مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
آیین هندو
حوزه های تخصصی:
«قانون کارما» (karma) و فرضیه «بازپیدایی» (rebirth) از موضوعات مهمی است که با مسئله حیات پس از مرگ، جبر و اختیار، و تقدیر و سرنوشت انسان ارتباط دارد. از این رو، در ادیان و مکاتب فلسفی هند مطرح و تقریباً مورد قبول کلیه آن ها بوده است و شالوده عقاید فلسفی آن ها را تشکیل می دهد. کارما به معنای عمل و عکس العمل است؛ یعنی هر عملی چه خوب و چه بد دارای عکس العملی است. همه آن ها همچنین، اعتقاد دارند که نظام عالم در نظام اخلاقی انسان ها منعکس می شود. درخصوص منشأ مفهوم کارما در میان محققان اختلاف نظر وجود دارد. برخی معتقدند کارما ریشه ودایی (vedic) دارد، برخی نیز ریشه اعتقاد به کارما را در اعتقادات قبایل بومی ماقبل ودایی می دانند. در اوپانیشادها (Upanishads) نیز کارما و فرضیه بازپیدایی مطرح بوده و صریحاً به جدایی روح از بدن اشاره شده است. در گیتا (Gita) نیز صریحاً، به قانون کارما و بازپیدایی اشاره شده است. در آیین های بودایی و جین نیز اعتقاد به کارما وجود دارد. در آیین بودا، از واژه ای به نام سامسکارا (smskara) استفاده شده است که به معنای نیرو، اراده، ساختن، و به هم آمیختن است. در آیین جین نیز به سرگردانی روح در سلسله مراتب هستی اشاره شده است و اعتقاد آن ها این است که باید ازطریق اصول اخلاقی و رهبانی روح را از زندان تن آزاد کرد. در میان متفکران معاصر هندی، اوروبیندو (Aurobindo) مسئله کارما را، به طور جدی، بررسی کرده است. اساساً، این موضوع یکی از دغدغه های اولیه او بوده و در چهارچوب نظریه تکاملی خود به آن پرداخته است.
ادوار تاریخی آیین هندو و نقش آن در تحول نظام خدایان هندو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیین هندو از نظر تاریخی، تاکنون با پنج دوره دگرگونی روبه رو بوده است که عبارتند از: 1. دورة پیش از تاریخ؛ 2. دوره وده ای؛ 3. دوره کلاسیک؛ 4. دوره میانه؛ 5. دوره معاصر یا مدرن. این نوشتار در پی بیان این نکته است که در پی این ادوار پنج گانه که سبب تحولاتی در آیین هندو شده است، نظام خدایان نیز ـ که در بیشتر دوره ها، نظامی چندخدایی بوده است ـ دگرگونی هایی پذیرفته است که می توان آنرا نظام چندخدایی خاصی دانست که ماکس مولر آن را هنوتئیسم نامیده است؛ به این صورت که جایگاه خدایان در این آیین دگرگون شده است.
مطالعه تطبیقی رقص شیوا و رقص سماع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر در فرهنگ های سنتی و دینی و آیینی، بستر مناسبی برای تجلی مضامین عرفانی، معنوی و روایی است، لذا می توان از طریق پژوهش در این قبیل آثار هنری، علاوه بر کشف معانی نمادین به دریافت محتوای رمزی اشاره ای آنها نیز نایل شد. بیان نمادین در رقص های آیینی یکی از مهم ترین شاخه های هنری است که می تواند، به مثابة مطالعاتی جامعه شناختی، دینی، عرفانی و اعتقادی و به طور کلی تحت عنوان مطالعات فرهنگی، خصوصیات زیباشناختی و محتوایی، آثار هنری را مورد پژوهش قرار دهد.
رقص های آیینی یکی از جذاب ترین حوزه هایی است که علاوه بر جنبه های زیباشناختی در فرم های حرکتی، دارای مفاهیم و معانی عرفانی، دینی و روایی است که در توالی زمان و مکان تحقق پیدا می کند. رقص های آیینی در تمدن های مختلف براساس مضامین معرفتی و عرفانی یا روایی- اساطیری و تاریخی- شکل گرفته اند که در بعضی موارد، معانی مشابهی با یکدیگر دارند؛ به گونه ای که گویا معنی واحدی به صورت دو یا چند شکل بیان شده است. آنچه اهمیت دارد، شکل های متنوع و زیباشناختی بیان برای ظهور معناست. همواره زیباترین شکل بیان در عالم، هنر است که عالی ترین صورت را برای تجلی معنا و قصد هنرمند فراهم می سازد. اغلب هنرهای آیینی، دینی، قدسی و سنتی، چون محتوا بر صورت غلبه دارد، بیانی نمادین و رمزی پیدا کرده اند، اما صرف بیان نمادین و رمزی، هنر نیست بلکه نمادها در حرکات و اشارات و حتی در نوشتار نیز باید ماهیتی هنری داشته باشد. کارکرد معنایی این صورت های رمزی و کنایه ای، امری ثانوی است. در غیر این صورت، معنا و قصد هنرمند امکان ظهوری متعالی نخواهد داشت. این قاعده در همة حوزه های هنر، خصوصاً رقص و موسیقی، جاری است.
رقص شیوا در هند و رقص سماع میان پیروان اهل تصوف، مجموعه حرکاتی است که زیبایی شناسی آنها از هماهنگی شان با طبیعت نشأت می گیرد به طوری که رقص شیوا و رقص سماع به لحاظ فرمی در زمره رقص های کیهانی به شمار می آیند و مفاهیم عرفانی بر محتوای آنها مترتب است. این در حالی است که به لحاظ صوری کاملاً از یکدیگر متمایز هستند. این مقاله بر این فرض استوار است که رقص های آیینی همچون رقص شیوا و رقص سماع در زمان ها و مکان های متفاوت، علی رغم صورت های متفاوت بیانگر حقیقتی واحدند؛ حقیقتی که محتوای صورت های رمزی، نشانه ای و اشاره ای است، و محتوایی معرفتی و متعالی دارند.
بررسی تحلیلی مظاهر و مضامین رقص شیوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیین هندو در بطن فرهنگ و تمدن هند، آکنده از اشاره ها و تعبیرهای عرفانی و حکیمانه است؛ شیوا به همراه برهما و ویشنو، «تثلیث» هندویسم را تشکیل می دهند. بیان نمادین در رقص های آیینی، یکی از مهم ترین شاخه های هنری است که می تواند به مثابه مطالعاتی جامعه شناختی، دینی، عرفانی و اعتقادی و به طور کلی تحت عنوان مطالعات فرهنگی، خصوصیات زیباشناختی و محتوایی آثار هنری را پژوهش و بررسی کند. رقص های آیینی یکی از جذاب ترین حوزه هایی است که علاوه بر جنبه های زیباشناختی در فرم های حرکتی، دارای مفاهیم و معانی عرفانی، دینی و روایی است و در توالی زمان و مکان تحقق پیدا می کند. رقص های آیینی در تمدن های مختلف بر اساس محتوای معرفتی و عرفانی یا روایی (اساطیری، تاریخی و...) شکل گرفته اند که در بعضی موارد، مضمون هایی مشابه با یکدیگر دارند. هنر در فرهنگ های سنتی و دینی، بستر مناسبی برای تجلی مضامین عرفانی، معنوی و روایی است؛ بنابراین می توان از طریق پژوهش در این نوع آثار هنری، علاوه بر کشف معانی نمادین، محتوای رمزی اشاره های حرکتی آن ها را نیز دریافت. «ناتاراجا» یا رقص شیوا یکی از مضمون های باشکوه در اسطوره شناسی هندو است؛ منبع الهام بخش هنرمندان و نمادی از عبادت برای مردم و حامل بسیاری از معانی، پیام ها و استعاره هاست. حالت رقص شیوا موضوع کار بسیاری از مجسمه های مفرغین هنرمندان سده های دهم و دوازدهم میلادی قرار گرفت. این مجسمه ها، نماد شناخته شده و محبوب هندو، به عنوان نمادی از فرهنگ هند استفاده می شوند. این مقاله به توصیف، تحلیل و بررسی جلوه های نمادین رقص شیوا، ارتباط بین ویژگی های نمادین شیوا و اسطوره های هندی پرداخته است.
طرحی از نظام خداشناسی آیین هندو در ویشنوپورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویشنوپورانه، یکی از هجده پورانه اصلی و از جمله متون اصلی فرقه ویشنوّه آیین هندو است. در این متن، با تلفیق اسطوره های کهن هندویی و دستاورد مکاتب مهم فلسفی هند، همچون ودانته و سَنکهیه، ساختار منسجمی از خداباوری هندویی به تصویر کشیده شده و خدایان متکثر ادوار مختلف در الهیاتی وحدت وجودی هضم شده اند. ازاین رو، متن مناسبی برای آشنایی با صورت تکامل یافته باور به خدا در آیین هندو می باشد. این نوشتار، با رویکرد اسنادی تحلیلی، دیدگاه این متن در مورد مهم ترین مسائل خداشناسی را استخراج و با ارائه تبیین منطقی از ربط و نسبت، سعی نموده تا خدایان متکثر و موجودات الوهی در نظام منسجمی جای داده شوند. بر اساس مهم ترین یافته این تحقیق، نظام خداشناسی ویشنوپورانه، ساختاری متشکل از ذات بسیط و غیرشخصی خدای متعال و مراتب تشخص یافته آن ذات است. ذات غیرشخصی خداوند، با تشخص در صورت های گوناگون، مراتب مختلفی از موجودات اعم از خدایان سه گانه و اصلی، خدایان فرعی، موجودات الوهی و پدیده های طبیعی را پدیدار می سازد؛ پدیده هایی که جملگی حصه ای از انرژی ویشنو هستند و نباید آنها را وجود حقیقی و مستقلی تلقی کرد.
آموزه تسلیم، مبنایی برای اخلاق جهانی با موردپژوهی در اسلام و آیین هندو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
قرآن کریم محوری ترین دعوت خود را دعوت به تسلیم در مقابل خدا قرار داده است. همچنین در آیین هندو به طور عام، و در برخی مکاتب آن به طور خاص، این اصل، جایگاهی به برجستگی جایگاه تسلیم در اسلام دارد. از طرفی، تسلیم در مقابل حقیقت را می توان جامع ترین اصل اخلاقی دانست. از این رو، بررسی تطبیقی این مفهوم می تواند مبنایی جهانی برای اخلاق فراهم کند که قرآن نیز آن را می پذیرد و بر آن تأکید دارد. این پژوهش تلاش دارد با تأمل در این آموزه اساسی، آن را به مثابه مبنایی برای اخلاق الاهی جهانی، فراپیش نهد. به این منظور، این اصل اساسی از باب موردپژوهی، در دو دین بزرگ از دو گونه اصلی ادیان جهان، بررسی شده است.
چگونگی تجلیات تری مورتی در معابد هندو
منبع:
هنر و تمدن شرق سال سوم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۰
45 - 54
حوزه های تخصصی:
انسان از بدو خلقتش به دنبال جایگاهی بوده که امر قدسی را در آن به نمایش بگذارد. ازاین رو با ایجاد مکان های خاص، همواره در صدد بوده که روح خدایی را در آن جا عینیت بخشد. معابد، یکی از این مکان هاست. در آیین هندو مکانی برای تجلی خدایان هستند که مردم با حضور در معبد، در مقابل آنها کرنش کرده و نذوراتی همچون گل، عود، نقل، آب مقدس و .... را پیشکش می کنند. این تجلیات به صور هنری گوناگون از جمله نقاشی و پیکرتراشی و ... در معابد مشاهده می شوند اما در این نوشتار فقط هنر پیکرتراشی مورد بررسی بوده است، که در قرون پیشین در غار- معبدها و اکنون در معابد و منازل هندوها می توان دید. آئین هندو که از آئین های کهن شبه قاره هند است به عنوان دین غالب سرزمین هند هنوز رواج دارد و اغلب آثار هنری آن نیز به نوعی با همین دین مرتبط است. تا قرن ها (از قرن سوم پیش از میلاد تا حدود قرن 5و6 میلادی) بیشترین آثار هنری در شبه قاره را مجسمه سازی و معماری بودایی و هندویی تشکیل می دادند. بنای معابد، تندیس های سنگی، فلزی و چوبی، نقش برجسته های مربوط به خدایان متعدد، نقاشی روی دیوار غارها و معابد آثاری هستند که به وفور در نقاط مختلف هند دیده می شوند و مطالعه آنها از ابتدا تا کنون نشان می دهد علیرغم تغییرات شیوه ساخت، ابعاد و تزیینات، سنت یکسانی در ساختشان رعایت شده است. در این راستا صرفاً تمرکز روی معابد تری مورتی است. این سه گانه گرایی که در اعتقادات کهن هندی ریشه دارد معرف ایده جدیدی از پیوند و یگانگی آفرینش، پاسداری و تباهی است که به ترتیب به برهما، ویشنو و شیوا برمی گردد. اعتقادات مذکور در تعدد معابد مربوط به هر کدام از تجلیات هم بارز بوده به طوری که تعدد معابد هر کدام بر حسب نقشی که در هستی ایفا کرده، قابل توجیه است. این پژوهش بر پایه مشاهدات میدانی و مطالعات کتابخانه ای در پی بررسی تجلیات برآمده است. نمونه های موردی این پژوهش را غارهای الفانتا، آجانتا، الورا و معابد مهم شیوا ، ویشنو و برهما در نقاط گوناگون کشور هندوستان تشکیل می دهد.
بررسی تحلیلی و مقایسه ای ارزش و جایگاه زن در اسلام و آیین هندو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیرباز، زنان در جوامع مختلف با دیدگاه های متفاوت، از جایگاه مختلفی برخوردار بوده اند. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و مقایسه ای، به بررسی نگاه آیین هندو و اسلام به زنان پرداخته می شود تا موقعیت و جایگاه زنان در این دو آیین شناسانده شود. حاصل کلام چنین به دست آمد که در نگاه اسلام، خداوند متعال مقام زن و مرد را بدون هیچ تفاوتی در کنار هم قرار داده است؛ اما در آیین هندو جایگاه و ارزش زن نسبت به مرد، بسیار پایین تر است و زنان از ارج و قرب کمتری برخوردارند. با این مقایسه می توان چنین تحلیل کرد که زن در نگاه اسلام، همانند مرد، از ارج و قربی بسیار بالا برخوردار است و صرف زن بودن نمی تواند عاملی بر خوب نبودن او و خوب بودن مرد باشد؛ بلکه عامل برتری در اسلام، تقواست، نه جنسیت؛ اما در آیین هندو زن تا زمانی می تواند زندگی کند که شوهرش زنده است و با رفتن شوهرش، او هم از ازرش و اعتبار ساقط می شود.