مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
مبانی فلسفی
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
234 - 248
حوزههای تخصصی:
مدرسه هوشمند به سبب برخورداری از ابزارهای آموزشی بسیار پیشرفته، فعالیت های جاری آن به ویژه یادگیری، با تکیه بر جدیدترین دستاوردهای الکترونیکی و در ارتباط با شبکه جهانی صورت می گیرد. این مدرسه به مثابه جایگزینی برای مدرسه سنتی در نظر گرفته شده است، جایگزینی با فراست در برابر رقیبی بی قدر که با نفی اقتدارگرایی و آموزش محوری معلم به سمتی سوق داده شده که در یک مدرسه هوشمند، نقش معلم از دانشوری در صحنه «به مددرسانی در حاشیه» تغییر می کند. هدف از تحقیق حاضر، تبیین مبانی فلسفی و جذابیت های هنری آموزش های تمام هوشمند در نظام تعلیم و تربیت است. روش تحقیق حاضر، توصیفی- تحلیل است. مسأله ی اساسی این پژوهش، ارائه الگوی فضاهای آموزشی تمام هوشمند کاربرمحور در ساختار تعلیم و تربیت مجازی نسل نو می باشد. بررسی مبانی فکری (انسان شناسی، جهان شناسی و معرفت شناسی)، یکی از مسائل بنیادین فلسفه و از واقعیات مرجح اندیشمندان است. با این وجود، مبانی فلسفی عمدتاً به عنوان پاردایم های تحقیق عمل کرده و فضای تولید علم را جهت می دهند. آموزش هوشمند دارای مبانی فلسفی خاص خود بوده و یک انقلاب آموزشی و راهبرد جدیدی است که چالش های موجود در آموزش سنتی را که در آن عمدتاً معلم به عنوان منبع مفاهیم نقش فعالی را ایفا نموده و یادگیرندگان در این فرایند نقش منفعل را بر عهده دارند، حل می نماید. اهداف پژوهش: 1.شناخت فضاهای آموزشی تمام هوشمند در نظام تعلیم و تربیت. 2.آشنایی با مبانی فلسفی و جذابیت های هنری در فضاهای آموزشی تمام هوشمند. سؤالات پژوهش: 1.در فضاهای آموزشی تمام هوشمند در نظام تعلیم و تربیت چه مبانی فلسفی و جذابیت های هنری وجود دارد؟ 2.مبانی فلسفی و جذابیت های هنری در فضاهای آموزشی تمام هوشمند چه تأثیری بر نظام تعلیم و تربیت دارد؟
بررسی مبانی فلسفی و ماهیت یادگیری الگوی آموزشی مونته سوری
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ مربوط به تربیت اوان کودکی، الگوها و رویکردهای مشهور مختلفی به ظهور رسیده که همچنان مورد اقبال و توجه هستند. الگوی برنامه درسی مونته سوری یکی از این الگوهاست که بکارگیری آن در کشور ما نیز رو به گسترش است. هدف مقاله حاضر، بررسی مبانی فلسفی الگوی مذکور و تحلیلی بر ماهیت یادگیری برخاسته از آن است. برای این منظور، با استفاده از روش تحلیلی فلسفی پس رونده در قالب رویکرد استنتاجی، برخی از مبانی فلسفی این الگو استنباط و تدوین گردید. این مبانی عبارتند از: نگاه کل گرا به هستی و کودک و لزوم تربیت کل گرایانه، برخورداری کودک از وجه فردی و اجتماعی و تأکید بر تربیت هر دو وجه، وجود نیروی خودانگیخته درون کودک در مسیر رشد، توجه به تمایلات کودک و لزوم آشکارسازی ظرفیت های درونی او، تأکید بر مراحل مختلف رشد و تدارک تجربیات یادگیری متناسب با اقتضائات هر مرحله، آزادی کودک به عنوان عنصر کلیدی در سراسر فرایند تربیت، تطابق نسبی رویکرد آموزشی مونته سوری با رویکرد سازنده گرایی، تدارک محیط آموزشی مطلوب در راستای همکاری با فرمان طبیعت. در ادامه نیز با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی روشن شد که ماهیت یادگیری در این الگو با یافته های تحقیقات جدید درباره یادگیری که بر صلاحیت، عاملیت، کودکی چندگانه و اولویت تجربه زیسته کودکان مبتنی است، قرابت دارد.
واکاوی تصویرسازی ملاصدرا از اخلاق برپایه رویکرد سنجش گرایانه فلسفی در پرتو آراء اندیشمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا تعریفی از اخلاق ارائه کرده است که براساس طبقه بندی این جستار، تعریف به صفات درونی و ملکه انگاری اخلاق است، اما ملکه نزد وی که بنابر حرکت جوهری قائل به صورت باطنی متمایز در هر مرتبه است، متمایز از ملکه ی پارادایم مشائی است. این مقاله با گذار از تحلیل تعریف وی، در پرتو گفتگوی اثربخش میان صدرا و اندیشمندان، مقایسه تطبیقی و تحلیل مبانی فلسفی او، به بازسازی و به-روزرسازی تلقی صدرا از اخلاق پرداخته است. همچنین بازنمایی انگاره صدرایی براساس عوامل و مبادی رفتار اخلاقی که در سایر علوم اهمیت دارد، از وجوه نوآورانه این جستار است: اخلاق، نوعی بروز و ظهور مرتبه وجودی فرد است، در پاسخ به مواجهات او با موقعیت ها، مسائل، تعارض ها و یا آن چه متضمن یک نیت، تصمیم گیری یا انجام فعلی اختیاری است، در بستری از آنچه در استدلال خویش یا جامعه، خوب و بد شناخته می شود که فرد در ارائه این پاسخ از تمامی ظرفیت های درونی و درونی شده وجودی خود (شناخت و ابزارهای معرفت، نیروهای سرشتی، انگیزش و عاطفه، نیروهای بدنی و ...) و البته با اولویت مبادی فکری، بهره می جوید و این پاسخ به اشکال مختلفی چون رفتار بیرونی و یا نوعی گفتگوی با خود (تفکر، تصمیم و استدلال اخلاقی، نیِّات) و دیگران (با انواع زبان) نمود می یابد.
مبانی نظریه اشتغال در اقتصاد مقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ فروردین ۱۴۰۱ شماره ۲۹۲
59-70
حوزههای تخصصی:
نظریه اشتغال به قوانین عمومی حاکم بر بازارِ کار می پردازد و مبانی نظریه اشتغال را می توان در سه بخش مبانی فلسفی، تحلیلی و اقتصادی دسته بندی کرد. مبانی فلسفی، برداشت های معرفت شناسانه، هستی شناسانه و ارزش شناسانه ای هستند که به صورت استدلالی اثبات شده اند. مبانی تحلیلی از مبانی فلسفی انتراع می گردند و پایه تحلیل ها و نظریات اقتصادی را شکل می دهند. مبانی اقتصادی نیز دیدگاه های اساسی در اقتصاد هستند که پایه شکل گیری تعدادی دیگر از نظریات در این علم می گردند. تبیین مبانی یک علم به رشد و تولید نظریات جدید در این دانش کمک شایانی می کند و تکیه بر مبانی مبین، سبب می شود که نظریه پردازان از خطای در اندیشه مصون بمانند. با وجود این، تلاش چندانی برای تبیین مبانی نظریات مرتبط با اقتصاد مقاومتی صورت نپذیرفته است. برای شناخت مبانی نظریه اشتغال در اقتصاد مقاومتی، می توان از روش اجتهاد مبتنی بر کتاب و سنت و مراجعه به کتب فلسفی و اقتصادی بهره برد.
بررسی مفهوم «خودگروی» در اندیشه فلاسفه پس از عصر نوزایی
حوزههای تخصصی:
مفهوم «خودگروی» یکی از مباحث اخلاق هنجاری است که براساس نوع غایت با تبیین انگیزه رفتار انسان در نظریات علوم انسانی نقش ایفا می کند. مفهوم «خودگروی» مطرح در نظریات علوم انسانی غربی متخذ از مبانی فلسفی و اندیشه فلاسفه پس از عصر نوزایی است. فقدان آگاهی لازم نسبت به مبانی فلسفی و اندیشه های فلاسفه غرب موجود در نظریات علوم انسانی غربی مسئله ای است که موجب شده تصویر صحیحی از این مفهوم نزد محققان علوم انسانی ترسیم نشود و موجب به کارگیری همان بار معنایی مفهوم خودگروی موجود در علوم انسانی غربی در علوم انسانی اسلامی گردد. این در حالی است که مبانی فلسفی و اندیشه فلاسفه غربی مغایر با مبانی و اندیشه اسلامی است. هدف این پژوهش آگاهی از مفهوم «خودگروی» متخذ از مبانی فلسفی و اندیشه فلاسفه غرب و آثار آن در نظریات علوم انسانی اسلامی است. این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد مبانی فلسفی همچون دئیسم، تجربه گرایی، اومانیسم و عقل گرایی در شکل گیری مفهوم «خودگروی» مؤثر بوده و در اندیشه فلاسفه ای مانند هابز، مندویل، هیوم، نیچه و فروید خود را نشان داده است.
تبیین و مقایسه مبانی معرفت شناسی و فلسفی مدیریت دانش از دیدگاه اسلام و غرب(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این عصر، دانش نخستین منبع راهبردى براى انسان ها و سازمان ها محسوب مى شود. سازمان هایى موفق هستند که دانش جدید ایجاد کنند، آن را به شکلى گسترده در سراسر سازمان خود توزیع نمایند و به سرعت این دانش جدید را به فناورى ها و محصولات جدید تبدیل سازند. برای موفقیت سازمان ها در این زمینه و دستیابی به قدرت دانش، شناخت مبانی معرفت شناسی و فلسفی مدیریت دانش امری ضروری به نظر می رسد . فلسفه «مدیریت دانش» به عنوان یک رشته، هم در دیدگاه اسلامی و هم دیدگاه غربی شناخته شده است و می تواند منبع اقتصاد، قدرت و رفاه باشد. تمرکز بر روی فلسفه مدیریت دانش و مقایسه دیدگاه سنتی و نوین آن، منجر به کشف راه های جدیدی می شود که از طریق آن، دانش شناخته، مدیریت و اعمال می شود. هدف این مقاله تبیین مبانی معرفت شناسی و فلسفی مدیریت دانش در غرب و بازخوانی و مقایسه آن بر اساس معرفت شناسی دینی و مبانی اسلام با استفاده از روش «فرایند چرخه ای تحلیل» است. پس از درک عمیق تفاوت ماهوی مدیریت دانش در غرب و اسلام، زمینه برای جای گزینی مبانی معرفت شناسی دینی با مبانی موجود فراهم می شود. بدین روی، با جمع بندی و استنباط از تمام مباحث، اطلاعات و نتایج مرتبط با مدیریت دانش اسلامی و غربی به عمل می آید. در این تحقیق، مشخص شد که کسب دانش، نگه داری ، به کارگیری و انتشار آن، چرخه حیات یا فرایند مدیریت دانش از منظر منابع اسلامی هستند. همچنین فرایند مزبور از سکوت تا انتشار دانش، همگی فرایندی پویا و پیوسته به شمار می روند و توقف و گسست در هر چرخه یا فرایند، کل حیات مجموعه را به مخاطره می اندازد، و بعکس، حرکت مستمر و تکاملی دانش نه تنها موجب خلق دانش جدید در سازمان می گردد، بلکه تصمیم گیری را بهبود می بخشد، مزیت رقابتی پایدار را برای سازمان ایجاد می کند و به طور کلی، عملکرد سازمان را می افزاید.
بررسی معاد مقبول ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
86 - 100
حوزههای تخصصی:
معاد از اصول دین و ضروریات اسلام است که پذیرش آن از شروط مسلمانی است. این مقاله با تحلیل دقیق آرای ابن سینا پیرامون معاد، در پی اثبات این مطلب است که ایشان فقط معاد روحانی را می پذیرد. از نظر ابن سینا به دلیل دشوار بودن فهم حقیقت معاد روحانی برای عوام، شارع به تشبیهات و تمثیلات روی می آورد تا عوام بدانند که معادی در کار بوده و اعمال صالح انجام دهند. ابن سینا این دیدگاه را در کتاب مهم خود الهیات شفا و رساله الاضحویه مستقیماً مطرح می نماید و در سایر آثار خود از جمله اشارات و نجات فقط معاد روحانی را اثبات می نماید. مبانی فلسفی ابن سینا نیز تنها قادر است معاد روحانی را اثبات نماید و از عهده اثبات معاد جسمانی ناتوان است. بنابراین تنها معاد مقبول ابن سینا، معاد روحانی است. بر اساس مبانی فقهی، ابن سینا به عنوان یک اندیشمند و محقق که خصومتی با اسلام ندارد با عدم پذیرش معاد جسمانی، کافر محسوب نمی گردد.
ریشه یابی و ارزیابی مقایسه ای نظریه های عدالت توزیعی رالز و نوزیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اقتصادی ایران سال بیست و هفتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۱
111 - 157
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به دلیل اهمیت رالز و نوزیک به منزله دو فیلسوف شاخص از جناح چپ و راست لیبرالیسم، یک ریشه یابی و ارزیابی مقایسه ای در مورد نظریه های عدالت توزیعی آنان ارائه شده است. با استفاده از ایده تبیین انتظارات از یک نظریه عدالت توزیعی، مبتنی بر یک رویکرد مساله محور و از طریق یک فرآیند تدریجی ریشه یابی، مبانی فلسفی نظریه های عدالت توزیعی این دو فیلسوف تا حد امکان شناسایی شد. آنگاه براساس دو معیار سازگاری درونی و بیرونی، این مبانی و نظریه ها ارزیابی شدند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در حالی که رالز نظریه خود و به ویژه اصل تفاوت را که مورد انتقاد شدید نوزیک بود بر مبانی کانتی بنا کرد، نوزیک -که علاوه بر کانت به میزان زیادی تحت تاثیر لاک بود- نظریه خود را بر وجود نوعی قانون طبیعی بنا کرد. در حالی که کانت و لاک هر کدام به طریقی، مبانی ارزشی خود را با مبانی هستی شناسی و انسان شناسی الهی هماهنگ کردند، رالز آن را با این مبنای انسان شناسی که یک حس اخلاقی مشترک در انسان ها وجود دارد -بدون ذکر منشاء مادی یا الهی این حس اخلاقی- هماهنگ کرد. نوزیک نیز مبنای ارزشی نظریه خود را با نوعی قانون طبیعی هماهنگ کرد؛ یک قانون طبیعی خداگونه که با تعیین توزیع طبیعی اولیه مواهب، عامل تعیین کننده استحقاق هر فرد بود؛ توزیعی که رالز حتی کاربرد صفت عادلانه یا ناعادلانه را درباره آن مجاز ندانست.
چیستی مبانی فلسفی تدریس در راهبردهای یاددهی-یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف کشف چیستی مبانی فلسفی تدریس در راهبردهای یاددهی – یادگیری صورت گرفت تا جایگاه شناسایی این مبانی در حوزه نظر و عمل مشخص گردد. رویکرد پژوهش توصیفی -تحلیلی و از نوع کیفی و اسنادی بود. داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل متن و برگرفته از متون منابع مختلف،با استفاده ازتهیه فرم وفیش برداری جمع آوری شد.برای پاسخ به سوال پژوهش شش سوال معرفت شناسانه در راستای انواع الگوهای تدریس مطرح شد. نتایج نشان داد معرفت در الگوهای تدریس اطلاعات پردازی به صورت نسبی و ذهنی بوده ونوع معرفت در الگوهای تدریس این خانواده به صورت معرفت حسی، تجربی معرفت عقلانی و بخشی هم معرفت شهودی قابل دسته بندی می باشد. نتایج در بخش مکاتب فلسفی پشتیبان کننده این الگوها شامل مکاتب کلاسیک (ایدآلیسم و رئالیسم)، مکتب پراگماتیسم، طبیعت گرایی، اگزیستانسیالیسم و پست مدرنیستم (سازنده گرایی فردی و اجتماعی) بود.
ملاحظاتی در مبانی فلسفی کثرت گرایی دینی جان هیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ شماره ۲۹۷
47-56
حوزههای تخصصی:
نظریه کثرت گرایی دینی با جان هیک، فیسلوف دین مشهور انگلیسی معاصر شناخته می شود، بنا بر دیدگاه او حقیقت، نجات و رستگاری اختصاص به دین و مکتب خاصی ندارد و پیروی از هر دینی در نهایت، منجر به فوز و فلاح انسان ها خواهد شد. او با مطالعه و بررسی اوضاع متدینین در ادیان گوناگون، از ضرورت پذیرش کثرت گرایی سخن می گوید و معتقد است ادیان گوناگون از مناظر متفاوتی با حقیقت متعالی نسبت یافته اند، به همین جهت همه ادیان به یک اندازه معتبر هستند. در این مجالِ مختصر این سنخ از رهیافت به دین و مبانی و لوازم فلسفی آن، به روش توصیفی تحلیلی مورد مطالعه قرار گرفته و از طریق نقد این مبانی نشان داده شده است که کثرت گرایی دینی پرسش های جدی در مورد درک ما از حقیقت، تلقی ما از جهان بینی دینی و ماهیت تعهد و التزام مؤمنانه ایجاد می کند. ازجمله اینکه با پذیرش رهیافت کثرت گرایانه به دین، دعاوی متضادی که در ادیان وجود دارد و نیز اذعان به درستی همزمان آنها قابل توجیه نخواهد بود؛ اینکه چگونه سنت های مختلف دینی با پذیرش کثرت گرایی به تعهدات معرفت شناختی و هستی شناختی برخاسته از دینِ خود می توانند همچنان وفادار بمانند؛ افزون بر اینکه تلقی نسبی انگارانه از حقیقت یا تحلیل غیرشناختی از گزاره های دینی و اعتقادی با نصوص دینی و دعاوی دین و در یک کلام با هویت هر دینی در تعارض قرار می گیرد.
مبانی فلسفی فضای مجازی و پیام موردی بیماری کرونا ویروس؛ مطالعه کیفی
حوزههای تخصصی:
فضای مجازی یکی از پدیده های مهم زندگی امروزه بشر است که به خوبی فلسفه آن در تمام اوقات تربیت، سنین کودکی، نوجوانی و بزرگسالی، جنسیت مذکر و مونث و نیز ابعاد گوناگون زندگی دینی، آموزشی، فرهنگی، اقتصادی و ... را تحت تأثیر قرار داده است. با توجه به تغییر و تحولات و گسترش محدوده و دامنه اطلاعات، تهیه چهارچوب مشخص و تعیین حدود و مرزهای منظم فکری جهت پرورش متربیان متناسب ضرورتی است که باید بدان توجه شود. هدف این پژوهش پرداختن به مبانی وجودی فضای مجازی، نحوه کسب معرفت و ایجاد ارتباط دراین فضا و نیز ارزش و هنجار موجود در آن می باشد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و یافته های تحقیق نشانگر آن است که نحوه دریافت اطلاعات و سرعت آن به گونه ای متفاوت از دوران گذشته می باشد. نمونه بیماری واگیردار جهانی کرونا و دریافت پیام متناسب با ساختار فلسفی وجودی، ارزش شناسانه و نیز معرفت به آن تاثیراتی مهم و اساسی را در آموزش و نیز نحوه تعاملات و ارتباطات متربی با محیط اطراف خود دارد.
شناسایی مبانی علمی و فلسفی آموزش دانش آموزان تیزهوش در فنلاند و ایران و ارائه الگویی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
77 - 104
هدف: این پژوهش با هدف شناسایی مبانی علمی و فلسفی آموزش دانش آموزان تیزهوش در فنلاند و ایران و ارائه الگویی برای ایران انجام شد. روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف بنیادی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی و کمی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی اسناد و مدارک و خبرگان دانشگاهی بودند که تعداد 10 نفر از آنها طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش کمی دانش آموزان پسر تیزهوش منطقه 5 شهر تهران در سال 99-1398 بودند که تعداد 160 نفر آنها طبق جدول کرجسی و مورگان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته (57 گویه ای) استفاده شد. داده ها در بخش کیفی با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی و در بخش کمی با روش تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار Amos تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مبانی علمی آموزش دانش آموزان تیزهوش در فنلاند دارای 16 شاخص، 4 مقوله معلمان ثابت، نیاز به تعامل های مثبت و سازنده، اهمیت خودمختاری و بازی و اعتماد کامل و 2 مضمون عدم جداسازی و غربالگری دانش آموزان اعتماد و مبانی فلسفی آن دارای 16 شاخص، 5 مقوله ورزش و هنر، تاکید بر خلاقیت، علاقمندی به یادگیری، عدم توجه به تخیل و رویاپردازی و اصالت وجود/ انسان گرایی و 2 مضمون توجه به همه قابلیت ها و عدم تفکیک گذاری بود. نتیجه گیری: با توجه به الگوی مبانی علمی و فلسفی آموزش دانش آموزان تیزهوش برای ایران، برنامه ریزی جهت استفاده از آن برای بهبود شرایط آموزشی دانش آموزان تیزهوش ضروری است
تبیین مبانی فلسفی مفهوم سعادت در نظام تربیت اخلاقی بانو مجتهده امین به منظور تدوین چارچوب نظری و دلالت های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: به «تبیین مبانی فلسفی مفهوم سعادت در نظام تربیت اخلاقی بانو مجتهده امین به منظور تدوین چارچوب نظری و دلالت های تربیتی آن» پرداخته شده است. روش: روش پژوهش، تحلیل اسنادی، تحلیل مفهومی و استنتاج بوده است، جامعه پژوهشی شامل تمامی منابع دست اول و آثار ایشان بوده که با استفاده از نمونه گیری مفهومی و هدفمند بررسی شد، از فرم فیش برداری برای مطالعه اسناد و مدارک استفاده شد و یافته ها نیز به صورت کیفی و مفهومی کدگذاری، مقوله بندی و تبیین شدند. یافته ها: مبانی هستی شناختی(وحدت شخصیه وجود، قائم بودن هر دانی به مافوق خود، متافیزیک محبت)، مبانی انسان شناختی(بقای روح، تأثیر و تأثرات بین روح و بدن، سیر استکمالی) مبانی معرفت شناختی(کمال حکمت نظری و عملی، مراتب ادراک، تقدم علم بر عمل) و مبانی ارزش شناختی(معیار ارزش ها، عدالت، تلازم سعه اخلاقی و سعه عقلانی) تبیین شد و دلالت های تربیتی نیز اعم از هدف غایی سعادت(حبّ و قرب به خداوند)، اهداف واسطه ای(خودشناسی، خردورزی، اعتدال گرایی و تحقق جامعه صالح)، اصول(اصل وحدت گرایی، خودشناسی و درون نگری، خودنظارتی، تلازم تزکیه نفس و تطهیر فکر) و روش های تربیتی(روش های مبتنی بر تکریم و محبت و روش های تعقلی) احصاء و تبیین شد. نتیجه گیری: ایشان در جایگاه یک فیلسوف-مربی فضیلت گرای اخلاقی، نظریه اخلاقی اش را با بحث از سعادت آغاز نموده است و در حقیقت، در نظریه اخلاقی ایشان، عقل و اخلاق ملازم با یکدیگر هستند در نتیجه، سعه عقلانی و سعه اخلاقیِ انسان به موازات یکدیگر در حرکت خواهند بود و سیر حرکت انسان در راستای دستیابی به سعادت حقیقی، منوط به تهذیب اخلاق، و تهذیب اخلاق منوط به تطهیر قوه فکریه است.
نقش مبانی فلسفی ملاصدرا در شرح اوصاف متقابل خداوند (با تکیه بر شرح اصول کافی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
131 - 147
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به نقش مبانی فلسفی ملاصدرا در تفسیر اوصاف متقابل خداوند که در اصول کافی مرحوم کلینی (کتاب التوحید) ذکرشده است (اوصافی نظیر «اول و آخر بودن» و یا «ظاهر و باطن بودن») می پردازد و تأثیر مبانی فلسفی ملاصدرا همچون «اصالت وجود» و انشعابات آن نظیر «تشکیک»، «وجود ربطی» و «وحدت وجود» را بر تفسیر این اوصاف بررسی می کند. مطابق یافته های این پژوهش اصل اصالت وجود و فروعات آن، به نحوی معانی اوصاف موردنظر را رقم می زند که نه تنها تقابل حقیقی بین اوصاف به ظاهر متقابل، برطرف می گردد، بلکه معنای هر یک از اوصافِ به ظاهر متقابل، مکمل معنای صفت مقابلش می شود. همچنین اثبات می شود که آراء صدرا در اینجا هیچ نوع ناسازگاری با سایر آراء وی در حوزه خداشناسی ندارد. به نظر می رسد تعریف و تبیین ارائه شده از سوی ملاصدرا علاوه بر این که تقابل اوصاف و ناسازگاری با توحید را برطرف می سازد، تأکیدی بر مراتب توحید و فهم عقلانی متون دینی نیز محسوب می گردد.
جهان بینی و مبانی فلسفی حاکم بر عناوین کتاب های اندیشمندان اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
195 - 206
حوزههای تخصصی:
عنوان هر کتاب ماهیت و محتوای آن را بیان می کند. با مراجعه به کتاب های دانشمندان اسلامی درمی یابیم که عناوین کتاب ها غالباً دربردارنده جهان بینی مؤلفان آن هاست. در این پژوهش سعی شده است با توجه به عناوین کتب دوره اسلامی، دیدگاه و جهان بینی مؤلفان آن ها استخراج و تبیین گردد. امکان کشف واقعیات جهان، اعتقاد به غیب، اسرارآمیز بودن جهان، نیاز انسان به ارشاد، نیاز به مصباح در هدایت، مراتب مخاطبان در فهم حقیقت، نور بودن علم، تبصره بودن علم، عین بودن علم و تذکری بودن علم مهم ترین کلیدواژه هایی است که می توان از عناوین این کتاب ها استخراج کرد.
بررسی انطباق اصل جبران همۀ خسارات با مبانی کثرت گرا در حوزۀ فلسفۀ مسئولیت مدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوقی معاصر سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۰
179 - 213
حوزههای تخصصی:
حاصل تتبع در تألیفات حقوقی در زمینه مسئولیت مدنی نشان می دهد قول مشهور حقوق دانان بر این است که اصلی تحت عنوان اصل جبران همه خسارات وجود دارد که به موجب آن پس از وقوع ضرر، آن ضرر، صرف نظر از نوع، در صورت جمع دو رکن دیگر مسئولیت (رابطه سبییت و فعل زیان بار) باید جبران شود و نیاز به نص قانونی خاص برای تجویز جبران خسارت در هر مورد وجود ندارد. سؤال اصلی مقاله حاضر این است که آیا می توان قائل به وجود چنین اصلی در حوزه مبانی فلسفی کثرت گرا در مسئولیت مدنی شد؟ رویه قضایی محاکم در این خصوص، متشتت است. علی رغم شهرت این اصل بین حقوق دانان، ادعای نویسندگان مقاله حاضر این است که جستجو در مبانی فلسفی و اهداف عمده مطرح در حقوق مسئولیت مدنی به روشنی نشان می دهد هیچ نظریه ای وجود ندارد که مقتضای آن، اصل جبران همه خسارات باشد. به دلیل تناقض آشکار رویکردهای وحدت گرا با اصل جبران همه خسارات، به جستجوی چنین اصلی در رویکردهای کثرت گرای فلسفه مسئولیت مدنی برخاستیم. حاصل این بررسی نشان داد در میان این دسته از رویکردها نیز نظریه ای که چنین اصلی از آن مستفاد شود وجود ندارد. بر اساس یافته های مقاله حاضر، به نظر می رسد اعتقاد به چنین اصلی، هم از بُعد عملی ناممکن و باعث کاهش کارایی مسئولیت مدنی در مهندسی فعالیت های اجتماعی و هم از بُعد نظری فاقد مبنای استدلالی است. پیشنهاد می شود استناد به چنین اصلی به عنوان راهنمایی که در موارد سکوت قانون باید مورد عمل قرار بگیرد از ادبیات مسئولیت مدنی ایران حذف گردد.
تبیین مبانی فلسفی تربیت دانش آموز فکور در مکتب فلسفی- تربیتی اسلام به منظور ارائه چارچوب نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۱
149 - 174
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف تبیین مبانی فلسفی و مؤلفه های تربیت دانش آموز فکور در در مکتب فلسفی- تربیتی اسلام انجام شد. روش پژوهش تحلیلی-استنتاجی بود. نظریات دو تن از فیلسوفان و متکلمان بزرگ اسلامی یعنی علامه طباطبایی و شهید مطهری به عنوان نمونه انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها مؤید آن است که مبانی هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی مکتب فلسفی- تربیتی اسلام حاوی زمینه هایی چون حقیقت داشتن جهان مادی و معنوی، پدید آمدن انسان به دست حکمت و قدرت حق تعالی، مرکب از نفس و بدن بودن انسان، افضل بودن انسان بر سایر موجودات هستی، هدایت پذیری فطری انسان، درک خصوصیات فعل خدا و کشف مجهولات با عقل، فعالیت عقل نظری و عملی در انسان، مهم بودن گرایش های فطری در کمال انسان، حد یقف نداشتن کمال جویی انسان، مشروط بودن تسلط بر سرنوشت به استفاده از تفکر، همراهی وحی با تفکر برای پاسخگوی نیازهای مادی و معنوی انسان است. متناسب با این مبانی گام های چهارگانه تدبر، تفکر، تعقل و رسیدن به مقصد برای تربیت دانش آموز فکور ترسیم شد. بهره گیری از چارچوب شناسایی شده در عناصر مختلف برنامه درسی می تواند زمینه ساز شناخت، تحلیل و حل مسائل فردی و اجتماعی توسط دانش آموزان شود.
نقد مبانی فلسفی نظریه سرمایه فرهنگی بوردیو بر اساس مبانی فلسفی علامه طباطبائی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی و نقد مبانی فلسفی نظریه سرمایه فرهنگی بوردیو بر اساس مبانی فلسفی علامه طباطبایی ره می پردازد؛ ازاین رو کشف مبانی دیدگاه ها و ارتباط میان آنها در دستور کار این پژوهش است؛ بنابراین در یک مطالعه اسنادی پس از مرور و تفکیک رویکردهای مفهومی در گسترش نظریه سرمایه فرهنگی، و ابعاد آن در آثار بوردیو، به تبیین مفاهیم بنیادین در راستای تبیین اصطلاح سرمایه فرهنگی، و در نهایت به نقدآن از نگاه مبانی فلسفی علامه طباطبایی، پرداخته می شود. مرور پژوهش های انجام شده در غرب نشان داده که مفهوم سرمایه فرهنگی در هر دوره ای، با توجه به شرایط زمانی و مکانی هر جامعه، بازنگری گردیده، درحالی که در پژوهش های داخلی، مفهوم سرمایه فرهنگی در قالبی مشابه با تقسیم بندی بوردیویی به طور یکسان بدون بازنگری و بی توجه به بنیادهای فرهنگی بومی مورداستفاده قرارگرفته است. درواقع، سرمایه فرهنگی دارا بودن سرمایه انسانی-الهی است؛ مسئله ای که در ادبیات بوردیو وجود نداشته، بلکه نگاهی انتقادی بدان شده است. با عنایت به زیرساخت های فلسفی الهی علامه طباطبایی (ازجمله نظریه اعتباریات)، بازخوانی نظریه سرمایه فرهنگی بوردیو، چهره نوین و بومی به خود گرفته، با پیراستن آن از برخی زیرساخت های فلسفی، بوردیو می تواند در ثبات اندیشه ورزی در عرصه فرهنگ جلوه بدیعی از خود نشان دهد.
تأملی بر مبانی اصول بنیادین حاکم بر دادرسی های کیفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت ماهیت و ویژگی های اصول بنیادین دادرسی کیفری با توجه به تنوع اصول و محتوای آن ها و تفاسیر گوناگونی که در بستر رویکردهای مختلف نظری مطرح شده است، مستلزم شناخت مبانی مختلف این اصول است. سئوال مهم در این رابطه، این است که مهم ترین مبانی اصول بنیادین حاکم بر دادرسی های کیفری کدام است وآیا می توان مبنایی واحد برای توجیه این اصول یافت؟ افراط گرایی دیدگاه های مختلف در توجیه مبانی اصول بنیادین و توجه آن ها تنها به بخشی از واقعیات موجود موجب می گردد که نتوان به یک مبنا در توجیه اصول اکتفا کرد. این مبانی گاه جنبه اخلاقی و فلسفی به خود گرفته و توجیه خود را در رویکردهای اخلاقی – فلسفی دنبال می نماید و گاه جنبه حقوقی و اجتماعی یافته و به دنبال مشروعیت بخشی به خود از طریق مبانی حقوق بشری و یا دیدگاه های مصلحت اندیشانه یا امنیت گرایانه است. در این مقاله با رویکردی تحلیلی – توصیفی، با روش کتابخانه ای و با استفاده از ابزار فیش برداری به دنبال توجیه اصول مبانی اصول بنیادین دادرسی های کیفری است.
جستاری در مبانی فلسفی حق بشری «محیط زیست سالم» در مذهب امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق بشر اسلامی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
121 - 137
حوزههای تخصصی:
حق بر محیط زیست سالم یکی از مهمترین مصادیق حقوق بشر بوده که در عصر حاضر مورد توجه جامعه جهانی است. این حق در متون دینی فقه امامیه به صراحت بیان نشده است. آنچه که وجود دارد، بیان برخی تکالیف برای افراد بشری در کنار ذکر عناصر طبیعت است. با این حال، آنچه ضروری است مورد بحث قرار گیرد، استخراج حقوق بشری برای داشتن محیط زیست سالم در نظام استدلالی و فلسفی فقه امامیه و یافتن پاسخ این سؤال اساسی است که چگونه می توان با لحاظ تکالیف بیان شده در متون دینی در قبال عناصر محیط زیست، به حقوق افراد بشر در این زمینه دست یافت و مهمترین مبانی این حقوق کدامند؟ پژوهش حاضر با مروری بر منابع اصیل مذهب امامیه و در روشی توصیفی – تحلیلی، با استناد به قاعده ملازمه حق و تکلیف، مهمترین مبانی فلسفی حق بر محیط زیست سالم در این مذهب را بدست آورده که امنیت، آبادانی، سلامت و بهداشت، امنیت روانی، رونق اقتصادی، اقتدار ملی، ارزش ذاتی و ارزش ابزاریِ محیط زیست، از جمله آنها است.