مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
فروغ فرخزاد
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
10.22126/jccl.2019.4632.2028
حوزه های تخصصی:
فروغ فرّخزاد و غاده السّمّان دو شاعرِ زنِ معاصر هستند. این دو برخلاف سنّت ادبی گذشته سرزمین خود، تخیّلات شعری خویش را در قالب شعر نو عرضه می کرده اند؛ امّا به کلّی از سنّت اندیشگی شرق دور نشده اند. درک از زمان در شعر این دو شاعر، همسان درک گذشتگان از زمان است. فروغ و غاده السّمّان، به مانند گذشتگان، زمان را دایره وار می پندارند. درنظر ایشان، زمان از مبدأیی آغاز می شود و در زمانی به پایان می رسد. این پایان به معنی آغازی دیگر است. در دنیایی که زمان آن دایره وار است، مفاهیمی شکل می گیرد که در میان تمامی فرزندان بشر همسان و هماهنگ است و فروغ و غاده نیز از این قاعده مستثنی نیستند. نگارندگان پژوهش حاضر، براساس مکتب امریکایی ادبیّات تطبیقی و به روش تحلیلی - توصیفی بدین یافته اساسی رسیده اند که درک فروغ فرّخزاد و غاده السّمّان از زمان، مشترک و همسان است. این امر سبب آن شده است که مفاهیم منشعب از درک دایره وار زمان در شعر این دو تکرار شود؛ مفاهیمی همچون انتظار، دیرکردگی، گذشته بازگشتنی، حال تکراری و آینده محوری که از مهم ترین مفاهیم زمان اساطیری است و در شعر این دو شاعر بررسی و تحلیل شده است.
بررسی اصالت زن-طبیعت و اندیشه های طبیعت گرایانه فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
123 - 142
حوزه های تخصصی:
شاید بتوان جدّی ترین بحث های نقد فمنیستی در زبان فارسی را در شعر فروغ فرخزاد یافت. او نخستین شاعری است که احساسات زنانه خود را آزادانه تر از دیگران بیان کرده و زبان و اندیشه او کاملا زنانه، لطیف، پاک، و بی آلایش است و همچنین هیچ کس چون او، نتوانسته زندگی زن معاصر ایرانی را چنین در شعر خود به تصویر کشاند. این مقاله می کوشد تا نگرش اصالت زن-طبیعت را در شعر فروغ فرخزاد بازیابی و واکاوی نماید، از این رو «هستی شناسی طبیعت»، «فصول و گردش ایّام»، «عناصر چهارگانه»، «درخت و گیاه»، و «موجودات زمینی و آسمانی» در پیوند با زبان و اندیشه فروغ فرخزاد مورد کنکاش قرار گرفته است. مقاله حاضر سعی بر آن دارد تا به این پرسش پاسخ دهد که در شعر و افکار شاعر، مفاهیم طبیعت گرایانه تا چه اندازه بازتاب داشته است و فروغ فرخزاد به عنوان شاعری زن به طبیعت چگونه می نگریسته است؟ بنابراین بررسی اصالت زن-طبیعت در شعر فروغ فرخزاد گامی است جهت کنکاش در اندیشه ها و آراء یکی از شاعران معاصر زن و شعرهای طبیعت گرایانه وی. روش تحقیق به کاررفته در این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد.
نگاه جامعه شناختی به اشعار فروغ فرخزاد
منبع:
زن و فرهنگ سال هفتم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۸
37-57
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی ادبیات، از نگرش های نوین به ادبیات است که می کوشد تفسیری علمی و عملی از آثار ادبی ارائه نماید به گونه ای که بتوان از آنها به مثابه انعکاسی از واقعیات جامعه در حل مسائل و حتی بحران های اجتماعی بهره برد؛ توجه به مسائل اجتماعی با انقلاب مشروطیت به عنوان یکی از مؤلفه های شعری مطرح شد و در شعر نو، توسط نیما و طرفدارانش به اوج رسید و در جریان «سمبولیسم اجتماعی» ادامه یافت. فروغ فرخزاد یکی از شاعران برجسته این جریان است که در دوره دوم شاعری توجه ویژه ای به شعر اجتماعی نشان داده است. این پژوهش با هدف بررسی جامعه شناسی اشعار فرخزاد، کوشیده به شیوه تحلیلی – توصیفی دیدگاه جامعه شناختی او را نسبت به مسائل اجتماعی بررسی کند. نتایج تحقیق نشان داد: فرخزاد در شعرهای اجتماعی خود در برابر مقوله های اجتماعی عصرش واکنش نشان داده و به عنوان یک منتقد توانست نابرابری های اجتماعی،تضادها،تباهی ها، استبداد، فقر و بی عدالتی و ... را با نمادگرایی و طنزپردازی به بیانی طبیعی و تأثیرگذار بیان کند و تصویری واضح و واقعی از جامعه عصر پهلوی دوم ارائه نمود.
عنصر رنگ، نمودی از سبک زنانه ی فروغ فرخزاد
منبع:
زن و فرهنگ سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
61-79
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش رنگ و نمادهای آن در ابراز احساسات و عواطف زنانه ی فروغ فرخزاد، با بهره گیری از نظرات جدید روان شناسی رنگ است. استفاده از رنگ ها و نمادهای زنانه ی آن، راهی برای ارتباط فروغ با مخاطب است تا افکار زنانه اش را بیان کند، از دغدغه ها و آرزوهای یک زن بگوید و در نهایت از پاکی خود به عنوان یک زن دفاع کند. توجه به این عنصر در شعر سراسر احساسی و زنانه ی فروغ، کمک به شناخت شاعر، و تا حدّ زیادی ارتباط صحیح مخاطب با افکار و احساسات زنانه ی اوست. پژوهش حاضر برمبنای روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است و یافته های آن نشان می دهد که رنگ قرمز به عنوان رنگی هیجان آور با اثری کاملاً مثبت در بالاترین بسامد بوده و پس از آن رنگ سیاه به عنوان سنگین ترین رنگ، قالبِ بیان زنانه ترین حس ها در شعر فروغ قرار گرفته است؛ رنگ صورتی با کمترین بسامد، به عنوان رنگی کاملاً زنانه استفاده شده، و سایر رنگ ها شامل سفید، سبز، نقره ای، آبی و طلایی، با بسامدی تقریباً یکسان، بازتاب دهنده ی حالات روحی، حسرت ها، آرزوها و پاکدامنی این شاعر زن هستند.
زیست مجردانه؛ علل و زمینه ها (مطالعه ی موردی جوانان ساکن شهر تهران به روش گراندد تئوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال دوازدهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۲
114 - 140
حوزه های تخصصی:
تصمیم افراد به زندگی مستقل از خانواده (خروج از خانواده ی راهیابی بدون تشکیل خانواده ی فرزندآوری) و عملی کردن آن، در سال های اخیر به یکی از روندهای برجسته و قابل اعتنا در شهرهای بزرگ ایران تبدیل شده است؛ طبق آمار غیررسمی اعلام شده از سوی مدیر کل فرهنگی سازمان ملی جوانان در شهریور ماه سال 90، حدود 27 درصد جوانان در کلان شهرهای کشور زندگی مستقل از خانواده دارند، این نرخ در تهران به 30 در صد می رسد و این آمار در حال افزایش است. تحقیق منتهی به این مقاله به مطالعه ی ابعاد گوناگون این نحو زندگی با استفاده از گراندد تئوری پرداخته و در پی ارایه ی توصیفی فربه از آن بوده است. در این کار کوشیده ایم با استفاده از تکنیک مصاحبه به دیدگاه های افرادی که این نحو زندگی را در پیش گرفته اند، نزدیک شویم و به تاریخچه ی زندگی آنان دست یابیم و از این راه نحوه ی هویت یابی، استراتژی های مختلف افراد و خانواده ها در مواجهه با مسایل زندگی مستقل، جریان های منتهی به آن و عوامل تأثیرگذار بر این اقدام را شناسایی کنیم. زمینه ها و علل که در این مقاله از آن ها یاد می شود، به قرار زیراند: زمینه ها: تقابل تهران و غیر تهران، تعارض با خانواده، تاریخچه ی خانوادگی شامل تنش در فضای خانوادگی وزمینه های تربیتی، تحصیل در شهری دیگر، برخورداری از انواع سرمایه ها، گسترش افق های پیش رو؛ علل: مشاجرات خانوادگی، دشواری ادامه ی زندگی با والدین، نداشتن قصد ازدواج، هویت یابی مستقل از خانواده.
تطبیق جاندارانگاری حیوانی و انسانی در اشعار فروغ فرخزاد و نازِک الملائکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
240 - 257
حوزه های تخصصی:
تفکر و اندیشه جاندارانگاری یا آنیمیسم نوعی تلقی هستی شناسانه انسان نسبت به دو جنبه مادی و غیر مادی نظام آفرینش است. این باور در ادبیات حالتی را بیان می کند که در آن گویی اشیاء جان و شعور دارند. در این شیوه، نویسنده یا شاعر می کوشد تا از دریچه خیال به شخصیت پردازی عناصر بی جان در قالب جان گرایی بپردازد. جاندارانگاری حیوانی و انسانی به مانندگی حیوان یا انسان و یا ساختن شکل واره های ترکیبی از آن دو، به بخشی از آنیمیسم تعریف می شود. در این میان، فروغ فرخزاد شاعر نوپرداز معاصر ایران و نازِک الملائکه شاعر معاصر و از پیشگامان شعر نو در ادبیات عرب، وظیفه ی انتقال بخش های مهمی از مفاهیم شعرهای خویش را به عهده ی این صور خیال گذارده اند. این دو شاعر زن که هر دو از نمایندگان مطرح ادبیات زنانه در ایران و عراق هستند، علاوه بر زبان و احساس زنانه، روایتگر اندیشه های حاکم بر روزگار خود می باشند و مسائلی همچون تنهایی و غربت، مردستیزی، مظلومیت زن، بدبینی، مسائل اجتماعی و ... را ب ا پیوندی ظریف با جاندارانگاری در قالب شعری اعتراضی به تصویر کشیده اند. در نوشتار پیش رو، جلوه های پدیدار شده باور جاندارانگاری یا جان گرایی در اشعار این دو شاعر با روش توصیفی- تحلیلی بررسی می شود. بررس ی ه ا نشان می دهند که جاندارانگاری در آثار این دو شاعر، از حد آرایه های ادبی فراتر رفته و زیرس اخت ه ای ناتورالیستی اندیشه آنان را بازگو می کند. همچنین، کاربرد آنیمیسم در طبیعت در اشعار فروغ و آنیمیسم در مفاهیم در اشعار نازِک بیشتر دیده می شود.
تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو (فروغ فرخزاد و جمانه حداد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
121 - 140
حوزه های تخصصی:
ادبیات معاصر یک منبع بسیار غنی درباره ی موضوع زن به حساب می آید و طبیعی است اشعاری که زنان در این حوزه سروده اند مستلزم توجه و تعمق بیشتری است. این مقاله در نظر دارد به روش تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و ترجمه ی متون به موضوع تصویر استعاره ای زنان در شعر دو نویسنده و شاعر برجسته ایرانی و عرب؛ فروغ فرخزاد و جمانه حداد را مورد مطالعه قرار دهد و ذهنیت شاعران مذکور را در این باب تبیین نماید. فروغ فرخزاد یکی از بهترین شاعران زن در ایران است که به جرأت می توان گفت تا کنون هیچ شاعری در شعر نو با او برابری نکرده است. اشعار او به طرز خارق العاده ای تمامی مفاهیم مربوط به زن در شعر معاصر را در خود جای داده است. او عشق و اندوه و شادی و یأس را به زیبایی از دیدگاه خود در شعر منتقل کرده است. جمانه حداد نیز شاعر عربی است که؛ زبان درونمایه ی اشعارش به اشعار فروغ فرخزاد شباهت دارد. این شباهت به دلیل حس زنانه و انتقادهایی که از وضعیت زنان در جامعه است که در شعر هر دو شاعر دیده می شود. زبان بی پرده ی زنانه ی هر دو شاعر، شعرشان را منحصر به فرد و خاص کرده است که هر کدام به نوعی از آن بهره گرفته اند.
نمودهای طبیعت گرایی در شعر فروغ فرخزاد
حوزه های تخصصی:
نگاهی به اوزان عروضی عاشقانه های ( غزلواره های ) چهار شاعر معاصر
حوزه های تخصصی:
شعر نیمایی در قالب ساختاری یعنی رعایت ارکان عروضی دچار ابهاماتی شد که بعدها شاعران نو پرداز در برطرف کردن آنها توانایی های خود را در اشعارشان به طرق مختلفی بروز دادند . عاشقانه ها یا همان اشعار نو عاشقانه که در قالب های مختلفی سروده می شدند مانند دیگر اشعار نو عاری از اوزان عروضی نبودند . البته اوزان عروضی که در اشعار نیمایی به کار می رفت قالبا به صورت اوزان کم کاربرد نبود و بیشتر اوزان پرکاربرد و آن هم در تعداد محدود به کار می رفتند . این نوشتار نشان خواهد داد عاشقانه های 4 شاعر نیمایی سرا دارای کدام اوزان عروضی و تاثیر این اوزان بر قالبهای شعری آنها بوده است .
بررسی و تحلیل نوستالژی در اشعار فروغ فرّخ زاد
منبع:
شفای دل سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶
189 - 204
حوزه های تخصصی:
«نوستالژی» در اصطلاح به احساس غم همراه با حسرت هنگامی که فرد به دوره یا اتّفاقی در گذشته می اندیشد، گفته می شود؛ به عبارت دیگر نوستالژی حسرت و دلتنگی نسبت به ایّام خوش گذشته و اشتیاق بازگشت به آن روزگاران است. این اصطلاح از علم روان شناسی وارد ادبیّات شده و ریشه در ضمیر ناخودآگاه انسان دارد. نوستالژی یکی از موضوع های مهم شعر معاصر است. فروغ فرّخ زاد از جمله شاعرانی است که حسرت گذشته های خوش از دست رفته و یادکرد آن ها در اشعارش بسامد فراوانی دارد. این پژوهش بر آن است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی عوامل ایجاد غربت و حسرت بر گذشته در شعر این شاعر معاصر بپردازد. یافته ها نشان از آن دارد که مضامین نوستالژیکی همچون غم غربت، کودکی، معشوق، مرگ و آرمان شهر در سروده های فروغ نمود بیشتری یافته است.
سفر حجمی درخط زمان؛ نقش حافظه رخدادی در شاعرانگی شاعران؛ بر اساس تقسیم بندی حافظه از دیدگاه برگسون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار که پژوهشی کتابخانه ای و اسنادی است، بررسی نقش حافظه رخدادی در اعتلای خودآگاهی با بهره بردن از غنای تصویری و احساسی موجود در آثار فروغ فرخزاد بر اساس نقد روان شناختی و بازنمود این دو در شعر است. در این راستا، ابتدا مقوله تفاوت روح وجسم از دیدگاه برگسون مطرح می شود؛ که از نظر وی "روح" و "جسم" تنها تفاوت زمانی دارند و روح و به تبع آن خودآگاهی به نوعی همواره در گذشته حضور دارند و به وقایع زمان حال از دید گذشته می نگرند. بنابراین تقویت "حافظه رخدادی" که یک حافظه سیال و سه بعدی است نقش مؤثری در اعتلای خودآگاهی خواهد داشت. در این مطالعه که توصیفی و از نوع تحلیل محتواست قصد داریم تا از طریق هدایت خواننده به سمت به کارگیری هر چه بیشتر حافظه رخدادی، سطح خودآگاهی او را ارتقا بخشیده تا به این ترتیب تأثیر چشمگیر آن را در سیر روان درمانی و رهایی از مشکلات روحی - روانی شاهد باشیم.
بررسی کهن الگوی منجی در شعر «کسی که مثل هیچ کس نیست» فروغ فرخزاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
کهن الگوها، مفاهیم مشترکی هستند که ریشه در ناخودآگاه جمعی انسان ها دارند. این اصطلاح را نخستین بار یونگ در بحث ناخودآگاه جمعی اش مطرح کرد و آن را آرکی تایپ – الگوی نخستین، صورت مثالی، صورت ازلی- نامید. کهن الگوها را می توان شامل تصاویر، مایه ها و انگاره ها و نوع دانست. کهن الگوی منجی از انواع مایه ها و انگاره ها و مفاهیم مشترکی است که میان جوامع و فرهنگ ها و ادیان مختلف وجود دارد. منجی، فردی است که در زمانی خاص که اصولاً زمان پایان دنیا و دوره اوج سختی ها و بدبختی های انسان و سلطه تاریکی و پلشتی ها در این دنیاست، ظهور می کند. این اندیشه، علاوه بر این که دغدغه ذهنی انسان های گذشته و ادیان مختلف بوده است، اندیشه و تفکری است پویا و زنده که امروزه و تا زمانی که انسانی روی زمین نفس می کشد، در جریان خواهد بود. فروغ فرخزاد نیز، در جایگاه شاعری برجسته و متفکر، به این مسأله نظر داشت، بدان می اندیشید و این امر یکی از دغدغه های ذهنی او بود. مقاله حاضر، به بررسی «کهن الگوی منجی» در شعر «کسی که مثل هیچ کس نیست» فروغ می پردازد. این شعر پنجمین شعر در دفتر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» است. این مقاله با توجه به عناصر و اجزای خود شعر نشان می دهد که این فردی که فروغ از آن سخن می گوید، کسی نیست جز منجی.
تحلیل و مقایسه ویژگی های مکتب رمانتیسم در اشعار سهراب سپهری، اخوان ثالث و فروغ فرخزاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵
97 - 120
حوزه های تخصصی:
شکل گیری مکتب رمانتیسم در اواخر قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم اتّفاق افتاد که نیازهای بشری از جمله نیازهای اجتماعی، فردی و معنوی مسبّب به وجود آمدن مکتبی با نام مکتب رمانتیسم شد و این نهضتی بود که بر علیه مکتب کلاسیسیسم قد علم کرد. در این پژوهش که با روش تحلیلی- توصیفی از طریق اسناد کتابخانه ای انجام شده است با نگاهی بر مکتب رمانتیسم در ادبیّات غرب و همچنین تأثیر آن بر ادبیّات معاصر ایران، کوشش شده است اشعار رمانتیک سه شاعر معاصر ایران، سهراب سپهری(1359 1307)، مهدی اخوان ثالث(1369 1307) و فروغ فرخزاد(1313 - 1345) از جنبه رمانتیسم و تأثیرگذاری این مکتب بر اشعار شاعران مذکور تحلیل و مقایسه گردد. با مطالعه و بررسی اشعار شاعران مذکور این نتیجه به دست آمد که از میان ویژگی های شعر رمانتیک، طبیعت، تنهایی عرفانی و امید به آینده روشن و خوش بینی در شعر سپهری، در شعر اخوان ثالث، یأس و ناامیدی، عشق به مردم و اعتراض به ناهنجاری های جامعه و در نهایت در شعر فروغ فرخزاد، عشق زمینی، مرگ و تنهایی به واسطه درد و رنج زندگی جلوه بیشتری دارد.
بررسی استعاره های مفهومی «زن» در شعرهای فروغ فرخزاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۶
25 - 36
حوزه های تخصصی:
در دیدگاه شناختی، اساس استعاره سازی تنها بر بنیاد شباهت نیست و استعاره، ریشه در اندیشه و ذهن و ادراک انسان دارد و استعاره های مفهومی، درک جدیدی از تجربه را برای انسان میسّر ساخته و معنای تازه ای به آنها می دهد. در حقیقت، تجربه به مثابه یک اصل محسوب می شود که مفاهیم محیطی، طبیعی یا فرهنگی و دیگر مفاهیم موردنظر شاعر و یا نویسنده را به واسطه قلمروهای مقصد و مبدأ توضیح می دهد. به این ترتیب، پژوهش متون و نوشته ها با رویکرد شناختی در زمینه استعاره، می تواند ما را به شناخت لایه های ذهنی و انگیزه های گزینشی استعاره ها راهنمایی کند. در این مقاله، استعاره های با قلمرو مقصد «زن» در اشعار فروغ فرخزاد، با توجه به دیدگاه شناختی بررّسی می شود و سپس به کاوش استعاره ها با توجه به نقش های «مادری»، «همسری» و «معشوقی/عاشقی» با توجه به قلمروهای مبدأشان می پردازیم و سرانجام میزان خلاق یا متعارف بودن استعاره ها را بررّسی می کنیم.
بررسی جلوه های آنیموس در اشعار فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی، و طاهره صفّارزاده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ششم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۰
31 - 42
حوزه های تخصصی:
آنیموس و آنیما مطابق با نظر یونگ کهن الگوها یا آرکی تایپ هایی هستند که در ناخودآگاه تمام بشریّت وجود دارند و مشترک هستند و همین که به خودآگاه فرد می رسند، نمودهای مختلفی می یابند. یگانگی با این کهن الگوها سبب تکامل مرد و زن می شود. در این مقاله، تلاش کردیم تا به بررسی جلوه های آنیموس در اشعار سیمین بهبهانی، فروغ فرخزاد و طاهره صفّارزاده بپردازیم و جنبه ها و نمودهای مختلف آن را در آثار این شاعران نشان دهیم. تقدّس آنیموس در گفتار زنان، به وضوح تجلّی می یابد. آنیموس در نظر شاعران زن هم منجی شاعر و هم منجی بشریّت است. تکیه گاه و امنیّت دهنده است. زنان به دستیابی و اتّحاد با آنیموس یا نیمه پنهان وجود خود نیازمندند و در طول زندگی خود، همواره به دنبال دستیابی و یگانگی با این کهن الگو هستند. پروتوتایپ یا پیش نمونه معشوق مذکّر ایرانی، مشابه با شخصیّت های اساطیری هستند. عوامل خانوادگی، اجتماعی و سیاسی در شکل گیری و رشد آنیموس و نوع نگرش به آن در زنان، مؤثّر است. هرچند تظاهر و نمودهای آنیموس به شکل واحدی نمی باشد امّا سرانجام نتایج واحدی به دست می آید.
تحلیل کارکردهای صرفی و نحوی زبان شعر فروغ فرخزاد در زمینه بازتاب اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان خانه اندیشه است. احساسات، عواطف، اندیشه ها و همه آنچه در ضمیر آدمی نهفته است، تنها از طریق زبان و با نشانه های زبانی امکان بروز می یابد، اما آنچه زبان شاعران را از زبان مردم عادی متفاوت می کند، دقت و ظرافتی است که از طریق گزینش و چینش اجزای کلام و صورت بندی نحوی، احساسات و عواطف را به بهترین شکل آشکار می کند. پژوهش حاضر در چارچوب نظریه دستور چامسکی مبنی بر بروز معنا در نحو و نیز رویکرد روان زبان شناسی، می کوشد با بررسی زبان شعر فروغ فرخزاد نشان دهد که مهم ترین کارکردهای مقوله های صرفی و نحوی در بازتاب «اضطراب» در شعر او کدام اند؟ بر این اساس، از میان دفتر های شعری فروغ، تعداد پنجاه شعر برگزیده و تحلیل شد. نتایج حاصل نشان می دهد که نحو شعر فروغ در مقول ه های چینش گروه های اسمی و فعلی، هم خوانی اجزا و گروه ها با یکدیگر، تکرارها و جابه جایی ها در بیشتر موارد بازتاب دهنده «اضطراب» است. از سوی دیگر، مقوله های صرفی همچون انتخاب واژه ها، قیدها، صفت ها و عبارت ها در همین حوزه معنایی قرار دارند و اضطراب حاصل از چینش های نحوی را به شدت تقویت می کنند.
بررسی نشانه های دینی در شعر فروغ فرخزاد با استفاده از نظریه نشانه شناسی پیرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۹شماره ۸۶
163 - 190
حوزه های تخصصی:
شعر قدیم فارسی با مفاهیم و نشانه های دینی پیوندی عمیق و ناگسستنی دارد تا آنجا که می توان دین را از آبشخورهای اصلی آن دانست، اما به نظر می رسد در شعر معاصر فارسی این ارتباط تا حدودی کمرنگ شده باشد. این مقاله به بررسی نشانه های دینی در شعر فروغ فرخزاد، یکی از شاعران نوپرداز معاصر، اختصاص دارد. پس از شرح مختصرِ نظریه نشانه شناسی پیرس، سروده های فروغ فرخزاد -بر مبنای این نظریه- تحلیل شده است. این جنبه از شعر فروغ، تاکنون چندان بررسی نشده است. کاربرد نشانه های دینی در شعر او اصلاً کم نیست. در سروده های فروغ فرخزاد از عناصر مربوط به دو دین اسلام و مسیحیت استفاده شده، اما انتخاب نشانه ها و چگونگی استفاده از آن ها، بسته به اینکه مربوط به کدام دین و کدام دوره شاعری فروغ باشد به دو گونه متفاوت است. در آغاز شاعری فروغ، نشانه های دینی -که بیشتر اسلامی اند- به واسطه متون کهن ادبی وارد شعر او می شوند در نتیجه اغلب انتزاعی اند، اما با پخته تر شدن شعرش، شیوه او در کاربرد عناصر دینی دگرگون می شود. در این دوران بسامد نشانه های مسیحی،که برگرفته از متن کتاب مقدس است در شعر او بیشتر می شود. همچنین در همین دوران، نشانه های اسلامی شعر فروغ به جای متون ادبی، برگرفته از محیطی است که در آن زندگی می کند. در نتیجه این نشانه ها عینی و ملموس و مربوط به حوزه دین عامیانه اند.
واکاوی تطبیقی کهن الگوی آب در سروده های لمیعه عباس عماره و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
61 - 84
حوزه های تخصصی:
آب، سازه ازلی طبیعت آغاز و دربرگیرنده مفاهیم ارجمندی همچون زایش، مرگ، تطهیر، رستخیز و باروری است. این سازه دیرین آفرینش، ازدیرباز در ادیان ملل، جایگاه ویژه ای داشته است؛ از افکنده شدن پهلوان در آب و حیات جاودانه یافتن وی تا خویشکاری قدسی آب و نمود آن در قالب ایزد-بانوان نگهدار سبزینه، حیات و رستخیز. آنچه نگارش جستار حاضر را به عنوان یک ضرورت در ذهن نگارندگان مطرح نموده عبارت است از: بازیابی نمود کهن الگوی آب و جایگاه و نقش این عنصر هستی بخش در سروده های دو شاعر برجسته معاصر عربی و فارسی، فروغ فرخزاد و لمیعه عباس عماره. در گام نخست و تحلیل شاکله و چگونگی کاربست این عنصر حیاتی در اشعار دو شاعر در گام پسین. از این رو نظر به اینکه هیچ جستاری به صورت مستقل یا تطبیقی و میان رشته ای درباره لمیعه عباس عماره، شاعر عراقی معاصر نگاشته نشده است. نگارندگان این جستار کوشیده اند تا در قالب خوانشی اسطوره گرا، کهن الگوی آب را مورد بررسی قرار دهند. رهیافت فرجامین جستار پیش رو حکایت از آن دارد که اندیشه های هر دو شاعر به گونه ژرف و شگرفی با آب در جایگاه ارجمندترین سازه طبیعت و گاهان هستی، پیوند خورده است. با این تفاوت که قالب ها و گونه های کاربست آب در سروده های فروغ فرخزاد، نمایانگر دگردیسی آب و نمود منفی آن در اندیشه اوست؛ درحالی که آب و نمادینگی آن در سروده های لمیعه عباس عماره، حکایت از نگرش روشن، امیدبخش و زندگی آفرین شاعر نسبت به این سازه پاک ازلی دارد.
مقایسه شعر فروغ فرخزاد، فرزانه خجندی و خالده فروغ از منظر نظریه جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل تطبیقی شعر فروغ فرخزاد و نیهیلیسم نیچه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیچه پس از اعلام مرگ ارزشهای تعقّل مدارانه افلاطونی، ابتدا نیهیلیسم را به دو گونه اساسی منفعل و فعّال تقسیم و آنگاه راه آفرینش ابرانسان و تصدیق همه جانبه زندگی را گذر از نیهیلیسم منفعل به فعال میداند که در فلسفه او تقریباً معادل مراحل دگردیسیهای جان: شتر، شیر و کودک است. شعر فروغ، از سویی بازتاب احساس یا اندوه فلسفی اوست و از سوی دیگر، با داشتن ویژگی هایی چون: بازتاب ارزش و حیثیت حیاتِ عاطفی و حسّی انسان، آزاداندیشی و نبرد با شیوه های ادراک رایج، واقع گرایی، باور به پویایی و جاودانگی و داشتن سیری تحوّلی برای پذیرش کامل زندگی، گویای مقابله ی او با این جهان بینی نیهیلیستی و گذر پیروزمندانه از نوعی نیهیلیسم منفعل به فعال است. هدف از این جستار جستوجوی پیوندگاه های فلسفه شاعرانه نیچه از رهگذر نیهیلیستی با جهان بینی خاصّ فروغ از رهگذر سیر تحوّلی- تکاملی اندیشه و شعر اوست. روش تحقیق، کیفی و رویکرد غالب ناظر بر تحلیل ها، رویکرد نقد فلسفی از گونه ی فلسفه ی غیرمفهومی و گاهی رویکرد توصیفی با تکیه بر گزاره های شاعرانه ی آن دو است.