مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۲٬۰۲۱ تا ۱۴۲٬۰۴۰ مورد از کل ۵۱۸٬۷۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله آینده حرفه روزنامه نگاری را از چشم اندازهای نظری گوناگون تحلیل کرده است. نخستین تحلیل سناریویی بر ابزارها و روش های روزنامه نگاری و مفهوم روزنامه نگاری متمرکز است. در تحلیل سناریویی دوم، نقش محرک فن آوری ارتباطات و اطلاعات دیجیتال و فرایندهای یادگیری روزنامه نگاران در حرفه روزنامه نگاری نوین تحلیل گردیده است. از نظریه فضای اطلاعاتی مکس بُوای سِت در طرح چارچوب نظری استفاده شده است. در سومین تحلیل سناریویی نقش محرک دو پارادایم جدید در حرفه روزنامه نگاری نوین تحلیل شده است. در چهارمین تحلیل سناریویی مؤلف ماتریس بازیافت دانایی را عرضه می کند که گاملگارد و ریتر (2004) آن را بسط دادند.
ارتباط مسئولیت اجتماعی و پاداش هیأت مدیره
منبع:
پژوهش حسابداری و حسابرسی دوره نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۳۵)
10.22051/ijar.2019.21519.1421
حوزههای تخصصی:
مسئولیت اجتماعی شرکت ها تأثیر زیادی بر جنبه های مختلف حسابداری و مالی دارد. از زمان اولین مطالعه در این حوزه که بوون (1953) انجام داد، اهمیت مسئولیت اجتماعی شرکت ها و تأثیر آن بر جامعه، از جنبه های مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است که منجر به بروز دیدگاه های متفاوتی درباره مسئولیت و در نهایت منجر به توسعه چارچوب گزارشگری و مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکت ها شده است. هدف این پژوهش مطالعه بررسی ارتباط مسئولیت پذیری اجتماعی با پاداش هیأت مدیره در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. اطلاعات مورد نیاز برای این پژوهش از صورت های مالی 100 شرکت در دوره ی زمانی 1396-1391 گردآوری شده است. در این پژوهش برای مسئولیت پذیری اجتماعی از معیارهای مشارکت اجتماعی، روابط کارکنان، محیط زیست، ویژگی های محصولات و برای پاداش از معیار پاداش نقدی هیأت مدیره استفاده شده است. یافته های حاصل از آزمون فرضیه پژوهش نشان می دهد که بین معیارهای مسئولیت اجتماعی شرکت و پاداش هیأت مدیره ارتباط معنی داری وجود دارد.
پیش بینی شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران با رویکرد سیستم استنتاج عصبی- فازی انطباق پذیر و الگوریتم رقابت استعماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش یک روش نوین ترکیبی برای پیش بینی شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران ارائه شده است که هم زمان از الگوریتم رقابت استعماری به عنوان روش انتخاب ویژگی و شبکه فازی عصبی انطباق انطباق پذیر به عنوان تابع پیش بینی کننده استفاده می نماید. برای انجام این امر از 68 ویژگی مؤثر بر بازار بورس اوراق بهادار؛ که شامل شاخص های اقتصادی، شاخص های بورس ایران و سایر کشورها، شاخص های تحلیل فنی و شاخص های شمعدان ژاپنی به صورت روزانه در بازه زمانی 1389-1395 به عنوان ورودی مدل استفاده شده است. همچنین، شاخص کل بورس اوراق بهادار روز آتی به عنوان متغیر هدف مسئله مسأله در نظر گرفته شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که مدل ترکیبی شبکه عصبی- فازی انطباق انطباق پذیر و الگوریتم رقابت استعماری پیش بینی های بسیار مناسب تری داشته و به نسبت شبکه های عصبی منفرد از سرعت بالاتر و توانایی تقریب قوی تری برای پیش بینی شاخص کل بورس اوراق بهادار برخوردار بوده است.
تحلیل بر بازنمود «رب» در ترجمه های روسی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جایگاه «رب» در میان اسامی خداوند، بسیار محوری است، زیرا هم دچار چندمعنایی بوده و می تواند بر بسیاری از صفات الهی دلالت کند که این مسأله مترجم را دچار مباحث گزینشی خواهد نمود، و هم در مفهوم غیرالهی در برخی آیات قرآن مورداستفاده قرار گرفته است. این کاربرد در وجه غیرالهی در زبان هایی مانند روسی، مخاطبان بعضاً تازه مسلمان با پیش زمینه های غیرتوحیدی را دچار مسائل عقیدتی خواهد کرد. برهمین اساس، مسأله پژوهش چنین تعریف شده است: چالش های ترجمه واژه «رب» و راه حل آن چیست و آیا بازنمود صحیحی از این واژه در ترجمه های روسی قرآن کریم صورت گرفته است؟ پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به نحوه ترجمه این واژه پرداخته و رهاورد پژوهش آن بوده است که استفاده از سیاق در سه سطح، بهترین روش برای دستیابی به مفهوم این واژه و موارد مشابه آن در بحث چندمعنایی است که البته هیچیک از مترجمان روسی قرآن بدان توجه نداشته اند.
منشأ قرآنی استعاره های مفهومی مرگ در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منشأ قرآنی استعاره های مفهومی مرگ در مثنوی مولوی چکیده کسی نیست که به حادثة مهم مرگ نیندیشده و تصاویر اغلب دهشتناک در مغز خود از آن نساخته باشد. برخی از تصاویر مرگ در ادبیات عرفانی بویژه در مثنوی مولوی، بازتابی از تصاویر و اندیشه های قرآنی است. در این مقاله، استعاره های مرگ در مثنوی مولوی را در چارچوب نظریة استعاره مفهومی با روش تحلیلی توصیفی بررسی کردیم. مشخص شد که از سه نوع مرگ (ذاتی، اختیاری، اضطراری) که مولوی بدان ها قائل است، مرگ ذاتی و اختیاری در قرآن کریم نیست و تنها به مرگ اضطراری اشاره شده است که به صورت گرداب، زندگی، خزان، خواب، نوشیدنی، مأمور و سفر بازتاب یافته است. امّا مولوی به دلیل تبحر و توغل در قرآن کریم، بهره وافر از کلام الله برده و سیمای مرگ را با تنوع بیشتر به صورت آبِ نیل، سیل، دریا، قاضی، سرهنگ، گرگ، خزان، کاشتن دانه و رویش آن، زادن، بلوغ، رهایی از زندان و جَستن از جو ترسیم کرده است که همگی مفهوم حرکت را در خود دارند و در ذیل کلان استعارة «مرگ، سفرِ بازگشت است» می گنجند. کلید واژه ها: استعاره مفهومی، مرگ، قرآن کریم، مثنوی مولوی.
تأثیر افشای اجباری و اختیاری اطلاعات بر ارزش شرکت (مورد مطالعاتی شرکت های بیمه پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران)
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۵ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۵۴)
157 - 179
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش بررسی تأثیر افشای اجباری و اختیاری اطلاعات بر ارزش شرکت های بیمه ای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. روش: جامعه آماری این پژوهش شرکت های بیمه پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است و نمونه انتخابی شامل 22 شرکت می باشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نوع پژوهش توصیفی-همبستگی است و قلمرو زمانی پژوهش اطلاعات سال های 1392 تا 1396 شرکت های بیمه پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره پنج ساله می باشد. داده های این پژوهش از نرم افزار ره آورد نوین و همچنین برخی داده های موجود در سایت تأمین اجتماعی به دست آمده است. داده ها توسط نرم افزار Eviews 9 تجزیه و تحلیل شده اند. یافته ها: یافته های حاصل از این پژوهش با استفاده از آزمون هایF لیمر و همچنین با استفاده از آزمون دوربین واتسون و آزمون هاسمن به دست آمده اند که در نهایت نشان دادند که بین افشای اجباری و اختیاری اطلاعات و ارزش شرکت ارتباط معناداری وجود دارد. بحث: افشا، یک عامل تأثیرگذار بر ارزش شرکت است، چراکه می تواند اطمینان سرمایه گذاران را برای بیان همه واقعیت های تجاری و مالی شرکت بیان کند؛ بنابراین این موضوع منجر به افزایش قیمت سهام شرکت و در پی آن افزایش ارزش شرکت و ثروت سهامداران می گردد. درنتیجه لازم است شرکت ها بیش از پیش در مورد میزان افشای اطلاعات حسابداری خود دقت کنند.
نظریه خطابات قانونیه امام خمینی و پیامد های آن در فقه سیاسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نظریه خطابات قانونیه، از نوآوری های علمی امام خمینی در دانش اصول فقه می باشد. ایشان این دیدگاه را در مورد چگونگی تشریع و جعل احکام شرعی بیان نموده و قائل هستند آن دسته از خطاباتی که در شرع مقدس شخصی نبوده و کلّی می باشند، از باب جعل قانون صادر گشته اند و حالات گوناگون عارض بر مکلّفین هم چون قدرت و علم، در آن ها به عنوان قید اخذ نشده است، بلکه حکم صرفاً روی عناوین کلّی مأخوذ در خطاب رفته است. این نظریه، پیامدهای متعددی در ساحات مختلف دانش فقه، خواهد داشت. این پژوهش با هدف دست یابی به پیامد های این نظریه در فقه سیاسی، با استفاده از روش تحلیل اجتهادی و با رجوع به منابع کتاب خانه ای انجام پذیرفته است. ثمره این پژوهش، اثبات تأثیر این نظریه در مسائل مهمی از مباحث فقه سیاسی هم چون «لزوم اقدام به تأسیس حکومت اسلامی، حتی با عدم احراز قدرت» و «تقدم روی کرد امنیتی جامعه گرا بر روی کرد فردگرا» می باشد.
شعارهای عاشورایی از منظر دانش های حدیثی؛ گونه ها و خاستگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
325 - 344
حوزههای تخصصی:
به پیام های نمادین و برگرفته از بیانات امام حسین (ع) یا فرهنگ غنی مستفاد از قیام حسینی، «شعارهای عاشورایی» اطلاق می شود. این شعارها در آثار تاریخی، مقاتل و سیره امامان(ع) ملاحظه می شود؛ اما تاکنون خاستگاه ها و گونه های آن با ابزار علمی مورد مداقه قرار نگرفته است. به جهت درهم آمیختگی شعارهای مستند و غیرقابل استناد در نقل های مربوط به واقعه عاشورا، شناخت گونه های این شعارها و سنجش آن ها به منظور بهره وری بیشتر فردی و اجتماعی، ضروری است؛ چه، با مطالعه در زمینه پیدایش و تطور شعارهای عاشورایی درمی یابیم که پاره ای از این شعارها دارای منشأ سیاسی، عرفانی یا اخلاقی است. «شعارهای عاشورایی» در میان منابع دینی، بیشترین تقارب را با حدیث و بیشترین قابلیت سنجش را با معیارهای ثابت شده در علوم حدیث دارا هستند؛ لذا با کاربست اصول این علوم، می توان به صحت و میزان اصالت آن ها دست یافت. این شعارها با اعمال آموزه های دانش های حدیثی بدین گونه قابل طبقه بندی اند: 1. شعارهایی که در آن، نقل، صحیحاً به لفظ و معنا صورت گرفته و انتساب آن ها به امام حسین(ع) به مثابه خبر صحیح است؛ 2. شعارهایی که در آن، به دلیل وجود متابعات و شواهد، نقل به معنا رخ داده است، ولی ماهیت روایی دارد؛ 3. شعارهایی که نقل به معنا نشده است، ولی مضمون آن ها با روایات صحیح الصدور تأیید می شود؛ 4. شعارهایی که ساختگی است و به واسطه اطلاق یا عمومیت الفاظ و برخی برداشت های غلط از آن نمی توان پذیرفت که از ناحیه معصوم(ع) صادر شده باشد.
اصول حکم رانی امام علی (ع) در برابر نابرابری اجتماعی
منبع:
سیره پژوهی اهل بیت سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۹
29 - 44
حوزههای تخصصی:
حکومت علوی مهمترین الگو برای برقراری عدالت است. این الگو در جنبه های گوناگون سیاسی، اجتماعی و اقتصادی قابل پیروی است. در هر کدام از این ابعاد مؤلفه های مهمی در سخنان و کردار امام علی وجود دارد. این مقاله به دادگری و نقش آن در جامعه اسلامی می پردازد. سوال اصلی مقاله این است که امام علی در برابر نابرابری ها و تضاد اجتماعی چه موضعی اتخاذ می کردند؟ و با توجه به اصول حکمرانی حضرت در این زمینه چگونه می توان از ایشان پیروی کرد؟ این پژوهش با بررسی تحلیلی داده های تاریخی منابع دست اول و با توجه به گفتار و کردار حضرت که در نهج البلاغه انعکاس یافت به بررسی جایگاه عدالت در اقوال و افعال امیرالمؤمنین پرداخته است. بر این اساس نشان داده شد دادگری محور اندیشه و عمل امام علی در برابر نابرابری های اجتماعی بوده و این مهم به خوبی در نهج البلاغه منعکس شده است.
بررسی تطبیقی زیست پذیری در محله های شهری قدیمی، نوساز و حاشیه ای؛ مطالعه موردی محله های حاجی، اعتمادیه و مزدقینه شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱
29-44
حوزههای تخصصی:
زیست پذیری از نزدیک ترین مفاهیم به کیفیت زندگی است که از طریق آن می توان مطلوبیت محیط زندگی را برآورد کرد. بنابراین هر گونه افزایش یا کاهش میزان زیست پذیری، روشی برای ارزیابی کیفیت زندگی و ماندگاری ساکنان محلات و شهرها است. به موازات توسعه شهرها از جمله شهر همدان، تمام محلات قدیمی، جدید و حاشیه ای با انواع دگرگونی های کالبدی، اجتماعی و غیره مواجه شده اند. پس انتظار می رود که زیست پذیری در محلات با انواع فراز و نشیب ها مواجه باشد و این امر نیاز به بررسی دارد. در مطالعه حاضر، سه محله مختلف شامل حاجی، اعتمادیه و مزدقینه بررسی شده اند. هر سه محله در دو منطقه واقع شده اند. در نهایت از ۴ مولفه کالبدی- فضایی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی استفاده شد. زیرمعیارهای هر مولفه به صورت سلسله مراتبی چیدمان شد و دو به دو مورد سنجش قرار گرفت. روش مطالعه، تحلیلی- مقایسه ای و ارزیابی و تحلیل داده ها نرم افزارهای SPSS ۱۹ و Expert Choice ۱۰ و روش AHP انجام شد. جمع آوری اطلاعات از طریق برداشت عینی، تکمیل پرسش نامه و انجام مصاحبه با شهروندان و مسئولین بوده است. نتایج نشان می دهد که زیست پذیری در محله اعتمادیه با امتیاز ۴۳۱/۰ کیفیت مطلوب تری دارد و دو محله دیگر یعنی حاجی (۳۲۲/۰) و مزدقینه (۲۴۶/۰) به ترتیب در مرتبه های دوم و سوم قرار دارند. مولفه کالبدی و اقتصادی در محله حاجی نسبت به محلات دیگر از مطلوبیت بیشتری برخوردار است، ولی مولفه اجتماعی در محله مزدقینه نسبت به دو محله دیگر برتری دارد. همچنین محله اعتمادیه در مولفه زیست محیطی نسبت به سایر محلات اولویت دارد.
چالش های «مرجعیت روحانیت» در گام دوم
منبع:
حوزه دوره جدید بهار ۱۳۹۸ شماره ۶
48 - 57
حوزههای تخصصی:
بررسی مفهوم، معیارها و راهبردهای «اثربخشی» با رویکرد اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«اثربخشی» به عنوان مهم ترین شاخص عملکرد سازمانی، همواره از اهمیت برخوردار بوده، چگونکی فهم و تعیین معیارهای آن محل توجه پژوهشگران مدیریت بوده است. در پژوهش حاضر، تلاش شده است تا مفهوم «اثربخشی»، معیارها و راهبردهای آن در متون اسلامی با روش «توصیفی- تحلیلی» بررسی شود. با بررسی ادبیات رایج و تحلیل آیات و روایات، می توان گفت: اثربخشی از دیدگاه اسلام، دارای معنا و معیارهای ارزیابی خاصی است که با ادبیات مدیریت تفاوت اساسی دارد. «اثربخشی» از دیدگاه اسلام، عبارت است از: حسن انجام عمل، و عمل شایسته ای که برخوردار از معیارهای ذیل باشد: ایمان خالصانه، نیت صادقانه، و الزام عملی به انجام کار درست و شایسته. برای تأمین و تحقّق کار درست و شایسته، راهبردهای ذیل را می توان از منظر اسلام در نظر گرفت: حُسن تدبیر، بهره گیری از تجربه، مشورت و نظرخواهی، ارزش گرایی در کار، اتقان در انجام کار، و انجام دادن کامل کار.
بررسی سیر تحول و تطور مفهوم زمان در شهرسازی از انقلاب صنعتی تاکنون
حوزههای تخصصی:
تحولات تکنولوژیک در هر زمان منجر به تغییر نوع نگان انسان به مفاهیم و ظهور پارادایمهای نوین شده است. ایدئولوژیهای جدید، سلایق و نیازهای تازه را به دنبال دارند و انتظار پاسخهای متناسبی را میکشند. مفهوم زمان بمثابه یکی از ابعاد مهم در دانش شهرسازی همواره توسط شهرسازان از دیدگاههای متفاوتی نگریسته شده است. دوران قبل از انقلاب صنعتی با سرعت کم تحولات، نگاه فلسفی و ازلی به مفهوم زمان را پدید آورده بود؛ اما با گسترش سرعت زندگی پس از انقلاب صنعتی، مفهوم زمان از عالم انتزاع به عینیات کشانده شده و اهمیتی فراتر از طلا مییابد. تغییر نوع نگاه به زمان، راهکارهای شهرسازانه را تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین پژوهش حاضر با مطالعات اسنادی کتابخانهای در حوزه تئوریهای شهرسازی به دنبال یافتن پاسخ برای پرسشهایی نظیر چگونگی تحول و تطور مفهوم زمان در ساحت اندیشه شهرسازان و نیز احیاناً روند قابل تشخیص تحولات بوده است. یافتههای حاصل از بررسی دیدگاههای متعدد نشان داد اگرچه بطور کلی تنوع برداشتها از مفهوم زمان قابل تشخیص است، اما این سیر تحول با خط سیر زمانی انطباق ندارد؛ بدین معنا که نمیتوان گفت در هر دوره زمانی اجماعی مابین شهرسازان در طرز تلقی از مفهوم زمان شکل گرفته است. بلکه همواره ملغمهای از نگاه خطی، نگاه لایهای، نگاه چرخهای و ... در تئوری شهرسازی وجود خواهد داشت.
ارزیابی و پهنه بندی خطر فرسایش آبکندی با استفاده از روش های آماری دو متغیره (مطالعه ی موردی: حوضه نمارستاق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۹
195 - 208
حوزههای تخصصی:
یکی از اشکال مهم و پیشرفته فرسایش آبی که در مناطق مختلف سبب تخریب اراضی و تولید رسوب شده و خس ارت های مالی زیادی وارد می کند، فرسایش آبکندی است. حوضه نمارستاق به عنوان یکی از زیرحوضه های رودخانه هراز در معرض خطر گسترش این شکل فرسایشی قرار دارد که برای کنترل آن لازم است حساسیت منطقه با بهره گیری از روش های مناسب تعیین شود. برای این منظور نخست 133 آبکند در منطقه با استفاده از تصویر گوگل ارث، عکس های هوایی و بازدیدهای میدانی شناسایی و نقشه پراکنش آن تهیه شد. از این تعداد 99 آبکند برای مدل سازی و 34 آبکند برای ارزیابی استفاده شد. همچنین لایه های عوامل اصلی مؤثر شامل جنس زمین، ارتفاع، شیب، جهت دامنه و پوشش گیاهی و کاربری اراضی در محیط ArcGIS تهیه گردید. در مرحله بعد، طول و تراکم آبکندها در هر طبقه از عوامل، با همپوشانی لایه های یادشده محاسبه و نقشه پهنه بندی خطر فرسایش آبکندی در منطقه با استفاده از روش های آماری دومتغیره نسبت فراوانی و ارزش اطلاعات تهیه شد. نتایج نشان داد که سازند شمشک با سنگ بستر شیل، ماسه سنگ، سیلت سنگ و رس سنگ، طبقه ارتفاعی 1200-1000 متر، شیب 50-40 درصد، جهت دامنه ی جنوبی و پوشش مراتع ضعیف بیش ترین حساسیت را نسبت به فرسایش آبکندی داشته و تلفات خاک در آنها بیشتر است. ارزیابی روش های آماری با استفاده از رابطه احتمال تجربی نشان داد که روش ارزش اطلاعات برای پهنه بندی خطر در منطقه مناسب تر است.
Cultural Study Of the Relationship between Mountain and the City
منبع:
Socio-Spatial Studies, Vol ۳, Issue ۵, Winter ۲۰۱۹
1 - 12
حوزههای تخصصی:
Mountains are of high importance in Iran due to the particular geography of this land. In addition to being ecologically significant, mountains offer multiple functions for Iranians that makes these natural elements to have different meanings for people to the point that most of the mountains adjoining residential areas have special names. In this regard, this research tries to study Alborz Mountains as the most important historically and ecologically mountains in Iran where Tehran, the most populated city and the capital of Iran, is located. Research in this area shows that the function of Alborz Mountains have changed for the people over time or have declined to a lower status. These mountains do not have their previous position in the minds of the people, and the authors believe that Iranians used to be consider Alborz Mountains as a cultural element with objective and subjective aspects. Therefore, the purpose of this paper is to investigate the functions of Alborz Mountains and to study the relationship between mountains and people over time in order to find the meaning of the Alborz Mountains in terms of documentary and historical studies. The results of the research show that based on the conceptual scope of the landscape approach (which is a holistic and objective-minded approach to nature), the city and the mountains in general are not the main reasons for negligence of Alborz Mountains in the minds of people. In addition, the mountains for the people of Tehran, who are the main inhabitants of Alborz Mountains, are no longer a cultural landscape element with objective and subjective aspects. The objective aspects of mountains have been gradually disappeared or decreased considerably due to the loss of their objective functions and these elements have been eventually transformed into subjective elements.
همراهی برهان و عرفان و قرآن در حکمت متعالیه
حوزههای تخصصی:
ویژگی برجسته حکمت متعالیه آن است که صدرالمتألهین از روش ها و منابع گوناگون معرفتی در بنای نظام حکمی خود بهره می برد. فلسفه مشائی، اشراقی، کلام و عرفان و در رأس همه متون دینی قرآن و سنت، منابع حکمت متعالیه را تشکیل می دهند. به عبارت دیگر، در این حکمت از عقل، شهود و نقل دینی برای کشف واقع استفاده می شود. البته صدرالمتألهین ملتزم و متعهد است که یافته های عرفانی و قرآنی را استدلالی و برهانی کند و بدون برهان عقلی سخنی را در نظام فلسفی خود طرح نکند. براین اساس صدرالمتألهین بر وحدت شخصی وجود که نظریه ای عرفانی است برهان عقلی اقامه می کند و از توحید قرآنی با تحلیل عقلی و استدلال نظری دفاع می کند. بنابراین کسانی که می پندارند بهره مندی صدرالمتألهین از قرآن و عرفان با پایبندی او به استدلال فلسفی ناسازگار است بر خطا هستند. او هیچ گاه به جای برهان به قرآن و عرفان پناه نمی برد و خلأ برهانی را با نقل قرآنی و کشف عرفانی پر نمی کند؛ بلکه ازآنجاکه به هماهنگی این معارف اعتقاد دارد می کوشد منظره واحدی را از پنجره های گوناگون تماشا کند. باید افزود که وحی حجیت و اعتبار معرفتی دارد و دلیل نقلی معتبر اگر دلالتش صریح باشد حجیت دارد و مدلولش را برای مؤمن اثبات می کند. شهود عرفانی نیز درصورتی که واجد شرایط شهود معتبر باشد برای صاحب کشف معتبر است و حجیت دارد. اما صدرالمتألهین به عنوان فیلسوف افزون بر این، می کوشد این معارف را برهانی کند تا مقبولیت عام پیدا کنند و قابل عرضه در نظام فلسفی باشند. این روش و مشرب مبتنی بر اصلی است که صدرالمتألهین و پیروانش بر آن تأکید دارند. آن اصل این است که «برهان و عرفان و قرآن از هم جدا نیستند». صدرالمتألهین بر اساس این روش می کوشد هم به نزاع های فلاسفه و عرفا و متکلمان در مسائل بنیادین نظری و اعتقادی پایان دهد و بین مشرب های گوناگون معرفتی آشتی و هماهنگی برقرار کند و هم با تلفیق و ترکیب این روش ها به حل معضلات مهم الهیاتی توفیق یابد و به دستاوردهای جدیدی در ابواب گوناگون فلسفی به ویژه در هستی شناسی و انسان شناسی و معرفت شناسی نایل گردد. پرسشی که در اینجا به اختصار باید بررسی کنیم این است که اینکه براساس حکمت متعالیه بین برهان و عرفان و قرآن جدایی نیست، یا حکمت متعالیه از برهان و عرفان و قرآن در کشف و اثبات دعاوی خود بهره می برد، به چه معناست و تا چه حد می تواند درست باشد؟ آیا این اصل به این معناست که همه حقایق قرآنی از راه عقل و کشف هم به دست می آیند؟ آیا بین هیچ یافت عقلی و شهودی با آموزه های دینی تعارضی نیست؟ آیا همه مباحث حکمت متعالیه با هر سه روش به دست می آیند و اثبات می شوند؟ قطعاً توافق و هماهنگی بالفعل و حداکثری این مشرب ها نمی تواند منظور باشد، به این معنا که همه یافته های عقلی و کشفی و نقلی یکسان باشند و هیچ اختلاف و ناسازگاری بین آنها نباشد و هرچه قرآن می گوید عقل و کشف نیز همان را بگویند و بالعکس. اولاً می دانیم که وحی مصون از خطاست؛ در قرآن کریم و سخنان معصومان خطا راه ندارد. اگر ادعای فوق حداکثری باشد به این معنا خواهد بود که حکیم متأله به همه حقایق دینی از راه عقل و کشف دست می یابد و در یافته های عقلی و کشفی و فهم دینی او هیچ خطایی رخ نمی دهد. روشن است که این ادعایی است گزاف که هیچ غیرمعصومی نمی تواند آن را طرح کند. ثانیاً بر خلاف کتاب و سنت، یافته های عقلی و کشفی محدودند و به تدریج برای انسان ها حاصل می شوند و همه آنچه قابل یافت عقلی و کشفی است هنوز تحقق نیافته است. «الیَوم َ اَکمَلت ُ لَکُم دینَکُم» (مائده: 3) داریم، اما «الیوم اکملت لکم فلسفتکم یا عرفانکم» نداریم. البته صدرالمتألهین در جایی از اکمال فلسفه سخن می گوید اما این ادعا را باید به معنای محدود و نسبی در نظر گرفت. پس از نظر کمیت و قلمرو گزاره ها، بین عقل و کشف و کتاب و سنت برابری نیست. به نظر نمی رسد هرگز بتوانیم به چنین برابری برسیم، چون لازمه اش بی نیازی از دین خواهد بود. درحالی که از کتاب و سنت برمی آید که همه آنچه که انبیا به ما می آموزند قابل دریافت از راه های دیگر نیست؛ «وَیُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ» (بقره: 151). آری، اگر عقل کامل باشد و کشف هم تام باشد و خطا در آنها راه نداشته باشد، در آن صورت بین برهان و عرفان و قرآن هماهنگی تام خواهد بود. اما این فقط یک قضیه شرطیه است. شاید تنها مصادیق آن انسان های کامل به معنای معصومان باشند. همچنین می توان گفت هماهنگی و تلازم یادشده درباره ذات برهان و کشف یا برهان و کشف نفس الامری صادق است، اگر چنین چیزی داشته باشیم؛ نه لزوماً مصادیقی از آنها که بالفعل برای ما حاصل می شود. این سخن در باب هماهنگی دیگر راه های معتبر معرفت و معارف دینی نیز صادق است. ثالثاً در حکمت متعالیه موضوعاتی طرح و بحث می شود که در کتاب و سنت مطرح نیستند تا هماهنگی و توافق همه جانبه آنها مطرح شود، مانند مباحث انتزاعی منطقی مثل معقولات ثانیه، اعتبارات ماهیت، و وجود ذهنی؛ ازاین رو نمی توان قلمرو دین و فلسفه را مساوی و یکسان دانست، گرچه مشترکات بسیاری دارند. می توان گفت بین موضوعات و مسائلشان نسبت عموم و خصوص من وجه است. برخی از تعالیم دینی همچون بسیاری از مسائل فقهی دین در فلسفه و از طریق برهان قابل کشف و اثبات نیست. اینجاست که این پرسش به طور جدی طرح می شود که پس به چه معنا می توان هماهنگی برهان و عرفان و قرآن را ادعا و اثبات نمود؟ اولاً چنان که گفتیم این ادعا ناظر به وضعیت بالفعل عقل و کشف نمی تواند باشد. همه معارف دینی، بالفعل از راه عقل و کشف به نحو خطاناپذیری اثبات نشده اند و شاید بسیاری از آنها جز از راه وحی قابل دستیابی نباشند. ثانیاً می توان ادعایی حداقلی را به این صورت مطرح کرد که چون عقل و کشف و شرع هر سه ناظر به واقع هستند، نباید بین دعاوی آنها تعارض و ناسازگاری باشد. از حکیم متأله انتظار می رود بین یافته های عقلی و کشفی و قرآنی او ناسازگاری نباشد، نه اینکه بین آنها یگانگی و هماهنگی تام برقرار باشد و مدعای هر سه از نظر کمیت یا قلمرو مساوی باشند و از نظر صحت و اعتبار یکسان باشند. این تنها یک آرمان است و نمی توان گفت بالفعل محقق است. ثالثاً چیزی را که می توان توصیه کرد و توقع داشت این است که از حکیم متأله انتظار می رود در حکمتش از هر سه منبع عقل و کشف و نقل استفاده کند و برای رسیدن به هماهنگی بین این سه راه بکوشد. این استفاده هم البته نسبی و دارای درجات است. درباره حکمت متعالیه صدرالمتألهین می توان گفت. اولاً صدرالمتألهین فی الجمله در مواردی به طور نسبی از هر سه منبع استفاده می کند، اما هرگز نمی توان گفت او به همه حقایق قرآنی و روایی رسیده است و در هر مسئله ای به هماهنگی راه های سه گانه دست یافته است. ثانیاً صدرالمتألهین می کوشد در امهات اصول اعتقادی دینی مثل مسئله توحید و نبوت و معاد به هماهنگی نسبی بین سه راه معرفت دست یابد. اما البته منتقدان صدرالمتألهین ممکن است در این مدعا مناقشه کنند و مثلاً بگویند معاد صدرالمتألهین با معاد قرآنی فاصله دارد، کما اینکه چنین گفته اند. بنابراین، آنچه می توان از گزاره «برهان و عرفان و قرآن از هم جدا نیستند» استفاده کرد این است که حکیم باید این گزاره را نصب العین خود سازد و آن را به عنوان دورنمای سیر و سلوک معرفتی خود در نظر گیرد و ناسازگاری داده های این سه راه را برنتابد و به سوی هماهنگی آنها حرکت و کوشش کند. این اصل به عنوان یک اصل هدایتگر و جهت دهنده و راهنما بسیار مهم و مفید خواهد بود. قاعده محل بحث را می توان به موارد دیگر هم توسعه داد و این هماهنگی باید بین همه معرفت ها باشد. از جمله بین حس و تجربه معتبر ازیک سو و عقل استدلالی و کشف عرفانی و وحی دینی باید هماهنگی باشد که نزاع معروف علم و دین ناظر به این مسئله است. البته آنچه می توان توقع داشت هماهنگی حداقلی به معنای عدم تعارض علم و دین است. چون قلمروهای مشترک آنها محدود است. همچنین بین یافت تاریخی به روش تاریخی معتبر و متون تاریخی دینی نباید ناسازگاری باشد. البته سخن از یافت و موارد یقینی است، نه لزوم هماهنگی بین ظنون تاریخی و قطعیات دینی. مصداق دیگر برای قاعده فوق، لزوم هماهنگی بین یافته های عقل عملی و وجدان اخلاقی با تعالیم دینی مرتبط با آن است. تعارض بین یافت عقل عملی و شهود اخلاقی با آموزه های دینی نیز پذیرفته نیست و انتظار می رود که چنین هماهنگی برقرار باشد. البته موارد خاصی مثل مأمور شدن حضرت ابراهیم (ع) به ذبح اسماعیل (ع) مواردی استثنایی هستند که توضیح و تبیین خاص خود را می طلبد. در اینجا لازم است به قاعده معروف «کل ما حکم به العقل حکم به الشرع و بالعکس» اشاره کنیم. این قاعده می گوید هرجا عقل حکمی قطعی داشته باشد شرع هم موافق با آن است. البته از این قاعده استفاده نمی شود که در همه مواردی که شرع حکم دارد عقل نیز حکم قطعی دارد. همچنین معنای قاعده آن نیست که هر حکم شرعی لزوماً دلیل عقلی دارد و برای عقل قابل کشف است. بلکه مراد این است که اولاً حکم قطعی عقل با شرع یکی است و ثانیاً چون عقل به طورکلی حقانیت شرع را پذیرفته است، همه احکام آن را نیز می پذیرد بدون اینکه لزوماً خود به طور مستقل راهی برای کشف تفصیلی آنها داشته باشد.
ارزیابی نقش برندینگ داخلی بر اثربخشی ارزش برند شرکت بیمه ایران
حوزههای تخصصی:
دنیای رقابتی امروز، مشتریان محور اصلی هر کسب و کاری بوده و ارزش ویژه برند عامل اصلی در کسب مزیت رقابتی سازمان ها محسوب می شود، از این رو، در قلب راهبردهای موفقیت آمیز ارتباطات بازاریابی، موضع یابی برندینگ داخلی به گونه ای صورت می گیرد که جزء کلیدی راهبرد تجاری در جهت توسعه ارزش ویژه برند شوند. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر برندینگ داخلی بر اثربخشی ارزش برند در شرکت بیمه ایران انجام شده است. کلیه مشتریانی که از خدمات شرکت بیمه ایران استفاده می کنند به عنوان جامعة آماری تحقیق انتخاب شدند که با استفاده از روش نمونه گیری کوکران نمونة 384 نفری تعیین شد. این پژوهش به روش توصیفی از نوع همبستگی اجرا شد و جمع آوری داده ها به کمک پرسشنامه انجام گرفت. برای سنجش متغیرهای تحقیق از پرسشنامه با مقیاس طیف لیکرت استفاده شد. روایی ابزار تحقیق با استفاده نظرجمعی از صاحب نظران و متخصصان مورد تایید قرار گرفت و پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 813/0 تایید شد. برای برازش مدل از روش تحلیل مسیر و برای بررسی وضعیت فرضیه های تحقیق از مدل یابی ساختاری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهند بازخورد از کارمندان (2.78)، ارتباطات درونی برند (3.08) و میزان برند گرایی سازمان (3.66) تأثیر مثبت و معناداری بر ارزش ویژه برند بر مبنای کارمندان دارند. به علاوه نتایج نشان می دهد مقدار (GOF) محاسبه شده 1.41 می باشد که بر خوبی برازش مدل برای دادها دلالت دارد.
بررسی اصول تربیت اخلاقی در علم اخلاق اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تربیت اخلاقی، نیازمند اصولی است که می توان با تکیه بر آنها، روش های تربیت را طراحی کرد و با آن روش ها به تربیت پرداخت. اصول تربیت در علم اخلاق اسلامی نیز وجود دارد، ولی تحت عنوان اصول تربیتی مطرح نشده است. هدف پژوهش حاضر این است که اصول تربیت موردنظر در اخلاق اسلامی مورد بررسی قرار گیرد، تا مربیان تربیت اخلاقی با آگاهی از این اصول، بتوانند تسلط بیشتری بر راه کارهای تربیتی پیدا کنند. بنابراین، در این پژوهش به روش تحلیلی توصیفی با بررسی منابع اخلاق اسلامی، مجموعه ای از اصول تربیت که نقش بیشتری در موضوع تربیت دارند، استنتاج و استخراج شده است. غالب اصول تربیت، محصول بررسی مبادی انسان شناسی تربیت است که در منابع فلسفة اخلاق مورد توجه قرار گرفته است. بر مبنای انسان شناسی دینی، خلقت ابتدایی (فطرت) بر پایه خوبی ها بنا نهاده شده، و این خود در تربیت، دلالت هایی به همراه دارد و بررسی قوای نفس و ویژگی های آن و عوامل مؤثر در عملکرد آنها مبتنی بر اصولی است که می تواند نگاه مربیان را در امر تربیت، تصحیح کند.
اهمیت و فضیلت وساطت در ازدواج از منظر آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واسطه گری در ازدواج، از مؤثرترین راه های رونق بخشی به روند ازدواج و بهبود سطح کیفی آن در جامعه است. توجه و احیاء دوباره این سنت حسنه، نیازمند شناخت اهمیت و ارزش وساطت است؛ هدفی که با تبیین جایگاه فضیلت مدارانة آن از منظر دین اسلام، با تکیه بر آیات و روایات، در این پژوهش دنبال می شود. روش تقریر داده های کتابخانه ای این مقاله توصیفی تحلیلی است. طبق بررسی های انجام شده، در مجموع شش آیه از قرآن کریم با رویکردهای پنج گانه به موضوع وساطت در ازدواج تصریح دارد: 1. دستور به وساطت؛ 2. وساطت به مثابة الگوگیری از فعل الهی؛ 3. معرفی الگوی وساطت در شرایط عادی؛ 4. معرفی الگوی وساطت در شرایط بحرانی؛ 5. تبیین آثار وساطت در کارهای خیر. در میان فرمایشات اهل بیت علیها السلام نیز تعداد 20 روایت، بر اهمیت و ارزش واسطه گری در ازدواج تأکید داشتند. روایات وساطت، به سه بخش کلی، تقسیم می شوند: الف. وساطت به عنوان حق طبیعی (ناظر به رابطة والدین و فرزندان)؛ ب. ثواب های دنیوی و اخروی وساطت؛ ج. عواقب ترک وساطت و بی توجهی به آن.
روش های اصلاح عادات ناپسند در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم، رفتارهای خوب و بد آدمی را به ویژه اگر به شکل عادت درآمده باشد در سعادت یا شقاوت او مؤثر می داند؛ ازاین رو، برای سوق دادن انسان ها به رفتارها و عادات پسندیده و اصلاح رفتارها و عادات ناپسند، از روش های گوناگونی یاد کرده است. این مقاله به شیوة تفسیر موضوعی این روش ها را بررسی می کند. نتیجة بررسی نشان می دهد که قرآن کریم برای اصلاح عادات ناپسند انسان از روش هایی مانند: آگاهی بخشی و انذار، به کارگیری اصل تدریج، روش مقابله به ضد، ارائة الگو، تلقین، مشارطه، ترک محیط، تغییر مؤلفه های عادت، کنترل مبادی ورودی قلب، تقویت اراده، تشویق و تنبیه، استفاده کرده است.