد مطالعه: بوستان های شهر مهاباد)
حوزه های تخصصی:
فضاها و عرصه های عمومی یکی از عناصر ضروری و اساسی زندگی روزمره شهری و مهمترین بخش شهرها به شمار می روند، در این میان پارک های شهری به عنوان بخش مهمی از فضاهای عمومی و بازنمود زندگی مدرن شهری، محیطهایی برای لذت، تفریح،گذران اوقات فراغت، زندگی اجتماعی وتبادل فرهنگ، افکار، دیدگاه ها،عقاید و نظرات هستند. در دوران معاصر با افزایش فردگرایی، عملکرد اجتماعی بسیاری از فضاهای عمومی ازجمله پارک های شهری از بین رفته است، لذا توجه به محیط کالبدی پارکها به عنوان محملی برای بازیابی همجواری از دست رفته انسانها، درجهت نزدیکتر کردن آنان به یکدیگر و جبران بخشی از تعاملات اجتماعی از دست رفته اهمیت بیشتری یافته است. این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد مؤثر بر اجتماع پذیری پارکهای شهری، قصد دارد با سازگاری هرچه بیشتر شرایط کالبدی و معنایی محیط پارکهای شهری منطبق بر نیازها و خواسته های کاربران فضا، پارکها را تبدیل به فضایی جامعه پذیر سازد. لذا پس از بررسی سوابق موضوع در بخش مبانی نظری، با استخراج شاخص های مؤثر اجتماع پذیری در محدوده مورد مطالعه از طریق نظرسنجی ارزیابی گردید.در بخش نظرسنجی پاسخ دهندگان به صورت تصادفی ساده، و به تعداد 384 نفر انتخاب گردیدند. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss تحلیل گردیدند و روابط معنادار بین متغیرهای دخیل در اجتماع پذیری، استنباط گردیدند. براساس نتایج به دست آمده از پرسشنامه ها، بین شاخص های اجتماع پذیری که شامل معیارهای خوانایی و کیفیت محیط، الگوهای فرهنگی- اجتماعی،منظروعناصرگیاهی،حیات جمعی و سرزندگی،مدیریت،کاربری های همجوار و آسایش و امنیت روانی و ...را شامل می شودومطلوبیت اجتماع پذیری در فضای پارک های شهری ارتباط معناداری وجود دارد. به معنای اینکه با ارتقای ویژگی های کالبدی پارک های شهری، اجتماع پذیری نیز بهبود خواهد یافت. بین شاخص های معنایی محیط نیز که معیارهای سرزندگی، خاطره، آسایش و راحتی، زیبایی، ایمنی و امنیت را دربر می گیرد و اجتماع پذیری پارکهای شهری همبستگی ارتباط معنادار وجود دارد.
پاتوق، فضای جمعی شهری و معماری و محل تعاملات اجتماعی و فرهنگی (نمونه موردی شهر برازجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پاتوق محل اجتماع افراد، با حضور آزادانه جهت گفت گو، بازی، کسب اطلاعات و استراحت است. اهمیت این تحقیق پر رنگ کردن نقش پاتوق در فضای معماری و شهری در جهت افزایش تعاملات اجتماعی و فرهنگی و کاهش مشکلات افراد در جوامع شهری می باشد. عدم وجود پاتوق با کیفیت مناسب در عصر حاضر، ضرورت پژوهش را نشان می دهد. روش تحقیق بصورت پیمایشی است و گردآوری اطلاعات از راه مطالعات کتابخانه ای، پرسش نامه می باشد. پس از گردآوری اطلاعات و جمع آوری پرسش نامه از جامعه آماری شامل بازدیدکنندگان تصادفی از میادین و پارکها بود که با محاسبه فرمول کوکران تعداد 100 نفر انتخاب گردیده بود. پاسخ دهندگان از اقشار مختلف شهر برازجان می باشند. تجزیه و تحلیل داده ها توسط SPSS انجام شد. روایی پرسشنامه توسط اساتیدتایید شد. پایایی توسط آلفای کرونباخ 0.87 به دست آمد که قابل قبول میباشد. باتوجه به ماهیت داده ها، روش پژوهش پیمایشی است. فرضیه تحقیق بر اساس این پرسش "تعاملات در پاتوق بر چه عواملی بستگی دارد" فرضیه زیر را مورد تحلیل قرار می دهد: "عوامل اجتماعی، محیطی، کالبدی و اقلیمی در تعاملات اجتماعی پاتوق موثرند"ماهیت تحقیق بنیادی است. با در نظر گرفتن تاثیر فاکتورهابر فضای معماری پاتوق از طریق جمع آوری اطلاعات به وسیله پرسشنامه ها و امتیازدهی آن به بررسی نتایج افزایش و رشد پاتوق به عنوان یک فضای مفید در معماری درجهت توسعه تعاملات اجتماعی پرداخته شد. تحلیلهانشان داد عوامل محیطی، اجتماعی و کالبدی از تاثیرگذاری خوبی بر فضای پاتوق برخوردار می باشند که توجه به این فاکتورها و آیتم های آنها در طراحی پاتوق باعث افزایش کیفیت این فضا می گردد. عوامل اقلیمی که بر فضای پاتوق تاثیر گذار است، به دلیل عدم توجه کافی به آن دراجرا کاهش امتیاز این عامل شده است که با ارائه تدابیرلازم میتوان باعث افزایش کیفیت آسایش در فضای پاتوق شد.
فضاهای جمعی : ضرورت ها و موانع؛ نمونه موردی: چهارراه ولی عصر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۴
18 - 23
حوزه های تخصصی:
انسان به عنوان موجودی اجتماعی بسیاری از توانایی های خود را از جامعه و محیط های عمومی کسب می کند. به این معنا که فضاهای عمومی در شهر، عرصه کسب مهارت، آموزش و تمرین رفتارهای اجتماعی برای انسان است. در این میان، آموزش نقش به سزایی در رشد و تکامل انسان در فرایند اجتماعی شدن دارد. روند اجتماعی شدن از کودکی آغاز می شود و در تمام سال های عمر با او همراه خواهد بود. البته باید توجه داشت در مقابل تمایل انسان به اجتماعی شدن، جامعه نیز باید آمادگی اجتماعی کردن و درونی سازی ارزش ها را در انسان داشته باشد. چهارراه ولی عصر که محل تقاطع دو خیابان اصلی و بسیار مهم ولیعصر و انقلاب است، نقطه ثقل مرکز فضایی شهر تهران به حساب می آید. این مکان با توجه به موقعیت منحصر به فرد خود می توانسته یکی از مهم ترین، مقبول ترین و سرزنده ترین فضاهای عمومی در شهر تهران باشد، اما اگر امروز این مکان با تمام پتانسیل های نا م برده، نتوانسته است در کارکرد اصلی خود ظاهر شود، چه موانعی بر سر شکل گیری فضای نوین شهری در چهارراه ولیعصر وجود دارد؟ این مقاله ضمن پرداختن به فرایند اجتماعی شدن انسان، نقش آن را در فضاهای عمومی شهر مطالعه می کند. در بخش بعد به بررسی چهارراه ولی عصر به عنوان فضایی با پتانسیل زیاد برای تبدیل شدن به یک فضای جمعی می پردازد و در انتها عوامل بازدارنده تبدیل چهارراه ولیعصر به یک فضاهای جمعی شهری فعال و باکیفیت را عنوان می کند.
«سرزندگی فضاهای جمعی، مدیون کارکرد تجاری»* نمونه موردی شهرهای مراکش و مکناس
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ششم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۰
13 - 20
حوزه های تخصصی:
فضای جمعی جایی برای تفریح و گذران اوقات فراغت، قابل دسترس برای همه مردم در همه ساعات شبانه روز و محل برقراری تعاملات اجتماعی است و فضای شهری سرزنده فضایی است که تعداد قابل توجهی از افراد در بیشتر ساعات شبانه روز در آن حضور دارند؛ یعنی فضا باید به گونه ای باشد که مردم از روی اختیار به آنجا آمده، در آن فضا بمانند، اوقات فراغت خود را در آن جا سپری کرده و با دیگران تعاملات اجتماعی برقرار کنند. فضای جمعی در شهرهای مغربی، متفاوت از فضاهای جمعی اروپایی، شباهت هایی به بازارهای خیابانی شهرهای ایرانی دارد. با انجام مطالعات میدانی در مورد فضاهای جمعی شهرهای مغرب، پرسش هایی مطرح می شود: رونق فضاهای جمعی مغرب وابسته به چیست؟ اهمیت فضای جمعی وابسته به عوامل کالبدی -زیبایی ظاهری، سهولت دسترسی و میزان گشودگی عرصه- است و یا فعالیت هایی که در آن انجام می شود؟ آیا حذف کارکرد تجاری از فضاهای جمعی مغربی، منجر به مرگ آن فضاها می شود؟ پژوهش پیش رو -محصول مشاهده و تحلیل بر اساس مشاهدات میدانی- به این امر خواهد پرداخت که واحدهای تجاری نقش عمده ای در تعریف فضاهای جمعی شهر و سرزندگی آنها دارد؛ به نظر می رسد شکل زندگی اجتماعی مغربی ها تأثیر عمده ای در تعریف فضاهای شهری و از جمله فضای جمعی دارد. علیرغم حضور تعداد زیادی گردشگر –به ویژه اروپایی ها- در کشور مغرب، بومیان به حفظ ارزش های گذشته خود پایبند بوده و فضاهای جمعی آنها همچنان ساختار سنتی خود را حفظ کرده است. آنچه از مشاهده چند نمونه فضای جمعی حاصل شد این است که رونق، موفقیت و سرزندگی فضاهای جمعی در کشور مغرب عمدتاً وابسته به فعالیت (تجاری) بوده و نه کالبد. اختلاط کاربری ها در فضای شهری امکان حضور فعالیت های گسترده و همزمان را فراهم آورده و افراد بیشتری به آن فضاها جذب می شوند. حضور جمعیت فعال در یک فضا از یکسو به تقویت حس امنیت منجر شده، از سوی دیگر در طول زمان آن را به مکانی دارای اصالت و هویت بدل کرده و مردم به آن حس تعلق بیشتری خواهند داشت. این امر در نهایت به سرزندگی فضای جمعی و رونق هر چه بیشتر آن می انجامد. توجه به نحوه شکل گیری و فعالیت فضاهای جمعی در بافت تاریخی شهرهای مغرب حائز اهمیت بوده؛ چرا که الگویی برای باززنده سازی نمونه های موجود و نیز طراحی و ساخت نمونه های معاصر شهرهای آن بوم و حتی بافت های تاریخی مشابه همچون ایران است. شناخت و بهره گیری از الگوهای بومی موجود در بازتولید عرصه های جمعی سرزنده و حفظ هویت شهرها، ضرورت پرداختن به پژوهش حاضر را توجیه می کند.