تحلیل انتقادی تأثیر آرای فضل الرحمن و محی الدین عربی بر اندیشه هرمونتیکی سعدیه شیخ در آیات مربوط به زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
159 - 176
حوزههای تخصصی:
تحولات سیاسی و اجتماعی اوایل قرن بیستم باعث شکل گیری جریان های فمینیستی میان مسلمانان شد. سعدیه شیخ، یکی از شخصیت های فمینیسم اسلامی است که در حوزه مطالعات اسلامی ، به تألیف و پژوهش پرداخته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی ، در پی ریشه یابی خوانش سعدیه شیخ ، در تفسیر آیات مربوط به زنان است . مهم ترین یافته ها ، حاکی از آن است که ادبیات پژوهشی او در آغاز ، همانند ودود و بارلاس متأثر از اندیشه روش شناختی فضل الرحمن بوده است. سعدیه شیخ، با تأسی از این دیدگاه، تلاش کرده است تا آیات مربوط به زنان را با در نظر گرفتن بافت تاریخی و شرایط زمان نزول وحی تفسیر کند. سعدیه شیخ ، پس از آشنایی با عرفان اسلامی و آثار محی الدین عربی، از دیدگاه های عرفانی ، برای ارائه تفاسیر فمینیستی بهره برده است. ابن عربی به تساوی زن و مرد در معنای هستی شناختی تأکید دارد و معتقد است زنان می توانند به عالی ترین معارف ربانی برسند. سعدیه شیخ نیز با تأسی به این دیدگاه ها، به دنبال ایجاد عدالت جنسیتی در تفاسیر قرآنی است. نقد عمده دیدگاه سعدیه شیخ ، در مبنای هرمنوتیکی وی است ، که در آن روش ، به جای تمرکز بر متن و کشف مراد متکلم، از شیوه هرمنوتیک فلسفی پیروی می شود . وی در این خوانش ، با کاربست اصول فمینیستی مانند عدالت جنسیتی و برابری زن و مرد ، به تفسیر آیات پرداخته است. این رویکرد با روش سنتی مفسران اسلامی که متن محور و به دنبال کشف مراد متکلم هستند، در تضاد است. این مقاله ، با بررسی این تأثیرات، به تحلیل و نقد دیدگاه های سعدیه شیخ در موضوعات مختلف مانند "ضرب و خشونت" ، "قوّامیت" و "شهادت زنان در محکمه" می پردازد و تلاش می کند تا نقاط قوت و ضعف تفاسیر فمینیستی وی را روشن سازد.