مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۳٬۳۰۱ تا ۱۰۳٬۳۲۰ مورد از کل ۵۲۴٬۶۸۵ مورد.
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
511 - 534
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، تدوین مدل ساختاری درماندگی خانواده در بیماران مبتلا به سرطان بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه و راهبردهای مقابله ای با نقش میانجی هم وابستگی خانواده بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی و طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش را تمامی مراقبین بیماران سرطانی مراجعه کننده به مراکز طب تسکینی بیمارستان فیروزگر تهران، مرکز تحقیقات سرطان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و مرکز تحقیقات سرطان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در سال 1399 تشکیل دادند که از این میان 300 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه درماندگی خانواده (مک کوبین، تامپسون و مک کوبین، 1996)، طرح واره های ناسازگار اولیه (یانگ، 1998)، راهبردهای مقابله ای اندلر و پارکر (1980) و پرسشنامه هم وابستگی استونبرینگ (1998) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSSو SmartPLS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار اولیه و درماندگی خانواده رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (≤0/01α) ولی بین راهبردهای مقابله ای و درماندگی خانواده رابطه معنی داری وجود ندارد. علاوه بر این بین طرحواره های ناسازگار اولیه و هم وابستگی خانواده رابطه معنی دار دیده شد(≤0/01α) و از طرفی نشان داده شد که هم وابستگی خانواده با درماندگی خانواده رابطه معناداری دارد. بین راهبردهای مقابله ای و هم وابستگی خانواده رابطه معنی داری وجود دارد. از سوی دیگر بین هم وابستگی خانواده و درماندگی خانواده نیز رابطه معنی داری وجود دارد (≤0/01α). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که با افزایش طرحواره های ناسازگار اولیه، درماندگی خانواده نیز افزایش می یابد و با یک واحد تغییر در طرحواره های ناسازگار اولیه با توجه به متغیر هم وابستگی خانواده، درماندگی خانواده مراقبین بیماران سرطانی0.171 تغییر می کند. همچنین با یک واحد تغییر در راهبردهای مقابله ای با توجه به متغیر هم وابستگی خانواده، درماندگی خانواده مراقبین بیماران سرطانی 0.187 تغییر می کند
فرضیه زندگی مسکوت و نظریه فیلتر در صنعت بانکداری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سودآوری یکی از اهداف اصلی بانک ها و همچنین عامل اصلی ریسک پذیری بانک ها برای تأمین مالی فعالیت های نوین تولیدی است. در همین راستا مطالعه حاضر با استفاده از شواهد آماری 17 بانک برای دوره زمانی 1397-1388 به بررسی اثر سرمایه انسانی و رقابت بر سودآوری می پردازد. شواهد به دست آمده از شاخص رقابت لرنر تعدیل یافته نشان می دهد که میزان رقابت از 3/0 در سال 1388 تا 266/0 در سال 1397 تغییر نموده است و میزان سودآوری بانک ها در سال 1397 به زیانی معادل با 027/0 کاهش یافته است. نتایج برآورد مدل به روش GLS نشان می دهد که تنوع سازی منابع درآمدی، رقابت و افزایش در سهم نیروی کار با تحصیلات فوق دیپلم و لیسانس منجر به افزایش سودآوری شده است و در مقابل اندازه بانک و سهم نیروی کار با تحصیلات فوق لیسانس و بالاتر باعث کاهش سودآوری شده است؛ بنابراین فرضیه زندگی مسکوت در رابطه بین رقابت و سودآوری و نظریه فیلتر در رابطه بین تحصیلات عالی و سودآوری تأیید شده است.
بررسی تأثیر ارتقاء بخشی و بهسازی در سکونتگاه های غیررسمی (مورد مطالعه زینبیه در اصفهان)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با نگرشی کمی- کیفی انجام شده و عمدتاً توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر بهره گیری از روش های آماری، روش اسنادی- کتابخانه ای و پیمایش است. در مطالعات اسنادی از منابع داخلی و خارجی موجود در رابطه اسکان غیررسمی و ارتقاء بخشی و بهسازی در سکونتگاه های غیررسمی و گزارش ها و طرح های موجود درباره محله زینبیه استفاده گردیده است. همچنین در مطالعات پیمایشی و میدانی نیز از پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده وضعیت کالبدی -اجتماعی و اقتصادی محله زینبیه استفاده شده است. پس از استخراج جامعه نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 پرسشنامه در بین ساکنین محله زینبیه و 15 پرسشنامه در بین کارکنان سازمان های ذی ربط شهری (شهرداری مناطق اصفهان، سازمان عمران و بهسازی شهری اصفهان) تکمیل شده و داده های به دست آمده در نرم افزار تحلیل آماری Spss مورد آزمون قرار گرفتند که جهت آزمون داده ها نیز از آزمون آماری اسپیرمن استفاده شده است. بر اساس نتایج در فرضیه اول؛ همبستگی اسپیرمن بین متغیر مشارکت محوری و ارتقاء بخشی و بهسازی محله زینبیه در سطح معنی داری 000/0 و با 95 درصد اطمینان می توان بیان داشت که بین این متغیرها رابطه معنی دار وجود دارد شدت رابطه بین متغیرها برابر 845/0 است که نشان دهنده رابطه مستقیم و مثبت بین متغیر است یعنی مشارکت محوری عاملی مؤثر در ارتقاء بخشی و بهسازی محله زینبیه اصفهان است. در فرضیه دوم؛ همبستگی اسپیرمن بین متغیر آگاه سازی و ارتقاء بخشی و بهسازی محله زینبیه در سطح معنی داری 000/0 و با 95 درصد اطمینان می توان بیان داشت که بین این متغیرها رابطه معنی دار وجود دارد شدت رابطه بین متغیرها برابر 921/0 است که نشان دهنده رابطه مستقیم و مثبت بین متغیر است یعنی آگاه سازی عاملی مؤثر در ارتقاء بخشی و بهسازی محله زینبیه اصفهان است. در فرضیه سوم؛ همبستگی اسپیرمن بین متغیر نهاد سازی و ارتقاء بخشی و بهسازی محله زینبیه در سطح معنی داری 000/0 و با 95 درصد اطمینان می توان بیان داشت که بین این متغیرها رابطه معنی دار وجود دارد شدت رابطه بین متغیرها برابر 892/0 است که نشان دهنده رابطه مستقیم و مثبت بین متغیر است یعنی نهاد سازی عاملی مؤثر در ارتقاء بخشی و بهسازی محله زینبیه اصفهان است. در فرضیه چهارم؛ همبستگی اسپیرمن بین متغیر رضایت ساکنین و ارتقاء بخشی و بهسازی محله زینبیه در سطح معنی داری 000/0 و با 95 درصد اطمینان می توان بیان داشت که بین این متغیرها رابطه معنی دار وجود دارد شدت رابطه بین متغیرها برابر 878/0 است که نشان دهنده رابطه مستقیم و مثبت بین متغیر است یعنی رضایت ساکنین عاملی مؤثر در ارتقاء بخشی و بهسازی محله زینبیه اصفهان است.
تحلیل و بررسی فهم عمومی از فناوری نانو در بین دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
آگاهی عمومی مردم نسبت به علم و فناوری در موفقیت و توسعه فناوری در جامعه تأثیرگذار است و لذا مطالعه شناخت و نگرش مردم به علم و فناوری بسیار اهمیت دارد. در این میان، فناوری نانو به عنوان یک فناوری با قابلیت فوق العاده برای تولید طیف متنوعی از محصولات در حوزه های مختلف تلقی می شود. لذا فهم عمومی مردم نسبت به این فناوری در توسعه آن تاثیرگذار خواهد بود. هدف اصلی این پژوهش ارائه چارچوبی برای تحلیل و ارزیابی فهم عمومی از فناوری نانو در ایران بر اساس ابعاد مختلف و اجرای پیمایشی در این زمینه است. بر این اساس، پژوهش حاضر از نوع توصیفی بوده و برای انجام آن از روش مطالعات کتابخانه ای (برای شناسایی ابعاد مختلف و تدوین چارچوب فهم عمومی نانوفناوری) و پیمایش (برای اجرای نسخه راهنما بر اساس چارچوب پیشنهادی) استفاده شده است. ابزارهای پیمایش نیز مصاحبه و پرسشنامه بوده است، که پرسشنامه آن، مجموعه ای از شاخص های فهم عمومی از علم و فناوری را در برمی گیرد. نتایج پژوهش نشان می دهد که میان ادراک دانشجویان از مخاطرات و مزایای فناوری نانو و همچنین میزان آشنایی دانشجویان رشته های مختلف با فناوری نانو تفاوت وجود دارد؛ همچنین در میان متغیرهای جمعیت شناختی، جنسیت و گرایش مذهبی به ترتیب از جمله متغیرهای تأثیرگذار بر آشنایی و اعتماد به فناوری نانو بوده اند.
انتقاد به عقل رایج دوره روشنگری از منظر تفکّر تاریخی هردر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تفکّر تاریخی، به نحوه نگرشی اطلاق می شود که آدمی و تفکّر او را در بستر تاریخی و اجتماعی اش مورد ملاحظه قرار داده و هرگونه فهم، شناخت، تفسیر و کنش آدمی را تاریخی می داند. در مقابل، تفکّر غیرتاریخی تحت تأثیر اندیشه ذات گرایانه ارسطویی و عقل ریاضیاتی دکارتی، به معنایی واحد و جهان شمول از عقل قائل است که آن را معیار و محک سنجش همه دوره های تاریخی تلقّی می کند. پرسش اصلی مقاله این است که هردر با چه نگرشی، تفسیر رایج عصر روشنگری را مورد انتقاد قرار می دهد و بررسی وجوه انتقادات او در این زمینه، هدف این پژوهش است. از این رو با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی دیدگاه های او پرداخته شده است. فلسفه تاریخ هردر مبتنی بر اصل پویایی تاریخ است و این پویایی حاصل حرکت و پویایی سرشت انسان به تبع حرکت و پویایی تفکّر و اندیشه او می باشد. هردر معتقد به تاریخی بودن تفکّر و به تبع آن زبان، فرهنگ، دین و به طور کلّی تمامی شئونات بشری است و همه اقوام را بر اساس شرایط تاریخی شان در تحقّق هدفی مشترک یعنی «انسانیت» سهیم می داند. از این رو، وی به عنوان یکی از فیلسوفان تاریخی اندیش، موضع متفکّران عصر روشنگری را مورد انتقاد قرار می دهد و با تلقّی رایج این عصر که عقل مدرن را محک و معیار سنجش همه امور می دانست، مخالفت می کند. فرضیه این پژوهش این است که هردر تفکّر غیرتاریخی را انتزاعی، غیرواقع بینانه و ناتوان از درک واقعیت های تاریخی و فرهنگی هر عصر و دوره تاریخی می داند و معتقد است درک و شناخت صحیح، درک و شناخت تاریخی است.
The effects of cognitive and physical training on physiological and psychological levels of anxiety in the female elderly(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background: Increasing prevalence rate of anxiety disorders in elderly populations especially due to physical limitations has become a key concern for health authorities.
Aim : The objective of the study was to investigate the effects of cognitive and physical training on physiological and psychological Levels of anxiety in the elderly.
Material and Methods: Forty-nine aged females (62.3±2.6 years) with BMI of 35-49.99 kg/m<sup>2 were assigned to one of three groups: Cognitive (n= 17), Physical training [yoga] (n= 16) and control group (n= 10). The cognitive training protocol included breathing and imagery/visualization techniques, which lasted for an 8-week period, three sessions a week. Yoga practices comprising Asana and Pranaya training, three times a week, for two months. The State-Trait Anxiety Inventory was given before and after intervention training. Biofeedback devices was used to monitor galvanic skin resistance and resting heart rate (as physiological and psychological markers of anxiety) in pretest and pre-test phases. The data were analyzed using analysis covariance and Bonferroni post hoc test.
Results: It was indicated that anxiety score in cognitive training was significantly lower than control group ( P = 0.002) and also, anxiety score in physical Training was significantly lower than control group ( P = 0.01). No significant difference was found between the two training groups ( P = 0.18). Furthermore, both training groups had lower galvanic skin resistance ( P < 0.001). In addition, physical training group had a better status of resting heart rate after intervention compared to the cognitive and control groups (respectively, P = 0.04 and P = 0.001).
Conclusions: It was concluded that the health benefits of Physical training [yoga] isn’t not specific to maintaining physical health, but also extends to lowering the anxiety in elderly with obesity. It was also suggested that cognitive training can mitigate the anxiety symptoms in the elderly while no physical changes were shown in cognitive training.
A comparison of 8-week-resistance and endurance exercise programs on levels of plasma apelin and blood pressure in obese postmenopausal women(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background: Studies show that apelin vasodilator peptide plays an important role in vascular tone and cardiovascular function, but the effect of resistance training and comparison of resistance and endurance training on plasma apelin has not been well documented.
Aim : The purpose of the study was to compare the effects of eight weeks of resistance and endurance exercise programs on levels of plasma apelin and blood pressure in obese postmenopausal women
Material and Methods: The present study was 24 postmenopausal women obese (age: 55.5 ± 5.63 y, height: 154.31 ± 4.69 cm, weight: 72.65 ± 11. 44 kg, and BMI: 30.62 ± 3.63) were randomly divided into two groups of 12 people (endurance and resistance) groups (resistance training with 60 to 80% 1RM, and endurance training with 55 to 70% of heart rate Karvonen). Apelin plasma levels and blood pressure 24 h before and 48 h after the end of the program were measured. Data were analyzed using repeated measures. The significance level was P< 0.05.
Results: The results showed that changes in intragroup and intergroup blood pressure decreased significantly and plasma apelin increased in both groups, but this increase was not significant ( P < 0.05).
Conclusion: Following eight- week resistance training and endurance training reduces blood pressure in postmenopausal obese women and were significantly associated with increased plasma Apelin but not as significant.
استانداردهای کتابخانه های بیمارستانی: حلقه مفقوده در اعتباربخشی ملی بیمارستان های ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۳
۱۰-۹
حوزههای تخصصی:
وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از سال 1389 اعتباربخشی بیمارستان های کشور را برنامه ریزی کرده و اولین دوره این اعتباربخشی را در سال های 1391 و 1392 به شکل دولتی و اجباری اجرا نموده است. این در حالی است که چهارمین دوره این اعتباربخشی از سال 1398 تا 1399 در 19 محور و با استفاده از 110 استاندارد و 514 سنجه انجام گرفته است.[1] پنجمین محور از محورهای 19 گانه در این اعتباربخشی مربوط به فناوری و مدیریت اطلاعات سلامت بوده است. محور مذکور خود دارای شش بخش فرعی تر و شامل سنجه هایی در رابطه با قابلیت های سامانه اطلاعات بیمارستان، ثبت صحیح و کامل داده ها، نگهداشت تجهیزات سخت افزاری و نرم افزاری، امنیت داده ها، فرآیند تشکیل و تکمیل پرونده های پزشکی و الکترونیک نمودن خدمات بیمارستان است.[2] با اندکی تأمل در بخش فناوری و مدیریت اطلاعات سلامت از مجموعه استانداردهای اعتباربخشی ملی بیمارستان های ایران درمی یابیم که سنجه های این بخش در حوزه مدیریت اطلاعات بیشتر بر داده های بیمار تمرکز دارد. درحالی که مدیریت منابع علوم پزشکی و خدمات اطلاعات دانش بنیان در بیمارستان ها مورد غفلت واقع شده است. به عبارت دیگر نقش کتابخانه به عنوان عضوی از پیکره بیمارستان و خدمات کتابداران و اطلاع رسانان پزشکی در زمینه گردآوری، سازمان دهی و اشاعه اطلاعات در اعتباربخشی ملی بیمارستان ها به فراموشی سپرده شده است. استانداردهای کمیسیون مشترک اعتباربخشی سازمان های بهداشتی و درمانی آمریکا (Joint Commission on Accreditation of Healthcare Organization(JCAHO)) به عنوان مهم ترین اسناد بین المللی در زمینه اعتباربخشی بیمارستان محسوب می شود. دراین سند که اساس راهنمای جامع استانداردهای اعتباربخشی ملی بیمارستان های ایران نیز می باشد بر دسترسی به اطلاعات دانش بنیان (Knowledge base Information) توجه و تأکید شده است. به این صورت که در نهمین استاندارد از استانداردهای مدیریت اطلاعات، بیمارستان ملزم شده است تا نظام اطلاعات، منابع و خدمات لازم به منظور برآورده کردن نیازهای اطلاعاتی دانش بنیان را فراهم نماید. همچنین، بر فراهم آوری این منابع و دقت و روزآمدی آن ها تأکید شده است. [3] استانداردهای کتابخانه های بیمارستانی از دیگر اسناد مهم در این زمینه است که انجمن کتابداری پزشکی آمریکا آن را منتشر کرده است. این سند شامل 11 استاندارد می باشد که در آن بر دسترسی به اطلاعات دانش بنیان به عنوان یکی از عناصر اصلی مدیریت اطلاعات بیمارستان تأکید شده است. در اولین استاندارداین سند، کتابخانه به عنوان واحد اصلی مسئول در امر توسعه سیستم های اطلاعاتی و نیز ارائه خدمات در جهت رفع نیازهای سازمان به اطلاعات دانش بنیان معرفی گردیده است. [4] نقش و اهمیت اطلاعات در تصمیم گیری های بالینی و بحث پزشکی مبتنی بر شواهد ((Evidence-based medicine (EBM) بر کسی پوشیده نیست. از طرفی گردآوری، سازمان دهی، ارزیابی و اشاعه این اطلاعات جزو وظایف اصلی کتابخانه های بیمارستانی است. آموزش سواد اطلاعاتی به کاربران (شامل پزشکان، پرستاران، پیراپزشکان، مدیران و بیماران) و ارائه خدمات اطلاعاتی متنوع به گروه های بالینی نیز نقش های دیگری هستند که این نوع کتابخانه ها ایفا می کنند. بر این اساس منطق حکم می کند که ارزیابی این بخش از بیمارستان و خدمات آن باید جزء لاینفک اعتبارسنجی بیمارستان باشد. در نظر گرفتن کتابخانه های بیمارستانی در فرایند اعتباربخشی، علاوه بر آنکه باعث ارتقای آن ها در راستای خدمت رسانی به جامعه پزشکی می شود، می تواند ظرفیت و بهره مندی از تخصص های کتابداران و اطلاع رسانان پزشکی را نیز ایجاد نماید. بد نیست متولیان تدوین و بازنگری استانداردهای اعتباربخشی ملی بیمارستان های ایران در ویرایش های جدید این سند، استانداردهای کتابخانه های بیمارستانی را هم مدنظر قرار دهند. تضاد منافع: نویسندگان اظهار داشتند که تضاد منافعی وجود ندارد. تشکر و قدردانی: بدین وسیله از کتابداران خدوم و پرتلاش کتابخانه های بیمارستانی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان تشکر و قدردانی به عمل می آید.
عوامل مؤثر بر تعامل بیمار با پزشک در بیماران آنژیوپلاستی: مطالعه موردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۵
۴۲-۳۲
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تعامل با بیمار مفهومی است که امروزه در مراقبت های پزشکی اهمیت ویژه ای پیداکرده است و به عنوان هدفی ارزشمند در مراقبت از بیمار مدنظر قرارگرفته است. امروزه با تکامل نظام سلامت از مدل بیماری محور به مدل بیمار محور، تعامل بیمار نقش مهمی را در بهبود فرآیند مراقبت سلامت ایجاد کرده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر در تعامل بیمار با پزشک انجام شده است. روش ها: مطالعه از نوع کاربردی با روش کیفی- توصیفی بود. ابتدا اطلاعات بیمارانی که در سال 1397 آنژ یوپلاستی شده بودند از سیستم اطلاعات بیمارستانی استخراج شد. سپس، با استفاده از راهنمای مصاحبه نیمه ساختارمند با بیماران مصاحبه های عمیق انجام گرفت. داده ها با روش تحلیل محتوای کیفی با استفاده از نرم افزار MAXQDA صورت گرفت. یافته ها: بعد از تحلیل داده ها 1072 کد استخراج شد که تمامی کدها در دو طبقه عرضه (پزشک) و تقاضا (بیمار) قرارگرفتند. 11 عامل موثر بر تعامل از طرف عرضه (اطلاع رسانی، رفتار پزشک، آموزش، دسترسی، هزینه، پاسخگویی، ادراک بیمار از تخصص و مهارت پزشک، ضعف مدیریتی، امکانات، اعتماد و رضایت از پزشک) و هفت عامل از طرف تقاضا (مشکلات شخصی، روحیه پرسشگری بیمار، پاسخگویی از منابع دیگر، مشکلات مالی، فقدان دانش و آگاهی، توصیه اطرافیان، خوددرمانی) شناسایی شد. نتیجه گیری: انتظار می رود تعامل بیمار با پزشک معالج بعد از آنژیوپلاستی باعث تسریع در روند بهبودی بیمار، جلوگیری از عوارض احتمالی و کاهش هزینه شود. شناخت عوامل مؤثر و طراحی مداخلات مقتضی در سمت عرضه و تقاضا می تواند منجر به بهبود تعاملات بیمار با پزشک و زمینه ساز ارتقای سلامت جامعه شود.
مقایسه سبک های پرخاشگری دانشجویان ورزشکار و غیرورزشکار
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پرخاشگری یکی از موضوع های مهم در جوانان به ویژه ورزشکارن و دانشجویان است. هدف این مطالعه مقایسه سبک های پرخاشگری ورزشی دانشجویان ورزشکار و دانشجویان غیرورزشکار است. روش: این پژوهش یک مطالعه علّی-مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ مشغول به تحصیل بودند. به این منظور نمونه ای ۱۷۰ نفری (۶۴ پسر و ۱۰۶ دختر) به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه آنلاین سبک های پرخاشگری ورزشی (علوی زاده و همکاران، ۱۳۹۹) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t و تحلیل واریانس انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین نمره سبک های گوناگون تفاوت معنادری بین دانشجویان پسر و دختر (۰/۰۵>p) و ورزشکاران و غیرورزشکاران (۰/۰۵>p) وجود دارد. نتیجه گیری: بر این اساس می توان نتیجه گیری کرد بین پرخاشگری ورزشکاران و غیر ورزشکاران تفاوت معناداری وجود دارد.
بررسی تحلیلی معماری بومی در راستای ارائه شاخص های زیست پذیری (محدوده مورد مطالعه: شهر املش)(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: توجه به کیفیت زندگی، شرایط، امکانات و نیازهای ساکنان شهرها، مسئله ای حیاتی است. نظر به مشکلات متعدد شهرها، رویکردهای مختلفی برای ارتقا و بهبود شرایط زندگی در آنها پیشنهاد و مطرح شده است که زیست پذیری شهری یکی از آنها است. پژوهش حاضر با هدف ارائه شاخص های زیست پذیری مسکن با مطالعه تحلیلی معماری بومی شهر املش صورت گرفته است. روش تحقیق: روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی و به لحاظ هدف کاربردی و از نوع تحقیقات کیفی می باشد. جامعه آماری مورد مطالعه در این تحقیق عبارت است از ساکنین شهر املش که جمعیت این منطقه براساس سرشماری سال 1395 ایران، 15444 نفر می باشد. روش نمونه گیری تصادفی و برای برآورد حجم نمونه از فرمول کوکران و 374 نمونه است. جهت تحلیل داده های گردآوری شده از آزمون های تی تک نمونه ای و آزبمون برازش رگرسیونی در نرم افزار spss بهره گرفته شد. برای تحلیل نتایج به دست آمده از پرسشنامه، از آزمون آماری T استفاده شد. نتایج: نتایج آزمون نشان می دهد از نظر شهروندان املش، بعد زیست محیطی با توجه به اختلاف از میانگین بسیار پایین و منفی 06002/0 و همچنین مقدار ویژه به دست آمده برای آن به میزان 2/5 که بیشتر از بقیه ابعاد است، دارای الویت بیشتری برای بسترسازی زیست پذیری مسکن با الگوهای معماری بومی شهر املش است. ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی با توجه به میزان ضرایب بتا و معناداری به دست آمده بر زیست پذیری مسکن شهری با الگوهای شکلی معماری بومی شهر املش تاثیر مستقیم دارند، در این میان، بعد کالبدی و مدیریتی در قسمت ارزیابی تاثیر مستقیم به علت ضرایب بتای منفی و عدم معناداری فاقد اثر بودند.
منابع انسانی راکد پیشران یا بازدارنده عملکرد سازمان: مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
1 - 23
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: وجود منابع انسانی بیش از نیاز واقعی در سازمان، تأثیرهای متفاوت و گاه متناقضی بر عملکرد سازمان در پی دارد. به منظور شناخت بهتر این تأثیرها و مدیریت مؤثر این وضعیت، پژوهش حاضر، به مرور نتایج مطالعات انجام شده در خصوص تأثیر منابع انسانی راکد بر عملکرد سازمان پرداخته است. روش: این پژوهش از نوع کیفی، کاربردی، تفسیری و استقرایی است. منابع اطلاعاتی آن را مقاله های منتشر شده در خصوص منابع انسانی راکد در دو پایگاه داده اسکپوس (الزویر) و مؤسسه علوم اطلاعات شبکه علمی (تامسون روترز) تشکیل می دهد. انتخاب مقاله ها بر پایه استفاده از شاخص های مدنظر انجام شده است. روایی پژوهش با استفاده از چک لیست استاندارد CASP و پایایی آن نیز به کمک شاخص کاپای کوهن در نرم افزار اس پی اس اس ارزیابی و تأیید شده است. یافته ها: پس از ترکیب نتایج مطالعات مرور شده، چارچوبی برای شناخت بهتر چگونگی تأثیرگذاری منابع انسانی راکد، بر عملکرد سازمان ارائه شده است. این چارچوب، از دو بُعد مازاد مطلق یا نسبی و دانشی یا غیردانشی بودن منابع انسانی شکل گرفته است. بر این اساس، منابع انسانی راکد، به چهار گونه دسته بندی شده اند: مازادمحور، انباشت محور، دانش محور و ارزش محور. در این میان، تأثیر گونه های ارزش محور و دانش محور بر عملکرد سازمان، مثبت و تأثیر گونه های مازادمحور و تا حدی انباشت محور، منفی ارزیابی شده است. نتیجه گیری: این چارچوب می تواند مبنایی برای تنظیم کارکردهای مدیریت منابع انسانی باشد و برای بهینه سازی منابع انسانی راکد در سازمان استفاده شود. مدیریت مؤثر منابع انسانی راکد، به گونه شناسی درست این وضعیت در سازمان نیاز دارد. با این حال، وجود شمار بیش از اندازه از هر گونه آن، برای عملکرد سازمان زیان بار است. کلیدواژه ها: منابع انسانی راکد، عملکرد سازمان، منابع انسانی دانشی و غیردانشی، مازاد مطلق و نسبی زمینه و هدف: وجود منابع انسانی بیش از نیاز واقعی در سازمان، تأثیرهای متفاوت و گاه متناقضی بر عملکرد سازمان در پی دارد. به منظور شناخت بهتر این تأثیرها و مدیریت مؤثر این وضعیت، پژوهش حاضر، به مرور نتایج مطالعات انجام شده در خصوص تأثیر منابع انسانی راکد بر عملکرد سازمان پرداخته است. روش: این پژوهش از نوع کیفی، کاربردی، تفسیری و استقرایی است. منابع اطلاعاتی آن را مقاله های منتشر شده در خصوص منابع انسانی راکد در دو پایگاه داده اسکپوس (الزویر) و مؤسسه علوم اطلاعات شبکه علمی (تامسون روترز) تشکیل می دهد. انتخاب مقاله ها بر پایه استفاده از شاخص های مدنظر انجام شده است. روایی پژوهش با استفاده از چک لیست استاندارد CASP و پایایی آن نیز به کمک شاخص کاپای کوهن در نرم افزار اس پی اس اس ارزیابی و تأیید شده است. یافته ها: پس از ترکیب نتایج مطالعات مرور شده، چارچوبی برای شناخت بهتر چگونگی تأثیرگذاری منابع انسانی راکد، بر عملکرد سازمان ارائه شده است. این چارچوب، از دو بُعد مازاد مطلق یا نسبی و دانشی یا غیردانشی بودن منابع انسانی شکل گرفته است. بر این اساس، منابع انسانی راکد، به چهار گونه دسته بندی شده اند: مازادمحور، انباشت محور، دانش محور و ارزش محور. در این میان، تأثیر گونه های ارزش محور و دانش محور بر عملکرد سازمان، مثبت و تأثیر گونه های مازادمحور و تا حدی انباشت محور، منفی ارزیابی شده است. نتیجه گیری: این چارچوب می تواند مبنایی برای تنظیم کارکردهای مدیریت منابع انسانی باشد و برای بهینه سازی منابع انسانی راکد در سازمان استفاده شود. مدیریت مؤثر منابع انسانی راکد، به گونه شناسی درست این وضعیت در سازمان نیاز دارد. با این حال، وجود شمار بیش از اندازه از هر گونه آن، برای عملکرد سازمان زیان بار است. کلیدواژه ها: منابع انسانی راکد، عملکرد سازمان، منابع انسانی دانشی و غیردانشی، مازاد مطلق و نسبی
مقایسه اثربخشی درمان شناختی - وجودی و درمان متمرکز بر شفقت به شیوه گروهی بر بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (خرداد) ۱۴۰۰ شماره ۹۹
439-452
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات مداخله ای مختلفی با هدف ارتقاء شاخص های سلامت روان زنان مطلقه سرپرست خانوار انجام شده است، اما پژوهشی که به مقایسه اثربخشی درمان شناختی - وجودی و درمان متمرکز بر شفقت بر بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه سرپرست خانوار پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی - وجودی و درمان متمرکز بر شفقت به شیوه گروهی بر بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه سرپرست خانوار انجام شد. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و با استفاده از طرح پیش آزمون – پس آزمون - پیگیری با گروه گواه انجام شد. جامعه پژوهش متشکل از تمامی زنان مطلقه سرپرست خانوار کمیته امداد امام خمینی (ره) منطقه 19 شهر تهران در سال 1398 بودند. نمونه این مطالعه 36 زن بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (هر گروه 12 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (1989) بود. برای گروه آزمایشی اول، درمان شناختی وجودی ( کیسان، 2004، 2009 ) و برای گروه آزمایشی دوم درمان متمرکز بر شفقت (گیلبرت، 2009، 2014) در 8 جلسه 120 دقیقه ای برگزار گردید، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تعقیبی بونفرونی استفاده گردید. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان شناختی - وجودی و درمان متمرکز بر شفقت باعث افزایش بهزیستی روانشناختی و مؤلفه های آن (پذیرش خود، رابطه مثبت با دیگران، خودمختاری، زندگی هدفمند، رشد شخصی، تسلط بر محیط) در پایان مداخلات و دوره پیگیری شده بودند. همچنین درمان شناختی - وجودی در مقایسه با درمان متمرکز بر شفقت اثربخشی بیشتری در افزایش بهزیستی روانشناختی و مؤلفه های آن داشت (0/01 > p ) . نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده توصیه می گردد روانشناسان و مشاوران از این دو رویکرد درمانی جهت کاهش مشکلات روانشناختی زنان سرپرست خانوار استفاده نمایند.
اهمیت و نقش برنامه ریزی استراتژیک در به کارگیری یادگیری الکترونیکی در آموزش عالی
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
38 - 47
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مطالعه حاضر اهمیت و نقش برنامه ریزی استراتژیک در به کارگیری یادگیری الکترونیکی در آموزش عالی می باشد. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه اساتید دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 99-98 می باشد که شامل 651 استاد در کلیه دانشکده ها می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، تعداد 41 نفر به عنوان نمونه در دسترس قرار گرفت. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش شامل پرسشنامه استاندارد برنامه ریزی استراتژیک برایسون(1999) و نگرش استادان به آموزش الکترونیکی تقوی(1386) می باشد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که از بین مولفه های برنامه ریزی استراتژیک تنها تاثیر تعیین موضوعات استراتژیک بر به کارگیری آموزش الکترونیک معنادار می باشد، تاثیر برنامه ریزی استراتژیک بر به کارگیری آموزش الکترونیک مستقیم و معنادار می باشد و در نهایت رابطه برنامه ریزی استراتژیک با آموزش الکترونیک و تمامی مولفه های آن به جزء دو مولفه احساس مفید بودن و آموزش های چندرسانه ای مثبت و معنادار می باشد.
مقایسه اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد عقلانی – هیجانی - رفتاری (REBT) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر میزان بخشودگی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (فروردین) ۱۴۰۰ شماره ۹۷
139-148
حوزههای تخصصی:
زمینه: خیانت زناشویی در دهه های اخیر افزایش داشته است. با توجه به آسیب های روانشناختی که به دنبال عدم بخشش همسران توسط زنانی که با خیانت زناشویی روبرو شده اند، رخ می دهد، پرداختن به اثربخش ترین مداخلات درمانی برای افزایش بخشودگی در زنان آسیب دیده از خیانت اهمیت دارد. هدف: پژوهش حاضر به دنبال مقایسه اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد عقلانی – هیجانی - رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر میزان بخشودگی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی است. روش: در این پژوهش از روش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. جامعه آماری شامل تمام زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی مراجعه کننده به دو مرکز مشاوره و یک مطب روان پزشک در شهر شیراز در سال 98 بود که از بین آنان با استفاده از نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند. شرکت کنندگان قبل، بعد و دو ماه پس از اتمام درمان ها پرسشنامه بخشودگی ری (1998) را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که دو درمان بر افزایش بخشودگی تأثیر دارد (0/01 p< ) و هیچ یک بر دیگری برتری ندارد (0/05 p> ). نتیجه گیری: می توان گرفت علی رغم تفاوت محتوا و فرآیند دو رویکرد درمان عقلانی – هیجانی - رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، عناصری مانند تخلیه هیجانی، امیدوار کردن و همگانی بودن تجربه انسانی که در هر دو درمان مشترک است، عواملی هستند که بر افزایش بخشودگی تأثیر می گذارند و درمانگران، به منظور افزایش بخشش در زنان آسیب دیده از خیانت همسرانشان، می توانند از هر دو رویکرد درمانی به یک میزان استفاده کنند.
توانش های اساسی زندگی در دانش آموزان پایه ششم ابتدایی: یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (فروردین) ۱۴۰۰ شماره ۹۷
149-158
حوزههای تخصصی:
زمینه: پایه ششم ابتدایی دروازه ورود به دوره نوجوانی است. با ورود به دوره نوجوانی، برخورداری از توانش های اساسی زندگی در سه حیطه شناختی، هیجانی و رفتاری ضروری است. مطالعه پیرامون بررسی وضعیت آموزش این توانش ها در دانش آموزان مغفول مانده است. هدف: هدف پژوهش حاضر کشف تجارب زیسته دانش آموزان پایه ششم ابتدایی و معلمان آنان در مورد وضعیت آموزش توانش های اساسی زندگی بود. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شده است. داده های مورد نیاز با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان و دانش آموزان پایه ششم ابتدایی استان کرمان در سال تحصیلی 99-1398 و نمونه آماری نیز 100 نفر از دانش آموزان و معلمان پایه ششم ابتدایی بودند که به شیوه هدفمند انتخاب شدند. داده های به دست آمده با روش کلایزی تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل تجارب مشارکت کنندگان، منجر به شناسایی 3 مضمون اصلی توانش های فکری با مضامین فرعی شناخت خود، تفکر خلاق و تفکر انتقادی و توانش های احساسی با مضامین فرعی ارتباط مؤثر، همدلی و مدیریت هیجانات و توانش های رفتاری با مضامین فرعی توجه به بهداشت، حل مسئله، هدفمندی و تصمیم گیری شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بر اساس تجارب زیسته نشان داد که وضعیت آموزش توانش های اساسی زندگی به دانش آموزان پایه ششم ابتدایی وضعیت مطلوبی نداشته و نیاز به بازنگری و کیفیت بخشی دارد.
کووید-۱۹ و نیروهای حافظ صلح ملل متحد: چالش های جدید، محدودیت های قدیمی
منبع:
سازمان های بین المللی سال چهارم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱
253-285
حوزههای تخصصی:
نیروهای حافظ صلح به عنوان ابزار عملی شورای امنیت سازمان ملل متحد بیش از هفتاد سال است که با سلسله ای از وظایف نظامی، مدنی، اداری و انتظامی در مناطق مختلف جهان جهت تأمین صلح و امنیت بین المللی خدمت می کنند. فعالیت این نیروها، تجربیات و درس های آموخته گسترده ای را ناشی از چالش های خود برای انجام وظایفشان در بحران ها دارد. بیماری کووید-۱۹ که در سال ۲۰۲۰ در جهان شیوع پیدا کرد، آثار و عواقبی بر جنبه های مختلف حیات بشریِ سراسر جهان داشته است؛ که از آن می توان به عنوان یک بحران نام برد. نیروهای حافظ صلح نیز در پی آن با یکی از مهم ترین چالش ها از زمان تشکیل روبه رو شده اند. ازآنجایی که معمولاً آغاز و پایان بحران ها، با محدودیت ها، تغییرات و همچنین فرصت هایی برای فعالیت هر نهاد همراه است، هدف از این مقاله، بررسی و پاسخ به پرسش های پیرامون آثار شرایط حاضر بر فعالیت این نیروها می باشد. آثار کوتاه مدت و بلندمدت همه گیری بر این نیروها برای انجام وظایف، موجب ضرورت تطبیق با شرایط درحال حاضر و آمادگی برای محدودیت ها در فعالیت های آینده است.
استفاده آمریکا از هواپیماهای بدون سرنشین در جنگ با تروریسم از منظر حقوق بر جنگ و حقوق در جنگ
منبع:
سازمان های بین المللی سال چهارم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱
313-340
حوزههای تخصصی:
استفاده گسترده آمریکا از هواپیماهای بدون سرنشین برای مبارزه با گروهک های تروریستی القاعده و طالبان در کشورهایی همچون افغانستان، پاکستان و یمن بعد از حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 به سرعت چالش مشروعیت ارتکاب قتل هدفمند از طریق این هواپیماها را از منظر حقوق بین الملل مطرح کرد. نیروهای ارتش و سازمان «سیا»، استفاده از این جنگ افزار را به منظور جنگ علیه تروریسم و در چهارچوب حقوق بین الملل بشردوستانه دانسته اند. مقاله پیش رو بر پایه روشی توصیفی _ تحلیلی به این پرسش پاسخ می دهد که «اقدام آمریکا در قتل هدفمند با استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین تا چه میزان منطبق با قواعد حقوق بر جنگ و حقوق در جنگ می باشد؟». این مقاله به بررسی موضوعات مهمی همچون هویت و وضعیت افرادِ مورد هدف و حمله این هواپیماها و نیز قانونی بودن کشتار این افراد از منظر حقوق بر جنگ و حقوق در جنگ پرداخته است و نتیجه گرفته که استفاده از این جنگ افزار در قالب دفاع مشروع قابل پذیرش نیست و این کشور اصول حقوق بین الملل بشردوستانه؛ نظیر تفکیک، تناسب، ضرورت نظامی، احتیاط در حمله و انسانیت را نقض نموده است. همچنین ارتکاب قتل هدفمند با این هواپیماها در مواردی که هیچ تهدید جدی و قریب الوقوعی وجود ندارد، منطبق با حقوق بین الملل بشر نیست.
مفهوم قانون اساسی در اندیشه خبرگان قانون اساسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
1267 - 1287
حوزههای تخصصی:
قانون اساسی گرایی در سده های اخیر در پی آن بوده است که قانون اساسی را با اهداف نوین بنیانگذاری کند. بدین اعتبار، قانون اساسی گرایی مفهوم و محتوایی مدرن به قانون اساسی می بخشد. تنظیم و تحدید قدرت سیاسی از طریق تعیین نهادهای حکومتی و تحدید اختیارات و صلاحیت های مقامات مقرر و نیز تصریح و تضمین حقوق و آزادی های بشری مفهوم و محتوای قانون اساسی را می سازند. بر این پایه، بسیار مهم است که بدانیم نگارندگان قانون اساسی در مقطع 1358 که خود مأمور و وکیل ملت در امر تقنین اساسی بودند، چه برداشت هایی از مفهوم و محتوای قانون اساسی داشتند، چراکه این موضوع در خصوص تصویب کنندگان قانون اساسی اهمیتی فراوان دارد. از همین رو، نویسندگان با اتکا به روش توصیفی- تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات به گونه کتابخانه ای کوشیده اند نخست با تشریح مبانی نظری قانون اساسی گرایی و محتوا و مفهوم قانون اساسی، شش برداشت از درون مشروح مذاکرات 1358 استخراج و تبیین و توصیف کنند؛ این برداشت ها عبارت اند از: برداشت های تقلیل گرا، اسلام گرا یا تنوع برداشت ها از حکومت اسلامی، ارزش گرا، آرمان گرا، محتواگرا یا حقوقی و مدرن، جهان گرا و تکلیف گرا. فرض اساسی این مقاله بر این مبناست که به نظر می رسد تعدد و تشتت در برداشت از مفهوم و محتوای قانونی اساسی در اندیشه خبرگان قانون اساسی 1358 وجود داشته است. بدین معنا که در میان دیدگاه های متعدد در مجلس خبرگان قانون اساسی، دیدگاه ایدئولوژیک و انقلابی غلبه داشته است، چراکه علاوه بر قرائت های حقوقی، قرائت های غیرحقوقی مزبور نیز در این قوه پررنگ و چشمگیر می نمود. از طرف دیگر، ماحصل نگرش خبرگان قانون اساسی در متون تصویبی قانون اساسی اغلب برداشت حقوقی و مدرن بود، اگرچه برداشت ارزش گرا در مقدمه قانون اساسی مشهود بود.
بررسی مؤلفه های مفهوم کارگر در حقوق تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق تطبیقی جلد ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۵)
222 - 197
حوزههای تخصصی:
تعیین مفهوم کارگر به عنوان موضوع حقوق کار، ازجمله مسائل محل بحث در نظام حقوقی کشورهای جهان بوده است و تبیین دقیق مؤلفه های این مفهوم به تعیین قلمرو حقوق کار منجر می شود. این پژوهش در راستای دستیابی به مؤلفه های این مفهوم، به مطالعه تطبیقی حقوق کار نظام های مختلف حقوقی اعم از رومی-ژرمنی و کامن لاو در کشورهایی همچون فرانسه، آفریقای جنوبی، آمریکا، مصر، اردن، ژاپن و ... پرداخته و با مقایسه معیارهای ارائه شده در تعریف عنوان کارگر در قانون، رویه عملی دادگاه ها و دکترین کشورهای مورد مطالعه و دسته بندی این معیارها تحت عناوین کلی، چهار مؤلفه عمده برای مفهوم کارگر شناسایی نموده است. این عناصر مفهومی شامل «شخص حقیقی بودن کارگر»، «قائم به شخص بودن کار او»، «دریافت حق السعی از کارفرما» و «تبعیت حقوقی و اقتصادی از کارفرما» هستند که در رسیدگی به اختلافات و دعاوی این حوزه می تواند در مراجع قضایی و شبه قضایی کشور مورد توجه قرار گیرد.