مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
معماری اسلامی
منبع:
فردوس هنر سال اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳
44 - 71
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معماری اسلامی در برگیرنده معانی والا و مضامین متعالی است که یکی از نمودهای آن را در حرم آستان قدس رضوی می توان یافت. صحن آزادی آستان قدس رضوی به مثابه یک متن از باشکوه ترین آثار معماری اسلامی است که به وفور واجد رمزگان های پنهانی است که آشکارسازی آن ها به روش تأویل نیازمند است و نشانه شناسی یکی از آن ها است. هدف مقاله: در این پژوهش سعی خواهد شد ضمن معرفی و شناسایی عناصر بصری مکان مذکور به تبیین روابط دال و مدلول در نشانه های به کاررفته در این فضای سنتی دینی که مبتنی بر انواع قراردادها از شباهت (شمایلی) و تداعی و سنن (نماد) و علت و معلول (نمایه) است، پرداخته شود و از ابزار تحلیلی علم نشانه شناسی در تحلیل و خوانش نقوش و کشف معانی ضمنی آنها استفاده نمود. سؤالات مقاله: پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤالات است: چه نوع نشانه های تصویری بر اساس روابط بین دال ها و مدلول ها در صحن آزادی موجود می باشند؟ و اینکه این نشانه ها با کاربست ابزارهای تحلیلی رویکرد نشانه شناسانه چگونه قابل خوانش و تحلیل می باشند؟ روش پژوهش: این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. گردآوری اطلاعات به صورت منابع کتابخانه ای می باشد. نتیجه پژوهش: برآیند تحقیق نشان داد: نشانه های تصویری صحن آزادی در هفت دسته طبقه بندی می شوند. به طورکلی پیام و مفاهیم نشانه های تصویری مرتبط با مضامین و معانی همچون: قدسیت، ربانیت، روح و انسان کامل مشاهده شده است. روابط بین وجوه مختلف نشانه ها نیز بر اساس رویکرد نشانه شناسی بیشتر به صورت نمایه ای-نمادین، نمایه ای-شمایلی، نمادین- شمایلی است.
قرائت، بازخوانی و بررسی کتیبه های کوفی کاروان سراهای خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۸
55 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:کتیبه های کوفی در معماری اسلامی از شاهکارهای جهان اسلام و ایران به شمار می آیند. اگرچه برخی از کاروانسراهای خراسان رضوی از نظر تزیینات و معماری جزو بناهای فاخر محسوب می شوند، امّا قدمت بعضی از این بناها چندان مورد واکاوی قرار نگرفته اند. کتیبه های بناها معمولاً یکی از شاخص ترین عناصر معماری است که از زوایای مختلف یک محقق را رهنمون می شود. بنابراین لازم دانسته شد کتیبه های مورد مطالعه از جمله از نظر نگارش، اهداف و انواع خطوط مورد بررسی قرار گیرد و تأثیر آن ها بر هویت بناهای مورد مطالعه مشخص شود.هدف پژوهش: در این مقاله سعی شده است کتیبه ها به صورت مقایسه تطبیقی بررسی و کتیبه های خوانده نشده را قرائت و خوانش نادرست برخی از کتیبه ها را اصلاح نماییم. بر همین اساس نگارندگان با رویکردی انتقادی نسبت به قرائت کتیبه ها و با بهره گیری از متون و اسناد باقی مانده تلاش کردند تا در بازآفرینی کتیبه های رباط ماهی و تعیین قدمت برخی از بناها پیشنهاداتی ارائه دهند.روش پژوهش: پژوهش حاضر با روش های پیمایشی و تاریخی تدوین شد؛ ابتدا آثار کتیبه ها با بررسی های پیمایشی داده ها ثبت و ضبط شد. سپس در رویکرد تاریخی با کار کتابخانه ای، بررسی منابع دست اوّل، اسناد و مدارک عکاسان گذشته و سپس با تحلیل و طبقه بندی داده ها تلاش شد وقایع گذشته، به طور دقیق شناسایی تا هویت تاریخی، سیاسی، اقتصادی این بناها روشن تر شوند.نتیجه گیری: در این جستار روشن شد ساختار نگارشی کتیبه های کوفی براساس خطوط کوفی اولیه بوده و از شیوه و تنوع متعددی برخوردار هستند. همچنین هنرمندان کتیبه ها در بیان پیام های خود از عنصر تزیین بهره گرفته اند. قرارگیری این کتیبه ها در فضاهای تعیین شده سنخیت و هماهنگی زیادی با بناهای خود دارند و از اهداف نگارش، بهره گیری مذهبی از آنهاست. در نهایت با قرائت صحیح و بازخوانی برخی از کتیبه ها، برای تاریخ گذاری کاروانسراهای زیارت، ماهی و شرف پیشنهاداتی ارائه شد.
مطالعه تطبیقیِ تکرارِ نقوش هندسی در شیشه های رنگی مسجد و کلیسا (نمونه های موردی مسجد نصیرالملک وکلیسای ساگرادا فامیلیا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به تکثر در شیوه خلق آثارهنریِ ادیان الهی، لزوم ایجاد زبان بصری مشترک، احساس می گردد. خلق نقوش تکرارشونده، یک شیوه بیانی وجزء جدایی ناپذیر هنر دینی هستند. واکاوی این مشترکات نمادین در معماری، می تواند موجد پل ارتباطی واحد در هنر ملل باشدکه متأثر از مؤلفه های اعتقادی، فرهنگی، جغرافیایی و هنری است و مسأله اصلی این تحقیق می باشد. پژوهش برروی بناهای نیایشی، کلیسای ساگرادا فامیلیا و مسجد نصیرالملک، از منظر هندسه، با تمرکز بر شیشه های رنگین پنجره ها انجام گرفته است. سوال این جاست که با تطبیق نقوش نمادین و تکرارشونده برشیشه های رنگین دوبنا، تأثیرات مؤلفه های مذکور و هندسه نقوش آن، تا چه حد توانسته، از نظر کالبدی، درایجاد تشابهات، اقتباسات یا تفاوت ها نقش داشته باشند؟ و با این فرضیه که تشابهات و تفاوت هایی در طراحی نقوش متنوع شیشه ها وجود دارد، هدف، رمزگشایی و دست یابی به اشتراکات و افتراقات از منظرنقوش هندسی و ریشه یابی معانی بنیادین و الگوساز و نیز ایجاد زبان مشترک بصری است. روش تحقیق، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ توصیفی- ﺗﻄﺒﻴقی و ﺗﺠﺰﻳﻪ وتحلیل ﻛﻴﻔﻲ و محتوی متن برمبنای اسناد کتابخانه ای است. در نتیجه، وجه افتراق درنقوش شیشه ها : در مسجد مذکورازطرح های ساده: شمسه، ستاره چندپر و اشکال هندسی ساده درگره چینی های شیشه ها بهره گرفته شده در صورتی که درکلیسا علاوه بر این نقوش، نقوش پیچیده روایی و تصویری بر شیشه های رنگین کلیسا، نقش بسته است. اما طراحی شکل دایرهبر شیشه های منقوش دو بنا همراه باتکرار منظم و تکاملی بیشترین کاربرد و وجه اشتراک آن ها بوده و نیز ریشه اعتقادی و توجه به خدا(دین)، طبیعت،انتزاع و هندسه، به عنوان بالاترین لایه تشابهی خلاقیت درطراحی وایجاد فضایی غرق در نور و رنگ، دنیایی ماورایی و روحانی، همراه با امنیت خیال، درهردو بنا به طور مشترک ایجاد شده است، که در جداولی مورد تطبیق قرا گرفته اند.امروزه با توجه به تکثر در شیوه خلق آثارهنریِ ادیان الهی، لزوم ایجاد زبان بصری مشترک، احساس می گردد. خلق نقوش تکرارشونده، یک شیوه بیانی وجزء جدایی ناپذیر هنر دینی هستند. واکاوی این مشترکات نمادین در معماری، می تواند موجد پل ارتباطی واحد در هنر ملل باشدکه متأثر از مؤلفه های اعتقادی، فرهنگی، جغرافیایی و هنری است و مسأله اصلی این تحقیق می باشد. پژوهش برروی بناهای نیایشی، کلیسای ساگرادا فامیلیا و مسجد نصیرالملک، از منظر هندسه، با تمرکز بر شیشه های رنگین پنجره ها انجام گرفته است. سوال این جاست که با تطبیق نقوش نمادین و تکرارشونده برشیشه های رنگین دوبنا، تأثیرات مؤلفه های مذکور و هندسه نقوش آن، تا چه حد توانسته، از نظر کالبدی، درایجاد تشابهات، اقتباسات یا تفاوت ها نقش داشته باشند؟ و با این فرضیه که تشابهات و تفاوت هایی در طراحی نقوش متنوع شیشه ها وجود دارد، هدف، رمزگشایی و دست یابی به اشتراکات و افتراقات از منظرنقوش هندسی و ریشه یابی معانی بنیادین و الگوساز و نیز ایجاد زبان مشترک بصری است. روش تحقیق، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ توصیفی- ﺗﻄﺒﻴقی و ﺗﺠﺰﻳﻪ وتحلیل ﻛﻴﻔﻲ و محتوی متن برمبنای اسناد کتابخانه ای است. در نتیجه، وجه افتراق درنقوش شیشه ها : در مسجد مذکورازطرح های ساده: شمسه، ستاره چندپر و اشکال هندسی ساده درگره چینی های شیشه ها بهره گرفته شده در صورتی که درکلیسا علاوه بر این نقوش، نقوش پیچیده روایی و تصویری بر شیشه های رنگین کلیسا، نقش بسته است. اما طراحی شکل دایرهبر شیشه های منقوش دو بنا همراه باتکرار منظم و تکاملی بیشترین کاربرد و وجه اشتراک آن ها بوده و نیز ریشه اعتقادی و توجه به خدا(دین)، طبیعت،انتزاع و هندسه، به عنوان بالاترین لایه تشابهی خلاقیت درطراحی وایجاد فضایی غرق در نور و رنگ، دنیایی ماورایی و روحانی، همراه با امنیت خیال، درهردو بنا به طور مشترک ایجاد شده است، که در جداولی مورد تطبیق قرا گرفته اند.
مولفه های طراحی بیوفیلیک بر حصول زیست پذیری با تاکید بر معماری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
406 - 429
حوزههای تخصصی:
نیاز بشر برای پیوند با دنیای طبیعی، نیازی فطری است. طبیعت و انتقال مفاهیم آن در طراحی محیط های زندگی باعث افزایش کیفیت زندگی و ارتقاء زیست پذیری مکان خواهد شد. از دیرباز معماری سنتی شهرهای ایران حائز اهمیت بوده و عامل اقلیم به عنوان یک پارامتر ویژه در طراحی، مورد توجه بوده است. با توجه به اینکه اکثر انگاره های معماری نوین غربی هستند. مسئله ای که اینجا مطرح می گردد چگونگی انطباق اصول انگاره بیوفیلیا با اصول معماری در اقلیم گرم و خشک است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و روش انجام آن توصیفی – تحلیلی با رویکرد کیفی و کمی انجام شده است. برای جمع آوری داده ها از روش های اسنادی (برای تبیین شاخص ها) و پیمایشی (مشاهده و پرسشنامه) استفاده شده است. از آنجا که تحقیق حاضر در زمره تحقیقات کمی محسوب می شود لذا از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری داده ها و از نرم افزار آماری SPSS برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است از آزمون های آماری همبستگی برای بررسی روابط متغیرها، آزمون T تک نمونه ای برای مقایسه جامعه آماری با میانه نظری و رگرسیون چند متغیره برای بررسی تأثیرگذاری مؤلفه های طراحی بیوفیلیک بر زیست پذیری استفاده شده است. شهر جدید هشتگرد به عنوان محدوده مورد مطالعه انتخاب شد. یافته های پژوهش حاکی از این است که همبستگی مستقیم و معناداری بین متغیرهای طراحی بیوفیلیک و زیست پذیری محاسبه وجود دارد. از طرفی براساس آزمون T تک نمونه ای مشخص شد وضعیت زیست پذیری از حد نرمال (میانگین 3) کمتر است، لذا جامعه در وضعیت مطلوب قرار ندارد. بر اساس آزمون رگرسیون چند متفیره، معادلات چگونگی روابط بین متغیرها ارائه شده و بر اساس ضریب بتا الویت بندی متغیرهای طراحی بیوفیلیک بر زیست پذیری مکان اعلام گردید که مؤلفه «بیومورفی» بیشترین تأثیر را بر حصول زیست پذیری مکان دارد. برخی مؤلفه های معماری اسلامی مانند کاربرد نور و فضا، روابط مکان محور و شکل و فضای طبیعی در طراحی بیوفیلیک نیز وجود دارند. اهداف پژوهش: 1.بررسی میزان زیست پذیری معماری بیوفیلیک با مکان. 2.بررسی میزان انطباق معماری بیوفیلیک با معماری اسلامی. سؤالات پژوهش: 1.معماری بیوفیلیک تا چه میزان امکان زیست پذیری و انطباق با مکان را دارا است؟ 2.معماری بیوفیلیک و معماری اسلامی چه وجوه شباهتی با یکدیگر دارند؟
بررسی و نقد کتاب" An Introduction to Islamic Archeology " مقدمه ای بر باستان شناسی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
در میان مباحث مربوط به باستان شناسی، باستان شناسی دوران اسلامی به عنوان یکی از دوران متنوع با جریان هایی درخصوص هنر، معماری و شهرسازی همواره مورد توجه باستان شناسان و پژوهشگران قرار داشته است. نوشتار پیش رو به بررسی و نقد کتاب «مقدمه ای بر باستان شناسی اسلامی» نوشته مارکوس میلرایت می پردازد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی و نقد کتاب باستان شناسی اسلامی به عنوان یکی از گرایش های مهم رشته باستان شناسی است. کتاب فوق به معرفی باستان شناسی دوران اسلامی با نگاهی به وضعیت اجتماعی و مذهبی، برخی بناهای دوران اسلامی، فرهنگ ها و آداب و رسوم می پردازد. مقاله فوق به نقد شکلی و محتوایی این اثر می پردازد؛ به گونه ای که در نقد شکلی، کتاب به لحاظ فنی، ساختاری و ویژگی های نگارشی و در نقد محتوایی نیز دقت و صحت مطالب و کم و کاستی های نویسنده در نگارش کتاب مورد بررسی قرار می گیرد. بررسی دقیق این کتاب نشان می دهد که این اثر با وجود کیفیت چاپ درخور توجه و روانی نسبی متن در برخی فصل ها دارای اشکالاتی است. از لحاظ محتوایی کتاب فوق دارای اشکالاتی از جمله عدم ارجاع به منابع دست اول، تصاویر بدون رفرنس، نبود یک ساختار کلی از سلسله ها و حکومت های دوران اسلامی در کتاب و عدم یکپارچگی و انسجام مطالب با توجه گستردگی حوزه کاری موضوع است.
تحلیل ریشه ها و مفاهیم نقوش هندسی معماری دوره اسلامی در هنر کهن ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال سوم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱۰
41 - 58
حوزههای تخصصی:
یکی از رازآمیزترین و گسترده ترین تزیینات آثار معماری دوره اسلامی به ویژه مساجد، نقوش هندسی است. مطالعه پیشینه پیدایش نقوش هندسی در هنر ایران سابقه شش هزار ساله را نشان می دهد. تحقیق حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که ریشه های تاریخی پیدایش نقوش هندسی در آثار دوره اسلامی چیست و این نقوش می تواند حاوی چه مفاهیمی رمزی و سری باشد. هدف از تحقیق، بیان پیشینه تاریخی نقوش هندسی در هنر ایران و بررسی مفاهیم احتمالی آن است. فرضیه اصلی تحقیق تداوم حیات نقوش هندسی باستانی، بویژه آثار ایلامی بر معماری مساجد ایرانی است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی است و روش گردآوری مطالب کتابخانه ای از طریق فیش برداری و تصویرخوانی است، روش تجزیه و تحلیل داده ها کیفی است. متفکران ریشه پیدایش نقوش هندسی را تمدن های بین النهرین، مصر و ایران نسبت داده اند. بنابراین پژوهش، نقوش بنیادین هندسی، تزیین کننده بناهای دوره اسلامی در ایران مرتبط با مفهوم باروری و فراوانی است و سابقه پیدایش آن در هنر ایران را به هنرهای بازمانده از دوره ایلام و آثار کشف شده از محوطه باستانی هلیل رود می توان نسبت داد. در آثار کهن ایرانی نقوش هندسی به صورت ساده با تکرار عناصر منفرد و تک شکل ظاهر شده اند، ترکیب چندین شکل هندسی در کنار هم به ندرت دیده می شود، تفاوت میان این نقوش و آنچه در معماری اسلامی به کار رفته است ظهور شکل های هندسی متنوع، ترکیبی و گسترده، آمیخته با فلسفه اسلامی وحدت درکثرت است.
تحلیل و بررسی نقوش تزیینی در معماری مساجد دوره خوارزمشاهیان در خراسان براساس رویکرد سنت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال سوم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۲
4 - 19
حوزههای تخصصی:
گذشته پربار فرهنگ و هنر ایران زمین به ویژه هنر تزیین ابنیه در معماری این دیار جایگاهی رفیع دارد که هنر و معماری دوره خوارزمشاهیان نه تنها از این امر مستثنی نیست، بلکه علاوه بر زیبایی ظاهری از ازر شهای والاتری نیز برخوردار است و ذهن جستجوگر را قبل از نمود ظاهری، به معنایی درونی رهنمون م یسازد. از آ نجاکه اصول زیباشناسی و ویژگ یهای خاص سنت ایرانی به طور ظریف و آگاهانه در معماری این نقوش موردتوجه قرارگرفته، لازم است بامطالعه و شناخت دقیق این اصول و رو شها به عمق باطن هنر اسلامی پی برد. نیاز به رو ششناسی در عرصه هنر اسلامی، امری اجتنا بناپذیر است که داوری ماهیت هنر اسلامی و پرسش نظری در مورد آن را ممکن م یسازد. برای بررسی هنر اسلامی در تمدن و فرهنگ اسلامی یکی ازاین رو شها، رویکرد سنت گرایی است. سنت گرایان سنت را امری واحد، همه مکانی، هم هزمانی و زوال ناپذیر م یدانند و از روش عرفانی برای تبیین و تفسیر هنر اسلامی استفاده م کنند. در این پژوهش آن چه مورد ارزیابی و تحلیل قرارگرفته معماری مساجد دوره خوارزمشاهیان است که گذشته پربار فرهنگ و هنر ایران زمین به ویژه هنر تزیین ابنیه در معماری این دیار جایگاهی رفیع دارد که هنر و معماری دوره خوارزمشاهیان نه تنها از این امر مستثنی نیست، بلکه علاوه بر زیبایی ظاهری از ازر شهای والاتری نیز برخوردار است و ذهن جستجوگر را قبل از نمود ظاهری، به معنایی درونی رهنمون م یسازد. از آ نجاکه اصول زیباشناسی و ویژگ یهای خاص سنت ایرانی ب هطور ظریف و آگاهانه در معماری این نقوش موردتوجه قرارگرفته، لازم است بامطالعه و شناخت دقیق این اصول و رو شها به عمق باطن هنر اسلامی پی برد. نیاز به رو ششناسی در عرصه هنر اسلامی، امری اجتنا بناپذیر است که داوری ماهیت هنر اسلامی و پرسش نظری در مورد آن را ممکن م یسازد. برای بررسی هنر اسلامی در تمدن و فرهنگ اسلامی یکی ازاین رو شها، رویکرد سنت گرایی است. سنت گرایان سنت را امری واحد، همه مکانی، هم هزمانی و زوال ناپذیر م یدانند و از روش عرفانی برای تبیین و تفسیر هنر اسلامی استفاده می کنند. در این پژوهش آن چه مورد ارزیابی و تحلیل قرارگرفته معماری مساجد دوره خوارزمشاهیان است که با تکیه بر رهیافت سنت گرایی به تفسیر مواد فرهنگی موردمطالعه پرداخته است. بنابراین اصل تحقیق حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر دیدگاه سنت گرایی است که به نحو حضور معنویت در معماری اسلامی و تحلیل نقوش و سایر عناصر وابسته به آن در معماری مساجد خوارزمشاهیان پرداخته شده که علاوه بر درک بیان مشترک هنر این نقوش با الهام از آ نها، نشا ندهنده نفوذ تفکر سن تگرایی در ت کتک عناصر مانند معماری، کتیبه و سایر تزیینات آن بوده است. در جمع بندی نهایی، به مترادف بودن معنا و معنویت در حکمت ایرانی و از آن جا هنر و معماری اسلامی اشار هشد هاست.با تکیه بر رهیافت سنت گرایی به تفسیر مواد فرهنگی موردمطالعه پرداخته است. بنابراین اصل تحقیق حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر دیدگاه سنت گرایی است که به نحو حضور معنویت در معماری اسلامی و تحلیل نقوش و سایر عناصر وابسته به آن در معماری مساجد خوارزمشاهیان پرداخته شده که علاوه بر درک بیان مشترک هنر این نقوش با الهام از آ نها، نشا ندهنده نفوذ تفکر سن تگرایی در ت کتک عناصر مانند معماری، کتیبه و سایر تزیینات آن بوده است. در جمع بندی نهایی، به مترادف بودن معنا و معنویت در حکمت ایرانی و از آن جا هنر و معماری اسلامی اشار ه شد ه است.
جایگاه حکمت نظری در کاربست هندسه معماری از جانب ریاضی دانان اسلامی دوره مورد بررسی قرون چهارم الی یازدهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر و معماری اسلامی حاکی از جایگاه و کاربست علمی و حِکمی هندسه است. آموزش هندسه از جانب نظر و عمل به معماران توسط حاکمان و ریاضی دانان اسلامی انجام شده است. مهم ترین هدف، استفاده صحیح براساس اصول معرفتی و حکمی، جهت شناخت حقیقت است که با اتصال و آموزش آن با حرف و صناعات، هنر و معماری را دارای جهت و طریق معرفتی و علمی نموده است. موضوع اساسی افتراق شدید بین متخصصین ریاضی و همچنین گسست فراوان با حکمت و فلسفه اسلامی در معماری و هنر در دوره کنونی است که لطمات شدیدی بر ارکان معماری وارد نموده است. شناخت هندسه از جانب اساسی هنر و معماری اسلامی و طریقه کاربست آن اهمیت نگارش را نشان می دهد. روش تحقیق به صورت قیاسی در خصوص تحلیل منابع ریاضیات و هندسه عالمان و ریاضی دانان اسلامی جهت رسیدن به نتیجه و زمینه گرایی در بحث بستر فکری حکمی دوره چهارم الی یازدهم هجری می باشد. یافته اساسی این نگارش حضور فلسفه و حکمت نظری و عملی از جانب فرد صاحب حکمت در ارتباط با ریاضی دانان اسلامی است که در بررسی علمی و معرفتی هندسه در بعد نظری و عملی جهت هندسه مند شدن هنر و معماری اسلامی است. از این رو حکمت به واسطه هندسه در هنر اسلامی براساس مبانی جهان شناختی عالم مثال به سوی حقیقت متافیزیکی خود سوق داده می شود.
مدرسه، نظرگاه حیاتِ علمیِ شهرهای اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶
57 - 66
حوزههای تخصصی:
شهر اسلامی موجودی زنده است و هر عضوش دارای وظایفی که سلامت و تعامل آن عضو با دیگر اعضا، متضمن انجام آن وظایف است. بناهای شهر اسلامی علاوه بر عملکرد اصلی خود دارای کاربری های فرعی، نامحسوس و مؤید حیات مادی و معنوی شهر هستند. بازمانده این بناها، امروز علاوه بر ارزش های فرهنگی و تاریخی خود، راوی چگونگی زیستِ دوره تسلطِ سنت های اصیل بر حیات انسان اند. بر همین اساس مطالعه هرگونه خاص معماری، شناخت تأثیر عملکرد جاری در آن بنا، بر حیات شهر را در پی دارد. از طرفی روند شتاب زدگی در گذر زمان، طمأنینه را از انسان امروز سلب و نیاز او به پناه بردن به آثار روزگاری که انسان آرام تر زندگی می کرده است را بیشتر کرده است. از آنجا که سؤال اصلی این پژوهش شناخت نقش روایتگری مدارس از حیات علمی شهر اسلامی و همچنین چگونگی بازترسیم آن برای گردشگر امروز است؛ روش انجام تحقیق، روشی تاریخی است که با تفسیر وقایع مربوط به گذشته، نحوه زیست آن زمان را تجزیه و تحلیل می کند. همچنین روش توصیفی در تحلیل و نتیجه گیری از داده ها و مدارک فنی در راستای تبیین روش مواجهه صحیح با مدارس مورد استفاده قرار گرفت. هدف این مقاله فراتر رفتن از پر کردن اوقات فراغت، تفریح و بازدید گذرا در مواجهه با بناها و شهرهای تاریخی است. وقتی بپذیریم که بنا دارای وجوه غیرمادی است که با استمرار زندگی انسان ها در طول زمان در بنا شکل گرفته اند، می توانیم کالبد موجود را راوی آن وجوه بدانیم. به همین دلیل نیز حضور در مدرسه و تعامل با آن، انسان حاضر را به سفری در عمق زمان می برد. بنابراین حضور گردشگر در بنای مدرسه را باید به مثابه نشستن انسان در محضر راوی دانست. روایتی که در آن، مدرسه نظرگاهی است که چشم گردشگر را به حیات سنتی باز می کند.
شاخص سازی و به کارگیری آن در تبیین مفاهیم معماری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱۱
۷۳-۵۹
حوزههای تخصصی:
بنابر عقیده برخی صاحب نظران، معماری اسلامی تحت تأثیر ارزش های اسلامی شکل می گیرد، محتوای دینی دارد و باورها و ارزش های دینی را متجلی می سازد. اما باتوجه به اینکه اغلب ارزش های اسلامی در قالب مفاهیم انتزاعی قرار می گیرند برای افراد مختلف دارای معانی گوناگون بوده و هرکس به دلخواه خود، آنها را تعریف کرده و در بنا متجلی می سازد. نبود اتفاق نظر در برداشت از مفاهیم اسلامی، مبین ضرورت تدوین شاخص هایی است که بتوان بر مبنای آن چهارچوب معماری اسلامی را مشخص کرد. اما منظور از شاخص و شاخص سازی چیست؟ چگونه می توان به آن دست یافت و فرایند دستیابی به شاخص چگونه است؟ در این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی و بررسی اسناد موجود، به شناسایی روش شاخص سازی که عمدتاً در تحقیقات پیمایشی کاربرد دارد، پرداخته شده است تا با شناخت این روش بتوان به امکان به کارگیری آن در مطالعه معماری اسلامی پی برد. شاخص ها، نشانگرهایی هستند که فرایند جمع آوری، طبقه بندی، تجزیه و تحلیل اطلاعات و نتیجه گیری منطقی و به طورکلی جهت فعالیت را مشخص می کنند و چهارچوب مناسبی را برای هدف گذاری، تدوین، برنامه ریزی و ارزیابی فعالیت ها به دست می دهند. البته شاخص سازی، به منظور ساده سازی موقت پیچیدگی ها و کمی کردن نسبی کیفیت ها و جزئی کردن کلیات است و هدف آن پرداختن صرف به کمیات و یا جایگزین نمودن متغیرهای کیفی به اعداد و ارقام کمّی نیست؛ بلکه به دنبال روش هایی است تا بتوان یک مفهوم را با واسطه هایی و طی مراحل چندگانه ای به سنجش کمّی درآورد. نتایج این تحقیق معرفی فرایند شاخص سازی و تکنیک های آماری مناسب برای اولویت دهی به معرف های شاخص (روش دلفی و تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP)) است.
مطالعه تطبیقی «تزئینات نقوش هندسیِ گره (گره چینی)» در معماری اسلامی و قاعدۀ عرفانی «تجدد امثال» در اندیشۀ ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در صدد است شرحِ تحلیلی و تطبیقی مابین صور تجریدی نقوش هندسی (گره چینی) در تزئینات معماری اسلامی و قاعده عرفانیِ «تجدد امثال»، با رویکرد تطبیقیِ وجودِ هم ارزی، تمثال و همانند ساختی، میان نظام جزئی و نظام کلی عالم (سلسله مراتب عالم)، ارائه نماید. در جهان شناسی عرفانی ابن عربی، نحوه فاعلیت حق تعالی، بر مبنای وحدت شخصی وجود و به نحو «تجلّی» بوده که تجلیات حق تعالی به طور دائم و پایان ناپذیر و مداوم صورت می گیرند؛ لذا در این دیدگاه، اشیا به طور مستمر در حال تغییر و تحول بوده و حق در هر لحظه و آنی به صورت بی شمار متجلی می شود. بر این اساس، صور تجریدی نقوش هندسی گره در هنر و معماری اسلامی و نقش های بی نهایت گسترش پذیر آن، برگرفته از قواعدی هستند که نمادی از مفهوم عارفانه «کثرت در وحدت» و «وحدت در کثرت» است. در این پژوهش که به روش تحقیق توصیفی، تحلیلی، تطبیقی و با تلفیقی از دو رویکرد کمّی و کیفی انجام گرفته است، این نتیجه به دست آمد که با توجه به تقارن و هم زمانی پیدایی نقش های هندسیِ گره در معماری اسلامی و نگرش های عرفانی در فلسفه اسلامی، خصوصیات به کار گرفته شده در نقش های هندسیِ گره که دارای سه مشخصه «قابلیّت تکرار به شرط تکامل»، «قابلیّت زایش، تطوّر و تبدّل به واسطه نقوش ثانوی» و «نداشتن آلت خارج در عین کثرت نقوش» هستند، همانند ساخت قاعده «تجدد امثال» در دیدگاه عرفانیِ ابن عربی و شارحان وی بوده و هدف هنرمند عارف در خلق صُورِ بی نهایت کثرت پذیرِ نقوشِ هندسیِ گره، نشان دادن خلق مداوم و استکمالی ممکنات در تجلیات الهی به صورت خلع و لبس بوده که به طریقِ نقش های بافته، متکثّر و تکرارپذیر اشکال هندسی در فضاسازی معماری اسلامی، بازآفرینی و خلق مجدد می شوند.
ارزیابی تأثیرات اجتماعی مرمت و بازسازی گلدسته های مساجد منطقه 9 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۶ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
309 - 332
حوزههای تخصصی:
گلدسته ها از جمله مصنوعات فرهنگ ایرانی اسلامی تلقی می شوند. از این رو، بازسازی و مرمت گلدسته های مساجد در زیباسازی شهر ها و گسترش معماری اسلامی، می تواند پیامدهای چشمگیری را به دنبال داشته باشد. پژوهش حاضر به بررسی تأثیرات اجتماعی محیطی بازسازی و مرمت گلدسته های مساجد منطقه 9 شهرداری تهران پرداخته است. این مطالعه در قالب الگوی ده مرحله ای ارزیابی تأثیرات اجتماعی (اتا) تعریف شده و از ابزار های پژوهش کیفی (مشاهده و مصاحبه های عمیق) و کمی (پیمایش) برای پاسخگویی به سؤال های پژوهش بهره برده است. یافته ها نشان می دهند که بازسازی و ترمیم گلدسته های مساجد، می تواند پیامدهای اجتماعی و فرهنگی محیطی، مانند زیباسازی شهر تهران، گسترش معماری اسلامی ایرانی، جذب مردم به خصوص جوانان به مسجد، افزایش رضایت شهروندی و... را به دنبال داشته باشد؛ در حالیکه پیامد های منفی آن می تواند در قالب غفلت از اولویت های مساجد و محلات دیگر پژوهش ظاهر شود. همچنین حوزه مدیریت شهری را به عرصه رقابت های سیاسی میان سازمان های ذی نفع بدل سازد.
بررسی هویت ایرانی اسلامی در معماری پروژه های مسکن مهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۹ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
123 - 140
بحران هویت در عصر حاضر از جمله مشکلاتی است که متخصصین در هر حوزه در تلاش برای برون رفت از آن می باشند. این امر در کشوری چون ایران که صاحب تمدنی درخشان با قدمت چند هزار ساله است، بسیار جدی تر به نظر می آید.
اهمیت توجه به هویت ایرانی اسلامی تا آنجاست که براساس مفاد فصل اول قانون برنامه پنجم توسعه، پاسداری از فرهنگ و هویت ایرانی اسلامی به عنوان تکلیف برای دولت آورده شده است. حال با توجه به آن که پروژه های مسکن مهر بزرگترین طرح دولتی ساخت مسکن بعد از انقلاب در مقیاس کل کشور می باشد، انتظار می رود چنین پروژه هایی، با وسعت شهر های جدید در سطح کشور، نمادی از هویت ایرانی اسلامی باشند و باعث ترویج و اشاعه ی فرهنگ ناب اسلامی ایرانی به جای تقلید و از خود بیگانگی گردند. این پژوهش در پی یافتن مؤلفه های هویت ساز ایرانی اسلامی معماری مسکن است و به طورکلی نحوه بهره گیری از شاخص های هویتی ایرانی اسلامی در معماری پروژه های مسکن مهر را بیان می نماید. مقصود از این نوشتار شناسایی عوامل هویت ساز معماری ایرانی اسلامی با هدف بررسی میزان و نحوه به کارگیری آن در پروژه های مسکن مهر استان تهران (پردیس فاز سوم) می باشد. جهت دست یابی به این اهداف، پژوهش به شیوه کیفی و توصیفی تحلیلی انجام شده و با استدلال منطقی نتایج حاصل شده است. یافته های تحقیق حاکی از عدم بهره گیری از کافی از شاخصه های معماری ایرانی اسلامی و نیز کم توجهی به استفاده از شاخص های هویتی برای طرح و ساخت مجموعه ای با اصالت و شایسته ی ایران اسلامی می باشد.
مطالعه تطبیقی نقوش تزیینی در مساجد کبود مزارشریف افغانستان و سلطان احمد ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تزیینات با ارزش ترین بخش هنر اسلامی است. به این سبب که می تواند عقاید مذهبی و جلوه های فرهنگ وهنر این دوران را بازتاباند و با تمام فرازونشیب هایی که در طول قرن ها داشته، توانسته به طور چشمگیری خود را گسترش دهد و با بیانی یگانه در اقلیم های مختلف آثاری جاودانه از خود بر جای گذارد. در میان انواع تزیینات معماری، کاشی کاری و نقاشی ضمن آنکه بیشترین توجه معماران مسلمان را به خود جلب کرد، از دلایل بسیار مهم و مؤثر در نمود زیبایی و عظمت بناهای اسلامی است. هدف پژوهش: هدف اصلی پژوهش مطالعه و بررسی نقوش تزیینی دو مسجد کبود مزارشریف و سلطان احمد است. تزیینات بی مانند این دو مسجد از آن جهت مقایسه می شوند که موارد مشابه و غیرمشابه در نقوش تزیینی به کار رفته روی کاشی کاری ها را که با الهام از طبیعت و تأثیرات قومی و منطقه ای و برگرفته از هنر ایران باستان و ایران اسلامی است، شفاف سازند. روش پژوهش: این تحقیق به روش مقایسه و تطبیق نقوش تزیینات دو مسجد با استفاده از جدول هایی به روش توصیفی-تحلیلی انجام شد و در این راه از اسناد مکتوب و تحلیل داده ها نیز کمک گرفته شد. نتیجه گیری: خاستگاه نقوش تزیینی در دو بنا ریشه ایرانی دارد اما هر منطقه سازوکار مخصوص و خلاقانه خود را برای بومی کردن طرح ونقش خود به کار بسته است. تزیینات کاشی های به کاررفته در دو مسجد سازگار با دستورات دین اسلام ساده و انتزاعی شده و به جای طبیعت گرایی از تزیینات گیاهی و هندسی و نمادگونه استفاده شده است. این سبک علاوه بر زیباساختن معنا و نشانه هایی از نظم، کثرت و وحدت را نیز نمایان می کند و بر انسجام فضای روحانی محیط می افزاید.
بازنمود مفاهیم و ساختار ادبی قرآن در معماری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از طلوع اسلام، سبکهای معماری سرزمینهایی که به قلمرو اسلام پیوستند، بهگونهای تغییریافت که حاصل آن شاهکارهایی چون مساجد بزرگ شد. تفاوت محتوای بیان و فرم معماری جدید بهشکلی است که نمیتوان سهم و تأثیر اسلام را در دگرگونی آن، نادیدهگرفت. تأثیری که منشأ آن به معارفی بازمیگردد که کلیاتش در کتاب آسمانی قرآن نمود یافتهاست. چگونگی این تأثیر و کشف پیام اثر معماری ازطریق سنت، عرفان و یا اشراق بررسی شدهاست. اما پرسش این است که آیا میتوان از زاویهدید قرآن نگریست و درمعماری اسلامی، راهی را برای بازنمود حقایق نهفته در قرآن جستجوکرد؟ بنابر آنچه بیانشد، پژوهش حاضر برآنست تا با بهرهگیری از روش تطبیقی نامتوازن، چگونگی تأثیر قرآن بر معماری اسلامی را ازطریق عناصر ادبی آن نشاندهد. در این بررسی با تبیین جایگاه قرآن و نیز معماری اسلامی بهعنوان یک هنر در عالم هستی، مشخصمیشود که معماری همچون مخلوقات هستی جایگاهی برای بروز حقیقت است که بهدست انسان از عالم غیب در عالم حس بیان شدهاست. ازاینرو، معماری بازنمود همان حقیقت واحدی است که در کتاب قرآن در قالب الفاظ از جانب پروردگار آورده شدهاست. ازآنجاکه زبان در بیان قرآنی و همچنین معماری با آراستگی همراه است، میتوان برای آنها نظامی ادبی قائلشد. جنبه ها و عناصر ادبی این نظام در قرآن، باوجود بیان و زبانِ مردمی، ساده و روان و قابل تشخیص است و میتوان از خصوصیات این عناصر در معماری ازطریق تناظر میان مفاهیم کلیدی مشترک در ادبیات معماری و قرآن بهرهبرد و کیفیت حقیقت مانندی آن را ارتقا بخشید. بررسی تناظر درونمایه در قرآن و مفهوم در معماری، ساختار در قرآن و سیستم نظمدهنده در معماری و فرم در قرآن و فرم در معماری و بیان موارد کاربردی آنها، نمونه هایی است که بازنمود ساختار ادبی قرآن را در معماری اسلامی و تأثیرپذیری آنها را از قرآن نشانمیدهد.
تبیین شفافیت ساختار فضایی معماری ایران در دروه صفویه مطالعه مورد: مسجد شیخ لطف الله و کاخ عالی قاپو اصفهان
آنچه که در معماری ایرانی_اسلامی از آن به عنوان محدود کننده و پیکره یاد می شود فضا است. اکثر معمارن و صاحب نظران معماری معتقد هستند که با ملاک قرار دادن کیفیت فضایی می توان آثار معماری را مورد ارزیبای قرار داد. بنابراین از فضای معماری می توان بعنوان نمایشگر فضای هستی یاد کرد و این فضای معماری است که ارزشمند ترین شیء فرهنگی و اجتماعی در دنیای بشر می باشد. بدین صورت که در آثار معماری، ترکیب فضاها، ساختار فضایی را شکل می دهند که متشکل از روابط و کنش های درونی فضاهاست. شفافیت دارای مفهوم دید از پشت می باشد و این موجب شده که با مفاهیمی مانند ارتباط میان درون و بیرون، یکپارچگی، تداوم و سبکی و در نهایت به نورانیت ارتباط برقرار نماید. و در طول تاریخ معماری، از زمانیکه معماران درصدد وارد کردن نور به داخل و به تبع آن، ارتباط با شرایط بیرون بودند؛ مفهوم شفافیت مورد توجه قرارگرفت. از طرفی، برجسته ترین ویژگی معماری ایران، شفافیت این معماری می باشد که در ساختار فضایی این معماری پدید آمده است و به آن توجه بسیاری شده است به گونه ای که در دروه صفویه که از آن بعنوان دوره ی اعتلای معماری ایران یاد می شود مفهوم شفافیت بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. ازآنجایی که بناهای این دوره از معماری ایران به دودسته برونگرا و درونگرا تقسیم می شوند کاخ عالی قاپو به عنوان نمونه درونگرا و مسجد شیخ لطف الله بعنوان نمونه ی برونگرا انتخاب شدند.روش تحقیق پژوهش حاضر، کیفی است، که با راهبرد مطالعه موردی، براساس تحلیل داده های حاصل از مطالعات کتابخانه ای و مشاهده میدانی، به بررسی شفافیّت ساختار فضایی معماری ایران در دوره صفویه می پردازد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که ایجاد شفافیت بصری- ادراکی در معماری دوران اسلامی ایران با بهره گیری از عناصری همچون شناشیل، هورنو، فخرومدین و روزن بوده است و با استفاده از عناصری مانند حیاط، گنبدخانه و ایوان به دنبال ایجاد شفافیت حرکتی-ادراکی و تداوم و یکپارچگی وفضا بوده اند. لذا اینگونه می توان پنداشت که چنین شفافیتی در معماری اسلامی ضمن تفکیک دقیق فضای درون از بیرون نوعی اختلال میان این عناصر را نشان می-دهد.
بنای رُشت خوار؛ مسجد یا خانقاه؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از بناهای ایران در طی روزگاران به سبب های گوناگون از میان رفته یا «نوع» آنها منقرض شده است. خانقاه یکی از این انواع است. از راه های شناخت معماری خانقاه بررسی بناهایی است که بر سر نوع آنها اختلاف است. بنای معروف به «مسجد جامع رشت خوار» در راه زاوه به خواف در زمره این بنا هاست. تحقیق هایی که درباره این بنا انجام گرفته متکی بر اصول معماری خانقاه و کاوش های باستان شناسی نبوده است. این مقاله متکی به یافته هایی تازه درباره معماری خانقاه در خراسان سده پنجم و نیز برخی یافته های باستان شناختی است. بنای رشت خوار که در بیرون شهر رشت خوار کنونی واقع شده، درون شهر قدیم رشت خوار یا در کرانه غربی آن بوده است. کالبد بنا مرکب است از دستگاه ورودی، صحن با حجر ه هایی گرداگرد آن و یک ایوان و یک گنبد خانه. بنای رشت خوار در حدود سده پنجم ساخته شده است و در دوره تیموریان آن را تعمیر کرده اند و کتیبه ای به بنا افزوده اند. بنای رشت خوار پیش از ثبت در فهرست آثار ملی خانقاه خوانده می شد؛ اما همواره بر سر نوع آن میان محققان اختلاف بوده است. هیچ یک از محققان معیارشان را برای خانقاه خواندن یا نخواندن بنای رشت خوار مشخص نکرده اند. بر اساس تحقیق یاد شده درباره معماری خانقاه، بنای رشت خوار با معماری خانقاه و سلسله مراتب کالبدی و کارکردی آن انطباق دارد. این انطباق نشان می دهد که به ظن قوی بنای رشت خوار خانقاه است.
تأثیرپذیری معماری شهری کرانه شمالی خلیج فارس از مناطق پیرامونی در دوره اسلامی تا قرن هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری شهرهای کرانه شمالی خلیج فارس در بستر سبک و اصول حاکم بر معماری ایران بعد از اسلام شکل گرفته است، با این حال با آن اختلافاتی نیز دارد. شهرهای کرانه شمالی خلیج فارس از طریق دریا با شهرهای بزرگ تجاری در آسیا و آفریقا در ارتباط بودند و از این طریق این شهرها در حوزه معماری از آن مناطق تأثیر پذیرفته بودند. پرسش اصلی مقاله این است که معماری شهری کرانه شمالی خلیج فارس از مناطق پیرامونی خود در آسیا و آفریقا چه تأثیراتی گرفته است؟ نتایج این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده نشان می دهد که به سبب موقیعت تجاری منطقه در بازه مورد پژوهش در معماری شهری، عنصر بازار و کاروانسرا غالب بوده است. همچنین بنابر شباهت اقلیمی و ارتباط گسترده تجاری شهرهای کرانه شمالی خلیج فارس با دو ناحیه جنوب و جنوب شرق آسیا و زنگبار در شرق آفریقا در حوزه معماری شهری از این مناطق تأثیر پذیرفته است. این تأثیرات به ویژه در کاربرد گسترده از مصالح چوب به ویژه چوب ساج و چندل و در سبک و طراحی ساختمان های چند طبقه نمود بیشتری دارد.
بررسی میزان و نحوه رعایت حریم در معماری و شهرسازی از منظر فقه اسلامی شیعه (نمونه موردی: محله خان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حریم و رعایت یا عدم رعایت آن در بسیاری از مقوله های جامعه امروزی، جزو دغدغه های اصلی افراد جامعه است. با توجه به نوع زندگی امروزی، حریم افراد در بسیاری از موارد در زندگی روز مره نقض شده و مسائل و مشکلاتی من جمله سلب آسایش و ایجاد مزاحمت برای افراد را به همراه دارد. دین اسلام نیز با توجه به جامعیت خود، در این مقوله احکامی دارد که در این تحقیق با هدف بررسی نحوه و میزان تحقق این احکام در معماری و شهرسازی ایران، به شناخت و دسته بندی احکام موجود و بررسی چگونگی تحقق احکام عملی مستخرج، در مقیاس محلی و در محدوده محله خان یزد پرداخته شد. روش این پژوهش توصیفی تحلیلی و طریقه گرد آوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای و مشاهدات میدانی است. نتایج تحقیق بیانگر مصادیق متعددی از رعایت حریم در ابعاد مختلف آن و در بستر مورد بررسی است که مواردی همچون عدم قرارگیری درب منازل روبروی هم، کمترین میزان منافذ از کاربری های مسکونی به سوی معبر، درون نشستگی ورودی منازل نسبت به کوچه، همترازی ارتفاع مسجد با بافت اطراف محله، عقب نشستگی حجره های اطراف میدان خان نسبت به معبر اصلی، تفکیک حوزه سواره و پیاده در بیشتر نقاط محله، حفظ حریم آب با کمک انتقال آب از طریق قنات، عدم ازدحام در سطح محله حتی در بازارها و بازارچه ها و غیره، از این قبیل اند. همچنین میزان تحقق حریم از مجموع جهات نیز در سطح مطلوبی قرار دارد.
تبیینِ الگوی سبک شناسیِ معماری اسلامی (با نگاه به آراء سنّت گرایان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۸
101 - 117
حوزههای تخصصی:
سبک در عام ترین معنا عبارت از الگوها یا صفات متمایز و مشخص اثر یا آثار است که کاملاً وابسته به صورت اثر هنری است و سبک شناسی، روشی برای دسته بندی آثار در یک زمینه مقرّر بر مبنای تشابهات شکلیِ آنان است. زمینه های پدیدآورنده اثر هنری که منجر به شکل گیری سبک های مختلف می گردد، در نگاه سنت گرایان اغلب سیاق اجتماعی و فرهنگی دوره ها در مناطق مختلف است که در چارچوب سنّت که مجموعه ای از حقایق و اصول جاری شده از منبع الهی است، قرار می گیرد. با توجه به تفاوت های بنیادینِ معماری اسلامی به عنوان بخشی از معماری سنّتی با سایر انواع معماری، روش خاص سبک شناسی آن می بایست مورد شناسایی قرار گیرد. پژوهش بنا بر هدف بنیادی و بنا بر ماهیت آمیخته است و روش تحقیق از نوع تحلیل محتواست که با نگاهی تحلیلی – تطبیقی به آراء سنّت گرایان در باب سبک و سبک شناسی، در پی تبیین الگویی برای سبک شناسیِ معماری اسلامی است. ویژگی مشترک همه آثار معماری اسلامی، فرازمانی و فرامکانی بودن اصول و محتوای آن است، اما این اصول زمانی که دوره های تاریخی مختلفی را تجربه می کنند و یا در مناطق جغرافیایی متفاوت ظهور می یابند، با توجه به تجربه ذهنی از دوره های تاریخی گذشته و یا سبقه شکلی و فنیِ معماری در آن مناطق، شکل خاص خود را می یابند. بدین ترتیب دو متغیّر تاریخ و جغرافیا در کاربری های مختلف معماری به عنوان متغیّر مستقل، ویژگی های صوری را حاصل می شوند و لذا شناخت سبک آثار، از پردازش داده های شکلی و تحلیل تأثیرات این دو متغیّر در انواع کاربری های آثار معماری اسلامی ممکن می گردد. در واقع ویژگی های مشترک سبک های تاریخی و سبک های جغرافیایی آثار، بیان گرِ ویژگی سبکی معماری اسلامی و تفاوت های سبک های مختلف تاریخی و جغرافیایی، شکل دهنده سبک شناسیِ معماری اسلامی است.