مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
روابط ایران و آمریکا
حوزه های تخصصی:
منظور از چالشهای نظری، نظریه های موافق و مخالف با مذاکره و برقراری روابط میان دو کشور ایران و ایالات متحده آمریکاست. بر این اساس، موضوع از دو زاویه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است: یکی ریشه های تقابل و دیگری زمینه های تعامل میان دو کشور. در بخش اول ضمن مقایسه مبانی و اصول سیاست در ایران و آمریکا و نیز با اشاره به ریشه های فکری، ایدئولوژیک، تاریخی و سیاسی چالش میان دو کشور، به این نتیجه می رسیم که چالشهای میان دو کشور عمیق تر از آن است که به سادگی بتوان از مذاکره و رابطه عمیق و دوستانه میان دو کشور صحبت کرد. در عین حال، این بحث به معنی غیر ممکن یا محال بودن مذاکره هم نیست؛ زیرا حداقل در بعد نظری زمینه هایی وجود دارد که تعامل میان دو کشور را تحت شرایط خاصی ممکن می داند. بنابراین در بخش دوم، موضوع بحث از سه دیدگاه قابل توجه است: اول از دیدگاه موافقان و مخالفان مذاکره در ایران؛ دوم از زاویه دید مخالفان و موافقان رابطه در آمریکا و سوم از دیدگاه گروهی که در هر دو کشور حالتی میانه دارند. در ایران، عده ای بر مذاکره و رابطه با آمریکا اصرار دارند؛ در حالی که عده ای دیگر به لحاظ شرایط سیاسی و اعتقادی، بر مذاکره نکردن با آمریکا تاکید می کنند و روابط ایران و آمریکا را به دلیل وجود تعارض در بنیان های فکری دو کشور، مغایر با راهبرد های کلان نظام می دانند. در ایالات متحده نیز عده ای معتقدند این کشور برای تامین منافع حیاتی باید روابط خود را با ایران بهینه کند؛ در صورتی که عده ای فکر می کنند باید ایران را محدود نمود. اما بر اساس دیدگاه سوم، شناخت ریشه های اصلی اختلافات ایران و آمریکا و تحلیل صحیح از رویکردهای فی مابین، شناخت دقیق واقعیت ها و پرهیز از هرگونه افراط و تفریط و دوباره کاری در سیاستگذاری ها و تصمیم گیری ها، شناخت راهکارها و خط مشی های استراتژیک اصولی و عملی دو کشور در برخورد با یکدیگر و ایجاد مصونیت در برابر پیامدهای نامطلوب این برخوردها نیز باید مورد توجه قرار گیرد.
جایگاه بازدارندگی متعارف در استراتژی دفاعی دولت باراک اوباما در قبال جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مواضع و اسناد راهبردی دولت باراک اوباما همگی دلالت بر کاهش نقش و جایگاه تسلیحات نامتعارف در استراتژی امنیت ملی آمریکا دارند. با این حال ایالات متحده آمریکا، در سند بازنگری آرایش هستهای با استثناءکردن جمهوری اسلامی ایران، گزینه توسل به سلاح هستهای در برابر ایران را معتبر میشمارد و از طرف دیگر از طریق ابزارهای مختلف از جمله رویکرد جدید در استقرار سپر دفاع موشکی در منطقه، فروش گسترده تسلیحات نظامی به اعراب منطقه، قطعنامه 1929 شورای امنیت و ... تلاش میکند که در چارچوب سیاست بازدارندگی، قدرت متعارف ایران را در منطقه بوسیله بازیگران منطقهای، موازنه و در مرحله بعد مهار نماید. بنابراین بازدارندگی آمریکا در قبال ایران شامل هر دو مولفه متعارف و نامتعارف میباشد. این نوشتار در پی چرایی همین واقعیت است و در ابتدا با تمرکز بر جایگاه بازدارندگی متعارف در استراتژی دفاعی آمریکا، به منطق کلان حاکم بر این سیاست میپردازد و در نهایت آن را در مواجهه کنونی میان ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران بهکار میبندد.
جستاری بر تاریخ روابط فرهنگی و سیاسی ایران و آمریکا در عصر ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدرت روزافزون روسیه و انگلستان در ایران و ضعف شاهان قاجار در مقابل زیاده خواهی های این دو کشور، موجب شد دولت مردان ایران برای جلوگیری از هرگونه رویارویی نظامی که می توانست پیامدهای جبران ناپذیری چون عهدنامه های گلستان و ترکمانچای در پی داشته باشد، درصدد برآیند تا راه گریزی از بن بست سیاسی موجود بیابند. ارتباط دیپلماتیک با نیروی سوم، گزینه ای بود که از همان دوران جنگ های ایران و روسیه در زمان فتحعلی شاه با ایجاد ارتباط با فرانسه آغاز شد. تجربه ناموفقی که سایر شاهان قاجار نیز بدان توجه کردند و با انگیزه کاستن فشار دولت های روسیه و انگلیس، خطر تجربه دوباره آن را پذیرفتند.
در دوران سلطنت ناصرالدین شاه جهت نیل به این هدف، دولت تازه تأسیس و جوان آمریکا با پیشنهاد میرزاتقی خان امیرکبیر که پیش بینی می کرد این کشور یکی از قدرت های جهان در آینده خواهد شد، مورد توجه قرار گرفته، برقراری روابط با آمریکا اصل اولیه سیاست خارجی ایران شد. بررسی تاریخ روابط ایران و آمریکا و انتخاب این کشور به عنوان نیروی سوم در سیاست خارجی ایران در دوران سلطنت ناصرالدین شاه از یک سو، و انگیزه های متقابل دولت آمریکا در ایجاد ارتباط با ایران از سوی دیگر، موضوع اصلی این پژوهش را تشکیل می دهد که با استفاده از روش تحقیق تاریخی با شیوه توصیفی ـ تحلیلی بر اساس منابع و مآخذ کتابخانه ای مورد بررسی و تحلیل قرار خواهد گرفت.
بررسی نمود برجسته سازی ایدئولوژی محور و عاملیت مترجمان مطبوعاتی: با محوریت روابط ایران و امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گسترش ارتباطات بین المللی و تأثیر آن بر امور داخلی جامعه، سازمان های خبری حتی از ترجمه نیز به عنوان ابزاری برای هدایت ایدئولوژی در مسیری خاص استفاده می کنند. بدین ترتیب نقش ترجمه در برجسته سازی رقابت سیاسی میان احزاب انکارناپذیر است. تفاوت واژه گزینی مترجمان می تواند بازتاب تفاوت میان احزاب اصول گرا و اصلاح طلب باشد. هدف تحقیق حاضر، بررسی نمود برجسته سازی ایدئولوژی محور در واژه گزینی مترجمان مطبوعاتی است. در این تحقیق پیکره ای بالغ بر دویست جمله از پایگاه های خبری دنیا به همراه ترجمه فارسی آن ها گرد آوری شد. در گردآوری داده ها سعی بر آن شد تا از اخبار ترجمه شده خبرگزاری های حامی هر دو حزب استفاده شود. سپس داده ها بر اساس مدل سه وجهی فرکلاف تجزیه و تحلیل شد. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان می دهد که اختلاف میان دو حزب اصلی، در واژه گزینی مترجمان نمود یافته و همین امر، حتی ممکن است اختلاف و تنش را به تبع داشته و عدم کنترل آن، چالشی برای ثبات اجتماعی قلمداد شود.
مطالعه ساختار و نحوه پوشش اخبار در تلویزیون های خبریِ بین المللی (مطالعه موردیِ مطالب خبری مرتبط با مناسبات ایران و آمریکا در وب سایت های انگلیسی زبانِ سی ان ان، فاکس نیوز، الجزیره و پرس تی وی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ششم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
139 - 160
حوزه های تخصصی:
این مقاله به مطالعه ساختار و نحوه پوشش اخبار مربوط به روابط و مناسبات ایران و آمریکا در رسانه های بین المللی انگلیسی زبان در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ و پس از خروج وی از برجام، از طریق بررسی مطالب خبری مرتبط در وب سایت های «سی ان ان»، «فاکس نیوز»، «الجزیره» و «پرس تی وی» می پردازد. در این پژوهش از روش تحلیل محتوای کمی استفاده شده و جامعه آماری آن شامل 465 مطلب خبری در بازه زمانی شش ماهه اول سال 2019 است. در این تحقیق از روش نمونه گیری تصادفی نظام مند به صورت هفته ای متناوب استفاده شده است. یافته های تحقیق در دو سطح توصیفی و تبیینی نشان داد که بیشتر مطالب منتشر شده در این وب سایت ها دارای جهت گیری منفی نسبت به مناسبات ایران و آمریکا (64.5 درصد) بوده اند. در این میان، سی ان ان، بیشترین حجم از خبرهای منفی از روابط این دو کشور را بازتاب داده است. کمترین جهت گیری منفی نیز به الجزیره تعلق داشت. همچنین این تحقیق نشان داد که هر چهار وب سایت، ارزش خبری برخورد و درگیری را با برجستگی خاصی (75.3 درصد) مورد تاکید قرار داده اند؛ که این نشان دهنده حجم تنش در روابط این دو کشور است. از یک منظر کلی، نتایج پژوهش نشان می دهد که نوع پوشش رسانه ای و بازنماییِ شبکه های تلویزیونی مورد بررسی از رویدادهای معطوف به روابط و مناسبات تهران و واشنگتن از سیاست های اصلی و کلان خود در این رابطه پیروی می کنند. این نوع همراستایی و همگرایی با سیاستمداران و تصمیم سازان سیاسی، به طور خاص، در وب سایت های «سی ان ان» و «فاکس نیوز» از یک سو و «پرس تی وی» از سوی دیگر قابل مشاهده است.
بررسی رابطه ایران و آمریکا از آغاز تا سال 1325 (بر اساس نظریه پیوستگی جیمز روزنا)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره سوم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۹
33 - 42
حوزه های تخصصی:
در تاریخ معاصر ایران، رابطه ایران و ایالات متحده آمریکا از اهمیت به سزایی برخوردار بوده است. در این مورد، نویسندگان مقاله، به شناسایی عوامل نقش آفرین در روابط بین دو کشور پرداخته و آنرا از منظر «نظریه پیوستگی» جیمز روزنا، مورد بررسی قرار داده اند. بنابراین سوال مطرح شده در این مقاله این است که چه عوامل و متغیرهایی باعث آغاز و همچنین گسترش روابط، بین ایران و ایالات متحده آمریکا از آغاز تا سال 1325 گردید. تلاش شده است که در قالب نظریه پیوستگی جیمز روزنا به این سوال این چنین پاسخ داده شود که آغاز رابطه می بایست با متغیرهای داخلی)فرد، نقش، دیوانسالاری، جامعه( و گسترش روابط، علاوه بر متغیر فوق، با استفاده از متغیر خارجی )نظام بین الملل و منافع فزاینده آمریکا در ایران( مورد بررسی قرار گیرد.با بررسی دقیق روابط دو کشور به خوبی می توان منافع روز افزون آمریکا در ایران را مورد شناسایی قرار داد.
موازنه تهدید در روابط سیاسی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره نهم زمستان ۱۳۹۸ ویژه موضوعی تحولات منطقه ای و بین المللی (پیاپی ۳۵)
115 - 144
روابط ایران و آمریکا پس از انقلاب اسلامی یکی از پر تنش ترین روابط سیاسی معاصر را شکل داده است و اتخاذ و اجرای هر تصمیم درباره این روابط منوط به شناخت، توجیه و کاربست نظریه متناسب با آن است. کاربست نظریه مناسب خصوصاً درباره روابط ایران و آمریکا سبب می گردد تا فضای فکری تصمیم گیران در چارچوب مناسبی قرار گیرد و تحت این چارچوب تصمیمات مقتضی گرفته شود و نه اینکه با رؤیاپردازی و برداشت های نادرست تصمیمات نامتناسبی در این باب اتخاذ گردد. بر این اساس در این پژوهش بدنبال پاسخ به این سؤال هستیم که روابط سیاسی ایران و ایالات متحده در چارچوب نظریه موازنه تهدید چگونه قابل توجیه است؟ فرضیه اینکه با توجه به وجود هر چهار وجه تهدید معرفی شده توسط استفن والت -(قدرت، جغرافیا، توانایی های نظامی و مقاصد تهاجمی) که با وجود آن ها موازنه صورت می گیرد- در روابط ایران و آمریکا، روابط دو کشور در چارچوب این نظریه قابل توجیه است. در این پژوهش قصد بر این است تا با استفاده از روش علمی-تجربی کاربست نظریه موازنه تهدید در روابط میان جمهوری اسلامی ایران را مورد بررسی قرار دهیم.
برنامه هسته ای و امکان گفت وگوی استراتژیک میان ایران و امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۳ بهار ۱۳۸۹ شماره ۶
31-50
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی زمینه های تئوریک و عملی امکان برقراری گفتگوهای مستقیم و استراتژیک بین ایران و آمریکا و همچنین آثار سیاسی – امنیتی آن بر منافع و امنیت ملی ایران می پردازد. دیدگاه غالب نزد نخبگان سیاسی حاکم در ایران و آمریکا اینست که با وجود تضادهای عمیق ایدئولوژیک، سیاسی و استراتژیک بین دو کشور در مسائل منطقه ای و جهانی و همچنین عدم وجود اجماع داخلی هرگونه گفتگوی مستقیم و استراتژیک بین دو طرف در شرایط فعلی ممکن نیست. نویسنده ضمن پذیرش بحث فوق، معتقد است که اکنون تضاد های ایدئولوژیک و استراتژیک همزمان بین دو کشور وجود دارند با این تفاوت که در حال حاضر نقش تعارضات استراتژیک پر رنگ تر شده و بطور عملی میان دو کشور جاری است. این تعارضات ضمن اینکه چاش های زیادی را در روابط دو کشور به همراه داشت، ظرفیت های نزدیکی دو طرف را نیز دارد. بطوریکه برای اولین بار زمینه های گفتگوی مستقیم میان طرفین بعد عملی تری به خود گرفته است. مثلا نوع و ماهیت برنامه هسته ای جمهوری اسلامی به گونه ای هست که تهران و واشنگتن را نهایتا در شرایط تقابل و جنگ و یا تعامل و گفتگو قرار میدهد. از نظر نویسنده شرایط منطقه ای و وجود نیازهای متقابل استراتژیک سبب می شوند که دو طرف به سوی گزینه دوم یعنی تعامل رقابتی و استراتژیک پیش میروند. این پژوهش ضمن شناسایی زمینه های تاریخی و موضوعی امکان گفتگوی استراتژیک به بررسی زمینه های لازم و همچنین بایست ها و نبایست های ورود به گفتگوی استراتژیک در حوزه منافع و امنیت ملی ایران می پردازد. نویسنده نتیجه می گیرد که تاکید بر منابع مستقل ملی و ایدئولوژیک در راهبرد سیاست خارجی ایران، آمریکا را سرانجام مجبور به پذیرش نقش منطقه ای ایران و ورود به گفتگوهای استراتژیک با جمهوری اسلامی ایران خواهد کرد.