مطالب
فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۵۰۴٬۹۳۲ مورد.
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 8
حوزه های تخصصی:
موضوع بهداشت روان موضوعی است که در رابطه با آن پژوهش های زیادی نگارش می شود. همچنین در رابطه با موضوع سبک زندگی سالم و بررسی روابط و تاثیرات آنها بر روی هم نیز جای بسی تامل است. پژوهش گران در رشته روانشناسی همواره بررسی های علمی و پژوهشی خود را در این رابطه در معرض مخاطبین این رشته قرار داده اند. امروزه مشکلات بهداشت روان در دنیا، سهم عظیمی از بار کلی بیماری را به خود اختصاص میدهند و به شکلی مخرب موجب افت سلامت، کارکرد و بهره وری انسانها می شوند. ارزیابی های انجام شده در ارتباط با بار و هزینه های مالی و انسانی مرتبط بااختلالات روانی نشان داده اند که هر ساله میلیاردها دلار ضرر مالی به علت از دست رفتن کارایی کوتاه مدت و بلند مدت این بیماران و مراقبین آنها به وجود می آید. این هزینه شامل هزینه های درمان و از دست رفتن ساعات کار و کاهش نیروی انسانی می شود.در مقاله حاضر نیز تلاش شده است که این موضوع بیشتر و دقیق تر بسط داده شود. روش پژوهش به صورت کتابخانه ای و فیش برداری و استفاده از منابع نظری و تئوری درباره بهداشت روان و سبک زندگی سالم بوده است.یافته های تحقیق نشان می دهد که فاکتور های مورد بحث ارتباط عمیق و غیر قابل اجتنابی با هم دارند و رابطه معنا داری بین داده های پژوهش وجود دارد.
بررسی استعاره مفهومی دریا و متعلّقات آن در دیوان عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تا پیش از پیدایشِ زبان شناسی، استعاره فقط یک ویژگی زبان ادبی- به ویژه شعر- محسوب می شد؛ امّا مطالعات شناختی در زمینه استعاره این دیدگاه سنّتی را گسترش داده است. در این پژوهش که با روش تحلیلی و توصیف زبان شناختی و با تحلیل ابیاتی از دیوان عطار انجام شده است، پس از معرفی رویکرد شناختی به استعاره، برخی از استعاره های مفهومی با قلمرو مبدأ «دریا و وابسته های آن»، به عنوان یکی از پرکاربردترین تصاویر شعری در دیوان عطار ، براساس نظریه استعاره مفهومی مطابق با تقسیم بندی قاسم زاده، در قالب استعاره های «ساختاری»، «هستی شناختی»، «جهت یابی»، «ظرفی» و «شخصیت بخشی» بررسی شده است. سؤال اصلی این پژوهش این است که نوع و شیوه کاربرد استعاره دریا و متعلّقات آن در دیوان عطار براساس نظریّه استعاره مفهومی چگونه است و هدف عطار از کاربرد این استعاره ها چیست. بیشتر استعاره های اصلی عطار شامل سه «نگاشت» است: «انسان قطره است»، «دل دریاست» و «عشق دریاست». مراحل شناخت و دریافت اندیشه عطار، حول محور مفهومی سازی «انسان»، «دل» و «عشق» جریان دارد. فراوانی قلمروهای مقصد از آن جهت است که از نظرگاه عرفا و ازجمله عطار، همه احوال بر «دل انسان عاشق» وارد می شود. انتخاب قلمروهای مبدأ دریا نیز بیانگر دیدگاه عرفانی عطار درباره دریاست. تمایلات عرفانی عطار در انگیزش استعاره های او بسیار مؤثر بوده؛ به همین دلیل جانب زیبایی شناسی این استعاره ها بسیار کم رنگ است.
چگونگی شکل گیری هویت کودک و نوجوان در داستان های کودکانه «محمدحسین محمدی» براساس دیدگاه «اریکسون» و «گیدنز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چگونگی شکل گیری هویت کودک و نوجوان در داستان های کودکانه «محمدحسین محمدی» براساس دیدگاه «اریکسون» و «گیدنز» چکیده موضوع این مقاله بررسی چگونگی شکل گیری هویت کودک و نوجوان در داستان های کودکانه «محمد حسین محمدی» براساس دیدگاه «اریک اریکسون» و «آنتونی گیدنز» است که با روش تحقیق توصیفی تحلیلی، به بررسی عوامل هویت ساز پرداخته است. کودکان، با تجربه ی فقر، بعد شرم نهادینه شده و همچنین پنهان کردن احساسات خود، هرگز به مجموعه ای سازمان یافته ای که بتواند یک واحد متشکل از شخصیت و هویت آنان را بسازد، دست نخواهند یافت که می تواند سرمنشا بحران های آتی آنان باشد. در این پژوهش مراحل رشد به صورت پیرنگ وار در سه داستان بررسی شد و نتایج ذیل به دست آمد: مرحله ی اول شکل نگرفتن اعتماد بنیادین در کودک که نتیجه ی زندگی در جوامعی با زیرساخت های معیوب، چالش رفتاری و بحران هویتی است؛ مرحله ی دوم بیگانگی کودک با خویشتن در قالب انعکاس خود در بازی به علت فقدان پدر و اشتغال مادر و مشکلات اقتصادی و مرحله ی سوم، الگویابی و تلاش لیبیدویی و درنهایت ناتوانی برای یافتن هویت شغلی و جنسی نوجوان در جوامع سنتی با وجود محدودیت ها از بروز «خود های متعدد».
معانی ثانوی جمله های پرسشی در اشعار فروغ فرخزاد «با تأمل بر تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۹)
29 - 58
موضوع مقاله ی حاضر تأمل بر معانی ثانوی جمله های پرسشی در شعر فروغ است. این امکان در ادبیات وجود دارد که معنای جمله ها، بسته به هدف گوینده تغییر کند. بحث درباره ی این تغییرات موضوع علم معانی است و ازاین منظر با مقوله ی منظورشناسی که از شاخه های علم زبان شناسی است، مشابهت دارد. هدف مقاله تبیین نحوه ی استفاده ی فروغ از ظرفیت چندمعنایی جمله های پرسشی است. مقاله با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی قصد پاسخ به این پرسش را دارد که معانی ثانوی جمله های پرسشی در شعر فروغ چه سمت وسویی دارند و چرا باید روی معانی ثانوی این جمله ها تأکید کرد؟ اهمیت و ضرورت تحقیق از آن روست که در پی شناخت عمیق شعر فروغ از رهگذر علم معانی است و به جای برداشت های ذوقی از شعر وی با اتکا بر متن، به سیر در اعماق روان فروغ می پردازد. مطالعات و بررسی های انجام یافته نشان می دهد که درمجموع 112جمله ی پرسشی (بدون درنظرگرفتن تکرارها) در دو مجموعه ی شعری تولدی دیگر (59 عدد-53%) و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد (53 عدد- 47% ) به دست آمد که همگی آن ها معانی ثانوی دارند. براساس الگوی کتاب معانی شمیسا، تعداد 21 معانی ثانوی در این پرسش ها کشف شد که بسامد تکرار معنای ثانوی در دفتر تولدی دیگر 68 بار (54 %) و در مجموعه ی ایمان بیاوریم ... 56 بار (46%) است. نتایج حاکی از آن است که جمله های پرسشی در اشعار فروغ، همواره غیرمستقیم در نقش های معنایی به غیر از پرسش به کار رفته و در این میان، معانی تأکیدی و جلب توجه و اظهار عجز و ناامیدی بیشترین بسامد را در معانی ثانوی دارند. همچنین بیشتر جمله های سؤالی هم زمان شامل چند معنی ثانوی دیگر هستند. بر این اساس می توان گفت که هدف اصلی فروغ از طرح این سؤال ها جلب توجه، دقت و به فکر واداشتن مخاطب و تأکید بر گفته های خویش است.
گفتمان «شعوبی گرایی» در روایت شاهنامه ی فردوسی (براساس تحلیل گفتمانی ارنستو لاکلائو و شنتال موفه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۹)
137 - 164
گفتمان شعوبیه واکنشی دربرابر سروری حاکمیت غیرایرانی بر جان و ناموس ایرانیان بود که از حدود قرن اول تا قرن های ششم و هفتم هجری قمری ادامه یافت. این مقاله روایت شعوبی را براساس الگوی تحلیل گفتمانی لاکلائو و موفه در روایت شاهنامه تحلیل می کند. چگونگی و چرایی مبارزات ایرانیان در بستر خیزش شعوبی به ویژه در روزگار فردوسی روشن می شود. با منازعه های گفتمان شعوبی و حاکمیت غیرایرانی، گفتمان شعوبی در روایتِ فردوسی با دال های دادگری، اختیار، خردورزی و میهن دوستی در پیرامون هسته ی معناییِ «احیای حاکمیت ایرانی» بازتعریف و مفصل بندی می شود. سلطه ی سیاسی و نظام عقیدتی غزنوی، خلافت بغداد را به عنوان «غیرهای گفتمانی» معرفی می کند و با برجسته کردنِ مفاهیم هویتی و حاشیه رانیِ سخت گیری های عقیدتی و اقتصادی، با گفتمان رقیب به ضدیت می پردازد. گفتمان شعوبی برای تحقق «رهایی» از سلطه ی عقیدتیِ دستگاه خلافت بغداد و حاکمیت سیاسیِ غیرایرانی، نظریه ی حاکمیت ایرانی «آرمان شاه» را بازتولید می کند. عاملیّت سیاسیِ مبارزه با بیگانگان و حاکمیت غیر با سوژه ی آزاده ی «جهان پهلوان» (رستم) محقق می شود که برای تحقق این آرمان و آرزوی گفتمانی، با دشمنان و بیگانگان مبارزه می کند و هیچ گاه اسارت و خفت را در برابر غیرهای گفتمانی نمی پذیرد.
بازخوانی شعرِ نصرت رحمانی بر اساس سبک گوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۰)
1 - 26
بازخوانی شعرِ نصرت رحمانی بر اساس سبک گوتیک چکیده گوتیسم و گوتیک، افزون بر هنر به عنوان سبک و شیوه ای در ادبیات شناخته و پذیرفته شده است. مؤلفه های این سبک عموماً در آثار داستانی نمود داشته؛ ولی تجلیات آن را در شعر برخی شاعران امروز ازجمله نصرت رحمانی می توان یافت. در نوشتار پیش رو به روش توصیفی – تحلیلی کوشش شده تا ابعاد و کیفیت بهره مندی ناخودآگاهانه و گاه تعمدی رحمانی از مؤلفه های گوتیسم بررسی و تحلیل شود. در این راستا اشعاری که بر اساس گوتیسم قابل ارزیابی و تحلیل بوده یا اشعاری که تکوین هنجار و محتوای آن ها مبتنی بر شاخصه هایی است که با مؤلفه های گوتیک نسبت و قرابت دارند، انتخاب و ازمنظر گوتیسم بررسی و تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد رحمانی روایاتی همراه با رویداد، توصیف، فضاسازی و مضمون آفرینی نامتعارف و شگفت آور در شعر خود آورده که می شود آن ها را روایاتی با ماهیت گوتیک ارزیابی کرد. این روایت ها که روندی ماجراجویانه و کابوس گونه دارند و بی فرجامی عشق های جنون آمیز و تراژیک را گزارش می کنند، همچنین رویدادهایی شگفت آور، شوم و عموماً مربوط به مرگ، گور، کفن و ازاین دست موارد را دربردارند، با عناوین روایت های «گوتیک و سوررئال»، «توصیف گوتیک»، «فضاسازی گوتیک»، «گوتیک و مکان» و «گوتیک و اشیا» طبقه بندی شده است. در این روایات، تصاویر، تعبیرات و توصیفاتی به کاررفته که دارای وجه وهمی و مالیخولیایی هستند، بدین واسطه می توانند فضاهایی عجیب، تاریک و ترسناک را فراروی نگاه و نظر خواننده قرار دهند و موجب هراس و آزار او شوند. این مختصات میان روایات رحمانی و آثار گوتیک، گونه ای نزدیکی و همسانی رقم زده و رحمانی را به عنوان یکی از شاعرانی مطرح می کند که به مؤلفه های گوتیسم گرایش یافته است.
پیشنهاد تصحیح بیت هایی از رودکی سمرقندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
95 - 116
حوزه های تخصصی:
از زمان پژوهش سعید نفیسی تاکنون، مجموعه های فراوانی از سروده های رودکی منتشر شده است که گردآورندگان این مجموعه ها کوشیده اند که تصحیح و شرح دقیق تری از ابیات رودکی ارائه کنند. ازمیان رفتن دیوان رودکی و پراکنده شدن اشعار او در نسخه های گوناگون سبب شده است که گردآوری همه نسخه ها و فراهم آوردن متن هایی که اشعار رودکی در آنها دیده می شود، برای مصححان کار دشواری باشد. به تبع آن، تصحیح سروده های رودکی نیز برای رسیدن به متنی منقح و پیراسته با مشکلاتی روبه رو بوده است. گاهی مصححان باوجودِ نسخه ها ضبط نادرستی را به متن کتاب های خود برده اند، ضبطی که هیچ نسخه ای آن را پشتیبانی نمی کند. در این موارد مصحح یا از تصحیح نفیسی و نسخه بدل های او پیروی کرده یا به ضبط کهن و دشوار نسخه ها بی توجه بوده یا تحریف ها و تصحیف های کاتبان را درنظر نگرفته است. باتوجه به تکرار اشتباهاتی که در مجموعه های رودکی به چشم می خورد، این پرسش مطرح می شود که مصححان دیوان رودکی با بی توجهی به ضبط نسخه ها چه بیت هایی را به متن کتاب های خود برده اند؟ در مقاله حاضر کوشش شد با دقت در نسخه های خطّی، ازجمله نسخه های لغت فرس اسدی طوسی و نسخه تاریخ سیستان، پیشنهادهایی برای تصحیح برخی بیت های رودکی ارائه شود.
تجربه شهری در عصر صفوی؛ بازخوانی تجربه سیاحت و زیارت شهر در سفرنامه محیط کونینِ سالک قزوینی، شاعر عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
181-201
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در بررسی جنبه عشرت شهری در عصر صفوی از خلال سفرنامه منظوم «محیط الکونین» سالک قزوینی است و نشان می دهد که چگونه شاعر با ترکیب سنت و نوآوری شعری، زندگی روزمره و تجارب شخصی خود را در شعر بازگو کرده است. این مقاله با تمرکز بر سفرنامه سالک، که شهر را مکان اصلی برای بیان تجارب و احساسات خود در نظر می گیرد، به دنبال نشان دادن «تجربه شهری» و پیچیدگی عواطف شاعر نسبت به مکان های شهری است. در این مطالعه دو مفهوم عشرت و زیارت از میان تجارب شهری سالک بررسی می شود و روایت شعری او حول این مفاهیم بازخوانی می شود. از طریق این بازخوانی، که متکی بر روش تحلیل تاریخیِ متون دست اول است، نشان می دهیم که شهر لزوماً تعریف واحدی ندارد و بخشی از آن تعریف در پیچیدگی احساسات و فردیت آدمی شکل می گیرد. سالک هم در مقام زائر و هم ناظر سفرش را روایت می کند. هم تجربه زیارت را بازگو می کند و هم تجربه لذت و عشرت و این دو را در تضاد نمی داند. همچنین این مطالعه بر اهمیت منابع شعری عصر صفوی یا همان «طرز تازه» بخصوص سفرنامه های منظوم برای خوانش تجارب و روایت های شهری تاکید دارد.
ارزیابی ترجمه فارسی رمان فی قلبی أنثی عبریة بر پایه الگوی کارمن گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد و ارزیابی ترجمه یکی از مهم ترین زمینه های مطالعاتی بر پایه بنیان های پژوهش های علمی به شمار می رود که به منظور سنجش و تشخیص سطح کیفی متون ترجمه شده صورت می پذیرد. لازمه این نقد و ارزیابی، کمک گرفتن از پژوهش های زبان شناختی نظریه پردازان مطرح در حوزه مطالعات ترجمه است. یکی از مهم ترین الگوهای ارزیابی در حوزه مطالعات ترجمه، الگوی ترجمه کارمن گارسس است. پژوهش پیش رو با روشی توصیفی- تحلیلی بر آن است تا با بهره گیری از الگوی پیشنهادی کارمن گارسس به عنوان یک سنجه و الگوی ارزیابی کیفیت ترجمه، رمان «فی قلبی أنثی عبریه» از خوله حمدی با ترجمه اسماء خواجه زاده را بررسی و ارزیابی کند. کارمن گارسس چهار سطح را برای سنجش و ارزیابی ترجمه ها پیشنهاد می دهد که عبارتند از: 1- سطح معنایی- لغوی، 2- سطح نحوی- واژه ساختی (صرفی)، 3- سطح گفتمانی-کاربردی و 4- سطح سبکی-مقصود شناختی. به دلیل گستردگی سطوح چهارگانه گارسس، پژوهش حاضر صرفاً به بررسی دو سطح معنایی- لغوی و نحوی- واژه ساختی پرداخته و به این نتیجه می رسد که برجسته ترین مؤلفه های سطوح معنایی- لغوی در این ترجمه، معادل فرهنگی یا کارکردی، بسط نحوی، قبض نحوی، ابهام و خاص در برابر عام یا برعکس است و در سطح نحوی- واژه ساختی، برجسته ترین مؤلفه ها را ترجمه تحت اللفظی، اقتباس، تغییر نحوی یا دستورگردانی، تغییر دیدگاه، توضیح یا بسط معنی، تقلیل و حذف، تغییر نوع جمله در ترجمه تشکیل می دهد و با نظر به اینکه میزان کفایت و مقبولیت یک ترجمه بر اساس شمارش ویژگی های مثبت و منفی آن سنجیده می شود و هرچه تعداد ویژگی های مثبت متن ترجمه شده بالاتر باشد به همان میزان کفایت و مقبولیت آن نیز بالاتر است، می توان گفت ترجمه خواجه زاده مطابق با الگوی گارسس از کفایت و مقبولیت مطلوبی برخوردار است.
بررسی تطبیقی صفات و شرایط دبیران در ادب الکُتاب صولی و چهار مقاله نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
1 - 17
حوزه های تخصصی:
شرایط سیاسی و اجتماعی ملل مختلف همواره دو شریان مهم در انتقال فرهنگ و ادبیات به قلمرو یکدیگر بوده است. در دوره اسلامی نفوذ دستگاه های سیاسی اعراب مسلمان در مرزهای ایران، سبب شد که به صورت خودکار سیاست، فرهنگ و ادبیات دو ملل بر یکدیگر اثر بگذارد و عالمان، دانشمندان و ادیبانی فرهیخته ظهور یابند که امروزه نیز در نوع خود منحصر به فردند. از ادبای کم نظیر دو ادبیات فارسی و عربی می توان به نظامی عروضی و ابو بکر صولی اشاره کرد. نظامی از مؤلفان شناخته شده ادبیات فارسی کوشیده در چهار مقاله وظایف چهار طبقه مهم در دستگاه سیاسی حکومت را معرفی کند که یکی از این طبقات مختص به دبیری و شرایط و صفات آن است. همچنین ابو بکر صولی در کتاب، ادب الکُتّاب ، کوشیده به اهمیت وظایف دبیر در دستگاه سیاسی بپردازد. وی در آموزه های خود وجوه اشتراکی با نظامی عروضی دارد که البته این بدان معنا نیست دو مؤلف از یکدیگر اثر پذیرفته اند؛ چه بسا نفوذ فرهنگ دو ملل در قلمرو یکدیگر سبب شده تشابهاتی در آموزه های ایشان یافت شود که در کنار وجوه افتراق این تعالیم، قابل تأمل و بررسی است. بنابراین پژوهش پیش رو کوشیده در چشم اندازی تطبیقی و با هدف شناخت همگونی ها و ناهمگونی های این دو اثر، آنها را مورد نقد و تطبیق قرار دهد.
کارکردهای فقه سیاسی در ساخت هویت جامعه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۶
109 - 140
حوزه های تخصصی:
هویت به عنوان شناسنامه معرفی حقیقت افراد و جوامع، یکی از مهم ترین مسائل در حوزه مطالعات اجتماعی بوده است. در جوامع، عناصر هویت آفرین متفاوتی وجود دارد. در جامعه اسلامی، دین اسلام به عنوان مهم ترین عامل اجتماعی در تعریف هویت افراد و جوامع نقش آفرینی می کند. فقه سیاسی بعنوان بازوی عملی اسلام در ساحت اجتماعی – سیاسی، بیانگر کنش و منش افراد، گروه ها و ساختار سیاسی است، این دانش با ترسیم اصول و قواعد مشی دینداری و آئین نامه زندگی شهروندان، رفتار و گفتار و حتی اندیشه فرد و جامعه را سامان می بخشد، امری که آنان را دارای هویتی متمایز و ممتاز از دیگران می سازد. این پژوهش، در پی پاسخ به کارکردهای فقه سیاسی در ساخت هویت جامعه اسلامی است. در فرضیه بر این امر تاکید شده است که یکی از مهم ترین کارکردهای هویتی فقه سیاسی، برجسته سازی ولایت به عنوان عنصر محوری و وحدت بخش در جامعه اسلامی است و دیگر کارکردهای هویتی اعم از مسئولیت پذیری، اقامه حدود الهی، ظلم ستیزی و مبارزه با استبداد، حاکمیت قانون الهی، عدالت گرایی و اهتمام به امور مسلمین، در پرتو آن معنا می یابد. این مهم با روش اجتهادی به انجام رسیده است.
بررسی و تحلیل اندیشه سیاسی سیداحمد بریلوی بر اساس نظریه بحران توماس اسپریگنز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و اهداف: سید احمد بریلوی از معدود صوفیان انقلابی شبه قاره هند است که با جهاد و قیام مسلحانه، اندیشه سیاسی خود را از تئوری به عمل تبدیل کرد. اندیشه سیاسی بریلوی با بحران ها و بی نظمی های زمانه او بی ارتباط نبود. مسئله اساسی مقاله این است که چه نسبتی میان اندیشه سیاسی سید احمد بریلوی و بحران ها و بی نظمی های زمانه او وجود دارد؟ پرسش کانونی جستار حاضر این است که از نظر سید احمد بریلوی بحران های جامعه آن روز شبه قاره چه بودند و ریشه و علل آنها را چه می دانست و نظم سیاسی آرمانی او چه بود و چه راهکاری را برای گذار از بحران ها تجویز کرد؟روش ها: نوشتار حاضر در تبیین اندیشه سیاسی سیداحمد بریلوی از مدل «نظریه بحران» توماس اسپریگنز به مثابه چارچوب نظری و روش شناسی پژوهش سود جسته است. اسپریگنز روش خود را با هدف کشف و درک «منطق درونی» نظریه سیاسی ارائه نمود. از نظر وی هر نظریه سیاسی از دل بحران زمانه خود پدید می آید و نگاهی به وضعیت موجود (هست ها) و نگاهی به وضعیت مطلوب (بایدها) دارد. اسپریگنز معتقد است که هنر بزرگ یک نظریه سیاسی ارائه طریقی برای تلفیق «هست ها» و «بایدها» استیافته ها: سیداحمد قدرتهای سیاسی را در تعارض با زیربنای نظری و نظام ارزشی اسلامی خود می دید. ازاین رو، در شرایطی که مناسبات قدرت به سمت قدرت نامشروع میل می کرد و نظم سیاسی مسلمانی قابلیت بازتولید خود را اندک اندک از دست می داد، با اندیشیدن در باب امامت، جهاد و حکومت تلاش کرد تا راه را برای تحول و جابجایی قدرت مشروع هموار سازد. در تحلیل نهایی، گرچه «طریقت محمدیه» از تأسیس نظم جدید و استقرار حاکمیت مشروع براساس مبانی سیاسی- دینی خود ناتوان ماند، ولی در مشروعیت زدایی و بی اعتبارسازی «حق فرمانروایی» قدرتهای استعماری و استبدادی تا اندازه ای کامیاب بود. بریلوی به دلیل طمع و خیانت برخی از سران پشتونها که دستورات او را برای یک جهاد اصولی زیر پا گذاشتند، شکست خورد. جهاد بریلوی متضمن هنجارهای خاصی از جنگ بود و هرگونه اهداف مادی را که معطوف به جمع آوری غنایم بود با اصول جهاد ناسازگار می دانست. این اصول، عملاً محدودیت هایی را در برابر جنگجویان او که عمدتاً از قبایل پشتون بودند قرار می داد. سران پشتون این محدودیت ها را پس زده و از اصول جهاد بریلوی عبور کردند و به جمع آوری غنایم جنگی مشغول شدند. تمایل شدید پشتونها به کسب غنایم، نخستین شکاف را در جنبش سیداحمد به وجود آورد. پس از آن، این شکاف در مسائل دیگری مانند ناسازگاری اصول راست کیشی سیداحمد با سنت های قبیله ای پشتونها رخنه کرد و باعث شکست جنبش بریلوی شد. جنبش طریقت محمدیه به لحاظ مذهبی بیشترین تأثیر را بر بریلویه معاصر گذاشت و به لحاظ نظامی و سیاسی گروه طالبان درافغانستان به شدت از آموزه های جهادی وی تأثیر پذیرفت.نتیجه گیری: بحران های اصلی از نظر بریلوی بحران «سیاسی» و «دینی» است. ریشه اصلی بحران ها نیز از نظر وی «شرک» و «کفر» شمرده شده است. نظم سیاسی آرمانی سید احمد نابودی شرک و کفر، اعتلای کلمه الله، احیای قرآن و سنت رسول الله و بازسازی یک دولت اسلامی بومی است. راهکار عملی وی برای رفع بحران ها و گذار از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب اقامه دائمی فریضه «جهاد نظامی» است. هر چند در نهایت سید احمد بریلوی در اجرای راهکار خود ناکام می ماند.
فهم هویت در اندیشه چارلز تیلور و داریوش شایگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبسوطمقدمه و اهداف: هویت چیست؟ به اختصار می توان گفت: هویت می گوید ما که هستیم و ربط و پیوندی بین گذشته، حال و آینده به وجود می آورد و خصلتی معنادهنده دارد. هویت، یکی از مفاهیم محوری و در عین حال مناقشه برانگیز است که افکارِ بسیاری از متفکران و اندیشمندانِ سیاسی و اجتماعی را به خود مشغول کرده است. هدف این مقاله برقراریِ نوعی مناظره و گفت وگو بین شایگان و تیلور درباره مساله هویت و خودفهمی است. شایگان چه نکاتی به تیلور می گوید و تیلور چه بینشی به شایگان عرضه می کند. بر این اساس، در این مقاله در پیِ پاسخگویی به این سوالاتِ بنیادین خواهیم بود که شایگان و تیلور چه درک و دریافتی از هویت ارائه کرده اند؟ و در پیِ این سوال، این دو متفکر چه آموزه ها و انگاره هایی برای فهم هویت ارائه می دهند؟روش ها: از آن جا که این مقاله رسیدن به درکی درست از هویت را پیگیری می کند، تلاش کردیم تا با ارائه چارچوبی مفهومی به ایضاح دو مفهوم هویت و هویت چهل تکه یا مرقع گونه در اندیشه شایگان و تیلور بپردازیم. فهم عمیق این کلان واژه ها، زمینه و بسترِ درک و دریافتی درست از ایده ها و اندیشه هایِ مطرح شده این دو متفکر را فراهم می کند.یافته ها: شایگان و تیلور تلاشی سترگ در آثارشان برای پاسخگویی به سوالِ هویت چیست، داشته اند. یکی مساله هویت در جهانِ سنتی و شرقی و دیگری جهانِ مدرن و تکوینِ هویتِ مدرن را به بحث گذاشته است. این دو متفکر، اگر چه به دو متنِ فرهنگیِ متفاوت تعلق دارند، اما انگاره ها و آموزه هایی هم سو و مشترک درباره هویت در آثارشان ارائه داده ند. این آموزه ها را در قالب پنج مولفه می توان صورت بندی کرد؛ اولین مولفه درک کردن هویت در قالب یک داستان و روایت است. هر دو متفکر سعی بر آن دارند تا در قالب یک برداشت، روایت یا داستانی از «خود» (فردی یا جمعی)، گذشته، حال و آینده را به هم مرتبط کنند. دومین مولفه، فهم هویت در وضعیتِ بینابینی است. این موقعیت فرد را در شرایطی نشان می دهد که در میانه دو الگویِ درکِ جهان یا دو شیوه زیست، گرفتار و در رفت وآمد است. سومین مولفه، درک هویت در ارتباط و دیالوگ با دیگران و در پیِ آن، تحول پذیریِ هویت است. چهارمین مولفه، مطرح کردن انگاره هویت مرکب یا هویت ترکیبی است. پنجمین مولفه، تاکید آن ها، بر نقش و اهمیتِ مبانی اخلاقی، ارزش هایِ بزرگ و آموزه هایِ اساسیِ سنت ها و ادیان در شکل دهی و برساختِ هویت و فهم ما از خود است.نتیجه گیری: چرایی اهمیت و در کانونِ توجه بودنِ مقوله هویت را باید در این واقعیت جست که برای درک بسیاری از رخدادها و دگرگونی هایِ اجتماعی و سیاسیِ جوامع کنونی نیازمند آن هستیم که از منظرِ هویتی به این تحولات بنگریم. اگرچه تاکنون آثار و مقالات بسیاری درباره هویت و خودفهمی نوشته شده و به وجوه و جنبه های گوناگون آن پرداخته شده، اما از آنجا که هویت خصلتی سیال و در حالِ تحول دارد، نیازمندِ درنگ و تأمل مداوم است. شایگان و تیلور، به عنوانِ دو هویت پژوه برجسته معاصر دانشی عمیق و شیوه فهمی همه جانبه از هویت و خودفهمی در آثارشان ارائه کرده اند، که حاملِ سرنخ ها و آموزه هایِ مهمی برایِ درکِ مساله و مشکله هویت است.
بررسی نظریه «جهت داری علم»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
57 - 74
حوزه های تخصصی:
تولید علم دینی یکی از مقدمات بسیار مهم در تحقق تمدن اسلامی است و همواره دغدغه اندیشمندان اسلامی بوده است. راهکارهای مختلفی نیز برای تولید علم دینی پیشنهاد شده. یکی از مراکزی که با سابقه طولانی به این امر اهتمام ویژه ای داشته و تولیدات و نظریات پیرامونی قابل توجهی در این موضوع ارائه داده است، «فرهنگستان علوم اسلامی قم» است. بررسی هویت علم دینی مورد نظر فرهنگستان علوم تا قبل از تبیین و بررسی مبانی آن امری خطاست و محققین را به مغالطات فراوان مبتلی خواهد کرد. فرهنگستان در تعیین «هویت علم دینی» به مبانی ششگانه غرب شناختی، جامعه شناختی فرآیند تولید علم، معرفت شناختی، فلسفی، منطقی، روش شناسی، دین شناسی معتقد است. یکی از نظریات ویژه فرهنگستان که به منزله رنسانسی در مباحث معرفت شناسی محسوب می شود نظریه «جهت داری علم» است. این نظریه یکی از مبانی ابداعی و بسیار تاثیرگذار فرهنگستان در تحلیل هویت علم دینی است. در نوشته حاضر با بهره گیری از روش تحقیقات کتابخانه ای و بررسی عقلانی مباحث به تبیین زوایای مختلف نظریه جهت داری علم و نقد آن پرداخته ایم. پرداختن به این نظریه از جهت ریشه ای بودن آن و ایجاد امکان نقد باقی نظرها و آثار علمی فرهنگستان از اهمیت خاصی برخوردار است. ویژگی دیگر خاص این تحقیق بهره بردن از آثار موجود در مخزن فرهنگستان است که بعضا منتشر نشده است.
حقیقت «جان شناسی» و راه کارها و پیامدهای آن از دیدگاه مولوی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
75 - 98
حوزه های تخصصی:
مولوی جلال الدین بلخی از معرفت نفس به «جان شناسی» تعبیر می کند: «آن که تو جان خوانیش، کی جان بود جان شناسی پیشه ی مردان بود» (مولوی، 1380، ص 1045). ایشان حق تعالی را ««جانِ جانان» و ژرف ترین لایه ی وجودی انسان بر شمرده و برای جان و روح انسانی ویژگی های ذیل را بر می شمارد: جان، جام جهان نمای هستی است به گونه ای که همه ی عوالم هستی اعم از مادّه و مثال و عقل و الوهیت، نمونه و نماینده ای در وجود انسان دارند. مولوی فربه شدن جان انسان را در گرو خودآگاهی و با خبر بودن جان از حقایق غیبی می داند. ایشان بر این باورند که دل و جان انسان می تواند از مرتبه ی جمادی تا مرتبه ی فرا عقلی و فنای فی الله سیر و تکامل نماید و به مرتبه ای دست یابد که حقیقه الحقایق در او تعیّن و تجلی پیدا کند. از دیدگاه مثنوی آدمی نباید «من» خود را با «تن» خود اشتباه گرفته و در خانه ی بیگانه سکنی گزیند؛ زیرا دل انسان از یک فسحت و فراخی برخوردار است که می تواند به مقام «کون جامع» دست یابد. مراتب وجودی انسان از دیدگاه مولوی عبارت است از: 1- جسم؛ 2- روح؛ 3- عقل؛ 4- روح وحی؛ 5- فنای فی الله. مهم ترین موانع جان شناسی از منظر مولانا: انانیت، توجه افراطی به جنبه ی حیوانی و تن، گناهان و هوس ها می باشد. از سوی دیگر صیقل دادن دل مهم ترین راه کار برای دستیابی به معرفت نفس می باشد. در این پژوهش ماهیت جان انسان و مراتب باطنی او و نیز موانع و عوامل خودآگاهی شهودی از منظر مولوی مورد بازپژوهی قرار گرفته است.
انتساب صفت عقل به خداوند از منظر ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
121 - 140
حوزه های تخصصی:
انتساب صفات، به الله از مباحث مهم کلام و فلسفه است که نقش مهمی را در معرفت الله ایفا می کند. در بخش الهیات به معنای اخص شکل جدی تری به خود گرفته است. در انتساب برخی صفات به خداوند شکی وجود ندارد؛ اما به دلیل برخی مسائل مانند توقیفی بودن اسماء الهی انتساب صفاتی به حضرت حق مورد اشکال و اختلاف واقع شده است. یکی از آن صفات، صفت عقل است که این مقاله درصدد است تا نظر ابن سینا را درباره انتساب این صفت به الله مورد بررسی قرار دهد. با ملاحظه در نظرات شیخ، متوجه می شویم وی این انتساب را صحیح می داند. هرچند با بحث از ریشه لغت این صفت، بخشی از ابعاد موضوع روشن می شود. در این جستار به روش تحقیق کتابخانه ای بیان می شود که برای جواز عقلی این انتساب شیخ الرئیس از دو طریق عام و یک طریق خاص آن را اثبات می کند؛ بدین صورت که نزد وی واجب الوجود همان الله و علّت برای تمام موجودات است و چون واجب الوجود مستلزم تمام کمالات وجودی و علّت واجد تمام کمالات معلول خود است، پس چنین انتسابی بنابر دو طریق وجوبِ وجود و علیت صحیح است. دیگر اینکه نزد ابن سینا تجرد و تعقل تلازم دارند و چون خدا نزد وی مجرد محسوب می شود، می توان نتیجه گرفت وی خداوند را عاقل می داند. البته باید توجه داشت که اثبات صفت عقل برای الله مبتنی بر توقیفی نبودن اسماء و صفات است.
بررسی اعتبار و حجیبت قواعد مهم اصول لفظیه در استنباط معارف اعتقادی از منابع نقلی دین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
141 - 162
حوزه های تخصصی:
از میان مباحث اصول فقه مبحث اصول لفظیه و مصادیق مهم آن یعنی اصاله الظهور، اصاله العموم، اصاله الاطلاق و مفاهیم به دلیل کاربرد گسترده در استنباط در فقه از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند لکن متاسفانه پیرامون حجیت و کاربرد این قواعد در کتب اصول فقه تنها ناظر به استنباطات فقهی بحث شده و نسبت به میزان اعتبار آنها در دیگر بخش ها از جمله آیات و روایات اعتقادی علی رغم اهمیت بالای این حوزه و کثرت متون اعتقادی بحث خاصی صورت نگرفته است.این مقاله درصدد اثبات حجیت و اعتبار این قواعد در استنباط معارف اعتقادی از منابع نقلی دین می باشد و ضمن پاسخ به اشکال یقینی نبودن دلالت اصول لفظیه و ایراد تعبدی نبودن حوزه اعتقادات،اعتبار آنها را در استنباط معارف اعتقادی در برخی بخش ها ثابت کرده و تفاوت کاربرد آنها در علوم فلسفه،کلام و تفسیر را روشن ساخته و نمونه هایی از استفاده علماء از این قواعد در حیطه اعتقادات را ذکر کرده است. همچنین بر رعایت قواعد اجتهادی و مقدّم بودن احکام یقینی عقل تاکید شده است. قابل توجه آنکه دلیل محوری ای که پایه اعتبار این اصول قرار گرفته می تواند مبنای اعتبار آن در استنباط سایر بخش های معارفی دین همچون: اخلاق،آموزه های مرتبط با علوم انسانی روز،تاریخ،علوم طبیعی و... نیز قرار گیرد.روش تحقیق در این نوشتار به صورت تحلیلی-توصیفی و با رجوع به منابع اصول فقه، کلام، فلسفه، تفسیر و حدیث و بیان نمونه هایی از استفاده از این قواعد در کتب تفسیری به خصوص تفسیر المیزان علامه طباطبایی می باشد.
روایت زنانه از جنگ در هرس نسیم مرعشی و زارهای زنی به نام بیروت حنان الشیخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
143 - 169
حوزه های تخصصی:
«نوشتار زنانه»، از رویکردهای مطرحِ نقد فمینیستی، روایت زنانه را متمایز از نوشتار مردان می داند؛ این تفاوت در کاربرد واژگان عاطفی، رنگ واژه ها، سوگندواژه ها، عبارات تعلّلی و مشدّدها و ویژگی های نحوی همچون کاربرد جملات دعایی (نفرین و دعا)، جملات توصیفی، جمله های پرسشی به شکل حدیث نفس، جملات کوتاه و ساده نویسی نمود می یابد. موضوعاتی همچون فراموش شدگی زنان، مردستیزی، خودجویی، دغدغه زیست و غلبه عشق رمانسی نیز از محتواهای زنانه است. نسیم مرعشی در هرس و حنان الشیخ، نویسنده زن لبنانی، در زارهای زنی به نام بیروت، زوایای مختلفی از موقعیت و جایگاه زنان در خانواده و جامعه جنگ زده را ترسیم کرده اند. در پژوهش حاضر، به روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد تطبیقی، روایت زنانه از جنگ در این دو رمان و تأثیر جنگ بر زندگی زنان و محدودیت های جنسیتی آنان در جامعه مردسالار توصیف و نشان داده شده که نویسندگان زن بیشتر بر عواقب خانمان برانداز جنگ تأکید دارند و براساس روحیات زنانه خود، با بیان عاطفی، غم و فداکاری هایشان در جنگ را روایت کرده اند و هیچ گاه ستایشگر جنگ نبوده اند. هر دو نویسنده، با بهره گیری از تعابیر عاطفی زنانه، ذکر رنگ واژه ها، سوگند و جملات دعایی و عاطفی و پرسشی، ساده نویسی و جملات کوتاه به مضامینی همچون نقد فراموش شدگی زنان، مردسالاری، خودجویی، عشق و... پرداخته اند.
بررسی جغرافیای تاریخی در غزلی از حافظ
حوزه های تخصصی:
جغرافیای تاریخی یک گرایش علمی جدید است که بین دو علم تاریخ و جغرافیا قرارگرفته است و در این علم به علوم طبیعی در حیطه جغرافیا و علوم روحی (انسانی) در حیطه تاریخ پرداخته می شود. با اینکه جغرافیای تاریخی از این دو علم استخراج می شود به نحوی می توان گفت، این دو علم را نیز تغذیه می نماید. با توجه به اینکه شاعران نیز به مانند جغرافی-نگاران و مورخان به علوم طبیعی و روحی در اشعار خود توجه دارند؛ بنابراین بعضی از شاعران که در جنگ ها و در سفر و حضر با پادشاهان و امیران بوده اند اشعار آنها حاوی نکات نغز و بدیعی در این خصوص می باشد. گاهی اشاراتی در شعر شاعران یافت می شود که در سایر آثار تاریخی کمتر به آن پرداخته شده است. اگرچه حافظ طبق شواهد فردی اهل مسافرت و سیاح نبوده است اما به مناطقی گاه اشاره می کند که در خور توجه است. حافظ در مقایسه با سایر شاعران بزرگ از جمله سعدی اشارت اندکی دارد اما همین اشارات کوچک گاه در شعر زیبای ایشان بسیار چشمگیر و قابل توجه است. از جمله این شاعران می توان به حضرت حافظ اشاره کرد که در اشعار خود به نحو احسن اشارات خوبی در این خصوص دارد و به ویژه در یک غزل با مطلع «تویی که بر سرِ خوبانِ کشوری چون تاج» این علم را به خوبی در اشعار نغز خویش آشکار نموده است. یافته های مقاله حاکی از آن است که حافظ در این غزل اشارات روشنی به برخی اقالیم و مباحث تاریخی داشته است که برای مورخین و پژوهشگران حوزه جغرافی اطلاعات مفیدی ارائه کرده است.
بررسی تطبیقی تمثیل در قطعات ابن یمین فریومدی و غزل تمثیل های آرش آذرپیک
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶
171 - 185
حوزه های تخصصی:
تمثیل شیوه بیان شعر قطعه و از جمله آرایه های ادبی است که در فن بلاغت اهمیت و جایگاه خاصی دارد. این الگوی روایتی یک استراتژی خاص برای بیان هدفی ثانوی است که در بردارنده آموزه و نظریه است. قالب قطعه به دو دلیل محرز نتوانست پا به پای غزل به عنوان یک قالب ماندگار در ادوار شعر پارسی خودنمایی و خود افزایی کند. یکی کم داشتن یک قافیه در مطلع، نسبت به غزل که نگذاشت آن تعادل وحدت وجودی خنیاگرانه غزل را به صورت جامع داشته باشد و دیگری فضای خشک پیام رسانانگی و تعلیمی در قطعه بود که نتوانست آن پذیرش را در جان و روان ایرانیان به دست بیاورد. در این مقاله به بررسی آماری تمایزها و شباهت های تمثیل در چهار شاخه پارابل، فابل، آنیمیسم و تمثیل زبانی در قطعات بزرگترین قطعه سرای تاریخ ادبیات ایران ابن یمین فریومدی و پایه گذار سبک غزل تمثیل آرش آذرپیک پرداخته شده است. هدف این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای تدوین شده ارائه یک دسته بندی شفاف و جامع از انواع تمثیل و معرفی دستامد تمثیل زبانی است که برای نخستین بار به عنوان یک آرایه مستقل ادبی در غزل تمثیل معرفی شده با ذکر ریشه های سبکی و مثال های متعین در این زمینه.