مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
الگوهای ارتباطی
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف خیانت های زناشویی بر اساس سیستم های بازداری و فعالسازی رفتاری و الگوهای ارتباطی زوجین انجام شد. روش : روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع، همبستگی بود. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش دانشجویان متاهل مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد دانشگاه تهران بود. که از بین آنها براساس فرمول حجم نمونه گرین (1992) 248 نفر که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه نگرش به خیانت مارک واتلی (2006)، پرسشنامه سیستم های مغزی رفتاری کارور و وایت (1994) و پرسشنامه الگوهای ارتباطی ریچی و فیتزپاتریک (1994) جمع آوری شد و به منظور بررسی فرضیه ها و تحلیل داده ها از رگرسیون همزمان استفاده شد. یافته ها: بررسی نتایج پژوهش نشان داد خیانت زناشویی با سیستم بازداری رفتاری رابطه منفی و معنادار و با سیستم فعالسازی رفتاری رابطه مثبت و معنادار است. (01/0=p ). همبستگی خیانت زناشویی با جهت گیری گفت و شنود منفی و با جهت گیری همنوایی مثبت و معنادار است (01/0=p ). همچنین سیستم فعالسازی رفتاری سهم یگانه بیشتری در پیش بینی خیانت زناشویی دارد. نتیجه گیری: براساس نتایج بدست آمده خیانت های زناشویی را می توان براساس سیستم های مغزی رفتاری و الگوهای ارتباطی زوجین در دانشجوبان متاهل پیش بینی کرد.
بررسی مدل یابی الگوهای ارتباطی و صمیمیت زناشویی براساس سبک های دلبستگی و روابط موضوعی با میانجی گیری سبک های مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دلبستگی ایمن، رفتارهای مراقبتی و مدارا با همسررا ارتقا می دهد. این رفتارها در افزایش سازگاری زناشویی و نشاط بخشی به زندگی زناشویی نقش دارد. لذا این پژوهش با هدف بررسی مدل یابی الگوهای ارتباطی و صمیمیت زناشویی براساس سبک های دلبستگی و روابط موضوعی با میانجیگیری سبک های مقابله ای انجام شد. روش: روش تحقیق این مطالعه از نوع توصیفی- پیمایشی- همبستگی است؛ جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان در حال تحصیل و متأهل دانشگاه های آزاد اسلامی استان تهران بودند که حداقل 2سال از ازدواج آن ها گذشته بود. و با استفاده از فرمول کوکران برابر 385 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های صمیمت زناشویی تامپسون و واکر (OMEIS-2)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی کریستنسن و سالاوی (CPQ)، پرسشنامه سبک دلبستگی کولینز و رید (RAAS)، پرسشنامه روابط موضوعی بل (BORRTI) و پرسشنامه سبک مقابله ای لازاروس (1988) پاسخ دادند و از آزمون همبستگی، تحلیل رگرسیون و مدل سازی به روش معادلات ساختاری استفاده شد. جهت انجام آزمون های آماری از نرم افزار EMOS و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده گردید. نتایج نشان داد. یافته ها: طبق الگوریتم بارون-کنی، از آنجا که مسیر سبک های مقابله به صمیمیت زناشوئی معنی دار است، می توان نتیجه گرفت که سبک های مقابله نقش میانجی گری جزئی دارند. کل مدل 2/2 درصد صمیمیت زناشوئی را تبیین می کنند. مقابله مساله مدار 4/2 درصد و مقابله هیجان مدار 5/4 درصد صمیمیت زناشوئی را تبیین می کنند. شاخص آکائیک (AIC) نیز نشان می دهد که مدل اثرات غیر مستقیم تقریباً مقتصدتر از مدل های دیگر است . نتیجه گیری: شاخص های برازش مدل تحلیل مسیر پیش بینی صمیمیت زناشوئی براساس روابط موضوعی نشان داد که شاخص های برازش مدل اثرات غیرمستقیم بهتر از مدل های دیگر است. شاخص آکائیک (AIC) نیز نشان می دهد که مدل اثرات غیرمستقیم تقریبا مقتصدتر از مدل های دیگر است.
پیش بینی تعهد زناشویی براساس تمایزیافتگی و الگوهای ارتباطی با نقش واسطه ای هوش هیجانی زنان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
631 - 657
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین الگوی ساختاری پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس تمایزیافتگی و الگوهای ارتباطی در زنان با نقش واسطه ای هوش هیجانی بود. روش : روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره تهران در سال 1397 بود. به این صورت که در انتخاب مراکز مشاوره از نمونه گیری تصادفی به قید قرعه استفاده شد. بدین منظور ابتدا شهر تهران به پنج منطقه شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تقسیم شد؛ سپس از هر منطقه سه مرکز مشاوره به شکل تصادفی و به قید قرعه انتخاب و بر اساس نرم افزار سمپل پاور 300 زن انتخاب شدند. سپس پرسشنامه تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997)، پرسشنامه تمایزیافتگی اسکورون و فریدلندر (1998)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی زوجین کریستنسن و سولاوای (1984) و پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن (2002) تکمیل و داده ها با استفاده از معادلات ساختاری اسمارت پلاس تحلیل شد. یافته ها : نتایج در سطح 99 درصد اطمینان نشان داد که الگوی ساختاری می تواند تعهد زناشویی را بر اساس تمایزیافتگی و الگوهای ارتباطی با میانجی گری هوش هیجانی پیش بینی کند (120/0= β ) و از برازش مطلوبی برخوردار است. مسیر مستقیم تمایزیافتگی (39/0= β ) و الگوهای ارتباطی (57/0= β )، و هوش هیجانی (28/0= β ) بر تعهد زناشویی معنادار و مسیر غیرمستقیم نشان داد که تمایزیافتگی و الگوهای ارتباطی با میانجیگری هوش هیجانی بر تعهد زناشویی شدت اثر مطلوبی داشته است. نتیجه گیری: برای انسجام و خَلق رابطه زناشویی مطلوب، می توان با تقویت هوش هیجانی هریک از زوج ها، تمایزیافتگی و نوع الگوهای ارتباطی و تقابل عناصر درون روانی آن ها، روابط زوج ها را بهبود بخشید.
پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس کیفیت زندگی زناشویی و الگوهای ارتباطی در دوران قرنطینه خانگی ناشی از شیوع کرونا ویروس
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس کیفیت زندگی زناشویی و الگوهای ارتباطی در دوران قرنطینه خانگی ناشی از شیوع کرونا ویروس بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان متأهل شهر شیراز در دوران شیوع کرونا در سال 1400 بودند. حجم نمونه 385 نفر از این افراد بر اساس فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه تعارضات زناشویی (MCQ) براتی و ثنایی (1372)، مقیاس کیفیت زندگی زناشویی (DAS) باسبی و همکاران (1995) و پرسشنامه الگوهای ارتباطی (CPQ) کریستیسن و سالاوی (1984) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین کیفیت زندگی زناشویی و الگوهای ارتباطی با تعارضات زناشویی رابطه معنادار وجود دارد (01/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز آشکار کرد که 4/27 درصد واریانس تعارضات زناشویی به وسیله کیفیت زندگی زناشویی و الگوهای ارتباطی تبیین می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که کیفیت زندگی زناشویی و الگوهای ارتباطی نقش مهمی در پیش بینی تعارضات زناشویی در دوران قرنطینه خانگی ناشی از شیوع کرونا ویروس دارند.
مقایسه اثربخشی آموزش روانشناختی ایماگوتراپی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود الگوهای ارتباطی زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش روانشناختی ایماگوتراپی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود الگوهای ارتباطی زوجین متقاضی طلاق بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی به شیوه پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر بابل در سال 1400 بود که تعداد 45 زوج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه ایماگوتراپی، درمان میتنی بر پذیرش و تعهد و گواه گمارده شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه الگوهای ارتباطی ( CPQ ) کریستنسن و سالاوی (1984) استفاده شد. پروتکل های ایماگوتراپی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای گروه های آزمایش اجرا شد. سپس داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری اندازه گیری مکرر به کمک نرم افزار SPSS V22 تحلیل شد. نتایج تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری الگوهای ارتباطی تفاوت معنی داری وجود دارد (01/0> P ). هر دو مداخله در الگوهای ارتباطی تأثیر داشتند اما بین دو مداخله در هیچکدام از الگوهای ارتباطی تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0< P ). بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت هر دو درمان ایماگوتراپی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در الگوهای ارتباطی زوجین مؤثر هستند.
اثربخشی فیلم درمانی بر الگوهای ارتباطی و ابراز احساسات مثبت به همسر در زوجین دارای تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
ﻫﺪف ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ تعیین اثربخشی فیلم درمانی بر الگوهای ارتباطی و احساسات مثبت به همسر در زوجین دارای تعارضات زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش ازمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش کلیه زوجین مراجعه کننده به سرای محله ولیعصر تهران در سال 1398 بود که بر اساس معیارهای ورود 16 زوج به صورت دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 8 زوج) جایگزین شدند. برای گروه آزمایش 8 جلسه 2 ساعتی فیلم درمانی در 8 هفته برگزار شد. شرکت کننده ها به وسیله پرسشنامه احساسات مثبت به همسر ( PFQ ) الری و همکاران (1983) و الگوهای ارتباطی ( CPQ )کرستیسن و سالاوی (1984) ارزیابی شدند. داده ﻫﺎ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آزمون ﺗﺤﻠیﻞ کﻮواریﺎﻧﺲ چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری بین دو گروه در الگوهای ارتباطی و ابراز احساسات مثبت به همسر در مرحله پس آزمون وجود دارد (05/0 > P ). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که فیلم درمانی بر بهبود الگوهای ارتباطی و احساسات مثبت به همسر در زوجین دارای تعارضات زناشویی مؤثر است.
نقش علاقه اجتماعی در پیش بینی الگوهای ارتباطی دختران نوجوان
زمینه و هدف: خانواده همواره به عنوان مهم ترین سیستم انسانی مورد توجه بوده است و الگوهای ارتباطی که والدین با نوجوانان در محیط های اجتماعی برقرار میکنند می تواند در علاقه اجتماعی نقش مهمی داشته باشد. این پژوهش با هدف تعیین نقش علاقه اجتماعی در پیش بینی الگوهای ارتباطی دختران نوجوان انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان شهر رشت در سال تحصیلی 99-1400 بود که 101 دانش آمواز مقطع دوره اول متوسطه به روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش نیز پرسشنامه علاقه اجتماعی کودکان علیزاده و همکارن (1394) و پرسشنامه الگوهای ارتباطی کریستنسن و سالاوی (1984) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش رگرسیون چند متغیره با استفاده از نرم افزار spss نسخه 21 محاسبه شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین الگوهای ارتباطی با احساس برابری/ احساس برتری رابطه مثبت و معنی داری در سطح اطمینان 01/0 وجود دارد و مسئولیت پذیری انجام تکالیف، ارتباط با مردم و همدلی، جرات و اطمینان و علاقه اجتماعی می توانند درسطح اطمینان 01/0 الگوهای ارتباطی را پیش بینی کنند. همچنین در این بین متغیر ارتباط با مردم و همدلی به عنوان قوی ترین پیش بینی کننده الگوهای ارتباطی تعیین شد. نتیجه گیری: می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که الگوهای ارتباطی موثر از جمله ارتباط و همدلی بین والدین با دانش آموزان می تواند در بهبود علاقه اجتماعی آنان نقش مهمی داشته باشد.
مدل تبیینی کاربری های اینترنت و نقش آن در هویت فرهنگی دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۷ بهار ۱۳۹۲ شماره ۱۹
117 - 138
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: امروزه پدیده اینترنت به عنوان قدرتمندترین ابزار شبکه ارتباطات الکترونیکی و فناوری های اطلاعات، ماهیت، ساختار، تبادل، حفظ، تکثیر، انتشار و دستیابی به اطلاعات یکپارچه را بدون محدودیت زمان و مکان برای تمامی افراد با فرهنگ و ایده های مختلف در سرتاسر دنیا به سادگی و با سرعت امکان پذیر ساخته است. هدف اصلی این تحقیق، شناخت تأثیر نقش کاربری های اینترنت در هویت فرهنگی دانشجویان می باشد.
روش پژوهش: در این تحقیق از دو روش اسنادی و پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برابر 250 نفر تعیین شده است.
یافته ها:نتایج تحلیل رگرسیونی عوامل اینترنتی تبیین کننده هویت فرهنگی نشان می دهد که از میان متغیر هایی که در مدل نهایی وارد شده اند (میزان و مدت استفاده از اینترنت، الگوهای تجاری، ارتباطی و اطلاعاتی) در مجموع تقریباً 52% از واریانس متغیر وابسته (هویت فرهنگی) را تبیین می کند.
نتیجه گیری:حضور در محیط های چت، دوست یابی، وبلاگ ها و شبکه های اجتماعی و ارائه دیدگاه ها، نگرش ها و احساسات نوجوانان در این محیط آزادی بیان مطالب از سوی آنان، از دیگر دلایل و عواملی هستند که این الگوی های کاربری را محبوب جوانان می نماید. همچنین الگوهای کاربری اینترنت در ارتقای سطح فرهنگ دانشجویان و افزایش سطح آگاهی از هویت فرهنگی آنان تأثیر دارد به طوریکه با برداشتن مرزهای جغرافیایی در سطح محلی از طریق فضای مجازی و دسترسی آسان به میراث فرهنگی، نمادهای فرهنگی و خرده فرهنگ ها، موثر بوده است.
هم سنجی تأثیر درمان حالت روان بنه و درمان متمرکز بر هیجان در الگوهای ارتباطی همسران تازه ازدواج کرده دارای تعارض.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: تعارضات زناشویی در پنج سال نخست زندگی افزایش می یابد و به کارگیری مداخلات تأثیرگذار برای کاهش این تعارضات ضروری است. هدف: پژوهش حاضر با هدف هم سنجی تأثیر مداخلات درمان حالت روان بنه و درمان متمرکز بر هیجان بر الگوهای ارتباطی همسران تازه ازدواج کرده متعارض انجام گرفت. روش: طرح این پژوهش کاربردی، آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری همسران متعارض کمتر از شش سال ازدواج بود که در سال 1398 میان ماه های خرداد تا شهریور به مراکز مشاوره پیوند زندگی و اندیشه در شهرستان آستارا مراجعه کرده بودند. از میان آن ها 30 زوج (60 زن و شوهر) با نمونه گیری در دسترس و گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسش نامه الگوهای ارتباطی(Christensen & sullaway,1984) و مصاحبه بالینی بود. درمان حالت روان بنه، طی 12 جلسه90 دقیقه ای و درمان متمرکز بر هیجان طی 10 جلسه120دقیقه ای اجرا گردید و پس از سه ماه پیگیری، برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره با اندازه گیری مکرر و SPSS-24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که درمان حالت روان بنه، الگوی ارتباطی سازنده متقابل را به صورت پایدار افزایش داده (01/0> P) و الگوی توقع-کناره گیر را کاهش می دهد(01/0> P). درمان متمرکز بر هیجان الگوی سازنده متقابل را افزایش داده (01/0> P) و الگوی اجتناب متقابل (05/0> P) و توقع-کناره گیر(01/0> P) را کاهش می دهد. درمان حالت روان به صورت کارآمدتری الگوی سازنده متقابل را افزایش داده (01/0> P) و الگوی توقع-کناره گیر را کاهش می دهد(01/0> P) و درمان متمرکز بر هیجان در کاهش الگوی اجتناب متقابل مؤثرتر بود (01/0> P). نتیجه گیری: مداخلات درمان حالت روان بنه و درمان متمرکز بر هیجان را می توان برای بهبود الگوهای ارتباطی زوجین متعارض به کار بست.
تأثیر آموزش غنی سازی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد بر الگوهای ارتباطی و تنظیم شناختی هیجان زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظام خانواده دارای ظرفیت کاهش رنج های اعضای آن است و وضیت ارتباطی و هیحانی زوجین نقش بنیادی در ایمنی روانی این نظام دارد. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش غنی سازی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد بر الگوهای ارتباطی و تنظیم شناختی هیجانی زوجین پرداخت. روش پژوهش نیمه آزمایشی (پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه) بود. جامعه آماری شامل کلیه زوج های مراجعه کننده به مراکز خدمات روان شناختی و مشاوره شهر قروه در نیمسال دوم 1396 و نیمسال اول 1397 بود (70 زوج) که بر اساس معیارهای ورود و خروج 40 نفر از داوطلبان انتخاب و به طور تصادفی به شیوه اختصاص فرد به گروه در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس برای آزمودنی های گروه آزمایش جلسات آموزش غنی سازی به صورت گروهی برگزار شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه الگوهای ارتباطی Christensen & Sullaway (1984) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان توسطGarnefski (2001) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره در نرم افزار SPSS تحلیل گردیدند. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که عمل آزمایشی مؤثر بوده است؛ یعنی آموزش غنی سازی مبتنی بر رویکرد درمان پذیرش و تعهد بر بعد سازنده متقابل در زوجین دارای تأثیر معناداری بوده است (01/0>P). همچنین آموزش غنی سازی مبتنی بر رویکرد درمان پذیرش و تعهد بر بعد سرزنش خود در زوجین دارای تأثیر معناداری بوده است (01/0>P). بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، آموزش غنی سازی مبتنی بر درمان تعه د و پ ذیرش می تواند باعث بهبود الگوهای ارتباطی و تنظیم شناختی هیجان در زوجین شود و در کاهش تنش ها و چالش های ارتباطی زوجین مؤثر باشد.
اثربخشی مشاوره روایتی بر اساس قصه عشق بر الگوهای ارتباطی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
528 - 547
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مشاوره روایتی بر اساس قصه عشق بر الگوهای ارتباطی زوجین انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش تمامی زوج های مراجعه کننده به یکی از مراکز مشاوره بهزیستی شهر مشهد بودند. نمونه آماری به صورت غیر تصادفی و در دسترس و گمارش به صورت تصادفی بود بدین صورت که تعداد 32 نفر (16 زوج) به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه الگوهای ارتباطی زوجین کریستنسن سالاوی (1984) بود که قبل و پس از مداخله توسط زوجین هر دو گروه تکمیل شد. داده ها با استفاده از آزمون واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که روایت درمانی مبتنی بر قصه عشق بر الگوهای ارتباطی زوج تأثیر گذاشته (01/0P≤) و باعث افزایش الگوی ارتباطی سازنده متقابل (99/5=F، 018/0 =P) و کاهش الگوهای اجتنابی متقابل (45/5=F، 028/0 =P) و متوقع / کناره گیری (23/6=F، 014/0 =P) در روابط زوجین گردیده است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می گردد این رویکرد بیش از پیش مدنظر قرار گرفته و در مشاورات و مداخلات زناشویی در راستای بهبود ارتباطات زوجین و کاهش الگوهای ارتباطی ناکارآمد و مخرب مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی رویکرد خانواده محور بوئن و خانواده درمانی ساختاری مینوچین بر بهبود الگوهای ارتباطی و تعارضات زناشویی زنان دچار طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
205 - 226
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رویکرد خانواده محور بوئن و خانواده درمانی ساختاری مینوچین بر بهبود الگوهای ارتباطی و کاهش تعارضات زناشویی زنان دچار طلاق عاطفی صورت پذیرفت. روش پژوهش: روش پژوهش تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان دچار طلاق عاطفی مراجعه کننده به سازمان مرکزی بهزیستی شهر اصفهان در بازه زمانی سه ماهه اول سال 1399 بودند که پس از غربال گری، 45 آزمودنی دچار طلاق عاطفی، به روش تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل نامعادل گمارده شدند. ابزار پژوهش مقیاس الگوهای ارتباطی و تعارضات زناشویی بود. آزمودنی های گروه های آزمایش در برنامه آموزشی خانواده درمانی بوئن و مینوچین شرکت کردند، اما گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. درنهایت داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و در دو سطح آمار توصیفى و آمار استنباطى مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: بین اثربخشی دو گروه آزمایش (بوئن و مینوچین) بر الگوهای ارتباطی زنان دچار طلاق عاطفی، تفاوت معنی داری وجود دارد و مقایسه میانگین ها حاکی از عملکرد بهتر خانواده درمانی ساختاری مینوچین بود؛ و بین اثربخشی دو گروه آزمایش (بوئن و مینوچین) بر تعارضات زناشویی زنان دچار طلاق عاطفی، تفاوت معنی داری وجود ندارد و تنها در بعد کاهش ارتباط با خویشاوندان حاکی از اثربخشی بهتر رویکرد ساختاری مینوچین بود. نتیجه گیری: رویکرد درمانی بوئن و مینوچین می توانند در کاهش میزان تعارضات زناشویی و بهبود الگوی ارتباطی زنان دچار طلاق عاطفی سودمند باشد و متعاقباً، طلاق عاطفی را کاهش و سازگاری زناشویی را افزایش دهد.
مدل یابی سازگاری زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی و عملکرد رابطه زناشویی با میانجی گری نگرش معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
258 - 278
حوزههای تخصصی:
هدف : یکی از مهم ترین رابطه ها بین یک زن و یک مرد، ازدواج است که شامل هم تعهد عاطفی و هم قانونی می شود و از اهمیت ویژه ای در زندگی هر فرد بزرگ سال برخوردار است. بنابراین هدف این پژوهش مدل یابی سازگاری زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی و عملکرد رابطه زناشویی با میانجی گری نگرش معنوی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل افراد متأهل ساکن شهر تهران بودند که با توجه به تعداد تغییرهای مشاهده پذیر، به روش در دسترس 350 نفر نمونه به پرسشنامه های سازگاری زناشویی اسپانیر(1976)، نگرش معنوی: شهیدی و فرج نیا (1391)، الگوهای ارتباطی کریستنسن و سالاوی (۱۹۸۴) و عملکرد جنسی: فرج نیا و همکاران(1393) پاسخ دادند. داده های پژوهش نیز از طریق نرم افزار SPSS و AMOS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که الگوی ارتباطی سازنده به طور مستقیم به میزان 334/0 = β از واریانس سازگاری زناشویی را تبیین می کند و الگوی ارتباطی کناره گیری نیز به طور مستقیم به میزان 159/0 - = β از واریانس سازگاری زناشویی را تبیین می کند. همچنین الگوی ارتباطی سازنده به طور مستقیم به میزان 21/0= β از واریانس نگرش معنوی را تبیین می کند و نگرش معنوی به طور مستقیم به میزان 147/0= β از واریانس سازگاری زناشویی را تبیین می کند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که مدل یابی سازگاری زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی و عملکرد رابطه زناشویی با میانجی گری نگرش معنوی دارای اعتبار است.
پیش بینی وابستگی به شبکه های اجتماعی بر اساس تمایزیافتگی و الگوهای ارتباطی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۱
46 - 56
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی وابستگی به شبکه های اجتماعی بر اساس تمایزیافتگی و الگوهای ارتباطی هیجانی در نوجوانان شهر تهران در سال 1400-1401 انجام گرفت. این پژوهش ازنظر نوع هدف کاربردی و روش جمع آوری اطلاعات به صورت توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم منطقه 22 تهران به تعداد 90000 نفر بود که به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بر اساس جدول مورگان تعداد 300 نفر انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، پرسشنامه ی وابستگی به شبکه های اجتماعی حقایق و همکاران (1396)، مقیاس تجدیدنظر شده الگوی ارتباطی خانواده (RFCP) Kothner and Fitzpatrick (2012) و پرسشنامه خود تمایزیافتگی Scowern and Friedland (1998) استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج همبستگی نشان داد تمامی ضرایب همبستگی معنی دار می باشند (01/0>p). بر اساس نتایج به دست آمده همبستگی بین تمایزیافتگی با وابستگی به شبکه های اجتماعی در سطح آلفای ۰۱/۰ منفی معنی دار است. همبستگی بین جهت گیری همنوایی با وابستگی به شبکه های اجتماعی مثبت معنی دار و همبستگی بین جهت گیری گفت وشنود با وابستگی به شبکه های اجتماعی منفی معنی دار است. با توجه به نتایج به دست آمده می توان وابستگی به شبکه های اجتماعی را با استفاده از متغیرهای پیش بین تمایزیافتگی و الگوهای ارتباطی تبیین نمود. نتایج این مطالعه می تواند به متخصصان آموزشی در بررسی مسائل نوجوانان کمک نماید.
پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی و جو عاطفی خانواده مبدأ با میانجی گری بلوغ عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی و جو عاطفی خانواده مبدأ با میانجی گری بلوغ عاطفی بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را زنان و مردان متأهل شهر تهران در سال 1401 تشکیل دادند. تعداد افراد نمونه 339 نفر بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده، پرسشنامه های تعهد زناشویی (DCI) آدامز و جونز (1997)، بلوغ عاطفی (EMS) سینگ و بهارگاوا (1990)، الگوهای ارتباطی خانواده (RFCP) کوئرنر و فیتزپاتریک (2004) و جو عاطفی خانواده (FEAQ) هیل برن (1964) بود. تجزیه وتحلیل داده ها به روش معادلات ساختاری انجام گرفت. یافته ها نشان داد که مدل آزمون شده از برازش مطلوبی برخوردار است. اثر مستقیم الگوی ارتباطی گفت وشنود، همنوایی (05/0>P) و جو عاطفی خانواده مبدأ (001/0>P) بر تعهد زناشویی معنی دار بود. همچنین در رابطه ی بین الگوی ارتباطی همنوایی و جو عاطفی خانواده مبدأ با تعهد زناشویی، بلوغ عاطفی نقش میانجی را به ترتیب در سطوح معنادری 001/0 داشت. بنابراین، با توجه به رابطه معنی دار الگوهای ارتباطی و جو عاطفی خانواده با تعهد زناشویی و همین طور نقش میانجی و اثرگذار بلوغ عاطفی، درمانگران و مشاوران خانواده می توانند در مسیر بهبود الگوهای ارتباطی خانواده ها و همین طور اصلاح جو عاطفی خانواده های مبدأ در راستای افزایش سطح بلوغ عاطفی مناسب فرزندان حرکت کنند.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و ایماگوتراپی بر بهبود روابط زوجین شهرستان زرند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روابط صمیمی و همدلی زوجین بعنوان یکی از عوامل اساسی در حفظ سلامت خانواده ها، نقش مهمی در پیشگیری از جدایی دارد. رویکرد هیجان مدار با تقویت و تنظیم هیجانات، فرد را به سمت دل بستگی ایمن سوق می دهد و درمان ایماگوتراپی نیز با غنی سازی روابط در افراد ایجاد احساس امنیت می کند. در اینجا این سؤال مطرح است که آیا بین اثربخشی زوج درمانی با دو رویکرد هیجان مدار و ایماگوتراپی (تصویرسازی) بر بهبود روابط زوجین تفاوت وجود دارد یا خیر؟ روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش و جامعه ی آماری شامل تمامی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان زرند با مشکلاتی در روابط زناشویی است. جهت تعیین گروه نمونه ی پیش آزمون، شرکت کنندگان، پرسشنامه ی الگوهای ارتباطی را دریافت کردند. شیوه ی نمونه گیری، تصادفی در دسترس بود که 21 زوج به صورت تصادفی به سه گروه شامل دو گروه آزمایش (گروه هیجان مدار و گروه ایماگوتراپی) و یک گروه کنترل تقسیم شده و گروه های آزمایش در جلسات زوج درمانی شرکت کردند. تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی برای مقایسه اثربخشی دو رویکرد زوج درمانی بر بهبود روابط زوجین انجام شد. مشاهده شد که آموزش زوج درمانی هیجان مدار و ایماگوتراپی در مراحل پیش آزمون و پیگیری تأثیرگذار بوده و بین گروه کنترل با گروه های آزمایش تفاوت معناداری مشاهده شد. این آموزش ها روابط زوجین را به میزان بسیار زیادی بهبود بخشیدند. با درنظرگرفتن نتایج این پژوهش، پیشنهاد می شود که همگام با آموزش زوج درمانگران جهت انجام مداخلات درمانی، این درمان ها به صورت طولانی مدت و متمرکز در مراحل مختلف ازدواج و زندگی برای زوجین اعمال گردد.
همسنجی تأثیر روان درمانی تحلیل عملکرد (FAP) و طرحواره درمانی بر تجربه هیجانی نسبت به همسر، الگوهای ارتباطی و نشخوار فکری زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
173 - 191
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، همسنجی تأثیر روان درمانی تحلیل عملکرد (FAP) و طرحواره درمانی بر تجربه هیجانی نسبت به همسر، الگوهای ارتباطی و نشخوار فکری زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بود. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آمار ی شامل کلیه زوجین گروه سنی 25 تا 45 سال شهر اصفهان که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 زوج (10 زوج در گروه آزمایش اول، 10 زوج در گروه آزمایش دوم، و 10 زوج در گروه گواه) انتخاب شدند و برای گروه اول آزمایش درمان تحلیل عملکرد برگرفته از پژوهش اندری رویز 2020 طی 12جلسه و برای گروه دوم آزمایش طرحواره درمانی بر اساس دستورالعمل طرحواره درمانی در کتاب طرحواره درمانی یانگ، گلوسکو و ویشار(۱۳۸۶) نیز طی 8 جلسه ارائه شد. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه تجربه هیجانی نسبت به همسر، براشاو (2009)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی، کریستینسن و سالاوی (1984)، پرسشنامه نشخوار فکری نولن – هوکسما و مورو (2008) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد، بین میزان تأثیرگذاری دو روش روان درمان تحلیل عملکرد و طرح واره درمانی بر تجربه هیجانی نسبت به همسر(33/0=f و 71/0=p) و الگوهای ارتباطی زوجین (004/0=f و 97/0=p) تفاوت معناداری وجود نداشت اما، بین میزان تأثیرگذاری دو روش روان درمانی تحلیل عملکرد و طرح واره درمانی بر نشخوار فکری تفاوت معناداری وجود داشت(40/4=f و 03/0=p). نتیجه گیری: بنابراین، روش طرح واره درمانی در درمان نشخوار فکری و کاهش تعارضات زناشویی، روش مؤثرتری نسبت به روان درمانی تحلیل عملکرد بوده است.
بررسی اثربخشی درمان تصمیم گیری مجدد بر کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان زناشویی، تغییر الگوهای ارتباطی و کاهش نارسایی هیجانی زوجین متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
209 - 216
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان تصمیم گیری مجدد بر کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان زناشویی، تغییر الگوهای ارتباطی و کاهش نارسایی هیجانی زوجین متعارض انجام گرفت. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، زوج های ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر بیجار (۲ مرکز) در سال ۱۳۹۸ بود. با روش نمونه گیری هدفمند، تعداد ۳۰ زوج (۶۰ نفر) که نمرات آن ها در پرسشنامه تعارض زناشویی بالاتر از میانگین بودند، به عنوان نمونه آماری انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه برابر آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایشی تحت مداخله درمان تصمیم-گیری مجدد در ۱۰ جلسه ۱/۵ ساعت قرار گرفتند. در حالی که گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس پرخاشگری ارتباطی پنهان (نلسون و کاول، ۲۰۰۶)، الگوهای ارتباطی (کریستنسن و هاوی، ۱۹۹۰) و نارسایی هیجانی تورنتو (باگبی، تیلور و پارکر، ۱۹۹۴) استفاده شد و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-21و در سطح استنباطی از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده گردید. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد بین پس آزمون دو گروه آزمایشی و گروه کنترل از نظر متغیرهای وابسته (پرخاشگری ارتباطی پنهان زناشویی، نارسایی هیجانی و الگوهای ارتباطی سازنده متقابل، اجتنابی متقابل، توقع/ کناره گیری) تفاوت معنی داری وجود دارد (۰/۰۰۰p<). این نتایج بیانگر اثربخشی درمان تصمیم گیری مجدد بر کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان زناشویی، تغییر الگوهای ارتباطی و کاهش نارسایی هیجانی زوجین متعارض است.
واکاوی الگوهای ارتباطی زوجین در آستانه ی جدایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۴)
637 - 651
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: با افزایش پدیده طلاق و تغییرات اجتماعی، الگوهای ارتباطی زوجین تغییر یافته و کشف و شناسایی آن ها ضروری است. هدف از پژوهش حاضر واکاوی الگوهای ارتباطی زوجین در آستانه جدایی بود.
مواد و روش ها: طرح پژوهش کیفی از نوع تحلیل مضمون (تحلیل تماتیک) و جامعه ی شامل کلیه زوجین مراجعه کننده برای جدایی به مراکز مشاوره و دادگاه های خانواده در شهر اصفهان بودند که به روش نمونه گیری هدفمند و بر طبق ملاک های ورود انتخاب شدند. این افراد با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفتند و داده ها با ۱۲ مصاحبه به اشباع رسید. تجزیه و تحلیل داده ها مطابق با الگوی کلایزی انجام شد.
یافته ها: بعد ار تحلیل داده ها و کدگذاری های آن ها ۱۰۴ کد اولیه، ۱۷ کد محوری و ۳ کد اصلی استخراج شد. الگوی ارتباطی بی اعتنایی، الگوهای ارتباطی اجتنابی و الگوی ارتباطی پرخاشگرانه در کد اصلی و عدم توجه به دیگری، اهمیت نداشتن و نادیده گرفتن دیگری، عدم همراهی و همدلی، نداشتن فرصت باهم بودن، عدم مشارکت، ندادن فرصت به دیگری برای صحبت کردن، عدم بیان احساسات، فراموشی، سکوت، دلیل آوردن، محکوم کردن طرف مقابل، ذهنیت خوانی، مکانیسم های جایگزین، استفاده از راه های کلامی و غیرکلامی نامناسب، مقایسه با دیگری، آزار و اذیت کردن طرف مقابل، عدم اعتماد در کد محوری طبقه بندی شدند.
نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که الگوهای ارتباطی بی اعتنایی و اجتنابی و پرخاشگرانه هر کدام می تواند زمینه ساز گرایش به طلاق در بین زوجین باشد توجه به مقوله های پژوهش حاضر می تواند به منظور پیشگیری از تعارضات زناشویی و کاهش نرخ طلاق موثر باشد
نارسایی های الگوهای ارتباطی و کنش وری خانواده نوجوانان مبتلا به اختلال خلقی دو قطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی الگوهای ارتباطی و کنش وری های خانوادگی در نوجوانان مبتلا به اختلال خلقی دو قطبی بود. روش: مطالعه حاضر از نوع توصیفی و با روش علی مقایسه ای دوگروهی بود. جامعه آماری مطالعه حاضر کلیه نوجوانان مبتلا به اختلال خلقی دوقطبی بودند. تعداد 52 نوجوان مبتلا به اختلال خلقی دو قطبی بستری در بیمارستان روان پزشکی ابن سینا مشهد از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. 52 نوجوان داوطلب سالم نیز جهت مقایسه داده ها، مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها از طریق اجرای دو پرسش نامه ی عملکرد خانواده (FDA) و الگوهای ارتباطی خانواده (FCP)جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها، روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری مورد استفاده قرار گرفت. تمامی فرایند تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری «SPSS 26» صورت گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه نوجوانان (مبتلا به اختلال دوقطبی و سالم) در مؤلفه های پرسشنامه عملکرد خانواده (حل مشکل، ارتباط، نقش ها، همراهی عاطفی، آمیزش عاطفی، کنترل رفتار، عملکرد کلی) و مؤلفه های پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده (گفت و شنود، هم نوایی) تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>p). وجود کنش وری های خانوادگی مختل در اختلال خلقی دو قطبی نوجوانان باید به عنوان عاملی مهم در درمان و مداخلات مورد توجه ویژه قرار گیرد.