
مقالات
حوزههای تخصصی:
نزد صاحبان نظریه ی ضرورت بالقیاس، تبیین ماهیت جملات اخلاقی با حل مسأله ی «هست و باید» هیوم، دو امر در هم تنیده است و پرداختن به یکی، عین پرداختن به دیگری است. این نظریه در راستای دست یابی به موارد بسیار مهمی در اخلاق، همچون کلیت، قطعیت، واقع گرایی، مطلق گرایی و داشتن معیار برای ارزیابی نظام اخلاقی مطرح شده است؛ لذا نگاهی نقادانه به این نظریه از اهمیت به سزایی برخوردار است. مقصد و مقصود مقاله ی حاضر ارزیابی نظریه ی ضرورت بالقیاس، هم در تبیین ماهیت جملات اخلاقی و هم در حل مسأله ی هیوم است. رویکرد نویسندگان دارای دو مرحله است؛ در مرحله ی اول مبناهایی برای ارزیابی یک نظریه، در حل مسأله ی «هست و باید» ارائه می شود؛ مرحله ی دوم با ارائه چهار نقد(مبتنی بر مبانی مطرح شده در مرحله ی اول) حول ابهامات و مبانی این نظریه انجام می پذیرد. به عقیده ی صاحبان مقاله، چهار نقد بر نظریه ی ضرورت بالقیاس وارد است:1- دور و تسلسل؛ 2- ناسازگاری با وظیفه گرایی؛ 3- مصادره به مطلوب؛4- انکار بدیهیات اخلاقی.روش مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی-تحلیلی از نوع استنتاجی و به سبک مساله محور است.
مولفه های هرمنوتیکی تاثیرگذار بر فهم بهتر گزاره های دینی از منظر آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مسائل مهم حوزه معرفت شناسی دینی مولفه های هرمنوتیکی تاثیرگذار بر علم و معرفت دینی می باشد عواملی که انسان را در فهم بهتر و عمیقتر از گزاره های دینی یعنی قرآن و سنت یاری می رسانند و می توانند در مواجهه با متون دینی و یا بازخوانی آنها در رویش و تولید معانی و محتوای جدید از گزاره های دینی نقش بسزایی داشته باشند و معارف جدید و نوی را از متون دینی فرا روی انسان قرار دهند، مقاله حاضر به روش توصیفی و تحلیلی به مجموع مولفه های هرمنوتیکی از این جهت که چه نقش و تاثیری در تولید و رویش معانی جدید و فهم بهتر گزاره های دینی از منظر آیت الله جوادی آملی پرداخته که موجب روشن شدن روشی جدید برای تفسیر معانی جدید و نوآورانه از گزاره های دینی می گردد عواملی که از نظر وی چنین می باشند:1. رشد و تولید معرفت دینی 2. ناطق بودن متن شریعت 3. نفی تفسیر به رای 4. تفاوت در متکلم، مخاطب و الفاظ 5. اعتقاد به روح معنا 6. ذو مراتب بودن معانی گزاره های دین 7. ذو مراتب بودن فهم انسان ها از گزاره های دین 8. درک بهتر دین در سایه رشد علوم تجربی 9. تاثیر پیش فرض ها بر نوع فهم از متن 10. عرضه سئوالات جدید به دین 11. شبهه و اشکال معرفتی به دین 12. مقتضیات زمان و مکان
بررسی تطبیقی قلمرو «جسم» در فیزیک نوین با تبیینی از «تخصص های هستی» در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظور پژوهش حاضر از قلمرو جسم، محدوده ای است که مرز جسم و غیر جسم را می نمایاند و واکاوی آن به روش کتابخانه ای و تحلیلی در فیزیک نوین و حکمت متعالیه صورت گرفت. این قلمرو در فیزیک نوین به واسطه مفهوم «میدان کوانتومی» در مقیاس خرد با ویژگی های «سیلان»، «ناجایگزیدگی»، «عدم تعین» و «یکپارچگی» شناخته می شود و امتداد آن در مقیاس کلان به واسطه مفهوم «میدان گرانشی» تا بی نهایت محاسبه می گردد. ایده پژوهش حاضر تحلیل این یافته ها با تکیه بر مبحث «تخصص هستی» است که به نظر الگویی در هستی شناسی است. تخصص هستی به این معنا است که می توان به حقیقت واحد با سه رویکرد متفاوت نگریست؛ تخصص اول رویکردی بر مبنای وحدت وجود، تخصص دوم بر مبنای تشکیک وجود و تخصص سوم بر مبنای ماهیت است. با اتکا بر هر تخصص، قلمرویی متفاوت از جسم در نگاه فلسفی جلوه می کند. در تطبیق آن ها مشخص می شود بیان فیزیک نوین از قلمرو جسم منطبق بر تخصص سوم هستی در حکمت متعالیه است و هردو، جسم را بی حدومرز معرفی می کنند؛ اما مسئله این است که چنین قلمرویی نمی تواند گویای مفاهیمی باشد همچون علیت؛ که همواره موضوع مناقشه هایی در علم و فلسفه بوده؛ چراکه جایگاه درک این مفاهیم در قلمرو منطبق بر تخصص دوم هستی است. به نظر می رسد شناخت همه جانبه قلمرو جسم با نظر به ابعاد وجودی و ماهیتی آن در التفات به هر سه تخصص صورت می گیرد.
بازخوانی برهان انسان معلّق در فضا در پاسخ های ابن سینا به اشکال های شیخ ابوالقاسم کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیخ ابوالقاسم کرمانی از معاصران ابن سینا که با وی سخت مخالف بوده و دستِ کم یک بار در ری با او مناظره نیز کرده است، نقدهایی بر برهان انسان معلّق در فضای ابن سینا که از مهم ترین ابتکارات ابن سینا در فلسفه نَفْس به شمار می آید و از زمان وی تا کنون در میان فیلسوفان مسلمان و غیرِمسلمان موافقان و مخالفانی داشته است وارد کرده است. نقدهای وی از طریق نامه بهمنیار به دست ابن سینا می رسد و او به آنها پاسخ می دهد که مشروح آن در مباحثات که از آخرین آثار ابن سیناست، آمده است. این مقاله با روشی توصیفی، تحلیلی، و انتقادی به بازخوانی این نقدها و پاسخ ها می پردازد و می کوشد ضمن گزارش کامل تقریر این برهان در مباحثات، نکات تازه ای را درباره این برهان مهم بازگو کند. در این میان، آخرین تقریر ابن سینا از برهان انسان معلّق، جایگاه این تقریر در میان آثار ابن سینا، و ربط و نسبت آن با «برهان انسان معلّقِ معیار» روشن می گردد.
حشر عین و مثل اجزاء بدن انسان در معاد از منظر امامیه و ماتریدیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی حشر در قیامت و اینکه معاد روحانی صرف است یا روحانی و جسمانی، و در صورت دوم، آیا عین اجزاء بدن دنیوی، در آخرت محشور خواهد شد یا مثل آن، از مباحث مهم مربوط به معاد در مذاهب اسلامی است. این مقاله، به با جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای به روش تحلیلی مقایسه ای در مقام پاسخ به این پرسش است که از منظر امامیه و ماتریدیه، در نشئه اخروی عین اجزاء اصلی و فرعی محشور می شود و یا مثل آن؟ هدف پژوهش، کشف اشتراکات و تمایزات بین این دو مکتب کلامی به منظور بستر سازی برای تعامل بیشتر و تقریب بین دو مذهب کلامی است. بر اساس یافته های این پژوهش، متکلمان امامیه یا به انتقال عین اجزاء اصلی و فرعی، و یا انتقال عین اجزاء اصلی و مثل اجزاء فرعی و یا به انتقال عین نفس و روح، و مثل اجزاء اصلی و فرعی معتقدند. ولی بیشتر متکلمان ماتریدی به دلیل اتّکا به ادله نقلی، فقط به حشر عین اجزاء اصلی و فرعی چه در جواز اعاده معدوم یا تجمیع اجزاء در قیامت معتقد هستند. قول «متکلمان فیلسوف مشرب امامیه» و «قائلان به جواز اعاده معدوم از مکتب ماتریدیه»، با یافته های علوم تجربی موافقت و سازش بیشتری به صورت حدسی و تخمینی دارد.
نظریه ی تلبیس (التباس) در منظومه فکری شنکره چاریه و روزبهان بقلی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در منظومه فکری شنکره چاریه، نظریه تلبیس یکی از مهم ترین نظریه هایی است که تحلیل و بررسی تطبیقی آن میزان همانندی اندیشه های خداشناسی و جهانشناسی این دو حکیم را در دو سنت فکری متفاوت نشان می دهد. در منظومه فکری شنکره چاریه تلبیس همان مایا است که عبارت است از قدرت خلاقه برهمن که نسبت میان عالم شهود و وجود مطلق را تصویر می کند. در منظومه فکری شنکره چاریه، برهمن از طریق قدرت تلبیس است که به آفرینش جهان و کثرات موجود در آن می پردازد. در منظومه فکری روزبهان بقلی نظریه تلبیس یکی از بنیادی ترین اجزای فهم طریقت صوفیانه و سنت فکری او است که برای تبیین رابطه میان عالم شهود و علت غایی جهان کاربرد دارد. در اندیشه روزبهان خداوند در مقام تلبیس از طریق صفاتش در قالب آیات در عالم محسوس تجلی می کند. در منظومه فکری روزبهان عالم محسوس محل تجلی حضرت حق تعالی است. هر دو حکیم برای تبیین نسبت میان عالم شهود و وجود مطلق از نظریه تلبیس سود جسته اند و بر این باورند که ویژگی متمایز تلبیس ابهام و پوشانندگی و توهم و فریب کیهانی است. براین اساس خداوند از طریق تلبیس است که خود را در جهان شهودات ظاهر می سازد. از جمله اختلاف های این دو حکیم این است که انگیزه خداوند در هنگام تجلی و ظهور متفاوت است. برهمن از سر بازی و تفریح دست به آفرینش عالم می زند اما خدای روزبهان از سر عشق به آفرینش عالم می پردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد که در منظومه فکری هر دو حکیم نظریه تلبیس نقش بنیادین در تبیین امر آفرینش و فهم حقائق جهانشناسی دارد.