مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۷٬۱۶۱ تا ۵۷٬۱۸۰ مورد از کل ۵۲۳٬۴۵۴ مورد.
منبع:
توسعه پایدار شهری سال سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸
53 - 69
حوزههای تخصصی:
سلامت شهری مفهومی چندبعدی است و نتیجه ی شرایط و ویژگی های محیط زندگی است که فرد در آن قرار دارد. به دنبال افزایش سطح شهرنشینی و تبعات ناشی از لجام گسیختگی آن، در برخی موارد زمینه های تهدید سلامت انسان و خصوصاً کیفیت زندگی شهروندان در کشورهای درحال توسعه، شکل گرفته است. ازآنجاکه شهر تهران، در بسیاری از جنبه های سلامت شهری دچار لغزش و افول شده است و شهروندان آن همه روزه با ابعاد مختلف ناشی از این افول در محیط شهری خود مواجه هستند، لذا سنجش وضعیت بحث سلامت شهری در سطح این کلان شهر، کاملاً ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش، بر اساس سطوح مختلف میزان توسعه یافتگی، محلات «تجریش»، «بازار» و «اسماعیل آباد» به عنوان حوزه های مطالعه انتخاب شده است. هدف اصلی پژوهش، ارائه و سنجش شاخص های مهم سلامت شهری در قالب ابعاد رویکرد توسعه پایدار با تکیه بر فضای مطالعاتی جامع و ارائه راهبردهای ارتقای سطح سلامت در این محلات است. در جهت آشکارسازی وضعیت شاخص ها با نظر به ماهیت خاص آن ها، روش های میدانی با ابزار مصاحبه و پرسش نامه، مطالعات اسنادی و بهره گیری از داده ها، سیستم اطلاعات جغرافیایی و تحلیل فضایی به کار گرفته شد و نتایج نهایی ضمن هم مقیاس سازی، تلفیق شدند. با بهره گیری از فرمول کوکران، درمجموع تعداد ۲۸۳ پرسشنامه با میزان آلفای کرونباخ 766/0 در مرحله ی پیش آزمون، تکمیل و تحلیل شده است. بررسی محاسبات داده های حاصل از پژوهش و مقایسه تطبیقی آن ها با اسناد فرادست و نقشه های به دست آمده، بیانگر آن است که در حوزه زیست پذیری اجتماعی، رقابت پذیری اقتصادی و پایداری محیطی و سنجه های تعریف شده در هر بعد، روند کلی نتایج نشانگر رابطه نسبتاً مستقیم میزان توسعه یافتگی با مؤلفه ی سلامت شهری است و در برخی موارد، این رابطه روند متفاوت به خود می گیرد. پایین بودن کلی میانگین برخی شاخص های سلامت شهری در هر سه محله و وجود تفاوت های معنادار در سطوح موردمطالعه، لزوم برنامه ریزی مؤثر در این حوزه را آشکار می سازد.
تحلیل چالش ها و راهبردهای توسعه گردشگری نواحی روستایی، مورد پژوهی: روستاهای پیرامون سد داریان در شهرستان پاوه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
205 - 220
حوزههای تخصصی:
گردشگری از کلان پیشران های توسعه روستایی محسوب می شود که نیازمند برنامه ریزی اساسی دارد. برای بالفعل نمودن گردشگری روستایی، بایستی متناسب با هر منطقه، موانع پیش رو را شناسایی و در راستای آنها نیز راهکارهای مناسبی را اتخاذ نمود؛ نواحی روستایی پیرامون سد داریان در شهرستان پاوه به عنوان یکی از مناطق گردشگری شناخته می شود که علاوه بر ظرفیت های طبیعی، به واسطه ایجاد سد و دریاچه داریان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف این تحقیق شناخت و تحلیل چالش ها و راهبردهای توسعه گردشگری در نواحی روستایی پیرامون سد داریان است. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت گردآوری داده ها، پیمایشی مبتنی بر ابزار پرسش نامه و تکنیک مصاحبه است. جامعه آماری تحقیق را ساکنان سه روستای پیرامون سد شامل هجیج ، داریان و ورا تشکیل داده اند. جمعیت آنها برابر با 1298 نفر بوده و بر اساس فرمول کوکران، حجم نمونه 296 نفر محاسبه شد. روایی پرسش نامه از طریق جامعه نخبگان تایید و پایایی نیز از طریق آلفای کرونباخ با ضریب 79/0 تایید شد. نتیجه آزمون تی تک نمونه ای تایید نمود که تغییرات گردشگری در روستاها با ایجاد سد در سطح معناداری کمتر از 05/0 و میانگین 79/2 قرار داشته است که نشانگر وضعیت نامناسب و عدم تاثیرگذاری سد در توسعه گردشگری روستاها است. علاوه بر این نتیجه نشان داد که مردم محلی بیش از 21 چالش را در زمینه توسعه گردشگری روستایی اشاره نموده اند که با استفاده از تحلیل عاملی در پنج چالش شامل زیرساختی(820/31 درصد)، مدیریتی(314/21 درصد)، آموزشی و حمایتی(832/18 درصد)، مالی(399/7 درصد) و محیطی(241/5 درصد) دسته بندی شده اند. مهمترین راهبردهای توسعه گردشگری در راستای رفع چالش ها نیز شامل توسعه خدمات و زیرساخت(608/31 درصد)، سرمایه گذاری و رونق فعالیت های اقتصادی(033/27 درصد) و فعالیت های فرهنگی و رسانه ای(925/8 درصد) شناخته شد.
بررسی میزان رضایتمندی افراد کم توان و توانیاب از مبلمان شهری در فضاهای همگانی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۱
245 - 262
حوزههای تخصصی:
لازمه حضور تمامی شهروندان در فضای شهری، توجه به اهمیت موضوع مناسب سازی فضا و مبلمان شهری برای استفاده افراد کم توان و توانیاب می باشد. در ایران به این موضوع بسیار کمتر پرداخته شده است و این امر باعث می شود که تمامی افراد با هر میزان توانایی نتوانند به راحتی در فضاهای شهری حضور پیدا کنند. هدف این پژوهش بررسی میزان رضایت افراد کم توان و توانیاب از وضعیت مناسب سازی مبلمان شهری موجود در شهر تهران می باشد. در همین راستا پس از مطالعه منابع کتابخانه ای، با استفاده از پرسش نامه و انجام مصاحبه با کارشناسان به ارزیابی میزان رضایت افراد کم توان از مبلمان شهری و فضای شهری پرداخته شده است. مصاحبه ها به صورت گلوله برفی انجام شده و به منظور تحلیل مصاحبه های انجام شده، از تحلیل محتوای مقوله ای استفاده شده است؛ اکثر مصاحبه شوندگان کم توان هستند و یا فعال در این حوزه می باشند. همچنین به منظور آگاهی از مشکلات موجود در مبلمان شهری در شهر تهران پرسش نامه ای تدوین و در اختیار افراد کم توان و توانیاب قرار گرفت. تعداد پاسخ دهندگان به پرسش نامه ها 81 نفر بوده است و اطلاعات مربوط به آن با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که میزان رضایت افراد کم توان از مبلمان شهری در شاخص های مورد بررسی بسیار کم می باشد و تقریباً در هیچ موضوعی رضایت مندی کامل از سوی افراد کم توان جذب نشده است. به منظور حل مشکلات موجود در محدوده هدف، به کارگیری راهکارهایی همچون تجهیز ایستگاه های حمل و نقل به رمپ و آسانسور، طراحی مبلمان شهری برای استفاده تمامی گروه های کم توان، جانمایی مناسب مبلمان شهری، مکانیابی تابلوهای حسی و صوتی در تقاطع ها، حذف میله های مانع می تواند به افزایش میزان رضایتمندی افراد کم توان کمک نماید.
تأثیر قابلیت های محیطی در مطلوبیت رؤیت پذیری در سراهای بازار ایرانی بر اساس «تئوری گشتالت» و «آنالیز آیزوویست»(مورد پژوهی: سراهای بازار اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹
39 - 56
حوزههای تخصصی:
توجه به انتظام حواس در محیط با خلق فضاهای مناسب در جهت رفع نیاز انسان می تواند زمینه ساز تفکر و تعمق گردد. انسان به کمک حس بینایی فضا را تجربه کرده و در ذهن خود تصویری به شکل نقشه شناختی پیوسته و سامان یافته ایجاد می کند. ازآنجایی که چگونگی درک محیط و انطباق ویژگی های عینی محیط و دریافت های متفاوت ذهنی از چالش های مطرح در حوزه روان شناسی محیط است، بنابراین پژوهش حاضر باهدف نشان دادن مطلوبیت رؤیت پذیری و میدان دید، میزان جذابیت بصری در سراهای بازار اصفهان را مورد تجزیه وتحلیل قرار می دهد و به ارزیابی محیط ادراکی با استفاده از تئوری روانشناسی گشتالت و قابلیت های محیطی در سنجش خطوط دید ناظر می پردازد. سؤال اصلی پژوهش در این است که چه رابطه ای میان محور دید انسان و ادراک گشتالتی در ورودی و حیاط سراهای بازار تاریخی اصفهان وجود دارد؟ پاسخ به این سؤال در قالب فرضیه ای مطرح می شود؛ که به نظر می رسد دید ناظر با مباحث گشتالتی در ورودی و حیاط سراها رابطه مستقیم دارد. نتایج حاصل از این پژوهش با معیارهای تولیدشده توسط نسخه فعلی depthmapX و همچنین ملاحظات نظری تشریح می گردد و شاخصه های اصول گشتالت به عنوان یکی از معیارهای قابلیت محیطی بر ادراک بصری انسان در سراهای بازار اصفهان موردبررسی قرار می گیرد. دید از حیاط و دید از ورودی با استفاده از شاخصه های آیزوویستی ازجمله مساحت، فشردگی، جمع شدگی، بسته شدگی و محیطی تحلیل می شود. جهت تهیه گزارش به صورت میدانی از 12 دانشجوی معماری ناآشنا با محیط و 12 کسبه آشنا با محیط خواسته شد با حضور در فضا به تبیین مؤلفه های تأثیرگذار در جهت درک کیفیت محیطی بپردازند و این سنجش بر روی 12 سرا (کوچک، متوسط، بزرگ) صورت می پذیرد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در حیاط میان دید آیزوویستی، مساحت و درک شاخصه های گشتالتی رابطه مستقیم برقرار است، بدین منظور که هر چه مساحت حیاط بیشتر باشد دید گسترده تری به انسان برای درک فضا می دهد. در ورودی، گستره دید با اصول گشتالتی در همه موارد رابطه مستقیم ندارد چراکه دالان های طولانی میدان دید کمتری فراهم کرده و مکانی برای تأمل، مکث و دید متفاوت گشتالتی مهیا می سازد.
اثر پاندمی کرونا بر قرارداد اجاره در حقوق ایران و انگلیس (با تأکید بر اجاره خوابگاه های دانشجویی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق اسلامی سال نوزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۵
35 - 68
حوزههای تخصصی:
در مارس 2020، شیوع ویروس کرونا جدید (Covid-19)، که در نهایت توسط سازمان بهداشت جهانی به عنوان یک بیماری همه گیر اعلام شد، زندگی روزمره را تغییر اساسی داد. در شرایط کرونا، طیف گسترده ای از مسائل مربوط به حقوق قراردادها از اهمیت ویژه ای برخوردار می شوند. بعد از کرونا با وضعیت بی سابقه ای مواجه هستیم که موجب شده تعهدات قراردادی یا به علت تعطیلی و فاصله گذاری اجتماعی ناشی از الزام مصوبات نهادهای ملی، ممتنع شود یا اجرای آن با دشواری زیادی رو به رو شود و به همین دلیل در راستای تقویت دکترین حقوقی در این وضعیت نوظهور، باید وضعیت این قرارداد در زمان شیوع این همه گیری مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. سخن ما در این نوشتار، سخن از یکی از چالش های حقوقی است که این واقعه بر قرارداد اجاره خوابگاه های دانشجویی ایجاد کرده است. ما در این مقاله برآنیم که با بررسی معیارهای مطرح در حقوق قراردادهای انگلیس و ایران وضعیت ناشی از شیوع کرونا را در ارتباط با قرارداد اجاره خوابگاههای دانشجویی مورد تحلیل قرار دهیم. این مقاله نشان می دهد که در شرایط کرونا، دکترین فورس ماژور و هاردشیپ نقش بی بدیلی را ایفا می کنند و اجازه می دهند ریسک ناشی از چنین بحرانی به طور مساوی بین طرفین قرارداد توزیع شود.
چهارچوب سیاست گذاری و حقوق پناهندگان در ایران، با تأکید بر سیستم تعیین وضعیت پناهندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حق درخواست پناهندگی، مطابق قوانین بین المللی از جمله کنوانسیون ۱۹۵۱ مربوط به وضعیت پناهندگان از حقوق مسلم هر پناهجو است. این حق دربردارنده تکلیف و مسئولیت دولت های پذیرنده نسبت به بررسی درخواست و تعیین وضعیت پناهجویان است. از آنجا که کنوانسیون چگونگی اعطای این حق را مشخص ننموده و آن را در زمره ی اختیارات ملی کشورها قرار داده؛ این امر تحت تأثیر سیاست های دولت ها قرار می گیرد. کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان، یک سیستم تعیین وضعیت پناهندگی (RSD) را برای شناسایی وضعیت این پناهجویان تدوین کرده است. با این حال، کشورهای عضو کنوانسیون الزام حقوقی به پیروی از این سیستم ندارند. ایران به عنوان یکی از مهمترین کشورهای میزبان پناهجویان، یک شورای تعیین وضعیت پناهندگی، سیستم سرشماری و نیز اجازه اقامت موقت (کارت آمایش) دارد. از آنجا که برخورداری از هر نوع خدمات، منوط بر مشخص بودن وضعیت حقوقی و اقامتی افراد است، بررسی وضعیت بیش از نیم میلیون نفر ورودی جدید پس از قدرت گیری طالبان، حائز اهمیت است. این پژوهش با روش کیفی و مبتنی بر تحقیق کتابخانه ای، چارچوب حقوقی پناهندگی در ایران را بر اساس قوانین مربوطه بررسی کرده و ضرورت توجه به موضوع سیاست گذاری وضعیت پناهندگی را به بحث گذاشته است. یافته های تحقیق نشان می دهد فقدان قوانین کارآمد و انباشت مقررات در نهادهای اجرایی، سبب پیچیده تر شدن شرایط کنونی و آینده این مهاجران شده است. همچنین عدم صدور کارت آمایش برای افراد تازه وارد و بدون مدرک از مهمترین چالش های سیستم فعلی است. تحول در این سیستم، به عنوان یکی از ارکان اساسی سیاست گذاری، نه تنها سبب تعیین تکلیف شمار زیاد مهاجران ورودی شده، بلکه از تحمیل بار اضافی ناشی از حضور افراد فاقد مدرک پیشگیری خواهد کرد. این امر همچنین موجبات رعایت حداکثری حقوق پناهندگان و مهاجران را فراهم می آورد.
نقش ریسک سازمانی در رابطه بین مهارت های مدیرعامل با جریان نقد آزاد شرکت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف : در پژوهش حاضر، نقش ریسک سازمانی در رابطه بین مهارت های مدیرعامل شامل دانش مالی و قدرت وی، بر جریان نقد آزاد بررسی می شود. چنانچه مدیرعامل یکی از اعضای هیئت مدیره باشد، نشان دهنده قدرت وی است. روش : نمونه ای شامل 102 شرکت طی سال های 1393 تا 1399 از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انتخاب شد. نمونه گیری به روش غربالگری و آزمون ها به کمک رگرسیون چندگانه با الگوی داده های تابلویی با اثرات ثابت انجام شد. نتایج : نتایج نشان می دهد که قدرت مدیرعامل با جریان نقد آزاد رابطه معنادار ندارد؛ اما ریسک سازمانی رابطه بین قدرت مدیرعامل را با جریان نقد آزاد به طور مثبت و معناداری تعدیل می کند؛ بنابراین وظایف دوگانه مدیران عامل و به صِرف عضو هیئت مدیره بودن آنها بر جریان نقد آزاد تأثیری ندارد. در شرایط افزایش ریسک سازمانی، بین قدرت مدیرعامل با جریان نقد آزاد رابطه مثبت ایجاد می شود. بین دانش مالی و ریسک سازمانی با جریان نقد آزاد رابطه معناداری یافت نشد و ریسک سازمانی رابطه بین دانش مالی مدیران عامل را با جریان نقد آزاد به طور منفی و معناداری تعدیل می کند؛ بنابراین ریسک سازمانی تأثیر قدرت مدیرعامل را افزایش و تأثیر دانش مالی مدیرعامل را تضعیف می کند و با وجود ریسک سازمانی، قدرت مدیرعامل بیشتر از دانش مالی آنها بر جریان نقد آزاد شرکت مؤثر است.
A Study of Demand and Supply of Agritourism Activities (Case Study: Rural Areas of Semirom County, Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- To develop agritourism, based on the supply and demand framework, it is essential to understand the preferences of tourists as well as the tendency and capabilities of the local community to participate in the development of agritourism. The study aims to examine tourists’ preferences, gardeners’ preferences and capabilities for agritourism activities, and to compare tourists’ preferences and gardeners’ preferences and capabilities regarding agritourism activities.Design/methodology/approach- The research method is a descriptive-analytical type carried out by a survey method. The study population consisted of 109 apple gardeners the 15 sample villages of Semirom County who were selected using a targeted sampling method, and 252 tourists who visited the sample villages. The data were collected using two researcher-designed questionnaires. To analyze the data, SPSS software along with inferential statistical methods, including One-sample t-test and Friedman were used.Findings- The findings indicated that tourists' demand for agritourism activities is high and they are interested in all types of agritourism activities. Gardeners are willing to provide agritourism activities, but they have low capability to offer them to tourists. Also, the findings indicated no match between the demand and supply for agritourism activities; Tourists’ main preferences were for Agri-recreation, Agri-experience and Agri-accommodation, and food services, while the tendency and capability of gardeners were more about agri-entertainment and Agri-education.Practical implications- The findings will be useful for tourism planners to develop optimal strategies for developing agritourism with a better understanding of the behaviors and preferences of tourists as well as the willingness and ability of gardeners.Original/value- Using the integrated supply and demand framework to analyze the gap between tourists' preferences and gardeners' capabilities for agritourism activities is the innovations of the research.
Growth Mindset and Cognitive Engagement of Female EFL Learners: Contribution of Risk- aking as a Mediator(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۵, No.۳۱, Fall & Winter ۲۰۲۲
71 - 93
حوزههای تخصصی:
Many difficulties learners experience during language learning interfere with their performance, and those associated with their psychology play an integral role in this process. Underpinned by Bandura’s social cognitive theory and Dweck’s implicit theory of intelligence, this article explored how language mindsets influenced female EFL learners’ cognitive engagement through the mediation of risk-taking. Following a quantitative design and drawing on stratified sampling, the researchers ran the Power Analysis Calculator and selected 384 language learners from six institutes of Tabriz, Iran. The data were collected by three questionnaires, including the Language Mindset Inventory of Lou and Noels (2017), University Student Engagement Inventory (USEI) designed by Maroco et al., (2016), and the Barratt Impulsiveness Scale (BIS) of Patton, Stanford and Barratt (1995). The PLS-SEM analysis showed that learners’ growth mindsets were directly related to cognitive engagement. Furthermore, risk-taking significantly mediated this relationship. This finding provides some implications for school psychology to develop in students self-theories that highlight growth and competence instead of limitation and inactivity.
The Relationship among Iranian Advanced EFL Learners’ Speaking, Writing, and Grammatical Knowledge(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۵, No.۳۱, Fall & Winter ۲۰۲۲
114 - 138
حوزههای تخصصی:
This study examined the correlation between advanced EFL students' syntactic knowledge and their writing and speaking proficiency to determine whether students' syntactic knowledge can influence their productive skills. A total of 50 advanced students aged between 18 and 25 were chosen purposefully to take part in the study. Four tests, including a placement test, a syntax test from Oxford University Press, a writing test, and one test for speaking proficiency were employed to collect the required data. Because the data for this study were quantitative, a correlational/descriptive design was chosen for the data to be analyzed. The researcher then decided to find a correlation between the students' writing and speaking scores and their syntax scores based on the obtained data. Both the t-test and the Pearson correlation demonstrated that there is no real correlation between the syntactic, speaking, and writing proficiency of the students. Further findings showed that there is no difference between the relationship between syntactic knowledge and speaking proficiency and the relationship between syntactic knowledge and writing proficiency. The implication of this study is that grammatical competence is not a valid predictor for the proficiency of students in writing and speaking courses. If a student’s grammatical competence is low, his proficiency in writing and speaking can still be average or even above average depending on the process of assessing these skills. Additionally, learners must understand that possessing a strong grasp of grammatical knowledge does not inevitably ensure their ability to produce language effectively in spoken or written form.
Paralinguistic Cues and EFL Learners’ Speaking Fluency: A Study of First-Year Undergraduate Students of Gonabad University(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۵, No.۳۱, Fall & Winter ۲۰۲۲
183 - 200
حوزههای تخصصی:
Paralinguistic features are indispensable and crucial aspects of communication without which any utterance would lose its identity. On the other hand, confusion in cross-cultural communication is most often assigned to paralinguistic features. Despite the significant importance of paralinguistic clues in humans’ communication, only limited studies have tackled this issue. More specifically, despite the fact that paralinguistic features are culturally different, no study has investigated the possible relationship between these features and speaking performance of Persian-speaking learners of English. Hence, with this existing gap in the literature, in this study, we tried to scrutinize the impact of paralinguistic cues upon EFL learners’ speaking fluency in the Persian setting. To this objective, we recruited 40 first-year undergraduate female students of Linguistics at the University of Gonabad, utilizing non-random sampling method. Their English proficiency level was determined as lower-intermediate via the administration of Quick Oxford Placement Test. In our pre-test post-test experimental research, we allocated a five-week span of instruction for the purpose of teaching paralinguistic clues to the experimental group to see whether it could have a significant positive impact upon their speaking performance. The instrument we utilized to evaluate speaking capability of our participants was Researcher-Made Speaking Test. The results of our study demonstrated that utilizing paralinguistic features boosted students’ speaking capability. On the light of our finding, it could be concluded that paralinguistic features could be employed for the first-year undergraduate students to enhance their communicative performance. Future studies in diverse EFL settings, could shed light on this conclusion.
طراحی و اعتبارسنجی برنامه درسی رشته کارشناسی ارشد فن آوری اطلاعات در آموزش از دیدگاه صاحب نظران
منبع:
مدیریت دانشگاهی سال اول زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
129 - 101
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، طراحی و اعتبارسنجی برنامه درسی رشته کارشناسی ارشد فنآوری اطلاعات در آموزش از دیدگاه صاحبنظران بود. این پژوهش از نوع کیفی بود که با استفاده از روش زمینهیابی انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش، اساتید شاغل در دانشگاههای اصفهان، صنعتی شریف، کردستان، علامه طباطبایی و تربیت مدرس بود که با 15 از آنان مصاحبه به عمل آمد. مصاحبه به صورت نیمه ساختار یافته انجام گرفت که روایی محتوایی سوالات از قبل مورد تایید چند نفر صاحبنظر در حوزه قرار گرفت. بعد از جمعآوری اطلاعات موردنظر، با از روش مقولهبندی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که در بخش اهداف برنامه درسی رشته فنآوری اطلاعات در آموزش تاکید اصلی بر ایجاد مهارتهای کاربردی و ظرفیت کارآفرینی دانشجویان بود. در بخش محتوا، تلفیق واحدهای نظری و عملی و اولویت داشتن جنبه کاربردی و همچنین نوآوری در محتوا از مقولههای مهم بود. در بخش راهبردهای یاددهی- یادگیری و روشهای ارزشیابی، مصاحبهشوندگان تنوع در روشها و همچنین روشهای عملی و آزمایشگاهی را در کنار روشهای پروژهای پیشنهاد دادند.
شاخص هزینه زندگی خانوار بازنشسته با استفاده از اجزا سبد مصرفی خانوار هدف
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۶۶)
57 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف: سیستم های تأمین اجتماعی تحت تأثیر بحران های اقتصادی، افزایش جمعیت سالمند، ناکارآمدی و کُندی تعدیل در بازارکار، آسیب پذیر شده اند. وقتی تورم با شرایط رکودی همراه می گردد، کسادی بازار کار و کاهش بازدهی دارایی ها، موجب افزایش تقاضا برای حمایت می شود. حتی اگر شرایط رکودی به رونق تبدیل شود، تأثیری بر نیروهای خارج از بازار کار نخواهد داشت . بنابراین تنها راه دور کردن این خانوارها از فقر، تعدیل دریافتی آن ها است. هدف این مطالعه تعیین شاخص هزینه زندگی براساس سبد مصرفی خانوارهای بازنشسته است.روش: معیار معمول دراین رابطه شاخص CPI می باشد، که از منظر اندازه گیری هزینه زندگی ، دچار اشکالات اساسی است . به همین دلیل ، این مطالعه شاخص هزینه زندگی مستمری بگیران را براساس سبد مصرفی خانوار بازنشسته در نظر گرفته است .یافته ها: نتایج نشان داد، به دلیل تورم بالاتر در گروه خوراکی ها و سهم بالای آن در مخارج کل، این گروه در تعیین روند مخارج کل خانوار نقش اساسی دارد. در الگوی مصرف این خانوارها، به دلیل مصرف در حداقل، بخشی از افزایش قیمت، ازطریق جایگزینی اقلام اساسی با ارزش غذایی کمتر، تعدیل شده است . در مواردی این جایگزینی به ویژه برای گروه های حساس می تواند، سلامت را با مخاطره همراه کند. در غیاب برنامه فقر زدایی، جبران کاهش رفاه ناشی از شوک های اقتصادی ، فشار بر منابع صندوق های بازنشستگی را دوچندان می کند. در تورم های بالا، افزایش سهم مصرف از درآمد (کاهش سهم پس انداز)، علاوه بر تأثیر بر رشد اقتصادی، وابستگی خانوارها به منابع صندوق های بازنشستگی را در دوران سالمندی افزایش می دهد.نتیجه گیری: در شرایطی که در ازای هر عضو صندوق در مواردی حتی دو نسل دریافت کننده قرار دارد، بدیهی است منابع صندوق قادر به تأمین هزینه زندگی مستمری بگیران نخواهد بود.
مطالعه مرده زایی در تلاقی نابرابری های زمینه ای در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
77 - 106
حوزههای تخصصی:
اگرچه ایران به اهداف برنامه ی اقدام برای کاهش میزان مرده زایی (۱۲ مرده زایی یا کمتر به ازای ۱۰۰۰ تولد تا سال ۲۰۳۰) در سطح ملی دست یافته است، اما هنوز نابرابری های زمینه ای (اجتماعی-اقتصادی و جغرافیایی) قابل توجهی در مرده زایی وجود دارد. هدف این مطالعه تبیین تلاقی نابرابری های زمینه ای در مرده زایی، با استفاده از رویکرد تلاقی است که مک گیببون در زمینه حق دسترسی به مراقبت های بهداشتی، مطرح می کند. در این مطالعه از داده های سامانه ایمان وزرات بهداشت برای بازه ی زمانی ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۹ استفاده شده است. شاخص های استخراج شده از این مطالعه نشان دادند مادرانی که همزمان چندین محرومیت را تجربه می کنند (مثل مادران غیرایرانیِ که در منطقه پنج جغرافیایی (شرق کشور) زایمان می کنند، یا مادرانِ فاقد بیمه ی بالای ۴۵ سال) در مقایسه با همتایان برخودار خود با شدت بیشتری مرده زایی را تجربه می کنند. بر اساس نتایج بدست آمده، تلاقی سه حوزه ی تعیین کننده های اجتماعی سلامت (تحصیلات، نوع بیمارستان و نوع بیمه)، ایسم ها (ملیت و سن مادر) و بستر جغرافیایی-مکانی (شهری-روستایی، منطقه جغرافیایی محل زایمان) می توانند با یکدیگر هم افزایی ایجاد کنند و باعث شوند که گروه هایی از مادران که از آسیب پذیرترین اقشار جامعه هستند، بیشتر مورد نابرابری قرار گیرند. پیشنهادِ سیاستیِ این مطالعه، کاهش نابرابری در مرده زایی، با در نظر گرفتن تلاقی نابرابری ها، به جای در نظرگرفتن محورهای منفرد نابرابری است.
گونه شناسی مطالعات ایرانی در قلمرو جهانی شدن/ سازی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
39 - 74
حوزههای تخصصی:
جهانی شدن/ سازی به پدیده ای بدل شده است که همچنان بر بسیاری از قلمرو های کنش کنونی بشر سایه انداخته است. از این رو، ژر ف کاوی درباره رهاورد های خوانش های گوناگون از این پدیده که به گفتمان ها و کنش های ناسازواری انجامیده است گریزناپذیر به نظر می رسد. هدف این مقاله، دریافت سوگیری مطالعات ایرانی در قلمرو جهانی شدن/ سازی آموزش عالی است. نخست با بازنگری ادبیات نظری، چارچوبی برای گونه شناسی فراهم شد. در گام دوم، پس از غربال روشمند از میان 70 مقاله، 29 مقاله برای بازکاوی، برگزیده شد. یافته ها برپایه بازکاوی محتوایی به گونه شناسی سه گانه ای از این مطالعات انجامید: مطالعات همسو با رویکرد نولیبرال (55 درصد)، مطالعات بازمانده از بازشناسی دو رویکرد یا آشفته (38 درصد) مطالعات نقادانه/ دگراندیشانه (7 درصد). بر پایه الگو های گونه شناسی دانشگاهی، مطالعات بازکاوی شده، در دوگونه دانشگاه پژوهشی/ پایدار و نهاد های آموزش عالی صنفی/ شرکتی/ بنگاهی جای گرفتند. رهیافت های چنین داده هایی کم و بیش، می تواند روشنگر برخی از کاستی ها و دشواری های آموزش عالی ایران در رویارویی با پدیده جهانی شدن/ سازی انگاشته شود که در چارچوب دو پرسش پژوهشی، پایان بخش این مقاله است.
اهداف و چشم انداز طرح حفاظت از زیرساخت های کلیدی کلان شهرها در افق 5 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۹
1 - 15
حوزههای تخصصی:
طرح راهبردی حاصل کار طرح ریزی راهبردی برای مدیریت راهبردی است که در آن موضوعات و مؤلفه های متعددی تعریف، تبیین یا تجویز می گردد. بخش مهمّی از طرح راهبردی تبیین مطلوبیت هایی است که علاوه بر راهنمایی لازم برای انجام فعالیت ها، شناسایی نتایج مورد انتظار و امکان توفیق در دستیابی به وضعیت مطلوب، به تعیین سمت و سو و معنادارکردن فعالیت ها نیز خواهد پرداخت. این مطلوبیت ها که در قالب اهداف و چشم انداز مطرح می گردد می تواند کیفیت و اثربخشی مورد انتظار را در پیاده سازی و اجرای هرچه بهتر طرح به همراه داشته باشد. در طرح راهبردی حفاظت از زیرساخت های کلیدی کلان شهرها نیز یکی از ارکان اصلی طرح در قالب تبیین اهداف و چشم انداز مطرح گردیده است که با توجه به اهمیت آنها، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای، پرسشنامه، مصاحبه و تعامل فکری با نخبگان در حوزه زیرساخت های شهری داده های لازم جمع آوری و تحلیل شده است. در این پژوهش بمنظور تدوین اهداف و ترسیم چشم انداز طرح از منظر داشتن ویژگی های مناسب برای یک چشم انداز مطلوب، پس از بررسی اسناد بالادستی حوزه حفاظت از زیرساخت و استفاده از نظرات خبرگان، مفاهیم لازم مرتبط با آنها استخراج و بررسی گردیده اند که نتایج حاصل پس از تجزیه و تحلیل، اعتبارسنجی و اولویت بندی نیز شده است.
بررسی معادل یابی استعاره های مفهومی «لباس» و «کشتزار» درباره زنان در ترجمه های قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر مبنای یافته های اخیر علوم شناختی، ذهن انسان با بهره گیری از تجربه های حسی روزمره به بازنمایی مفاهیم انتزاعی بر پایه مفاهیم عینی می پردازد. در قرآن کریم نیز شواهد فراوانی از این نحوه مفهوم سازی مشاهده می شود. در پژوهش حاضر، دو آیه از آیات قرآنی که به زوایای پر اهمیت در مفهوم سازی های استعاری درباره زنان پرداخته، در ترجمه های انگلیسی خانم ها بختیار و صفار زاده و ترجمه های فارسی دهه اخیر مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. این استعاره ها در بستر گسترده ای از انگاره های فرهنگی شکل گرفته اند و متأثر از تجربه های رایج دوران نزول قرآن هستند. مفاهیمی نظیر «لباس» و «کشتزار»، از جمله حوزه های مبدئی هستند که قرآن برای مفهوم سازی نحوه تعامل زنان و مردان از آن ها بهره گرفته است. در گام نخست نام نگاشت های تسهیل گر در درک این دو مفهوم استعاری و تناظرهای میان قلمرو معنایی مبدأ و مقصد در آنها مشخص می شوند. این بررسی درجه بالایی از نظام مندی در استعاره های زبانی مربوط به زنان را نشان می دهد و در ساختاری کل نگر، یک مدل شناختی مطلوب در فرهنگ قرآنی را بازنمایی می کند. در ادامه ضمن دسته بندی ترجمه ها بر اساس روش های مختلف و با توجه به عناصر مفهومی حوزه های مبدأ (لباس و حرث)، به مقایسه معادل یابی مترجمان پرداخته می شود. بر اساس مبانی نظری پژوهش، ارائه ترجمه موفق در گرو انتخاب معادلی است که بیشترین قلمرو معنایی حوزه مبدأ را پوشش دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد از میان 24 ترجمه انتخابی، معادل یابی آقای ملکی برای هر دو استعاره مفهومی، بیش از همه به این معیار نزدیک شده است.
تحلیل اصول تعلیمی برآمده از قصه ی حضرت موسی و خضر
منبع:
مطالعات تفسیری آلاءالرحمن سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
113 - 126
حوزههای تخصصی:
بی تردید، بهره گیری از اصول تعلیم و تربیت قرآنی به عنوان یکی از زمینه های ارتقای معنویت و راه کاری مقابله با سبک زندگی غربی دارای اهمیت است. قرآن کریم در خلال قصه های مختلف، بار ها از اصول تعلیمی سخن به میان آورده؛ از جمله در قصه ی همراهی حضرت موسی با حضرت خضر. این داستان، حاوی اصول تعلیمی ارزشمندی است که در نظام آموزشی بسیار کاربرد دارد. این نوشتار که با هدف دستیابی به اصول تعلیمی برآمده از این قصه و با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی تدوین یافت، در پی پاسخ به پرسش است که: اصول تعلیمی برآمده از داستان حضرت خضر و موسی چیست؟ مهم ترین نتیجه ای که از انجام این پژوهش به دست آمده این است که این قصه، آمیخته با اصول تعلیمی متعددی همچون: اصل آمادگی، اعتماد؛ اطاعت پذیری، قانون مداری، حق پذیری، تدریج، مداومت، تشویق و تنبیه می باشد؛ و این اصول به سه دسته قابل تقسیم می باشند: اصول تعلیمی مشترک بین معلّم و متعلّم، اصول تعلیمی خاص متعلّم، و اصول تعلیمی خاص معلّم.
مدل سازی عوامل موثر بر اقتصاد فضا در کلان شهرهای ایران: رویکرد پانل مارکوف سویچینگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مدل سازی اقتصادی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
۲۳۶-۱۹۷
حوزههای تخصصی:
اقتصاد فضا عبارت است از نظریه عمومی مکان یابی کلیه فعالیت های اقتصاد که در آن توزیع جغرافیایی نهاده ها (واسطه ای و یا عوامل تولید) و توزیع جغرافیایی ستانده (بازارهای مصرف واسطه ای و نهایی)، در کنار تغییرات فضایی قیمت ها و هزینه ها مورد توجه قرار می گیرد. در این مفهوم رویکرد تعادل عمومی با لحاظ هزینه های حمل ونقل و مسافت برای تحلیل اقتصاد پیشنهاد می شود. با توجه به این امر که در این رویکرد عوامل متعددی در ایجاد تعادل تأثیرگذارند؛ هدف تحقیق حاضر مدل سازی عوامل موثر بر اقتصاد فضا در کلان شهرهای ایران (تهران، کرج، قم، اصفهان، مشهد، شیراز، تبریز و اهواز) با استفاده از رویکرد پانل مارکوف سویچینگ می باشد. بر اساس نتایج ارزش افزوده استانی؛ سرمایه گذاری عمومی؛ تحصیلات عالیه به نمایندگی اقتصاد دانش در استان و سهم جمعیت شهری که بیانگر میزان صنعتی شدن کلان شهرهای مورد بررسی بر سرمایه گذاری در حوزه فضا تأثیر مثبت و متغیرهای سهم سالمندی از کل جمعیت استان و تورم تأثیر منفی بر سرمایه گذاری بر این متغیر داشتند؛ همچنین بر اساس نتایج تحقیق عمده سرمایه گذاری در حوزه فضا در کلان شهرهای ایران به جز تهران و کرج در سال های اخیر که مصادف با سال های رونق در مدل برآوردی است؛ صورت پذیرفته است.
طراحی مدل بانک داری اجتماعی با رویکرد دوران پسا کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و بانکداری اسلامی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۸
93 - 111
حوزههای تخصصی:
اولین بخش از نظام اقتصادی که تحت تأثیر شیوع پاندمی کرونا قرار گرفت، نظام بانک داری کشورها بود. لذا هدف پژوهش حاضر طراحی مدل بانک داری اجتماعی با رویکرد دوران پسا کرونا در صنعت بانک داری کشور بود که از ترکیب روش دلفی فازی و مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شده است. در این پژوهش، از نظرات اساتید دانشگاهی و مدیران حوزه صنعت بانک داری که شامل 20 نفر بودند، استفاده شد. برای غربال گری مؤلفه ها از روش دلفی فازی استفاده شد که میانگین دی فازی شده 44 مؤلفه بیشتر از 7/0 بود لذا 44 مؤلفه در قالب 5 بعد در این صنعت شناسایی شدند. سپس برای سطح بندی ابعاد از مدل سازی ساختاری- تفسیری و تحلیل MICMAC استفاده شد. نتایج ISM نشان دادند مدل بانک داری اجتماعی دارای چهار سطح است بدین صورت که زیربنای بانک داری اجتماعی در درجه اول عامل (ورود بانک به شبکه های اجتماعی برای مقاصد بازاریابی) و سپس در درجه دوم عامل (امکان ایجاد پلتفرم های مالی اجتماعی غیربانکی)، در درجه سوم عامل (ورود بانک به شبکه های اجتماعی برای انجام عملیات بانکی) و در درجه چهارم عوامل (اختصاصی سازی خدمات به مشتریان- استفاده از خرد جمعی برای ایجاد و توسعه محصولات و خدمات) هستند. همچنین نتایج MICMAC نشان دادند بعد (ورود بانک به شبکه های اجتماعی برای مقاصد بازاریابی) در خوشه مستقل و بعد (استفاده از خرد جمعی برای ایجاد و توسعه محصولات و خدمات) در خوشه پیوندی و ابعاد (امکان ایجاد پلتفرم های مالی اجتماعی غیربانکی- ورود بانک به شبکه های اجتماعی برای انجام عملیات بانکی) در خوشه خودمختار و بعد (اختصاصی سازی خدمات به مشتریان) در خوشه وابسته قرار دارند. در نهایت می توان نتیجه گرفت اگرچه اثرات منفی کووید-۱۹ بر صنعت بانک داری ناگزیر است، اما در صورت داشتن راه کار، می تواند به فرصت مناسبی برای بهبود و ارتقای وضعیت سیستم بانکی و به کارگیری روش های مناسب تر از طریق پژوهش در حوزه فناوری های نوین، برای جذب مشتریان، نوآوری در ارایه محصولات و خدمات کامل و متنوع با هدف ارزش آفرینی برای مشتریان و بهبود عملکرد بانک ها و ایجاد فرصت ها و زیرساخت های جدید در صنعت بانکداری شود.