مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
رجعت
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ابتدا رجعت با ادلة نقلی اثبات شده و سپس در بحث تناسخ، مهمترین ادلة استحالة آن با تحلیل نقادانه بررسی شده است. این ادله با دقت در مقدمات و لوازم آنها، به وسیله اشکالهایی ابتکاری مورد نقد قرار گرفته و این نتایج به دست آمده است که اولا": هیچ یک از این ادله با نظریة رجعت تنافی ندارد؛ ثانیاً: از پنج دلیل استحالة تمام اقسام تناسخ. دلیل اول (بر اساس نظریة حرکت جوهری یا اتحاد عاقل و معقول) استحالة تمام اقسام تناسخ را اثبات میکند، ولی دلیل دوم تنها تناسخ مطلق را ابطال مینماید و دلیل پنجم (بر اساس نظریة اتحاد عاقل و معقول) تنها قادر به ابطال برخی از اقسام تناسخ است. دو دلیل دیگر باطل است. دلیل اول از دو دلیل استحالة تناسخ نزولی تنها برخی از آرای قائلان به این نوع تناسخ را ابطال میکند. دلیل دوم استحالة تناسخ نزولی و دلیل استحالة تناسخ صعودی، هر دو، باطلاند.
انقلاب: بغرنجی در مفهوم، تنوع در مصداق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب، پدیده ای استثنایی در سیر تحول جوامع است. بغرنجی، پیچیدگی، چندبعدی و چندلایه بودن در مفهوم و نیز تنوع در پیدایش، روند و فرجام در مصداق، از جمله ویژگی های این پدیده است. ویژگی دیگر آن، عدم اجماع و توافق بر یک تعریف مشخص و قابل قبول برای همه مکاتب و نظرات است. در مقاله حاضر ضمن مروری بر ویژگی های ذکرشده، نگارنده کوشیده است به تعریفی جامع از لحاظ آموزشی دست یابد، به نوعی که دانشجو و محقق، با درنظر گرفتن آن، بتواند نسبت به کلیه تعاریفی که با آن مواجه می شود، ذهنیت اولیه و نسبتاً روشنی داشته باشد. در آخر نیز ترسیمی از مدل انقلاب در دو بینش مارکسیتی و اسلامی ارائه می شود.
تفاوت تناسخ با معاد جسمانی
حوزه های تخصصی:
معاد جسمانی گرچه آموزه ای دینی و منصوص است، در طول تاریخ بحث های فراوانی را رقم زده است. پرداختن به مسئلة تناسخ و تبیین صحیح رابطة آن با معاد جسمانی، پاسخ به یکی از آن مباحث است. در گزارش دیدگاه ها بر روش توصیفی و در نقد و بررسی آنها بر روش عقلی و نقلی متمرکز خواهیم شد. تناسخی که به منزلة جایگزین معاد مطرح شود، باطل است؛ چراکه علاوه بر مخالفت قطعی با آیات و روایات، موجب تعلق دو نفس به یک بدن و اجتماع دو روح در یکتن است و همچنین ناهماهنگی بین نفس و بدن را موجب میشود؛ اما تناسخی که به معنای شکل گرفتن نفس انسان به صورت مثالی خاص متناسب با نیات، ملکات و اعمال او نه تنها محذوریتی ایجاد نمیکند، ادلّة دینی نیز دارد. معاد جسمانی - روحانی به این معناست که روح به بدن باز میگردد و بدن عیناً همان بدن دنیوی است؛ هرچند که بدن او در دنیا بدن مادی و طبیعی، در آخرت بدن اخروی است.
پیشگویی رجعت در آخرالزمان در تورات، انجیل و قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رجعت یکی از پیشگوییهای مهم آخرالزمان است که افزون بر اسلام، در آیین مسیح و یهود نیز، به آن اشاره شده است و براساس پیشگویی هرسه آیین، در زمان ظهور موعود آخرالزمان روی خواهد داد. تحقیق حاضر به بررسی پیشگوییهای موجود در تورات و سایر کتاب های عهد عتیق و نیز، انجیل های چهارگانه و سایر کتاب های عهد جدید و پیشگوییهای قرآن درباره رجعت و بازگشت دسته ای از مردگان به دنیا، تفسیر آن و بیان اختلاف ها دراین باره، پرداخته است.
این تحقیق مشخص خواهد کرد، اعتقاد به رجعت در آخرالزمان اختصاص به اسلام، به خصوص مذهب شیعه نداشته، در منابع مقدس آیین یهود و مسیح نیز، آمده است؛ بنابراین، رجعت یکی از اعتقادات مهم ادیان آسمانی است.
تباین ماهوی رجعت و تناسخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو موضوع تناسخ و رجعت را باید از جمله مباحث کم و بیش جنجالی در حوزه باورهای دینی دانست. اوّلی آموزه ای مطرح در شمار زیادی از ادیان و مکتب های فلسفی و عرفانی جهان است، و دومی نیز در برخی از ادیان و مذاهب جایگاه مهمی دارد. اما این دو آموزه از جهاتی با هم شبیه اند؛ به گونه ای که برخی آنها را از یک جوهر انگاشته اند، و برخی دم از تغایر این دو زده و یکی را پذیرفته و دیگری را انکار کرده اند. حقیقت هرچه باشد، لوازم کلامی قابل توجهی به همراه دارد. با وجود این، طرفین دعوی تا به حال به طور اصولی و بنیادین به این مسئله و لوازم آن نپرداخته و صرفاً با تکیه بر شباهت ها و تفاوت های بدْوی که معمولاً آنها را از تعریف های ناقص و فروکاهشی برمی گیرند، حکم به این همانی یا دوگانگی آن دو کرده اند. این جستار، با رویکردی پدیدارشناسانه، و با واکاوی گونه های مختلف تناسخ باوری و ...
رمز گشایی مرگ های دوگانه در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرآن آیاتی وجود دارد که مرگ را منحصر در «موتة الاولی» می داند(الدخان، 56، الصافات، 59). در مقابل، آیات دیگری از«دو بار مردن» سخن می گوید (غافر، 11). در تفسیر آیات فوق، مفسران اسلامی نظرات گوناگونی ارائه کرده اند که نه تنها با آیات دیگر قرآن تأیید نمی شود، بلکه غالباً با دیگر نظرات تفسیری ایشان نیز قابل جمع نیست. از آنجا که بر اساس فرمایش خداوند، آیات قرآن مؤید و مصدق یکدیگرند و امکان وجود تعارض در کلام خداوند حکیم به طور کلی منتفی است، نگارنده دراین نوشتار با استناد به آیات قرآن و روایات، ضمن بررسی تفاسیر گوناگون به تحلیل تعارض نمای مذکور پرداخته، از چگونگی ارتباط آن با «رجعت»، پرده بر می دارد.
جابربن یزید جعفی و بررسی اتهام غلوّ درباره وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«ابومحمد جابربن یزید جعفی کوفی» (متوفی 128 ﻫ.ق)، از اصحاب نامدار امام محمدباقر و امام صادقعلیهما السلام است. او از بزرگ ترین علمای شیعه ی امامیه بود و به رجعت اعتقاد داشت. به دلیل توجه جابر به بطون آیات و احادیث، که در برخی روایات و اقوال منقول از او نیز تصریح شده است، غالیان او را از پیشکسوتانِ خویش معرفی کرده اند. سوءاستفاده ی غالیان از نام و شخصیت وی باعث شده است برخی جابر جعفی را شبه غالی بدانند و او را از غالیانِ نیمه افراطی محسوب کنند. عده ای نیز او را به صراحت غالی معرفی کرده اند. حال آنکه با بررسی علل جرح وی نزد برخی رجالیانِ متقدمِ شیعه و با استناد به روایات وارده در مدح وی و اقوال فرقه نگاران متقدمِ شیعه در ردّ تهمت غلوّ از او، و نیز دقت در نوع روایات وی و توجه به امور باطنی در آنها که مستعد سوءاستفاده ی غلات است، می توان جابر جعفی را از اتهام غلوّ مبرّا دانست.
برون رفت علامه طباطبایی از مشکله رجعت در اندیشه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس قواعد فلسفی حکمت متعالیه، به ویژه در باب حرکت جوهری و نفس شناسی، بازگشت به زندگی دنیوی پس از مرگ امری دور از نظر است؛ از این رو، ابطال تناسخ در شبکه مفاهیم صدرایی امری آسان یاب خواهد بود، به ویژه زمانی که قاعده امتناع تراجع را در نظر بگیریم. اما وقتی به نصوص دینی اسلامی رجوع کنیم نوعی از بازگشت به زندگی دنیوی را می بینیم که غیر از تناسخ است و عموم مسلمانان، به ویژه شیعیان به آن معتقدند مانند احیاء مردگان و رجعت دسته ای از نفوس بشری در آخرالزمان که از باورهای شیعه است. در نگاه اول تبیین این اعتقاد بر اساس مبانی صدرایی و تفکیک آن از تناسخ به گونه ای که دلایل ابطال تناسخ شامل این اعتقاد نشود کار بسیار دشواری جلوه می کند اما برخی صدراییان مانند علامه طباطبایی به این مسئله پرداخته اند و به عنوان یک حکیم صدرایی ضمن حفظ مبانی فلسفی حکمت متعالیه می کوشند با تفکیک میان موت طبیعی و موت اخترامی این اعتقاد را تبیین و اشکال های وارد بر آن را رفع کند
الهیات سلبی از دیدگاه پروکلس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الهیات سلبی یکی از رویکردهای الهیاتی در دوران معاصر است که اصطلاحا به آن دسته از مکاتب الهیاتی اطلاق می شود که در تبیین معرفت نسبت به خدا، گزاره های سلبی را اصل قرار می دهند. در میان یونانیان، نوافلاطونیان به تفصیل به این بحث پرداخته اند. پروکلس یکی از نوافلاطونیانی است که در قرن پنجم پس از میلاد می زیسته و سالها ریاست آکادمی اتن را بر عهده داشته است. وی مهمترین فرد نوافلاطونی پس از فلوطین است. در آثار وی از طرفی شناخت ایجابی از مبدأ نخستین غیر ممکن دانسته شده است و از طرف دیگر وجود اصولی همچون پیوستگی موجودات با احد، رجعت و نحوی دریافت فیض، مستلزم شناختی ایجابی از مبدأ نخستین است. این نوشتار به بررسی مساله شناخت از دیدگاه پروکلس می پردازد و با رجوع به آثار وی سعی در حل پارادوکس مذکور دارد.
گفتارى کوتاه در باب عالم ذرّ و رجعت در قرآن (میرزا ابوالقاسم اردوبادى (1274ـ1333 ق))
حوزه های تخصصی:
چکیده: نویسنده به پاره اى از آیات مربوط به عالم ذرّ و رجعت در قرآن پرداخته، اعتبار احادیث مربوط به آنها را نشان داده، به اشکالهاى کسانى که آن آیات و احادیث را انکار یا تأویل کرده اند، پاسخ مى گوید. این گفتار، بخشى از کتاب چاپ ناشده «شهاب مبین» نوشته میرزا ابوالقاسم اردوبادى (1274ـ1333 ق.) است.
نگاهی تطبیقی به آموزة تناسخ در ادیان هندی و رجعت
حوزه های تخصصی:
مقایسة آموزه های مربوط به یک دین با آموزه های مشابه آن در ادیان دیگر و کشف تشابهات و تمایزات آنها، به فهم عمیق باورهای دینی کمک می کند. یکی از ارکان ادیان شرقی، آموزة تناسخ به معنای باور به تولد مکرر انسان یا هر موجود زنده است. در مذهب شیعه، آموزة رجعت با مفهوم بازگشت زندگی به مجموعه ای از درگذشتگان مقارن یا پس از نهضت جهانی امام مهدی(ع) مطرح است. گاهی گمان می شود که این دو آموزه یک منشأ دارند و اعتقاد به رجعت، از ادیان دیگر به برخی از مسلمانان سرایت کرده است. ازاین رو، برای بررسی این ادعا لازم است نسبت رجعت و تناسخ مورد تأمل و بررسی و بازخوانی قرار گیرد. این مسئله ابعاد گوناگون دارد و بررسی شباهت ها و تفاوت های این دو آموزه، مقصود مقالة پیش روی است. تحقیق حاضر روشن می سازد که آن دو، از حیث مبانی، ارکان و اهداف تفاوت دارند. این مقاله به روش تطبیقی به تحلیل مبانی و لوازم دو آموزه می پردازد.
بررسی انتقادی نظریه حرکت جوهری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در صدد است نظریه حرکت جوهری ملاصدرا را مورد واکاوی قرار داده و انتقادات پیرامون آن را در حوزه دلایل، لوازم و آثار، آشکار و ناسازگاری های درونی آن را بازگو نماید، علاوه برآن برخی تعارضات لوازم این نظریه با نصوص دینی را نشان دهد. نظریه حرکت جوهری در ناحیه دلایل با انتقادات جدی مواجه بوده تا جایی که بزرگانی همچون علامه طباطبایی ضمن پذیرش اشکالات وارده خود به اقامه استدلال در این مقام پرداخته اند، علاوه بر آن لوازم این نظریه در مواجه با نصوص دینی مانند اصل معاد، اصل رجعت و خلقت پیشین ارواح از توانایی لازم در پاسخ به تعارضات مطرح ناتوان است.
برون رفت استاد رفیعی قزوینی از مشکلة رجعت در اندیشة صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبق مبانی حکمت متعالیه، نفس انسانی بعد از حدوث در این عالم، بنا بر استعدادی که دارد، آن به آن از فعلیّتی خارج می شود و فعلیّتی جدید می یابد و در این سیر به تجرّد می-رسد تا آنگاه که بدن را رها می کند و مسیر تکاملی خود را بدون بدن عنصری (دنیوی) ادامه می دهد. تلقّی ابتدایی این است که طبق این مبانی، بازگشت نفس به بدن دنیوی در دار دنیا امری ناممکن است؛ و مهم ترین دلیل آن نیز قاعدة امتناع تراجع است. اما وقتی در نظر آوریم که عموم مسلمانان، به ویژه شیعیان، بر اساس برخی آیات قرآن کریم و روایات معتقدند که تا کنون، در مواردی مردگان زنده شده اند و در دورة آخر الزمان نیز برخی زنده می شوند و رجعت می کنند، عویصه و مشکلی خاصّ در این باره ظاهر می شود؛ چرا که اعتقاد به رجعت یا احیای مردگان، به منزلة بازگشت نفس به بدن دنیوی در دار دنیاست.
بر این اساس، عموم فلاسفه و به ویژه صدرائیان باید به گونه ای رجعت و احیای مردگان را به صورت عقلانی تبیین کنند که به نفی قاعدة امتناع تراجع نینجامد؛ زیرا ابطال تناسخ را بر مبنای همین قاعده پذیرفته اند. سید ابوالحسن رفیعی قزوینی، از معدود اندیشمندانی است که در این باره سخن گفته و ضمن پذیرش این قاعده، رجعت و بازگشت نفوس به بدن دنیوی را از مصادیق این قاعده نمی داند. او، با دست نکشیدن از مبانی صدرایی، تلاش کرده است تا از طریق قاعدة «القسر لایدوم» و نیز «اثر وجودی لازم البروز خاصّ هر موجود»، تبیینی عقلانی از بازگشت برخی نفوس به زندگی دنیوی به دست دهد، و از رجعت مورد اعتقاد شیعه دفاع کند و تفاوت آن را با تناسخ توضیح دهد.
بازیابی ابعاد تفسیر کلامی آیه «إِنِّی جاعِلٌ ِ فِی الْأرْضِ خَلِیفَةً»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر چند به نظر می رسد آیه «إِنِّى جاعِلٌ ِفِى الْأرْضِ ِخَلِیفَةً» در سورة بقره تنها طلیعه و مقدمه داستان خلقت ِ حضرت آدمعلیه السلام است، لکن این آیه مشتمل بر نکات تفسیری کلامى ارزشمندی است که برخی از آنها از دیرباز به اجمال و پراکنده در آثار علمى فریقین به ویژه امامیه بیان شده ولی هیچ گاه تبیین نشده است. نوشتار حاضر بر آن است تا ابعاد تفسیری کلامی این آیه را در میراث علمى امامیه و اهل سنت، مورد بررسی قرار گیرد؛ ابعادی همچون هدف از آفرینش خلیفه در زمین، لزوم وجود خلیفه در زمین و ضرورت ِنیاز به امام، تقدم وجود خلیفه بر دیگران، اختصاص تعیین خلیفه به خداوند، لزوم عصمت خلیفه و امام و غیرهم. این موارد مهمترین مباحث کلامى است که برخی از محدّثان و مفسّران متکلّم با استناد به آیه مذکور به آنها اشاراتی داشته اند. در آثار علمى اهل سنت نیز در خصوص این آیه، تنها به مباحث معدودی همچون عصمت ملائکه، علم یکی از شروط خلافت، و برترى آدمعلیه السلام بر ملائکه اشاره شده که این استفاده اندک از آیه، ناظر به تفاوت مبانى کلامى اهل سنت با امامیه در موضوع ِ امامت است. پاسخ به دیدگاه اسماعیلیه در خصوص تعارض غیبت امام با «قراردادن خلیفه در زمین» و نیز اشاره به استفاده فقهی برخی از فقیهان امامی و اهل سنت از این آیه در خصوص مشروعیت ِقضاوت و تعلق زمین به خلیفه خدا از دیگر مباحث مطرح ِشده در این نوشتار به شمار مى آید.
اصلاح دینی دوره پهلوی اول با تکیه بر آراء شریعت سنگلجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مشهورترین و ناشناخته ترین اشاعه دهندگان اندیشه اصلاح دینی در ایران دوره پهلوی اول، رضاقلی سنگلجی معروف به «شریعت» بود. اصلاحات دینی رضاشاه که منجر به انزوای بخشی از روحانیت گردید، راه را برای ورود علمایی چون شریعت که تأکیدشان بر عقل و عقل گرایی بود، هموار ساخت. وی از عقل در فهم دین و سنت استفاده نمود. ریشه های فکری وی به عنوان احیاگر دینی منبعث از افکار اصلاح گران دینی پیشین همچون سید جمال الدین اسدآبادی، محمدعبده مصری و نیز معاصرش اسدالله خرقانی بود. مخالفینش وهابیت را هم بدان اضافه می نمایند. برخلاف دیگر نواندیشان دینی، سنگلجی از حوزه اسلام و شیعه ننمود بلکه وی در آثاری که از خود بجا گذاشت، هدفش را مبارزه با خرافات عنوان نمود، اما پاره ای عقاید و اقدامات او در مبارزه با خرافات از سوی برخی مراجع رسمی شیعه با مخالفت مواجه شد. بررسی دیدگاه های شریعت، مؤلفه های مورد نظر وی در اصلاح دینی و بازتاب برخورد حکومت در برابر فعالیت های وی موضوع مقاله حاضر خواهد بود.
رجعت از دیدگاه شیعه و فرقه ضالّه بهائیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با رویکردی توصیفی تحلیلی، به بررسی نظریات شیعه و بهائیت در خصوص «رجعت» پرداخته است. «رجعت» یکی از مباحث اعتقادی در فرهنگ شیعه است و برای اثبات آن شواهد عقلی و نقلی فراوانی ارائه داده است. بر اساس آیات و روایات، معنای دقیق و مراد از «رجعت» در فرهنگ شیعه، بازگشتن عده ای از خالصان و پاکان در زمان ظهور حضرت مهدی علیه السلام برای یاری ایشان و همچنین بازگشت عده ای از ناپاکان و دشمنان برای انتقام گرفتن از آنان است.
اما فرقه ضالّه بهائیت رجعت به این معنا را نپذیرفته و برای تحمیل خود به عنوان دینی جدید بر اذهان، موافق رأی و نظر خود، به تفسیر آیات قرآن پرداخته و معتقد به رجعت صفاتی اولیا و انبیای پیشین در پیامبر نوظهور شده است.
تفسیر تطبیقی دابة الارض در آیه 82 نمل و ارتباط آن با رجعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیات متعددی از قرآن کریم بر اصل رجعت دلالت می کند. یکی از آیاتی که در آن به خروج «دابة الارض» اشاره شده است، آیه 82 نمل است. واژه «دابة» از نظر معنا، جنبنده ای است که قابل اطلاق بر انسان و غیر انسان است. درباره چیستی «جنبنده زمینى» و چگونگی برنامه و رسالت او، قرآن به صورت اجمال چنین مى فرماید که: موجود متحرک و جنبنده ای است که خدا او را در آستانه رستاخیز، از زمین ظاهر مى سازد. او با مردم سخن مى گوید و سخنش این است که مردم به آیات خدا ایمان نمى آورند. با توجه به سیاق آیه و آنچه از روایات استفاده می شود، خروج «دابّة الأرض»، از جمله رویدادهایی است که به عنوان نشانه های قیامت، از آن یاد شده است و به یقین این رویداد، پیش از برپایی قیامت خواهد بود. این امر جز رجعت نمی تواند چیز دیگری باشد. روایات فراوانی نیز بر این مطلب دلالت می کند.
تمایز رجعت و تناسخ از دیدگاه شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رجعت در اصطلاح به معنای بازگشت برخی از اموات به دنیا، بعد از ظهور حضرت مهدی(عج) و قبل از قیامت است. تناسخ نیز به معنای انتقال نفس از بدنی به بدنی دیگر در همین دنیا است که در فلسفه اسلامی ابطال شده است. مهم ترین وجه تشابه این دو عقیده، بازگشت به دنیا و ادامه زندگی در آن است. تشابه ظاهریِ رجعت و تناسخ، باعث یکسان انگاری این دو نزد عدّه ای شده است. این تحقیق با دو رویکرد برون دینی یا تحلیل عقلانی و فلسفی، و درون دینی یا استفاده از آیات قرآن و روایات اهل بیت(ع)، به نقد و بررسی این یکسان انگاری پرداخته است تا ماهیت رجعت و تناسخ بیشتر بازشناخته شود و تمایز آنها روشن تر گشته، عقیده یکسان انگاری ابطال شود.
فلسفه رجعت از منظر آیت الله شاه آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رجعت باوری، جزء مختصات تفکر شیعی است و به دلیل اهمیت آن، پژوهش های فراوانی از سه منظر نقلی، کلامی و فلسفی به تبیین آن پرداخته اند؛ لکن هنوز برخی وجوه آن نیازمند تبیین است. متکلمان با مبنا قرار دادن حکمت و مصلحت الهی، از غرض و فلسفه رجعت پرسیده اند؛ ولی آقای شاه آبادی با براساس مبنای علیّت و انسان شناسی خاص خویش، دو سؤال کلیدی پرسیده است: اول اینکه علت رجعت چیست؛ که به نظر ایشان، رجعت یا علت قابلی دارد یا علت فاعلی؛ دوم اینکه کیفیت رجعت چگونه است؛ که ایشان رجعت را با بدن برزخی می دانند، نه بدن مادی و این محور تفاوت نظر ایشان با علمای سلف است. شاه آبادی با توجه به مبحث علت و معلول صدرایی، علت رجعت را یا ناشی از استعداد می داند، یا استدعا یا استحضار که در هر حال، دو علت فاعلی و قابلی لازم دارد. مقایسه دیدگاه استاد شاه آبادی و فلاسفه دیگر، نظیر رفیعی قزوینی نشان می دهد که بحث ایشان از جهت استفاده از مبانی حکمت متعالیه و استیفای اقسام علل رجعت بر بحث های مرحوم رفیعی قزوینی ارجحیت دارد.
جهان پس از امام مهدی(عج) از دیدگاه روایات(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ظهور و قیام امام زمان(عج) _ که در دوره پایانی جهان رخ می دهد _ سبب ساز تغییرات و دگرگونی های وسیع می شود و جهان را در جایگاهی مطلوب و ایده آل قرار می دهد. در روایات، تصویری روشن و شفاف از عصر ظهور ارائه شده است؛ اما درباره وضعیّت جهان پس از پایان زندگی امام(عج) و ماندگاری دولت عدل جهانی تا برپایی قیامت، ابهاماتی وجود دارد. در نوشتار حاضر، وضعیّت حاکمیّت جهان پس از پایان زندگی حضرت مهدی(عج) و به دنبال آن، پایایی یا عدم پایایی وضعیّت مطلوب عصر ظهور بررسی می شود. در این راستا، سه نظریه «رجعت معصومین»، «جانشینی اولیای صالح»، و «برپا شدن قیامت با پایان یافتن زندگی حضرت مهدی(عج)» مطرح شده و مورد ارزیابی قرار گرفته و در پایان، ماندگاری دولت مهدوی(عج) تا برپایی قیامت به دست آمده است.