مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۴۱ تا ۲٬۵۶۰ مورد از کل ۵۳۰٬۴۶۲ مورد.
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۷
49 - 67
زمینه/هدف: عروسک های نخودی به عنوان بخشی از فرهنگ بومی فرخشهر در استان چهارمحال و بختیاری، بازتابی از پیوند هنر بومی با طبیعت و سنت های کشاورزی هستند. برجستگی ها و فرورفتگی های طبیعی نخود، شباهتی نسبی به چهره انسان ایجاد می کند که با افزودن جزئیاتی ساده مانند نقاشی چشم و دهان، به عروسکی نمادین تبدیل می شود. این عروسک ها در دو جنس مونث و مذکر ساخته می شوند و در نوروز بر روی سبزه ها قرار می گیرند تا مفاهیمی همچون برکت، باروری و نان آوری را تداعی کنند. نگارندگان تلاش دارند با هدف شناسایی ارتباط عروسک های نخودی با مفاهیم باروری و نان آوری به این سوال پاسخ دهند که "نقش جنسیت های مونث و مذکر در عروسک های نخودی چیست و چگونه با مفاهیم باروری و نان آوری پیوند خورده اند؟"روش / رویکرد: پژوهش حاضر به لحاظ هدف رهیافتی توسعه ای دارد و تحلیل داده ها به صورت کیفی انجام می شود؛ نگارندگان با رویکردی توصیفی-تحلیلی حاصل از مطالعات اسنادی و میدانی و بر مبنای رویکرد مردم شناسی، به بررسی نقش جنسیت در عروسک های نخودی و پیوند آن با باورهای اجتماعی می پردازند. یافته ها/نتایج: یافته ها نشان می دهند که عروسک های نخودی علاوه بر جنبه های زیبایی شناسی، دارای مفاهیم عمیقی در زمینه هویت فرهنگی، باورهای اجتماعی و نقش های جنسیتی هستند. جایگاه این عروسک ها در تقویت هویت ملی، حفظ آیین های سنتی و ارتباط آن ها با مفاهیم باروری و نان آوری، اهمیت آن ها را در فرهنگ ایرانی برجسته می سازد. افزون بر این عروسک های نخودی بازتابی از نقش های اجتماعی زنان و مردان در جامعه سنتی ایران هستند و در کنار ارزش های آیینی، به عنوان عاملی برای انتقال باورها و سنت ها به نسل های آینده عمل می کنند.
سنجش تاب آوری کالبدی بافت های روستاشهری در برابر زلزله؛ مطالعه موردی: بافت روستاشهری اکبرآباد یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: آسیب های مخاطرات طبیعی به کالبد سکونتگاه ها موجب شده است تا ارتقای تاب آوری کالبدی موردتوجه برنامه ریزان شهری و روستایی قرار گیرد. هدف از پژوهش حاضر، سنجش تاب آوری کالبدی بافت روستاشهری اکبرآباد شهر یزد در برابر زلزله و دستیابی به رهیافت های ارتقای تاب آوری کالبدی در عرصه های روستاشهری است. پژوهش آمیخته (کیفی و کمی) حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش، توصیفی است. روش تحقیق: در این راستا، ابتدا شاخص های سنجش تاب آوری کالبدی بافت روستاشهری از مطالعات اسنادی استخراج شدند و روایی آن ها با مصاحبه با کارشناسان تأیید شد. سپس با دریافت نظرات کارشناسان و استفاده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی، وزن شاخص ها معین گردید تا در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) با ابزار آنالیز هم پوشانی نقشه ها، نقشه نهایی که بیانگر تاب آوری کالبدی بلوک های مختلف عرصه روستاشهری اکبرآباد شهر یزد است، ایجاد شود. نهایتاً بر مبنای هریک از شاخص های مورداستفاده در پژوهش، رهیافت های ارتقای تاب آوری کالبدی جهت بافت های روستاشهری، ارائه شد. یافته ها: نتایج پژوهش بیانگر آن است که میزان تاب آوری کالبدی محدوده موردمطالعه بین 7/34-2/17 واحد متغیر است و بلوک جنوبی بافت روستاشهری اکبرآباد شهر یزد با تاب آوری کالبدی بین 2/17 تا 23 واحد، لازم است در اولویت اقدام برای ارتقای تاب آوری کالبدی قرار گیرد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش مؤید آن است که قدمت تاریخی و ساخت با مصالح قدیمی مهم ترین علت پایین بودن تاب آوری کالبدی در بافت های روستاشهری است؛ حال آنکه در بافت های دیگری همچون سکونتگاه های غیررسمی، این امر عمدتاً ناشی از اوضاع اقتصادی خانوار است. بنابراین، توانمندسازی ساکنان و اقدامات و رهیافت هایی نظیر اطلاع رسانی عمومی، افزایش سطح آگاهی ساکنین و تکمیل بانک های اطلاعاتی نهادهایی که در جهت مقاوم سازی ساختمان ها و کاهش کاربری های آسیب رسان فعالیت می کنند، تهیه نقشه مناطق گریز و مسیرهای امدادرسانی، تغییر کاربری های پرخطر موجود در عرصه، تجمیع بلوک های کوچک و ایجاد ضوابط مقاوم سازی ابنیه و نماسازی نیز در ارتقای تاب آوری کالبدی عرصه های روستاشهری مؤثر است.
ارتقای حس محلّه در فضاهای همگانی مجتمع های مسکونی استطاعت پذیر؛ مطالعه موردی: مسکن مهر شهر جدید صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۸۹
۱۲۴-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
هدف: در روند شهرنشینی معاصر، مجتمع های مسکونی نقش غیرقابل انکاری در رفع نیاز سکونتی شهروندان ایفا می کنند. از این میان، بسیاری از مجموعه های مسکونی استطاعت پذیر به دلیل صرفه جویی در هزینه های ساخت، فاقد امکانات تفریحی و اجتماعی مناسب هستند که تأثیر منفی بر سرزندگی اجتماعی ساکنان خواهد داشت. کاهش چشم گیر روابط اجتماعی در دهه های اخیر درون جامعه و به طور ویژه میان همسایگان در مجتمع های مسکونی موجب کاهش تعاملات سازنده میان شهروندان شده است؛ ازاین رو حس محلّه جایگاه ویژه ای در بررسی های مرتبط با کیفیت زندگی شهری پیدا کرده است. با توجه به اینکه حس محلّه مفاهیمی همچون احساس رضایت از زندگی، احساس عضویت در یک گروه، پویایی اجتماعی، و نیز احساس مشترک بودن دغدغه های میان اعضای یک جامعه را در خود دارد، ارتقای حس محلّه در مجموعه های مسکونی جز از طریق طراحی و ارتقای کیفیت فضای همگانی جهت افزایش میزان تعاملات سازنده میان استفاده کنندگان از آن ها میسر نخواهد بود. روش پژوهش: این پژوهش که به روش طراحی شهری شواهد محور صورت پذیرفته است و در آن مبانی نظری به روش مطالعه کتابخانه ای و نیز اطلاعات موردنیاز از طریق فن تحلیل انگاشت رفتاری و نیز پرسش نامه گردآوری شده اند، به دنبال شناسایی شاخص های طراحی مؤثر بر حس محلّه در مجتمع های مسکونی استطاعت پذیر است تا با توجه به نظرات و رفتار ساکنین در فضای همگانی مجتمع از طریق شاخص های تبیین شده به ارتقای حس محلّه بپردازد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که ارتقای کیفیت فضاهای باز همگانی در مجتمع های مسکونی به تقویت حس محلّه و افزایش تعاملات اجتماعی و حضورپذیری منجر می شود. ساکنان این مجتمع ها رضایتی نسبی از فضاهای همگانی دارند، اما کمبودهای قابل توجهی نیز در محیط فیزیکی مشاهده می شود که در بسیاری از موارد، نظرات مشترک میان ساکنان به وضوح بیان شده است. نتیجه گیری: تقویت حس محلّه، متأثر از شرایط محیطی و طراحی شهری فضای همگانی، موجب افزایش تعامل اجتماعی و درنهایت کیفیت زندگی در مجتمع های مسکونی استطاعت پذیر می شود.
واکاوی مبانی هستی شناختی حقوق زن در قرآن و روایات
حوزههای تخصصی:
فمینیسم که می توان آن را نه فقط یک جریان اجتماعی بلکه یک جریان فکری است که زمینه بروز پرسشهای زیادی درباره مسائل مربوط به زنان شده است. عدم توجه به مبانی فلسفی حقوق و تکالیف زن در اسلام؛ سبب همراهی با این جریان خواهد شد و در نتیجه پیام دین در این حوزه دچار تحریف خواهد گشت. باور به وجود خدا، نظام احسن، معاد، هدف از آفرینش انسان و... برخی از مبانی فلسفی هستی شناختی حقوق و تکالیف زن را تشکیل می دهد. پژوهش حاضر بر آن است که این مبانی را برپایه عقل به روش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد؛ در نظام هستی یک موجود به نام، خدا وجود دارد و سایر پدیده ها همگی از او نشأت گرفته اند. از آنجا که آفرینش جهان و انسان، هدفمند و بر مبنای حکمت الهی است، اقتضا می کندکه دستورات پروردگار بر اساس واقعیات جهان هستی و واقعیت انسان، و نیز مصالح و مفاسد نفس الامری در جهت رسیدن به کمال مطلوب او باشد. از سوی دیگر یکی از مؤلفه های توحید باوری، غایت اندیشی و فرجام باوری است، که این عقیده را تقویت می نماید که خلقت عالم و به تبع موجودات عالم به ویژه انسانها، منزلگاه مشخصی دارند که در رسیدن به سوی این غایت، نیازمند تشریع قوانین و ایجاد یک نظام حقوقی مطلوب می باشند تا سرانجام به سعادت حقیقی نائل آیند.
نقش میانجی خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین یادگیری خود-راهبر و توانایی حل مسئله سازنده در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین یادگیری خود_راهبر و توانایی حل مسئله سازنده در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه گیلان در سال 1402 تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت در دسترس 220 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه یادگیری خود- راهبر (SDLRS؛ فیشر و همکاران، 2001)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی کالج (CASES؛ اون و فرامن، 1988)، و پرسشنامه راهبرد های حل مسئله (PSSQ؛ کسیدی و لانگ، 1996) بود. از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل پیشنهاد شده از برازش مطلوبی برخوردار است و 63% واریانس حل مسئله سازنده را تبیین می کند. همچنین نتایج نشان داد یادگیری خود-راهبر بر حل مسئله سازنده (65/0=β) و خودکارآمدی تحصیلی (61/0=β) اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0>P )؛ همچنین خودکارآمدی تحصیلی بر حل مسئله سازنده (21/0=β) اثر مستقیم معنادار داشت (05/0>P). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که خودکارآمدی تحصیلی رابطه بین یادگیری خود- راهبر و حل مسئله سازنده (13/0=β) را میانجی گری می کند (05/0>P). در مجموع می توان نتیجه گرفت که یادگیری خود-راهبر به صورت مستقیم و با میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی بر حل مسئله سازنده در دانشجویان اثرگذار است.
Exploring the Psychological Impact of Virtual Learning on Students with Special Educational Needs(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aims to explore the psychological impact of virtual learning on students with special educational needs (SEN). This qualitative study utilized semi-structured interviews with 24 students with SEN recruited through online platforms. Theoretical saturation was reached, and data were analyzed using NVivo software following a thematic analysis approach. The interviews explored students’ experiences with virtual learning, including emotional responses, cognitive struggles, and social adaptation. Themes were identified through an iterative coding process, ensuring reliability and depth in capturing the psychological effects of digital education on this population. The results indicate that virtual learning has led to heightened emotional distress, including anxiety, stress, and reduced motivation, largely due to isolation and the absence of structured classroom environments. Participants reported significant cognitive challenges, such as attention difficulties, cognitive overload from digital tools, and struggles with learning retention. Socially, students experienced decreased peer interaction, communication barriers, and difficulty adapting to digital learning norms. However, some students developed coping mechanisms such as parental support and self-regulation strategies. The findings align with previous research highlighting the adverse effects of digital learning on students with disabilities, emphasizing the need for targeted interventions. The psychological impact of virtual learning on students with SEN is profound, affecting their emotional well-being, cognitive engagement, and social adaptation. While some students benefit from digital learning’s flexibility, most require additional support to mitigate stress, cognitive overload, and social isolation. Educators and policymakers must prioritize inclusive digital education strategies, enhance accessibility, and provide structured support systems to improve learning experiences for students with SEN.
بررسی نقش ارزهای مجازی در خنثی سازی تحریم ها: تحلیل دیدگاه خبرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد دفاع و توسعه پایدار سال ۱۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۵
135 - 161
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، تحریم های اقتصادی به ابزاری قدرتمند جهت ایجاد شرایط سخت و نامطلوب، برای کشورهای تحت تحریم تبدیل شده و اقتصاد این کشورها را از ابعاد مختلف تحت تأثیر قرار داده است. کشورهای تحریم شده نیز به منظور مقابله با این آثار منفی به دنبال راهکارهای مؤثر برای خنثی سازی آنها بوده اند. امروزه پدیده جدیدی به نام رمزارزها و ارزهای دیجیتال در حال توسعه و شکل گیری است که به دلیل برخی ویژگی ها، می توانند امکان مقابله با تحریم های بانکی و مالی را برای این گروه از کشورها فراهم آورند. لذا هدف این پژوهش بررسی نقش ارزهای مجازی در مقابله با تحریم های اقتصادی است. در این راستا با توجه به ماهیت موضوع، از روش پژوهش کیفی استفاده شده و برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساخت یافته با ۱4نفر از نخبگان، پژوهشگران و مدیران اجرایی در عرصه اقتصاد، که سابقه فعالیت در داخل و خارج از ایران را داشته اند، بهره برده شده است؛ همچنین جهت تحلیل و بررسی داده های به دست آمده، از تکنیک تحلیل تماتیک، استفاده گردیده است.
نتایج این پژوهش نشان می دهد که موضوع بررسی را می توان در قالب دو مقوله اصلی «تحریم های بانکی و مالی» و «استفاده از ارزهای مجازی در مبادلات بین المللی» دسته بندی نمود. در مجموع یافته های تحقیق حاکی از آن است که بر اساس نظر مصاحبه شوندگان ارزهای مجازی می تواند نقش مؤثری بر خنثی سازی تحریم ها ایفا کند؛ در عین حال لازم است ملاحظاتی در استفاده از آنها در نظر گرفته شود.
رویکرد فقه و حقوق ایران به حقوق فردی بشر
منبع:
پژوهش های فقهی حقوق بشر دوره ۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
49 - 68
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: حقوق بشر یکی از موضوعات مهم در هر نظام حقوقی می باشد؛ در یک تقسیم بندی کلی، حقوق بشر به دو دسته فردی و اجتماعی تقسیم می گردد. هدف از پژوهش حاضر تبیین رویکرد فقه و حقوق ایران به حقوق فردی بشر است.
مواد و روش ها: این تحقیق از نوع نظری بوده روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی می باشد و روش جمع آوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای است و با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات صورت گرفته است.
ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.
یافته ها: در متن اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران واژه حقوق بشر به کار نرفته، ولی در عوض، از تعبیراتی چون حقوق ملت، حقوق عامه، چند بار استفاده شده است. در نتیجه، تقسیم بندی حقوق بشر فردی و اجتماعی نیز به صورت صریح در قانون اساسی وجود ندارد.
نتیجه : نتایج پژوهش نشان می دهد عدم تقسیم بندی مصادیق حقوق بشر به حقوق فردی و اجتماعی، نقطه قوت قانون اساسی محسوب می گردد. در واقع، با توجه به بهم پیوستگی موجود میان مصادیق حقوق بشر، آثار مصادیق مختلف به صورت مستقیم و غیرمستقیم در ارتباط با یکدیگر قرار دارند. رویکرد فقه در تبیین مصادیق حقوق بشر نیز به همین گونه است. به همین دلیل است که، در مسائل راجع به ابواب مختلف، پرسش ها و پاسخ هایی در موارد ارتباط مصادیق مختلف حقوق بشر وجود دارد.
Designing a Model of Human Resources Capabilities with an Emphasis on Digital Knowledge Management in Iran Oil Terminals Company(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۶, No. ۱۰, Winter & Spring ۲۰۲۵
197 - 219
حوزههای تخصصی:
Purpose: The main goal of this research is to design a model of human resource capabilities, with an emphasis on digital knowledge management, for Iran Oil Terminals Company.
Method: This research is descriptive-survey in terms of research design, cross-sectional in terms of time, and applied in terms of purpose. It is categorized as exploratory research. The statistical sample consisted of 20 professors and senior managers from the Ministry of Oil in the qualitative section and 100 managers and experts from Iran Oil Terminals Company in the quantitative section. Data collection in the qualitative part was conducted through interviews and data analysis techniques, while the quantitative section utilized questionnaires and structural equation modeling techniques.
Findings: The findings were categorized into 114 codes and 26 concepts, which were further grouped into three categories: human-behavioral capabilities, specialized-technical capabilities, and analytical capabilities. The research confirmed that the role of human resource capabilities in the growth and development of organizations is undeniable. It emphasized that human resources management must leverage this intra-organizational capital to foster organizational advancement and excellence. A lack of qualified human resources can be a significant reason for an organization's stagnation.
Conclusion: The analysis revealed that human resource capabilities, with an emphasis on digital knowledge management, encompass behavioral, specialized-technical, and analytical capabilities. Ultimately, a suitable model for human resource capabilities, emphasizing digital knowledge management, was proposed for Iran Oil Terminals Company. Human resource capability is valuable, rare, irreplaceable, and difficult to imitate; thus, it is essential for creating sustainable competitive advantages. Proper utilization of human resource capabilities can enhance organizational performance. This study took a process-oriented approach to propose an integrated model that comprehensively considers key variables such as human resource capability and knowledge management effectiveness.
Depression vs. Neuroticism, the Relationships with Past and Present Life Satisfaction and Presence of Meaning in Life(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: دوران سالمندی یکی از دوره های مهم و حساس هر شخص می باشد، سبک زندگی و نشاط معنوی به عنوان مولفه هایی تاثیرگذار بر اختلال آلزایمر در این دوره سنی می تواند نقش آفرینی کند. مقایسه سبک زندگی و نشاط معنوی در مبتلایان به اختلال آلزایمر با افراد بدون اختلال آلزایمر از نوآوری های پژوهش حاضر بود. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه سبک زندگی و نشاط معنوی در سالمندان بالای 80 سال با و بدون اختلال آلزایمر بود. روش: پژوهش حاضر از نظرروش علی _ مقایسه ای و به لحاظ شیوه ی گردآوری داده ها پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه سالمندان (با اختلال آلزایمر و بدون اختلال آلزایمر) شهرستان قلعه گنج بود. که از بین آنها نمونه ای شامل 80 نفر سالمند در نظر گرفته شد. ابزارهای اندازه گیری پژوهش نیز پرسشنامه سنجش و اندازه گیری سبک زندگی اسحاقی و همکاران (1388)، پرسشنامه نشاط معنوی افروز (1395) که بین افراد توزیع گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس تک متغیره با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد. یافته ها: بین گروه با اختلال آلزایمر و افراد بدون اختلال آلزایمر در متغیرهای وابسته ترکیبی سبک زندگی از نظر آماری تفاوت معنی داری بود (54/61 F=؛ 013/0 P=؛ 99/0=لامبدای ویلکز؛ و 02/0 =مجذور اتای تفکیکی). بین گروه با اختلال آلزایمر و افراد بدون اختلال آلزایمر در متغیرهای وابسته ترکیبی در متغیر نشاط معنوی از نظر آماری تفاوت معنی داری بود (72/41 F=؛ 019/0 P=؛ 99/0 =لامبدای ویلکز؛ و 03/0 =مجذور اتای تفکیکی). نتیجه گیری: مطابق یافته های پژوهش، سبک زندگی و مولفه های آن و نشاط معنوی تاثیر مثبتی بر پیشگیری از اختلال آلزایمر در سالمندان دارد و می-تواند باعث کاهش آلزایمر در سالمندی گردد. گسترش مهارت آموزی و اصلاح سبک زندگی و ارتقای نشاط معنوی بخصوص در سالهای جوانی و کودکی و ارتقای روزبه روز آنها در کشور می تواند برنامه مقابله ای خوبی جهت پیشگری از آلزایمر در جمعیت
شناسایی و سنجش عوامل تأثیرگذار در برنامه ریزی فضایی تاب آوری کالبدی روستاهای مستعد سیل (مورد مطالعه؛ منطقه هفت آمایش سرزمین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
139 - 169
حوزههای تخصصی:
جوامع روستایی، به دلیل وابستگی بیشتر به منابع طبیعی، محدودیت زیرساخت ها و دسترسی کم تر به خدمات امدادی و حمایتی، در برابر خسارات ناشی از سیل به مراتب آسیب پذیرترند و بازسازی و بازیابی پس از بلایا برای آن ها دشوارتر است. از سوی دیگر، با افزایش وقوع سیل در نواحی روستایی ایران، تاب آوری کالبدی و برنامه ریزی فضایی در برابر مخاطرات طبیعی به یک ضرورت تبدیل شده است؛ برهمین مبنا هدف این پژوهش شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر تاب آوری کالبدی نواحی روستایی مستعد سیل در منطقه هفت آمایش سرزمین است. در این راستا، تأثیر 8 عامل عمده نهادی و سازمانی، محیطی، فنی و مهندسی، اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، قانونی و نظارتی و فناوری به عنوان عوامل مؤثر بر برنامه ریزی فضایی تاب آوری کالبدی در برابر سیل مورد ارزیابی قرار گرفته است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و مبتنی بر داده های پرسش نامه ای است؛ جامعه آماری پژوهش متشکل از 86 کارشناس مرتبط با مدیریت بحران و توسعه روستایی در سه استان منطقه هفت (زنجان، قزوین و مرکزی) است. نتایج تحلیل رگرسیون خطی چندگانه (تحلیل مسیر) نشان داد که متغیر عوامل نهادی و سازمانی شامل سیاست های مناسب، ساختارهای نهادی قوی و همکاری های بین نهادی است که نقشی کلیدی در بهبود تاب آوری کالبدی دارند. این عوامل با اثر کلی 261/0 در رتبه اول، عوامل اجتماعی و قانونی و نظارتی به ترتیب با اثر کلی 254/0 و 209/0 در رتبه های دوم و سوم هستند.
مقایسه تدریس آزمایشگاه فیزیولوژی با استفاده از روش سامانه مدیریت یادگیری و کلاس های آنلاین بر میزان رضایتمندی دانشجویان رشته پزشکی عمومی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: تقاضای فزاینده برای برنامه های آموزشی دانشجو محور و انعطاف پذیرتر به محبوبیت گسترده آموزش الکترونیکی منجر شده است. موفقیت این رویکرد به نحوه استفاده از آموزش الکترونیکی بستگی دارد. با توجه به چالش چگونگی آموزش دروس عملی به شیوه الکترونیک، هدف از این پژوهش، مقایسه میزان اثربخشی روش های آنلاین و آفلاین در آموزش الکترونیکی بر رضایت دانشجویان پزشکی در درس آزمایشگاه فیزیولوژی بود. روش ها: در این مطالعه توصیفی-تحلیلی، 112 دانشجو پزشکی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول در کلاس های اسکای روم (آنلاین)، و گروه دوم با استفاده از سامانه نوید (آفلاین) در یک نیمسال تحصیلی در کلاس های آزمایشگاه فیزیولوژی شرکت نمودند. در پایان نیمسال، ارزیابی کتبی توسط پرسشنامه تایید شده با یک مقیاس لیکرت سه درجه ای (رضایت کامل، رضایت نسبی و عدم رضایت) جمع آوری شد. در نهایت تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از SPSS نسخه 21 و آنالیز واریانس یک طرفه انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد، در اکثر آیتم های مورد ارزیابی، میزان رضایت دانشجویان از روش آموزشی استفاده از سامانه اسکای روم به طور معنی داری بالاتر از سامانه نوید است. برعکس، در عواملی مانند، تمرکز دانشجو در حین تدریس، بهره وری اینترنت و برگزاری امتحانات، میزان رضایت دانشجویان از روش آموزشی استفاده از سامانه نوید، به طور معنی داری بیشتر از سامانه اسکای روم است. همچنین، بین رضایت دانشجویان از میزان هماهنگی متن و صدا و تصویر و امنیت سیستم، تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، دانشجویان ترجیح می دهند در یک برنامه آموزش الکترونیکی آنلاین شرکت کنند. اگرچه، استفاده از کلاس های آنلاین به تنهایی ممکن است محدودیت هایی داشته باشد. بهینه سازی زیرساخت های اینترنتی مناسب می تواند به افزایش میزان رضایتمندی دانشجویان کمک نماید.
کاوش نقش شهر هوشمند بر افشای اطلاعات مالی و کارآیی نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و مدیریت شهری سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
۹۹-۸۵
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی تأثیر تحول دیجیتال به عنوان یکی از ابزار های شهر هوشمند بر رابطه بین افشای اطلاعات مالی و کارآیی نوآوری بوده است. قلمرو مکانی این تحقیق شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و قلمرو زمانی سال های بین 1397 تا 1401 بوده است. تحقیق حاضر در زمره تحقیقات کاربردی قرار دارد، چنانچه طبقه بندی انواع تحقیقات بر اساس ماهیت و روش را مدنظر قرار گیرد، روش تحقیق حاضر از لحاظ ماهیت در زمره تحقیقات توصیفی قرار داشته و از نظر روش نیز در دسته تحقیقات علت معلولی محسوب می گردد. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها و اطلاعات، از روش کتابخانه ای استفاده شد. در بخش داده های پژوهش از طریق جمع آوری داده های شرکت های نمونه با مراجعه به صورت های مالی، یادداشت های توضیحی و ماهنامه بورس اوراق بهادار انجام پذیرفت. بر اساس روش حذف سیستماتیک، تعداد 107 شرکت به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. به منظور توصیف و تلخیص داده های جمع آوری شده از آمار توصیفی و استنباطی بهره گرفته شده است. به منظور تحلیل داده ها ابتدا پیش آزمون های ناهمسانی واریانس، آزمون لیمر، آزمون هاسمن و آزمون جارک – برا و سپس از آزمون رگرسیون چند متغیره برای تأیید و رد فرضیه های تحقیق (نرم افزار ایویوز) استفاده گردیده است. نتایج تحقیق نشان داد بین افشای اطلاعات مالی و کارآیی نوآوری رابطه معنادار وجود دارد. همچنین تحول دیجیتال بر رابطه بین افشای اطلاعات مالی و کارآیی نوآوری تأثیرگذار است.
ادراکات و دانش مربوط به دوپینگ در ورزشکاران نخبه معلول ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۸)
100 - 86
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در تحقیق حاضر ادراکات و دانش مربوط به دوپینگ در ورزشکاران نخبه معلول ایران بررسی شد.روش پژوهش: روش تحقیق کیفی (تحلیل تماتیک) از نوع اکتشافی و به لحاظ هدف از نوع کاربردی بود و به شکل میدانی اجرا شد. مشارکت کنندگان در پژوهش 16 نفر از ورزشکاران نخبه معلول عضو تیم ملی و با سابقه حضور در مسابقات پارالمپیک بودند. این مشارکت کنندگان از طریق روش نمونه گیری هدفمند در دسترس و به شیوه گلوله برفی تا رسیدن به نقطه اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختارمند بود و برای تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها، از روش کدگذاری استفاده شد. روایی و پایایی مصاحبه ها از طریق روش های معتبر بررسی شد. یافته ها: نتایج تحقیق به کشف 21 مؤلفه از جمله تقلب در کلاس بندی و سیستم های ناکارامد ورزش معلولان در عامل مدیریتی، مشکلات مالی و عدم اعتمادبه نفس و عدم اطلاعات ورزشکار در عامل فردی، ناآگاهی مربی و داروهای تقلبی در عامل محیطی در فرایند ادراکات و دانش مربوط به دوپینگ در ورزشکاران نخبه معلول منجر شد.نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق عوامل مدیریتی، فردی و محیطی در ادراکات و دانش مربوط به دوپینگ ورزشکاران معلول تأثیر گذارند. با توجه به نتایج مذکور بهتر است مدیران و مسئولان در جلوگیری از دوپینگ ورزشکاران معلول و افزایش درک آنها از معایب این پدیده برنامه ریزی کنند.
نقد معناشناختی برگردان اصطلاحات عرفانی حکایت «زاهد و دزد» در بازنویسی های معاصر کلیله ودمنه بر اساس تحلیل مؤلفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۹ بهار و تابستان ۱۱۴۰۴ شماره ۱
265 - 294
حوزههای تخصصی:
هنگام مطالعه متون ادبی می توان به آیین ها، باورها، فرهنگ و جهان بینی گذشته یک ملت پی برد. تأثیر عرفان و آموزه های آن در این متون، غیرقابل انکار است. باتوجه به دشواری متون ادبی، بازنویسی روشی برای انتقال مفاهیم به خوانندگان امروزی است. ازاین رو، بررسی بازنویسی ها از اهمیت بالایی برخوردار است. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی بر آن بوده است که اصطلاحات عرفانی «حکایت زاهد و دزد» کلیله و دمنه را مشخص و با بهره گیری از روش مؤلفه های معنایی تحلیل کند و اهمیت آنها را در فهم پیام حکایت بازگو و درنهایت چگونگی بازتاب این اصطلاحات را در بازنویسی های معاصر کلیله و دمنه بررسی و نقد نماید. برای نیل به این هدف، در گام نخست به شناساییاصطلاحات عرفانی متن اصلی پرداخته شد، در گام دوم این اصطلاحات هر یک با استفاده از متون عرفانی نزدیک به متن اصلی تشریح و مؤلفه های معنایی آن استخراج و در گام سوم، معادل این اصطلاحات در بازنویسی های معاصر استخراج و با استفاده از فرهنگ های معاصر معانی این معادل ها مشخص گردید. در گام پایانی به نقد و بررسی معادل های این اصطلاحات پرداخته شد. یافته ها نشان می دهد بازنویس در اکثر موارد امکان انتقال بخشی از مؤلفه های معنایی را پیدا نکرده است. به نظر می رسد یکی از موانع قابل توجه برای انتقال پیام متن اصلی، برگردان این نوع واژگان و ساختار، در بازنویسی های کلیله و دمنه است.
بازنمایی خود و دیگری در رمان همنام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
31 - 48
حوزههای تخصصی:
مفهوم مهاجرت همواره با تبعات و بحران های هویتی در مواجهه با دوگانه خودی-دیگری بین میزبان و مهاجر همراه است. این مقاله به بازنمایی خودی و دیگری از نظرگاه نقد پسااستعماری در رمان همنام، اثر جومپا لاهیری، می پردازد و با روش تحلیل و توصیف داده های تحقیق، به این پرسش اصلی پاسخ می دهد که نسل اول و دوم مهاجران برای تثبیت هویت فرهنگی و جنسیتی خود و زدودن چالش های پیشِ رو در کشور میزبان چه می کنند. نتیجه پژوهش نشان می دهد که نسل اول مهاجران با قانون جذب و طرد و نسل دوم در تعامل با هویت بومی خود، یاد می گیرند که چگونه با خود و دیگری به همزیستی جغرافیایی و فرهنگی قابل قبولی دست یابند. اگرچه در ابتدا نسل دوم با فاصله گرفتن از فرهنگ خودی، به فرهنگ دیگری شیفتگی بیشتری نشان می دهد، در پایان، این رمان، راه حل نهایی نسبت به تعارضات هویتی و مواجهه با دیگری را حفظ فرهنگ خودی در کنار گفت وگو و تعامل با رمزگان فرهنگی دیگری با توسل به نظریه آستانه فرهنگی هومی بابا معرفی می کند. لاهیری با طرح موضوع مهاجرت در رمان، صدای مهاجران را به عنوان یک صدای به حاشیه رفته، در کانون روایت قرار می دهد.
نقد نظریه جواز تقاص مالی بدون اذن حاکم؛ درنگی در قاعده حفظ نظام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه حقوق اسلامی سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۶۸)
403 - 436
حوزههای تخصصی:
در خصوص تقاص مالی بدون استیذان از حاکم، بین فقیهان اسلامی و حقوقدانان اتفاق نظر وجود ندارد؛ مشهور فقهاء معتقدند که مدّعی می تواند مستقلاً طلب خود را استیفا کند و مراجعه به حاکم لازم نیست؛ چه بیّنه ای محکمه پسند داشته باشد و چه نداشته باشد، و چه استیفای حق از طریق حاکم ممکن باشد و چه نباشد. در مقابل، گروهی دیگر از فقیهان قائل به عدم جواز تقاص مالی به صورت مستقل شده اند و معتقدند که داین نمی تواند مستقلاً استیفای حق کند؛ بلکه استیفای حق، تنها از طریق رجوع به حاکم جایز است؛ مگر در مواردی که ضرورت ایجاب کند، آن هم به شرطی که فتنه و فسادی به دنبال نداشته باشد. در پژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی صورت پذیرفته، این نتیجه حاصل شده است که قول مشهور فقهاء بر جواز تقاص مالی بدون استیذان از حاکم، در نظم حقوقی ایران قابل مناقشه است؛ چرا که با اصل یکصدوپنجاه ونهم قانون اساسی ناهماهنگ است، موجبات برهم خوردن نظم عمومی، اختلال در نظام، تضییق دایره قضاء و دادرسی در کشور و گسترش دادگستری خصوصی در جامعه را فراهم می آورد. وانگهی، امروزه امکان برخورداری از دادرسی عادلانه برای همگان فراهم است، لذا در این جستار قول دوم تقویت می گردد.
ماشین نوشته ها: پدیده ای در حد خرده ژانر در ادبیّات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۲
219 - 247
حوزههای تخصصی:
ابیات و عباراتی که از فرهنگ و ادبیّات رسمی و عامه بر بدنه ماشین (خودرو) به عنوان شاخصه ای از جهان مدرن، نوشته می شود شاید بتوان آن را گونه ای مواجهه جهان مدرن و سنتی یا خوانش عامه از فرهنگ و ادبیّات دانست که در این خوانش، ادبیّات رسمی، گاه از قالب، نوع و سبک خود جدا شده، در فضایی متفاوت نمود می یابد. این پژوهش می کوشد با نظری به مباحث ژانر، نشانه شناسی لایه ای و آراء کسانی مانند کریستوا (Kristeva) و دبور (Debord)، فلسفه شکل گیری خودرو نوشته ها را جستجو کند و ضمن مقایسه آن با برخی انواع فرعی و هنر اجرا (Performance art)، ماشین نوشته ها را به مثابه خرده ژانر تحلیل و تبیین کند. نتایج نشان داد ماشین نوشته ها به مثابه خوانشی از فرهنگ و ادبیّات، به همراه لایه دیداری متن (زمینه و بافت) و شاخصه های صنفی، همچنین با توجه به ویژگی ها و نشانه های نزدیک یا تقریباً همسان با گونه های کلاسیک و نو، خود در هیأت یک خرده ژانر شکل گرفته است. در عین حال، با توجه به پیوستگی خودرو نوشته ها با بدنه خودرو، درباره این سازواره متن، از منظر کریستوا می توان گفت ماشین نوشته ها، تلاش برای غلبه بر خویشکاری ماشین (نماد جهان مدرن و کالایی شدگی) به عنوان امر نمادین (Symbolic) و بازگشت به فرهنگ و ادبیّات به مثابه امرنشانه ای (Semiotic) است.
مقایسه تطبیقی معماری ساختمان های ایستگاه های راه آهن ایران و ترکیه در بازه زمانی 1300تا 1357ش
حوزههای تخصصی:
با آغاز قرن بیستم، ایران و ترکیه در پرتو تحولات جهانی و داخلی، گام های اساسی درجهت نوسازی و توسعه زیرساخت های حمل ونقل برداشتند. ایستگاه های راه آهن به عنوان نقاط اتصال فیزیکی، عملکردی و فرهنگی، نقشی مؤثر در بازتاب هویت ملی و سیاست های توسعه ای ایفاء کردند. بااین حال، تفاوت های فرهنگی، سیاسی و اقلیمی میان دو کشور، به بروز تمایزاتی در طراحی و ساخت این ایستگاه ها انجامید. هدف پژوهش حاضر، تحلیل تطبیقی معماری ایستگاه های راه آهن ایران و ترکیه در بازه زمانی ۱۳۰۰تا۱۳۵۷ش، باتمرکزبر عوامل مؤثر در شکل گیری الگوهای طراحی و بازتاب هویت ملی در هر کشور است. روش تحقیق به صورت کمی-تحلیلی بوده و داده ها به شیوه اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده اند. دراین چارچوب، هشت ایستگاه راه آهن منتخب از هر دو کشور، موردبررسی و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان می دهد ایستگاه های ایران، به ویژه در دوران رضاشاه پهلوی، تلفیقی از سبک های معماری ایرانی و غربی باتأکیدبر استفاده از مصالح محلی، ملاحظات اقلیمی و تقویت هویت ملی هستند. در مقابل ایستگاهای ترکیه، به ویژه در دوران جمهوری، تحت تأثیر سبک های نئوکلاسیک، آرت نوو و معماری ملی ترکی، بیشتر بر مدرنیسم و هویت جمهوری خواهانه تمرکز دارند. تحلیل تطبیقی نشان می دهد که ایستگاه های راه آهن در در هر دو کشور، افزون بر عملکرد زیرساختی، به مثابه نمادهای فرهنگی و سیاسی تلقی می شوند. این تفاوت ها بازتاب گر رویکردهای متفاوت نوسازی و توسعه در ایران و ترکیه اند.
توسعه بانکداری جامع مبتنی بر حکمرانی دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
5 - 35
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بانک ها همواره بدنبال ارائه محصولات و خدمات مطابق با نیازها و خواسته های مشتریان هستند. داشتن رویکرد و مدل مناسب بانکداری، می تواند به ارائه خدمات و محصولات مطابق با نیاز مشتریان کمک زیادی کند. یکی از این رویکردها جهت دستیابی به این هدف، الگوی بانکداری جامع است. این الگو جهت پیاده سازی در کشور نیازمند عوامل خاصی است. این پژوهش با هدف بررسی عوامل توسعه بانکداری جامع مبتنی بر رویکرد دیجیتال اجرا شده است.روش: این پژوهش از نوع کیفی، توسعه ای، تفسیری و استقرایی است که با رویکرد فراترکیب و روش تحلیل محتوای کیفی اجرا شده است. منابع اطلاعات استفاده شده در پژوهش را مقاله های منتشر شده در پایگاه های داده ای جهاد دانشگاهی و الزویر و تامسون روترز تشکیل می دهد. بعد از گردآوری مقاله های منتشر شده از سه پایگاه اطلاعاتی بر اساس شاخص مدنظر پژوهشگران، مقاله های منتخب برای بررسی انتخاب شد.یافته ها: پس از بررسی و ترکیب نتایج مطالعات منتخب مرور شده، چهار دسته اکوسیستم بانکداری جامع (دید جامع و قابل برنامه ریزی، خدمات دیجیتال جامع، داده های همراه، دسترسی فرد به فرد، ابعاد بانکداری جامع)، کارکردها و خدمات دیجیتال (پرداخت و کیف پول دیجیتال، محصولات بانکداری و فروش، چندکاناله بودن، برنامه ریز و مشاور مالی دیجیتال، داده های عظیم هوشمند،)، توانمندسازهای دیجیتالی شدن (زیرساخت فناوری اطلاعات جدید، طراحی پایگاه داده، تحلیل داده پیشرفته، مدل کسب و کار جامع، امنیت و اختیار و دیجیتالی شدن امور بانکی)، و در نهایت زیرساخت های تحول دیجیتال (ساختار صنعت بانکداری، رویکرد توآورانه در صنعت بانکداری، قوانین و سیاست های حمایتی و عولمل اجتماعی) شناخته شد.