مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
گلستان سعدی
حوزه های تخصصی:
یکی از نویسندگان پرکار در زمینه بازنویسی متون کهن ادبی، خانم مژگان شیخی است که برخی از حکایات گلستان، بوستان، کلیله ودمنه، قابوسنامه، منطق الطیر و... را برای کودکان بازنویسی کرده است. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از ابزار گردآوری اطلاعات کتابخآن های به بررسی ساختاری داستان های بازنوشته ی این نویسنده از شش حکایت گلستان سعدی برای کودکان و مقایسه ی آن ها با متن اصلی می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد در چارچوب کلی اثر تغییر محسوسی صورت نگرفته، اما پیرنگ بازنوشته ها گسترده تر از متن اصلی شده است. توصیف عملکرد و ظاهر شخصیت ها، افزایش گفت وگوها و در نمونه هایی واگویه های درونی، از شگردهای بازنویس برای جذاب ترکردن داستان است. لحن گفت وگوها، از صورت ادبی و شاعرانه به لحنی ساده و تا حدودی متناسب با شخصیت ها تغییر کرده است. زاویه دید در تمام متن های بازنوشته، راوی دانای کل است که بازنویس در بعضی حکایت ها زاویه دید را به زاویه دید نمایشی نزدیک کرده، ولی تغییری در محتوا و درون مایه ایجاد نکرده است. شیخی در نام گذاری اشخاص ابتکاری نداشته و از اسامی عام به کاررفته در متن اصلی استفاده کرده است. زبان در متن بازنوشته، ساده و رسمی است؛ اما گاهی واژه های دشوار، جملات طولانی، حذف های نادرست و استفاده زیاد از حرف ربط «و» بین جملات، به سادگی و روانی متن آسیب رسانده است. در تمام داستآن ها به طور چشمگیری از اصطلاحات و کنایه های عامیانه، استفاده شده است که برخی برای مخاطب نامفهوم و دشوار است. با آنکه بازنویس در پرداخت اثر گاهی به موفقیت هایی دست یافته است، اما نیاز است که بازنوشته های خود را به ظرافت ها و شگردهای هنری سعدی بیشتر نزدیک کند.
نگاهی تازه به سجع در گلستان سعدی با بررسی انواع سجع و تحلیل آنها به قصد شناختن نوع نثر سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
165 - 179
حوزه های تخصصی:
در فضای عمومی ادبیات یکی از مؤلفه هایی که گلستان سعدی را در ادبیات فارسی نمونه اعلای نثر ادبی کرده، استفاده هنری از صنعت بدیعی سجع است. در این پژوهش میزان استفاده سعدی از سجع به روش توصیفی تحلیلی موردبررسی قرار می گیرد و تک تک سجع های حکایات گلستان استخراج و شمارش می شود تا به دو هدف مقاله برسیم. روش این پژوهش کتابخانه ای و بر مبنای آمارگیری و شمارش تمام مؤلفه های آهنگین کردن کلام مانند سجع، موازنه، ترصیع، مزدوج و سپس توصیف و تحلیل آنها قرار دارد. می کوشیم دو چیز را نشان دهیم: نخست اینکه شیوه های استفاده سعدی از صنایع بدیعیِ آهنگ دارکردن کلام و میزان آنها به چه شکل است؟ دوم اینکه آیا می توان گلستان را یک نثر مسجع نامید یا نثر آن یک نثر مستقل جداگانه ای به جز انواع تقسیم بندی شده نثر مانند مرسل و موزون (مسجع) و موزون فنی است؟ نتایج تحقیق ضمن اثبات فرضیه در خصوص کاربرد سجع ها اثبات کننده ادعای ما در مستقل شمردن نوع سبک گلستان است. همچنین از میان انواع سجع، سجع مطرف کاربرد بیشتری دارد. سجع ها بیشتر در پایان قرینه ها می آیند و سجع در آغاز قرینه و میانه جمله کمتر مشاهده می شود. همچنین از نظر طول قرینه ها سجع های با قرینه برابر، فراوان هستند. تفاوت طول قرینه ها بسیار کم و در مواردی نامحسوس است و در صورت تفاوت تعداد جملاتی که قرینه اول بلندتر از قرینه دوم باشد بیشتر هستند و برعکسِ آن انگشت شمار است.
گسترش معنایی مزه واژه ها در گلستان سعدی در چارچوب معناشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
189 - 221
حوزه های تخصصی:
ادراک حسی از محیط پیرامون می تواند نقش مهمی در شناخت و شیوه مفهوم سازی انسان از رخدادهای جهان خارج داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش ساز و کارهای مفهومی و معیارهای برون زبانی در برداشت معانی مجازی از مزه واژه ها درگلستان سعدی انجام شده است. داده های این مقاله، از بیت ها و جمله های گلستان سعدی که دربردارنده مزه واژه های شیرین، تلخ، ترش، شور، تند و نمکین هستند، استخراج شده و در چارچوب معناشناسی شناختی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. یافته های به دست آمده از تحلیل داده ها نشان می دهد که کاربرد مجازی مزه واژه ها در حوزه های شخصیت، اخلاقیات و عواطف، اغلب مبتنی بر ساز و کارهای مجاز و استعاره مفهومی هستند که بر پایه تجربه بدنمند ما از محیط پیرامون و کاربرد پیاپی پاره گفته های چشایی شکل می گیرند. تجربه های خوشایند مربوط به چشیدن شیرینی، تجربه ناخوشایند ناشی از مصرف مواد تلخ، چین و چروک چهره بعد از چشیدن مواد غذایی ترش، تغییر حالات عاطفی در اثر خارش و گرمای ناشی از مصرف مواد غذایی تند و زیان ناشی از وجود نمک زیاد در آب از نمونه تجربیات بدنمند ما هستند که پس از گذشتن از صافی فرهنگ، در نگاشت میان مزه واژه ها و ویژگی های شخصیتی به کار می روند. از این رو، اغلب معانی مجازی برداشت شده از مزه واژه شیرین خوشایند است؛ ولی مزه واژه های ترش، تلخ، شور و تند غالباً معانی ناخوشایند و احساسات منفی را مفهوم سازی می کنند. یافته های این پژوهش، همسو با پژوهش های اخیر در حوزه ادراک حسی، بر نقشِ بدنمندی معنا، نشانه های بافتی، کاربرد زبان و دانش دایره المعارفی ما در برداشت معنای مجازی از مزه واژه ها در گلستان سعدی تأکید می کند.
بررسی تحلیلی رذیلت اخلاقی «بدی» در دو متن اندرزی مینوی خِرَد و گلستان سعدی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
133-147
حوزه های تخصصی:
اخلاق، امری بیرون از جهان نیست، بلکه دقیقاً با تمام اجزای جهان آمیخته است و این درآمیختگی اخلاق با جهان، خود را به صورت پیوند میان عمل اخلاقی و ظهور شیئی یا تجسّم یافته آن عمل اخلاقی نشان می دهد. هدف این پژوهش که به روش توصیفی۔ تحلیلی انجام شده است، پاسخ به این پرسش است که مفهوم استعاره «بدی» در متن اندرزی فارسی میانه (مینوی خِرَد) و فارسی دَری (گلستان سعدی) دارای چه حوزه های مبدأیی بر اساس نظریه «استعاره معاصر» هستند و نتیجه مقایسه آنها با یک دیگر چیست. داده های تحقیق نشان می دهند که [بدی شیْ ء است] هم در مینوی خِرَد (با 60%) و هم در گلستان سعدی (با 67%) بیشترین بسامد را دارد و این نشان از این حقیقت دارد که گرچه «مینوی خِرَد» متنی مربوط به دوران پیش از اسلام است و «گلستان سعدی» متنی مربوط به پس از اسلام، اما محتوای اخلاقی این دو کتاب از منظر زیربنای فلسفی و تلقی هستی شناسانه، دو وجه از یک جهانب ینی و تلقی یگانه از جهان هستند که جهان را دارای مراتب می داند و باور دارد که در پس هر فعل یا عمل اخلاقی، تجسّم یا شیئیت آن عمل اخلاقی در مرتبه ای دیگر از هستی ظاهر می شود.
زیبایی شناسی زبانِ طنز التّفاصیل تولّلی با تأکید بر گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۱
267 - 294
حوزه های تخصصی:
التّفاصیل یکی از معروف ترین آثار طنز معاصر است که از طریق نقیضه پردازی، مفاهیم انتقادی- سیاسی را به مخاطبان خود منتقل می کند. این کتاب برخلاف آثار دیگر این حوزه که معمولاً تاریخ مصرف مشخصی دارند، هنوز جذاب و شیرین است. به نظر می رسد بخش عمده ای از زیبایی های این اثر به زبان آن مربوط است. به باور اغلب منتقدین، زبانِ التّفاصیل به شدت تحت تأثیر زبان گلستان سعدی است. از منظر نقد جدید، جمال شناسیِ زبان سعدی در تلفیق دلنشین زیبایی های برونه و درونه زبان ایجاد شده است. حال، پرسش این است: تولّلی در انتقال مفاهیم سیاسی- انتقادی از زیبایی های زبان سعدی چه بهره ای برده که طنزش هنوز جذاب است؟ برای رسیدن به پاسخِ مناسب، ابتدا مبانی نظریِ مهمی چون زیبایی شناسی برونه و درونه زبان تبیین شده، سپس زیبایی شناسی گلستان سعدی در دو حوزه برونه و درونه زبان شناسایی شده و در ادامه زیبایی های کتاب التّفاصیل در این دو حوزه به روش توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه تطبیقی با گلستان قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که تولّلی در خلق التّفاصیل زیبایی های درونه زبان سعدی را چندان درک نکرده است و به همین دلیل نتوانسته از ویژگی های آن بهره ببرد، اما زیبایی های برونه زبان گلستان را به خوبی دریافته و از آن در خلق زیبایی های زبان التّفاصیل استفاده کرده است. بنابراین، زیبایی-شناسی التّفاصیل به شکل معنا داری به سوی زیبایی های برونه زبان گرایش پیدا کرده که مهم ترین نمودهای این نوع زیبایی شناسی در بازی های زبانی، کاربرد عناصر علم بیان، بدیع لفظی و معنایی به چشم می خورد.
مسئولیت در برابر غیر و کنترل بدن در گلستان سعدی بر اساس نظریه لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بنیان های فکری لویناس، مسئولیت پذیری تقارن ناپذیر در برابر «دیگری» است که در آن پاسداشت «دیگری» و تعهد نسبت به او، به «من» ارزش و هویّت می بخشد. از دید لویناس شرط امکان اخلاق، مواجهه با دیگری است که در یک فرایند بدنی شکل می گیرد. هدف پژوهش حاضر تحلیل و بررسی مسئولیت در برابر غیر در گلستان سعدی است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای هشت حکایت از گلستان سعدی تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد که توجه به غیریت و دیگربودگی در گلستان سعدی از سه جنبه مورد توجه است: 1. باعث شکل گیری گفتمان های اخلاقی شده است که هدف آن ها طرد رذایل اخلاقی و برجسته نمودن فضایل به نفع غیر است. 2. از آنجایی که توجه به غیریت، نیازمند پذیرش برخی محدودیت هاست، بنابراین این مسئله زمینه ساز کنترل بدن و مراقبت از نفس به نفع دیگری بوده، طوری که از گرو همین مسئله، بحث انضباط اخلاقی در گلستان سعدی نمودی فراگیر پیدا کرده است. 3. در گفتمان اخلاقی گلستان سعدی، مسئولیت در برابر غیر، علاوه بر کنترل بدن، با کنترل زبان، یعنی پرهیز از امر و خطاب به شیوه کتب اخلاقی همراه است و از ظرافتهای بیان هنری با مشخصه هایی نظیرگفت وگوی دو گفتمان اخلاقیِ متضاد و موقعیت های متناقض، رفتارهای بدنمند و نمایشی، زبان در حال «گفتن» به عنوان فرایندی زنده و پویا و مجازات بهنجارساز با شگردهای شوخی و انتقاد پردازش شده است؛ در واقع تلاش در جهت طرد رذیلت های اخلاقی و آراسته شدن به فضیلت ها با نگاهی هنری دنبال شده است.
مقایسه میزان تاثیرپذیری چهارعنصر از گلستان در ویژگی های زبانی و ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
189 - 204
«چهار عنصر» بیدل دهلوی به پیروی از سبک سعدی در گلستان به رشته تحریر درآمده است. روش بیدل در هر یک از فصل ها همان روش سعدی یعنی آمیختگی نظم و نثر است. از نظر زبانی بیدل از واژه های بازاری و عامیانه بیشتر استفاده کرده و در واژه سازی موفق بوده است. نگارندگان در این پژوهش می کوشند ضمن معرفی ساختار چهار عنصر، این اثر را در دو بخش زبانی و ادبی با گلستان سعدی مقایسه کنند. نتایج پژوهش که به روش تحلیل محتوا انجام شده است، نشان می دهد، چهار عنصر سرشار از آرایه های لفظی و معنوی است. وجود انواع سجع و به تبع آن موازنه، موسیقی کلام را غنا بخشیده، آن را شعرگونه ساخته و از این نظر تا حدود زیادی به نثر گلستان نزدیک کرده است. از نظر زبانی، با وجود پیچیدگی ها و دشواری های نثر چهار عنصر، در سرتاسر این اثر لغات نامانوس و غریب - جز چند واژه و اصطلاح هندی- مشاهده نمی شود. از مختصات سبکی و نوآوری بیدل در چهار عنصر ترکیبات خاص اوست که در ایجاز کلام بسیار مؤثر بوده است.
بررسی نحوه اثرپذیری تصویری - بلاغی از قرآن کریم در گلستان سعدی
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
117 - 147
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین و جذاب ترین مباحث حوزه زیباشناسی در ادبیات، تصویرپردازی در آثار ادبی است. قرآن کریم از زیباترین عبارات و کلمات، در شیوه بیان و تصویرسازی صحنه ها بهره می جوید و جهان هستی را نیز پیوسته زنده و پویا ترسیم می کند؛ به همین دلیل می توان گفت یکی از وجوه سادگی و قابل فهم بودن کلام قرآن، همین تصویرسازی و ملموس بودن مفاهیم ذهنی آن است. بر این اساس این پژوهش در پی آن است تا با روش توصیفی تحلیلی شیوه اثرپذیری تصویری بلاغی از قرآن کریم در گلستان را بررسی کند. آنچه از این پژوهش حاصل شد این است که سعدی برای بیان مفاهیم تربیتی و اخلاقی خود در گلستان، از تصاویر قرآنی به وفور بهره گرفته است و تصاویر قرآنی را با استفاده از صنایع بلاغی و ادبی مانند تشبیه، تمثیل، استعاره، کنایه و غیره ترسیم کرده است.
مقایسه استعاره مفهومی فضیلت اخلاقی راستی در متون فارسی میانه و فارسی دری (مقایسه موردی: مینوی خرد و گلستان سعدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده ، پاسخ به این پرسش است که مفهوم استعاره «راستی» در دو متن مینوی خرد و گلستان سعدی دارای چه حوزه های مبدایی بر اساس نظریه «استعاره معاصر» هستند و نتیجه مقایسه آن ها با یکدیگر چیست.. داده های تحقیق نشان می دهد که 5 نام نگاشت : شیء، عمل، مسیر، سخن و زیورآلات برای مفهوم «راستی» در دو متن مینوی خرد و گلستان سعدی یافت شده است. نام نگاشت های شیء وعمل با تفاوت بسامد، در هر دو متن مشترک بود. [راستی مسیر است] و [راستی سخن است] فقط در مینوی خرد و [راستی زیورآلات است] فقط در گلستان سعدی مشاهده شدند. از آنجا که گفتمان در دو وجه عملی (تمدن) و نظری (فرهنگ) بر ذهنیت ها اثر می گذارد، شاید بتوان گفت که [راستی زیورآلات است] به عنوان نشانی از وجه تمدنی گفتمان ، در گلستان بیشتر مورد تاکید بوده در حالیکه [راستی سخن است] و [راستی مسیر است] تاکید بر وجه فرهنگی گفتمان در مینوی خرد دارد، که البته هیچکدام از این دو وجه بر دیگری ارجحیتی ندارد و فقط نشان از آن دارد که در ایران پیش و پس از اسلام گفتمان «راستی» اهمیت داشته است.