مطالب
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۳۴ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
541 - 559
حوزه های تخصصی:
ادبیات زنانه، علی رغم قدمت ادبیات عربی و فارسی، به دلیل موانع اجتماعی و فرهنگی به عنوان بستری برای نمود تفکرات زنانه و بیان مشکلات آن؛ از تبلور چندانی در سرزمین های عربی و ایران برخوردار نبوده است. پس از تحولات اجتماعی و سیاسی در کشورهای عربی و انقلاب مشروطیت در ایران شعر زنان به تبلور قابل توجهی دست یافت و به نحوی معرف اندیشه زنان شاعر و جهان بینی آنان گشت. این پژوهش کوشیده است مضامین شعری دو شاعر فارسی و عربی، فروغ فرخزاد و نبیله الخطیب شاعر اردنی را از لحاظ محتوای شعری و نمود اندیشه های زنانه تحلیل و بررسی کند. شعر این دو شاعر دربردارنده مسائل زنان می باشد. در نگاهی اجمالی به آثار این دو شاعر نمود اندیشه های زنانه در رد کردن محدودیّت ها و سنّت های دست و پا گیر شخصی و اجتماعی زندگی زنان به ویژه در شرق مربوط می شود و همچنین مسائلی چون عشق، حس مادرانه و غیره را نیز شامل می شود.
بررسی مفهوم و ماهیت عشق در اشعار فروغ فرخزاد
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
229 - 258
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات پربسامد در مجموعه دیوان شاعران معاصر البته با رنگ و بوی خاص و تازه؛ عشق و متعلَقات آن است که بررسی زوایا و ابعاد آن با عنایت به مباحث هستی شناسی، جهان شناسی، انسان شناسی و... در شعر معاصر نیازمند پژوهشی کلان و فراگیر است. از این نظر، فروغ فرخزاد یکی از شاعران برجسته و تاثیرگذار بر جریان شعر معاصر فارسی است که در حوزه ی یاد شده با رویکردی تازه در زمینه های ماهیت شناسی، وجود شناسی، غایت شناسی و وظیفه شناسی در حوزه ی عشق؛ چه از نظر کمیت و یا کیفیت، اشعار بسیاری سروده است. در این مقاله که به روش تحلیلی_توصیفی انجام گرفته، نویسنده، مجموعه اشعار این شاعر را در چهار بخش یاد شده، طبقه بندی و تحلیل و بررسی کرده است. با نگاه فراگیر به موضوع عشق و رویکرد این شاعر، چنین بر می آید که در حوزه ی علل پیدایش و ظهورعشق وی در دوره ی اول، آفرینش شیطان و رانده شدن آن از بهشت برین و در دوره ی دوم، آشنایی با عرفان و مفاهیم وحیانی را مهم ترین عامل ظهور عشق در بحث وجودشناسی عشق معرفی می کند.
تحلیل ساختاری و زیبایی شناسی اشعار توصیفی فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
526 - 541
حوزه های تخصصی:
فروغ فرخزاد از برجسته ترین سرایندگان اشعار زنانه در تاریخ ادبی معاصر ایران محسوب می شود. اشعار وی در قالب دیدگاهی انتقادی خودنمایی می کند. این اشعار علاوه بر داشتن زبانی ساده و صمیمی، بی پرده ترین و هنری ترین تصاویر زنانگی زندگی وی را به تماشا گذاشته است. در این پژوهش ساختار زبانی این تصاویر در اشعار وی مورد بررسی و تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. لذا جامعه آماری آن، تمام اشعار فروغ خواهد بود و حجم نمونه براساس روش نمونه گیری سیستماتیک انتخاب شده است و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، گونه های مختلف توازن در سطوح آوایی، واژگانی و نحوی بررسی می شود تا چگونگی استفاده وی از شگردهای قاعده فزایی آشکار شود. در بخش نخست در توازن آوایی، توازن واجی و توازن هجایی بررسی می شود. سپس در توازن واژگانی انواع تکرار در سه سطح واژه، گروه و جمله تحلیل شده و در بخش پایانی توازن نحوی با دو زیربخش همنشین سازی نقشی و جانشین سازی نقشی توصیف می شوند. در بررسی های انجام شده، نتیجه بیانگر آن است که فروغ فرخزاد از بین شگردهای آوایی، بیشتر به توازن آوایی و واژگانی توجه داشته که علاوه بر بازتاب هنری و خلاقیت وی در کاربرد این توازن ها- به ویژه توازن آوایی و نغمه حروف- توانسته مفاهیم شعری خود را بسیار هنرمندانه همراه با صمیمیت به مخاطبان القا نکند و بر موسیقی و برجستگی کلامش بیفزایداهداف پژوهش:تحلیل ساختاری و زیبایی شناسی توصیفی در اشعار فروغ فرخزاد.بررسی توازن آوایی، توازن واجی و توازن هجایی در اشعار فروغ فرخزاد.سؤالات پژوهش:ساختار و زیبایی شناسی در اشعار فروغ فرخزاد چگونه است؟توازن آوایی، توازن واجی و توازن هجایی در اشعار فروغ فرخزاد چگونه است؟
عنصر رنگ، نمودی از سبک زنانه ی فروغ فرخزاد
منبع:
زن و فرهنگ سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
61-79
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش رنگ و نمادهای آن در ابراز احساسات و عواطف زنانه ی فروغ فرخزاد، با بهره گیری از نظرات جدید روان شناسی رنگ است. استفاده از رنگ ها و نمادهای زنانه ی آن، راهی برای ارتباط فروغ با مخاطب است تا افکار زنانه اش را بیان کند، از دغدغه ها و آرزوهای یک زن بگوید و در نهایت از پاکی خود به عنوان یک زن دفاع کند. توجه به این عنصر در شعر سراسر احساسی و زنانه ی فروغ، کمک به شناخت شاعر، و تا حدّ زیادی ارتباط صحیح مخاطب با افکار و احساسات زنانه ی اوست. پژوهش حاضر برمبنای روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است و یافته های آن نشان می دهد که رنگ قرمز به عنوان رنگی هیجان آور با اثری کاملاً مثبت در بالاترین بسامد بوده و پس از آن رنگ سیاه به عنوان سنگین ترین رنگ، قالبِ بیان زنانه ترین حس ها در شعر فروغ قرار گرفته است؛ رنگ صورتی با کمترین بسامد، به عنوان رنگی کاملاً زنانه استفاده شده، و سایر رنگ ها شامل سفید، سبز، نقره ای، آبی و طلایی، با بسامدی تقریباً یکسان، بازتاب دهنده ی حالات روحی، حسرت ها، آرزوها و پاکدامنی این شاعر زن هستند.
اشعار فروغ فرخزاد و سیلویا پلاث از دید تطبیقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال سوم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۷
33 - 46
حوزه های تخصصی:
نهضت نوجویی (مدرنیسم) که بعد از جنگ های جهانی اول و دوم در ادبیات تمام ملت ها تغییر و تحولی ایجاد کرد، سبب شد که ادبیات در فرم و محتوی دچار دگرگونی هایی بنیادی گردد. فروغ فرخزاد (1345-1313) و سیلویا پلاث (1341-1310)، نیز دو شاعر نوپردارند که گرچه یکی ایرانی و دیگری امریکایی است اما چون در یک زمان و تقریباً پس از آن دوران زندگی می کردند، از نظر سبک و ویژگی های شعری (در حوزه تفکر، تخیل Imagination)) و زبان) وجوه مشترکی دارند که قابل تأمل است. مهمترین وجه اشتراک فروغ فرخزاد و سیلویا پلاث غریزی بودن اشعار آنهاست و همچنین لحن زنانه آنها که در اشعارشان کاملاً محسوس است. البته، باید در نظر داشت که اشعار فروغ تقریباً به دو دوره تقسیم می شوند. دوره اول که شامل سه مجموعه «اسیر»، «دیوار« و «عصیان» است. در این مرحله از شاعری، اشعار وی در قالب سنتی و کاملاً فردی و خصوصی است؛ اما در دوره دوم، که با مجموعه «تولدی دیگر» آغاز می شود، اشعاری تکامل یافته تر و متحول تر جلوه گر می شود. در این اشعار، وی از دنیای خیالی و فردی بیرون می آید، و به دنیای تازه ای وارد می شود. اینجاست که زندگی واقعی با شعر او درمی آمیزد و او واقع گرایی را با طنزی تلخ ارائه می دهد. سیلویا پلاث نیز همانند فروغ شاعری ذهن گراست، ولی وی از همان ابتدا به مسایل اجتماعی توجه بسیاری دارد. به طور کلی، این دو شاعر از نظر خصوصیات شعری، با هم وجوه مشترک بسیاری دارند. اما برخلاف فروغ که در اشعارش نوعی نشاط و تحرک دختری جوان به چشم می خورد، سیلویا پلاث بسیار ناامید است و درونمایه «مرگ» در تمام اشعارش سایه می افکند.
شاعران زن معاصر و اندیشه های فمینیستی (فروغ فرخزاد)
منبع:
رودکی۱۳۸۵ شماره۷
حوزه های تخصصی:
مقایسهء زندگى و شعر امیلى دیکنسون و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امیلى دیکنسون از نامدارترین و تأثیرگذارترین شاعران آمریکایى از سدهء نوزدهم میلادى تاکنون است. او را بانى مدرنیسم در شعر غرب دانسته اند. مطالعهء زندگى و شعر دیکنسون و فروغ فرخزاد، وجوه اشتراک و تفارت هاى قابل ملاحظه اى را پیش روى خواننده مى نهد که بررسى زمینه ها و آثار این وجوه، ضمن ایجاد آشنایى ژرف تر با این دو هنرمند، نحوهء نگرش آن دو نسبت به زندگى، عشق، مرگ، هنر و دیگر مفاهیم اصیل و مهم بشرى را نشان مى دهد. در این مقاله به بررسى مشترکات و تفاوتهاى شعر و زندگى این دو شاعر جریان ساز و صاحب سبک نوگرا پرداخته ایم. این کار در حوزهء ادبیات مقایسه اى (contrastive literature) قرار مى گیرد.
بررسی شاخص های مفهوم بیگانگی اجتماعی در شعر فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال یازدهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۱
152 - 172
حوزه های تخصصی:
با پیدایش انقلاب صنعتی در غرب و به موازات آن نهضت مشروطه در ایران، تحول عظیمی در زمینه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... به وجود آمد، که شعرا و نویسندگان و نیز آثارشان، از این جریان بی تاثیر نبوده اند. شعر در آغاز مشروطه نقش مهمی را ایفا کرده است به طوری که جریان های سیاسی را رونق می داده و گهگاه مردم را به سمت و سوی خاص هدایت می کرده است. رشد و رواج شعر سیاه (شعری که احساسات و افکار منفی انسان نسبت به خود و اجتماع را بیان می کند) بامعنای نوینش درایران، از دوره ی مشروطه شروع شد و با پیدایش شعر نو شدت گرفت و در شعر اغلب شاعران نوپرداز مطرح گشت. البته جریان حضور این نوع شعر را می توان به دو دوره ی قبل از کودتا ( از انقلاب مشروطه تا کودتای 28 مرداد 1332) و بعد از کودتای 28 مرداد 1332 تقسیم کرد به طوری که پس از کودتای 28 مرداد 1332 ، شعرهای بیانیه ای، فرمایشی و دستوری تعطیل گردید و نوعی احساس جدایی و بیگانگی از جامعه در شعر برخی از شاعران ایران نمود پیدا کرد. با توجه به اینکه فروغ فرخزاد (1345-1313) نیز از شاعران نوپرداز معاصر محسوب می شود، در این نوشتار سعی شده است به این پرسش پاسخ داده شود که مهمترین شاخص های بیگانگی اجتماعی در شعر فروغ فرخزاد کدامند؟ روش این پژوهش از نوع، اسنادی- تحلیلی بوده است که زمینه ها و شرایط اجتماعی، خانوادگی زندگی فروغ، درکنار مولفه های بیگانگی اجتماعی ( احساس تنهایی، پوچی و بی معنایی، افسردگی، بی هنجاری، انزوای اجتماعی، دورویی، یاس و ناتوانی و... ) در شعر وی مورد مطالعه قرار گرفته است که در این بین، شاخص های احساس تنهایی (انزوا)، ناتوانی ( بی قدرتی) و یاس بیشتر از سایر شاخص ها تکرار شده است.
تحلیل تطبیقی شعر فروغ فرخزاد و نیهیلیسم نیچه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیچه پس از اعلام مرگ ارزشهای تعقّل مدارانه افلاطونی، ابتدا نیهیلیسم را به دو گونه اساسی منفعل و فعّال تقسیم و آنگاه راه آفرینش ابرانسان و تصدیق همه جانبه زندگی را گذر از نیهیلیسم منفعل به فعال میداند که در فلسفه او تقریباً معادل مراحل دگردیسیهای جان: شتر، شیر و کودک است. شعر فروغ، از سویی بازتاب احساس یا اندوه فلسفی اوست و از سوی دیگر، با داشتن ویژگی هایی چون: بازتاب ارزش و حیثیت حیاتِ عاطفی و حسّی انسان، آزاداندیشی و نبرد با شیوه های ادراک رایج، واقع گرایی، باور به پویایی و جاودانگی و داشتن سیری تحوّلی برای پذیرش کامل زندگی، گویای مقابله ی او با این جهان بینی نیهیلیستی و گذر پیروزمندانه از نوعی نیهیلیسم منفعل به فعال است. هدف از این جستار جستوجوی پیوندگاه های فلسفه شاعرانه نیچه از رهگذر نیهیلیستی با جهان بینی خاصّ فروغ از رهگذر سیر تحوّلی- تکاملی اندیشه و شعر اوست. روش تحقیق، کیفی و رویکرد غالب ناظر بر تحلیل ها، رویکرد نقد فلسفی از گونه ی فلسفه ی غیرمفهومی و گاهی رویکرد توصیفی با تکیه بر گزاره های شاعرانه ی آن دو است.
سیمای زن در شعر نزار قبانی و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۷
83 - 105
حوزه های تخصصی:
زن در جامعه بشری و از ابتدای تاریخ تا کنون، شریک زندگی مرد تلقی می شود و بخش وسیعی از اندیشه ها، احساسات و عواطف مرد متوجه زن می باشد. در همه دوره های تاریخی مختلف ادبیات عرب و ادبیات فارسی، تصویری از زن در قالب شعر و نثر ادبی دیده می شود. این مقاله به بررسی شعر نزار قبانی شاعر برجسته ادبیات معاصر عرب معروف به «شاعرالمرأه»، و هم چنین شعر فروغ فرخزاد که در ادبیات معاصر فارسی به عنوان تاثیرگذارترین «شاعر زن» تلقی می شود می پردازد. از این رهگذر می توان به تأثیر این دو شاعر معاصر در شعر و جامعه معاصر در خصوص جایگاه زن پی برد.
پروین اعتصامی و فروغ فرخزاد شباهت ها - تفاوت ها
منبع:
حافظ مرداد ۱۳۸۷ شماره ۵۳
حوزه های تخصصی:
نقد تطبیقی کهن الگوی سایه در اشعار فروغ فرخزاد و سیلویا پلات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
75 - 109
حوزه های تخصصی:
شاعر در زمان سرایش با ضمیر ناخودآگاه ارتباط می یابد و محتویّات آن را به مخاطب عرضه می کند. بنابراین شناخت و بررسی آرکی تایپ ها از جمله آرکی تایپ سایه ابعاد پنهان شخصیت شاعر را به ما می شناساند. این آرکی تایپ یکی از مهمترین آرکی تایپ هاست که بخش پنهان و تاریک تر ضمیر ناخودآگاه را نشان می دهد. سایه در شکل منفی شامل تمامی امیال و فعّالیّت های غیراخلاقی و منع شده است و در شکل مثبت لازمه ادامه زندگی. این نوشتار بر پایه مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی که با نگاهی جهانی وجود شباهت بین آثار ادبی را برآمده از روح مشترک بشری می داند، با نگاهی روان شناسانه به اشعار فروخ فرخزاد و سیلویا پلات می پردازد. نگارنده در این پژوهش به شیوه تحلیلی توصیفی آرکی تایپ سایه را در شعر این دو شاعر بررسی و مقایسه می کند. این بررسی تطبیقی علاوه بر کشف لایه های پنهان ضمیر ناخودآگاه شاعران مورد بحث، نقاط اشتراک و افتراق فرهنگی اجتماعی جامعه آنان را نیز نشان می دهد. به عنوان مثال فراوانی برخی نمودهای کهن الگوی سایه چون احساس حقارت، ترس و خشم و خشونت در شعر سیلویا نسبت به شعر فروغ، علاوه بر این که نشان دهنده شخصیت برون گرای شاعر نسبت به فروغ است، جامعه خشن و مردسالار او را نیز تداعی می کند. از سوی دیگر سیلویا پلات با به نمایش گذاشتن جلوه های بیشتری از سایه، به شناخت کامل تری از آن می رسد و بهتر با آن آشتی می کند.
نمود جنسیت گرایی، ناجنسیت گرایی و فراجنسیت گرایی در شعر فروغ فرخزاد
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
65 - 85
حوزه های تخصصی:
زبان از عناصر بنیادین نوشتار به شمار می رود. بسیاری معتقدند میان زبان مردانه و زنانه در نوشتار تفاوت وجود دارد. لذا در شاخه رادیکال و پست مدرن جنبش زنان فمینیسم زبان و نوشتار زنانه مورد توجه بسیاری قرار گرفت. هر چند وجود چنین زبانی، با منطق شکل گیری خود زبان سازگار نیست و عنصر جنسیت نمی تواند عامل مؤثری برای ایجاد زبانی مستقل باشد. بنابراین از زبان و نوشتار زنانه به عنوان یک رویکرد به زبان و نوشتار یا نوعی شیوه نگارش که در قید و بند جنسیت قرار گرفته می توان یاد کرد. لذا نگرش فرافمنیسم از شاخه زبان شناسی فراساختارگرا با تمایزی که بین نوشتار زنانه (جنسیتی) نوشتار فراجنسیتی، و غیرجنسیتی قائل است سعی دارد نمونه هایی را بررسی و نگرش های ذکر شده را تبیین و تشریح نماید. مقاله حاضر ضمن بررسی انواع نوشتار (جنسیتی، فراجنسیتی، غیرجنسیتی)، می کوشد نشان دهد که نگاهی دیگر به نسبت بین زبان و جنسیت و هر گونه الگوی پیشینی دارد که زبان نوشتار را به زنانه و مردانه تقسیم می کند. لذا با بررسی آثاری از فروغ فرخزاد نمونه هایی از انواع روابط بین زبان و نوشتار را ارائه می دهد. تا نشان دهد تقسیم بندی نوع نوشتار به زنانه و مردانه نگرشی کاملاً جنسیت زده است.
نگاهی به دگردیسی نشانه ها در اندیشۀ شعری فروغ فرخزاد
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که نظام نشانه ها، به دلیل تغییر ساختارهای اجتماعی، دائماً در حال تغییر و تحوّل اند، توجّه به استحاله نشانه ها در شعر یک شاعر خاص می تواند برای شناخت زمینه های دلالتی متغیّر نشانه ها، راهگشا باشد. این پژوهش از طریق زبان مجموعه اشعار فروغ فرخزاد، زمینه تبیین و درک احساس های ذهنی او را که به عنوان نمودهایی از تجربه های بیرونی در زبان شعرش است، نشان داده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و با گزینش اشعاری از فروغ فرخزاد در دفترهای شعر «اسیر»، «دیوار»، «عصیان»، «تولدی دیگر»، «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» انتخاب گردیده است. پژوهشگران در پی آن هستند که اشعار فروغ فرخزاد در قاموس به کارگیری نشانه ها تا چه میزان بر ماهیت بیرونی مدلول ها پایبند بوده و در کجا این نشانه ها در هیأت نشانه های دیگر مستحیل شده اند؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که معانی مستحیل شده در هشت مقوله شب، مرگ، خورشید، عشق، کمال گرایی، آب و مدلول های آن، درخت، پنجره بررسی گردیده است و نماد شب بیشترین بسامد تغییر و دگرگونی را داراست. در دفترهای «اسیر»، «دیوار» و «عصیان»، هنوز اثری از این شیوه گفتاری و نوع چینش خاص دال و مدلول ها دیده نمی شود و آنچه هست، تشبیه است و اندکی استعاره، امّا در اشعار مجموعه های «تولّدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد»، فروغ بسیاری از عناصر و مظاهر طبیعت را در جهت بیان اندیشه هایش، به صورت نمادین و مستحیل در مدلول های متنوّع و مختلف بیان می دارد.
بررسی تقابل عشق و مرگ در ساختار شعر فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختارشناسی شعر از پایه های اولیه ی شناخت اصولی و عمیق در هر شعر ماندگاری است. تبیین و تحلیل یک شعر، مدیون تناسب ها و تقابل های بنیادینی است که پایه ریز ساختار نظام مند آن شعر می باشد. دقت در کشف و بررسی مجموعه یاین تقابل ها و تناسب های شعری است که ما را به تحلیل درستو نقادانه یک اثر ادبی رهنمون می گردد. به میزانی که شبکه ی تناسب ها و تقابل ها در یک شعر برجسته و مایه «انگیزش» همدیگر شوند، آن شعر نیز دارای نظامی ساختمندتر خواهد بود.در شناخت و تحلیل اشعار فروغ فرخزاد، بی نیاز از شناخت ساختار شعری او نیستیم. ساختار شعر او نیز بر مبنای شبکه ای از تناسب ها و تقابل های بنیادینی استوار گشته است که آن چنان که بعد خواهد آمد «تقابل دوگانه عشق و مرگ» از اصول پایدار آن می باشد. مفهوم عشق و مفاهیم وابسته ی آن در شعر فروغ فارغ از مفهوم مرگ و متعلقات آن قابل توضیح و بررسی نیست. به عبارتی دیگر،در این مقالهما بر آنیم که مفهوم عشق و تصاویر و عواطفی که از آن نشأت می گیرد، تنها در تقابل با مفهوم مرگ و تصاویر و عواطف خاص آن قابل شناخت و در نهایت تحلیل و بررسی است. از رهگذر این تقابل دوگانه بنیادین است که ساختار تصاویر شعری او قوام می گیرد. باید توجه داشت که هرگونه نگاه نقادانه ای به شعر فرخزاد بی نیاز از توجه عمیق به این تقابل همیشگی مفاهیم عشق و مرگ در شعر ممکن نمی گردد.
صفای عشق (بررسی مؤلفه های مکتب وقوع در شعر فروغ فرخزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکتب وقوع از مهم ترین جریان های شعر فارسی است که عشقی واقعی و ملموس را توصیف می کند. در این مکتب تکیه بر رویدادهای واقعی عشقی و بیان احساسات به صورت ساده و صریح است. مهمترین ویژگی های شعر این مکتب، گزارش حال، بدیهه سرایی، سادگی سخن، راستی سخن، بیان جزئیات عاشقی و عشق ورزی با جمال بشری است. فروغ فرخزاد در کنار نیما، شاملو، سهراب سپهری و اخوان از برجسته ترین شاعران معاصر فارسی است.عشق در شعر او به مانند مکتب وقوع زمینی و ملموس است. او به عنوان یک زن با صراحت در مورد امیال جسمانی و عاطفی خود نسبت به مرد سخن می گوید. در این پژوهش مطابقت مشخصه های شعر فروغ با ویژگی های مکتب وقوع به روش تحلیل و توصیف محتوای اشعار وی مورد بررسی قرار گرفته است تا به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که مهم ترین مولفه های مکتب وقوع اشعار شاعر کدام است؟ ویژگی های صراحت لهجه و سادگی زبان ، واقعی و ملموس بودن عاشق و معشوق، بیان واقعی و نوستالژیک روایت عاشقانه، بیان تمنای زنانه و اعراض از معشوق در شعر فروغ ویژگی های اصلی ای بودند که با مشخصه های مکتب وقوع مطابقت داشتند. ویژگی صراحت لهجه و سادگی زبان به دلیل بی پروا بودن فروغ و استفاده از زبان امروزی ، شاخص ترین و پرکاربردترین این ویژگی هاست.
تلقی های بوطیقایی فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی: متنی و فرامتنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
175 - 196
حوزه های تخصصی:
فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی از جمله زنان شاعر معاصر هستند که هم بصورت متنی در لابه لای شعرها و هم به صورت فرامتنی در سخنرانی ها، مصاحبه ها، نامه ها و مقالات، درباره شعر و شاعری سخن گفته اند. این اظهارات بوطیقایی، از چند نظر به ویژه بنا به جایگاه شاعری آنان درخور توجه است.در این نوشتار، به شیوه توصیفی- تحلیلی علاوه بر معرفی و مقایسه اظهارات بوطیقایی متنی و فرامتنی دو شاعر، به میزان فاصله گیری آنها از بوطیقای کلاسیک پرداخته شده است. نتیجه نشان می دهد که فروغ و سیمین ضمن باورهای بوطیقایی مشابه به میزان های متفاوتی در مقابل اقتدار مندرج در بوطیقای کلاسیک قد علم کرده اند. تلقی های هر دو شاعر در باب چیستی شعر، کیستی شاعر نیز نوع محتوا و مضمون تقریباً مشابه است. با وجود شباهت های مذکور دیدگاه های آنان در باور به نوآوری در سطوح زبان، موسیقی و قالب با هم تفاوت های آشکاری دارد فروغ، از جمله پیروان نیماست که در اظهارات بوطیقایی خود سنت را در اغلب و شاید همه ابعاد و عناصر شعر کنار می نهد، در مقابل بوطیقای گسست محور فروغ؛ اشارات سیمین از دگردیسی فراتر نمی-رود. او گاهی و در برخی موارد، مرزبندی های قطعی و مالوف بوطیقای سنتی را کنار نهاده ؛ نوآوری را مجاز می شمارد.
تحول و تعالی اندیشه دنیای آرمانی در شعر فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه دنیای آرمانی و آرزوی دستیابی به زندگی جاوید و سرشار از آرامش و کامیابی، اندیشه ای بسیار دیرین بوده که ذهن بشر را از دیرباز به خود مشغول داشته است و در پی چنین باوری، بسیاری از نویسندگان و شاعران، به شیوه های گوناگون، در آثار خویش بدان پرداخته اند. این مقاله به بررسی چگونگی نمود اندیشه دنیای آرمانی در شعر فروغ فرخزاد می پردازد و نشان می دهد که شاعر در اشعار خود به سبب ناخرسندی و نفرت از دنیای واقعیت و درشتناکی ها و ناکامی های آن و در آرزوی رهایی از این همه ناگواری، به آفرینش دنیایی سراسر شکوه و آرامش و کامرانی، در فراسوی واقعیت پرداخته است. همچنین نگارنده بر این باور است که اندیشه یاد شده، همواره در اشعار فروغ به یکسان بازتاب نیافته و همگام با تحوّل و پختگی اندیشه و شعرش، او در اندیشه دنیای آرمانی هم به نوعی تعالی دست یافته است.
جامعه شناسی ادبیات؛ کاربست الگوی تخیل جامعه شناختی در تحلیل اشعار فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۷۷
33 - 66
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران اجتماعی می توانند با توجه به بینش جامعه شناختی به عنوان ابزاری تحلیلی، عرصه های مختلف زندگی اجتماعی، جامعه و مسائل آن را بررسی نمایند. از این جمله می توان به حوزه های هنری و ادبی اشاره کرد که به نوعی بازتاب دهنده محیطی هستند که در آن خلق می شوند. در این مقاله، اشعار فروغ فرخزاد را که به شکل چشمگیری با رویدادهای اجتماعی جامعه خویش آمیخته است، از دیدگاه جامعه شناختی تحلیل می نماییم. پژوهش حاضر با بهره گیری از روش کتابخانه ای و اسنادی و در قالب چهار جستار «هستی شناسی»، «روش شناسی»، «ایستایی شناسی» و «پویایی شناسی» عناصر اجتماعی شعر فروغ فرخزاد را مشخص می کند. در هستی شناسی، فرخزاد به وجود خداوند متعال و شناختنی بودن جهان معتقد است. به لحاظ روش شناسی، وی قائل به روشی طبیعت گرایانه و دیالکتیکی است. در جستار ایستایی شناسی، به آسیب شناسی جامعه زمان خویش می پردازد و لایه های مختلف جامعه را اعمّ از زنان، روشنفکران، روحانیان، ثروتمندان و... نقد می کند. فرخزاد پس از توصیف وضعیت موجود، در جستار پویایی شناسی با ارائه راهکار، جامعه آرمانی خویش را ترسیم می کند. جامعه ای که در آن عشق، دوستی و سادگی حکم فرماست و افراد در آن به نوعی خودآگاهی نسبت به شرایط اجتماعی خود رسیده اند. در نمونه آرمانی، فروغ، زنان و مردان نه در برابر هم، بلکه در کنار هم به دور از هر گونه تبعیض و ناعدالتی زندگی می کنند. او اگرچه به ظهور منجی برای رسیدن به مدینه فاضله باور دارد، اما پیش قراول آن را بیداری و آگاهی درونی افراد قلمداد می کند که پیش از هر انقلاب یا تحول بیرونی باید در وجود آن ها احراز شود.
طرحواره های تصوری در اشعار فروغ فرخزاد از دید بوطیقای شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی: