مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۲۱ تا ۲٬۷۴۰ مورد از کل ۵۲۹٬۳۷۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقيق حاضر ارزیابی و اولویت بندی مؤلفه های هفت گانه آمیخته بازاریابی در عملکرد برند بیمه ایران در شهرستان زنجان می باشد؛ پژوهش حاضر بر حسب هدف، کاربردی و بر حسب موقعیت میدانی و برحسب گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماري پژوهش حاضر، مراجعه کنندگان شعب بیمه ایران در شهرستان زنجان می باشد. در اين پژوهش با توجه به اين كه حجم جامعه نامحدود است، از روش نمونه گيري غیر احتمالی در دسترس و به وسیله جدول مورگان حجم نمونه برابر ۳۸۴ نفر بدست آمد. در این پژوهش برای گردآوری اطلاعات میدانی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده خواهد شد. در تحقیق حاضر جهت تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و PLS استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هر 7 مؤلفه آمیخته بازاریابی؛ یعنی محصول، قیمت، مکان، تبلیغات، مردم، شواهد فیزیکی و فرایندها بر عملکرد برند تأثیر مثبت و معناداری دارند و لذا کلیه فرضیه ها مورد پذیرش واقع شد. همچنین نتایج اولویت بندی حاکی از آن بود که از بین 7 مؤلفه آمیخته بازاریابی، 3 مؤلفه محصول(خدمت)، تبلیغات و قیمت مؤثرترین مؤلفه ها بر عملکرد برند بیمه ایران در شهرستان زنجان شدند.
مقایسه نگرش نخبگان شهر هرات نسبت به سیاست های ایران، پاکستان و هند در قبال افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
197 - 212
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به مقایسه نگرش نخبگان شهر هرات نسبت به سیاست های ایران، پاکستان و هند در قبال افغانستان، در ابعاد امنیتی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی می پردازد. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و تحلیلی بوده و ازلحاظ روش اجرا، پیمایشی است. جامعه آماری آن را نخبگان شهر هرات تشکیل می دهند. با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران، ۳۶۰ نفر به عنوان حجم نمونه و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که نخبگان شهر هرات به طور کلی، سیاست های هند در قبال افغانستان را مطلوب تر از سیاست های ایران و پاکستان ارزیابی می کنند. همچنین، یافته های تحقیق به صورت جزئی نشان می دهد که در زمینه سیاست های امنیتی، اقتصادی و اجتماعی و نیز خط مشی های سیاسی، نخبگان هرات به ترتیب هند، ایران و پاکستان را ترجیح داده و در سیاست های مذهبی و فرهنگی، به ترتیب هند، پاکستان و ایران را ترجیح می دهند.
تحلیل و ارزیابی مدل شناختی دیدگاه فرهنگستان علوم اسلامی در تولید علوم انسانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۲)
31 - 47
حوزههای تخصصی:
تحلیل و ارزیابی مدل شناختی رویکردهای مختلف علم دینی با بازنمایی دقیق تر مدل های ممکن در تولید علم دینی زمینه ایجاد اجماع و توافق بیشتر میان باورمندان علم دینی را فراهم می کند و گامی عملیاتی در مسیر پیشبرد مباحث علم دینی و خروج از مباحث انتزاعی علم دینی محسوب می شود. ارزیابی مدل شناختی این رویکردها با محوریت سه مؤلفه عام و اصلی ناظر بر تعریف مدل و مبانی نظری و فلسفی، منطق و روش شناسی تولید علم، انسجام و نظام مندی و سازگاری درونی است که ذیل آن مجموعه دیگری از مؤلفه های فرعی ناظر بر مهم ترین مواضع چالش و نزاع در روش شناسی تولید علم دینی قابل استخراج است. در این نوشتار، ضمن اذعان به ضرورت های معرفتی و اخلاقی و فرهنگی علم دینی، به روش توصیفی تحلیلی به ارزیابی مدل شناختی رویکرد فرهنگستان علوم بر اساس عناصر پیش گفته پرداخته شد. رویکرد فرهنگستان علوم اسلامی به دلیل پرداختن به مؤلفه های عام اصلی و اکثر مؤلفه های فرعی یکی از مدل های ممکن در مسیر تولید علوم انسانی اسلامی است؛ گرچه تا رسیدن به مدل کارآمد که مورد اجماع اکثریت باورمندان علم دینی باشد نیازمند همگرایی، اصلاح، ارتقاء، و تکمیل است.
موضع ماکیاولی در برابر دین: مواجه ای مبتنی بر واقعیت موثر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۳)
163 - 176
حوزههای تخصصی:
مواجهه ماکیاولی با دین همچون مواجهه او با فلسفه سیاسی کلاسیک، طبیعیات کلاسیک و نگرش به تاریخ به سبک کلاسیک امری متفاوت و از منظری خاص است. به اعتقاد نگارنده این مقاله، ماکیاولی به دلیل آنکه نجات میهن و دوام دولت سیاسی را در رأس هرم نگاه خود به غایت سیاست قرار داده است و از غایات به زعم خود خیالی دوری کرده است، تمامی وجوه و ساختار اندیشه کلاسیک را در این جهان بینی و غایت جدید مورد بررسی و ترجمه قرار می دهد. ماکیاولی از یک طرف اهمیت دین را در تداوم دولت سیاسی( اعم از جمهوری و شهریاری) بسیار زیاد می داند و از طرف دیگر آن را همچون شمشیری دولبه موجب نفاق و شکست و تباهی یک دولت و جامعه معرفی می کند. در این مقاله نگارنده توضیح می دهد که چگونه ماکیاولی دین مسیحیت را در تقابل با دین رومیان مورد نقد قرار داده و چه راهکارهایی را برای تغییر صورتِ ماده تباه شده دین توسط دستگاه کلیسا پیشنهاد می کند. نکته مهم این است که صورت جدید پیشنهاد شده، سابق در بطن انجیل واقع شده بود و ماکیاولی با استفاده از آن از دین تعریفی در راستای تبدیل آن به ابزاری مدنی و سیاسی ارائه می کند که می تواند در برابر بخت در تعریف سیاسی و مذهبی روم باستان قرار گیرد و در واقع موضع گیری پیچیده خود را نسبت به مسیحیت نشان دهد.
بررسی کنش و دستاورد ایرانیان بر تحولات سیاسی و نظامی دوران امویان و عباسیان (با تکیه بر جنبش های ایران)
ایرانیان که در برابر از دست دادن هویت ملی و گذشته خویش سر باز می زدند، نهضت هایی را علیه خلفای دولت های مسلمان پایه ریزی کردند. ایرانیان به ویژه پس از تأسیس سلسله موروثی امویان که بر پایه برتری نژادی اع راب و تحقی ر غیراعراب بنا نهاده شده بود، مورد ستم و آزار بیشتری نسبت ب ه دوران حکوم ت خلف ای راش دین قرار گرفته بودند؛ از هر فرصتی برای به دست آوردن فرّ و شکوه پیش ین خ ویش به ره می بردند، تا هویت تاریخی سابق خود را بار دیگر نشان دهند. بنابراین در دوران دولت اموی نهضت های ملی، سیاسی و مذهبی هر روز به رنگی ظاهر می شد. مقصود اصلی این جنبش ها برانداختن دولت و سیادت عرب بر عجم بود و با اصل اسلام مشکلی نداشتند. اولین عکس العمل منطقی ایرانیان در برابر این تبعیض نژادی اعراب، «اهل تسویه» بودند که بعدها به «شعوبیه» شهرت یافتند. گروه دوم کسانی بودند که در برابر تبعیض و ظلم دستگاه اموی، راه تعصب و افراط درپیش گرفتند و قائل به تفضیل و سیادت عجم بر عرب بودند. این گروه اخیر با همراهی دیگر ایرانیان، پایه گذار نهضت و قیام هایی شد که در سالیان متمادی با دستگاه خلافت درگیر بودند. با شکل گیری نهضت های ایرانی، در راستای احیاء هویت تاریخی و باستانی، شاهد تأثیرات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایرانیان بر اعراب مسلمان و نیز تشکیل حکومت های متقارن در عرض دستگاه خلافت در دوره ه ای بعد هستیم. در این پژوهش، به بررسی ابعاد این مبارزات سیاسی و فرهنگی و هم چنین نهضت های ایرانی در مقابله با اعراب و نتایج و دستاوردهای حاصل از آن، پرداخته می شود.
دراسة الصورة الشعرية في ملحمة الإمام علي (ع) لجورج شكور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۲
93 - 112
حوزههای تخصصی:
إنّ الصوره هی أحد العناصر الأساسیه للشعر. کما قال المنطقیون فی تعریف الشعر: الشعر کلام خیالی. إن ملحمه الإمام علی (8) للشاعر المسیحی المعاصر، جورج شکور، قد نُظِمت فی 422 بیتاً. ففی هذا العمل الأدبی، قام الشاعر برسم مشاهد معارک الأبطال وصراعاتهم بشکل جمیل وملحمی وخیالی. وبما أنه لم یتم إجراء بحث مستقل على صور هذه القصیده الملحمیه، فمن المهم والضروری إلقاء الضوء على صور هذه القصیده بهدف إظهار جمالیه صورها. وقد جرت فی هذا المقال محاوله لدراسه وتحلیل أهم عناصر الصوره فی العمل المذکور بطریقه وصفیه تحلیلیه. وتظهر نتائج المقال أن الشاعر قد تمکن بنجاح من وصف جهاد الأبطال وشجاعتهم، باستخدام الصور المتنوعه، وباستخدام أنواع مختلفه من التشبیهات، بما فی ذلک التشبیه البلیغ، والتشبیه المرکب، والتمثیل، واستخدمها کأداه لنقل المعانی بشکل أفضل وتقریبها إلى ذهن المتلقی، وکذلک أنه من خلال مقارنه المفاهیم المجرده بالأشیاء الملموسه والمادیه، قد جعل فهمها سهلا على المخاطب. وتبین أیضا أن الشاعر عبر تجسید الأدوات الحربیه، مثل السیوف، والرماح، والحصون، أو المفاهیم المجرده والانتزاعیه، مثل الموت، والزمن، والخطیئه، والدین، وغیرها قد زاد من دینامیکیه صوره. وبالإضافه إلى التشبیهات والاستعارات، قد أدّى استخدام المجاز والتعابیر الکنائیه فی محلها إلى توسیع نطاق الصور، کما أدى استخدام أنواع مختلفه من المبالغات الفنیه والصور التلمیحیه والصور السمعیه، خاصه فی تصویر مشاهد المعارک وشجاعه الأبطال، إلى جعل هذا العمل الفنی أکثر جاذبیه.
رابطه عواطف و ظرفیت اخلاقی در فناوری های هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
19 - 40
حوزههای تخصصی:
فناوری های هوش مصنوعی، در مقایسه با مصنوعات پیشین دارای قابلیت هایی جدید هستند که مسائل اخلاقی متفاوتی را مطرح می کند. از جمله این مسائل، بحث درباره عاملیت اخلاقی هوش مصنوعی است. مسئله عاملیت اخلاقی مصنوعی، پرسش های نظری و عملیاتی مختلفی را مطرح می سازد؛ مانند این که شروط لازم و کافی برای عاملیت اخلاقی چیست، چطور می توان برقراری این شروط را در مصنوعات بررسی کرد، عاملیت اخلاقی دارای چه سطوح و درجاتی است و هر سطح از عاملیت اخلاقی برای واگذاری چه نوع وظایفی مناسب است. یکی از موضوعات پرتکرار در بحث حول عاملیت اخلاقی مصنوعی، عواطف است. فیلسوفان مختلفی به عواطف به عنوان عاملی اشاره کرده اند که در وجود یا عدم و میزان ظرفیت اخلاقی مصنوعات مدخلیت دارد. در این مقاله به رابطه میان عواطف و ظرفیت اخلاقی هوش مصنوعی خواهیم پرداخت. پرسش اصلی این است که عواطف در ارتقاء ظرفیت اخلاقی فناوری های هوش مصنوعی نقشی مثبت دارند یا منفی؟ چهار استدلال از جانب موافقین نقش مثبت عواطف در ظرفیت اخلاقی استخراج و صورت بندی می شود که شامل استدلال از طریق «حساسیت اخلاقی»، «عقلانیت محدود»، «برآورد خطر» و «مجازات پذیری» می شود. همچنین چهار استدلال از جانب مخالفین نقش مثبت عواطف در ظرفیت اخلاقی هوش مصنوعی ارائه می شود که شامل استدلال از طریق «ربایش عاطفی»، «سراب عواطف»، «پارادوکس انسان انگاری و انسانیت زدایی همزمان» و «مهارت زدایی اخلاقی» است. در نهایت، با شفاف سازی نقاط نزاع دو طرف بحث، دیدگاه های فوق مورد تحلیل قرار گرفته و چالش های اخلاقی پیاده سازی عواطف در هوش مصنوعی شرح داده می شود.
A Critical Book Review of "Ethics and Context in Second Language Testing: Rethinking Validity in Theory and Practice" Edited by M. Rafael Salaberry, Albert Weideman and Wei-Li Hsu (2023)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The essential requirement of validity in second language assessment and testing is of paramount importance since it guarantees that tests properly gauge the targeted constructs and produce propitious interpretations. In this light, there seems to be a pressing need to carefully assess outdated conceptions of validity in English language testing to ensure they are in lockstep with current linguistic and sociocultural circumstances. This review examines the book "Ethics and Context in Second Language Testing: Rethinking Validity in Theory and Practice," edited by M. Rafael Salaberry, Albert Weideman, and Wei-Li Hsu (2023), and it unravels new horizons for expanding the comprehension of validity beyond traditional frameworks. The review underscores the primary subjects addressed in the book's content, such as ethical issues, contextual factors affecting test design, and novel approaches for assessing validity in real-world settings. The review also stresses the book's critical analysis of existing paradigms and recommends a more nuanced perspective on validity that incorporates ethical considerations and contextual significance. To this end, the current review constitutes an important reference for researchers and practitioners to encourage them to critically examine and reframe validity in second language testing.
Social Justice and Unity and Its Relationship with the Ideal Society from the Perspective of Abolhasan Ameri(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
75 - 90
حوزههای تخصصی:
Ameri has a special perspective on the ideal society and its realization. He proposes individual and social moderation or justice and individual unity between internal forces and social unity among the members of society. Ameri believes that moderation, as the main component of virtue and happiness, acts at both the individual and social levels. At the individual level, moderation of the forces of the soul leads to the realization of the virtue of unity and ultimately causes the perfection of the human form and individual happiness, and at the social level, moderation is the factor that unifies society. Unity in society is the factor that keeps it Durable and differentiation in it causes its corruption and ruin. This unity is achieved from total justice and can be considered, from Ameri's perspective, an effect or characteristic of culture. This moderation and unity are not only raised in the individual and total dimension, but also include other dimensions such as the geography of the earth. Religion, with its individual and total moral and juridical commands, reason, with its sovereignty over powers, and love, with its unification of similar matters, play a fundamental role in achieving total moderation or justice and social unity.
Knowledge of Logic: Necessity or Refusal (Examining the Views and Reasons of Muslim Proponents and Opponents)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
144 - 166
حوزههای تخصصی:
Knowledge of logic includes the rules that govern the way of thinking and reasoning. Muslims became familiar with this science in the third century by translating Aristotle's books and immediately faced the challenge of what does this science have to do with Islam? Should Muslims use the same method as Aristotle in their religious sciences or avoid paying attention to this science? The present research, by searching the books of Muslim jurists and theologians, shows that each of these two assumptions had supporters, and of course, the number of opponents of the science of logic was more than its supporters. And those opponents used violence against the proponents of the science of logic and brought arguments to ban the science of logic and tried to show that God is not pleased with this knowledge.This article also tries to bring these two views closer together. The final result of this research is that most of the arguments of the opponen of the logic are a warning for those who may not use this knowledge correctly or are involved in the thoughts of philosophers who have distanced themselves from religion.
تقدم و تأخر خودآگاهی بر ادراک غیر: مقایسه آرای سهروردی و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
5 - 34
حوزههای تخصصی:
خودآگاهی در فلسفه اشراق به عنوان آغازی بر شناخت خود به عنوان نور و حرکت از آن برای شناخت دیگر انوار مطرح شده است. سهروردی ادراک انسان از خود را ادراکی حضوری دانسته و نفس را ذاتا مدرک خود می داند که برای این ادراک از خود به هیچ صورتی نیاز ندارد؛ چرا که هر صورتی از این نفس در ذهن باشد باز هم خود آن نفس نیست و به منزله غیر برای نفس است. لذا چنین استنباط میشود که در نگاه سهروردی ادراک خود مقدم بر هر ادراک دیگر است. این بحث در فلسفه کانت نیز بخشی از مباحث او را تشکیل می دهد. کانت با تقسیم بندی من به منِ تجربی و منِ استعلایی تفاوتی میان ادراک این دو امر در انسان قائل می شود. از نظر کانت آن چیزی که انسان هر روزه با مفهوم من از آن یاد می کند و می شناسد، منِ تجربی است که متاخر از ادراک تجربی برای ذهن حاصل می شود اما منِ استعلایی که فراتر از تجربه است غیر قابل شناخت نظری است و لذا کانت خودآگاهی را ادراکی پسا تجربی و متاخر از آن می داند. در این پژوهش سعی بر آن شده است مقایسه ای تطبیقی میان آرای سهروردی و کانت در مسئله خودآگاهی انجام شود.
The role of faith in human happiness in Allamah Tabatabaei’s point of view(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
5 - 28
حوزههای تخصصی:
Human happiness is one of important philosophical and theological discussions among thinkers and is the goal of every man who seeks it consciously or not, and explains and identifies it according to his view. Thinkers have not treaded the same course in their understanding of happiness. Some have perceived it to be material pleasures, some spiritual-intellectual and some a combination of the two. Allama Tabataba'i has defined happiness of everything as its attainment to its existential good thereby enjoying it. He has defined happiness for humankind as Divine proximity and approximating the Absolute Reality, and has defined the human ultimate perfection as "wilaya". He considers faith to be of the type of knowledge and practical observance, and highlights it in attainment to happiness. This study, by a descriptive-analytic method, led to the conclusion that happiness in Allama Tabatabaei's view consists in "Divine proximity" and attainment to "wilaya", the nearset way to reach this position is soul knowledge and faith is the most important element in realization of human happiness.
تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات و شاخص رقابت پذیری جهانی بر رشد اقتصادی کشورهای منتخب
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: از فناوری اطلاعات و ارتباطات و رقابت پذیری به عنوان عوامل موثر بر رشد اقتصادی در دهه اخیر یاد می شود. در راستای این بحث هدف این تحقیق بررسی تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات و شاخص رقابت پذیری بر رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته منتخب در طی دوره مورد مطالعه می باشد.روش شناسی پژوهش: مطالعه حاضر از یک رویکرد کاربردی استفاده می کند که روش های توصیفی و تحلیلی را برای ایجاد یک بررسی کامل ترکیب می کند. برای تسهیل این تحقیق، تحلیل از هر دو روش داده های مقطعی و تابلویی استفاده می کند. داده های مقطعی امکان بررسی متغیرها را در یک نقطه از زمان در چندین موضوع فراهم می کند. در مقابل، داده های تابلویی شامل مشاهدات متعدد از موجودیت های یکسان در دوره های زمانی مختلف است. همچنین از طریق روش گشتاورهای تعمیم یافته به تجزیه و تحلیل داده های تابلویی، پرداخته است.یافته ها و نتیجه گیری یافته های این تحقیق بر روابط مثبت و معنادار بین فناوری اطلاعات و ارتباطات، شاخص رقابت پذیری بر تولید ناخالص داخلی در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته تاکید می کند. به طوری که با ادبیات موضوع همخوانی دارد. همچنین یافته حاکی از این است که اثر این دو متغیر در کشورهای توسعه یافته بیشتر از کشورهای در حال توسعه است. لذا سیاست گذاران باید عوامل اجتماعی-اقتصادی و زمینه های منحصر به فرد کشورهای خود را در نظر بگیرند تا به طور موثر از این پویایی ها برای رشد پایدار و فراگیر استفاده کنند.
نقش توسعه اقتصادی_ اجتماعی در شکل گیری الگوهای مهاجرتی جوانان
منبع:
زیست سیاست و توسعه دوره اول بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
21 - 40
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله حاضر به بررسی تأثیر توسعه اقتصادی_ اجتماعی استان ها بر الگوهای مهاجرت جوانان در ایران پرداخته است. موضوع مهاجرت جوانان و نیروهای متخصص محصول عوامل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی اجتماعی است که جوانان در آن جا زندگی می کنند و این امر بر فرآیندهای رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی مبدأ اثرات زیانباری خواهد داشت. در حالی که مطالعات صورت گرفته در زمینه مهاجرت به خصوص مهاجرت جوانان در ایران، بر مهاجرت خارجی تأکید داشته و اندک مطالعات انجام شده در حوزه مهاجرت داخلی نیز صرفاً بر مهاجرت از روستا به شهر تأکید داشته اند، مطالعه حاضر به بررسی و تحلیل الگوهای مهاجرت جوانان در سطح استانی و با تمرکز روی عوامل فردی و استانی با تأکید بر سطح توسعه اقتصادی و اجتماعی می پردازد. بر اساس نظریه های اقتصاد نئوکلاسیک، قانون جاذبه و دافعه راونشتاین و نظریه وابستگی، مهم ترین دلیل مهاجرت جوانان می تواند عوامل اقتصادی باشد. بیکاری و درآمد کم در مبدأ و وجود فرصت های شغلی و امکانات متنوع در مقصد از جمله این دلایل هستند. بنابراین اختلاف توسعه بین مناطق و وابستگی مناطق توسعه نیافته به ویژه مناطق روستایی به مناطق صنعتی و شهری باعث شدت گرفتن مهاجرت جوانان می شود. براساس نظریه محرومیت نسبی، صرفاً درآمد پایین باعث مهاجرت افراد نمی شود بلکه توانایی های فردی و همچنین عوامل اجتماعی از جمله سطح تحصیلات و این احساس که فرد نسبت به سایرین درآمد کمتری دارد نیز موجب نارضایتی فرد و اقدام به مهاجرت می شود.روش: این پژوهش بر روش تحقیق کمّی با تکنیک تحلیل ثانویه استوار است. بر این اساس، داده های سرشماری سال 1395 که توسط مرکز آمار ایران ارائه گردیده است، تجزیه و تحلیل شد. جامعه آماری شامل تمامی افراد 18 تا 34 ساله کشور در سرشماری سال 1395 است که اطلاعات 492853 نفر از آن ها از داده های خام (دو درصد) سرشماری 1395 استخراج شده است. در سطح فردی متغیر وابسته یعنی مهاجرت به صورت یک متغیر اسمی دو طبقه (مهاجر – غیرمهاجر) لحاظ و سنجیده شده است. متغیرهای مستقل نیز شامل عوامل ساختاری یا درجه توسعه یافتگی استان ها با 13 شاخص در بخش های مختلف اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و فرهنگی، و ویژگی های جمعیتی است.یافته ها: نتایج نشان داده است که جوانان شهری، افراد دارای تحصیلات دانشگاهی، زنان جوان و جوانان 29- 15 ساله به طور معنی داری بیش از جوانان روستایی، دارندگان دیگر مدارج تحصیلی، مردان و سایر گروه های سنی مهاجرت کرده اند. از لحاظ استانی، استان های البرز، یزد و قم دارای بالاترین میزان خالص مهاجرت مثبت بوده اند. این استان ها، در سطوح بالای توسعه اقتصادی اجتماعی قرار دارند. در حالی که استان های لرستان، خراسان جنوبی و کرمانشاه_ که بر حسب سطح توسعه_ در رتبه های پایانی قرار دارند، در رده استان های با بالاترین میزان خالص مهاجرت منفی قرار داشته اند. همچنین، تحلیل نتایج بر اساس گروه بندی سطح توسعه استان ها حاکی از آن است که منطقه خیلی برخوردار دارای بیشترین میزان درون کوچی (موازنه مثبت مهاجرتی) است، در حالی که منطقه خیلی محروم با بالاترین میزان منفی خالص مهاجرت، بیشترین کاهش جمعیت جوان را به علت مهاجرت تجربه کرده است. با ملاحظه مجموع مهاجرت یا حجم مهاجرتی که مرکب از درون کوچی و برون کوچی است، منطقه خیلی برخوردار و پس از آن منطقه خیلی محروم بیشترین جریان های مهاجرتی را داشته اند. نکته مهم در این خصوص آن است که تنها منطقه خیلی برخوردار از موازنه مثبت مهاجرتی برخوردار بوده و جمعیت آن از طریق مهاجرت افزایش یافته است. سایر مناطق موازنه منفی داشته و بخشی از جمعیت خود را به علت مهاجرت از دست داده اند. الگوهای مهاجرتی مشاهده شده در این مطالعه را می توان با نظریه های جاذبه و دافعه، نظریه اقتصاد نئوکلاسیک و نظریه روانشتاین تبیین کرد. راونشتاین بیان می کند که اختلاف سطح توسعه بین مناطق سبب مهاجرت افراد خواهد شد. اختلافات در سطوح توسعه میان استان ها باعث می شود که جوانان از استان های با سطوح پایین تر توسعه، در جستجوی فرصت های بهتر و زندگی بهتر به مناطق با سطوح بالاتر توسعه مهاجرت کنند. نظریه جاذبه و دافعه بیان می کند که عواملی مانند فرصت های شغلی، سطح زندگی، خدمات اجتماعی، و شرایط زندگی در مناطق مختلف جوانان را به سوی خود جذب یا از آن ها دفع می کنند. استان های با سطوح بالای توسعه اقتصادی اجتماعی، مانند البرز، یزد و قم، معمولاً فرصت های شغلی و زندگی بهتری ارائه می دهند که جوانان را جذب می کنند. در مقابل، استان هایی مانند لرستان، خراسان جنوبی و کرمانشاه که با مشکلات اقتصادی و اجتماعی روبه رو هستند، ممکن است مهاجرت جوانان را تشدید کنند. نظریه اقتصاد نئوکلاسیک نیز مهاجرت جوانان را بر اساس تصمیم گیری راسخ تر افراد برای بهره برداری از فرصت های بهتر اقتصادی و تعامل با بازار کار تبیین می کند. استان های با سطوح بالای توسعه اقتصادی اجتماعی می توانند بهترین فرصت ها را برای جوانان فراهم کنند و از این رو، مهاجرت جوانان به این مناطق را تشویق می کنند. بنابراین، توسعه اجتماعی-اقتصادی نقش مهمی در شکل دهی الگوهای مهاجرت جوانان ایفا می کند و هم بر تصمیم مهاجرت و هم بر مقاصد انتخاب شده توسط مهاجران جوان تأثیر می گذارد.نتیجه: مهاجرت جوانان در ایران به شدت تحت تأثیر توسعه اقتصادی-اجتماعی قرار دارد. برای کاهش مهاجرت جوانان و مدیریت بهتر ساختار جمعیتی، لازم است اقدامات سیاستی جدی از جمله تقویت اقتصاد و ایجاد اشتغال پایدار در مناطق کمتر توسعه یافته، ارتقای شاخص های توسعه انسانی و ارزیابی دقیق و مؤثر نیازها و مشکلات محلی اتخاذ شود.
مطالعه ای در اقتصاد خلاق محلی برای شناخت نوع مداخله در محیط پیرامون مسجد کبود شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد شهری سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
53 - 76
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، بسیاری از بافت های تاریخی شهری، به ویژه در کلان شهرهای ایران، با چالش هایی در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و کالبدی مواجه شده اند که سبب کم رنگ شدن نقش این مناطق در فرآیند توسعه شهری شده است. پژوهش حاضر با هدف ارائه یک الگوی بازآفرینی پایدار اقتصادی با تمرکز بر اقتصاد خلاق، به مطالعه موردی بافت پیرامون مسجد کبود تبریز پرداخته است و این هدف با تأکید بر شناسایی ظرفیت های اقتصاد محلی مانند صنایع دستی، مشاغل خرد، بازارهای سنتی و شبکه های اجتماعی فعال در محدوده مورد مطالعه بود که با رویکرد کیفی و روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است و داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای، برداشت های میدانی و تحلیل کارشناسی گردآوری شده اند و برای تحلیل داده ها از تکنیک SWOT استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد با وجود ظرفیت های ارزشمند تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و جغرافیایی، مداخلات ناکارآمد سه دهه اخیر مانع از بالفعل شدن پتانسیل های اقتصاد محلی در راستای اقتصاد خلاق شده اند و راهکارهایی مانند برندسازی شهری با تکیه بر هویت محلی، توسعه گردشگری فرهنگی مبتنی بر اقتصاد درون زای محله، بازتعریف کاربری های مرتبط با فعالیت های خلاق و پشتیبانی از مشاغل محلی، به عنوان محورهای اصلی بازآفرینی خلاق پیشنهاد شده اند. در نهایت، پژوهش تأکید می کند تحقق بازآفرینی موفق نیازمند سیاست گذاری هایی است که مشارکت شهروندان، نگاه فرهنگی و هماهنگی میان ظرفیت های بومی و برنامه ریزی شهری را در اولویت قرار دهد.
تحلیل و ارزیابی عوامل مؤثر بر تاب آوری اقتصادی با تأکید بر شاخص حکمرانی محیط زیست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ها و سیاست های اقتصادی سال ۳۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۱۳
۲۴۳-۲۰۴
حوزههای تخصصی:
امروزه، بسیاری از چالش ها و مخاطرات اقتصادی، سیاسی، محیطی و اجتماعی منجر به اختلال در عملکرد سیستم های اقتصادی و اجتماعی شده است. این شرایط سبب شده تا مفهوم تاب آوری اقتصادی به عنوان شاخصی برای اندازه گیری ظرفیت جامعه برای مواجهه با شوک ها و بازیابی پس از وقوع مخاطرات مورد توجه قرار گیرد. در مطالعه حاضر، ابتدا شاخص تاب آوری اقتصادی برای هشت کشور نفتی و چهار کشور غیرنفتی خاورمیانه محاسبه و سپس تأثیر عوامل مؤثر بر این شاخص برای دوره زمانی 2020-2000 با کاربرد روش حداقل مربعات کاملاً اصلاح شده (FMOLS) ارزیابی شد. عوامل مؤثر بر تاب آوری اقتصادی شامل متغیرهای ارزش افزوده بخش کشاورزی، ارزش افزوده بخش صنعت، ارزش افزوده بخش خدمات، تولید نفت، شاخص درجه باز بودن اقتصاد و نرخ شهرنشینی بود. نتایج حاصل نشان داد که تأثیر ارزش افزوده بخش صنعت و خدمات بر تاب آوری اقتصادی کشورهای نفتی و غیرنفتی مثبت و معنی دار است. همچنین، تأثیر متغیر نرخ شهرنشینی بر تاب آوری اقتصادی کشورهای نفتی و غیرنفتی منفی و معنی دار به دست آمد. بر این اساس، پیشنهاد شده کشورهای مورد مطالعه سیاست هایی همچون تقویت سرمایه گذاری در بخش صنعت، تنوع بخشی به اقتصاد، توسعه بخش خدمات، سرمایه گذاری در فناوری و زیرساخت های کشاورزی، تسهیل تجارت بین اللملی و سیاست های پایدار شهری به منظور بهبود تاب آوری اقتصادی را پیگیری کنند
تاثیر مصرف پودر سیر بر گلوتاتیون سرم و برخی شاخص های آسیب سلولی در افراد غیرفعال پس از یک جلسه فعالیت وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سیر با برخورداری از آثار ضداکسایشی می تواند ضمن مقابله با آثار نامطلوب فشار اکسیداتیو ناشی از بیماری ها، سبب کاهش شاخص آسیب های غشای سلولی شود. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر مصرف پودر سیر بر گلوتاتیون سرم و برخی شاخص های آسیب سلولی در افراد غیرفعال پس از یک جلسه فعالیت وامانده ساز بود. روش تحقیق: تعداد 10 دانشجوی پسر غیرفعال سالم با میانگین سنی 6/2±6/25 سال و شاخص توده بدنی 7/1±5/23 کیلوگرم بر متر مربع، به صورت داوطلبانه در این تحقیق متقاطع، شرکت نمودند. شرکت کننده ها دو بار پروتکل بروس را با فاصله دو هفته انجام دادند. خونگیری اولیه به شکل ناشتا در ابتدای صبح انجام شد. سپس شرکت کننده ها، مکمل یا دارونما (۱۰۰۰ میلی گرم کپسول حاوی پودر سیر به عنوان مکمل و آرد به عنوان دارونما) را به مدت دو هفته مصرف کردند و متعاقب آن، فعالیت وامانده ساز بروس را انجام دادند. خونگیری دوم به منظور گلوتاتیون سرم بلافاصله بعد از فعالیت وامانده ساز و برای اندازه گیری شاخص های آسیب سلولی، 42 ساعت بعد از فعالیت انجام شد. سنجش شاخص های گلوتاتیون، کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز با روش های استاندارد انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل و وابسته در سطح معنی داری 05/0>p استفاده شد. یافته ها: نتایج آماری نشان داد که سطح گلوتاتیون در دو گروه سیر و دارونما بعد از فعالیت وامانده ساز (001/0=p) کاهش داشته و در گروه سیر نسبت به دارونما (001/0=p) تفاوت معنی داری پیدا کرد. سطح لاکتات دهیدروژناز و کراتین کیناز در هر دو گروه سیر (001/0=p) و دارونما (001/0=p) بعد از فعالیت وامانده ساز افزایش و در گروه سیر نسبت به دارونما، تفاوت معنی داری نداشت (08/0=p). نتیجه گیری: مصرف حاد سیر، احتمالاَ با فعال کردن پپتید گلوتاتیون موجب افزایش برداشت بیشتر این آنتی اکسیدان در پاسخ به فعالیت وامانده ساز می شود. همچنین فعالیت وامانده ساز بروس موجب ایجاد آسیب سلولی می شود که مصرف مکمل سیر تاثیری بر بروز آسیب سلولی ندارد.
اخلاق حرفه ای در بازاریابی تاثیرگذار: مقایسه تطبیقی کشورهای منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۶ بهار ۱۴۰۴شماره ۶۹
207 - 236
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با نگاهی ویژه به یکی از ارکان جامعه آرمانی یعنی نهاد رسانه ها یا به عبارت بهتر شبکه های اجتماعی پرداخته شد و مسئولیت نقش آفرینان آن (اینفلوئنسرها) که به واقع الگو های جامعه و رهبران فکر و عقیده جوامع می باشند را از منظر اخلاق حرفه ای در قبال بخش مهمی از اعضای جامعه یعنی گروه های آسیب پذیری همچون (کودکان- زنان- اقلیت ها) مورد مداقه و مباحثه قرارگرفت. شیوه اجرای پژوهش ازلحاظ رویکرد، کیفی؛ ازنظر هدف، کاربردی؛ بر اساس شیوه بررسی، تحلیل تم بوده است و پس از اجرای مصاحبه ای نیمه ساختاریافته با تعداد 14 نفر خبره که درزمینه موضوع مورد بحث به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، به منظور تحلیل نهایی، از شیوه تحلیل مضمون و نرم افزار MAXQDA2020 استفاده شد. بررسی های انجام شده حاکی از این بوده است که مسئولیت اخلاقی تأثیرگذاران رسانه های اجتماعی در قبال گروه های آسیب پذیر با 27 مضمون فرعی و 3 مضمون اصلی مرتبط است. ه ر انسانی صرف نظر از سن ، جنس ، نژاد، رنگ پوست ، توانمندی فیزیکی و ذهنی ، زب ان ، دی ن ، بینش سیاسی ، یا خاستگاه ملی یا اجتماعی ، از یک کرام ت انفکاک ناپذیر و غی ر مش هور برخوردار است. هر یک از افراد و همچنین دولت باید ای ن کرام ت را حرم ت نهن د و از آن پاس داری نمایند. انسان ها همواره باید موضوع حقوق باشند و هدف تلقی شوند و هیچ گاه نباید وس یله صرف واقع شوند، هیچ گاه نباید موضوع فعالیت های تجاری و صنعتی در اقتصاد، سیاس ت ، رسانه ها، نهادهای پژوهشی و مؤسسات صنعتی قرار گیرند؛ بنابراین تأثیرگذاران رسانه های اجتماعی نیز برای معتمد ماندن، بایستی حقوق ذینفعان خود که سه مورد از مهم ترین آن ها شامل کودکان، زنان و اقلیت ها هستند را در فعالیت های خود مدنظر قرار دهند.
تأثیر سازوکار گفتمانیِ گسست بر نگرش خرید کاربران شبکه اجتماعی در بازاریابی دیدگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۶ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
65 - 115
حوزههای تخصصی:
استراتژی بازاریابی دیدگاه، با بهره گیری از سازوکارهای کلامی و ابزارهایی همچون هشتگ و منشن، لینک هایی را به اشتراک می گذارد تا کاربران را به وب گاه یا صفحه اینستاگرامی خود هدایت کند. هدفِ پژوهش حاضر، کشف و شناسایی لایه های نهفته گفتمانی در استراتژی بازاریابی دیدگاه است که به روش نظام مندی، به تغییر نگرش خرید مشتریان منجر می شود. به این منظور، از رویکردی چندروشی با ماهیتی ترکیبی –کیفی و کمی- بهره گرفته شد تا به شناسایی روشمند لایه های نهفته معنایی منجر شود. در بررسی کیفی پژوهش، نخست پیکره ای مشتمل بر 5000 دیدگاه منتشرشده در زیر پست های پربازدید هولدینگ دیجی کالا در دوره فاصله زمانی 1400-1401 به روش تصادفی انتخاب شد. سپس، از میان آن ها، 460 دیدگاه به طور هدفمند انتخاب شده با رویکردی تلفیقی مورد بررسی قرار گرفت. بر مبنای یافته های بررسی کیفی و پژوهش های موجود، مدل مفهومی مقاله ارائه گردید. سپس، بر مبنای مدل مفهومی پژوهش، پرسشنامه ای تهیه شد. پس از تأیید روایی محتوایی و پایایی پرسشنامه، بر روی 366 نفر آزمون شد. داده ها با روش معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد و به ترسیم الگوی پژوهش منجر شد. یافته های پژوهش نشان داد که کاربران با بهره گیری از انواع سازوکار گفتمانی گسست و برهم زدن زنجیره گفتار سعی در هدایت کاربران به صفحه اینستاگرامی یا وب گاه خود دارند. این سازوکارهای گفتمانی گسست در بازاریابی دیدگاه تأثیر خطی، مثبت و معناداری بر نگرش خرید کاربران شبکه اجتماعی دارد. کاربرد سازوکار گسست انگلی و گسست بازنشر در بازاریابی دیدگاه تأثیر منفی بر نگرش کاربران دارند، اما سازوکار گسست ارجاعی تأثیر مثبتی بر نگرش کاربران دارد.
Predicting Heart Disease Using Automated Machine Learning Based on Genetic Algorithms(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aims to apply automatic machine-learning approaches using genetic algorithms to enhance heart disease prediction. Heart disease has remained the major cause of mortality in the world, necessitating an effective and timely diagnosis. Most current diagnostic and assessment processes are lengthy and expensive, relying heavily on clinical expert knowledge. To help address these issues, machine learning approaches, which derive their utility from examining substantial datasets for the recognition of patterns, have emerged as a potential solution, providing solutions beyond those achievable by human recognition alone. Genetic algorithms are also suited to addressing these issues as they mimic natural evolution to perfect high-caliber machine-learning models, feature selection, and parameter selection in machine-learning applications. This study examines the utilization of genetic algorithms working alongside AutoML frameworks to improve accuracy in heart disease predictions. Reducing to the best combination of attributes and the optimum parameters for each attribute is a time-consuming task, so automating this aspect of the process allows for more accurate and prompt predictions, consequently reducing the manual work. The AutoML approach followed in this research is TPOT, which uses genetic algorithms to ascertain optimally designed machine-learning pipelines. The application of AutoML, together with genetic algorithms, is the most prominent finding that yields a significant improvement in the quality of the predictions for heart disease compared to the traditional assessment approaches, with an accuracy of 93.8%. This approach will enhance diagnostic accuracy and enable early diagnosis, thereby reducing the likelihood of misdiagnoses or ineffective treatments and ultimately lowering associated costs.