مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
میرداماد
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
275 - 291
حوزه های تخصصی:
نظریه مُثُل در طول تاریخ فلسفه موافقان و مخالفانی دارد. عده ای مانند فارابی، ابن سینا و میرداماد آن را نقد و تأویل کرده اند. دو حکیم مسلمان سید احمد علوی شاگرد میرداماد و ملامحمد بن علیرضا بن آقاجانی شاگرد ملاصدرا از منظر متفاوتی به این نظریه نگریسته و نقدهای ابن سینا و میرداماد را به چالش کشیده اند. در این مقاله ابتدا به طرح مسئله و گزارشی از نظریه مُثُل و پس از آن به بررسی و تحلیل انتقادی این دو حکیم از تفسیر و تأویل های ابن سینا و میرداماد پرداخته ایم. یافته های مقاله نشان می دهد که هم ابن سینا و هم میرداماد در تبیین و نقد نظریه مُثُل افلاطونی دچار مغالطه و خلط شده اند.
بررسی تاثیر آراء رواقیان بر مکتب اشراقی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرداماد و شاگردانش همچون ملاصدرا و میرسیداحمد علوی، سهروردی را پیرو رواقیان دانسته اند. در این مقاله این ادعا مورد ارزیابی قرارگرفته است. از آنجا که از رواقیان مطالب اندک و پراکنده ای در آثار اسلامی نقل شده ، با جستجو در این منابع تمامی مطالب نقل شده و منسوب به رواقیان با نظریات سهروردی مقایسه و حدود چهل مورد مشابهت میان آراء ایشان مورد بررسی قرار گرفته است که عبارتند از: الف) تاثیرات مستقیم: مقدار دانستن جسم؛ تعریف متفاوت جوهر و عرض؛ عرض دانستن صورت؛ انکار هیولای اولی؛ انکار تخلخل و تکاثف حقیقی؛ دور و کور و... ب) تأثیرات غیرمستقیم: کاهش تعداد مقولات؛ سلسله مراتب هستی؛ تجرد نفس و... همچنین به این سؤال پاسخ داده شده است که بر اساس چه شواهدی میرداماد و شاگردان وی سهروردی را «شیخ اتباع رواقیان» نامیده اند؟ پیش از این جان والبریج در مقاله ای تلاش کرده است به این سؤال پاسخ دهد که چرا ملاصدرا سهروردی را پیرو رواقیان دانسته است. اما پاسخ وی در این مقاله مورد نقد قرار گرفته استو این فرضیه مطرح شده است که به دلیل آنکه سهروردی خود را «نایب الاقدمین» دانسته است و میان مطالب منسوب به «الأقدمین» در آثار سهروردی و آراء رواقیان ارتباط وجود دارد، میرداماد وی را شیخ اتباع رواقیان نامیده است.
نقد و بررسی دیدگاه میرداماد در اصالت یا اعتباری بودن وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مسائل مبنایی در فلسفه اسلامی بحث اصالت وجود یا ماهیت است که ثمره آن در مباحث صفات، سنخیت و رابطه وجودی میان خلق و خالق است. مشهور برآن است که میرداماد از قائلین به اصالت ماهیت بوده است؛ اما شواهدی در آثار میرداماد از جمله مفاض بودن وجود از خداوند، هم سنخی وجود خدا و وجود ممکنات، بیان برهان صدیقین، تساوق وجود و تشخص، رابطی بودن وجود ممکنات، وعاء بودن دهر برای وجود، مجعول بودن وجود، نظام وحدانی عالم، انقسام موجود به واجب و ممکن وجود دارد که وی را جزء قائلین به اصالت وجود قرار می دهد. جمع بین دو بیان ما را به این نتیجه می رساند که: دعوای اصالت ماهیت یا وجود اختلافی لفظی است، در عبارات میرداماد باید بین اعتبارات مصدری و حقیقی وجود تمییز داده شود، در فلسفه میر تفاوتی بین وجود و تقرر مشاهده می شود تقرر در فلسفه میر همان وجود در فلسفه ملاصدرا است که با جایگزینی آنها اختلاف مرتفع خواهد شد .
تحلیل انتقادی «نظریه بداء بر پایه باور به هیولی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بداء یکی از مهم ترین آموزه های اعتقادی اسلام و از اختصاصات مذهب شیعه است. به رغم آنکه ده ها اثر در مورد بداء نگاشته شده، توضیح نحوه وقوع آن با رویکرد مبتنی بر جهان شناسی فلسفی نخستین بار توسط میرداماد آغاز گشته است و صدرالمتألهین و حکیم سبزواری این راه را ادامه داده اند. اما با بررسی آرای این سه فیلسوف مشخص می شود که تبین های ایشان نه تنها خالی از خلل نیست، بلکه برخی از اشکالات دیدگاه های ایشان علاوه بر استدلال، ریشه در جهان بینی آنان دارد. برای تبیین بداء ابتدا باید «لوح محو و اثبات» تبیین گردد. لوح محو و اثبات از مراتب علم الهی، و مجرد است؛ پس باید به نحوی تبیین شود که هم مجرد و هم قابل تغییر باشد. اما بر اساس باور به هیولی که یکی از ارکان مهم جهان بینی بسیاری از فلاسفه مسلمان است تغییر و تحول، منحصر در مادیات بوده و در مجردات به هیچ وجه امکان ندارد. این امر در کنار ابطال نظریه هیئت بطلمیوسی موجب می شود که مجالی برای لوح محو و اثبات در جهان بینی این سه فیلسوف باقی نماند. این اشکال نه تنها به این سه فیلسوف، بلکه معطوف به جهان بینی مبتنی بر هیولی است که در فلسفه اسلامی رایج می باشد. این نوشتار با تحلیل انتقادیِ تبیین های این سه فیلسوف به عنوان سه نمونه برجسته از فلاسفه مسلمان تبیین صحیح بداء در فلسفه اسلامی را در گرو کنار گذاشتن باور به هیولی دانسته است.
بداء در نظام فلسفی میرداماد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئلة بداء جزء مسائل مهم در حوزه ارتباط حادث با قدیم بوده و پرسش اصلی این است که با توجه به امتناع تغیر در ذات و علم ذاتی الهی، حقیقت بداء و کیفیت وقوع محو و اثبات چگونه قابل تبیین است؟ و آیا اسناد بداء به خدا، حقیقی است یا مجازی؟ در نظام فلسفی میرداماد، تبیین جامعی نسبت به آموزة بداء ارائه شده است. در اندیشة وی، بداء در حوزة امور تکوینی بوده و بیانگر محدودیت زمان افاضه از جانب علت است. قلمرو وقوع بداء، عالم ماده است و عالم دهر و سرمد، مبرا از بداء هستند. این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین بداء در نظام فلسفی میرداماد می پردازد. از مهم ترین یافته های این پژوهش تبیین حقیقت بداء در نظام فلسفی میرداماد و تبیین کیفیت اسناد بداء به خداست. در اندیشه میرداماد، امور تدریجی دو حیث دارند: از یک حیث با عالم دهر نسبت دارند و از حیث دیگر با عالم سیلان و مادی، نسبت دارند و به این اعتبار، تدریجی، غیرقار و متبدل اند. از حیث اول، به ثابتِ حقِ واجب بالذات مستندند و از حیث دوم، واسطه استناد حوادث زمانی به واجب می باشند.
بررسى نظریه تفسیری -تأویلى در نظام فکری میرداماد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرداماد، فیلسوف، متکلِّم، محدِّث و فقیه آغاز قرن یازدهم است. هرچند آثار اندکى از او در حوزه تفسیر متن باقى مانده، بررسى این مستندات در راه شناخت شیوه هاى تفسیری تأویلى رایج در میان اندیشمندان مسلمان مفید است. میرداماد از سویى در مقام محدّث و فقیه، در چهارچوب برآمده از لفظ و با دغدغه آشکارکردن مراد صاحب متن، دست به تفسیر مى زند و از سویى دیگر، باورها و اصول اندیشه فلسفى اش در تفسیر او از متن تأثیر تعیین کننده اى دارد؛ تا جایی که پاى از دایره ظاهر و قراین سخن بیرون مى نهد و متن را براساس دریافت هاى فلسفى و حتى گاه ذوق عرفانى تأویل مى کند؛ البته گاه این تأویل ها با برآمد متن سازگاری ندارد. این چندگونگى در منش هرمونتیکى میرداماد چگونه و بر چه اساسی تحلیل می شود. با ارائه نمونه هایى از کتاب هاى میرداماد، این روش و منش، پیگیرى و بررسی مى شود. میرداماد گاه در مقام فقیه و محدّث در چارچوب برآمد وا ژگان، متن را معنایابی و تفسیر می کند و گاه متن را در مقام فیلسوف و عارف و بر پایه آموزه های فلسفی و ذوق عرفانی تأویل می کند؛ درنتیجه، رویکرد میرداماد نشان دهنده طیفی از دامنه تفسیر و تأویل در دانشمندان علوم اسلامی است. میرداماد در آثارش اندکی نیز به بررسی پدیده «فهم» پرداخته است.
درباره تاریخ مشهور مسئله اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۷ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
105 - 120
حوزه های تخصصی:
در میان معاصران، روایت تاریخی مشهوری برای مسئله اصالت وجود مفروض دانسته شده است که طبق آن نقش های اصلی از آنِ ابن سینا، سهروردی و صدرا است و میرداماد نقش مکمل روایت را به عهده دارد: ابن سینا، در تقابل با متکلمان اشعری، قائل به زیادت وجود بر ماهیت در ذهن می شود؛ سهروردی این تمایز را در خارج انکار می کند؛ میرداماد این مسئله را به شکل مسئله دَوَران اصالت میان وجود و ماهیت تنظیم می کند؛ و در نهایت، صدرا نظریه اصالت وجود را پدید می آورد. استدلال خواهد شد که این روایت تاریخی در همه بخش هایش دچار نقص ها و اشتباهات تاریخی است. اولاً به لحاظ تاریخی محل نزاع بوده و هست که آیا ابن سینا مدعی زیادت وجود و ماهیت در ذهن بوده است یا در خارج. ثانیاً، نزاع تاریخی بر سر زیادت خارجی یا ذهنی وجود در میان شارحان و مفسران ابن سینا دامنه وسیعی داشته است. ثالثاً، سهروردی تنها یکی از فیلسوفانی است که در این نزاع وارد شده و علیه تابعان مشائیان استدلال کرده است. رابعاً، تنها متنی که بر اساس آن طرح مسئله اصالت وجود به میرداماد منسوب شده است، منحول است؛ و خامساً، میرداماد و صدرا در همین نزاع کهن وارد شده و بر سر حل آن اختلاف نظر داشته اند.
معناشناسی «ماهیت» در مابعدالطبیعه میرداماد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴
129 - 150
حوزه های تخصصی:
شناخت دقیق و شفاف مقصود و معنای اصطلاح هایی که فیلسوفان به کار می برند، یکی از گام های اساسی در شناخت نظریه ها و فهم متون فلسفی است که راه غلتیدن در مغالطه اشتراک لفظ را سد می کند. میرداماد در شمار فلاسفه ای است که از یک سو، واژه های جدیدی را به مجموعه اصطلاحات فلسفه اسلامی افزوده و از دیگرسو، برخی واژه های قدیمی و پرکاربرد فلسفه را در معانی جدیدی به کار گرفته است. «ماهیت» یکی از واژه های مهم در اندیشه میرداماد است که بدون شناخت مقصود میرداماد از کاربردهای آن، نمی توان درک و توصیف درستی از نظام فلسفی میرداماد ارائه کرد. در نظر میرداماد، مقصود از «ماهیت»، «ما به الشیء هو هو» است. لذا ماهیت، ملاک این همانی شیء است و هر آنچه در حمل اوّلی بر یک شیء منطبق می شود، همان ماهیت آن را شکل می دهد. مقام ذات ماهیت، مرتبه تقدیر و فرض است و هنگامی که ماهیت فعلیت دارد، بدون هیچ تغییر و تبدلی، از مرتبه تقدیری خارج شده و حقیقی یا متقرر گردیده است. معنای مصدری وجود، تنها از مرتبه تقرر ماهیت انتزاع می شود.
نظریه میرداماد درباره چگونگی تحقق خارجی حرکت و معانی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۸ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
127 - 145
حوزه های تخصصی:
حرکت و تغییر در مقابل ثبات، از مسائل دیرین فلسفه است که از دیرباز فیلسوفان بزرگ هر یک سعی در تببین و تحلیل آن داشته اند. از این جهت بررسی چگونگی تحقق خارجی حرکت نیز وارد مباحث فیلسوفان بزرگ از جمله میرداماد شده است. میرداماد نظریه خویش را درباره وجود خارجی حرکت در چند بخش کلی ارائه می کند: تعریف دوگونه حرکت توسطیه و قطعیه، ارائه براهینی در اثبات وجود خارجی داشتن حرکت قطعیه و وجود ذهنی یا خیالی حرکت توسطیه، وجود خارجی حرکت قطعیه در عبارات و نظریات ابن سینا. در پژوهش پیش رو به بررسی نقادانه نظریه میرداماد در این زمینه ها پرداخته و اثبات شد که تعریف میرداماد از حرکت قطعیه، تبیین و تحلیل حرکت توسطیه در نظر ابن سینا با توضیحات تفصیلی بیشتر است و ارتباطی به تعریف حرکت قطعیه که ابن سینا آن را ذهنی و خیالی می داند، ندارد؛ بنابراین حرکت قطعیه ای که میرداماد آن را خارجی می داند، با حرکت توسطیه ای که ابن سینا آن را خارجی می داند، تفاوت ندارد. اگرچه میرداماد با نقل عباراتی از ابن سینا و استدلال بدانها، بر تفاوت معنایی این دو اصرار دارد، اما به نظر می رسد که عبارات منقول و مورد استدلال، دلالتی بر مدعای میرداماد ندارند و اثبات کننده نظریه او نیستند.
ایرادهای وعاء دهر میرداماد از منظر ملاصدرا و جایگاه آن نزد حکیم سبزواری
منبع:
اندیشه دینی دوره بیستم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۶
97 - 118
حوزه های تخصصی:
میرداماد با کامل ندانستن نظام های فلسفی پیش از خود (سینوی و اشراقی)، نظامی نوین به نام حکمت یمانیه را تأسیس کرده است و به تصریح خود میرداماد، از ارکان مهم این نظام، وعاء دهر است. وی از این نظریه در مباحث جهان شناسی و خداشناسی، مانند چگونگی پیدایش جهان، موجودات زمانمند، مکانمند و نیز تبیین چگونگی علم تفصیلی پیشین واجب الوجود به موجودات استفاده می کند. با وجود اهمیتی که میرداماد برای وعاء دهر قائل است، پس از وی، حتی ملاصدرا، شاگرد بی واسطه ی میرداماد، نیز به این نظریه بی اعتنایی کرده است. در نوشتار حاضر با روش بررسی و تحلیل آثار میرداماد و مقایسه ی آن با آرای ملاصدرا، به تبیین چرایی مطرح شدن وعاء دهر در آرای میرداماد پرداخته ایم و سپس ایرادهای ملاصدرا به آن را تشریح کرده ایم تا در خلال مقایسه ی میان آرای این دو اندیشمند، ایرادهای این نظریه و نیز علت روی گردانی ملاصدرا از وعاء دهر آشکارتر شود. در پایان نیز به بیان تلاش های حاج ملاهادی سبزواری برای آشتی دادن وعاء دهر میرداماد با مبانی حکمت متعالیه پرداخته ایم.
وجود، انضمام و اشتقاق؛ تأملی در نظریه میرداماد درباره موجودیت و اشتقاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرداماد در قبسات و افق مبین، دو استدلال علیه انضمامی بودن وجود ارائه کرده است که در این نوشتار به دو مسئله درباره این استدلالها پرداخته خواهد شد. نخست اینکه آیا استدلالهای میرداماد سابقه تاریخی دارند؟ دوم اینکه آیا نتیجه این استدلالها، از نظریه میرداماد درباره اشتقاق «موجود» حمایت میکند؟ به مسئله نخست، پاسخی جزئی داده خواهد شد؛ به این صورت که دو مورد از مشهورترین استدلالهای حکما و متکلمین (مشخصاً استدلال مشهور سهروردی و استدلال شارح مقاصد) انتخاب و دلایلی اقامه خواهد شد مبنی بر اینکه استدلالهای میرداماد نه تنها با این استدلالها متفاوت هستند بلکه بلحاظ منطقی و جدلی بر این استدلالها برتری دارند. اما به مسئله دوم، پاسخی کامل داده خواهد شد؛ به این صورت که اگر یکی دیگر از نظریات میرداماد درباره وجود (عدم سبق وجود بر شیء) را مفروض بگیریم، انضمامی نبودن وجود، عدم اشتقاق «موجود» را در پی خواهد داشت.
تأملی در انتساب نظریه «حدوث دهری» به جلال الدین دوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باور به حدوث عالم، گزاره یی است که پس از اعتقاد به مبدأ یکتا، پیشانی نشینِ هر باورنامه الهی است. نظر خاص میرداماد در اینباره، اثبات گونه یی آغازمندی واقعی و فرازمانی برای عالم هستی است. او با اشاره به ناکامی فلاسفه پیش از خود در تبیین برهانی مسئله پیدایش جهان، محتوا و اصطلاح نظریه «حدوث دهری» را نتیجه ابداع خویش و بزرگترین ثمره منظومه حکمت یمانی میداند. از سوی دیگر، ملا محمد اسماعیل خواجویی در رساله ابطال الزمان الموهوم، با انتساب این نظریه به جلال الدین دوانی و تطبیق دیدگاه او بر آموزه حدوث دهری، تلویحاً به اقتباس این نظریه از آثار دوانی حکم نموده است. پژوهش حاضر با بررسی تحلیلهای متافیزیکی، مدعای خواجویی را به داوری نشسته است.
حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی و کاربرد آن نزد میرداماد در مسئله وجود ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم در فلسفه اسلامی، بحث از وجود ذهنی و اشکال های مطرح به آن است. از میان اشکال هایی که به وجود ذهنی مطرح شده است، دو اشکال بنیادهای این مسئله را با تردید مواجه کرده است. اشکال اجتماع جوهر و عرض و اجتماع مقوله های عرضی تحت یکدیگر. مسئله اصلی این مقاله نشان دادن کاربرد تمایز میان حمل اولی و حمل شایع در اثبات و حل اشکال های وجود ذهنی نزد میرداماد است. روش بحث، روش کتابخانه ای و تاریخی خواهد بود. پاسخ اجمالی که این به مسئله اصلی این است که میرداماد را می توان یکی از طلایه داران بحث از حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی دانست و وی توانسته همان جوابی را با تفکیک بین دو حمل به مسئله وجود ذهنی بدهد که بعدها به نام شاگردش ملاصدرا ثبت شده است. در ضمن میرداماد در بسط و گسترش نظریه حمل و تمایز حمل اولی و شایع تأثیر به سزایی داشته است.
بررسی معانی و مصادیق دهر و سرمد از منظر ابن سینا، میرداماد و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۰
69-90
حوزه های تخصصی:
با بررسی تفسیر ابن سینا و میرداماد از بیان معانی و مصادیق اصطلاح دهر و سرمد، دانسته می شود که ابن سینا برای اصطلاح دهر، پنج معنا و چهار مصداق، و برای اصطلاح سرمد، دو معنا و چهار مصداق بیان کرده است که این معانی گاه با یکدیگر مخالف اند. البته این اختلاف در تعابیر می تواند نشانی باشد از توسعه و تعمیم در این دو اصطلاح. ابن سینا برای عالم دهر، دو ویژگی اختصاصی و برای عالم سرمد، دو ویژگی مخصوص به آن عالم بیان کرده و درنهایت، دو ویژگی مشترک میان این دو عالم را نیز ذکر کرده است. میرداماد درخصوص عالم دهر، دو تعبیر بدیع به کار برده است و دو مصداق و سه ویژگی اختصاصی برای عالم دهر معرفی کرده است. وی در پی این تحلیل نیز یک مصداق و یک صفت ویژه برای عالم سرمد بیان کرده است. صدرالمتألهین سه معنا برای دهر، هفت مصداق برای آن و چهار مصداق برای سرمد بیان کرده است. این مقاله ضمن نگاه تاریخی به این مسأله، با روش تحلیلی- تطبیقی، ابتدا به تبیین دیدگاه ابن سینا پرداخته و سپس به تقریر رویکرد میرداماد و ملاصدرا همت گمارده است و درنهایت، با بررسی و مطالعه ی تطبیقی دیدگاه این فیلسوفان، نشان داده است که این تفاوت در تفسیر می تواند از اهتمام این سه حکیم به ارائه ی تفسیری مطابق با واقع از این دو اصطلاح، در مقام مقایسه با مراتب مختلف نظام هستی حکایت کند و بیان کننده ی نوع نگرش آن ها به جهان هستی باشد. هدف این مقاله، تبیین و تحلیل چگونگی وقوع تحوّل در این مفاهیم است. این مهم می تواند در فهم مبانی هر فلیسوف کمک شایانی کند.
نقد و بررسی تفسیر میرداماد از روایات خلقت نوری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ششم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۲
133 - 155
حوزه های تخصصی:
فلاسفه مسلمان ضمن تعقل و تفکر درباره اصول و مبانی عقلی، با یاری وحی و مذهب، بر حیطه مسائل فلسفی افزوده اند. یکی از مباحثی که حکمای مسلمان به تبیین عقلانی آن پرداخته اند، مباحث مربوط به «نب وت» به ویژه نبوت پیامبر اسلام9 است که یکی از فروعات آن، خلقت نوری و تقدم آفرینش ایشان بر جمیع مخلوقات می باشد. نخستین حکیم فرزانه ای که به تبیین و تفسیر عقلانی این روایات همت گماشته، میرداماد است. در این پژوهش تلاش شده تا با روش جمع آوری کتابخانه ای، اطلاعات و توصیف و تحلیل آن ها، تفسیر و تقریر میرداماد از روایات خلقت نوری به ویژه روایت «اول ما خلق الله نوری» ارائه شود و سپس نقد و بررسی گردد. حاصل این بررسی آن است که تفسیر سید از روایاتی که متضمن معنای تقدم آفرینش پیامبر9 بر مخلوقات است، عبارت است از تکافؤ، تضاهى و برابری منزلت پیامبر اسلام9 در سلسله عود با صادر نخستین در سلسله بدو، اما این تفسیر نه تنها با برخی متون نقلی در تعارض است، بلکه با مبانی فلسفی میرداماد نیز سازگار نمی باشد.
تأمّلی در انتساب رساله «نور الهدایه» به جلال الدین دوانی؛ مطالعه ای متن محور بر بنیاد نظریّه «حدوث دهری» و آثار میرداماد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۷ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۶۵)
123 - 143
نظریّه «حدوث دهری» عمدتًا با میرداماد و به عنوان اساسی ترین نوآوریِ فلسفی او شناخته می شود. وی با اشاره به ناکامیِ فلاسفه پیش از خود در تبیین برهانیِ مسئله پیدایش جهان، محتوا و اصطلاح نظریّه «حدوث دهری» را نتیجه ابداع خویش و بزرگترین ثمره حکمت یمانی دانسته است. از سوی دیگر، ملّامحمّداسماعیل خواجویی بر بنیاد متن رساله نور الهدایه و پذیرش انتساب آن به جلال الدین دوانی، دیدگاه او را بر آموزه حدوث دهری تطبیق داده و تلویحاً به اقتباس این نظریّه از آثار دوانی حکم کرده است. پژوهش حاضر با رویکردی تاریخی/ متن شناختی و تأکید بر نظریّه حدوث دهری و آثار میرداماد، مدّعای خواجویی را به داوری نشسته است.
بررسی تطبیقی زمان نزد میرداماد و ویلیام کریگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است که ماهیت زمان را در آرای میرداماد و ویلیام کریگ فیلسوف معاصر مسیحی مورد مداقه قرار دهد تا همسویی ها و هم داستانی این دو متفکر را در مسئله زمان بیابد و نوآوری های هریک را بازخوانی کند. نظریه های گوناگون متفکران در باب زمان، در حل مباحث دیگر کلامی و فلسفی؛ چون ربط حادث به قدیم، ازلیت خداوند، حدوث و قدم عالم و غیره بوده است. میرداماد به منظور تبیین نحوه ارتباط خداوند با موجودات، نظریه حدوث دهری را مطرح ساخت و زمان را مسبوق به عدم غیرزمانی (دهری) دانست. وی زمان و امور زمانی را علاوه بر ساحت زمان، در ساحت دهر به نحو جمع الجمعی موجود تلقی نمود؛ دیدگاهی که به نظر می رسد با زمان متافیزیکی که از سوی کریگ مطرح شده همسوست. کریگ به رغم اعتقاد به مقارنت زمان با وجود، به بدایت و تناهی گذشته معتقد است و زمان فیزیکی را تبلوری از زمان متافیزیکی می داند.
بررسی تفاوت دیدگاه شیخ اشراق و میرداماد درباره اصالت ماهیت(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شیخ شهاب الدین سهروردی، معروف به شیخ اشراق و میرمحمدباقر استرآبادی، مشهور به میرداماد، دو تن از فیلسوفان بزرگی هستند که در نظام فلسفی خود به اصالت ماهیت قائل شده و دیگر مسائل نظام فلسفی خود را براساس آن سامان داده اند. در نگاه اول به نظر می رسد این دو فیلسوف در اصل مسئله اصالت ماهیت و فروعاتی که بر آن بنا می شود هم داستان هستند؛ اما با تدقیق در آثار این دو فیلسوف، تفاوت ها و اختلافاتی به دست می آید که هریک تأثیر خاصی بر نظام فلسفی آن ها گذاشته و نتایج کاملاً متفاوتی را به دست داده است. این مقاله با گردآوری کتابخانه ای داده ها، درپی پاسخ به این مسئله است که چه تفاوت ها و اختلافاتی میان شیخ اشراق و میرداماد درباره اصالت ماهیت وجود دارد. ازاین رو با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، دیدگاه این دو فیلسوف دریاره کیفیت اصالت ماهیت بیان می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد هرچند هر دو فیلسوف قائل به اصالت ماهیت هستند، در تقریر آن و فروعاتی که بر این مبنا استوار می شود اختلاف دارند.
تحلیل قاعده فرعیه و هلیات بسیطه در اندیشه ملاصدرا و اثرپذیری وی از دشتکی و دوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال اول زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
121 - 142
حوزه های تخصصی:
در عبارات ملاصدرا در تقریر قاعده فرعیه و کاربست آن با متون ناسازگاری مواجه ایم. این نوشتار سعی دارد بر اساس جدال های دوانی و دشتکی در این دو مساله، ریشه این ناسازگاری ها را بدست دهد. در ادامه نشان می دهیم مبنای نهایی ملاصدرا در تحلیل قاعده فرعیه کدام است و بالطبع روشن می شود ناسازگارهای ملاصدرا در موارد کاربست این قاعده چگونه قابل تحلیل است؟ هلیات بسیطه یکی از موارد کاربست این قاعده اند و اختلاف تعابیر ملاصدرا در تحلیل هلیات بسیطه ناشی از اختلاف مبانی وی در تحلیل قاعده فرعیه است و با روشن شدن مبنای نهایی وی در قاعده فرعیه، نظریه نهایی ملاصدرا در تحلیل هلیات بسیطه نیز روشن خواهد شد و متون خلاف آن نیازمند بازسازی است.
میرداماد و وجود و ماهیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴۱
1-31
حوزه های تخصصی:
در این مقاله دیدگاه میرداماد در خصوص وجود و ماهیت و رابطه آن دو بیان می گردد و ضمن مشخص شدن موضع صریح او در خصوص اصالت ماهیت، افکار این فیلسوف بزرگ اصالت ماهیتی در مورد معنا و نیز جایگاه هستی شناسانه وجود و ماهیت و اینکه با چه نظری می توان به اعتباریت وجود قائل شد و ماهیت اصیل چگونه است، روشن می گردد. در حقیقت این مقاله و هر تحقیق دیگری در خصوص دیدگاه های مبتنی بر اصالت ماهیت، راه را برای شناخت اصالت وجود و همه آنچه که به عنوان رسوبات دیدگاه ماهوی در حکمت متعالیه باقی مانده است هموار می سازد. البته نوشتار حاضر منحصر به بررسی نظرات میرداماد است و مقایسه کامل این نظرات با حکمت متعالیه تحقیقاتی دیگر می طلبد.